اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

89-12-25-خانم نيلچي زاده-پرسش وپاسخ

معرفی برنامه


سوال – آيا مسافرت و سفر رفتن براي افراد وسواسي خوب است يا خير ؟ پانزده سال است به دليل وسواس به سفر نرفته ام زيرا دوست ندارم از سرويس هاي بهداشتي بين راه ها استفاده کنم. همين مسئله باعث شده که هميشه خانه نشين باشم لطفاً من را راهنمايي کنيد.
پاسخ – ما در جلسات قبل پيشنهاد داديم که اين غم و اين سختي وسواس را با آيات شريفه ي قرآن و با سوره ي مبارکه ي ناس درمان کنند. اما ياد ما باشد که تدريجي اين مشکل حل خواهد شد. يعني ما فکر مي کنيم اگر فردي دچار وسواس است، اگر دارو مصرف مي کند و با آيات قرآن انس گرفته و درمان خود را انجام مي دهد حتماً بايد خيلي سريع مشکل وسواس او حل شود. نه اينگونه نيست، در قديم مي گفتند که درد خروار خروار مي آيد و مثقال مثقال مي رود. يک مشکلي که با افرادي که دچار وسواس هستند وجود دارد اين است که همه فکر مي کنند که اين فرد وسواسي که مثل همه ي ما است پس چرا خود را اينقدر اذيت مي کند ؟ اين فرد مانند ما مي خورد، مي خوابد، راه مي رود ولي چقدر همه چيز را سخت گرفته است. او هم بيايد و مانند ما همه ي کارها را آسان کند. اين کار بطور ناگهاني هرگز امکان پذير نيست. همانطور که اگر پاي کسي شکسته باشد و آن را گچ گرفته باشند شما نمي توانيد به او بگوييد که بدود. اشکالي ندارد که پاي تو را گچ گرفته اند تو بدو. ما بايد به اين مشکل روحي که در قلب و دل فرد وسواسي وجود دارد دقت کنيم. حواس ما باشد که به فردي که دچار وسواس فکري و عملي است فشار نياوريم. پس مهمترين نکته اين است که من خواهش مي کنم خانواده و اطرافيان رعايت اين افراد را بکنند. اما در خصوص اين دوست که گفتند 15 سال است مسافرت نرفته اند. کلمه و کليد واژه اي که ايشان استفاده کرده اند گفته اند که من دوست ندارم از سرويس هاي بهداشتي استفاده کنم. نگفتند که رنج مي کشم يا اذيت مي شوم. يعني بخش ارادي ذهن ايشان خيلي فعال است. اين مسئله جاي تبريک دارد. همه ي دوستان وسواسي ما که مي گويند دوست ندارم دست بزنم، يا دوست ندارم بخورم و... يعني اينکه مي دانم اين کار خوب نيست اما ضروري نيست مي توانم انجام ندهم. ما به همه ي اين افراد مي گوييم که اين دوست نداشتن اگر مربوط به دستورات خدا نمي شود و مربوط به اصول اوليه ي بهداشتي هم نمي شود لطفاً روي اين دوست نداشتن پا بگذاريد. وگرنه زمينه ي وسواس در شما قوي مي شود. يعني کساني که خيلي به مسائل بهداشتي معتقد هستند و خيلي جدي مي گيرند، زمينه ي وسواس در آنها ايجاد مي شود. کساني که خيلي روي تميزي و پاکي مراقبت مي کنند، ناخودآگاه اين پيام غلط به مغز آنها صادر مي شود. بخاطر همين يک مواقعي من به شاگردان خوب خود اين توصيه را مي کنم، البته يک اصل علمي است ولي من آن را به شوخي و مزاح مي گويم، بدن همه ي ما به يک مقدار ميکروب احتياج دارد. خوش به حال آن افرادي که ميکروب وارد بدن آنها مي شود ولي آنتي کور آن تشکيل مي شود. يعني بدن آنها مقاومت پيدا مي کند. خيلي فکر نکنيد که همه چيز بايد فوق العاده استريل و خوب باشد. بله در سفر و در طب مسافرت مي گويند که بايد يک مقدار اصول بهداشتي را رعايت کرد. اما اينکه من بايد همه چيز ر ا استرليزه کنم و همه چيز بايد فوق العاده تميز باشد اشتباه است. اصلاً يکي از ويژگي هاي سفر اين است که شرايط آنگونه که دل شما مي خواهد نيست. بخاطر همين هم مي گويند اگر مي خواهيد کسي را بشناسيد با او به سفر برو. پس به اين دوست خوب مي گويم که چند کار را شما مي توانيد انجام دهيد: اول ياد شما باشد که