اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

89-01-18-خانم نيلچي زاده-خواستگاري و ازدواج

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

خانم نيلچي زاده

-خواستگاري و ازدواج

89-01-18

سوال – من عاشق دختري شده ام که خانواده من راضي نيستند من هم گفته ام يا اين دختر يا با کس ديگري ازدواج نمي کنم شما بگوييد چه کنم ؟

پاسخ - ما همه مي دانيم که مقدمات عاشق شدن اختياري است اما خود عاشقي اختياري نيست به همين دليل نيز حرف و حديث هاي زيادي در رابطه با آن زده شده است. دخترها و پسرهايي که عاشق شده اند براي اينکه بدانند آيا اين عشق مي تواند سرانجام داشته باشد نياز به مشاوران خوب و دلسوز دارند. من هميشه به پدر و مادران توصيه مي کنم هنگامي که فرزندان شما مي گويند يا اين يا هيچ کس خواهش مي کنم آنان را تنها نگذاريد. چرا که اين زمان، آن موقعي است که ديگر هيچ چيزي را نمي توانند ببينند پس شما بيش از هميشه چشم و گوش آنها بشويد. تا اگر فرد مقابل آنان ويژگي هاي خوب و درست را دارد بتوانند سر يک سامانه درست قرار بگيرند و اگر فرد مناسبي نيست به او کمک بکنيد تا بتواند آن نواقص را ببيند ولي لزوماً خود شما به او نه نگوييد چرا که اين فقط تنش، لجاجت و آسيب هاي روحي و رواني را در کانون خانواده ايجاد خواهد کرد. اينجا بهترين زمان است که شما به يک مشاور امين و خداترس مراجعه بکنيد. اين چند وقت اخير من ديده ام عده اي از جوان ها مي گويند ما به مشاورمراجعه کرده ايم و او گفته است بايد با يک نامحرم ارتباط داشته باشيد تا بتوانيد به مشکلات خود فائق شويد، خوب اين روش روشي نيست که بتواند فرد را به مدار سلامت بازگرداند بلکه امنيت رواني او را قطعا دچار آسيب خواهد کرد. اين پيشنهاد نه تنها ديني نيست بلکه ضد نقشه خوشبختي ما است و فرد را بعدا دچار نابساماني خواهد کرد. مثل اين است که فرد از مواد شادي زا استفاده کند و بعد دچار انواع آسيب ها بشود. خوب اين دوست ما که مي گويند فقط اين آدم و نه کس ديگر ما حرف ايشان را مي پذيريم اما فقط به عنوان يک عابر سري به دادگاه هاي طلاق بزنيد و از کساني که پشت در اين دادگاه ها هستند سوال کنيد، قطعا در بين آنان افرادي که گفته بودند فقط اين آدم و نه کس ديگر و از افرادي که صاحب فکر و ارزيابي هستند کمک نگرفته بودند زياد است و ببينيد کار آنها به کجا رسيده است. عشق خيلي خوب است ولي کافي نيست عشق ما وقتي که با ملاک نباشد امکان دارد اين آدم الان آمده ولي دفعه بعد کس ديگري بيايد، به چه علت شما عاشق اين فرد شده ايد؟ بخاطر زيبايي هاي ظاهري او، قطعا بدانيد همسر شما زيباترين فرد روي اين کره خاکي نيست. اگر صرفا بخاطر ويژگي هاي ظاهري او را پسنديده ايد و اگر هم با يکديگر ازدواج کنيد قطعا شما خوشبخت نخواهيد شد مگر اينکه ياد بگيريد درست زندگي کنيد. اگر بخاطر ويژگي هاي اخلاقي اين فرد باشد، حالا مي پرسيم کدام ويژگي اخلاقي، مثلا آدم درون گرايي که هميشه خود را مخفي مي کرده عاشق دختر خانمي مي شود که فوق العاده شهر آشوب است فوق العاده گرم و گيرا است و تعداد زيادي طرفدار دارد واين آقا هم جزو طرفداران ويژه اين خانم شده است. اين نوع تعلق خاطر لزوماً تعلق خاطر سالمي نيست يعني فرد فقط خواسته نقطه ضعف خود را بپوشاند و نقطه کمال شخصيت طرف مقابل لزوماً به اين آدم کمک نخواهد کرد که رشد پيدا کند بلکه باعث مي شود اين فرد خود را پنهان تر کند. به اين دليل مي گوييم شما يک کار انجام دهيد به سراغ آن مشاور خوب و امين برويد و تست هاي مربوط به ازدواج و شخصيت را بدهيد اين تست ها حدود پانصد سوال است و بگذاريد يک مشاور بي غرض، نه خود شما و نه پدر و مادر شما که به واسطه تجربه و دغدغه خاطر نسبت به شما مخالفت مي کنند، به عقل شما کمک کند تا بتوانيد ضرب آهنگ خفاي اين ازدواج را هم ببينيد.

سوال – خواستگاري دارم که از هر نظر خوب است فقط پدر ايشان با خانمي دوست بود آيا هرکس که پدرش بد باشد بايد جواب نه بشنود در ضمن اگر پدر ايشان بد است چرا پدر من با اين فرد دوست است ؟

پاسخ - اينکه پدرها با هم دوست هستند ما نمي دانيم شايد منافع اقتصادي ايجاب مي کرده است چون دوستي ها در سنين بالا گاهي اوقات صرفاً بر اساس منفعت ها است. اما شما نمي خواهيد دوستي کنيد بلکه مي خواهيد يک عمر زندگي مشترک داشته باشيد. قطعاً اگر يکي از افراد خانواده دچار مشکل اخلاقي باشد ما بايد دقت چند برابر بکنيم. ببنيم آيا ويژگي هاي شخصيتي اين پسر آنقدر مثبت است و خود باوري و خود اتکايي دارد که بتواند خود را از آن زشتي هاي دور بکند يا نه براحتي پذيرفته آن سبک و سياق را و پس از چند سال مي خواهد اعلام کند که من هم مانند پدرم هستم شما که پدر من را ديده بوديد. ما مي گوييم جواب نه قطعي غلط است و جواب مثبت نيز چه به صورت قطعي و چه به صورت عاشقانه اشتباه است. همه اينها مي تواند فرد را در وادي سختي و مشکلات عجيب و غربي قرار دهد. آگاهانه و بطور مضاعف بررسي کنيد اگر ويژگي هاي شخصيتي اين آدم به گونه اي است که مي توانيد يک عمر روي او سرمايه گذاري کنيد و پدر خوبي براي فرزندان شما خواهد بود ازدواج کنيد.

سوال – رابطه دوستي در حد پيامک زدن به زن شوهردار گناه است؟

پاسخ - دليل اين پيامک چيست؟ ما هميشه با بار معنايي و مفهومي کلمات حرکت مي کنيم. گاهي اوقات خانم هايي چه مجرد و چه متأهل به مراجعه کرده اند که ما با آقايي ارتباط پيامکي برقرار کرده ايم ابتدا با پيامکهايي مربوط به يک مناسبت، سپس با شعرهاي ويژه مثلاً مربوط به امام زمان و بعد به داد وستدهاي عاطفي رسيده است. قطعا رابطه بين دونفر، بخصوص يک خانمي که متأهل است و تعلق خاطر و فکر او بايد به شوهر و همسر خود باشد تا بتواند يک زندگي خوشبخت داشته باشد با اين رابطه عاطفي دچار چندگانگي خواهد شد و او نمي داند که بايد به چه کسي تعلق داشته باشد، تعلق روحي و فکري او دچار آسيب شده است. چه اين خانم و چه اين آقايي که پيامک مي زنند هرچقدر هم که پنهان کنند ولي به گفته قرآن خود مي دانند که مي کنند بله انسان خيلي خوب مي داند و به خود آگاه است گرچه به شکل هاي گوناگون پنهان کاري کند. بگويد ما رابطه کاري و اداري داريم، ما باهم رابطه عاشقانه نداريم، يا ما حريم ها را حفظ مي کنيم، اين در واقع زمينه خطا و خطر است که رشد مي کند. قطعي بدانيد که اينجا خارج شدن از حريم حياي الهي است. من از آن آقا و از آن خانم سوال مي کنم آيا اگر دختر و پسر شما بخواهد همين رابطه را داشته باشد در مقابل با او مقاومت مي کنيد ؟ يا نه مي گوييد اشکالي ندارد، اگر مي گوييد اشکالي ندارد که زمينه را فراهم کرده ايد که فرزندان شما دچار انواع آسيب ها بشوند و اگر مي گوييد اشکال دارد چيزي را که براي ديگران نمي پسنديد براي خود نيز نپسنديد.

