برنامه سمت خدا
-خانم نيلچي زاده
-خواستگاري و ازدواج
89-05-13
سوال - من در گذشته خواستگاران زيادي داشتم اما به دلايل مختلف آنها را رد کردم اما الان که درس من تمام شده ديگر خواستگار مناسبي ندارم، خانواده و بستگان مدام به من سرکوفت مي زنند و خواستگاران گذشته را به رخ من مي کشند لطفاً آنها را نصيحت کنيد.
پاسخ - درست است هيچکدام ما علم غيب نداريم اما قرار است که عاقلانه زندگي کنيم. به همين دليل بايد علاج واقعه را قبل از وقوع آن بکنيم. اين دوست خوب ما مي گويند به دلايلي از جمله درس خواندن خواستگاران را رد کرده ام اين همان سبک و سياق رايجي است که براي دختران خوب ما ايجاد شده است. گاهي خود ايشان و گاهي پدران و مادران به خواستگار مي گويند دختر ما در حال درس خواندن است. حالا فعلاً قصد ازدواج ندارد، او الان براي ارشد و دکتري درس مي خواند. متأسفانه اين به يک مد عمومي و فراگير تبديل شده است از آن مدهاي خانمان سوز. اين روش غلطي است که رايج شده و يک جور پرستيژ اجتماعي براي خانواده به همراه مي آورد اما يک پرستيژ بي هويت که مي تواند هويت فردي را دچار آسيب هاي عميق و جدي بکند. به همين دليل از همه دوستان، پدران و مادران خوبي که بيينده اين برنامه هستند خواهش مي کنيم حواس ايشان باشد با آينده و سرنوشت فرزند خود بازي نکنند. که در نتيجه هم مديون فرزند خود خواهند شد و حسرت خواهند خورد و هم عنداله بايد پاسخگو باشند. اما در رابطه با سرزنش هايي که دوست خوب ما مي گويند متوجه ايشان شده است، در واقع يک مقدار جاي آن است که خود شما بگوييد اي کاش اين کارها را نکرده بودم. اما سرزنش کردن جزو آن ويژگي هاي منفي روحي است، زماني که ما نتوانيم براي ديگران خيرخواهي کنيم آنها را سرزنش مي کنيم. مي دانيد چرا پدر و مادر شما را سرزنش مي کنند ؟ ايشان دلخور هستند که چرا آن موقع با دختر خود جدي صحبت نکرده و او را راهنمايي نکرديم که يک گزينه خوب را براي ازدواج انتخاب کند. خيلي وقت ها زماني که ما فردي را که دوست داريم سرزنش مي کنيم درواقع با صداي بلند خود را سرزنش مي کنيم. حواس اين خواهر خوب ما باشد براي خود بعنوان کسي که کوتاهي کرده و درست براي آينده خود برنامه ريزي نکرده است يک تنبيه تزکيه نفس در نظر بگيرد. سرزنش پدر و مادر را مانند سرزنش ديگران نبيند و بداند که آنها در واقع قبل از اينکه با شما دعوا کنند خود را سرزنش مي کنند. بجاي اينکه در مقابل اين سرزنش ها شما مکدر شده و دچار افسردگي، آزردگي و پرخاشگري در مقابل پدر و مادر شويد يک گوش شما در باشد و گوش ديگر دروازه. زماني که تحمل نداريد سعي کنيد مانند ماهي سر بخوريد، فضايي که پر از آسيب هاي گفتاري و رفتاري است امکان دارد شما را وادار به پاسخ دادن بکند و در اين صورت است که شما نتوانسته ايد مديريت بحران کنيد. پس از اين موقعيت هاي آسيب رسان بصورت هوشمندانه غايب شويد نه اينکه خود را منزوي کنيد. و نهايتاً بعد از اين ماجراها قانون ديگر چه را اعمال کنيد، يعني يک بار براي هميشه، زماني که مادر شما خيلي ناراحت است و از آسمان و زمين مي گويد و عنوان مي کند که ببين چه خواستگاراني را رد کردي و ببين که دختران فلاني ازدواج کرده اند، سعي کنيد که بتوانيد خود را آماده کنيد و به مادر خود کمک کنيد تا بتواند با خود کنار بيايد. يک بار براي هميشه آرام کنار او بنشين وسط صحبت او حرف نزن و با او دعوا نکن زماني که حرف هاي خود را کامل زد بدون سرزنش و عتاب بگو مادر ديگر چه ؟ وقتي صحبت هاي خود را ادامه داد قطعاً زماني مجدداً سکوت خواهد کرد شما همچنان بپرسيد مادر ديگر چه ؟ آنقدر اين کار را ادامه دهيد تا ديگر حرفي براي گفتن نداشته باشد زماني که همه حرفها تمام شد، باعشق و محبت صورت او را ببوسيد وبگوييد من مي دانم که شما من را دوست داريد و همه اين دلخوري ها از روي محبت است اما زماني که شما تکرار مي کنيد رنج من دو برابر مي شود چون مي بينم هم شما ناراحت شديد و هم من. اما به نظر شما آب رفته از جوي را مي توان به آن بازگرداند؟ من از شما ياد گرفته ام که بايد عاقلانه زندگي کنم پس من را کمک کنيد که در گزينه هاي بعدي بتوانم فرد مناسب را انتخاب کنم. هر زمان که شما اينگونه دلخوري هاي خود را به من بازگو مي کنيد من بيشتر از همه ناراحت مي شوم چرا که حس مي کنم باعث آزردگي شما شده ام. به نظر شما مي توان خواستگاران گذشته را بازگرداند؟ نود درصد خير. شايد در مواردي خواستگاران خوبي باشند که هنوز ازدواج نکرده اند در اين موارد گفتيم که سعي کنند از طريق معرف و واسطه پي جويي کنند و به نوعي سراغ بگيرند که خوب آن فردي که قبلاً آمده بود ازدواج کرده يا خير ؟ و اينکه اگر مجدداً بيايد پاسخ ما تغيير کرده است و بصورت غير مستقيم اظهار تمايل کنند. واگر اين قضيه بصورت غير مستقيم باشد هم احترام آنها حفظ شده و هم موقعيت هاي مثبت را جستجو کرده اند. البته بايد حواس ايشان باشد که با تدبير و درايت و نه با يک نوع رياکاري و تخريب گري اين کاررا انجام دهند و اظهار تمايل خود را با يک شکل زيبا از طريق يک واسطه کاتاليزور و نه به صورت مستقيم عنوان کنند و زمينه هاي مثبت آن را فراهم کنند. اين يک فرصت خوب است براي اينکه ازدواج هاي مناسبي رخ دهد.
سوال - من دختري بيست شش ساله هستم که تا به حال هرچه خواستگار براي من آمده سن ايشان کمتر از سن من بوده است اما چون اين قضيه براي من مهم است قبول نکرده ام لطفاً در اين مورد توضيح دهيد که چطور مي توان به پسري که سن کمتري دارد اعتماد کرده و مطمئن بود که در آينده پشيمان نمي شود؟
پاسخ - معيار سن و اينکه سن دختر خانم از آقا پسر کمتر باشد بعنوان يک الگوي عمومي و رايج است که به نوعي فرهنگ ديني نيز آن را تأييد مي کند. اما در فرهنگ ناب اسلامي ما موارد متفاوتي نيز است و ما نبايد تنها يک مدل را بصورت دائمي و هميشگي و براي تمامي افراد در نظر بگيريم. مدل اصلي تفاوت سني بين پنج تا هفت سال است و ميانگيني که امروز در کشور ما وجود دارد تفاوت سني سه سال است، يعني دختر خانم سه سال کوچکتر از داماد باشد. اما طبق آمار، حدود پنج سال است که مدل ازدواج ديگري بصورت شاخص مطرح شده است و آن نيز بالاتر بودن سن دختر خانم از آقا پسر است که بصورتي رايج شده است. اين مسئله در بحث هاي جامع شناسي علت هاي خاصي دارد که ما به آن کاري نداريم. اينجا ما مي گوييم که لزوماً سن شرط اصلي نيست، سن معياري است براي اينکه اين فرد چه مقدار گردش ماه و خورشيد را ديده است اما بايد پرسيد که با اين گردش چه مقدار عقل و درايت او زياد شده است ؟ چه بسا فردي که سي سال دارد اما عقل او به اندازه يک بچه بيست ساله است. ما سه نوع سن داريم: يکي سن تقويمي است يا درواقع همان چيزي که شناسنامه به آن گواهي مي دهد و طبق آن نشان مي دهد که سن اين فرد چقدر است. يک سن ديگري وجود دارد تحت عنوان سن عقلي، سن عقلي با سن تقويمي لزوماً رابطه مستقيم ندارد. امکان دارد فردي شانزده سال داشته باشد اما عقل او به اندازه يک فرد بيست و چهار ساله باشد. پس براي اينکه به اين فرد اعتماد کنيد و تدبير آينده زندگي خود را به او بسپاريد ميزان عقل او را مورد سنجش قرار دهيد و در حقيقت بلوغ عقلي او را بررسي کنيد. راه حل اين است که در گذشته ي اين فرد بررسي کنيد و ببينيد که ايشان چگونه تدبير زندگي خود و اطرافيان خود را کرده است. مثلاً اينکه فردي براي تدبير معاش و مسائل اقتصادي خود از دوره نوجواني تا کنون چه برنامه ريزي هايي را داشته است؟ آيا دست او در جيب پدر و مادر خود بوده و هرچه را که آنها به او داده اند خرج کرده است؟ خرج هايي که تمامي آنها برج بوده و بدرد کاري نمي خورده است. يا مثلاً تمام پول يک ماهي را که به او مي دادند براي يک جفت کفش هزينه مي کرده است ؟ اگر از اين نوع رويه هاي عمومي است که احياناً عقل و تدبير جدي در پي آن نيست، خوب اين فرد امکان دارد اگر چهل سال هم داشته باشد نتوان به او اعتماد کرد. چون امکان دارد کل سرمايه و پس انداز خانواده را مثلاً صرف تعويض مدل ماشين خود کند. ايشان در واقع همان بچه هيجده ساله است که کل پول را صرف خريد کفش مي کرد. متأسفانه ما در بحث بلوغ اقتصادي در محور سن عقلي يک ضعف هاي جدي را داريم چون مي توان گفت تربيت اقتصادي در جامعه ما کم رنگ است. مثلاً داشتن پس انداز معقول براي يک فرد شاخص عقل و تدبير او است. اما معمولاً اگر کسي پس انداز کند دچار خساست مي شود و فکر مي کند چون بايد پس انداز کند حداقل ها را کنار مي گذارد و يا اصلاً پس انداز نمي کند و مدام خرج مي کند. اينها چيزهايي که در بحث عقل زندگي و معاش براي يک مرد بسيار مهم است. پس سن عقلي طرف مقابل و همينطور ميزان مسئوليت پذيري او در مقابل افراد خانواده و خود و مسائل اجتماعي را مورد سنجش قرار دهيد. هرچه ميزان مسئوليت پذيري و عقل اقتصادي و اجتماعي فرد بيش از سن تقويمي او باشد بيشتر مي توان به او اعتماد کرد و روي سن عقلي او حساب کرد. در مورد دختر خانم ها بطور مشخص سن نشاط مطرح است اگر ديديد سن دختر خانمي که براي ازدواج انتخاب شده بيشتر از آقا پسر است لزوماً به سن تقويمي او دقت نکنيد بلکه از آن عبور کرده و سن نشاط او را بدست بياوريد. ميزان شادابي و سلامت روحي و جسمي و معنوي و اخلاقي او را در نظر بگيريد. اگر تفاوت سني خيلي زياد شود آن موقع بايد بعنوان استثناء با آن برخورد کرد يعني ابتدا بايد ببينيم چه انگيزه اي براي اين ازدواج وجود دارد. متأسفانه من در ميان پيامک هاي دوستان و يا در مناطقي از کشور برخورد کرده ام که رويه رايج براي آقايان اين است که اگر مي خواهند با دختر خانمي ازدواج کنند لزوماً فردي با نصف سن خود را انتخاب مي کنند. من مورد خاصي را داشتم که اين آقا مي گفت من لزوماً مي خواهم با دختر خانم هفده ساله ازدواج کنم و وقتي از ايشان سؤال کردم که دليل شما چيست چرا که آن دختر خانم قطعاً از نظر عقلي به اندازه شما رشد نکرده و شما دچار تنش خواهيد شد، گفت بخاطر زيبايي ظاهر و نشاط جواني او. اين مسئله قبل از اينکه ظلم به اين دختر خانم باشد ظلم به خود اين آقا است چون مدام بايد رويه هايي را پيش بگيرد که بتواند نيازهاي يک نوجوان را برآورده کند در صورتي که نيازهاي فکري و روحي او متفاوت است. پس اگر تفاوت سني بعنوان يک استثنا خيلي زياد باشد بايد علت آن را جستجو کرد وگرنه اصلاً توصيه نمي شود.
سوال – درباره ي تفاوت مذهب توضيح بدهيد.
پاسخ - ما يک تفاوت دين داريم و يک تفاوت مذهب، در بحث تفاوت دين بسيار روشن است که فرد را دچار معضلاتي اساسي خواهد کرد چرا که مباني اعتقادي کاملاً متفاوت است و اوج اين قضيه در رابطه با تربيت فرزند خواهد بود که بچه ها دچار تشتت هويت اعتقادي خواهند شد. دستورات دين در اين خصوص کاملاً صريح و روشن است که ممنوعيت هاي مشخصي را گذارده است. اما تفاوت مذهب نيز بطور مشخص مي تواند آسيب هاي خاصي را براي فرد ايجاد کند يعني اگر ازدو فرقه متفاوت که از فرق شناخته شده و مسلم اسلام هستند نيز بخواهند با يکديگر ازدواج کنند قطعاً بايد نقاط اشتراک خيلي زيادي داشته باشند وگرنه مشکلات خيلي شديد تر و حاد تر رخ مي دهد. امکان دارد گاهي اوقات يک اصطلاح، رفتار يا گفتار مانند يک بمب اتم در زندگي آنها عمل کند و زمينه يAA دلخوري هاي بسياري را پيش بياورد. اين مسئله اي زود گذر مانند زيبايي و يا صرفاً تحصيلات نيست که بتوان آن را بدست آورد، دو مبناي اعتقادي و فکري است که اين دونفر در خانواده هاي خود دريافت کرده و آنها را باور دارند. اختلاف مذهب بعنوان يک خط قرمز جدي ديده مي شود چون بعداً فرزندان که بزرگ شدند پدر مي خواهد گرايش آنها به مذهب او باشد و مادر نيز به همين ترتيب، طبيعتاً آسيب هاي عميقي خواهند ديد. گفتيم در مسائل فرهنگي اگر ما در خصوص مسائل اصلي مماشات بکنيم خانه صحنه ي جنگ رستم و اسفنديار مي شود.
سوال – دختري بيست و چهار ساله هستم خواستگاران زيادي دارم اما مادر من به هيچکدام راضي نيست ولي پدر من راضي است با اينکه هيچکدام مشکل اساسي ندارند ولي مادرمن راضي نمي شود و خواستگاران را رد مي کند. چکار کنم ؟
پاسخ - ما نمي دانيم شايد مادر اين دختر خانم معيار ويژه اي مد نظر دارد در حقيقت معيار اين دختر خانم و پدر ايشان با معيار مادر متفاوت است اما آنچه مسلم است اين است که مادر مخالف است و ما بايد سعي کنيم که بتوانيم براي اينکه يک حرکت سازنده ي اجتماعي رخ دهد ايشان را هم تيم کنيم. اگر دليل آن مادر را مي دانستيم خيلي راحت تر مي توانستيم راهنمايي کنيم چون گاهي اوقات دليل ها عليل هستند. مثلاً من در پيامک هاي دوستان با اين مسئله مواجه شدم که مادر دختر خانمي گفته داماد من بايد خيلي زيبا باشد، يا بايد فلان رشته تحصيلي را خوانده باشد، يا فلان مقطع را داشته باشد. البته اينکه مي گوييم مادر نظر ما لزوماً مادر نيست امکان دارد يکي از پدر و مادرها تعصبات ويژه و خاص فردي داشته باشند. پيشنهاد ما به اين دختر خانم اين است که: يک – با مادر مطلقاً بحث نکنيد. دو – خيلي جدي با پدر صحبت کنيد يعني در يک جلسه دو يا سه ساعته احياناً بيرون از خانه دغدغه هاي ذهني خود را با او در ميان بگذاريد چرا که ايشان علاوه براينکه پدر شما است يک دوست امين ودلسوز نيز است. يعني به او بگوييد من اين دغدغه ها را دارم خواستگاران من خوب هستند شما هم مي دانيد البته من صرف هوس و احساسات نمي گويم و دل من مي خواهد از بين اينها به فرد مناسبي جواب مثبت بدهم و مي خواهم که شما از من حمايت کنيد. در بحث ازدواج چون پدر هم نسبت به دختر ولايت دارد و هم داراي ارتباط عاطفي با مادر و دختر است مي تواند مثبت باشد پس از او صراحتاً و نه با تعارفات معمول مابين دختر و پدر بخواهيد که از شما حمايت کند. به او بگوييد اگر اين کار را نکند مجبور خواهيد شد جداي از آنها تصميم بگيريد يعني در واقع يک تهديد معقول اما با صراحت نفس بکنيد. من از پدر و مادرهاي خوبي که هم اکنون بيننده برنامه ما هستند معذرت خواهي مي کنم اما برخي از آنان امکان دارد هنوز در منيت هاي خود مانده باشند و ياد ايشان برود که در خصوص يک انسان تصميم مي گيرند و حق ندارند اين قدر خودخواهانه و بخاطر خواسته ها و تمايلات فردي ازدواج خوب و موفق فرزندان خود را به تأخير بيندازند.
سوال – پسر و دختر من به من مي گويند که شما هم مانند برخي از خانم ها در خارج از خانه لباس بپوش و آرايش کن چگونه هم آنها و هم خدا را راضي کنم ؟
پاسخ - بهتر بود ايشان مي گفتند چگونه هم خدا و هم ايشان را راضي کنم. براي راضي کردن خداوند خوشبختانه شما راه خود را پيدا کرده ايد به همين دليل هم به شما تبريک مي گوييم. اما صحبت فرزندان شما نشان دهنده سه يا چهار خلاء پنهان است: اول اينکه شما نتوانسته ايد فرزندان جوان و نوجوان خود را زماني که به سن عقل رسيدند با تربيت عميق ديني آشنا کنيد. شما دستورات ديني را به آنها گفته ايد ولي نتوانسته ايد آنها را به باور برسانيد و به جاي اينکه شما آنها را امر به معروف کنيد آنها شما را امر به منکر مي کنند. يعني بازي زندگي برعکس شده است. پس يک خلاء تربيتي در روش شما وجود داشته است. احتمالاً در خانه آن نشاط، زيبايي، سلامت و شادابي که بايد در روش شما وجود داشته باشد را آنها خيلي کم مي بينند طوري که همه انرژي خود را به بيرون از خانه انتقال داده اند و مي گويند مانند بقيه خارج از خانه لااقل آن زيبايي ها و جلوه گري ها را داشته باشيد. براي اينکه شما بتوانيد فرزندان خود را راضي کنيد به صورت غير مستقيم در بحث تربيت ديني آنها سرمايه گذاري کنيد و در مورد بهداشت و زيبايي خود در خانه دقت بيشتري بکنيد. سوم اينکه در بيرون از خانه به مهارتهاي ارتباط مستقيم سالم و منطبق با شريعت بيشتر دقت کنيد. بچه ها فکر مي کنند اگر کسي در ارتباطات اجتماعي موفق است به اين دليل است ظاهر آنچناني دارد، نه انسان مي تواند خير خواه و خوش اخلاق باشد اما لزوماً اهل اين نباشد که با نا محرم بخندد يا زيبايي هاي ظاهري خود را به جلوه در بياورد. شما نشان دهيد که اين قدرت و قابليت را داريد که در حضور اجتماعي خود با توانمندي حاضر شويد و ارتباطات خوب و سالمي داشته باشيد تا فرزندان شما از اين تحقير نفس که در خود احساس کرده اند خارج شوند و به عزت نفس دروني شما دسترسي پيدا کنند.
سوال - لطفاً درخصوص تهمت هاي ناروا به دختران پاک صحبت کنيد و بگويد در قيامت چه کسي جواب خدا را مي دهد من کاملاً بي گناه بودم اما مورد تهمت واقع شدم.
پاسخ - ما قبلاً در خصوص غيبت صحبت کرديم اما گناه تهمت بسيار وحشتناک تر از غيبت است. اما به يک نکته مهم دقت کنيد: در روايت داريم که يک شب حضرت محمد(ص) با يکي از همسران خود شايد سوده ام المؤمنين که قامت رشيدي داشتند از کوچه اي مي گذشتند در اين حال يکي از صحابه به کنار حضرت آمده به ايشان سلام کرده و عبور مي کنند اما پيامبر به سمت ايشان باز مي گردند و مي گويند آن خانمي که همراه من بود همسر من است، آن صحابي بسيار خجالت زده مي شود و مي گويد خواهش مي کنم من هيچ حس منفي نسبت به اين قضيه نداشتم شما پيامبر خدا هستيد چرا اين حرف را به من مي زنيد ؟ پيامبر مي گويند به اين خاطر که مبادا تو گمان بدي ببري و در دل خود تهمتي به من بزني. اين رفتار پيامبر خدا روش زندگي به ما ياد مي دهد. و صراحتاً اهل بيت که نقشه خوشبختي را پيش چشم ما گذاشته اند مي فرمايند: خيلي جدي از جايگاههايي که زمينه تهمت را براي شما فراهم مي کند فرار کنيد. هر جايي که زمينه تهمت درآن مکان فراهم است شما غايب باشيد، يا آنجا خيلي صريح شاهدي داشته باشيد يا توضيحي بدهيد. دوست ما مي گويند با اينکه من مقصر نبودم پس معلوم است که کسي مقصر بوده است و معلوم است که متأسفانه شرايط خاصي مهيا بوده که به ايشان تهمتي خورده است. به ايشان و همه دوستان خوب چه دختر خانم و چه آقا پسرها البته بيشتر منظور نظر ما دختر خانم ها هستند چرا که امانت دار عالم هستي هستند و پاکي ونجابت آن نور الهي است که خداوند بيشتر از ديگران از آنها خواسته است و به راحتي مي تواند آبروي آنها به صرف سوء تفاهم دچار آسيب شود توصيه مي کنيم تا حد ممکن اين امکان را براي ديگران فراهم نکنند ودر موقعيت هاي ابهام برانگيز قرار نگيرند. ببينيد ما در روايت شريف داريم که خداوند نمي پسندد که مرد و زني در جايي با يکديگر گفتگويي بکنند که کسي نتواند به آن مکان وارد شود، به نوعي خلوت نکنند چرا که شيطان قسم خورده که سومين نفر او خواهد بود. خوب اين خود شرايط اتهام است يعني در واقع شرايطي را فراهم کرده است که ديگراني که در آن مکان نيستند و نمي دانند شما بحث علمي مي کرديد يا بحث سياسي ويا در حال حل مشکل شخص سومي بوديد و لزوماً نگاه منفي نبوده است، اما صرف آن ميدان جاذبه، صرف نگاه هاي ديگران و اينکه ديگران نتوانسته اند در آن مکان وارد شوند اين ذهنيت را بوجود آورده که احياناً چه گفتگويي رخ داده است. پس مي گويند اگر خانم و آقايي در جايي نشسته اند و گفتگو مي کنند درب آن مکان آنقدري باز باشد که هيچ کسي به خود اجازه ندهد فکر منفي بکند. من از شما سؤال مي کنم که شما راننده ي خيلي خوب ده سال هم است که هيچ تصادفي نکرده ايد اما لزوماً امکان دارد هيچ کس ديگري هم با شما تصادف نکند ؟ پس ما بايد تا آنجايي که مي توانيم شرايط ايمني معنوي و اجتماعي خود را رعايت کنيم. اما اگر با رعايت تمامي اين مسائل آدمهايي بيمار دل و کساني که مشکلات روحي و فکري دارند سعي کردند به شکل هاي مختلف اين تهمت را بزنند و اين آسيب را برسانند، با استفاده از قانون سکوت خلاق، با آن کسي که از سر حسادت، نافهمي و آسيب هاي دروني خود به شما تهمت مي زند برخورد کرده و وارد مجادله و گفتگو هاي تخريبي نشويد. البته وظيفه شما است که در نهايت سلامت نفس و بدون اينکه آن فرد بتواند شما را عصبي کند و با مديريت خشم و با توجه به اينکه امکان دارد از اين فرد حرفهاي بي ربط بشنويد يکبار به او توضيح دهيد و ادله پاکي خود را ارائه کنيد ولي بيش از اين هيچ وظيفه اي نداريد و ديگر هيچ چيز به او نگوييد. بعد حساب خود را با خدا صاف کنيد چرا؟ بخاطر اينکه خداوند در خصوص انسان هاي مظلوم گفته است پرهيز ويژه بکنيد از ظلم کردن به کسي که جز من کسي را ندارد آنوقت من دفاع مقدس او مي شوم و شما ديگر نمي توانيد از پس من برآييد و من آنچنان چوبي به شما مي زنم که صدا و دوا ندارد. حواس چنين آدمي بايد جمع باشد چرا اينقدر خود را نيازمند دفاع مي بيند اِن الهَ يُدافعُ اَنِ الذيَن آمنو. اين آيه معجزه است و قرآن هر لحظه معجزه مي کند من بايد اين فرصت را با باور و عمل صالح خود فراهم کنم تا قرآن هرلحظه معجزه خود را به من نشان دهد چرا که قرآن معجزه جاويد است. قرآن مي فرمايد: قطعاً خدا دفاع مي کند بطور دائمي از کساني که اهل ايمان هستند. تو خود را در مدار ايمان و باور الهي قرار بده دير يا زود از شما دفاع خواهد کرد البته زود بودن آن به اين وابسته است که شما مطلقاً اين فرد بدبين را تخريب نکنيد و از اسرار مگوي او صحبت نکنيد چرا که امکان دارد گاهي ما آنقدر از طرف مقابل ناراحت مي شويم که سرّ او را افشا مي کنيم و مي گوييم اين فردي که اين حرف را درباره من زده است مي دانيد خود او چه کاره است. بدانيد که اينجا از ولايت خدا خارج شده و وارد ولايت شيطان شده ايد و خدا ديگر از شما حمايت نخواهد کرد پس اين متد را داشته باشيد تا خداوند از شما دفاع کند.
سوال – متأسفانه اکثر مادراني که خواستگاري مي آيند تنها اندام و ظاهر خانم را مورد نظر قرار مي دهند و حتي با او صحبت نيز نمي کنند مي آيند و مي روند البته اين مسئله مهم ترين چيز براي آقا پسر ها نيست ولي براي اطرافيان است. لطفاً در خصوص ظاهر و زيبايي صحبت کنيد
پاسخ- من در جلسه ي آينده اخلاق در خواستگاري را عرض خواهم کرد البته در سؤالات جسته و گريخته چيزهايي را گفته ام اما من مي خواهم اينها را بصورت قدم هايي پشت سر هم براي خانواده داماد، خانواده عروس، شخص داماد و شخص عروس در مراحل خواستگاري بصورت کامل در جلسه آينده توضيح دهم. ولي جواب اين دوست خوب را بطور خلاصه مي گويم: مي فرماييد که احياناً مادر و خواهر آقا پسر به منزل شما آمده اند و قد و قامت شما را فقط بررسي مي کنند و حتي با شما وارد صحبت نمي شوند، من از شما سؤال مي کنم چرا اينقدرمنفعل هستيد يک مقداري شما شروع به صحبت کن اما نه به شيوه ي صحبت کردن با هم کلاسي خود نه با کسي که بحث علمي يا سياسي مي کنيد چون گاهي اوقات جلسات خواستگاري اصلاً به انحراف مي رود، موضوع خواستگاري است اما درخصوص سريال تلويزيون صحبت مي کنند يا در مورد اينکه قيمت ها پايين رفته يا بالا رفته است چون بلد نبوده اند چگونه وارد بحث اصلي شوند. من از اين دختر خانم هاي خوب و نجيب مي خواهم که شروع کنند با مادر اين آقا با متانت و وقار صحبت کنند. مگر اين جلسه براي مطرح کردن نيست مثل اين است که شما بگوييد مغازه اي که قرار است چيزي را عرضه کند چرا ويترين دارد؟ خوب ويترين براي عرضه کردن است، اينجا نيز در حقيقت مغازه دانايي شما است و ويترين علم و آگاهي و ايمان و اخلاق شما است. قرار است در اين جلسه شما ذره هايي از فکر و روح و رفتار خود را نشان دهيد. متاع حقيقي که شما عرضه مي کنيد در واقع هويت و استراکچر و شخصيت شما است پس اجازه ندهيد که هر کسي هرطور که خواست اين متاع را بررسي و ارزيابي بکند. يک اصطلاحي بين عامه مردم است که در تقسيم بندي هاي خود مي گويند برخي دختر خانم ها داماد پسند هستند و برخي دختر خانم ها مادر شوهر پسند هستند. همينقدرعرض کنم که اين دختر خانم در گفتگو با يک خانمي که سني از او گذشته و تجربياتي دارد و اکنون در جايگاه اقتدار مادر يک آقا پسر وارد اين خانه شده است در عين حالي که به اين اقتدار احترام مي گذارد نبايد مرعوب آن شود. با سلامت نفس، ادب و احترام صحبت کند و در اين ميان سؤال نيز بکند و اطلاعاتي نيز بصورت غير مستقيم از خود منتقل کند. بله من دانشگاه که مي رفتم به اين صورت درس مي خوانديم يا دوستاني از اين دست داشتيم، فلان سفر که رفتيم اينطور بود. مثلاً ما سفر کربلا مشرف شديم حاج خانم آيا شما تا به حال سفر تشريف برده ايد ؟ بحث و گفتگويي از خود بکنيد نه از چيزهايي که غير مرتبط است. خيلي وقت ها من در خواستگاري ديده ام که بحث ها به بيراهه مي رود ووارد موضوع نمي شوند. من از شما مي پرسم اگر قرار باشد امروز با قطار به مشهد مقدس تشريف ببريد حدود چهارده ساعت در قطار هستيد اگر به کوپه بغل رفتيد که آنجا دو يا سه نفر خانم هستند چگونه با آنها شروع به صحبت مي کنيد؟ آنها نيز در سنين مختلف هستند. يواش يواش مي بينيد که صحبت ها گل مي اندازد شما از خودتان مي گوييد آنها نيز از خودشان مي گويند در آنجا تفاوت سني خيلي مهم نيست اما شما احترام سنين مختلف را خواهيد داشت. اگر يک خانمي در کوپه قطار شما را ببيند و سن ايشان پنجاه يا شصت سال باشد و شما نمي دانيد که ايشان آقا پسري دارد يا خير و اين خانم نيز شما را پسنديده باشد، او امکان دارد با هوشمندي سؤالاتي از شما بکند اما شما با همان رويه چند نفر دوست که ساعاتي را در کنار هم هستيد تا رنج سفر را کم کنيد به ايشان پاسخ مي دهيد. ياد شما باشد خواستگاري که بقول قديمي ها مي آيد و روي شال خانه شما مي نشيند حبيب خدا است چه شما را بپسندد يا نپسندد، بعنوان ميهمان او را تنها نگذاريد و جلسه خواستگاري آنقدر سرد و يخ باشد که همه منتظر يک اتفاق عجيب و غريب باشند. از خود و تجربيات خود صحبت کنيد و ازآنها بخواهيد تجربيات خود را در اختيار شما بگذارند. يک طرفه صحبت نکنيد و اينگونه نباشد که اين دختر خانم يا مادر و خواهر ايشان فقط از خودشان صحبت کنند. مانند بازي پينگ پنگ يک صحبتي که مي کنيد بعد توپ را در زمين فرد مقابل پاس کنيد و منتظر شويد که بازگردد. شما چيزي را بگويد و بخواهيد که آنها هم با لطافت چيزي را بگويند و اين زمينه ي آشنايي و شناخت بيشتر را فراهم مي کند. در ارتباط با بحث زيبايي هاي ظاهري و لاغري هم که گفتند اجازه دهيد در جلسه آينده همزمان با سن نشاط و موارد مربوط به آداب خواستگاري بصورت تفضيلي توضيح خواهم داد.
سوال - من بيست و يک سال دارم حدود يک سال پيش با فردي رابطه ي دوستي داشتم البته قصد ما ازدواج بود ولي به صورت پنهاني اما به دلايلي اين دوستي بهم خورد. الان فکر مي کنم اگر با کسي ازدواج کنم اين دوستي در زندگي آينده من تأثير خواهد گذاشت به همين دليل نمي توانم ازدواج کنم لطفاً به من بگوييد اين درست است ؟
پاسخ - سه مسئله را به اين دوست خوب و احياناً ديگران که شرايطي شبيه ايشان دارند عرض مي کنم: ايشان کليد واژه هاي زيبايي را در سؤال خود استفاده کردند گفتند ما با هم دوست بوديم و قصد ما ازدواج بود اما پنهاني، فقط روابط غلط است که با پنهاني بودن مي تواند شرط حيات داشته باشد. ازدواج آئين و رسم خدايي زندگي کردن است پس چرا پنهاني ؟ مگر شما گناه مي کنيد، اگر واقعاً قصد شما ازدواج است بايد رسمي و علني باشد. من حرفي را که هميشه به دوستان مي گويم اين است که بعد از يک جلسه يا دو جلسه گفتگو اگر قابليت اين است که شما براي ازدواج و براي يک عمر با هم زندگي کردن به اين رابطه نگاه کنيد فوراً وارد مدار اصلي زندگي شويد. جلسه رسمي خواستگاري که ما آن را مطرح کرديم به همين دليل است که اين دوستي هاي آسيب رسان که متأسفانه مد شده است کنترل شود. اين دوستي ها فقط آن عواطف پا در هوا و معلق را بوجود مي آورد.
سوال – به نظر شما چرا يک دختر و پسري که واقعاً قصد ازدواج دارند بايد روابط آنها پنهاني باشد؟
پاسخ - يک بخش آن اين است که واقعاً اين قضيه وجود ندارد، من مي خواهم بگويم گاهي ما با خود روراست نيستيم. مي گوييم ما حالا با هم دوست هستيم شايد ازدواج کرديم از خيلي از دختر و پسرها که بپرسيد همين را به شما مي گويند. ما خيلي وقتها بخاطر اينکه با خود رک نيستيم از خود رودست مي خوريم. من مي خواهم با اين آدم دوست باشم اما نمي دانم که مي خواهم با اين فرد ازدواج کنم يا خير، ما مي گوييم خوب اين دوستي مي خواهد به کجا برسد پس موضوع صحبت ما اصلاً عوض خواهد شد. اما کسي که به خود اين تهمت را مي زند و مي گويد ما هردو قصد ازدواج داشتيم و با يکديگر دوست بوديم مي گوييم آفرين به شما که قصد ازدواج داشتيد و مي خواستيد يک دوستي هميشگي برقرار کنيد پس اين دوستي را به مسير اصلي خود بياوريد مانند باران بهاري که بايد به جوي آب اصلي وارد شود وگرنه تبديل به سيلاب مي شود و آسيب مي زند. پس توصيه ي ما به همه دوستان خوب اين است که بعد از يکي دو جلسه که با يکديگر صحبت و بررسي کرديد نگذاريد بيشتر از آن ادامه پيدا کند کاري کنيد که خانواده ها رسماً در جريان ازدواج شما قرار بگيرند يعني يک جلسه رسمي خواستگاري رخ بدهد. اگر خانواده ها مخالف باشند، دوستي اين دختر و پسر شش ماه يا يک سال، دو سال و گاهي خداي ناکرده تا پنج سال ادامه پيدا مي کند و اين رفاقت يک انس و الفت و صميميت ويژه ايجاد کرده و نمي دانند با آن چه کنند. اگر منتظر شرايط هستند آيا اين شرايط قرار است از کره مريخ فراهم شود؟ حداقل شما پنج يا شش ماه صبر کنيد ولي بعد از آن تصميم قطعي خود را بگيريد يا رومي روم و يا زنگي زنگ، چرا با احساسات خود بازي مي کنيد. هفته ي گذشته با يکي از دوستان خوبي که جزو فعالين فرهنگي در کشور نيزهستند صحبت مي کردم ايشان مي گفتند حدود سه سال ما تلاش کرديم تا رضايت خانواده خود را بدست بياوريم اما آنها راضي نشدند. همسر من با عشق ويژه اي که به من داشت نذر کرد و انواع ملاطفت ها را با خانواده خود کرد در آخر ازدواج کرديم اما الان که در ماه آخر بارداري هستم مي بينم که ايشان کاملاً با سبک و سياق خانواده ي خود عمل مي کنند و چيزي به غير از آن عشقي که ابراز مي کردند وجود دارد. چرا ما ترجيح مي دهيم که به خود دروغ بگوييم اگر قرار است که ما با هم زندگي کنيم همه آن آسيب ها را ببينيم و با هوشمندي برنامه ريزي کنيم و اگر هم قرار است که عطاي آن را به لقاي او ببخشيم همان اول راه خود را از يکديکر جدا کنيم. گاهي ديده شده که دل يک نفر به پارکينگ عمومي تبديل شده است امروز تعلق خاطر به فرد الف، چند سال بعد تعلق خاطر به فرد ب و همينطور ادامه پيدا مي کند. سؤال دوست ما کاملاً رسا بود گفتند من احساس مسئوليت نسبت به همسر خود پيدا خواهم کرد و نمي دانم چه کنم؟ جواب ايشان اين است که اگر واقعاً قصد داريد که يک زندگي سالم داشته باشيد که به نظرمي رسد اينگونه است و اين خود يک نقطه روشن و نوراني در زندگي شما است پس اين نقطه نوراني را بزرگ و عميق و جدي کنيد و بگذاريد هميشگي باشد. تصميم جدي بگيريد، از رابطه هاي غلط با جنس مخالف دست برداريد، از اين تعلق خاطر دست برداريد و يک دوره چهل روزه را حداقل براي پاک کردن ذهن خود، عواطف درون و خانه تکاني روح خود در نظر بگيريد و شروع به تزکيه نفس کنيد. در عبادات خود مراقبت هاي ويژه کنيد، دائم الوضو باشيد، نماز استغاثه به امام زمان (ع) بخوانيد و براي سلامتي ايشان روزه بگيريد و دست طلب بسوي بقية اله الاعظم (ع) دراز کنيد و از ايشان کمک بخواهيد. در حقيقت شما يک حمام روح احتياج داريد و بايد خود را از اين آلودگي هاي فکري و روحي پاک کنيد، چون پاک کردن اين رسوبات با يک اراده قوي امکان پذير است. اين عبادات چند کار مي کند اول اينکه نور ملکوتي را مستقيماً به سمت اين فرد مي آورد، دوم در ارتباط با خداوند و آل اله که قرار مي گيرد قدرت اراده او قوي مي شود و سوم اينکه ويتامين اصلي اين عبادات ويژه تقويت اراده است. يعني اين سه ويژگي کمک مي کند و اين آدم ديگر نمي تواند با خود شوخي کند و بگويد خوب من تصميم دارم اما نمي دانم چه کنم خوب اگر تصميم داري بذري بيفشان و آبياري کن تا ثمره ي آن را ببيني. يکي از مراحل توبه عزم جدي براي ترک گناه است اين عزم جدي را با اين چهل روز رياضت شرعي بايد به خود هموار کند تا بتواند براي هميشه با کمک خداوند با اين نوع ارتباطات غلط فاصله بگيرد. اگر واقعاً به سمت خداوند برگردد توبو اِلي اله قطعاً خداوند نيز به سمت او باز مي گردد و بهترين خيرات را براي او قرار خواهد داد. اجازه دهيد همين جا اعلام کنم بحثي امروزه در اينترنت از جانب يکي از علماء بزرگ کشوردر خصوص گناهان مختلف و زمينه ي نزول عذاب مطرح شده که همه ما بايد آن را جدي بگيريم و يک توبه ي همه جانبه و فراگير داشته باشيم و هر کسي به هر اندازه که مي تواند به سمت خدا بازگشت کند ماستطعتم بالقوة و از بدي ها و زشتي هاي دروني خود فاصله بگيرد. توسل ويژه به امام زمان پيدا کنيم چرا که بسياري از آسيب هاي خانوادگي و اجتماعي و آسيبي را که نمي دانيم و شايد به همين زودي ايجاد شود را از بين خواهد برد چرا که خداوند گفته است که از مکر من ايمن مباشيد وقتي که گناه مي کنيد و خندان هستيد.