باتوجه به اينکه شما مي گوييد دوست ندارم پس براي شما امکان پذير است ابتدا شما سفرها و مسيرهاي کوتاه را برويد. لازم نيست که يک سفر طولاني را با ماشين، قطار يا چيزهاي مختلف برويد که مجبور شويد در يک زمان طولاني احياناً از اين سرويس هاي بهداشتي استفاده کنيد. يا شرايط نابسامان را تحمل کنيد. اگر سفري را که مي خواهيد انجام دهيد يک سفر سه يا چهارساعته باشد رعايت کردن آن فوق العاده راحت تر است. اين مسئله گام اوليه ي درمان است. چون کسي که پانزده سال سفر نرفته يعني پانزده سال تجربه هاي دانايي خود را به تعويق انداخته است. چون داريم که مسافرت کنيد تا سالم شويد. مسافرت کنيد تا نشانه هاي خداوند را بيابيد. در قرآن داريم و شش بار در دستورات الهي است که روي کره ي خاکي سفر کنيد. سفر جزء دستورات الهي است و عقل تجربي ما از طريق سفر فوق العاده زياد مي شود. با آن ما خيلي از بزنگاه هاي شخصيتي خود را مي شناسيم و مي فهميم که کجا ها کم مي آوريم. کجا دچار مشکل مي شويم. يعني به يک صورتي زمينه ي خود شناسي را براي انسان بازمي کند. بخاطر همين هم سفر خيلي توصيه شده است.

بنابراين اولاً مسافت هاي کوتاه را براي سفر انتخاب کنند و همچنين طول زمان را کوتاه انتخاب کنند. يعني لازم نيست که مثلاً دو هفته به مشهد بروند. مي توانند يک سفر سه يا چهار روزه بروند. زمان را خيلي کوتاه کنند. اطرافيان افراد وسواسي نيز از آنها نخواهند که اين طول سفر طولاني باشد چون آنها رنج زيادي مي کشند و لذت آنها خيلي کمتر از آن رنج خواهد بود. پس زمينه را فراهم کنند براي اينکه آنها نيز بتوانند از اين سفر لذت ببرند. و سومين مسئله اين است که شما مي توانيد يک سري از مسائل بهداشتي حداقلي را خودتان فراهم کنيد البته بدون وسواس هاي شديد. يعني به خود بگوييد که من مي دانم که چيزهايي را که خداوند پاک اعلام کرده پاک است. ما در يک کشور اسلامي زندگي مي کنيم. همه چيز پاک است مگر اينکه ما نجاست را ببينيم و يقين کنيم که نجس است. اين يکي از نعمت هاي بزرگي است که وجود دارد. آن افرادي که به کشورهايي که کفرمطلق است سفر کرده اند مي دانند که حتي ميوه و گلي که مرطوب است حکم نجاست را پيدا مي کند. بخاطر اينکه نمي داند که اين قطره ي آب چه بوده که اينها مرطوب شده است. بنابراين اين دقت ها را داشته باشند. به اين دوست خوب وسواسي و همه ي دوستان خوب عرض مي کنم که شما وقتي پانزده سال به سفر مي رويد به اين معنا است که يک عده اي در خانواده اسير شما شده اند. يا يک کسي مجبور مي شود که پيش شما بماند. يا بقيه هم دست از سفر بکشند. اگر به اين بعد قضيه نگاه کنيد راضي مي شويد که يک مقدار کوتاه بياييد. در حقيقت يک مقدار شما کوتاه بياييد و يک مقدار نيز اطرافيان شما از سفر هاي طولاني دست بردارند. پس براي شروع به سفرهاي کوتاه برويد. حتي اگر مي بينيد که حوصله و مجال سفرهاي دو يا سه روزه را نداريد، اشکالي ندارد. نگاه کنيد که آيا اطراف شهري که زندگي مي کنيد يک محل زيارتي يا يک محل خوش آب و هوايي که شما مي توانيد يک نيم روز برويد و برگرديد وجود دارد به آنجا برويد. اگر تهران هستيد به حضرت عبدالعظيم براي زيارت برويد. يک بي بي شهربانو، امام زاده صالح، دربند و بالاخره جايي برويد که مسافت کوتاهي است و شما مي توانيد برگرديد. چون فردي که دچار وسواس است هر چقدر در تنهايي خود بماند بيماري او عميق تر مي شود. پس از دوستان خوب خواهش مي کنيم به عنوان يک دستور بهداشت رواني که فرهنگ ديني و فرهنگ اهل بيت (ع) به ما ياد مي دهد حتما به سفر برويد و بدانيد که خداوند درسفر، درهايي از رحمت خود را به روي شما باز خواهد کرد.
