اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

88-10-16-خانم نيلچي زاده-خواستگاري و ازدواج

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-خانم نيلچي زاده

-خواستگاري و ازدواج

88-10-16
سوال- من دختر کوچک يک خانواده هستم که براي دو خواهر بزرگترم تاکنون خواستگاري نيامده يا پسنديده نشده اند. دراين ميان براي من يک خواستگار مناسب آمد و من هم جواب مثبت دادم و حالا در دوران عقد هستيم اما من از اينکه نمي بايست زودتر از خواهران بزرگترم ازدواج مي کردم احساس گناه و پشيماني مي کنم.راهنمايي بفرماييد.
پاسخ- مسئله ي خواهر بزرگتر و کوچکتر تقريبا در ملل شرقي وجود دارد. روال عادي اين است که اول خواهر بزرگتر ازدواج کند و بعد خواهر کوچکتر و شايد هم روال طبيعي همين باشد. اما لزوما روال درست براي همه اين طور نخواهد بود يعني اگر براي يکي از خواهران بخصوص براي آنهايي که فاصله ي سني کمي نسبت به هم دارند، خواستگار خوبي بيايد، هم وظيفه ي آن فرد و هم وظيفه ي عقلي و شرعي پدر و مادر است که آن خواستگار را بررسي کنند. حتي دليل ما براي نداشتن خواستگار مناسب براي دختران بزرگتر و ازدواج نکردن او چيست ؟ گاهي دليل ما اين است که خواهر بزرگتر ممکن است شرايط خاص يا امتيازات ويژه اي داشته باشد و به راحتي و به اين زودي ها نخواهد ازدواج کند و اينها دليل نمي شود که ما موقعيت هاي خوب بقيه ي فرزندان خود را حذف کرده و آنها را دچار مشکل کنيم. اما وجدان درد اين دوستمان يک وجدان درد کاذب است در حقيقت ايشان از اينکه مي بينند خودشان در يک سامانه ي سالم و آرام بخش قرار گرفته اند و خواهرانشان هنوز به اين درجه نرسيدند، نگران شده اند. دوم اين که ايشان از حرف مردم نگران هستند و سومين نگراني بخاطر اين است که مي ترسند ازدواج خواهرانشان بعد از ايشان دچار اختلال بيشتري شود. اولين اتفاق شکر خدا را به دنبال دارد يعني نفس اين کار که شما يک ازدواج خوب و موفق را داشتيد يعني يکي از نعمتهاي خدا نصيب شما شده است پس شاکر باشيد و اين شکرگزاري ضمانت بيشتر خوشبختي شما در زندگي خواهد بود. دوم اينکه از حرف مردم نگران نباشيد، اگر شما به روشي عمل کنيد که هم خدا پسندانه باشد و هم مورد پسند خواهران شما باشد قطعا خدا براي شما خوشبختي و خوبي را در اين دنيا ضمانت کرده است و اين ضرب المثل که در دروازه را مي شود بست ولي در دهان مردم را نمي شود بست يعني هميشه مردم با قضاوتهاي غلط خود، موجب رنجش ما مي شوند و وقتي اين رنجش بيشتر خواهد شد که ما حرف آنها را به عنوان حقيقت تلقي کنيم و فکر کنيم چون مردم گفته اند پس درست است خير لزوما درست نيست. هميشه حرف مردم را با حرف خداوند تطبيق دهيد و هرکدام که با حرف خداوند نمي خواند آنها را دور بريزيد. نگراني بعدي شما اين است که مي ترسيد خواهران شما ازدواج موفقي به اين زودي نداشته باشند پس شما لطف کنيد با همسر خوبتان، به طور جدي، دنبال افرد مناسبي براي خواهران خود باشيد يعني داماد شما بايد به دنبال باجناق هاي خوب بگردد و اين دوران عقد بستگي شما يک فرصت خوبي است براي اينکه هم با دعا به درگاه خداوند و هم با تلاش واقعي بدنبال پيدا کردن دامادهاي خوب ديگر براي خانواده باشيد.
سوال- چرا دختران در جامعه ي ما بايد مانند خرگوش يک گوشه بنشينند تا يکي آنها را شکار کند ؟ چرا يک دختر نمي تواند به خواستگاري پسر مورد علاقه ي خود برود؟
پاسخ- خواستگاري دختر از پسر نه اينکه حرام باشد و حتي تلقي مکروه بودن هم نمي توان روي آن داشت ولي چند بحث در روانشناسي جنسيت وجود دارد يعني روانشناسي زنان و مردان که همه ي دوستان مطلع هستند که شهيد مطهري هم در کتاب نظام خانواده در اسلام، اين بحث را مطرح مي کند و مي گويد که چون قدرت تحمل پسران در شنيدن جواب نه خيلي زياد است، راحت تر مي توانند از کنار اين موضوع بگذرند اما اگر يک دختر از فردي که خواستگاري کرده است، جواب نه بشنود آسيب هاي عميقي را خواهد ديد. امکان دارد که دختر خانمي بگويد که من آنقدر خودم را قوي و محکم کرده ام که حتي از جواب نه، پنج نفر کانديداي مورد نظرم هم ناراحت نشوم. جواب ما اين است که شايد در ظاهر شما اتفاقي نيفتد و هيچ آسيبي نبيني ولي طبيعي است که شما يک لطايفي را از دست خواهيد داد. حالا اگر دختر خانمي، آقا پسري را ديد که ويژگي هاي مثبتي دارد و به او تمايل قلبي پيدا کرد براي او هيچ مانع عقلي و شرعي هم وجود ندارد بلکه اين دخترخانم براي ازدواج با اين آقا بايد کارهاي را انجام دهد. يکي اينکه يک واسطه بفرستد. دقيقا روش حضرت خديجه (س) است که ايشان وقتي پيامبر اسلام را مي بينند و مي پسندند، کرامت و وقار خود را در يک فضاي کاملا زيبا و متعالي حفظ کرده و واسطه ي معتبري بين خود و پيامبر قرار مي دهند. فردي که بتواند پيام ايشان را برساند. دختر خانمها هم بايد به دنبال فرد واسطه اي بگردند که در شأن آنها و طرف مقابلشان باشد تا در درجه ي اول بفهمند که آيا آن پسر تمايلي به ازدواج دارد؟ دوماً آيا تمايلي به سمت شما دارد و ويژگي هاي مثبتي را در شما ديده است که مد نظرش باشد ؟ سوماً بعد از تمايل پسر، اعلام کند که از طرف دختر هم تمايلي وجود دارد، در حقيقت دختر خواستگاري نمي کند بلکه زمينه سازي مي کند و بعد همان فرد معتبر واسطه شود تا اين خواستگاري به شکل طبيعي يعني خواستگاري پسر از دختر رخ دهد. قطعا اين زمينه خيلي بهتر و به موفقيت نزديکتر است و دختر خانمها هيچ وقت لازم نيست مانند خرگوش باشند بلکه مانند خورشيد خانم باشند يعني هميشه حيا و وقار خود را حفظ کنند بدون اينکه موقعيت هاي مثبت را از دست بدهند.
سوال- از ابتداي محرم تا کنون براي انجام امور معمولي هم به آرايشگاه نرفته ام و شوهرم اصرار زيادي دارد که من به خودم برسم اما احساس مي کنم که با اين کار حرمت ماه محرم و صفر را نگه نداشته ام. لطفا راهنمايي کنيد.
پاسخ- ماه محرم و صفر جزء شعائر الهي و ايام سوگواري اهل بيت (ع) است اما سوگواري نبايد با رفتارهاي غلط و احيانا خرافه آميز همراه باشد. البته افرادي که در ماه محرم وصفر به عشق امام حسين (ع) تا آخر اين ماهها لباس مشکي مي پوشند، حرمت نگه داشته اند که اين کار يک سنت است اما اگر فردي از جهت شرايط روحي، رنگ مشکي او را آزرده و غمگين مي کند و چون استفاده از اين رنگ براي عزاداري اهل بيت نزد خداوند اجر ويژه اي دارد و احترام به سالار شهيدان است، و شرايط روحي و خانوادگي شما اين اقتضا را ندارد و نمي تواني با قلب يا موقعيت خودت هم کنار بيايي، حداقل اين است که از رنگ هاي خيلي شاد استفاده نکني و يا کمتر استفاده کني و استفاده از رنگ مشکي را در حضور اجتماعي خود به عنوان رنگ جدي قرار بده. در رابطه با لوازم آرايش و رفتن به آرايشگاه که يک نوع نشاط روحي درون خانواده را تامين مي کند، قطعا هيچ اشکال شرعي ندارد و خيلي وقت ها هم جزء ضرورت هاي زندگي است. ما در داستاني داريم که خانمي پيش امام معصوم رفته و اعلام مي کند که همسرش دچار يک نوع سردي در گفتار و رفتار نسبت به آن خانم شده و او مي ترسد که پاي يک زن ديگر در ميان باشد و حضرت از اين خانم مي خواهند که به زيبايي خودشان بيشتر رسيدگي کرده و آرايش کنند. حتي دستوري که حضرت مي دهند اين است که آرايش کنيد. آن خانم بعد از مدتي دوباره پيش حضرت آمده و عنوان مي کند که هنوز مشکلش حل نشده است و حضرت مي فرمايند پس بيشتر آرايش کن. تامين زيبايي درون خانواده يعني زن براي شوهر و اهل بيت مي گويند که زيبايي شوهر هم براي زن لازم است. ما تصور مي کنيم که آرايش و زيبايي فقط وظيفه ي زنانه است درحالي که حق و وظيفه ي زن و شوهر در قبال همديگر است تا آن لطافتي که خداوند در اين زندگي قرار داده، تأمين شود. مانند لطافت يک گل درون گلدان است که دائما شکوفه و غنچه مي دهد. پس آرايش و رفتن به آرايشگاه اشکال شرعي ندارد و خيلي هم مناسب است ولي در ايامي که ايام ويژه و روز شهادت است و به طور طبيعي هم معمولا آرايشگاه هاي شهر ما هم تعطيل است. آرايش صورت نگيرد چون تلقي ما اين است که روزي که روز اصلي غم است ما هيچ وقت دنبال شاديهاي اضافه نمي رويم. کتاب همسر دوست داشتني، نوشته ي آقاي مهدي خداميان آراني، بر اساس آيات و روايات، دستور العمل هايي را که براي زنها و مردها در قبال زيبايي ها و لطافت هايي که در عالم ملکوت در روابط مثبت بين زن و شوهر است، را تصوير مي کند و هر دستورالعملي را در يک تا يک صفحه و نيم، به زبان ساده و شيوا بيان مي کند.
سوال- بخت پسران چگونه باز مي شود؟
پاسخ- بخت همه ي جوانان باز است يعني از وقتي که بلوغ زوجيت ايجاد مي شود که آن هم ترکيبي از بلوغ جنسي و بلوغ عقلي و بلوغ اجتماعي است، بخت آنها باز است مانند دري که باز شده يعني در رحمتي از سمت خداوند که اگر ما بتوانيم به خوبي تدبير کنيم قطعا اين بخت با کليد زيبا و طلايي که از طرف خداوند مي آيد، باز خواهد شد. باز بودن بخت دختر يا پسر به اين است که براي انتخاب فرد مناسب و داشتن مهارتهاي درست براي زندگي، مسير و معيار درستي داشته باشند. پس بخت دختران و پسران وقتي باز مي شود که معيارهاي آنها واقعي باشد. بعضي دخترخانمها به زيبايي ظاهري آقايان حساسيت ويژه اي دارند، زيبايي ظاهري مهم است ولي حسن سيرت خيلي مهم تر از حسن صورت است. وقتي اين دو با هم باشند يک زندگي خوشبخت را ايجاد خواهند کرد. من از بينندگان سوال مي کنم که ما در رفتارهاي خانوادگي و اجتماعي چه قدر ياد گرفته ايم که اول افراد را شناخته و بعدا به آنها ابراز محبت کنيم ؟ در رسانه هاي خود آيا زيبايي هاي ظاهري را بيشتر علني مي کنيم يا زيبايي هاي باطني را نشان مي دهيم ؟ ما يک آسيب بزرگ اجتماعي داريم و آن هم اين است که زيبايي چهره براي ما خيلي مهم شده است طوري که خيلي افراد ترجيح مي دهند، فکر کنند که با عمل جراحي بيني خيلي زيباتر مي شوند و اگر فردي هم نتواند بيني خود را عمل کند سه الي چهار چسب به بيني خود مي چسباند، و اين کارها خيلي خطرناک است. درست است که يکي از ملاکهاي اصلي انتخاب همسر بين دخترها و پسرها، زيبايي هاي ظاهري است اما يادمان باشد که خداوند وقتي آدم و حوا را آفريد به خودش آفرين گفت، فتبارک الله احسن الخالقين. خداوند مي فرمايند: من بهترين خلقت خودم را کردم به زبان ديگر در فلسفه ي زيبايي شناسي، خداوند هيچ انساني را زشت نيافريده است خصوصا در مورد زنان که آينه ي زيبايي هستند و به همه ي آنها زيبايي را داده است و مهم اين است که از اين زيبايي دو ويژگي را حس کند يکي اينکه در مدار رضايت خداوند حرکت کند يعني اين زيبايي را در مسير حرام قرار ندهد چون محروميت مي آورد و نيز در مقابل نامحرم خودش را در مسيري که خداوند آن را نمي پسندد و زشتي هاي دروني او هم بوجود مي آيد، قرار ندهد. دوم اينکه اين زيبايي چهره را با نشاط عميق معنوي همراه کند و آن وقت آن چهره اي مي شود که همه مي گويند، يعني دلنشين. زيبايي ظاهري تعدادي شاخص دارد. دلنشين بودن با ويژگي هاي خوب شخصيتي و اخلاقي است که ايجاد خواهد شد. امکان دارد که بسياري از افراد چهره ي زيبايي داشته باشند اما خداي نخواسته باطن زيبايي نداشته باشند. چند وقت پيش در اينترنت يک خبر علمي نوشته شده بود که: مردهايي که زنهاي بسيار زيبا دارند عمرهايشان کوتاه است. طبق آمار به اين نتيجه رسيده بودند که زن زيبا عمر مرد را کوتاه مي کند شايد به اين دليل که مرد دائما نگران است که از چشم زنش بيفتد يا خداي نخواسته زنش در مسيري قرار گيرد که به فرد ديگري دل ببندد و اينها جزء آفت زيبايي هاي افزون شده است. زيبايي درحد خود و در مدار خود قطعا به سلامتي روحي فرد کمک خواهد کرد.
سوال- دختري 17 ساله هستم که علاقه مندم زودتر ازدواج کنم ولي همه اصرار دارند که ادامه تحصيل دهم. لطفا راهنمايي کنيد که کدام راه درست است؟
پاسخ- زمان طلايي براي ازدواج دختران سن 18 تا 24 سالگي است اما نه به اين معني که قبل يا بعد اين سنين نبايد يا نمي تواند ازدواج رخ دهد. سن اين دختر خانم يک سال زير استاندارد طلايي است يعني سوم دبيرستان هستند و هنوز دوره پيش دانشگاهي را هم نگذرانده اند. متاسفانه جامعه ي امروز ما به طور طبيعي يک دختر 17 ساله را آماده ي ازدواج نکرده است مگر موردهاي اختصاصي که در يک خانواده از جهت تربيت خانوادگي، مسئوليت پذيري و آگاهي دادن به طور همه جانبه در امر ازدواج به طور اختصاصي کار کرده باشند ولي نگاه يک دختر 17 ساله به ازدواج، در حقيقت بحث مديريت غريزه ي جنسي است. بحث يک نوع آرامش و علقه ي خاطر به جنس مخالف است. اينها جزء عنوانهاي اصلي او است ولي ازدواج به مسئوليت و ارتباطات اجتماعي و بلوغ عاطفي نياز دارد و دوستان دراين سنين خيلي به اين مهم نرسيده اند. دختر عزيز اگر واقعا دلتان مي خواهد ازدواج کنيد پس ازدواج را يکپارچه ببينيد يعني فقط شاديها و لذت هاي آن را نبينيد. مسئوليت هاي زيباي آن را که در دل آن مسئوليت ها، اين زيبايي خودش را نشان مي دهد، اينها را هم در نظر بگيريد و خودتان را نسبت به اين موضوع جامع الاطراف کنيد و همه جانبه فکر کنيد و بعد اگر فکر کرديد که مي توانيد به اين تواناييها برسيد، وقت آن مي شود که با صراحت و بدون پرده پوشي اما در نهايت حيا و وقار اين موضوع را حتما با مادر خود مطرح کنيد. به مادر بگوييد که به اين دلايل مي خواهم زودتر ازدواج کنم و اجازه دهيد تا مادر شما به عنوان يک دوست به شما کمک کند تا در موقعيت ازدواج قرار بگيريد. البته بعد از ازدواج هم مي شود ادامه تحصيل داد اما مهم اين است که شما در انتخاب همسر خود دقت کنيد و اگر قصد ادامه تحصيل داريد بايد مديريتي در زندگي داشته باشيد که درس را با زندگي جمع کنيد و همسرتان هم به درس خواندن شما عشق بورزد.
سوال- پسر 18 ساله اي هستم که مدتي به دنبال دختران مي رفتم اما حالا مي خواهم اين کار را ترک کنم ولي نمي توانم. لطفا به من کمک کنيد.
پاسخ- ما به اين برادر خوب که توانسته خود انتقادي کند و اشتباه خودش را توجيه کند، تبريک مي گوييم. چون متاسفانه مهمترين مانع براي برگشت به سمت پاکي و خوبي اين است که، بديهاي خود را با هزار بهانه توجيه مي کنيم که مثلا رابطه ي دختر و پسر چه عيبي دارد؟ يا حالا که ما ازدواج نکرده ايم بايد جنس مخالف را بشناسيم و هزار و يک مدل حرفهاي غلط. اما اينکه ايشان گفته بودند نمي توانند دست از اين کار بردارند، درست گفته اند و به راحتي نمي شود پس بايد يک فرايند را طي کنيد مانند ساختن يک ساختمان که فاز يک و دو و سه دارد. در مرحله ي اول ارتباط بين خود و خدا را تقويت کنيد چون شما نمي توانيد با اين ارتباط عاطفي غلط، بدون قوي کردن ارتباط معنوي خود با خدا، يک دفعه تصميم به کنار گذاشتن آن بگيريد زيرا يک خلاء عاطفي براي شما پيش خواهد آمد. پس ارتباط معنوي خود را با خدا زياد کرده و با او مناجات کنيد. مناجات يعني با خدا، با کسي که شما را بي اندازه دوست دارد، عاشقانه حرف بزنيد. مناجات شعبانيه از زيباترين و قشنگ ترين مناجات ها است که اتفاقا عشق به خدا را دائما طلب مي کند و يک فراز بسيار زيبا دارد که به درد افرادي مانند اين آقا مي خورد که در آنجا حضرت مي فرمايند: خدايا من نمي توانم از گناه دست بکشم و به سمت اطاعت تو بروم مگر وقتي که تو مرا با محبت خودت بيدار کني يعني من يک عشق جايگزين حقيقي احتياج دارم. اين آقا هم سراغ مناجات با خدا برود و خلوتي براي خود پيدا کنيد. شب و نصف شب، در اوقات تنهايي در امامزاده و مسجد، وقت هاي کوتاهي را پيدا کنيد و به جاي گپ زدن و گفتگو با نامحرم که فقط کارت شيطان را شارژ مي کند، با خدا گپ بزنيد و ارتباط خود را با خدا عميق کنيد. مناجات شعبانيه جزء دعاهايي است که امام سفارش کرده و فرموده اند که همه ي دعاها را بخوانيد، مخصوصا دعاي مناجات شعبانيه را. البته در مفاتيح در قسمت اعمال خاص ماه شعبان، بعد از مناجات، شيخ عباس قمي بيان مي کند که اين مناجات مختص ماه شعبان نيست و هر وقت حالي داشتيد آن را بخوانيد و ادامه مي دهد که فقط مختص يک امام هم نيست بلکه همه ي معصومين اين مناجات را مي خوانند چون مناجات عظيمي است. در مرحله ي دوم به اين دوست خوب پيشنهاد مي کنيم که همه ي کانالهاي ارتباطي خود را با دختران نامحرم ببندند يعني حتي اگر لازم است سيم کارت گوشي خود را عوض کرده و سيم کارت جديد بگيرند. اين کارها يک مرتبه اتفاق نمي افتد اما بعد از مناجات اين امر رخ مي دهد زيرا ما نمي توانيم راهي را براي گناه باز بگذاريم و بعد خودمان را از گناه حفظ کنيم. جايگزين آن ارتباط هاي گناه، ارتباط خودش را با خداوند تقويت کرده و ارتباط با نامحرم را قطع کند و در اين ارتباط بايد براي خود، يک دوره ي رياضت قرار دهد يعني يک دوره ي پالايش و استريل کردن روح. اين پالايش همانا با روزه گرفتن انجام خواهد شد چون يکي از کارهايي که در مديريت غريزه ي جنسي خيلي مهم است، روزه گرفتن است که غريزه را به حداقل مي رساند. ايشان خودشان را خيلي، در مسير نامحرم قرار ندهند چه با اينترنت يا پيامک ويا با تماس تلفني و چه در مسير ترددشان و سعي کنند از همه ي اين کارها پرهيز کنند. ارتباط عاطفي خود را با محارمشان بيشتر کنند و يک ابراز محبت سالم نسبت به برادر و خواهر و مادر خود داشته باشند، اين ارتباطات سالم همان ارتباط با جنس مخالف است اما ارتباطي سالم و در يک معنويت و نورانيت.
سوال- پسري هستم که مي خواهم به خواستگاري بروم ولي مي ترسم از دختر خوشم نيايد و اثر منفي براي آن دختر داشته باشد. من را راهنمايي کنيد.
پاسخ- اين آقا جزء افرادي هستند که نمي خواهند با خواستگاري رفتن، موجب آزردگي روحي و عاطفي يک دختر خانم شوند و اين کار ازجهت مدار سلامتي ايشان بسيار خوب است و براي چنين دقت نظري، از ايشان، جاي قدرداني دارد اما يک نکته را دقت کنيد که من از همه ي بينندگان مي پرسم که اگر ايشان نگران دخترخانمهايي است که به خواستگاري آنها مي رود و ممکن است آنها را نپسندد و نيز آنها براي خودشان امتياز منفي قائل شوند، پس ايشان چه کار کنند ؟ راه جايگزين براي ايشان چيست؟ ايشان بايد در کوچه و خيابان و با ارتباطات ناسالم دختري را انتخاب کنند ؟ آن کار قبلي چه قدر اثر منفي دارد و اين کار چه قد اثرات منفي ؟ من قبلا به دخترخانمها در مورد چگونه جواب منفي دادن به خواستگارشان را گفته ام و همان را به آقا پسرها هم مي گويم. به دختران گفتم که ياد بگيريد که بتوانيد به خواستگاران خود با يک سلامت رواني و معنوي، جواب نَه را بدهيد چون شما قطعا از بين خواستگاران بايد به يک نفر جواب مثبت بدهيد و به بقيه هم نَه بگوييد پس مهارت نَه گفتن را طوري ياد بگيريد که به ديگران آسيب نرسانيد. از من پرسيده شده که يک جمله خوب درباره گفتن نَه به آقا پسرها، طوري که ناراحت نشوند را براي آنها عنوان کنم.

بعضي دوستان احيانا، خداي نخواسته ممکن است براي نَه گفتن، به سمت دروغ بروند. مثلا به طرف مقابل مي گويند که استخاره کرديم و بد آمده است درحالي که استخاره کردن يا نکردن در اينجا، جايي نداشته است چون استخاره جا دارد، يا افرادي مي گويند که پدرش راضي نيست يا مي گويند دخترمان راضي نيست. همه مي دانند که اين جمله ها بهانه است و به نظر مي رسد بهانه هاي محترمانه اي هستند اما اينها بي احترامي به خودم و شعور مخاطبم است و مخاطب من هم مي داند که به هزار و يک دليل به او نه گفتيم. سوال پيش مي آيد که آيا مخاطب ترجيح نمي دهد که در لفافه دلايل ما را بشنود؟ چرا در لفافه بلکه گفتن دليل واقعي يعني اگر آقا پسر ويژگي هاي مثبتي داشته است از قانون 1+6 همچنان مي توانيم استفاده کنيم و وقتي مثلا خانواده ي پسر براي جواب گرفتن تماس مي گيرند، خانواده ي دختر اول بگويد که پسر شما تحصيلات و موقعيت شغلي خوبي دارد و شما خانواده ي اصيلي هستيد اما وقتي ما مجموع شرايط را سنجيديم متوجه شديم که اين ازدواج، ازدواج موفقي نخواهد بود به همين دليل به طور قطعي جواب ما منفي است. استخوان لاي زخم نگذاريد و بهانه هاي دروغي بالا را عنوان نکنيد چون آنها ممکن است مثلا بگويند که ما چند سال براي درس دختر شما، منتظر مي مانيم. چند وقت پيش مادر عزيزي به من مي گفت براي دخترم خواستگاري نمي آيد بنابراين خيلي ناراحت هستم و من به ايشان گفتم که شايد شما به فرد مناسبي جواب نَه داده ايد و ايشان جواب دادند: بله يک پسري بود که چهار سال منتظر دختر من شد و ما در آخر هم جواب نَه داديم. واقعا اين انصاف و عدالت است که ما يک پسر يا دختري را چند سال منتظر خود بگذاريم و بعد هم به او جواب نَه بگوييم؟ اين کار، خلاف مروت و عدالت و اخلاق و انسانيت است. به غير از اينها ما به عنوان فردي که پيرو مکتب اهل بيت هستيم، حق نداريم ديگران را رنج داده و از زندگي عقب بيندازيم پس اگر شما واقعا شرايط را به طور حقيقي بررسي کرديد و فرد را براي ازدواج مناسب نمي دانستيد، به طور قطع و صراحت به او جواب نَه را داده و برايش آرزوي خوشبختي کنيد و اين ارتباط را کاملا قطع کنيد چون اثر منفي آن اين است که آن آقا پسري که زندگيش به تاخير افتاده و دل بسته شده و خيلي وقتها هم در خواب و خيال اين دخترخانم هم بوده، آسيب هاي معنويي بعد از جواب منفي خواهد ديد و بعدا متوجه زندگي اين دختر خانمي شده که به او انرژي هاي منفي زيادي داده است و سراغ زندگي او خواهد آمد. اما به اين آقا پسري که از جواب منفي به دخترخانم ها مي ترسد و به تمام خانواده هاي پسرها عرض مي کنم که لطفا براي رضاي خدا، اگر به خواستگاري مي رويد يا در مرحله ي اول آن هستيد، در هر مرحله که به جواب منفي رسيديد و همه ي شرايط را بررسي کرديد و مشورت هم گرفتيد و تحقيقات کاملي هم انجام داديد و جواب منفي شما قطعي هم شد، آن وقت از خوبي هاي طرف مقابل تعريف کرده و عنوان کنيد که ما در جمع بندي خود به نتيجه ي مثبتي براي ازدواج نرسيديم و به همين دليل جواب ما براي انتخاب دختر شما متاسفانه منفي است ولي آرزو مي کنيم که دختر شما خوشبخت شوند. حالا اگر اين دختر خانم از بستگان نزديک آقا پسر باشد، به خانواده دختر بگويند و نيز عمل هم بکنند که ما براي دختر شما سر سجاده دعا مي کنيم که خوشبخت شود و از اينکه نتوانستيم دختر شما را به عنوان عروس خود انتخاب کنيم ناراحت هستيم. آيا اين رفتار يعني خواستن خير و خوبي براي همه يک رفتار سالم نيست؟ آداب اجتماعي و ديني ما هم مي گويد که ما حق نداريم ديگران را با نکات منفي آزاردهنده اذيت کنيم. مثلا بگوييم که دختر شما کوتاه قد يا چاق يا لاغر يا زشت است چون اين صفات را شما در نگاه اول هم مي توانستيد تشخيص بدهيد اما چرا با اين روش زشت، فرد ديگري را تخريب مي کنيد ؟ آيا دختر خانم کوتاه قد، هيچ خوبي ديگري نداشت که شما از او تعريف کنيد و کمک کنيد که زيبايي هاي روحي اش را بيشتر کنيد؟ مطمئن باشيد آرزوي قبلي که براي دختر يا پسر يا خانواده هاي آنها ايجاد مي کنيد، طوفان هاي سهم گيني را در زندگي فرزند خودمان ايجاد خواهد کرد و از اين طوفانها بترسيم. اگر خانواده ي پسري به خواستگاري رفتند به خانواده ي دختر نگويند که اگر ما زنگ نزديم يعني جواب ما منفي بوده چون اين بدترين رفتار است بلکه با ادب و احترام و با عشق به آنها بگوييد که جواب ما منفي است و قطعي بدانيد که دعاي خير آن دختر هم پشت سر شما خواهد بود.





ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها