برنامه سمت خدا
-خانم نيلچي زاده
-غرور و تکبر
88-10-02
سوال- غرور بي نهايت همسرم موجب دوري ما حتي در منزل شده است به قدري که موقع رفتن به منزل بدنم مي لرزد و به خاطر دو فرزندم مي سوزم و دم نمي زنم ولي به خداي محمد(ص) او را نمي بخشم زيرا با غرورش مرا مي سوزاند. لطفا راه کاري به من بدهيد.
پاسخ- متاسفانه وقتي غرور در جايي وارد ميشود، باعث مي شود که انسان تنها و درمانده بشود حتي عزيزترين کسان خودش را هم از دست مي دهد. يک زن و شوهر به عنوان دو نفري که بالاترين رابطه عاطفي را با همديگر دارند قطعا اگر بينشان غرور و تکبري باشد بچه ها ياد مي گيرند که نسبت به همه اين حالت تکبر و به اضافه آن خود کمتر بيني را داشته باشنديعني يک حس حقارت دروني در بچه ها ايجاد ميشود و شايد زمينه انواع خيانت ها و پوچي هاي دروني را ايجاد کند. اما راهکار اين است که درمان تکبر و غرور قطعا با محبت و عاشقي است. درمان اصلي اش چون عشق به عنوان پادزهر اصلي است. اگر همسر شما به عنوان يک فرد مغرور موجب شده زندگي براي شما تبديل به جهنم شود، شما با محبت کردن بيشتر به بچه ها و به خودش کمک کنيد تا ياد بگيرد که با محبت مي تواند رفتارهاي زيبا را ببيند و شرط اصلي اين است که محبت شما بي دريغ و بي توقع باشد. گاهي وقت ها ما محبت مي کنيم و نتيجه عکس مي بينيم به خاطر اينکه منتظريم با يک بار، دو بار،ده بار محبت کردن بلافاصله محبت بيشتري را دريافت کنيم و اين غلط است. محبت غير مشروط نتيجه آن محبت حقيقي است که مي تواند فرد را در مدار سلامت قرار دهد. اگر محبت ما بي توقع باشد مي تواند به فردي کهبيماري غرور دارد کمک کند اما اگر به او کمک نکرد و ديديم غرورش بيشتر شده، اينجا راهکارش اين است که در کانون خانواده، اين غرور را به سمت درمانش حرکت دهيم يعني حتما يک مشاوره جدي براي درمان بگيريم.
سوال- من فردي مغرور هستم که حتي محبت کردن به شوهر و فرزندانم را دريغ مي کنم. خودم هم از اين بابت ناراحت هستم ولي غرورم اجازه نمي دهد. از شما کمک مي خواهم.راهنمايي بفرماييد.
پاسخ-اين خانم عزيز خودش مي داند دچار اين بيماري است از اين جهت خيلي خوب است. وقتي انسان خودش بداند دچار مشکل است براي درمانش مي تواند اقدام کند. ايشان حتما سراغ يک مشاوره بروند چون بايد فردي که تا اين اندازه اي مغرور است و حتي محبت کودکان هم نتوانسته کمکش کند که از غرور دست بردارد، پس نياز به درمان اساسي دارد. براي حل غرورشان و برطرف کردن آن، لازمه اش اين است که به افرادي که نيازمند به محبت هستند اما آنها نمي توانند جبران کنند مثل ايتامي که در يک مجموعه نگهداري مي شوند، افراد بي سرپرست، افراد سالمند که ما از آنها طبيعتا نمي توانيم توقع داشته باشيم که محبت ما را پس بدهند، ايشان فرصتي بگذارند و فقط براي درمان بيماريشان با طلب کمک از خداوند شروع به محبت کردن بکنند. انسان متکبر تا تواضع نکند درمان نمي شود ولي شايد مرحله اول سخت باشد نسبت به کساني که يک عمر با آنها مغرورانه برخورد کرده اند. شروع به رفتار متواضعانه اما به افراد غريبه بي بهانه و افراد نيازمند. دو انگيزه ويژه دارند که بتوانند متواضعانه رفتار کنند و اين تواضع در حقيقتت زمينه ي اين را به وجود مي آورد که آن بيماري سخت تر از غرور که قساوت قلب است شکسته شود و ايشان را به سمت برطرف کردن بيماري هموار شود. معمولا مي گويند براي ملکه شدن يک رفتار بايد آن را چهل بار انجام داد.
در بحث رفتار درماني اگر شما الگوي سختي را برداريد فردي که تمرين نکرده مثل فردي که ورزش نکرده، اگر بخواهد دو کيلومتر را با سرعت بدود، ماهيچه هاي پايش خواهد گرفت. فردي هم که تمرين معنوي ندارد اگر يک باره خودش را در تمرين معنوي سنگين قرار دهد زود مي بازد و رها مي کند. خيلي از عدم موفقيت هاي افراد در تمرين هاي معنوي به همين دليل است که از همان اول سنگ بزرگ بر مي دارند و سنگ بزرگ نشانه ي نزدن است. در مرحله اولپيشنهادمان اين است به عنوان نمونه اين را تجربه کنند. هفته اي يکي دو بار اين کار را انجام دهند، وقتي ديدند مي توانند اين کار را انجام بدهند آن سختي بر طرف مي شود. در مرحله ي دوم بهترين راه اين است که چهل روز فرد خودش را در مدار سلامت معنوي قرار دهد و آنجا به سمتي مي رود که بيماري مي خواهد ريشه کن بشود ولي در مرحله اول فقط اين قدري است که با تجربه هاي صحيح رياضت هاي شرعي فرد به اين مرحله مي رسد که باور مي کند مي شود غرور را کنار گذاشت. کار اين مادر عزيز مرحله سختي است. از مرحله آسان بايد شروع کنند و آسان ترين مرحله اين است که يکي دو بار به اين مراکز سر بزنند و بعد که عادت کردند و اُنس گرفتند، بعنوان تمرين جدي چهل روز انجام بدهند.
سوال- دختري در سن بالاي بيست سال هستم و مادرم به خاطر غرور و توقع بالاي خودش، مانع ازدواج من شده است. با غرور بي جاي مادرم چگونه برخورد کنم تا با ازدواج من موافقت کند؟
پاسخ- متأسفانه گاهي اوقات بلند پروازي والدين موجب مي شود ازدواج بچه ها به تأخير بيافتد و از آن آسيب هاي روحي و معنوي که به آنها مي زنند غافل مي شوند. پيشنهاد ما به اين دختر خانم اين است که شما مي توانيد سه کار انجام دهيد يکي اينکه محبتتان را به مادرتان بيشتر کنيد. بالوالدين احسانا، احسان کردن آن محبت بي دريغ و سرشار، احترام به اضافه محبت،اين دو گزينه موجب مي شود مادر آن رأفت مادرانه اش به جوشش در بيايد. دوم اينکه شما علاوه بر اينکه احترام و محبت مي کنيد تمرين کنيد حرف دلتان را مستقيم و بدون پرخاشگري با قاطعيت اما بدون توقع و جسارت به او بگوييد که تمايل داريد ازدواج کنيد و شما ملاکتان با ملاک ايشان متفاوت است. توقعات ايشان غير واقعي و توقعات شما متناسب با واقعيت هاي جامعه است و آن را به صورتي که ايجاد التهاب نکند حتماً بيان کنيد تا وقتي بيان نکنيد امکان دارد يک هرمي ببيند پنج سال،ده سال گذشته اما هنوز بين شما يک فاصله جدي وجود دارد. به جاي اينکه ما به رفتار طرف مقابل اعتراض کنيم از احساس خودمان که آزردگي دروني نسبت به آن رفتارداريم حرف بزنيم يعني به جاي اينکه دختر خانم اعتراض کند که مادر شما چقدر پُر توقع و مغرورهستيد، بگويند که مادر، شما با اين آرزوهاي زيبايي که در مورد آينده من داريد مي ترسم زندگي خوبي نداشته باشم. احساس آزردگي مي کنم و بعد شروع کند به گفتن احساسات دروني خودش و آن افقي که درون خود مي بيند. اين ماجرا قطعا کمک مي کند يکديگر را بيشتر بفهمند. سومين کار همان بحث توسل است. توسل به حضرت فاطمه (س) بکنيد. دو رکعت نماز استغاثه به ايشان را بخوانند که در مفاتيح نوشته شده است و از حضرت کمک بخواهند تا بهترين راه را براي زندگيشان پيش بگيرند.
سوال- در فاميل ما خانم ها در برابر مردان نامحرم بلوز و دامن يا شلوار مي پوشند و مي گويند اگر مردي چشم چران باشد از نگاه کردن صورت زن نامحرم نيز لذت مي برد و مي گويند که چون تو چادر سر مي کني مردان فاميل بيشتر به تو حساس مي شوند. با حرف هاي آنها من يقينم را به حجاب کامل از دست داده ام. لطفا من را کمک کنيد.
پاسخ- در مورد اين موضوع که مي گويند حساس تر مي شوند، من سوال مي کنم، يک معلم نسبت به شاگرد اول کلاس يا دوم يا سوم حساس است يا نيست؟ اگر او نيم نمره هم کم بياورد کاملا توجهش را جلب مي کند اما يک دانش آموزي که هميشه سيزده مي گيرد و حالا يازده شده خيلي توجه معلم را جلب نمي کند، آن فردي که حجابش با استانداردهاي قرآن مطابقت نداشته باشد، قطعا نوع رفتار و گفتارش جلب توجه نمي کند چون نشان داده خيلي زير نور قرآن قرار نگرفته اما فردي که چادر زيبايحضرت زهرا(س) را به عنوان پرچم وجودش انتخاب مي کند، در حقيقت خواسته خودش را در مدار المپيادي هاي قرآن قرار دهد با اين ويژگي، بله همه حساس هستند،حساس هستند نسبت به اينکه اگر فردي ظاهرش تلالو نور دين را نشان مي دهد، در باطن و در رفتارش بيشتر دقت کند اين حساسيت، حساسيت مثبت است. در روانشناسي اجتماعي فشار مثبت اجتماعي مي گويند يعني وقتي که شما شاگرد اول کلاس باشيد هيچ کس توقع ندارد که يک بار نمره هفده يا هجده بگيريد. مصداق چادر ايراني که ما استفاده مي کنيم کلمه اصليش، جلبابه است که در قرآنهم رنگ سياه چادر و هم پوشش سراسريآن مطرح شده است. چادر فقط به عنوان يک نماد نيست، بعضي ها فکر مي کنند چادر يک سمبل است. خير بيش از يک سمبل، يک حقيقت و يک واقعيت است. فردي که نوعي دلبستگي به قرآن و اهل بيت دارد و دلش مي خواهد خودش را در مدار پاکي و پاک دامني قرار دهد، قطعا به سمتي حرکت مي کند که خود را بيشتر شبيه اهل بيت کند. قطعا مانتو يا هر نوع پوشش ديگري که جاذبه هاي زنانه را به جلوه در نياورد پوشش مورد نظر اسلام مي باشد اما لزوما نمره درجه يک نمي گيرد،پوشش درجه يک قرآن و اسلام پوششي است که اهل بيت(ع) به ما نشان داده اند. يک دانشجو از من سوال کرد چرا شما چادر را به عنوان اولويت مطرح مي کنيد؟ من يک جواب کوتاه به او گفتم، آيا به حضرت زهرا عشق مي ورزي يا نه؟ گفت:خيلي. آيا حضرت مانتويي بودند يا چادري؟ لبخند زد و رفت. ما يادمان باشد چادر يک نماد ويژه است و هر فردي حق ندارد سرش کند. چادر يک ارزش است. من اگر قداست چادر را بفهمم خيلي بيشتراز خودم مراقبت مي کنم تا اين ارزش و هويت خودش را نشان دهد و با رفتار و گفتار غلط چادر را دچار خدشه نکنم.
سوال- دوستان من مي گويند خيلي مغرورم ولي اين رفتار من از روي خجالت است نه غرور. مي خواهم بدانم ظاهر فرد چه قدر مهم است؟
پاسخ- افراد خجالتي اشخاصي هستند که با ديگران کم رابطه برقرار مي کنند البته خجالتي بودن به اين اندازه اگر جدي شود نياز به درمان دارد. در حقيقت کمرويي نياز به درمان دارد لزوما يک صفت خوب نيست ولي اگر انسان هايي که درون گرا هستند خيلي با خودشان حشر و نشر دارند تا با ديگران، به همين دليل از ديگران فاصله مي گيرند. اين فاصله گرفتن را بعضي ها بد تعبير مي کنند. مي گويندچون او ما را شايسته نمي داند با ما حرف نمي زند و اين قضاوت در مورد افرادي که انسان شناس نيستند رخ خواهد داد. براي اينکه مشکل حل شود، در درجه اول يادمان باشد در فرهنگ اهل بيت به ما ياد داده اند که مومن کسي است که ديگران با او الفت مي گيرند و او هم با ديگران الفت مي گيرد. مومن نبايد مثل جغد در تاريکي و در يک خرابه خودش تنها باشد. او در جمع است اما با هيچ کس دوستي و رفاقت نمي کند و رابطه مثبت برقرار نمي کند. کتاب مهارتهاي زندگي رضوي، کتاب نامه هاي عرفاني به اهتمام آقاي دکتر ابراهيم کلانتري با مقدمه ايشان و به اهتمام آقاي دکتر علي محمدي که با نشر معارف چاپ شده است. يکي از کتاب هاي ارزشمند مي باشد اين کتاب اخلاق عرفاني است که نامه بسياري از علماي بزرگ که املاهاي نوشته و بي غلط يا بسيار کم غلط داشتند به ما ياد مي دهند که چگونه زندگي مان را در مدار نوراني حق و معنويت داشته باشيم. دستورالعمل هاي کوتاه و بلندي در آنها است که خيلي زيباست. توصيه مي کنم اين کتاب را حتما همراه خود داشته باشند.
سوال- دوست دارم براي امام حسين (ع) گريه کنم ولي نمي توانم. چه کار کنم؟
پاسخ- گريه براي امام حسين(ع) وقتي بر اساس معرفت باشد، گريه اي است که قطعا انسان را نجات مي دهد.به همين دليل به ما گفته شده که براي امام حسين (ع) گريه کنيد حتي اگر گريتان نمي گيرد. خود را در حال گريه و حزن قرار دهيد. وقتي شما وارد مجلس ختمي مي شويد و اين مجلس مصيبت شديدي است اما اصلا فضاي شما گريه و حزن نيست، آيا شما همين جور به چهره آنهايي که گريه مي کنند نگاه مي کنيد يا براي اينکه با صاحب مصيبت همدلي کرده باشيد خود را در حالت محزون قرار مي دهيد؟ اين همدلي کمک مي کند به اينکه او در اين مصيبت التيام پيدا کند. ما در مصيبت امام حسين (ع) نمي خواهيم کسي را به جز خود و قلبمان التيام ببخشيم. يادمان باشد که ياد امام حسين (ع) ذکر و ياد خداست و ياد خدا آرامش بخش است. اول اينکه قطعا بايد شکم خود را از حرام خالي کنيم، کسي که شکمش از مال شبه ناک و حرام پر شده باشد نه تنها نمي تواند گريه کند بلکه اين روضه خواني و گريه شايد به نظرش بيهوده باشد.همان مطلبي که امام در روز عاشورا فرمودند. وقتي امام حسين (ع) بارها سخنراني کردند و آنها هر بار با هلهله يا سوت، کف و گاهي با الله اکبر نگذاشتند صداي حضرت به گوش لشگر برسد، حضرت در يکي از آن فرازها فرمودند که شکم هايشان از حرام پر شده است براي همين حرف ها ي من را نمي شنوند. متاسفانه بعضي از رفتارهاي غلطي که دينداري را دچار آسيب هاي شديد مي کند رفتار هاي اقتصادي است. رشوه، ربا، مال شبهه ناک، مال خمس نداده ومال هايي که حقوق الهي ادا نشده قطعا من و فرزندانم را دچار آسيب هاي عميق معنوي مي کند اما لقمه اي که حلال و پاک باشد هر کاري انجام دهيم تبديل به نور مي شود. در وجود شما تبديل به ذکر، ياد خدا و اشک خواهد شد. اشک در راه خدا و آرامش قلبي با ذکر الهي. براي طلب اشک بهترين راه حل اين است که فرد اول يک دقتيدر زندگي خود کند. پس يک نور افکن بيندازد و سعي کند خود را از محرمات اقتصادي دور کند. دوم از گناهان فاصله بگيرد. در محرم و صفر هر قدر مي تواند به احترام امام حسين(ع) گناه نکند و هر قدر اين کار را تکرار کند به حضرت و يارانش بيشتر شبيه مي شود. براي همين در مدار نوراني آنها قرار مي گيرد و اين هماهنگي و هارموني کمک مي کند حتي وقتي نام مبارک سيدالشهداء مي آيد قلبش بلرزد. در قرآن داريم: افرادي وقتي ياد خدا گفته مي شوديا آيات قرآن خوانده مي شود دلهايشان مي لرزد. يادمان باشد امام حسين(ع) آيه و نشانه خدا است. راه بعدي اين است که قلبمان را به سمت محبت حقيقي امام حسين (ع) ببريم و براي اينکه درک کنيم خود را در صحنه کربلا ببينيم در عاشورا يعني در مکان و زمان، من در اين مکان و زمان نبايد به عنوان کسي باشم که نشسته و دارد تصويري مي بيند، شما همزاد پنداري کنيد برويد در صحنه عاشورا وقتي روضه اي خوانده مي شود وارد آن صحنه شويد و خود را پيدا کنيد. ( کل يوم عاشورا و کل عرض کربلا )کربلا همين ويژگي است.در انواع غذاهايي که مي خوريم بعضي ها اشک را زياد مي کند و بعضي ها کم. مثلا حتي خوردن زياد گوشت حلال و پاک قساوت قلب مي آورد و خوردن عدس گريه را زيادمي کند. براي همين قديم در تهرانرسم بود شب شام غريبان همه هيئت ها عدس پلو مي دادند ولي متاسفانه سال ها است که اين رسم فراموش شده است.
سوال- مشاغلي وجود دارد که استفاده از چادر مقداري سخت است. آيا چون از چادر استفاده نمي کنيم به نمره عالي در حجاب دست پيدا نخواهيم کرد؟
پاسخ- قبلا گفتيم از نمره 10 تا 20 قبولي حساب مي شود. در حجاب هم همين طور است از 10 تا 20 قبول است نمره درجهب، درجه دوم حجاب از 10 تا 17 يعني اينکه شما نگاه کنيد زنهاي پاک دامن چگونه لباس مي پوشند، همان گونه بپوشيد اما استاندارد هاي قرآن را به آن اضافه کنيد. گردي صورت بدون زينت و دست ها تا مچ بدون زينت در مقابل نامحرم باشد و شما بتوانيد راحت فعاليت هاي مختلف را انجام دهيد اما نمره برتر آن را قطعا نبايد فراموش کرد. نمره الف که از 18 تا 20 است آن حجاب سراسري از سر تا پا است ولي اين بُعد حجاب فيزيکي است. حجاب يک قصر پنج ضلعي است، حجاب فقط پوشش ظاهري نيست، حجاب در گفتار، در رفتار، درفکر و قلب، در نگاه انسان، همه اين ها موجب مي شود فرد حقيقت يک حجاب کامل داشته باشد. اگر ما نمي توانيم حجاب چادر را داشته باشيم قطعا بايد روي ساير ابعاد بيشتر کار کنيم. حجاب در گفتار و رفتار دو بُعد همه حجاب است که متاسفانه امروز کمتر به آن توجه مي شود. پوشاندن بدن لازم است ولي کافي نيست و در ابعاد گفته شده مهم و جدي است و بايد خيلي به آن توجه کنيم و بخش قابل توجهي که خيلي ها فکر مي کنند نمي شود حفظش کرد، حجاب در نگاه است که امروز به عنوان عصر ديجيتال همه فکر مي کنند اين امکان پذير نيست. امکان پذير است، سخت است ولي بسيار ارزشمند است. از پيامبر اکرم (ص) داريم: کسي که چشمش را به محرمات الهي ببندد خداوند شگفتي هاي عالم را به قلب او عرضه خواهد کرد و اين راه فرعي ديدن همه زيبايي هاي عالم خواهد بود.
سوال- بين حجاب مجري و کارشناس چه تفاوتي وجود دارد؟
پاسخ - نمي دانم. من تلقي ام به اين است که مجري ها در صدا و سيما روي لبه تيغ راه مي روند چون که فانوس خيال بالاخره نيازمند اين است که براي بيننده رنگ و تنوع را جدي مطرح کند اما کارشناس اين ضرورت را مطلقا ندارد چون گاهي مهمان خواهد بود و آن چيزي که ارائه خواهد کرد همان چيزي است که هست اما مجري خيلي وقت ها مجبور است متناسب با زمان ها و مکان ها به شکل هاي مختلف که با حجاب شخصي اش متفاوت است باشد. من بارها ديده ام دوستان مقنعه هاي رنگي استفاده مي کنند ولي بلافاصله برنامه که تمام مي شود از همان پوشش متعارف زن مسلمان ايراني که ريشه قرآني دارد يعني پوشش مشکي استفاده مي کنند و آنها مجبورند به خاطر نور پردازي و تصوير و ماجراهاي فني خيلي وقت ها مجبور مي شوند به نحوه ديگري به بيننده نشان بدهند.
سوال- شوهرم استاد دانشگاه است و شاگردان زيادي دارد که برخي از آنها دختر هستند. با چند تا از آنها خيلي صميمي شده و مرتب به هم پيامک مي دهند مخصوصا به يکي از آنها دلبستگي عجيبي دارد. در پيام هايشان قربان صدقه هم مي روند علت را مي پرسم مي گويد: او مثل دخترم است در صورتي که تا حالا نشده اين پدر بنشيند تا بداند چه مشکلي دارد اما اگر اين دانشجو کمي ناراحت باشد آن قدر پيگيري مي کند تا علت را بداند و کمک کند. به نظر شما من چه کار کنم؟ واقعا ضعف اعصاب گرفته ام و چند روزي هم در بيمارستان بستري شدم. آيا اين از حسادت من است؟
پاسخ - نه اين حسادت نيست. وقتي فردي در مدار حرام الهي حرکت مي کند قطعا زمينه هاي آسيب را براي خودش و جامعه ايجاد مي کند. شأن يک معلم و استاد شأن بالايي است و براي ما قداست دارد اما نبايد من معلم فراموش کنم که امتحان هاي خدا از من هم خواهد بود و من هم امکان دارد خداي نکرده تجديد شوم. راهکار اصلي محبت بي دريغ و بي شرط به همسرتان است. و قطعا ايشان به دختر نامحرمي توجهي کردند شايد خلاهاي ويژه اي در رفتار و گفتار و نوع ابراز محبت شما وجود دارد. شما بدون اينکه بخواهيد ايشان را متهم يا سرزنش و يا مقابله کنيد سعي کنيد جاذبه هاي رفتاري و عاطفي خودتان را اين قدر زياد کنيد که ايشان را بتواند از گناه و حرام دور کند. تنوع طلبي براي آقايان نيست. براي همه است. هر فردي که در مدار هوس حرکت کند به حلال خدا قانع نخواهد بود و اسمش را تنوع طلبي مي گذارد. خدا مي فرمايد: آيا نديدي کسي راکه هوا و هوس را خداي خودش گرفته؟ با يک چنين ويژگي بايد حواسمان باشد که هوا و هوس مي تواند به همه ي زيبايي هاي زندگي آسيب بزند. راه کار اصلي رفتن به سمت خدا است.