اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

90-06-02-خانم نيلچي زاده-پرسش وپاسخ

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-خانم نيلچي زاده

-پرسش وپاسخ

90-06-02
سوال – جوان بيست و سه ساله اي هستم که با خانواده ي خود در روستا زندگي مي کنم. من تحصيلات دانشگاهي دارم و از اينکه مادر من به دليل بي سوادي دچار فقر فرهنگي است عذاب مي کشم. ما اصلاً حرف يکديگر را نمي فهميم تا جايي که با حرف هاي خود زمينه ي بي احترامي من را فراهم مي کنند. من و ايشان به يکديگر ناسزا مي گوييم. وقتي به برنامه ي شما نگاه مي کنيم زمينه ي تغيير رفتار من فراهم شده و تا حدودي در رفتار من تأثير گذار بوده است. اما در مقابل نه تنها زمينه ي درس گرفتن براي مادر من ايجاد نمي شود بلکه تک تک کلمات کارشناسان پتکي است از جانب آنها بر سر من. دل پر دردي داشته و بارها آرزوي مرگ کرده ام. چون مادر من از اينکه من را پست و کوچک کند خوشحال مي شود. لطفاً من را راهنمايي کنيد.
پاسخ – اين برادر خوب که از ضعف فرهنگي خانواده گلايه مند هستند، من به ايشان مي گويم که شما حق داريد اما حق نداريد که به پدر و مادر خود بي احترامي کنيد. راه حل اين است که بجاي اينکه شما به دنبال ارتقاء فرهنگي پدر و مادر باشيد به دنبال ارتقاء فرهنگي خود باشيد. وقتي که شيطان اينقدر به شما مسلط است که علي رغم اينکه سمت و جهت و زندگي خود را خدايي کرده ايد مي تواند شما را کوک کند تا کلمات زشتي را ادا کنيد يعني اينکه هنوز ارتقاء فرهنگي جدي رخ نداده است. شما تا وقتي برنامه ي سمت خدا را مي بينيد تا چند ساعت نور اهل بيت را مشاهده مي کنيد اما بعد از آن مانند خورشيدي که غروب مي کند وارد عرصه ي تاريکي مي شويد. راه حل اين است که تمرين هاي جدي کرده و برنامه اي تنبيهي براي اشتباهات خود در نظر بگيريد. در مسير سير و سلوک و خودسازي هر روز صبح که بيدار مي شويد با خود شرط کنيد که علي رغم ناداني ها، اشتباهات و تمام ويژگي هاي منفي که دارند، قرار است من به پدر و مادرخود احترام بگذارم. فقط يک جا قرار است مقاومت کنم آن هم نه به صورت منفي. زماني که برخلاف دستور خدا به من امري کنند يا بخواهند من را در مسير معصيت خدا قرار دهند. آنجا من به حرف آنها عمل نمي کنم اما بي احترام هم نمي کنم. اين مهمترين کليد زندگي شما است. چهل شبانه روز خود را مودب به اين ادب بکنيد. انساني که پر از آلودگي هاي اخلاقي و رفتاري است، وقتي که چهل شبانه روز مدام از خود مراقبت کند و توکل به خداوند و توسل به اهل بيت (ع) بکند، در وجود او جوانه هاي نور ايجاد مي شود. با اين کار روزنه هاي نوراني او را به سمت ملکوت مي کشاند. به قول علماي علم اخلاق بعد از اين بجاي اينکه حال خوبي داشته باشد، به يک مقام و ملکه مي رسد. يعني چهل شبانه روز از خود مراقبت کند. تا خواست يک برخورد نامناسبي با پدر و مادر خود کرده و يا حرف نامناسبي بزند خود را سرزنش کرده و سکوت کند. در روايات داريم که نصف عقل آدم عاقل به اين است که ياد بگيرد کجا چشم خودرا بسته و نبيند. تغافل نصف عقل است. در روايت ديگري هم داريم که اظهار محبت هم نصف عقل است. شما از اين دو نيمه ي عقل کاملاً مي توانيد بهره برداري کنيد. پدر و مادر به اين خاطر شما را تحقير مي کنند که فکر مي کنند کسي که فرزند آنها است و نصف يا يک سوم سن آنها را دارد مي گويد من مي فهمم و شما نمي فهميد. اين براي افرادي که سني از آنها گذشته خيلي سخت و تلخ است. به همين خاطر به ميزان تسلطي که دارند و عدم رشد يافتگي، دوست دارند که شما را خرد کنند. خدا مي گويد ابتدا در مقابل کساني که سني از آنها گذشته و دوم در مقابل پدر و مادر خود هميشه متواضع باشيد. يعني بجاي اينکه آنها تو را کوچک کنند، خدا مي گويد که تو خود را کوچک کن. اين آيه ي شريفه ي قرآن است که اي همه ي دخترها و پسرهاي عالم، سن، تحصيلات، فهم و موقعيت اقتصادي و اجتماعي شما مهم نيست، هر چيزي که هستيد براي پدر و مادر خود همان بچه ي کوچک هستيد. مانند يک فرزند کوچک خاکسار باشيد. تواضع شما باعث مي شود که آنها متوجه شوند با فرزند خود در حال جنگ هستند. شما با کارهاي خود بدون اينکه متوجه شويد بيشتر شعله هاي خشم آنها را شعله ور مي کنيد. وقتي در مقابل زشت رفتاري و زشت گفتاري هاي آنها سکوت خلاق کنيد. حتي اگر به صورت شما سيلي زدند سکوت کرده و دست آنها را ببوسيد، يک وجدان درد اخلاقي در وجود آنها رخ مي دهد که اين فرزند ما که اينقدر خوب است چرا ما اورا اذيت مي کنيم ؟ زماني که آنها نيستند به صورت پنهاني، در نيمه هاي شب و يا صبح هاي زود دعاي فرزند نسبت به والدين امام سجاد را براي آنها بخوانيد. اگر شما واقعاً مي خواهيد آنها را از ناداني بيرون بياوريد، با تواضع، دعا و با اخلاق خوب اين کار را بکنيد. يقين بدانيد که به همين زودي پدر و مادر شما جزو بهترين پدر ومادرهاي عالم خواهند شد.
سوال – شوهر من اول زندگي مشترک ما اهل نماز، روزه و حتي اذان گوي مسجد بود. الان چهار سال از زندگي ما مي گذرد. حدوداً سه ماه است که نماز خود را تکرک کرده و به همين خاطر هر روز با هم جر و بحث داريم. او مي گويد من در حال خود سازي هستم. لطفاً به من بگوييد که چکار کنم ؟
پاسخ – اينکه فردي نماز را کنار گذاشته و دچار اين توهم شود که در حال خود سازي است، قطعاً دچار مکر شيطان شده است. راه حل اين نيست که ما او را سرزنش کنيم تا باب لجاجت بيشتري را باز کند. اگر مي بينيد که از غير مسير الهي، فردي ادعاي مسير خدا رفتن را دارد نسبت به روابط او، در مجالسي که شرکت مي کند و با آدم هايي که رفت و آمد دارد دقت کنيد. شايد ايشان گرفتار يکي از اين فرقه هاي ناجور شده باشد. فرقه هايي که در بازار معرفت الهي، کالاي تقلبي عرفان را به مردم ارائه مي کنند. احتمال دارد همسر شما هم گرفتار يک چنين چيزي شده باشد. بايد بتوانيد مسير آسيب را ببنديد. با همسر خود نجنگيد بلکه مرداب را خشک کنيد. ببينيد که اين حالت ايشان از چه مسائلي سرچشمه گرفته است. دومين مسئله اين است که ذخيره ي عاطفي خود را قلب ايشان بالا ببريد. يعني بدون مزدو منت و سرزنش به همسر خود محبت کنيد. چون الان براي ايشان جاذبه هاي کاذب نفساني ايجاد شده و به ايشان يک چنين دروغ بزرگي را گفته اند که شما مي توانيد بدون نماز به خدا برسيد. اين مسئله جزو امور محال است آن هم براي کسي که نماز را مي فهميده و مي خوانده است. اين فرد محتاج محبت زياد است چون مشخص است که محبت هاي کاذب در اطراف او وجود دارد. در مرحله ي سوم به او تلنگر عاطفي بزنيد. به ايشان ياد آوري کنيد که چقدر براي شما دلپذير است که نغمه ي قرآن و نماز او را در خانه بشنويد. به صورت غير مستقيم نسبت به اصلاح معرفت و بينش ايشان نسبت به نماز کار کنيد. بدون اينکه با ايشان بجنگيد و يا دچار مشاجره شويد. چون با اين کار زمينه ي کلام حق شما دچار آسيب خواهد شد.
سوال – من دختري بيست و چهارساله هستم که چند وقتي است برنامه ي شما را مي بينم. من از اينکه اينقدر با خانواده ي خود در رابطه با ازدواج درگير مي شوم خسته شده ام. بعضي از مواقع به خود مي گويم که ديگر نمي خواهم ازدواج کنم. از نظر شما کسي که تغيير کرده و الان خوب شده، اگر بخواهد ازدواج کند بايد چه کسي را انتخاب کند ؟ کسي را که مانند گذشته ي خود آلوده به گناه است و يا کسي را که مانند الان خود خوب است. من خواستگاري دارم که در گذشته با نامحرم ارتباط داشته اما الان ترک کرده است. مادر من تا وقتي که گذشته ي او را نمي دانستند نظر مثبتي داشتند و حتي اصرار داشتند که من جواب بله بگويم. ولي الان من را متهم مي کنند که اگر به او جواب بله بدهي حتماً از روي هوس است. ضمناً من استخاره کرده ام که خيلي هم خوب آمده است. مادرمن هم هرچقدر در رابطه با اين پسر تحقيق مي کند جواب همه مثبت است. اما بازهم بخاطر گذشته با او مخالف هستند.
پاسخ – قطعاً اعمال و رفتار ما در اين عالم گم نمي شود. اين چيزي است که مدام وقتي به خود فرصت گناه و غفلت مي دهيم بايد به خود يادآوري کنيم. اعمال ما خوب يا بد در اين عالم مي ماند. فمن يعمل مثقال ذرة خير يره و من يعمل مثقال ذرة شر يره. ذرة مثقالي کار بد يا خوب در اين عالم در روز قيامت ديدني خواهد شد و خيلي اوقات هم در اين دنيا ديدني است. پس بيشتر از اينکه بخواهيم مراقب ديگران باشيم، مراقب اين باشيم که بدي ها در وجود خود ما جدي نشود. اما در مورد اين خواستگاري که گذشته ي خوبي ندارد جاي شک وجود دارد اما يک شک عاقلانه. کسي که در گذشته ي خود رفتار اشتباهي را انجام داده، احتمال اينکه به آن رفتار زشت بازگردد بيشتر از کسي است که آن رفتار را انجام نداده است. اما به اين معنا نيست که ما کسي را بخاطر گناهي که در گذشته کرده مدام توبيخ کرده و فرصت خوب بودن را از او بدزديم. واي به کسي که دزد ايمان افراد و دزد خوب بودن آنها باشد. من به اين خواهر توصيه مي کنم که به پدر و مادر خود حق بدهد. وقتي که شما حق به جانب بگوييد که اين فرد آدم خوبي است طبيعي است که متهم مي شويد. چون در کنار کسي ايستاده اي که دوست داري مدام اشتباهات او را نديده بگيري. بخاطر همان شک عاقلانه و بخاطر اينکه هيچ عملي در عالم گم نمي شود به پدر و مادر خود حق داده و اعتراف کنيد. دل شما هم بايد بلرزد که اين آدم در گذشته ي خود رفتارهاي خوبي را نداشته است. اينکه چطور اين دختر خانم و خانواده ي ايشان در معرض اين اطلاعات قرار گرفته اند نکته ي مهمي است. الان اين آقا به عنوان فردي که معتبر بوده ورفتارهاي درستي دارد شناخته شده است. ما اجازه نداريم اگر از گذشته ي کسي خبر داريم و مي دانيم که واقعاً توبه کرده، گناهان او را آشکان کنيم. ما بايد از خداوند ستاريت را بياموزيم. مگر اينکه بدانيم اين آدم هنوزهم به رفتارهاي خود ادامه مي دهد و فقط مي خواهد ديگران را فريب بدهد. در اين صورت وظيفه داريم که عيب او را آشکار کنيم. شما در درجه ي اول به پدر و مادر خود حق داده و در درجه ي دوم با همان ويژگي که اهل بيت به ما ياد داده اند برخورد کنيد. اينکه کسي را که خدا مي بخشد ما حق نداريم که نبخشيم. به پدر و مادر خوب خود که متدين هستند اين را بگوييد که من دينداري را از شما بسيار آموخته ام و اين را از شما ياد گرفته ام که اگر کسي را خدا بخشيد ما حق نداريم که او را نبخشيم. مگر ما چقدر به حيطه ي روحي اين فرد اشراف داريم ؟ نکته ي سوم اينکه ببينيد چقدر زمان از تمرين خوب بودن اين فرد گذشته است. آيا نو مسلمان است و به تازگي در حال پر کردن ورق زيبايي ها است. يا اينکه يک مدت قابل توجهي اين تمرين را کرده و نشان داده که نمي خواهد بازگشت به خطا داشته باشد. در حقيقت ببينيد که چند سال در گناه بوده است. البته قدرت گناه فوق العاده زياد و تخريب کننده است. حداقل بايد نصف آن اندازه را در پاکي سپري کرده باشد. اگر مثلاً پنج سال در زشتي بوده حداقل دو سال ونيم در پاکي تجربه کرده باشد. و در حقيقت اين امتحان را پس داده باشد که مي تواند در معرض گناه قرار بگيرد و خود را حفظ کند. اينطور نباشد که بگويد مثلاً من تا ماه پيش با دختر خانم هايي ارتباط داشتم اما از الان تصميم گرفته ام که آدم خوبي بشوم. به يک چنين فردي اصلاً نمي توان اعتماد کرد. اگر اين امکان است به او فرصت بدهيد. ما فرصت هاي طلايي خوب بودن را نه از خود بگيريم و نه از ديگران. و عاقلانه و هوشمندانه زندگي خود را تدبير کنيم.
سوال – لطفاً در خصوص سوره ي حج آيات اول تا پنجم توضيح بفرماييد.
پاسخ – آيه ي سوم از سوره ي حج مي فرمايد: گروهي از مردم هستند که بدون اين که علم و آگاهي داشته باشند اهل مجادله با خداوند هستند. اهل اين هستند که مدام حرف بزنند. حواس اين افراد باشد که از هر شيطان سرکشي پيروي مي کنند. اين افراد همان کساني هستند که بدون اينکه حکمت الهي را بشناسند و بدون اينکه قوانين عالم ملکوت و معنويت را بشناسند به خود اجازه مي دهند که در مورد اين مسائل مجادله کنند. اين افراد بايد از خود و روز قيامت بترسند. چون اين افراد به دنبال هر شيطاني که سرکشي مي کند خواهند رفت. اين روحيه ي زمينه ي آسيب پذيري فراگير روحي و اخلاقي را دارد. به همين دليل مراقب باشيم که در مورد چيزي که آگاهي نداريم صحبت نکنيم.
سوال – متأسفانه بيشتر پدرها و مادر ها بخصوص در شهرهاي مذهبي علاقه ي زيادي به شناخت بيشتر در بحث ازدواج فرزندان خود ندارند. حداکثر زماني که مي توانند به فرزندان خود بدهند تا نسبت به همسر آينده ي خود شناخت پيدا کنند به اندازه ي دو يا سه ساعت گفتگو بيشتر نيست. من دختري بيست و يک ساله و خيلي حساس و زودرنج هستم که در يکي از همين خانواده ها بزرگ شده ام. من نسبت به آينده و فردي که قرار است همسر من شود خيلي حساس هستم. دل من مي خواهد تمام تلاش خود را بکنم تا انتخابي درست داشته باشم. ولي طرز فکرخانواده من را خيلي محدود کرده است. من فکر نمي کنم که در آن زمان کم بتوانم به شناخت کافي برسم. از اين بابت خيلي رنج برده و نمي توانم با خود کنار بيايم. خواهش مي کنم که دراين مورد فرهنگ سازي کرده و بگوييد که چه کاري از دست من بر مي آيد ؟
پاسخ – من از همين جا خطاب به تمام پدر و مادرهاي خوب متدين، خصوصاً آن افرادي که نعمت زندگي کردن در شهرهاي مذهبي کشور را دارند بگويم که مجاورت در کنار بقعه هاي متبرکه باعث شده که فرصت دينداري شما خيلي بيشتر باشد. شما فرصت ها و زمان و مکان هاي خوبي را داريد براي اينکه دين خود را تقويت کنيد. اينکه مراقب هستيد فرزندان شما در دادو ستد غلط با نامحرم قرار نگيرند، بسيار ارزشمند، هوشمندانه و مطابق دين است. اما اگر قرار باشد که اين ويژگي مثبت که خواست خداوند و اهل بيت است با تدبير درست برنامه ريزي نکنيد، اين امکان وجود دارد که فرزندان شما در زندگي ضررهاي بزرگي بکنند. اينکه اين خواهر گفتند در شهرها و خانواده هاي مذهبي جلسه ي گفتگو مابين کسي که براي خواستگاري آمده بسيار محدود است، بعنوان همان دغدغه ي مادرانه اي است که اصل آن درست است اما با روشي غلط. چون دختر خانم شما به اين راحتي بزرگ نشده است. شما خون دل خورده و زحمت کشيده و مراقبت کرده ايد که به اين مرحله رسيده است. حالا با يک عالمه اميد و آرزو مي خواهيد که او تاابديت خوشبخت شود. همسفري را پيدا کند که تا بهشت با او باشد نه فقط تا آخر اين دنيا. همسفر يک انسان مومن تا بهشت با او است. خداوند وعده ي بهشت هاي خانوادگي را در قيامت به انسان هاي مومن مي دهد. پس سرمايه گزاري شما جدي است و به اين راحتي حاضر نيستيد که به آن آسيب بزنيد. دخترها و پسرهاي شما نياز دارند که از طرف مقابل اطلاعات و آگاهي هاي خوبي را بدست بياورند. قطعاً همه ي اينها با گفتگو هاي رودرو و طولاني رخ نمي دهد. بخشي از آن با تحقيق است که ابزارها وروش هاي ويژه اي را دارد. بخشي از آن با مشورت گرفتن است. بخشي از آن با نظارت ها و حضور هاي غير مستقيم در محيطي است که آن فرد حضور دارد. نهايتاً بايد در ميان همه ي اينها جمع بندي کرد. اما امروز روش اين است که دخترها و پسرها در اين مسير نقش جدي داشته و استقلال هويتي خود را ببينند. اين فرصت را به آنها بدهيد و فقط کمک و يادآوري کنيد که مبادا دلبستگي عاطفي براي آنها ايجاد شود. چون نه منطبق با سلامت رواني و نه منطبق با سلامت معنوي است. يعني دين هم به ما چنين اجازه اي را نمي دهد. اين هشدار را بدهيد اما اين فرصت را هم فراهم کنيد. گاهي فرد مقابل فاميل است و شناخت او راحت تر است. گاهي همسايه و همشهري است. اما به ميزاني که ما او را نمي شناسيم بايد فرصت پيدا کنيم. با او رفت و آمد کرده و حرف بزنيم. گاهي اوقات لازم است که تا ده جلسه ما اين کار را بکنيم. و گاهي هم بيشتر لازم است. گاهي نيز آنقدر ما از هم شناخت داريم و يا ويژگي هاي طرف مقابل آنقدر مشخص و روشن است که دو يا سه جلسه کافي است. البته بدون اينکه ما دچار ساده لوحي و يا خداي ناکرده دچار خوش بيني مفرط شويم. چون اينکار فوق العاده غلط و طلاق هاي زودرس را پيش مي آورد. پس دقت کنيم که براي بچه هاي خود محدوديت نگذاريم. به زندگي فرزندان خود آسيب نزده و زمينه ي گناه آنها را فراهم نکنيم. گاهي افراط ما در متدين کردن فرزندان، موجب مي شود که نفس اماره به آنها مسلط شده ودچار آسيب اخلاقي شوند. اما من خوشحال هستم که اين خواهر خوب خودشناسي داشته و نکته ي دقيقي را گفتند. شما که مي گوييد مگر با چند جلسه مي توان کسي را کامل شناخت بايد بدانيد که با يک عمر زندگي کردن هم نمي توان کسي را کامل شناخت. در حقيقت شما دچار يک کمال طلبي افراطي شده ايد. قرار است که در بحث ازدواج با معيارهاي صحيح عاقلانه که اهل بيت (ع) آنها را به ما ارزاني کرده اند و علم، امکان بررسي فرد مقابل را بدست آورد. اما آيا مي دانيد که ده سال ديگر اين فرد چقدر ديندار بوده و يا چقدر رشد علمي مي کند ؟ هيچ چيزي در اين عالم قطعي نيست. فقط ما مي توانيم بخشي از آن را از طريق نشانه ها و امکانات تدبير کنيم. همانطور که شما پنج يا ده سال پيش نمي دانستيد چقدر تغيير خواهيد کرد. بخشي از آن قابل پيش بيني است ولي بخشي نيز قابل پيش بيني نيست. پس فکر نکنيد اگر شما ده يا پانزده جلسه با کسي حرف زديد لزوماً او را مي شناسيد. يا مانند روش غلطي که دخترها و پسرهاي جوان احياناً به آن مبتلا هستند. مي گويند ما يک سال يا دو سال با هم ارتباط داريم، تا ببينيم براي ازدواج با هم مناسب هستيم يا خير. شما نيز دچار اشتباه شده ايد. فکر کرده ايد که گفتگو کردن و ارتباط عاطفي داشتن موجب مي شود که شما به شناخت برسيد. هرگز اينگونه نيست. شما فقط مي توانيد ميزان عمق وجودي اين فرد و ضريب آسيب پذيري او را بدست بياوريد. گفتگو فقط بخش کوچکي از اين موضوع است. قبل از اين موضوع شما بايد ببينيد که چقدر خود را مي شناسيد. يک ازدواج موفق نياز به خود شناسي دارد. اول با نقاط قوت و ضعف و نياز هاي خود را بشناسيد و اينکه چقدر منطبق با ويژگي مثبت و صحيح است. و بعد از آن به شناخت طرف مقابل بپردازيد. البته بايد از ديگران هم کمک بگيريد. برخي از ويژگي هاي مردانه را فقط مي توانند مرداني که در کنار شما هستند مانند پدر، برادرو... يعني کساني که در برخي از ويژگي هاي شخصيتي توانمند هستند، مي توانند بيابند. شما اصطلاحاً نياز به عقل منفصل داريد. آدم هايي که عاقل باشند و به مشورت بدهند. چون زمينه ي بعد عاطفي مي تواند براي شما لغزندگي ايجاد کند. يعني اگر از اين فرد خوشتان بيايد مي خواهيد مدام اشتباهات و اشکالات او را ناديده بگيريد. اگر خوشتان نيايد حتي اگر خوبي هاي او را به شما بگويند قبول نمي کنيد. اين خطا پذيري احساسي و ادراکي خود را ببينيد. با معيارها همراهي کنيد و و سعي کنيد از آن کمال طلبي بيرون بياييد. ايمان، اخلاق و مسئوليت پذيري يک مرد شرط هاي کافي براي شروع يک زندگي موفق است. کتاب مطلع مهر از آقاي دکتر بانکي جزو بهترين کتاب ها است براي کساني که مي خواهند راهنماي انتخاب خوبي براي همسر داشته باشند.
سوال – چند روز پيش روايتي خواندم که من را خيلي دلگير کرده و نسبت به انجام تکاليف سست شدم. من دختر بيست ساله اي هستم که هنوزفرصت مناسبي براي ازدواج براي من پيش نيامده است. من به رضاي خداوند راضي هستم. اما در آن روايت خواندم که ارزش يک رکعت نماز شخص متأهل نزد خداوند از شب زنده داري و روزه داري شخص مجرد بيشتر است. آيا واقعاً اينطور است ؟ اين بي عدالتي نيست ؟ من نمي خواهم بگويم فرد پاک و مومني هستم اما سعي مي کنم که خيلي از گناهاني را که براي مردم عادي شده مرتکب نشوم. در عوض متأهل هاي زيادي را هم مي شناسم که واجبات خود را هم به زور انجام مي دهند. چطور مقام آنها نزد خدا بالاتر است ؟ نمي توان که چشم بسته با هرکسي ازدواج کند. پس معيار و ملاک چه مي شود؟ يعني تا وقتي که فرد مورد نظر ما پيدا نشد بايد از چشم خدا افتاده باشيم ؟
پاسخ – قطعاً کسي که ازدواج نکرده از چشم خدا نيفتاده است. اين معادله را بايد در ذهن هاي خود اصلاح کنيد. در معامله ي با خداوند و وقتي که من مي خواهم بندگي خود را به خدا عرضه کنم، خداوند براي هر کسي در هر موقعيتي که است زمينه هايي را باز مي کند که بتواند در بندگي سرعت بگيرد. همانطور که وقتي شما مي خواهيد از تهران به مشهد برويد مي توانيد وسيله هاي نقليه متفاوتي را انتخاب کنيد و هرکدام در زمان هاي مشخص و متفاوتي شما را به مقصد مي رساند. در حيطه هاي بندگي، خدا مي گويد در برخي از جاها به تو سوخت جت مي دهم. يعني قدرت تو فوق العاده بالا مي رود. اما اين فقط در يک مسير نيست. يعني اگر شما اين روايات را خوانديد که نصف دين فرد متأهل حفظ مي شود. يا اعمال و عبادات اندک فرد متأهل را خداوند خيلي گران مي خرد. بخاطر عياري است که در قانون زوجيت بدست آورده است. اما به اين معنا نيست که شما در قانون تجرد اين قدرت را نداريد که اوج بگيريد. شما قدرت اينکه فوق العاده به خداوند نزديک شويد را داريد. همانطور که خود شما گفتيد خوشبختانه خداوند اين نعمت را به شما داده و روز به روز در حال اضافه کردن سرمايه هاي خود هستيد. يکي از بالاترين نعمت هايي که اهل بيت به ما ياد داده اند اين است که کسي قدرت گناه کردن داشته باشد اما بخاطر خدا گناه نکند. قدرت او در اين که بتواند رضايت خداوند را بدست بياورد فوق العاده جدي تر و عظيم تر از کسي است که خيلي راحت در کنار همسر خود است و توانسته در خود اين مديريت را ايجاد کند که به سمت گناه حرکت نکند. چون او فرصتي براي پاک بودن دارد. نعمتي در اختيار او است و آرامشي در کنار همسر خود دارد. ولي شما اين نعمت را نداريد و بدون اين حرکت مي کنيد. بخاطر همين در روايات داريم که حتي اگر کسي در مسير گناه قرار بگيرد و چشم به سوي گناه ببندد و مراقب دل خود باشد و نگذارد گناه در دل او ميل جدي ايجاد کند، خداوند براي او حضور ملائکه را خيلي جدي قرار مي دهد و ملائک به مبارکباد او مي آيند. هر آدمي که مجرد يا متأهل فرصت خطا و گناه را دارد و حتي گاهي اوقات بابت گناهان افراد ديگر او را تشويق مي کنند، در مقابل گناه بايستد و مدام نسبت به اين قضيه پايمردي کرده واين مهارت را وجود خود قوي مي کند، ملائکه به سمت اين فرد نازل مي شوند. يعني ملائکه آمده و نور وجود اين فرد را بعنوان تبرک براي خود مي برند. پس مراقب باشيم که دچار اين اشتباه نشويم که دين را فقط از برخي از زوايا بشناسيم. دينداري کردن فوق العاده آسان است چون کسي که قرار است اعمال خوب را از ما بخرد، بهشت خود را حراج کرده بابت اينکه بندگي کنيم و در بندگي رضايت او را بدست بياوريم.




ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها