برنامه سمت خدا
-خانم نيلچي زاده
-پرسش و پاسخ
90-05-05
سوال – اطرافيان و فرزندان ما از حيث شايستگي ها و رفتارهاي مناسب يکسان نيستند. به همين خاطر محبت آنها در دل ما متفاوت است. ما هم بايد پاسخ اين رفتار شايسته ي آنها را به نحوي بدهيم. اين توجه ما ممکن است به شيوه ي کمک هاي مالي، دقت بيشتر به زندگي آنها يا خريدن کادو و هرچيز ديگري بروز بيروني پيدا کند. اين رفتار ما شائبه ي تبعيض را در بين بقيه که اين شايستگي ها را ندارند پيش مي آورد. واقعاً چکار کنيم که هم حق اين افراد را که به نظر رفتار شايسته تري دارند ادا کرده باشيم و هم اينکه تبعيض بوجود نيايد.
پاسخ – همه ي افراد از تبعيض آزرده مي شوند البته اگر در حق خودشان باشد. يعني اگر حس کنند که ديگري را بي دليل نسبت به آنها برتري داده اند آزرده مي شوند. اما تفاوت يک حقيقتي است که در عالم هستي وجود دارد. همه ي انسان ها با يکديگر متفاوت هستند. همه ي فرزندان يک پدرو مادر از نظر اخلاق، روحيات و توانمندي ها يکسان نيستند. همه ي دامادها و عروس ها يکسان نيستند. اين تفاوت هايي که وجود دارد قطعاً در رفتارما هم نشان داده مي شود. اما نکته ي مهم اين است که گاهي اوقات ما با نوع برخورد، نوع هديه دادن، نوع سلام و نوع رفت و آمدي که داريم خوبي يک نفر را به رخ ديگران مي کشيم. يعني با اين کار ديگري را تحقير مي کنيم. اين تحقيرکردن زمينه اي است که مي تواند ايجاد آسيب کند. نقل مي کنند که روزي امام باقر(ع) يکي از فرزندان خود را نوازش مي کردند، از ايشان سوال مي کنند اين کودک که بهترين فرزند شما نيست، حضرت مي فرمايند : من فرزندان ديگري دارم که از اين، براي محبت شايسته تر هستند. ولي خوف اين را دارم که اين فرزند من مانند برادران يوسف در موقعيت حسادت قرار بگيرد و نسبت به فرزنداني که خوب تر، پاک تر و با ويژگي هاي برتر هستند حسد بورزد و به آنها آسيب برساند. من در حقيقت روابط عاطفي آنها را مديريت مي کنم. امام معصوم در بالاترين حد تعادل هويتي به ما نشان مي دهد که چگونه بايد رفتار کنيم. قطعاً همه ي فرزندان ما گوش به فرمان ما نيستند. همه ي آنها به گونه اي نيستند که ما دوست داريم. بعضي از آنها خيلي خوب درس مي خوانند و برخي خيلي جدي درس نمي خوانند يا برخي خيلي از خدا اطاعت مي کنند و برخي نيز سهل انگار هستند. ما چگونه بايد با آنها رفتار کنيم ؟ در روابط خانوادگي پدر و مادر بايد سعي کنند تا آنجا که مي توانند به شکل يکسان به فرزندان خود محبت کنند. يعني هيچيک نتوانند بگويند که پدر و مادر آن يکي را از من بيشتر دوست دارد. خيلي اوقات پدر و مادر ها نمي خواهند تبعيض بگذارند و مي گويند ما هر چيزي براي اين فرزند خود خريده ايم براي آن يکي هم خريده ايم. اما نمي دانيم که چرا اين هميشه شکايت مي کند که شما آن خواهر يا برادر من را بيشتر دوست داريد. علت آن اين است که ما فکر مي کنيم براي ابراز محبت فقط بايد هديه و امکانات بدهيم. اين مسئله در دنياي مدرن امروز بيشتر رخ مي دهد. بجاي محبت دادن به کساني که به محبت ما نياز دارند، از جهت مالي و اقتصادي آنها را تأمين مي کنيم. و فکر مي کنيم که کسي حرف دل ما را متوجه نمي شود. دل در واقع پيام هاي پنهان خود را مي دهد. حتي اگر بچه اي است که در رفتار خود سهل انگار است، اگر به خاطر اين ويژگي او را طرد کنم، مثلاً براي همه هديه اي بخرم اما براي او نخريده يا کمتر بخرم، زمينه ي لجبازي شررا بوجود آورده ام. ممکن است که من امتياز اضافه اي را به او ندهم، ولي يک وقتي است که رفتار هاي عادي خود را ترک مي کنم. ما معمولاً فکر مي کنيم که در برخوردها و رفتارهاي خود بايد مدام به رخ بکشيم که کداميک خوبتر و کداميک بدتر است. يک رفتار غلط رايج در خانواده ها اين است که ما بچه ها را با هم مقايسه مي کنيم. اين يعني کشتن افراد. بهترين راه حل اين است که با خوبي هاي فرد بدي هاي او را بکشيم. يعني وقتي من مي بينم يکي از فرزندان من در رفتار و برخورد و مسئوليت پذيري خود سهل انگاري مي کند، مانند بقيه به او محبت کنم. اما خوبي هاي او را به رخ او بکشم. مثلاً بگويم تو که در درس خواندن اينقدر جدي هستي دوست دارم در محبت کردن به بقيه جدي تر باشي. توقع من از تو خيلي زياد است چون مي دانم که توانايي داري. در واقع من از محبت کردن به او دريغ نمي کنم. با توضيح ما امکان دارد برخي افراد در اين زمينه دچار اشتباه شوند. و اين اشتباه در برخي از خانواده ها در حال رايج شدن است. آن هم اين است که گاهي در درون خانواده ها يکي از فرزندان، عروس ها، داماد ها يا نوه ها به يک صورتي باج خواه است. يعني بخاطر رفتار نامناسب و طلبکاري که دارد بقيه از او مي ترسند. در نتيجه مي گويند هرچه مي خواهد به او بدهيد يک کمي هم بيشتر بدهيد که صداي او در نيايد. اميرالمومنين (ع) صراحتاً اين مسئله را نهي کرده است. همه ي کساني که مي خواهند در مدار سلامت معنوي و رواني زندگي کنند بايد مراقب باشند. نامه ي سي و يکم حضرت امير به امام حسن مجتبي (ع) يکي از زيبا ترين نامه ها است و چندين شرح در باره ي آن به زبان فارسي در کشور ما نوشته شده است. من توصيه مي کنم که حتماً اين شرح ها را بخوانيد، خصوصاً در اين ماه رمضان که ماه اميرالمومنين و امام حسن مجتبي (ع) است.
خواندن نامه ي سي و يکم مي تواند يکي از آن نعمت ها و هديه هاي آسماني در اين ماه باشد. حضرت به امام حسن (ع) مي فرمايند : اگر کسي با تو قطع رابطه کرد تو به او بپيوند. اگر ديدي با تو بدرفتاري کرد تو با او خوش رفتاري کن. حضرت قدم به قدم مدار کرامت را آموزش مي دهند. بعد مي فرمايند : مبادا اين رفتارها را با انسان نا اهل انجام دهي. يعني نگاه کن هرچيزي اهل و شايستگاني دارد. اگر انسان بي ادب، باج خواه و گستاخي وجود دارد که با تو قطع رابطه کرده و مي گويد که وظيفه ي تو است که بيايي. هرچقدر شما به او محبت کنيد بازهم طلبکار است. امکان دارد گاهي اوقات اين افراد دچار بزه هاي اجتماعي باشند. مثلاً ممکن است يک فرد در خانواده دچار اعتياد باشد. از همه پول بگيرد و همه نيز از او و از ريختن آبروي خود بترسند. قطعاً بايد بدانند که او آبروي آنها را نيز محترم نمي شمارد. بايد يک جايي جلوي او ايستاد. اميرالمومنين (ع) مي فرمايند که بايد همان اول جلوي او ايستاد. يا يک کسي است که با سرو صدا و داد و بيداد و فحاشي مي خواهد بيش از بقيه سهم داشته باشد. امير المومنين (ع) مي فرمايند که محکم جلوي او بايستيد و اصلاً به او باج ندهيد. ما بايد بدانيم که کجا منتهي عليه و مرز رفتارهاي مثبت است. ما بايد محکم بايستيم اما اين قصد را نداشته باشيم که خود را به رخ بکشيم. بايد بگوييم خدايا تو دوست داري که جلوي انسان هايي که روحيه ي گستاخ، بي ادب و باج خواه و نا اهل داشته، خوبي ها را به بدي تبديل کرده و مردم را از خوبي کردن پشيمان مي کنند، بايستيم. ولي بايد اين کار را با ملايمت و تقوا انجام دهيم و مراقب باشيم که به ظلم کشيده نشويم. اگر او فحاشي مي کند ما به فحاشي کشيده نشويم. به داستان هابيل و قابيل نگاه کنيد. وقتي که قرار است برادري برادر ديگر را بکشد. برادري که مدار تقوي را پيدا کرده مي گويد اگر تو قصد کشتن من را داري، من سعي نمي کنم که در مقابل، تو را بکشم. من دست خود را براي کشتن تو باز نمي کنم. يعني قصد من اين نيست که همه جوره تو را دفع کنم، ولي در مقابل زورگويي تو مي ايستم. اينطور نيست که حرف غلط تو را بپذيرم. پدر و مادرهايي که به فرزندان يا ديگر افراد خانواده به خاطر روحيه ي گستاخ آنها باج مداوم مي دهند، يقين بدانند که روزي مي رسد که با وجود تمام باج هايي که داده اند، از همان چيزي که مي ترسيدند به سر آنها خواهد آمد.
سوال – در اين ميان نظام جزا و پاداش چه مي شود ؟ پس کساني که صفات خوبي دارند با کساني که اينگونه نيستند چطور بايد تميز داده شوند ؟
پاسخ – الان سه ماه رجب، شعبان و رمضان فصل خود سازي است. وقتي که من مي بينم يکي از فرزندان من در اين سه ماه خيلي مراقب روزه هاي مستحبي خود است، اما آن فرزند ديگر حتي براي خواندن نمازهاي واجب خود نيز مشکل دارد و خيلي جدي نيست. نبايد در محبت کردن هاي اوليه اصلاً کم بگذارم. اما وقتي که با اين بچه اي که خوب رفتار کرده و متدين تر است تنها مي شوم، به او ابراز محبت مي کنم و صراحتاً اعلام مي کنم که من به تو افتخار مي کنم. به خاطر اينکه تو نور بندگي را به اين خانه آورده اي. تو دروازه هاي ملکوت را در اين خانه باز کرده اي. اگر آن يکي فرزند من صداي من را شنيد و گفت که پس من چطور ؟ بايد بگويم تو هم خوبي هاي زيادي داري ولي بايد تلاش کني که خيلي بهتر ازآن چيزي که هستي، بشوي. يعني بجاي اينکه من خوبي هاي برادر و يا خواهر را به رخ او بکشم يا زشتي ها را به او گوشزد کنم، نيمه ي پر ليوان را ببينم و به او کمک کنم. در برخورد، رفتار و نوع محبت هايي که روش مالي ندارد، محبت خود را نشان دهم. اصولاً بزرگترين اشتباهي که وجود دارد اين است که ما فکر مي کنيم اگر يکي از فرزندان را بيشتر دوست داريم پس بايد از جهت مالي به او بيشتر رسيدگي کنيم. بايد ببينم که چقدر او نياز دارد و چقدر ما توان داريم. فرزندان و عروس و دامادهاي خود را از خود طلبکار نکنيم. زمان ما، زمان طلبکاري کوچکترها از بزرگترها است که بايد ازآن بترسيم.
سوال – يکي از دلايلي که والدين بين فرزندان، بخصوص دختران تبعيض مي گذارند بحث تهيه ي جهيزيه است. آيا من که پنج سال پيش ازدواج کرده ام با خواهرم که امسال ازدواج کرده است نبايد وسايلي شبيه هم داشته باشيم ؟ آيا گذشت زمان بهانه اي براي فرق گذاشتن است ؟ آيا من مي توانم به اين دليل که به من جهيزيه ي کمتري داده اند از پدر و مادر خود که بين ما فرق گذاشته اند گله کنم ؟
پاسخ – ياد ما باشد که جهيزيه مانند مهريه هديه است. کسي نبايد به خود اجازه دهد که درخصوص هديه سبک و سنگين کند. گاهي اوقات در رسم هاي جاري که ما داريم، يک نفر عروسي کرده، يا فرزندي به دنيا آورده يا خانه و ماشين مي خرد و بقيه ي افراد براي او هديه مي برند، اين رسم خوب است اما مانند جهيزيه دادن ها يک مقدار از مدار خود خارج شده است. همه مي خواهند بدانند که چه کسي چه هديه و به چه ميزاني را آورده است. يک کاري کنيم که او تحقير شود يا اينکه نشان دهيم که ما از او برتر هستيم. اين چيزي است که با سلامت روان و سلامت معنوي هماهنگي ندارد. اهل بيت به ما ياد داده اند که هديه کينه را ازدل مي برد. اگر هديه اي باعث ايجاد کينه شود يعني در مدار نفس و شيطان بوده است. هديه يعني اينکه من مي خواهم ديگري را گرامي بدارم. پدر و مادر بايد آن چيزي را که در توان خود دارند بدون اينکه خود آنها دچار مشکل شوند به فرزند خود که در حال ازدواج است بدهند. گاهي اوقات پدر و مادر مشکل پيدا مي کنند، براي اينکه فرزند آنها درآسايش زندگي کند. قرار نيست که بعد از ازدواج يک دختر خانم، پدر و مادر او دچار مشکل شوند. در بخشي از جامعه ي ما متأسفانه اين مسئل در حال رخ دادن است. گاهي توقعات خانواده ي پسر و يا خود دختر است و گاهي نيز افکار غلط خود پدر و مادر است. اينکه مبادا ما از بقيه کم بياوريم بايد هر طور شده وام بگيريم تا فرزند خود را جهيزيه ي آنچناني بفرستيم. من به همه ي دختر خانم ها و آقا دامادها و خانواده ي آنها مي گويم که اگر جهيزيه را طلب خود بدانيم بايد از خدا بترسيم. روز قيامت بايد پاسخگو باشيم. بدانيم که کسي که جهيزي را طلب خود از پدر و مادر مي داند قطعاً در زندگي خود دچار نقصان مي شود. اين فرد در هويت رشد معنوي دچار آسيب است. البته دختر در خانواده ي پدري نفقه دارد اما اين غير از جهيزيه است. نفقه يعني رفع مايحتاج او. اما وقتي که وارد خانواده ي همسر شود، تأمين نفقه وظيفه ي همسر او است. جهيزيه کمک پدر و مادر دختر به عروس و داماد است. براي اينکه زندگي خود را راحت تر شروع کنند.
رسم پيامبر اين بوده که از مهريه، جهيزيه را تهيه مي کردند. ما خيلي وقت ها اين موضوع را فراموش مي کنيم يعني ترجيح مي دهيم که اين موضوع را نگوييم. اين واقعيت است چرا نگوييم. مهريه و جهيزيه هردو هديه است. کسي که براي هديه حساب و کتاب مي کند فردي است که داراي حقارت هاي دروني است. آدمي است که مي خواهد با ژست، خود را به عنوان يک فرد متعالي نشان دهد. بايد به داد خود برسد، چه خانواده ي داماد باشد و چه خود عروس خانم باشد. اما اينکه دختر خانمي مي گويد براي خواهر من بيشترخرج کرده اند و دل من شکسته است. شما همانطور که براي خواهر من خرج کرديد بايد براي من هم خرج مي کرديد. بعضي از افراد مي گويند شايد پدر و مادردر دوره اي که شما ازدواج کرديد امکانات امروز را نداشته اند. يا اينکه شرايط آنها هم متفاوت نبود اما الان يک مقدار مد عوض شده و خود را مجبور ديده اند که طبق مد عمل کنند. قبلاً فلان وسيله را جهيزيه نمي گذاشتند اما الان اگر نگذارند بد است. البته اينها جزو آن مدهاي عوامانه و خانمان سوز است. اگر خانواده ي شما در مد جهيزيه دچار يک چنين مشکلي هستند که متأسفانه رايج است، خود شما چرا دچار يک چنين عوامگرايي شده ايد؟ اگر روحيه ي شما، روحيه ي قدرداني و تشکر باشد، که اهل بيت به ما ياد داده اند، از پدر و مادر خود بابت همان چيزهايي که داده اند ممنون هستيد. ممنون همان چند قطعه اي که زحمت کشيده، لطف کرده و به شما داده اند باشيد. اين روحيه ي شکرگزاري است که شما را خوشبخت مي کند نه داشتن هر وسيله اي. کسي که ناسپاس است حتي اگر ده برابر هم داشته باشد باز هم طلبکار است. الان مشکل ما اين است که احساس دروني فرزندان ما معمولاً عميق نيست. از سن سه سالگي تا شصت سالگي مدام انسان ها چيزهايي را که مي خواهند طلب مي کنند و مي گيرند اما بعد از يک مدت دل آنها را مي زند. چون نمي دانند که خوشبختي هيچکدام از اينها نيست بلکه خوشبختي يعني انسان قدردان آن چيزهايي که دارد باشد. بعضي از افراد مي گويند اگر پدر و مادر جهيزيه ها را متفاوت داده است بايد الان به يک صورتي جبران کند. اين حرف اشتباه است، جهيزيه دين نيست که پدر و مادر الان يک مقدار پول و طلا ببرد و به آقا داماد يا عروس خانم قبلي بدهد و بگويد که ببخشيد من آن موقع نداشتم بدهم الان جبران مي کنم. اين دختر خانم و شوهر او هم حق ندارند طلبکار باشند. اما چقدر زيبا است که پدر و مادر مراقب يک نکته ي ويژه باشند. گاهي اوقات در خانواده ها مدام اين مسئله پيش مي آيد که ديگري از من عزيز تر است، پدر و مادر بايد مراقب سرطان هايي که بر اساس اين سوء تفاهم رخ مي دهد باشند. دو سرطان بدخيم وجود دارد به نام حسد و کينه. آن دختر و يا پسري که احساس مي کند خواهر و يا برادر ديگر او عزيز تر هستند و به آنها بيشتر رسيدگي مي شود در دل احساس کينه پيدا مي کند. در حالي که خداوند خواهرها و برادر ها را پشت هم قرار داده است. قرار بود آنها حامي هم باشند. اما شما پدر و مادر چه بلايي بر سر فرزندان خود آورده ايد که به خون هم تشنه شده اند و چشم ديدن يکديگر را ندارند. چون به دنبال محبت شما بوده اند. رقابت منفي و غلط درجهت جلب توجه پدر و مادر بوجود آمده است. ياد ما باشد که حق نداريم طلبکار محبت باشيم و مدام نيز پدر و مادر خود را با بقيه مقايسه کنيم. آدم هايي که به عزت نفس دروني رسيده اند نيازمند اين نيستند که شما براي آنها يک هديه ي بزرگ ببريد. حتي اگر براي آنها کوچکترين هديه را ببريد و يا قصد تحقير آنها را هم داشته باشيد ادب ديني را رعايت مي کنند. آنها با محبت هديه را تحويل مي گيرند. داريم که کسي هديه اي را داد اما طرف مقابل به اين خاطر که کم بود نپذيرفت، اهل بيت صراحتاً با آن مقابله کردند که با اين کار شما او را تحقير کرده ايد. بايد تواضع کنيد و حتي اگر هديه خيلي بي ارزش است آن را بپذيريد. در خصوص افرادي که به خود اجازه مي دهند به ديگران توهين کرده و هديه ي کم ديگران را نپذيرند روايات زيادي داريم. ما به عنوان پدر و مادر بايد مراقب باشيم که بچه ها نسبت به هم کينه پيدا نکنند. حتي گاهي مي گويند مادر اگر فلان خواهر خانه ي شما است من نمي آيم. ما را يک روزي بگو بياييم که آن يکي نباشد. اين دو که پوست و گوشت و خون آنها يکي بود پس چرا نسبت به هم کينه دارند ؟ از طرف ديگر دچار حسد هم مي شوند. يعني اگر خواهر يا برادر و باجناق يا جاري آنها به يک موقعيتي برسد بيمار مي شوند. هزار و يک مشکل روحي، اخلاقي و جسمي براي آنها پيش مي آيد. چون تحمل خوشبختي ديگري را ندارند. واي به حال افرادي که يک عمر به دنبال خوشبختي هستند اما تحمل خوشبختي ديگران را ندارند. اينها هم در دنيا و هم در آخرت بيچاره هستند. من بچه ي خود را بخاطر رفتارهاي غلط خود بيچاره کرده ام. پس مراقب باشيم که زمينه ي سوء تفاهم براي تبعيض پيش نيايد. سعي کنيم اگر به هريک از فرزندان، عروس ها و يا داماد هاي خود يک جور محبت کرديم، به ديگري به صورت ديگري محبت بکنيم تا همه بفهمند براي ما منحصربه فرد هستند.
سوال – در خصوص سوره ي کهف آيات 98 تا 110 توضيح بفرماييد.
پاسخ - درآيه ي 103 سوره ي کهف مي فرمايد : اي مردم مي خواهيد به شما بگويم که چه کسي از همه بيشتر ضرر کرده است؟ خدا مي گويد: کساني که کار غلط مي کنند اما گمان مي کنند که کار آنها درست است. کاري برخلاف رضايت خدا انجام مي دهد اما مي گويد چون خدا ارحم الراحمين است اشکالي ندارد. چون ما خدا را قبول داريم پس اشکالي ندارد. قلب امام زمان را بابت گناهان خود مي لرزاند. اما مي گويد من که آقا را دوست دارم و با او اين حرف ها را ندارم. يعني به خود مجوز گناه و خطا و اشتباه مي دهد و از همان طريق، مسير غلط را طي مي کند ولي براي خود مدام نمره ي مثبت مي گذارد. خدا مي فرمايد : اين افراد بيچاره ترين آدم هاي عالم هستي هستند. اين افراد هيچ چيزي براي اينکه بتوانند با خداوند معامله کنند ندارند. اين افراد کساني هستند که به آيات خدا کفر ورزيدند. نشانه ها را خدا به آنها نشان داد اما آنها را پوشاندند. وقتي که کلام حق به آنها رسيد گفتند که ما آن را دوست نداريم. حجاب و نماز را خيلي دوست نداريم. ما به مردم رسيدگي مي کنيم. چه فرقي مي کند بجاي اينکه روزه بگيريم مردم را اطعام مي کنيم. ما بايد آنطور که خدا خواسته عمل کنيم. اين افراد فکر مي کنند که کار آنها خيلي خوب است. خدا مي فرمايد : خيلي عقب مانده ايد. خداوند مي فرمايد: اين افراد کساني هستند که همه ي کارهاي آنها که ظاهراً فکر مي کنند خوب است، از بين مي رود. آيه ي آخر سوره ي مبارکه ي کهف نوري است براي مومن وقتي که شب مي خواهد بخوابد. در روايت داريم که کسي که اين آيه را بخواند، نوري از جايگاهي که او خوابيده به سمت آسمان کشيده مي شود. او در مداري از نورانيت است و گويي که با ملائکه ارتباط دارد. اينقدر اين آيه ي شريفه قدرت ويژه دارد. البته تدبر در اين آيه قدرت روحي ما را خيلي بيشتر خواهد کرد. خيلي از افراد با تمسک به آيه ي شريفه ي آخر سوره ي کهف، هر ساعت از شبانه روز که بخواهند و در خواب باشند، بيدار مي شوند.
سوال – آيا وقتي پدر و مادر نسبت به يکي از فرزندان تبعيض قائل شدند و باعث شدند که دل بچه ي بعدي بشکند، وظيفه دارند که اين تبعيض را جبران کنند؟
پاسخ – امکان دارد دو حالت تبعيض وجود داشته باشد. اينکه يکي از بچه ها را بيشتر دوست دارند. در يک زمينه اي او بهتر است. يا رسيدگي بيشتر مي کند و يا اخلاق، درس، کار و.. . او بهتر است، يا ويژگي شخصيتي مثبتي دارد و بخاطر همين پدر و مادر بيشتر به سمت او جلب مي شوند. در اين حالت تبعيض قائل مي شوند. يقين بدانند همين بچه اي که به او بيشتر محبت مي کنند، چون خلاف روش سلامت عالم حرکت مي کنند، روزي خواهد رسيد که طلبکار ترين و ناسپاس ترين فرزند آنها خواهد شد. هرچه کني به خود کني، گر همه نيک و بد کني. شما از فرزندان ديگر خود غافل شده و کمتر به آنها رسيدگي کرده ايد، بعد دقيقاً زماني که احتياج داشتيد اين بچه اي که از لحاظ مالي و غيره خيلي به او رسيده ايد به شما کمک کند، مي گويد وقت ندارم و نمي توانم. و بايد به همان بچه اي که به او بي محبتي کرده ايد با هزار شرمندگي رو بيندازيد که به شما کمک کند. البته وظيفه ي او است که اين کار را بکند وقطعاً خواهد کرد. ولي اگر رفتار تبعيض آميز آگاهانه اي پدر و مادر داشته باشند، يقين بدانند که اين خاک و خاکستري است که وارد جسم و روح آنها خواهد شد و آسيب آن قطعاً به خود آنها مي رسد. البته نتيجه ي منفي متوجه خود بچه ها هم مي شود. اما اگر پدر و مادري متوجه شدند که اين تبعيض را داشته اند، اگر اين خلاء و تبعيضي که در بين فرزندان گذاشته اند، خلاء مالي است بايد با محبت و هديه و با يک زبان تواضع و عذر خواهي جبران کنند. نترسيم و فکر نکنيم که بقيه ما را مسخره کنند. هميشه وقتي کسي با بزرگواري رفتار کند بجر آدم هاي پست، بقيه از بزرگواري آنها سودمند شده و احساس رضايت مي کنند. من اگر مي بينيم که براي يکي از دختران خود کمتر جهيزيه خريده ام با يک مناسبت و بهانه اي آن را جبران کنم. يعني آن چيزي که توان شما است بدون اينکه بچه طلبکار باشد به او بدهيد و بگوييد ببخشيد آن موقع دست من باز نبود. دل من مي خواهد به يک صورتي شما اين هديه را خرج کرده و استفاده کنيد. دل من مي خواهد شما همه با هم به يک سرمنزل خوب برسيد. اين زبان عذرخواهي و تواضع بچه ها را به هم نزديک و مهربان مي کند. وقتي هم من در اين عالم نباشم ياد خير من باقي خواهد ماند
سوال – من مادر هستم و به نظر خودم عادل. سعي مي کنم مابين دو دختر خود تبعيض قائل نشوم. سال گذشته براي دختر بزرگم که هفده سال دارد گوشي همراه خريدم و دخترم به واسطه ي همين گوشي به راه بدي رفت که خوشبختانه او را نجات دادم. حالا دختر کوچکترمن که ده سال دارد از من همين تقاضا را دارد و من مي ترسم که همين اتفاق براي او هم تکرار شود. او به من مي گويد بين من و خواهرم تبعيض قائل شده ايد.
پاسخ – شهيد مطهري يک داستاني را نقل مي کنند و مي گويند : يک پدر مومني بود که البته خيلي معرفت ديني او قوي نبود. پسر او اهل هر فسق و فجوري بود و هر گناهي را در خانه انجام مي داد. اما پدر سکوت مي کرد. يک روز بادمجان را به عنوان يک ميوه ي غربي به خانه آورد. پدر خيلي عصباني شد و گفت تو هرگناهي کردي من به تو هيچ چيزي نگفتم. در اين خانه هزار و يک خلاف کردي اما من چيزي به تو نگفتم، حالا کار تو به جايي رسيده که ميوه ي ارمني به خانه ي من مي آوري؟ من چقدر بچه ي خود را با بندگي آشنا کرده ام ؟ چقدر به او مهارت هاي ارتباط موثر را ياد داده ام ؟ چقدر به او آداب ارتباط با جنس مخالف را آموزش داده ام ؟ من به او گوشي همراه را داده ام و نگران هستم که او دچار آسيب مي شود يا خير. بچه ي اول من دچار آسيب شده و فرزند ديگر در يک سن کمتري، در ده سالگي از من گوشي همراه مي خواهد. در مسائل تربيتي گاهي اوقات ما وارد رفتارهايي مي شويم که فکر مي کنيم اين رفتار مشکل اصلي ما است. مثلاً مي گويند ما چکار کنيم همه ي بچه ها الان گوشي همراه دارند و مي ترسيم که فرزند ما عقده اي شود. يا خود بچه مي گويد که من عقده اي مي شوم و پدر و مادر هم راحت باور مي کنند که مبادا بچه ي ما مشکل پيدا کند ؟ براي اينکه مشکل پيدا نکند هر طور شده براي او گوشي مي خرند. مشکل اين است که من به بچه ي خود ياد نداده ام که چگونه بايد رفتار کند. چون اين را به او ياد نداده ام، هر وسيله ي جديدي يک خطر است براي او. چون ما باور کرده ايم که حتماً هر چيزي که مد است پس خوب است. الان در قبال اين بچه ي ده ساله بايد خلاء هاي تربيتي را پر کرد. يعني به او گفت که معناي داشتن امکانات بيشتر اين نيست که تو بهتر و عزيزتر هستي.
سوال – اگر تبعيض ايراد دارد پس چرا خداوند بين بندگان خود تبعيض قائل شده است و الان شما از ما مي خواهيد که بين فرزندان و اطرافيان خود تبعيض قائل نشويم؟
پاسخ - خداوند تبعيض قائل نشده بلکه تفاوت قائل شده است. راز تفاوت ها را شهيد مطهري در کتاب عدل الهي خود گفته است. مباحث عدل الهي را شما از شهيد مطهري بخوانيد. اگر براي شما سنگين است از آقاي قرائتي و اگر مي خواهيد حد متوسط باشد از آقاي ري شهري بخوانيد. خداوند تفاوت ها را ايجاد کرده و تفاوت ها راز زيبايي است. شب با روز تفاوت دارد و اين يعني زيبايي عالم. اگر همه چيز مثل هم بود ما اينقدر زيبايي را درک نمي کرديم. اينکه ما از خداوند مي خواهيم که با فضل خود با ما رفتار کند و نه با عدل خود، به اين خاطر است که ما تحمل اين را نداريم که خداوند با عدالت خود آن چيزي را که شايسته ي آن هستيم به ما بدهد. خداوند هميشه با فضل خود با مارفتار کرده و از ما هم خواسته که با فضل خود با ديگران رفتار کنيم. بخاطر همين هم به ما گفته که اگر کسي با تو بدي کرد هنر نيست که با او بدي کني. با خوبي خود بدي او را از بين ببر.