سوال - با اجبار پدر و مادر با دختري ازدواج کردم که او را دوست ندارم اما به او محبت مي کنم اين فرد با من حرف نمي زند هرچند که به او محبت مي کنم ولي تغييري نمي کند. دو سال است ازدواج کرده ام و يک پسر دارم، مي خواهم از او جدا شوم بخاطر اينکه ازدواجم تکراري بوده است.

پاسخ - يک چنين زندگي دچار انواع آسيب ها است، ازدواج اجباري رخ داده است بچه دار هم شده اند و دو سال نيز از اين زندگي گذشته است. اما حالا به اين نتيجه رسيده اند که به درد يکديگر نمي خورند. اين يعني قرباني کردن يک بچه و قرباني کردن يک نسل، چون اين بچه ازدواج خواهد کرد و نسلي بوجود خواهد آمد. توصيه من به اين آقا اين است که حداکثر تلاش خود را براي يافتن راه هاي يک زندگي سالم انجام دهند. همچنان به سراغ آدمهاي موفقي که در زندگي ايشان هستند بروند براي اينکه از آنها براي بازگشت به مدار سلامت کمک بخواهند. شايد تلاش فردي ايشان تلاش مناسبي نبوده و نتوانسته اند به يک زبان مشترک برسند و بعد تصميم بگيرند. چرا که تصميم گيري ايشان الان ديگر فقط مربوط به دو نفر نيست بلکه مربوط به نفر سومي است که هنوز قدرت گفتن اين مسئله که هم پدر مي خواهد و هم مادر را ندارد و پدر و مادر راحت مي خواهند روي او خط قرمز بکشند.

سوال - در خصوص نماز شب توضيح دهيد.

پاسخ - قطعا نماز شب در ملکوتي را به انسان باز مي کند و آن زمان طلايي هر بيست و چهار ساعت زمان ويژه و اختصاصي نماز شب است. اما اگر براي کسي سخت است که موقع سحر بيدار شود مي تواند در طول روز نماز شب را قضا کند. يا مي تواند قبل از آنکه بخوابد نماز شب خود را بخواند و اگر خيلي براي او خواندن يازده رکعت سخت است تنها دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر را بخواند و انشاءاله اميد است که بتواند آن فضيلت ها را پيدا کند. نماز شب هم باب گشايش مشکلات دنيايي است و هم باب نجات در آخرت انشاء الله.

سوال - سي و پنج ساله هستم و هيچ مشکلي هم ندارم. مي گويند که بخت من را بسته اند و صحبت ها و مراسم خواستگاري من بدون هيچ حرفي به هم مي خورد من به خدا توکل کرده ام ولي مادر من خيلي بي قراري مي کند بگوييد چه کنم ؟

پاسخ - موقعيت سني افراد تا حدودي نشان مي دهد که آيا قبلا خود ايشان و خوانده ايشان نسبت به مسئله ازدواج آگاهانه تصميم گرفته اند يا سعي کرده اند به دنبال گزينه بهتر بگردند. شايد در مورد آقا پسرها هم رخ دهد و همينطور در مورد دختر خانم ها که هرچه سن بالاتر رود قطعا سخت گيري بيشتر خواهد شد و اين سخت گيري موجب خواهد شد که انسان قطعا گزينه هاي کمتري را بتواند انتخاب کند. اما اين دوست عزيز ما فرموده اند که وقتي خواستگار مي آيد مراسم به هم مي خورد علت اين است که همانطور که انتخاب براي شما خيلي سخت شده آن فردي نيز که به خواستگاري شما مي آيد قطعا از شما بزرگ تر است و تصميم او نيز امکان دارد با کوچک ترين رفتار يا گفتاري عوض شود. چون در حقيقت همين که به مراسم خواستگاري آمده شايد تشويق ديگران بوده است. ازدواج در سنين بالاتر يعني بالاي بيست و هفت يا هشت سال براي دختر خانم ها و بالاي سي و دو سال براي آقا پسرها معمولا يک کار طبيعي نيست. مانند فردي است که دچار بي اشتهايي عصبي شده زيرا به طور طبيعي همگي ما به غذا اشتها داريم اما ممکن است در شرايط روحي قرار بگيريم که تمايل به غذا خوردن عادي را نيز از دست بدهيم. در مقوله ازدواج نيزهمينطور است وقتي که سن بالاتر برود فرد ترجيح مي دهد که اصلا ازدواج نکند. چاره اين است که افراد عاقل و دلسوزي که در اطراف آقا پسرها و دختر خانم ها هستند با ايشان صحبت کنند که هم آگاهانه تر و هم با وسواس کمتر حرکت کنند. باضافه اينکه آن آقا پسري که به خواستگاري رفت و ديگر بر نگشت حتما نقش واسطه ها را در اين وسط پررنگ کنند. من در يکي از مشاوره هاي خود موردي را داشتم که دختر خانم در همين سنين بودند ايشان مي گفتند خواستگار آمده و رفته و پنج ماهي گذشته اما هيچ ازدواجي رخ نداده است شما چه توصيه اي داريد ؟ گفتم آن واسطه اي را که در بين شما قرار دارد تشويق کنيد که با خانواده آقا پسر صحبت کند و ببيند که مشکل آنها چيست؟ احياناً شايد کوچکترين رفتار يا حرکت به نظر آنها جدي آمده است و خوشبختانه آنها الان به عنوان يک زوج خوشبخت هستند و توانستند ازدواج کنند. در سنين بالا ما نياز به واسطه هاي عاقل و دلسوز داريم تا قدرت ريسک جوانها را بيشتر کنند. ببيند يک پسربچه چهارده ساله خيلي راحت روي پشت بام راه مي رود اما زماني که هيجده ساله مي شود کمي فاصله مي گيرد وقتي بيست و پنج ساله شد خيلي فاصله مي گيرد و زماني که چهل ساله شد اصلا از آن طرف رد نمي شود. ازدواج چه بخواهيد و چه نخواهيد بخشي از آن ريسک است و بخشي ديگر دلدادگي هاي روحي و عاطفي است وقتي فرد به يک سني از عقل مي رسد حساب کتاب مي کند و مي گويد اصلا براي چه ازدواج کنم ترس زيادي دارد و اين ترس و وسواس و دودلي موجب مي شود که نتواند تصميم بگيرد. دلسوزها پادرمياني کنند و بگويند اين وسواس ها اگر ازدواج نکني روزبه روز مانند خوره به جان تو خواهد افتاد. حالا اگر دلسوزها پا درمياني کردند ولي ازدواج به خوشي منتهي نشد چه ؟ دلسوز قرار نيست که جاي عروس يا داماد تصميم بگيرد. حتي پدر و مادر که دلسوزترين افراد هستند نبايد اين کار را بکنند. يادمان باشد که تکليف ازدواج خود فرزندان است. ما در بحث ازدواج افرادي که آنان را دوست داريم آتشي بر کف دست داريم يعني هم بايد حواس ما باشد که آنها بايد انتخاب کنند و ولي ما بعد به آنها کمک کنيم که راحت تر انتخاب کنند در حقيقت به آنها کمک کنيم که جنبه هاي خوب را نيز جدي تر ببينند.

سوال – حکم آرايش خفيف در بيرون از خانه چيست؟

پاسخ - چون خداوند زن را آينه زيبايي وجمال خود و مرد را آينه جلال خود قرار داده است از خانم ها مي خواهد که در بحث ارتباط با نامحرم تا جاي ممکن هيچ نوع زيبايي افزودني نداشته باشند. به اين دليل در اصل موضوع فرقي مابين خفيف و غليط نمي کند مثل اين است که من بگويم يک دکمه لباس من غصبي است يا اينکه بگويم کل لباس من غصبي است در هر دو مورد نماز باطل است اما آنکه کل لباس او غصبي است چوب بيشتري خواهد خورد و محروميت هاي بيشتري را خواهد کشيد. معني حرام يعني چيزي که من را از پاکي ها و پاکيزگي هاي عالم محروم مي کند. وقتي که شما يک آرايش کم مي کني و از خانه خارج مي شوي به پوست خود آسيب مي زني.

سوال – به مادرها بگوييد اينقدر به ما گير ندهند به خدا من دوست پسر ندارم اما او کمد من را مي گردد و موبايل من را کنترل مي کند چه کنم ؟ بگوييد پدرها و مادرها اين قدر فرزندان را کنترل نکنند.

پاسخ - اينجا به مادرهاي خوب مي گويم از اينکه شما به عنوان يک دوست و يک ناظر هميشگي همراه دخترهاي خود هستيد خيلي خوب است. قديم اين ضرب المثل در تهران مرسوم بود که مي گفتند يک دختر خوب هفت مادر گبر مي خواهد. يعني اگر قرار است که يک دختر خوب پرورش کند مادر بايد در نهايت لطف اما با سخت گيري از دختر خود مراقبت کند اما نکته اين است اگر قرار است از دختر خود مراقبت کنيد و به کار او نظارت داشته باشيد حواس شما باشد که به عزّت نفس او آسيب نزنيد. اگر شک کرده ايد که امکان دارد در موبايل او کسي از طريق پيامک يا تماس مزاحم شده باشد به صورتي چک کنيد که او آسيب نبيند امکان دارد بعداً متوجه شود اما اينگونه نباشد که زندگي او را به هم بريزيد و اين کار نبايد مدام رخ دهد.A  اين تکرار زياد قطعاً فرد را دچار لغزش خواهد کرد. ما در نگاه حضرت اميرالمومنين (ع) به زن و شوهر داريم که شوهر حق ندارد به زن عفيف و پاکدامن خود بد گمان شود که در اين صورت او را در معرض آسيب قرار مي دهد. پس اگر مي خواهيم که دختر ما درست رفتار کند مانند يک دوربين مخفي عمل کنيم و دلسوزانه بصورت پنهان و بعنوان يک رفيق و نه به عنوان يک مادري که مدام خط و نشان مي کشد، نصيحت مي کند و بازرسي مي کند عمل کنيد. اين کنترل مخفي چگونه بايد باشد ؟ آن رابطه دوستانه اي که گفتيم با فرزندان خود داشته باشيم، وقت ويژه بگذاريم، از جواني خود بگوييم، به در بگوييم که ديوار بشنود، نمونه و مثال ها را بگوييم و کمک کنيم که او راحت حرف خود را بزند و نمونه هاي مشابهي که احتمال مي دهيم در زندگي کاري و درسي فرزند ما پيش آمده و دچار آسيب شده اند را براي او بگوييم. بعد اجازه دهيم که او درونيات خود را باز گو کند. حضرت امير مي گويند که هر کسي زير زبان خود پنهان است دختر شما هم زير زبان خود مشخص است زماني که شروع به حرف زدن کند حرفهاي خود را خواهد گفت و نيازي به چک کردن گوشي نيست مگر اينکه ما احساس خطر جدي کنيم. اما مادري که مدام تلفن همراه فرزند خود را چک مي کند قطعا بدانيد که به او آسيب مي زند اما اينکه گاهي اوقات چک کند خوب است.

سوال - من مدتي است که به مرد متأهلي دلبسته ام و به او قول ازدواج داده ام او به من مي گويد که صيغه محرميت بخوانيم و من با اينکه مي دانم بدون صيغه رابطه ما گناه است قبول نمي کنم ؟

پاسخ - عقد موقت مربوط به مردهاي متأهل نيست مربوط به پسرهاي مجرد است و آنهايي که اين امکان را ندارند که در زندگي عادي تا فرصت ديگري بتوانند ازدواج خوب و سالمي داشته باشند آنها براي راه برون رفت و به دست آوردن عرصه خويشتن داري يک راه ميانبر گذاشته شده است. رابطه بدون محرميت قطعا ايجاد مشکل خواهد کرد و زمينه گناه را فعال مي کند اما اين آقايي که متأهل است و به شما دلبسته و از همسر خود چشم پوشي کرده آيا به شما هم متعهد خواهد ماند اين خانم بايد اين سوال را از خود بکند.

سوال – خواستگارم پسر بدي نيست اهل نماز و روزه است و اهل دود نيست من از او شناخت کامل دارم اما خانواده من قبول نمي کنند.

پاسخ - در دنياي امروز که همه جور گناهي به امور مباح تبديل شده است شايد سيگار و دخانيات اصلا گناه تلقي نشود حرفهاي ويژه اي نيز روي آن نداريم فقط گفته شده که اشکال دارد اما چه کسي است که نداند سيگارضرردارد همه مي دانند مسئله اين است که فتح باب خيلي از مشکلات شخصيتي و روحي با سيگار شروع مي شود بخصوص کسي که مي خواهد با دخانيات بطور جدي تعامل داشته باشد. قطعا اين آدم اراده قوي ندارد چرا که اگر اراده قوي داشت مي توانست سيگار خود را ترک کند. زمينه آسيب جسمي و روحي براي او فراهم مي شود هر يک نخ سيگار يک روز از عمر فرد را کم خواهد کرد. اگر اين فرد سيگار نمي کشد پس مسئله چيست که خانواده قبول نمي کند. ما اينجا احتياج به اطلاعات بيشتري داريم و بايد بدانيم دقيقا معيارها چيست ؟ وگرنه با کلي گويي مشکلي حل نمي شود بايد بدانيم معيار اين دختر براي انتخاب اين آقا چه بود، آيا مثل آن سوال اول فقط عاشقي است يا نه براي اين انتخاب معياري وجود دارد و معيار رد کردن اين مادر چيست؟ شناخت از خواستگار مهم است.

سوال - پسري هستم بيست و يک ساله و قصد ازدواج دارم متأسفانه هرکسي را که من مي خواهم پدر و مادر من مخالف هستند و هرکه را آنها مي خواهند من نمي پسندم من مي خواهم با رضايت والدين خودم ازدواج کنم چه کنم ؟

پاسخ - يک فرد ثالثي بايد پيدا شود که بين اين آقا پسر و پدر و مادر ايشان پادرمياني کند امکان دارد که آنها روي يک جزئياتي ايستاده اند وقتي مي گويند هيچکدام، البته ما نمي دانيم که چند مورد خواستگاري رفته اند، من به عنوان يک مشاور ديده ام که فرد مي گويد اين صدو پنجمين خواستگاري است که من رفته ام، پدر و مادر يا اين آقا پسر و يا هردو شايد خيلي نکته بين باشند يعني امکان دارد روي جزئياتي دست بگذارند که حتي اگر اين آقا پسر چهل ساله نيز شود به نتيجه نرسند. بايد معيارهاي خود را يک بار ديگر خانه تکاني کنند چرا که ما به خانه تکاني فکر و ذهن و دل بسيار نياز داريم. کسي بايد باشد که به اينها کمک کند تا معيارهاي حقيقي خود را بازشناسي کنند يعني نهايتاً بپذيرند که يک جايي با يکديگر کنار بيايند. رضايت والدين شرط است.

سوال – هنوز عاشق پسري هستم و پدرم به زورو اجبار مرا به کس ديگري داد و من ازدواج اجباري کرده ام.

پاسخ - ازدواج هاي اجباري هم براي آقا پسرها رخ مي دهد واحيانا بيشتر براي دختر خانم ها، شما بايد الان دو مسئله را ببينيد يکي فردي را که دوست داشتيد وديگر اينکه الان همسر فرد ديگري هستيد.اما آن دوستي و محبت فقط تله انفجاري فکر و احساس شما است شما را روز به روز نحيف تر و بدبين تر مي کند و اجازه نمي دهد که خوبي هاي همسر خود راببينيد. شما که ازدواج کرده ايد فقط به دنبال اين باشيد که خوشبختي خود و همسرتان را فراهم کنيد، اگر نتوانيد يک ديوار فولادي بکشيد بين احساس خود و آن فردي که قبلا دوست داشتيد قطعا دچار آسيب هاي جدي خواهيد شد و اين ارتباط را نمي توانيد برقرار کنيد مگر اينکه به دل خود چيره شويد. ما خيلي وقت ها ازپس دل خود بر نمي آييم مگر آنکه به آن خدايي که دل را به ما داده توکل پيدا بکنيم. متأسفانه من در بين پيامک ها ديده ام که هم دربين خانم ها و هم در بين آقايان که گفته اند با اينکه ازدواج کرده اند تمايل به شخص ديگري پيدا کرده اند و يا اينکه اين تمايل را از قبل داشته اند.

37 – من متأهل هستم اما به پسري علاقمند شده ام و عاشق او شده ام. رابطه را قطع کرده ايم اما او را دوست دارم و هر لحظه تصوير او در نظر من است و عشق او را دارم.

اين عشق درمانگر نيست بلکه يک عشق ويرانگر است. عشق ويرانگر عشقي است که من را از خودم و از همسرم مي گيرد و متأسفانه مهم تر از همه از خداوند نيز مي گيرد. راه حل اين است که من ابتدا نگاه کنم و ببينم اين عشق هنوز چگونه در دل من جا باز کرده است. يک روز از امام صادق (ع) سوال مي کنند که اينجور عشق ها چيست؟ عشق آن چيزي است که در قلب کسي وارد مي شود که خالي از ياد خدا است. پس اگر من مبتلا به يک عشق حرام هستم که خداوند روي آن خط قرمز کشيد نشانه آن است که قبلا قلب من مشکل پيدا کرده است. يک نقص فني داشته، آن که ياد خدا در قلب من نبوده است که يک چنين عشقي توانسته در قلب من جا بگيرد و چاره اين است که سراغ درمانگاه رفع غفلت بروم سراغ اين بروم که ياد خدا در زندگي خود جدي کنم و خداوند با هزار اسم زيبا خود را به ما معرفي کرده است. من بايد رابطه عاشقانه خود و خداوند را جدي کنم تا اين محبت هاي غلط از ذهن من بيرون برود. گفتن نام يا ودود خدا قطعا مي تواند خيلي به فرد کمک کند که بيشتر فرد با اين نام انس بگيرد و با حقيقت آن خود را تطبيق دهد. آنقدر اين ذکر را تکرار کند که احساس سيري و سيرابي کند گاهي گفتن چندهزار بار اين ذکر مي تواند کمک کند. دومين مهارت اين است که با آيات شريفه قرآن خصوصا سوره ياسين که قلب قرآن است و متعلق به حضرت ختمي مرتبت خود را آرام کند. خواندن سوره ياسين و دميدن آن به آب و خوردن آن آب کمک مي کند که در تمام رگ به رگ وجود فرد که پر از عشق کاذب شده نفوذ کند و آنها را پاک کند.

38 – مدت شش ماه است که ازدواج کرده ام و مادر شوهر من مي گويد بايد براي برادر شوهرخود خواهر باشي به اين دليل من مجبور هستم بابرادر شوهرم دست بدهم و شوخي کنم تکليف چيست؟

خواهر بودن براي برادر شوهر هيچ اشکالي ندارد اما نه با اين مفاهيم غلط. ما در زندگي قوانين و فرمول هايي داريم که آنها راه و چاه زندگي را به ما نشان مي دهد اگر قرار باشد که از آن راه و چاه ها عبور کنيم قطعا دچار مشکل خواهيم شد يعني امنيت عاطفي خود و همسرم را به هم خواهم زد و بعد ارتباط من با ملکوت دچار مشکل خواهد شد. دست دادن من با برادر شوهر از محرمات است، کسي که با نا محرم دست بدهد دست او غل و زنجير شده در گردن او در آخرت خواهد بود و اين يعني اين دست شما در دنيا نيز بسياري از برکت ها را از دست خواهد داد.









ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها