برنامه سمت خدا
-خانم نيلچي زاده
-علل توفيق برنامه
90-06-30
سوال – علت توفيق برنامه هاي شما در طي دو سال گذشته چيست؟
پاسخ – اين توفيق تنها مربوط به شخص بنده نيست. ما وارد يک برنامه ي ديني شديم که قرار بود دستورات اهل بيت (س) را به شکل مناسبي به دوستان برسانيم. کمک کنيم تا آنها را به مهارت هاي عملي تبديل کنند که بتوانند زندگي کرده و نفس بکشند. خوشبختي و شيريني آن را حس کنند. يک برنامه ي اسلامي و ديني موفق يک ويژگي هايي دارد که ما سعي کرده ايم در اين مسير قدم بزنيم. اگر توفيقي بدست آورده ايم بخاطر آن ويژگي ها بوده است. من چيزي را که در مجموعه ي دوستان در برنامه سمت خدا ديدم ، اين است که همه به نوعي در اين فضا نفس کشيده و خود آنها اولين مخاطب بودند. يعني تنها مختص به کارشناسان نيست که قرار است مطلبي را بگويند که پيش از همه بايد به آن عمل کنند. بلکه همه ي دست اندرکاران خود را به نوعي مخاطب برنامه مي ديدند. و سعي مي کردند به آن عمل کنند. مثلاً گريمور برنامه قبل از انجام کار بسم الله الرحمن الرحيم مي گفت و اگر فرصتي پيدا مي کرد به قرائت قرآن مي پرداخت. براي فيلم بردار برنامه مهم بود که اگر اذان مي گفتند حداقل چهارکعت از نماز خود را در همين استوديو اول وقت بخواند. يعني همه به نوعي سعي مي کردند که در درجه ي اول اين برنامه را براي خود ببينند و سعي کنند به آن فرمول ها عمل کنند. من به همه ي کساني که در اين رسانه سعي مي کنند صداي خدا را به مردم برسانند مي گويم مراقب باشيد ما بايد از داشته هاي خود به مردم بگوييم ، نه فقط از انباشته ها. اگر فقط اطلاعات ارائه کنيم معلوم نيست که منجر به عمل صالح شود. و کمک کند به اينکه زندگي مردم را تغيير دهد. من شاکر هستم که خداوند توفيق داد تا در برنامه اي شرکت کنم که براساس مواجه هاي رو در رو با مردم در مناطق مختلف کشور و پيامک ها و ايميل هاي رسيده ، مي ديديم که اين برنامه به لطف خداوند توفيقات زيادي را به دست آورده است که بتواند عضو خانواده ها شود. و به نوعي پيام خداوند را مردم از اين برنامه به طور جدي دريافت مي کنند. بارها با افرادي مواجه مي شديم که اعلام مي کردند در زندگي خود و در ارتباط با همسر و فرزند خود و حتي در ارتباط با خود خداوند توانسته ايم راه هايي را پيدا کنيم. علت اصلي اين مسئله اين است که سعي کرده ايم چيزي را که باور داشتيم به مردم بگوييم. قرار است ما باورهايي را که به آنها رسيده ايم براي دوستان بيان کنيم و خود ما همزمان با افراد و حتي قبل از آنها شروع کنيم. بعضي از افرادي که جزو دست اندرکاران برنامه هستند مي گفتند ، برنامه اي را که جزو سحرخيزي بود و قرار بود ما آن برنامه را داشته باشيم. شب قبل سعي مي کرديم که حتي اگر در گذشته نمازهاي ما دير و زود مي شد، خيلي جدي بيدار شويم و نماز شب خود را بخوانيم. يعني اين تجربه را خيلي شيرين تر از قبل داشته باشيم که اگر فردا مي خواهيم چيزي به مردم بگوييم واقعيت را گفته باشيم. آقاي نقويان يک خاطره اي را گفتند به اين مضمون که قرار بود يک برنامه اي در ايام محرم ضبط تصويري شود. هنگام ضبط برنامه به وقت اذان رسيد ، من از افراد خواستم که صبر کنيد تا نماز اقامه شود. وقتي به نماز ايستادم ديدم که هيچکس نماز نخواند. وقتي برنامه ي بعدي خواست ضبط شود من مجبور شدم اين مسئله را با تمام مخاطبين در ميان بگذارم. که اگر قرار است ما به مردم حرف خدا را بگوييم اما خود ما عمل نکنيم ، نبايد توقع داشته باشيم که روي مردم اثر مثبت بگذارد. پس نکته ي کليدي که مي تواند به تمام کساني که کار تربيت ديني را انجام مي دهند کمک کند اين است که ما نبايد به مردم چيزي را بگوييم که به آن عمل نمي کنيم. که اين کار قطعاً غضب خداوند را به همراه خواهد داشت و زمينه ي نفاق را ايجاد مي کند. اگر برنامه ي سمت خدا موفق است بخاطر اين است که دوست داشته مدام براي رضاي خدا کار کند. همه ي ما عميقاً مي خواهيم که کار ما براي خدا باشد. ما ادعا نمي کنيم که کارهاي ما براي خدا بوده است. اما ادعا مي کنيم که عميقاً خواسته ايم که خدا را هميشه پيش چشم خود داشته باشيم و اين شرط موفقيت ما بوده است. همه مي توانند اين شرط موفقيت را در زندگي خود جدي تر بگيرند. نکته ي ديگري که در موفقيت اين برنامه موثر بود گفتگوهاي علمي قبل از برنامه است. اگر ما حدود چهل دقيقه برنامه ي زنده داشتيم گاهي حدود يک ساعت قبل از آن بحث و گفتگو در مورد مشکلات مردم و راه حل هاي آنها داشتيم. و در اين مورد که چطور اين راه حل ها را بيان کرد که در زندگي مردم تأثير داشته باشد. در مورد پيامک هايي که به برنامه مي رسد ، از قبل موضوع برنامه مشخص شده است. گاهي اوقات تهيه کننده ي برنامه مشخص مي کند. گاهي کارشناس پيشنهاد مي کند. گاهي نيز با يکديگر بر سر موضوعي که اهميت دارد به توافق مي رسند. به تناسب پيامک ها ، ايميل ها و نامه هايي که بيشترين تعداد را داشته باشد و اهميت و اولويت داشته باشد از بين آنها انتخاب مي شود. گاهي آنها عيناً از قبل به کارشناس گفته مي شود. گاهي اوقات نيز گفته نمي شود و فقط موضوع بحث گفته مي شود. در مورد من ، گاهي اوقات سوال ها گفته مي شد و من سعي مي کردم مستند هاي ويژه و کتاب ها را بياورم تا مردم فرصت داشته باشند در آن زمينه دانايي و توانايي خود را عميق تر کنند. بخاطر همين معرفي کتاب هاي ما خيلي جدي بود. گاهي نيز سوال ها گفته مي شد اما زماني که به آنتن زنده مي رسيديم سوال ها برحسب اولويت ها تغيير مي کرد. حالت سوم هم اين بود که ما فقط با موضوع وارد بحث مي شديم. و به تناسب موضوع سوال ها به دست ما مي رسيد. کلاً من سعي نمي کردم که فقط از دانسته هاي خود به مردم بگويم. بلکه از آنچه که يافته بودم و داشتم سعي مي کردم به مردم بگويم. يعني آن چيزهايي که به نوعي دريافت هاي علمي و عملي خودم بود.
سوال – در مورد اينکه شما يک کارشناس خانم هستيد و رتبه ي نخست را بدست آورديد و سخنان شما خيلي خوب به دل جوان ها نشست ، توضيح بفرماييد.
پاسخ – قرآن مي فرمايد: کساني که خود را در مسير اطاعت من قرار دهند. و در اين مسير اطاعت ، فراز و نشيب ها و ريزه کاري هايي را که خدا ، پيامبر اسلام و اهل بيت گفته اند سعي کنند هميشه پيش رو داشته باشند ، به همين زودي خداوند محبت آنها را در قلب ها قرار مي دهد. من همينجا از همه ي بينندگان خوب و از همه ي ايرانيان خارج از کشور و مسلمانان خارج از کشور که حتي ايراني هم نيستند تشکر مي کنم که به ما اين فرصت را دادند که از طريق امواج رسانه اي ميهمان خانه هاي آنها باشيم. ما همه ي شما را از راه دور مي شناسيم و متشکريم که اين فرصت را به ما داديد و قلب خود را فرودگاه کلام اهل بيت و وحي کرديد.
سوال – تحصيلات شما و نوع مطالعات شما چيست ؟ کساني که مي خواهند انتخاب رشته کنند چطور اين مسير را ادامه دهند تا بتوانند دانشي نظير دانش شما بدست بياورند ؟
پاسخ – بسياري از دوستان ما در مقاطع ورود به دانشگاه و در مقاطع تحصيلات تکميلي ارشد و دکتري خيلي صميمانه اين سوال را از ما کرده اند. من به آنها گفتم که شما هرگز نيلچي زاده ي شماره ي دو نشويد. شما بايد خيلي بهتر و کامل تر از من و با توانايي هاي بيشتر باشيد. شما در واقع يک الگوي عملي هم زمان داريد که قطعاً او با ضريب خطا جلو رفته است. اما شما مي توانيد به اين الگو نگاه کنيد و خيلي بهتر و کامل تر از او پيش برويد. من معتقد هستم که شما به علماي بزرگ ، نخبگان و دانشمندان بزرگ نگاه کنيد. ما خيلي اوقات استادان را نمي شناسيم ولي شاگردان آنها را مي شناسيم. آفرين به استاداني که بتوانند چنين شاگرداني را پرورش دهند. ولي در سيستم دنياي مدرن و تحصيلات کلاسيک مي گويند تمام فن ها را به شاگرد خود ياد ندهيد. اين چيزي است که فرهنگ اهل بيت اصلاً نمي پسنددد. و مخالف قوانين معنوي ملکوتي است. چون به ما ياد داده اند که بخل در علم آن را دچار نابودي مي کند. اگر به کساني رسيديد که مي خواهند علم را ياد بگيرند واهل آن هستند شما عمل کنيد. به آنها کمک کنيد تا رشد کنند و به تعالي برسند. واي بر شما اگر بدانيد و بتوانيد به آنها کمک کنيد، اما اين کار را نکنيد. با توجه به اينکه الان نزديک بازشدن مدارس ، دانشگاه ها و حوزه ها هستيم اين مسئله بايد به عنوان يک نکته ي کليدي پيش چشم همه ي ما معلم ها باشد. من شرط موفقيت خود را در چند نکته مي دانم که يکي از آنها همين مسئله است. اينکه آن چيزي را که بلد هستم سعي کنم به ديگران ياد بدهم. و اگر هم بلد نيستم به دنبال موضوع رفته و آن را به دست بياورم. به همين خاطر دايره ي دانستني هاي يک معلم بايد به اندازه ي نياز مخاطب او باشد نه به اندازه ي نياز خود او باشد. يک عالم به اندازه ي نياز خود ارائه مي دهد اما يک معلم به اندازه ي نياز مخاطب خود ارائه مي دهد. دومين نکته اين است که وقتي عمر معلمي يک معلم به پايان مي رسد که فراموش کند شاگرد است. يک معلم موفق کسي است که هر روز و هر لحظه به دنبال ياد گرفتن باشد. به همين خاطر هميشه تازه و بديع باقي مي ماند. به همين خاطر هوش خلاق او مدام در حال رشد است. همانطور که مي دانيد وقتي سن فرد بالا مي رود هوش خلاق او پايين مي آيد. اما چطور مي شود که افراد با تجربه ، انديشمندان و معلمين در اين مسير به صورت وارونه پيش مي روند. يعني هرچقدر سن آنها بالاتر مي رود قدرت خلاقيت آنها نيز بالاتر مي رود. اين کار فقط با يادگيري مداوم امکان پذير است. چيزي که حضرت امير(ع) مي گويند و امام صادق (ع) و امام سجاد (ع) بر آن تأکيد مي کنند. اينکه حيف از جواني که خود را در راه دانستن علوم الهي وقف نکرده و عمر خود را در اين مسير نمي گذارد. انسان ها سه دسته هستند : کساني که علم آنها ملکوتي است و خود را در اين علم غرق کرده اند. تحت ربوبيت خدا بوده و خود را به تربيت خدا سپرده اند. دوم کساني که مدام ياد مي گيرند تا راه نجات و رستگاري را پيدا کنند. اما گروه سوم پشه هاي ميان آسمان هستند. به قول جلال آل احمد : هرهري مذهب هستند. مراقب باشيم اگر جزو گروه اول نيستيم لااقل جزو گروه دوم باشيم. واي بر من اگر جزو گروه سوم باشم.
سوال – در خصوص سوره ي فرقان آيات 3 تا 11 توضيح بفرماييد.
پاسخ – قرآن شوق انگيزترين کتاب آسماني است که همه ي انسان ها وقتي آن را بخوانند و بفهمند اين شوق در وجود آنها زياد خواهد شد. در آيات شريفه خداوند مي فرمايد: يک عده هستند که به دنبال غيرخدا مي روند. اين افراد فراموش کرده اند که آن الهه ها و خدايان دروغين که ابداع کرده اند هيچ چيزي را نمي توانند خلق کنند. حتي قدرت منفعت و ضرر خود را هم ندارند. ولي اين افراد مدام به دنبال آنها راه افتاده اند و زندگي را اشتباه کرده اند. اين بت ها نه قدرت زندگي بخشيدن دارند و نه قدرت مرگ. نه اينکه روز قيامت بتوانند به درد کسي بخورند. خداوند مي خواهد مردم يک بار ديگر نگاه کنند که به دور چه چيزي زندگي خود را مي گردانند. کسي که همه ي زندگي خود را به دور عزيزي بگرداند که همه ي عالم را با ويژگي هاي ملکوتي خاص آفريده تا انسان راه خدايي بودن خود را پيدا کند ، کسي است که راه نجات را مي يابد. قطعاً ديگران در اين راه شکست هاي بزرگ خواهند خوردو شايد هيچگاه راه موفقيت را بدست نياورند.
سوال – در خصوص حجاب خود توضيح بفرماييد.
پاسخ – خيلي اوقات در مورد حجاب و کفش من از من سوال کرده اند. يا حتي پرسيده اند که آيا شما با وسيله ي خاصي روي خود را با چادر مي گيريد يا اينکه تنها با انگشت اين کار را مي کنيد. يکي از محاسن ويژه ي چادر اين است که قدرت روگيري دارد. قرار نيست که فقط يک پوشش بر روي سر باشد بلکه قرار است که به ما کمک کند تا حجاب خود را بيشتر کنيم. برخي ايراد گرفته اند که چرا روگرفتن شما با کارشناسان ديگر متفاوت است و احياناً بيشتر صورت خود را مي پوشانيد؟ اين کار چه ضرورتي دارد؟ من از اين دوستان مي پرسم وقتي که قرار است شما فقط با سه سبحان الله گفتن ذکر رکوع و سجده را داشته باشيد و مي توانيد تنها يک سوره ي قل هوالله را بعد از حمد بخوانيد چه نياز است که سوره هاي مختلف را بخوانيد ؟ و چرا مستحبات را در نماز خود استفاده مي کنيد؟ براي اينکه آن شرايط مربوط به قبول بودن است اما اينها شرايط کمال است. حجاب ما اين امکان را فراهم مي کند که بدون اينکه ما دچار افراط و تفريط شويم اين کار را انجام دهيم. راه اينکه ما افراط و تفريط را تشخيص دهيم صرفاً سليقه نيست. بلکه معيارهاي ديني است. اينکه ما اين امکان را فراهم کنيم تا زن و دختر متدين بتواند در جامعه حضور داشته باشد و حضور او نجيبانه و انساني باشد. در خصوص رنگ کفش بايد گفت که بارها در دانشگاه و در مجامع عمومي از من سوال کرده اند که آيا اينکه ما مقنعه و روسري خود را از چادر بيرون بگذاريم بهتر است يا آن را بپوشانيم ؟ من از آنها پرسيده ام که آيا اين کار موجب مي شود که نگاهي به سمت شما بيايد يا خير؟ گفتند : ما اين کار را مي کنيم که بگوييم افراد متعصبي نيستيم و مي خواهيم ديگران را جذب کنيم. براي اينکه شما بخواهيد بگوييد يک فرد متعصبي هستيد يا نيستيد بايد قوانين ديني را آنگونه که هست بشناسيد. به ما هيچگاه نگفته اند که مستحب است در مقابل نامحرم رنگ روشن استفاده کنيد. ولي گفته اند که مستحب است به پنج دليل رنگ پوشش شما مشکي باشد. اما در روايات تأکيد شده که رنگ کفش بايد رنگ روشن، خصوصاً سفيد يا زرد باشد. خاصيت هاي ويژه ي آن را در بعد روحي و رواني و حتي جسمي بيان کرده اند. در کتاب آداب الشريعه که مستحبات و مکروهات را بيان مي کند ، در بعد آداب پوشش مي گويد که به سه دليل پوشيدن کفش سياه مکروه است. يکي از آنها اين است که ايجاد غم مي کند و نور چشم را کم مي کند. اينها بحث هايي است که در طب اسلامي نيز آمده است. يعني اگر شما به کسي که طب اسلامي کار مي کند مراجعه کنيد و زمينه اي را از غم داشته باشد، او از شما مي خواهد که رنگ کفش خود را روشن انتخاب کند. اين به عنوان يک دستور ديني است. اما پوشيدن روسري رنگ روشن در مقابل نامحرم دستور ديني نيست. ما فراموش کرده ايم که براي رفتار هاي خود معيار را از درون خود دين بدست بياوريم. البته اين چون حکم فقهي هم دارد نياز داريم که دستور مرجع تقليد را بدانيم. من از بسياري از علما استفتاء کردم ، آنها بر روي کفش سفيد در اين زمانه تأکيد کرده اند. در خصوص رنگ زرد هم گفتند بايد در جايي باشد که فرد انگشت نما نشود. در شهر تهران که افراد رنگ هاي مختلف را براي کفش انتخاب مي کنند، قطعاً پوشيدن رنگ روشن بعنوان چيزي که ضد حجاب باشد نخواهد بود. ياد ما باشد براي اينکه ميزان دين داري خود را جدي بگيريم بايد خود را مدام چکاب معنوي بکنيم. نه سليقه هاي فردي و نه فهم شخصي ما هيچکدام معيار نباشد. علت اينکه افراد رشته ي تحصيلي من را مي پرسند اين است که مي گويند ما مي خواهيم همين رشته را انتخاب کنيم. من مي گويم لزوماً اگر شما همان رشته اي را که من رفته ام برويد به اين نتيجه نمي رسيد. از من بپرسيد که چکار کرده ام تا توانسته ام اندکي گنج علوم و معارف اهل بيت را بدست بياورم. من سعي کرده ام که دستورات قرآن و اهل بيت را در حيطه هاي تربيتي و اخلاقي دانسته و تا حد امکان به آن عمل کنم. براي اينکه ما بتوانيم معنويت زندگي خود را بالا ببريم بايد با دستورات اهل بيت در حيطه هاي اخلاقي آشنا شويم. من به اخلاق و تربيت تأکيد مي کنم به اين خاطر که بسياري از دستورات اهل بيت حيطه هاي کاملاً فقهي و احکام است. اينها حيطه اي است که بايد يک کارشناس فوق العاده متبحر به سراغ آن برود. يعني کسي که فوق درجه ي اجتهاد است. کسي که قدرت استنباط دستور خداوند را از متن دستورات الهي ، قرآن ، دستورات اهل بيت و اجماع و عقل داشته باشد. اين فرد مي تواند حکم فقهي بدهد. در امور فقهي من هم مانند ديگران مقلد هستم. بسياري از نخبگان کشور بيينده ي اين برنامه بوده اند. اين مسئله مربوط به اين برنامه يا شخص بنده نيست. بلکه مربوط به هر برنامه ي ديني است که سعي مي کند در مسير درست خود را چکاب کرده و در درجه ي اول مراقب خود باشد. من از همه ي اساتيد دانشگاه و نخبگاني که اين برنامه را نگاه کرده و درخصوص آن نظر مي دادند تشکر مي کنم. آيت الله مصباح يزدي که خداوند توفيقات ايشان را روز افزون کند نسبت به برنامه ي سمت خدا توجه ويژه داشتند و بعضاً کارشناسان را خواسته و راهنمايي هايي کردند که به برنامه کمک کرده است. من به سهم خود به همه ي دست اندرکاران برنامه ي سمت خدا تبريک مي گويم که به اين موفقيت نائل شدند. انشاء الله روز به روز بيشتر شده و الگوي عمومي شود.
سوال – در خصوص بحث هاي قبلي جمع بندي بفرماييد.
پاسخ – گفتيم قانون شش باضافه ي يک مربوط به اين است که شش عدد خوبي کسي را که مي خواهيد از او انتقاد کنيد بيان کنيد و بعد از گفتن آن ، زماني که توانستيد سطح عزت نفس او را به حد مناسبي برسانيد. انتقاد خود را به صورت پيشنهاد بيان کنيد. انتقاد دائمي که به برنامه سمت خدا وارد است در خصوص زمان پخش است. از همان روزهاي اول همه اين انتقاد را داشتند که چرا زمان پخش برنامه ، زماني است که کمترين بيننده را دارد. درست است که اين برنامه در طول هفته از طريق کانال هاي مختلف چهاربار تکرار دارد. اما اگر قرار است ما سريال هاي مختلف را زماني پخش کنيم که همه ي افراد خانواده در کنار هم هستند ولي برنامه هاي ديني را در اين زمان پخش نکنيم در واقع به مخاطب خود جفا کرده ايم. من شخصاً از آقاي پورمحمدي ،رئيس شبکه ي سه و مديريت محترم اين شبکه تشکر مي کنم. ايشان صراحت بيان کارشناسان و نوع نگاه تهيه کننده ي محترم را با سعه ي صدر پذيرفتند. گاهي اوقات من و کارشناسان ديگر به خود برنامه ي رسانه انتقاد مي کردند. وقتي برنامه تمام مي شد برخي از مديران ارشد زنگ مي زدند و به مديران مي گفتند شما برنامه مي سازيد و در آن بر عليه خود برنامه هاي شبکه حرف مي زنيد. اين نشان دهنده ي سعه ي صدر است. فرصتي براي اينکه ما يک امر به معروف و نهي از منکر درون سازماني داشته باشيم. ما بايد تا آنجايي که ممکن است حرف خداوند را به شکل صحيح بزنيم. اما خيلي اوقات ما در اين برنامه و برنامه هاي ديني ديگر حرف خدا را به صورت مستند به مردم گفته ايم و مردم پذيرفتند و عمل کردند. اما رسانه پشت گوش انداخته است. ما حدود يک ماه پيش بحث تمسخر را داشتيم که يکي از آسيب هاي درون خانواده است. اما ديديم که در همان زمان ها برنامه هايي از رسانه پخش مي شد که حتي موج اجتماعي و رسانه اي ايجاد کرد. برنامه اي که بجاي طنز فاخر وارد تمسخر شد. اين مسئله نشان مي دهد که ما بيشتر بايد مراقب خود باشيم. يعني وقتي که رسانه بعنوان يک معبر پاک و طاهر بتواند دستورات اهل بيت را به شکل صحيح اجرا کند ، خود بهترين الگوي عملي براي مردم خواهد بود. اگر ما در برنامه هاي ديني حرف خدا و اهل بيت را بزنيم اما در سريال هاي خود به آن عمل نکنيم قطعاً اثر آن خيلي کم خواهد شد. نوجوان و جوان ما که هنوز آن مبناهاي کامل را در اختيار ندارند دچار شک و ترديد مي شوند. سهم انسان مومن در اين عالم خوشبختي و آفرينش دوباره ي بهشت بر روي اين کره ي خاکي است. کساني که در دل خود ايمان به خداوند و حضرت محمد (ص) جدي بکنند، امکان دارد گاهي ناخوش و گاهي خوش باشند اما هميشه زندگي آنها طعم خوشبختي است.