برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين رنجبر
-نهج البلاغه
90-04-17
سوال – در مورد نهج البلاغه توضيحاتي بدهيد.
پاسخ – طلا فروش ها و زغال فروش ها ترازو دارند. مولانا مي گويد: بي ترازوهيچ بازاري نديدم در جهان. پس هر بازاري ترازوي خاص خودش را دارد. معنويت هم همين طور است. در معنويت هم بايد ترازويي باشد و الا انسان دچار خسران و زيان مي شود. بازاري که ترازو نداشته باشد اگر کم بفروشد ضرر است، زياد هم بفروشد ضرر است منتها يکي از آنها ضرر مادي است و ديگري ضرر معنوي است. در عالم معنويت اگر شما ترازو نداشته باشيد هرکاري بکنيد خسارت است. خدا ترازويي براي رفتار ما بنام اميرالمومنين قرار داده است. وقتي هم که به او سلام مي دهيم مي گوييم : السلام عليک يا ميزان الاعمال. سلام بر تو که ميزان رفتار انسانها هستي يعني رفتار انسانها بايد با اعمال و کلام تو سنجيده بشود. يعني کلام تو معيار و ترازو است. انسانها هر کاري که مي کنند بايستي با کلام و منطق تو هماهنگ باشد. پس اگر هر حکمتي که مي خوانيم در زندگي پياده بکنيم موزون مي شويم.
سوال – حکمت سيزده نهج البلاغه را توضيح بدهيد.
پاسخ – چون نشان نعمت هاي پروردگارتان آشکار شد آنها را با ناسپاسي هاي تان از خودتان دور نسازيد.
وقتي ما مي خواهيم نخ در سوزن بکنيم خيلي دقت مي کنيم. همين که سر و کله ي نخ از آن طرف سوزن پيدايش بايد نخ را بکشيد. اگر آنرا کشيديد تا آخر نخ هم مي توانيد بکشيد. اگر اين کار را نکنيد همان مقدار نخ هم برمي گردد. امير المومنين مي گويد که هر موقع سر و کله ي نعمت در زندگي تان پيدا شد، احساس کرديد که دارد وضعتان خوب مي شود، بجنيد و بقيه اش را هم بگيريد. اما چطور مي توانيم اين کار را بکنيم ؟ با شکر کردن. اگر شما شاکر باشيد اين نعمت تا آخر به دامن شما مي آيد اما اگر ناشکري کردي برمي گردد. و همين نعمتي هم که هست از دست مي دهي. پس شاکر باش. شکر سه پايه است. ديده ايد که ديگ را روي سه پايه مي گذارند و اگر يک پايه ي آن نباشد ديگ چپ مي شود و هر چه در آن هست بيرون مي ريزد. نعمتها هم روي سه پايه ي شکر قرار مي گيرند و حفظ مي شوند. يک پايه ي آن زبان است. سعي کنيد که با زبان تان هر کجا نشستيد شکر خدا را بکنيد. سعدي مي گويد : نامت را در دهان پير و جوان انداز. حالا که به من لطف کردي نامت را برسر زبانها مي اندازم. سعي کنيد نام خدا را بر سر زبانها بيندازيد. پايه ي دوم قلب است. در دلت هم اين باشد که اين نعمت از خداست. نگوييد که اگر فلاني واسطه نمي شد اين کار انجام نمي شد. بله درست است نمي شد ولي چه کسي به ذهن شما انداخت که فلاني واسطه بشود و چه کسي به ذهن فلاني انداخت که واسطه بودن را بپذيرد ؟ حضرت زهرا مي فرمايد : ما از خدا تشکر مي کنيم که گاهي الهاماتي به ما مي کند. به ذهن ما مي اندازد که چکار بکنيم و چکار نکنيم. پس در دلت هم اين باشد که نعمت از خداست. پايه ي سوم مصرف است. نوع مصرف شما اين باشد که مواظب باشيد. باغباني که به شما بيل و کلنگ مي دهد منظورش اين است که در باغ خودم کار کن. اگر مي خواهي در باغ ديگري کار کني بيل وکلنگ را هم از او بگير. خدا دست و پايي که به تو مي دهد همان بيل و کلنگ است و بايد در باغ خدا کار کني. در راه و مسير من کار بکن. اگر اين کار را بکني شاکر هستي. اميرالمومنين مي گويد که اگر تو شاکر باشي تمام نعمت به سمت شما جاري مي شود اما اگر شاکر نباشي اين نعمتها قطع مي شود. گاهي خدا نعمت را قطع نمي کند و هر چه شما بيشتر ناشکري مي کنيد بيشتر به تو مي دهد. در جامعه افراد ناسپاسي هستند که شاکر نيستند ولي پولشان از پارو بالا مي رود. خدا مي گويد که اين از عذاب سخت ماست که وقتي کسي شاکر نبود به او نعمت مي دهيم. ما بايد ببينيم که شاکر بوده ايم يا نه و اگر شاکر نبوده ام و نعمت پشت نعمت مي آيد اين ترس دارد. اميرالمومنين مي فرمايد که از اين توالي نعم بترسيد. اين مثل کسي است که از يک نحل بالا مي رود و بالا مي رود و وقتي مي خواهد خرما را بچيند زير پايش شل مي شود و به پايين مي افتد. گاهي خدا شما را بالا و بالاتر مي برد بعد يک شبه شما را پايين مي آورد. بخاطر هميت است که مير المومنين مي فرمايد که وقتي گوشه هاي نعمت را ديد کم شکري نکنيد زيرا اگر کم شکري بکنيد ديگر نعمت به شما نمي رسد. حتي کم شکري هم نکنيد.
سوال – سوره اسرا آيات 28 تا 38 را توضيح دهيد.
پاسخ – در بيمارستان ها وقت شام و ناهار، غذاها خيلي متفاوت است. به يک نفر سوپ، چلوکباب و دسر مي دهند و به يک کسي فقط سوپ مي دهند و به يک نفر حتي سوپ هم نمي دهند و مي گويند که فقط آب بخور. به يک کسي مي گويند که حتي آب هم نخور. جالب است که هيچ کدام از اين بيمارها اعتراض ندارند زيرا آنها پذيرفته اند که کسي که اين تشخيص ها را داده است طبيب است و آن کسي که طبيب است حکيم است. روايت داريم : همه ي شما بيمار هستيد و خدا طبيب است. پس اگر خدا به يک کسي کم داده يا زياد داده، شما گله و شکوه نکنيد که چرا به او بيشترداده اي و به من کمتر داده اي. اين کارها روي حساب و حکمت است. به شما بايد زياد مي داديم، به او بايد کم مي داديم. يادتان باشد به کسي که کم داده ايم مي تواند از همان زياد بهره ببرد. به شما هم که زياد داده ايم ممکن است که بهره ي کمي ببريد. به يکي کم مي دهيم و به يکي زياد مي دهيم ولي به يکي که کم مي دهيم مي تواند بهره ي زياد بردارد و به آن کسي که زياد داده ايم مي تواند بهره ي کم بردارد. مثل کشاورزان که ممکن است يک کشاورز در يک هکتار پنج تن برداشت مي کند يک کسي توي پنج هکتار يک تن برداشت مي کند لذا کشاورز نمونه مي شود و جايزه هم به او مي دهند. يکي از آيات اين صفحه همين را مي گويد. مي فرمايد : پروردگار توست به يکي زياد مي دهد و به عده اي هم کم مي دهد. او مي بيند که چکار مي کند او بصير است. يک وقت مي گويي من مي دانم و يک وقت مي گويي من مي بينم.