برنامه سمت خدا
-خانم نيلچي زاده
-خواستگاري و ازدواج
89-06-24
سوال - اخلاق پدر و مادر در خواستگاري چگونه بايد باشد ؟
پاسخ - هرروز در شادي ها و غم ها مي توان از اهل بيت گفت. اهل بيت آمده اند که ما از آنها تبعيت کنيم نه اينکه آن ها را تقديس يا تجليل کنيم. تقديس و تجليل صرف بين ما و آنها فاصله مي اندازد، قرار است که ما ذره ذره ي رفتارهاي خود را از آنها ياد بگيريم و خود را در آينه ي تمام نماي وجود آنها ببينيم. به همين دليل براي بحث اخلاق در خواستگاري به خانه پيامبر مي رويم وقتي حضرت فاطمه (س) بعنوان دردانه ي عالم هستي و امانت ويژه اي که خداوند به حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي (ص) داده و ايشان مي خواهند اين امانت را به يک امانت دار بزرگ بسپارند. در بحث اخلاق در خواستگاري من مي خواهم الگو ها را از بيت پيامبر(ص) براي دوستان عرض کنم. همه مي دانيم که حضرت زهرا بعنوان دختر پيامبر در يک جايگاه ويژه قرار دارند ايشان خواستگاران زيادي دارند و جالب اينجا است که پيامبر همگي را به حضرت اعلام مي کنند. اولين اخلاق در خواستگاري براي خانواده دختر اين است: لطف کنيد به دختر خانم هاي خود بگوييد که خواستگار براي ايشان آمده است. بعضي از مادرها به من اعتراض مي کنند و مي گويند مي ترسيم حواس او پرت شود، مي ترسيم از از درس باز بماند، مي ترسيم فکر و خيال کند. بعضي از دختر خانم ها مي گويند گاهي براي ما خواستگاري آمده اما دو يا سه سال بعد مي فهميم که اين آدم خواستگار ما بوده است و پدر و مادر ما به ما نگفته اند و خود ايشان جواب رد داده اند. ماحق نداريم در خصوص فرزندان خود که عزيزترين چيز ما و پاره ي تن ما هستند خودمان تصميم بگيريم. بايد اجازه دهيم آنها براي آينده خود تصميم بگيرند و ما به عنوان مشاور امين در اين انتخاب آنها را کمک کنيم. پس يک: حتماً خواستگارها را به دختر خود اعلام کنيم و در حقيقت به او کمک کنيم که بازشناسي کند و فرد مناسب را انتخاب کند. البته شايد از لحاظ زماني زود باشد و شرايط جسمي، جنسي، عقلي و اجتماعي اين دختر خانم اقتضاي ازدواج را اصلاً نکند و به قول معروف يک ازدواج پيش رس مطرح باشد آنجا لازم است تا از خانواده خواستگار بخواهيم دوباره در زمان مناسب اين خواستگاري را مطرح کنند و در آن زمان مناسب ما به دختر خود اعلام کنيم. در حقيقت دختر هايي که گاهي دچار التهاب هاي روحي مي شوند از پدر و مادر خود بخاطر همين غفلت هاي ويژه دلخور هستند. البته يک درصدي از اشتباهات دختر خانم ها به اين علت است که فکر مي کنند پدر و مادر به فکر آنها نيستند و خودشان تصميم مي گيرند و فکر مي کنند بايد براي آشنايي با پسري که مناسب باشد خود بايد اقدام کنند. زماني که پيامبر در مدينة النبي بودند افراد دانه درشت و شاخصي که بعضي از آنها فوق العاده پول دار بودند به خواستگاري حضرت زهرا مي آمدند. ايشان حتي خواستگاري داشتند که اعلام مي کند به عنوان پيش کش مي خواهد چندين شتر سرخ موي با بارهايي از طلا بياورد و با اين مهريه حضرت را به همسري خود در آورد. اين مسئله را گفتم چرا که بعضي فکر مي کنند مهريه حضرت زهرا به اين دليل کم است که جامعه آن روز در فقر بسر مي برده، ايشان اشتباه مي کنند در آن جامعه نيز طبقات مختلف اجتماعي و اقتصادي وجود داشته است، افرادي بودند که فوق العاده ثروت مند بودند و از مسلمانان نيز بودند. فرد اول اسلام بعد از پيامبر حضرت خديجه هستند که در زمان خود ميلياردر بودند اما با ويژگي هاي خاص ايماني که دارند هزينه هايي را در راه رشد اسلام مي دهند براي اينکه مسلمانان قدرت آموزش معارف ديني به ديگران را پيدا کنند. خيلي وقت ها من ديده ام که بين خانواده دختر و پسر برسر مهريه مشکل ايجاد مي شود.
دومين اخلاق اين است که خانواده دختر صرفاً به پرستيژ اجتماعي يا ثروت پسر يا خانواده او نگاه نکنند اين قطعاً موجب مي شود که دختر خود را بفروشند يعني همان چيزي که در دوران مدرن بعنوان ظلم ويژه به دختران مطرح مي شود. پيامبر دختر خود را به گونه اي پرورش دادند که قناعت و نجابت شاخصه ي اصلي حضرت فاطمه(س) است به اين دليل با اينکه مادر ايشان بسيار ثروتمند و پدر ايشان بسيار دانا هستند اما ثروت براي ايشان معيار انتخاب نيست. نهايتاً زماني که حضرت علي به خواستگاري حضرت زهرا مي آيند حضرت در مقابل پيشنهاد اميرالمؤمنين که از طريق پدر به ايشان مي شود سکوت مي کنند، اين سکوت نجابت ويژه و همراهي دختر در خانه است. سکوت معاني متعددي دارد و بستگي به مکان آن دارد. يعني مي توان گفت آن قدر شناخت بين پدر و دختر وجود دارد که وقتي ايشان سکوت مي کنند و با احترام ويژه بر مي خيزند پيامبر متوجه مي شوند که سکوت ايشان به معناي رضايت است و با اين هم خواني، هم فازي و تفاهمي که رخ مي دهد پدر متوجه نظر ايشان مي شوند. دختر خانم لزوماً نمي گويد خوب اين فردي که آمده چه ويژگي هايي را دارد، چه زندگي را مي تواند براي من تأمين کند ؟ چون بعد ها حضرت زهرا مورد نقد واقع مي شوند که همسر شما يکي از فقيرترين مسلمانان است و به حضرت زهرا کنايه مي زنند. امروز امکان دارد پسر خوبي با ايمان و اخلاق در خانواده اي قدم بگذارد و خيلي وقت ها بحث سربازي، شغل و اينکه پدر شما چقدر مي تواند کمک کند پيش آيد ومانند ماجراي مهريه اشکال ايجاد کند. قطعاً اينها چيزهايي است که در بحث اخلاق خواستگاري بايد نسبت به آن دقت کنيم. اولين ابعاد و اخلاق خواستگاري اين است که ما نمي توانيم بگوييم ما خيلي حضرت زهرا و امير المؤمنين را دوست داريم اما زندگي آنها در يک قاب آينه بالاي سر ما و ما مي خواهيم زندگي خود را داشته باشيم. ما قرار است زندگي آنها را الگوي عملي خود قرار دهيم و از آن تبعيت کنيم و با اين تبعيت مي توانيم راه خود را پيدا کنيم. اخلاق مهم براي خانواده پسر اين است که با توجه به اخلاق و فرهنگ اصيل ديني که ما از آن برخوردار هستيم زماني که مرحله خواستگاري به عنوان خواستن و طلب جدي در خانواده رخ مي دهد همراه با احترام و آداب خاص خود باشد. بعضي چيزهاي خيلي کوچک در بعضي زمان هاي خاص خيلي حساس مي شود مثلاً زماني که شما قول مي دهيد ساعت چهار در کتابخانه دوست خود را ببينيد و با او صحبت کنيد ازساعت چهار تا يک ربع به پنج صبر مي کنيد ايشان نمي آيد و ساعت پنج دقيقه به پنج مي آيد و مي گويد ببخشيد در ترافيک ماندم اين خلفه وعده را شايد شما در آن موقعيت بتوانيد ببخشيد و مسئله خاصي پيش نيايد. اما اگر قرار باشد در مسئله خواستگاري نيز همين کار را بکنيد مثلاً خانواده داماد اعلام کند ما ساعت چهار به منزل شما مي آييم بعد خانواده دختر از ساعت سه يا سه و نيم همه آماده باشند و با التهاب منتظر يک ميهمان غريبه باشند، زنگ ساعت چهار که زده مي شود همه منتظر هستند که زنگ در هم زده شود ولي همينطور ساعت مي گذرد و نمي آيند گاهي اوقات من بعضي موارد را در مشاوره هاي خود داشته ام که مي گفتند يکي دو ساعت اين خانواده دير آمدند. بقول يک عزيزي که مي گفت من هميشه در جلسات اداري زود مي رفتم اما يک بار دير رفتم همه علت را پرسيدند گفتم من ديدم بعضي از اعضاء جلسه هميشه دير مي رسند گفتم شايد کلاس دارد و اگر کسي دير بيايد بايد احترام ويژه اي به او گذاشت براي تأديب جمع تصميم گرفتم يک بار دير بيايم. امروزه يک غلط ديکته جدي ميان مردم رايج است که اگر سر ساعت برويد يعني طلب شما خيلي جدي و زياد بوده و احياناً خيلي شاگرد مدرسه اي رفتار کرده ايد. وفاي به عهد و عمل به وعده جزو آداب مسلماني ما است نه صرف اينکه فکر کنيم يک ديسيپلين اجتماعي است قبل از اينکه بخواهد يک نظم اجتماعي باشد يک نظم علوي است. اگر حضرت علي (ع) مي فرمايند که اوصيکُم به تَقوي اله و نَظمِ اَمرِکُم يعني مدل هندسه زندگي، جامعه و خانواده را به ما ياد مي دهند. از گناه فرار کنيد و نظم را در زندگي خود جدي کنيد تا انسانهاي مؤمن و خوبي باشيد. همه ي ما مي دانيم که هفت شهر بزرگ کشور، شهرهايي پرترافيک هستند اما شما بايد ترافيک را متناسب با زماني که مي خواهيد برويد پيش بيني کنيد. بيست دقيقه تا نيم ساعت براي ترافيک پيش بيني کنيد و زودتر راه بيفتيد.
سوال – امکان دارد گاهي خانواده پسر با اين وصلت مخالف است و پسر به اجبار آنان را به اين خواستگاري راضي کرده است و خانواده ي پسر با دير آمدن مخالفت خود را ابراز مي کنند در اين موارد چه بايد کرد؟
پاسخ - اين موارد بايد قبل از گذاشتن اين وعده حل شود و ما نمي توانيم دقيقاً زماني که يک خانواده اي را چشم انتظار گذاشته ايم و از آنان اجازه گرفته ايم که به عنوان ميهمان وارد خانه ي آنها شويم تازه با يکديگر بحث و جدل کنيم و خط و نشان بکشيم. در چنين وضعيتي اگر ما مي بينيم که هنوز پدر و مادر راضي نشده اند و ما هنوز داريم براي اين کار تکاپو مي کنيم نبايد اين وعده را بگذاريم و اگر مي بينيم که امکان دارد اين تنش به جلسه خواستگاري منتقل شود عذرخواهي کنيم و وقت ديگري را بگيريم. اگر پدر و مادر اين آقا پسر با ناراحتي همراه ايشان شوند صبيعتاً در جلسه خواستگاري حرف هاي خيلي خوبي رد و بدل نخواهد شد. نوع گفتگو ها آزاردهنده خواهد بود آنها از پسر خود ناراحت هستند ولي با خانواده دختر بد برخورد مي کنند. اين هم از خط قرمزهاي اخلاق در خواستگاري است.
ما حق نداريم اگر از انتخاب فرزند خود راضي نيستيم، دختر يا خانواده ي او را مورد اتهام قرار دهيم و بگوييم ما نمي دانيم چه شده که پسر ما دختر شما را مي خواهد با اين که خيلي دختر هاي زيباتر و پولدارتر ازدختر شما به او معرفي شده اما او نخواسته است. گاهي اوقات اين تير و ترکش هايي که در جلسه خواستگاري وجود دارد حق خانواده دختر نيست و اين رفتار غلط و زشتي که ما انجام مي دهيم با ويژگي هاي اخلاقي مسلماني خيلي فاصله دارد.
پيشنهاد من به خانواده دختر و پسر و هم خود دختر و پسر اين است: اگر انتخاب دچار تنش هستند يعني مي بينند که ديگران با آنها همراه نيستند و نظر ايشان را نمي پذيرند از همان مدل و الگوي اصيل اسلامي ايده بگيرند. الگوي ما اين است که کسي که وارد منزل ما مي شود حبيب خدا است در واقع ميهمان حبيب خدا است و اينها قبل از اينکه عنوان خواستگار را داشته باشند ميهمان هستند پس حرمت ميهمان را نگاه داشتن جزو اخلاق هاي اصلي است که ما بايد جدي بگيريم. دختر خانمي که راضي نيست و نمي خواهد به اين خانواده جواب مثبت بدهد براي همين هم مي ترسد که اگر جلو بيايد به زور از او جواب مثبت بگيرند لازم است با همان متانت و وقار و با محبت وارد جمع شود و نهايتاً اعلام کند که موافق نيست. گاهي اوقات اعتماد به نفس ما پايين است براي همين هم خود را پنهان مي کنيم، انزوا، پنهان شدن و مجادله کردن نشانه هاي کمبود اعتماد به نفس فرد است. اين دختر خانم بايد اعلام کند که تمايلي به اين ازدواج ندارم و دلايل شخصي دارم که الان مناسب نيست آنها را عنوان کنم اما شخصاً نظر من نسبت به اين ازدواج مثبت نيست. ولي شما به عنوان ميهمان که به خانه ي ما قدم گذاشته ايد براي ما محترم و عزيز هستيد و من به سهم خود براي اينکه نمي توانم جواب مثبت بدهم از شما عذر خواهي مي کنم. پس بجاي اينکه تنش شديد مابين دختر و خانواده او رخ دهد و يا اينکه مجبور باشد به اصرار هاي زياد آن خانواده براي پذيرش ازدواج پاسخ دهد صراحتاً نظر خود را اعلام کند. اگر دلايل منطقي و عقل و ايمان پسند براي جواب نه دارد آن را با آرامش بيان کند. دلخوري اين دختر خانم از پدر و مادر خود است که چرا اين خواستگار را راه داده اند و با اين دلخوري تنش ايجاد مي شود و اين تنش موجب مي شود که براي اين دختر خانم چند اشتباه اخلاقي طبيعي باشد. يک – با پدر و مادر خود شروع به جروبحث مي کند پس حرمت پدر و مادر خود را مي شکند، همان هايي که خداوند گفته اف نيز به آنها نگوييد دو – اين تنش موجب مي شود که به ميهمان در خانه خود بي احترامي کند و خداوند نمي پسندد که به دوست او در خانه بي احترامي شود. سه – نشان مي دهد که اين آدم رشد يافته نيست و ايشان به عنوان يک دختر خانم که مي خواهد يک زندگي جديد را تشکيل دهد به آن منش و شخصيت لازم نرسيده است که بتواند خانواده را مديريت کند و در متانت نظر خود را اعلام کند و اگر احتمالاً منجر به بحث و جدل و گفتگو شود نشان مي دهد که تنش هاي دروني اين فرد آن قدر زياد است که مي تواند به حرمت هاي اخلاقي آسيب بزند. به اين دليل تقاضاي ما اين است که اگر اين دختر خانم نتوانست پدر و مادر خود را براي اينکه خواستگار را راه ندهند راضي کند، خود او با وقار، اقتدار و محبت اين کار را انجام دهد. چون در بحث اخلاق خواستگاري يکي از مکان هايي که بسيار مهم است آنجا است که ما مجبور هستيم جواب نه بدهيم. يعني در واقع داشتن مهارت و هنر نه گفتن چه از جانب خانواده پسر و چه از جانب خانواده دختر بسيار مهم است. و اگر اين هنر را نداشته باشند در بحث اخلاق در خواستگاري از مسلماني خود خيلي فاصله مي گيرند. در صورتي که قرار است با خواستگاري يک سازه اي در دنياي اسلام ساخته شود که پيامبر مي فرمايند هيچ بنا و سازه اي در دنياي اسلام محبوب تر و دوست داشتني تر از ازدواج نيست. حالا اين بناي زيبا قرار است که در بداخلاقي ها و کم اخلاقي هاي ما ساخته شود و اين نشان مي دهد که سرمايه ما براي زندگي مشترک خيلي کم بوده است.
سوال – آيا صلاح است اگر پسري تمايل به دختر خانمي دارد ولي پدر و مادر و خانواده ي او راضي نيستند شخصاً اقدام کند و اينکه اگر دختر خانمي خواستگاري را که پدر و مادر به خانه راه داده اند دوست ندارد و شخص ديگري را مي خواهد آيا صلاح است صريحاً به آنها اعلام کند؟
پاسخ - در جلسه خواستگاري نبايد دختر اين مسئله را به اين صورت صريح بيان کند چرا که مي تواند زمينه ي آسيب براي شخصيت و جايگاه اجتماعي او ايجاد شود. با هرکدام از پدر يا مادر که ارتباط صميمانه ترو دوستانه اي دارد و در يک موقعيتي که بحران زا نباشد يعني نه بلافاصله قبل يا بعد از جلسه خواستگاري بلکه در موقعيتي که با صفا و صميميت کنار يکديگر نشسته اند و موقعيت بسيار خوبي است نظر خود را بيان کند. لازم است ابتدا دختر خانم اعلام کند اگر فردي با اين ويژگي هاي مثبت به خواستگاري من بيايد نظر شما در ارتباط با اين فرد چيست ؟ در حقيقت بدون اينکه آنها را روي فرد خاصي حساس کند يک نظر سنجي عمومي انجام دهد. اگر آنها گفتند اين ويژگي هاي او خوب است حالا شغل او چيست ؟ شغل پدر و مادر او چيست ؟ چه امکاناتي را براي او فراهم مي آورند؟ و آن چيزهايي را بپرسند که در ويژگي هاي حقيقي ازدواج جايگاه خاصي نداشته باشد. اينجا بايد دختر خانم در خصوص خواسته هاي خود با پدر و مادر وارد گفتگو شود. يک نکته مهم عرض کنم خيلي وقت ها مادر ها دختر هاي خود را نمي شناسند و نمي دانند که دختر آنها به دنبال چه چيزي است همينطور که امکان دارد پسر خود را خوب نشناسند. من هميشه به دختر ها و پسرها در دانشگاه و موقعيت هاي مختلف عرض مي کنم نگوييد که طرف مقابل ما مي تواند يک همسر خوب باشد بلکه يک قدم جلو تر برويد و بگوييد آيا مي تواند يک پدر يا يک مادر خوب باشد ؟ يعني ويژگي هاي خاصي را در او جستجو کنيد، ببينيد آيا خصوصيات روحي و شخصيتي و باورهاي عقلي و ايماني او به نحوي است که بتواند استقامت و توانمندي هاي ويژه اي را از خود بروز دهد ؟ اگر از جهت عقلي و ايماني فرد مناسبي است شما در اين موقعيت به نحوي عمل کنيد که بتوانيد خانواده را مجاب کنيد. اگر خانواده مجاب نشد اينجا بايد پسر بصورت مستقيم اقدام کند اما نه بدون هيچ فردي از افراد خانواده. بايد از يکي از بستگان درجه دو خود يعني عمو، خاله، دايي و. . که همفکر و هم عقيده او است بخواهد که در مرحله اول خواستگاري او را همراهي کند.
سوال - اگر دختري فکر مي کند که پسري در خانواده يا دانشگاه براي او مناسب است اما آن پسر به خواستگاري او نمي آيد يا اصلاً اطلاعي از نظر مثبت او ندارد آيا صلاح است اين دختر منتظر باشد و خواستگاران ديگر را رد کند تا شايد آن پسر به خواستگاري او بيايد؟
پاسخ - قطعاً اين انتظار مخرب است. يعني منتظر کسي که اصلاً نمي داند شما او را دوست داريد و تمايل ازدواج با او را داريد بمانيد درست نيست. مگر اينکه واسطه اميني را بفرستيد تا او اين کار را به نوعي براي شما ساماندهي کند. حضرت فاطمه (س) مادر گرانقدر و بزرگواري بعنوان بزرگ بانوي جهان اسلام دارند وي کسي است که بخاطر ويژگي هاي شخصيتي حضرت محمد به ايشان تمايل پيدا مي کنند. پيامبر در يک مرحله مسئوليت مال الاتجاره حضرت خديجه را به عهده مي گيرند و بسياري از افراد به اين دليل که آن حضرت بعنوان يک خانم داراي موقعيت اقتصادي ويژه است خواهان ايشان هستند ولي حضرت خديجه آنها را مناسب نمي بيند. آن حضرت پيامبر را به عنوان يک دوست دائمي و حقيقي و يک فرد برگزيده در قلب و فکر خود مي پسندد. به اين دليل حضرت منتظر نمي شوند که شايد پيامبر به خواستگاري ايشان بيايند بلکه خود ايشان فرد مناسبي را مي فرستند تا ضائقه پيامبر را جستجو کند و ببيند آيا پيامبر نيز تمايلي دارند و بعد اعلام کنند. در حقيقت اين نوع نگرش و رفتار چيزي است که در خانواده مادري حضرت زهرا به شکلي زيبا مي بينيم. پس انتظار صرف غلط، پيشنهاد مستقيم نيز غلط است تنها راه درست واسطه امين و عاقلي است که بتواند در اين مسير حرکت کند. اگر چنين ويژگي باشد قطعاً پايه اين زندگي با عشق است و به اين صورت حضرت فاطمه در خانه با پيامبر و حضرت خديجه که سرشار از محبت هستند زندگي مي کنند و آنقدر اين محبت را به زيبايي دريافت کرده اند که مي توانند در زندگي خود آن را نثار اميرالمؤنين و فرزندان خود کنند. اگر دراين شرايط آن آقا اعلام کند که من احساس خاصي به اين خانم ندارم چطور؟
در آن صورت لازم است که در ارتباط با ويژگي هاي مثبت اين خانم گفتگو شود. ويژگي هاي اين خانم را از لحاظ شخصي، علمي و معنوي براي اين آقا توضيح داد و اگر همچنان متمايل نبود مانند هر خواستگاري که رخ مي دهد جواب مثبت نبوده است.
سوال – اگر پسري به خواستگاري رفت و جواب منفي گرفت چقدر بايد اصرار کند و منتظر بماند؟
پاسخ - بستگي دارد اين جواب رد را از خود دختر شنيده باشد يا از خانواده او. يک مشکل اساسي که امروز ما در جامعه داريم اين است که دختران و پسران ما فکر مي کنند داراي استقلال هستند و بايد همه جا خودايشان تصميم بگيرند. همه کار را مي کنند و نهايتاً پدر و مادر را بعنوان تشريفات وارد موضوع مي کنند. از آن طرف نيز گاهي حواس پدر و مادرها خيلي به فرزندان خود نيست يعني آقا پسر اعلام مي کند که من اين خانم را با اين ويژگي هاي خاص پسنديده ام و به او تمايل دارم اما خانواده کنار نمي آيند. و در خصوص دختر چون معمولاً انتخاب مي شود مظلوميت او بيشتر است يعني خانواده دختر مي گويند اگر اين آقا پسر فلان شغل، فلان مدرک تحصيلي و. .. را نداشته باشد ما او را به خانه اصلاً راه نمي دهيم. متأسفانه من در نقاط مختلف کشور در دانشگاه ها و مجامع مختلف علمي با دختر خانم هايي برخورد کرده ام که اعتراض مي کنند و مي گويند شما اعلام کنيد گاهي اوقات پدر و مادر هاي ما يادشان مي رود ما آن شور و نشاطي را که الان براي شروع زندگي موفق داريم شايد در آينده نداشته باشيم. مثلاً خانمي مي گفت پدر من اعلام کرده تا دکتراي خود را نگيري کسي را به خانه راه نمي دهم، خوب اين خودخواهي است، اين خودخواهي اين پدر است که فکر مي کند بايد دختر او حتماً فوق ليسانس و دکترا بگيرد تا خواستگار را به خانه راه دهد. حالا اگر جواب نه از جانب خانواده دختر به اين علت است که مي خواهند ارزش و قيمت دختر خود را بالا ببرند چه؟
گاهي اوقات اين ناز کردن براي آن آقا پسر نيست بلکه منتظر هستند خواستگار بعدي بيايد. اين جزو آن چيزهايي است که متأسفانه در اخلاق خواستگاري کم رعايت مي شود. يعني هم زمان که خواستگار اول آمده است او را نگاه داريم و ببينيم خواستگار بعدي چطور است گاهي اوقات ديده شده مثلاً در هفته سه خواستگار به خانه آمده است حالا بايد روي هر سه تاي آنها فکر کنند، از جهت اخلاق خواستگاري اين جزو غلط ترين مدل ها است. مورد اول که آمد حق ندارند مورد دوم و سوم را راه بدهند، بايد در مورد اولي تصميم بگيرند يا جواب قطعي بله يا خير تا جلوتر بروند وقتي که جواب مشخص شد مي توانند در خصوص بقيه صحبت کنند. براي همين است که در بعضي از ازدواج هاي امروز، فرد حتي بعد از اينکه بچه دار نيز شد همسر خود را با بقيه خواستگاران مقايسه مي کند. از لحاظ شرعي مکروه است که اگر خواستگاري آمد و هنوز به او جواب نداده ايم خواستگار بعدي را راه بدهيم. چرا که در اين صورت فرد دچار سردرگمي مي شود و مي گويد اگر ويژگي هاي ظاهري اين فرد را باضافه ويژگي هاي شغلي فرد دوم و باضافه ويژگي هاي خانوادگي فرد سوم همه با هم يک نفر داشته باشد من دختر خود را مي دهم. حالا اگر خواستگار چهارم هيچکدام از اين ويژگي ها را نداشته باشد چه کاري مي کنيد؟ تأخير ازدواج دختر خانم ها گاهي اوقات از جانب خانواده و گاهي اوقات نيز از جانب خود ايشان به اين علت است که مدام منتظر گزينه بهتري هستند که وجود ندارد.
سوال - ما براي جواب منفي به خواستگاران مشکل داريم حضرت زهرا چگونه به خواستگاران جواب منفي مي دادند و جواب مثبت ايشان به حضرت علي چگونه بود؟
پاسخ - حضرت زهرا (س) نه پاسخ منفي و نه پاسخ مثبت را هيچگاه خودشان مستقيماً اعلام نکردند. اين وظيفه خانواده است که اعلام کند. پيامبر هستند که بين حضرت زهرا و خواستگاران اين فاصله نوراني را ايجاد مي کنند تا دختر آسيب نبيند. به همين دليل حضرت پيامبر جواب منفي را اعلام مي کنند و در خصوص حضرت امير (ع) نيز جواب مثبت را ايشان اعلام مي کنند. درخصوص جواب منفي دادن به خواستگار قبلاً هم گفتيم اينجا نيز بطور خلاصه عرض مي کنم مهارت بله گفتن در سر سفره عقد اينقدر سخت نيست که مهارت نه گفتن به خواستگار سخت است. شما به عنوان خانواده پسر خواستگاري هاي متعددي که مي رويد و از خواستگاران متعددي که به خانه ي شما مي آيند به عنوان خانواده دختر به يکي از آنها بايد جواب مثبت بدهيد پس بايد به بقيه نه بگوييد. اين نه گفتن خيلي تکرار مي شود و مهارت نياز دارد. مهارت اين است که زماني که شما مي خواهيد جواب نه بگوييد آن خانواده را تحقير نکنيد حتي اگر ويژگي منفي بسيار بارزي داشته باشند. اگر خواستگار اصرار کرد اعلام کنيد که جمع بندي خانواده ما اين بوده که جواب منفي است و اگر گفتند که پسر ما و خود ما مگر چه عيب و ايرادي داشتيم که شما جواب منفي به ما مي دهيد ؟ دليل واقعي جواب منفي را با احترام ويژه به طرف مقابل بگوييد. مثلاً اگر درخصوص ويژگي هاي اخلاقي و ايماني فرد به اين نتيجه رسيدند که فرد سلامت ويژه را ندارد اعلام کنند که از لحاظ ويژگي هاي اخلاقي و ايماني ما باهم همخوان نيستيم به همين دليل امکان دارد اينها باهم بعدها مشکلات خاصي داشته باشند. پس نگويند که پسر شما گفته است که فلان اخلاق نامناسبي را دارد براي همين هم ما مخالف هستيم. خيلي وقت ها زماني که ما مي خواهيم جواب منفي بدهيم لازم است با کرامت عبور کنيم. خداوند مي فرمايند بندگان خداي مهربان کساني هستند که زماني که يک چيز پوچ و بيهوده اي پيش مي آيد با بزرگواري از کنار آن عبور مي کنند. خوب حالا اگر آن خانواده يا آن واسطه اصرار کنند که شما بايد بگوييد چه چيزي را از چه کسي شنيده ايد که به ما جواب منفي مي دهيد ؟ اينجا بايد با بزرگواري و کلي گويي با همان احترام ويژه ازکنار آن عبور کنند و بگويند که ما در تحقيقات صحبت هاي مختلفي را شنيديم ولي در جمع بندي به اين نتيجه رسيديم که اينها به هم نمي خورند نه اينکه پسر شما خوب نيست، پسر شما قطعاً خوب است و دخترهاي خوبي مناسب خود حتماً پيدا خواهد کرد. بعد از بحث هاي زياد ما به اين نتيجه رسيده ايم که پسر شما و دختر ما نمي توانند باهم خوشبخت شوند.
سوال – به نظر شما مي توان در جواب خانواده پسر دروغ مصلحتي گفت؟
پاسخ - ما دروغ منفعتي را بجاي دروغ مصلحتي مي گوييم بعد مي گوييم اشکالي ندارد، دروغ خلاف هستي حرکت کردن است اما مصلحت يعني اينکه يک خير عظيمي درحال از دست رفتن است و ما مجبور به دروغ گفتن هستيم. اگر نظام هستي يک خير بزرگي را فراهم مي کند شما مي توانيد در يک ميانبر کوچک کلامي را بگوييد که خيلي با واقعيت هم خواني نداشته باشد اما اينجا اصلاً جاي مصلحت نيست. البته اگر با دلايلي مانند تحصيلات و پول به خانواده اي جواب رد بدهيد مطمئن باشيد که در زندگي آسيب هايي براي خانواده اي که به اين دلايل خاص جواب منفي مي دهد پيش خواهد آمد. اما اگر تحصيلات معيار دختر خانم باشد بايد اعلام کند. ما جلسات قبل نيز با يکديگر صحبت کرديم امروز که داشتن يک مدرک تحصيلي در نگاه مردم هويت ساز و حقيقت ساز شده است، افراد حاضر هستند با پول مدرک بخرند. شما بارها در نشريات اين چنين مسائل تلخي که به دادگاه ها کشيده مي شود را ديده ايد، مثلاً مي گويند ما فلان مدرک تحصيلي را بطور جعلي خريده ايم براي اينکه خانواده دختر به ما جواب بله بدهد. من به اينجور خانواده ها مي گويم آيا اين مدرک اين مقدار مي ارزيد و بجاي اينکه شما مدرک را چک کنيد عرصه دانايي و توانايي هاي اين فرد را چک کنيد. دو نکته را اينجا عرض کنم اول اينکه حق هيچ پدر و مادري نيست که دختر خود را براي ازدواج با شخص خاص زور کنند. پدر و مادر هاي خوب اگر بهترين دختر عالم را براي پسر خود انتخاب کنند يا به بهترين پسر عالم بجاي دختر خود جواب مثبت بدهند و بگويند بايد با اين پسر ازدواج کني، يقين بدانند هرچند اين فرد خيلي فرد خوبي هم باشد ظلم بزرگي به فرزند خود کرده اند. چون اگر شما بهترين فرد را نيز انتخاب کنيد اما دختر شما نتواند به اين ويژگي هاي مثبت و حقيقي اين فرد برسد امکان دارد حتي تا زمان نوه دار شدن هم از اين ازدواج ناراضي بوده و بگويد من شخص ديگري را مي خواستم. بدانيد که در اين صورت پايه خوشبختي فرزند خود را روي آب گذشته ايد نه روي حقيقت. اجازه بدهيد من به بعضي از مادران يک اعتراض بکنم اينکه اي مادر خوب شمايي که آنقدر با فرزندخود رفيق نيستيد و نتوانسته ايد او را رشد دهيد که به اين حقيقت برسد که زندگي عرصه معامله نيست بلکه عرصه با هم مکمل بودن و هم پرواز شدن است، با اين نوع رفتار زمينه ايجاد خطاهاي ديگري را براي دختر خود گذارده ايد چون امروز مي گويد اين تحصيلات و فردا مي گويد فلان شغل. دختر خانم ها در گروه تحصيلات ويژه با موقعيت هاي خاص گاهي اوقات وارد يک ريزه کاري هاي عجيب و غريبي نيز مي شوند، من بعضي وقت ها ديده ام مي گويند اگر ما از فلان دانشگاه معتبر کشور هستيم بايد حتماً همسر ما نيز از همين دانشگاه باشد و از دانشگاه هاي ديگري که گروه الف نيستند اصلاً نمي خواهيم باشد.نشان مي دهد که ايشان اصلاً زندگي مشترک را نفهميده اند و فکر کرده اند مي خواهند يک تيم علمي تشکيل دهند، بله در زندگي مشترک بايد قدرت فهميدن يکديگر وجود داشته باشد اما بحث احساسات، ادراکات دروني و انساني است، نه اينکه چقدر بلد هستند که فرمول فيزيک و شيمي حل کنند و چقدر صنعت نانو تکنولوژي بلد هستند. اگر دو خواستگار هستند يکي مناسب نيست و يکي مناسب است اما دختر آنکه مناسب نيست را پسنديده است مادر چه کند ؟
علت اين پسنديدن چيست ؟ پسند ما حتماً بايد دلايلي براي خود داشته باشد و اگر به دل اونشسته است پس نيازمند استدلال دلي است نه استدلال عقلي. مثلاً اگر مي گويد از تيپ ظاهر او، از نوع حرف زدن او که مثل فلان هنرپيشه است خوشم آمد، تيپ ظاهر او شبيه فلان گوينده ي تلويزيون است يا نوع حرکات او شبيه فلان استاد ما است. ما قبل از خواستگاري يک واحد پيش نياز داريم و اين واحد معيارهاي ازدواج است اگر من معيار درستي نداشته باشم حتي اگر کسي با همين معيارهاي ويژه نيز بيايد قطعاً دچار مشکل خواهم شد. قد و وزن و سايز و ويژگي هاي ظاهري فرد تا برسد به مبلمان و امکانات مالي خانواده.
سوال – شما از اخلاق در خواستگاري صحبت مي کنيد بعضي از افراد براي خواستگاري زنگ مي زنند ولي تا متوجه مي شوند که خانه ما کوچک است ديگر زنگ نمي زنند يا يک سري معيارهاي مادي زماني که به خانه مي آيند بجاي اينکه دختر را نگاه کنند چشم آنها به اطراف خانه است وقتي خبري از مبلمان و وسايل خيلي گران نيست مي روند و پشت سر خود را نگاه نمي کنند به اين دليل ازدواج حسرت مي شود.
پاسخ - من اول به اين خانواده ها بگويم ازدواج حسرت نيست، ازدواج يک مرحله واقعي در زندگي است شايد نياز باشد شما نيز يک دقت هاي جديدي در زندگي خود داشته باشيد. اما تلقي اينکه خانواده ي پسر يا بعضي از آنها به اين توجه کنند که خانواده دختر در يک سطح مالي بسيار بالايي قرار بگيرد شايد خود آنها در سطح مالي بالايي هستند و مي گويند بايد دختر هم کفو ما باشد تا بتوانيم به مردم معرفي کنيم يعني در حقيقت به او افتخار کنيم و به مردم بگوييم خانه اين خانم در فلان خيابان است يا متراژ آن اين مقدار است من بارها اين مسئله را در مشاوره هاي خود ديده ام. اين جزو تفاخر هايي است که قرآن خيلي جدي مي گويد اين جزو اخلاق مسلماني نيست از مسلماني فاصله زيادي داريد و واي به آنهايي که مدام به دنبال انباشته کردن ثروت ها هستند. دختر خانمي مي گفت پدرمن دامادي مي خواهد که آورده اي داشته باشد که سرمايه آنها با هم زياد شود يعني لزوماً در پي يک داماد بسيار پول دار است. يا در مورد دختر نيز به همين صورت است مثلاً پدر اعلام مي کند که من دامادي مي خواهم که ثروت خانوادگي ما بيرون از خانه نرود زياد هم بشود. اين افراد نفهميده اند که زمينه ي بسياري از بي وفايي هاي خانوادگي از همين جا کليد مي خورد. انواع آسيب هاي خانوادگي که با فرهنگ ديني ما دنيا دنيا فاصله دارد از همين جا بوجود مي آيد که عشق و محبت و عاطفه به افسانه اي بيرون از خانواده تبديل شده است و در داخل خانواده مدام مشغول محاسبه کردن و چرتکه انداختن هستند از زمان قبل از خواستگاري تا بعد از آن که قرار است اين خانواده رشد پيدا کند و بچه دار بشوند. خانواده پسري که به مبلمان، فرش و تابلوهايي که روي ديوار است و منطقه اي که اين خانه قرار دارد نگاه مي کند يقين بداند اگر پسر او با دختري ازدواج کند که وضعيت مالي بسيار خوبي داشته باشد، آن دختر خانم هم طبيعتاً توقعات ويژه اي را خواهد داشت. از مسافرت هاي خارجي گرفته تا امکانات مختلف و ريخت و پاش هاي شب عروسي و اين يعني دوي ماراتن غلط به سمت زندگي هاي نابسامان که متأسفانه بسيار رايج است. خاطر من است که چند وقت پيش يکي از تالارهاي بزرگ و معروف شمال شهر تهران که قرار بود مجلس جشني رابراي تمام کساني که در سال گذشته مجلس عروسي خود را در اين تالار برگزار کرده اند بگيرد وقتي که با آنها تماس گرفته بود درصد قابل توجهي از اين زوج ها از هم جدا شده بودند. آن کساني که در چشم و هم چشمي هاي مالي قرار مي گيرند بدانند که دوي ويژه اي را به سمت بدي ها و زشتي ها گذاشته اند، ثروت لزوماً بد نيست اما زماني که موجب تفاخر من شود يعني من زندگي فرزند خود را از بين مي برم. حضرت زهرا اصلاً چنين مسيري را آغاز نکردند و با آغاز نکردن اين مسير به همه ياد داد چگونه مي توان با قناعت، کرامت و عشق يک زندگي پويا داشت. خوب قرار بود ما چهل روز ميهمان شهدا باشيم البته ظاهراً قرار بود ما آنها را ميهمان اعمال مستحب خود بکنيم اما در حقيقت ما سر سفره شهدا نشسته بوديم چون خداوند مي فرمايد احياءٌ عند ربهم يرزقون شهيدان زنده اند و در نزد پروردگار روزي مي گيرند. وقتي که ما سر سفره شهدا مي نشينيم قطعاً آنها نيز از اين سفره لقمه مي گيرند و به ما مي دهند آن دوستاني که موفق شدند اين چهل روز را با شهدا باشند، حتماً سفرهاي زيارتي ويژه نصيب آنها شده است چرا؟ چون شهيد به وجه اله نظر مي کند و وجه اله ائمه اطهار (ع) هستند و زيارت اهل بيت يکي از آن هديه هاي ويژه اي است که شهدا نصيب همه ي دوستان خوب ما کرده اند. از دور و نزديک من در پيامک ها و گفتگو هاي حضوري اين مسئله را ديده ام انشاءاله نصيب همه خوبان شده باشد و بيش از اين هم بشود. ويژگي ديگر که گفتيم اين است که ببينيم با هر شهيدي که در يک روز خاص انس مي گيريم و اعمال را هديه مي کنيم چه توفيقاتي براي ما ايجاد مي شود چون هر شهيدي جايگاه خاصي را دارد. بقول آيت اله حسن زاده آملي که خداوند توفيقات ايشان را روز افزون کند مي فرمايند که برخي از شهيدان ما از بعضي از شهداي کربلا بالاتر هستند اين يعني غفلت بزرگ اگر ياد من برود که با شهدا زندگي کنم. و در بين همه شهدا، شهداي گمنام جايگاه ويژه اي را دارند چون مانند حضرت زهرا هستند اما قبر و قدرآنها پنهان است. اجازه بدهيد در اين دقايق آخر يک کتاب خوبي که زندگي حضرت زهرا را بصورت رمان در آورده و به زيبايي تمامي بزنگاه ها را مي گويد معرفي کنم:A کتاب فرياد مهتاب که خاطرات مادر مظلوم مدينه را به ما مي گويد. اين کتاب بصورت رمان است و بسيار شيرين، خوب است که اين کتاب را بخوانيم و با زيبايي ها ي زندگي حضرت زهرا و عرصه هاي دانايي و معرفت ايشان بعنوان يک قصه زيباي واقعي بيش از پيش آشنا شويم. ما به سراغ رياضت هاي شرعي برويم، گفتيم عدد چهل عدد کمال است که با سن پيامبر زماني که قلب مبارک ايشان فرودگاه وحي مي شود هماهنگي دارد، ماه جمادي الاولي و جمادي الثاني ماه فاطميات است، فاطميه اول و فاطميه دوم ايام شهادت و بيستم جمادي الثاني روز ولادت ايشان است. از امروز تا چهل روز ما يک انس ويژه با حضرت زهرا پيدا کنيم به اين صورت که روزي يک گناه بخاطر گل روي حضرت فاطمه از زندگي خود کم کنيم و خوبي هاي خود را نذر وجود ايشان بکنيم همه خوبي هايي که دل ما مي خواهد شبيه حضرت زهرا بشويم. چهل روز با خود عهد کنيم خادم فاطمه زهرا باشيم. مرد يازن، دختر و پسر چهل روزبراي ما کارتي صادر کنند تا همگي در خدمت فاطمه زهرا باشيم و نورخدا در قلب هاي ما بتابد.