سوال - خواهري متدين و پايبند به اصول اخلاقي داشتم که بعد از يازده سال ناباروري خداوند فرزندي به او عطا فرمود. اما بعد از گذشت چهار ماه بچه ي او سقط شد و او دچار افسردگي شد و خودکشي کرد. اين مسئله تأثير بسيار بدي بر روي خانواده علي الخصوص مادرم گذاشت. و از لحاظ اعتقادي ما را دچار مشکل نموده است. ما خيلي متأثر و نگران شديم که آيا خداوند او را بخشيده و آمرزيده شده است يا نه ؟ از شما خواهش مي کنيم که ما را راهنمايي کنيد.
پاسخ – من به همه ي دوستان خوبي که خاطره ي تلخ يک مصيبت را در قلب خود دارند، چه بسا که اين زخم ها زخم هاي نزديکي هم باشد تسليت عرض مي کنم. و ياد آوري مي کنم که فرهنگ عظيم و معجزه ي قرآن به همه ي ما ياد مي دهد که هرموقع مصيبت سختي به قلب ما وارد مي شود آيه ي شريفه ي انا الله و انا اليه راجعون را با خود بگوييم. يعني اينکه همه ي ما از خدا هستيم وبه سوي خدا بازمي گرديم. وقتي که معناي اين رفت و آمد را در عالم هستي پيدا کنيم اينقدر دچار بحران نمي شويم. يک نکته مربوط به کساني است که در زندگي خود احساس بن بست مي کنند. فکر مي کنند که همه ي درها به روي آنها بسته شده است. ياد ما باشد که هيچ کس در اين عالم هستي تنها نيست. حتي اگر در يک جزيره تنهاي تنها باشد. در حقيقت همراه اول حقيقي همه ي ما خود خداوند است. من هر موقع اين پيام را در تلويزيون و راديو مي شنوم که هيچ کسي تنها نيست و همراه اول با او است و تبليغ يک سيستم مخابراتي مي شود خيلي غصه مي خورم. که اين پيام با متن قرآن ناخوان است. قرآن مي گويد که هرکسي در هرکجاي عالم که باشد تنها نيست چرا که همراه او و همراه اول او خدا است. نه يک گوشي تلفني که اگر چند ساعت شارژ به او نرسد به درد نمي خورد و تبديل به يک تکه حلبي مي شود. اين دقت را داشته باشيم که فرهنگ توحيدي به ما ياد مي دهد که خدا با همه ي ما است. اين که ما احساس تنهايي کنيم و احساس کنيم که ديگر هيچ راه حلي وجود ندارد، نتيجه ي افکار غلط است. احساسات غلطي که ما بايد به آن پيروز شويم. خداوند به همين دليل از همه ي ما خواسته که مراقبت کنيم مبادا ترس ما تبديل به يأس شود. يعني آنقدر فتيله ي چراغ ترس را بالا بکشيم که دود بزند و تبديل به يأس شود. يأس بد تر از کفر است. اين نکته ي اول که بايد به آن دقت کنيم.

نکته ي دوم، آن کساني که فکر خودکشي به ذهن آنها آمده است، مي خواهيم اين فضا را تفکيک کنيم از آن کساني که مبتلا به اين آسيب شده اند. آن کسي که فکر خودکشي به ذهن او مي آيد حواسش باشد که بدجوري شيطان به او طمع کرده است. چون بيشتر و بدتراز اين نمي توانست گناهي را براي او آسان کند. چون کسي که فکر خودکشي به ذهن او رسيده يعني اينکه همه ي درهاي رحمت را به روي خود بسته است. ياد ما باشد که خودکشي از روي علم و آگاهي هرگز بخشيده نمي شود و راه را سخت مي کند. پس اين دقت يک دقت خيلي جدي است. در مورد کساني که اين مسئله به ذهن آنها رسيده يا فکر مي کنند که خودکشي يک مسئله ي آساني است و عيبي ندارد بالاخره شايد خدا يک جوري حل کند. اما در مورد آن کساني که به واسطه ي خودکشي از اين دنيا رفته اند. و کساني از اطرافيان آنها درگير اين موضوع هستند که خوب اينکه خودکشي کرده ما چکار بايد بکنيم. ببينيد کسي که خودکشي کرده ما در لحظاتي که او خودکشي کرده در ضمير خودآگاه و ناخودآگاه او نيستيم و نمي دانيم شايد او لحظاتي را داشته که بازگشت به سمت خدا کرده است. شايد او لحظاتي را داشته که بصورت غير ارادي وارد اين سيستم شده است. يعني ما در مورد آن کسي که همه مي گويند با خودکشي از دنيا رفته هم نمي توانيم قضاوت کنيم. ما نمي دانيم که آن کسي که متهم است که با خودکشي از دنيا رفته آيا به صورت ارادي اين کار را کرده ؟ آيا واقعاً آن زماني که اقدام به اين کار کرده توبه کرده و خواسته که خدا او را نجات دهد اما اين مسير بسته شده بوده ؟ پس ما حق قضاوت قطعي در مورد کسي که خودکشي کرده نداريم. پس ما چکار بايد بکنيم ؟ بايد حواس ما باشد که خدا يک وظيفه اي از من خواسته آن هم اينکه در حق کسي که با ايمان از اين دنيا رفته، دعا و خيرات کنم. نه فقط کسي که خودکشي کرده بلکه کسي که من از او کدر هستم. خداي ناکرده کسي از دنيا رفته و دست او از اين دنيا کوتاه شده است، در روايت داريم که اگر کسي از دنيا رفت و به شما بدي کرده بود، او را با بدي خود تنها بگذاريد و او را حتي به بدي ياد نکنيد. فقط دشمنان اهل بيت هستند که قطعي در دوزخ خواهند بود. ما در مورد بقيه اميد به رحمت الهي داريم بخاطر همين هم اهل بيت به ما ياد داده اند. بگذريد از آن کسي که به شما ظلمي کرده، حقي را از شما خورده است، در حق شما حرف ناجوري زده که هنوز آثار آن است و از اين دنيا رفته است. ايام نوروز و ايام سال نو است پنج شنبه ي آخر سال است. اين پنج شنبه ي آخر سال دقيقاً ويژگي مثبتي که بين مسلمانان ايراني رايج است و مسلماناني که در بسياري از کشورها من ديده ام، اين است که به پنج شنبه ي آخر سال اصطلاحاً شب برات مي گويند. يعني اين شبي است که کساني که از اين دنيا رفته اند چشم آرزوي آنها به سمت زنده ها است. به دنبال اين هستند که ما آنها را ياد کنيم. ما در ايام عيد ياد زنده ها زياد مي کنيم.

خوشبختانه رسم صله ي رحم وجود دارد. به ديدن يکديگر مي رويم حتي گاهي اوقات به طنز تبديل مي شود يعني صبح به ديدن کسي مي رويم و او بعد از ظهر به ديدن ما مي آيد. يعني به يک ديدار خيلي جدي تبديل مي شود. اما مبادا اموات را از ياد ببريم. از آن کساني که از دنيا رفته اند. اگر براي ما امکان پذير است حتماً سرخاک آنها برويم. اولويت يک زماني است که هنوز خورشيد طلوع نکرده و به آن بين الطلوعين مي گويند. يعني بعد از اذان صبح تا قبل از طلوع آفتاب، در روايت داريم زماني است که بيشترين اتصال مابين ميت و مکاني که دفن شده وجود دارد. يعني زماني که هنوز نماز صبح قضاء نشده، زمان طلايي ارتباط با ميت است و داريم که او با شما انس مي گيرد وقتي که سر مزار او مي رويد. خصوصاً اگر او جزء ذوالحقوق شما باشد. پدر و مادر و بستگان باشد براي شما دعا مي کند. پس ياد ما باشد که دست مومن در برزخ بيشتر از دنيا باز است. شما خيلي وقت ها به يک مومن که مي رسيد و با او حال و احوال مي کنيد رسم ما ايراني ها اين است که وقتي از هم جدا مي شويم به او مي گوييم التماس دعا. رسم خوبي است به شرط اينکه حواس ما باشد که اين يعني چه ؟ اين جزء قسمت آخر خداحافظي نيست. مي دانيم که چون او انسان مومني است دعاي او در حق ما موثر است. انسان مومني که از دنيا رفته دعاي او در عالم برزخ بيشتر در حق ما مستجاب است. تأکيد شده که به سر مزار پدر و مادر خود برويد اگر از دنيا رفته اند و از آنها بخواهيد که براي رفع مشکل شما و بدست آوردن حاجات دنيايي شما، بهتر شدن اخلاق و روحيات شما، ايمان شما و اينکه آخرت در اين بازار شلوغ دنيا فراموش نشود دعا کنند. مطمئن باشيد که دعاي آنها براي شما مستجاب است. خوشبختانه اين رسم در کشور ما است که لحظات زيباي سال تحويل را افراد در کنار زيارتگاه ها و مزار شهدا و مزار عزيزان خود هستند. ياد ما باشد که لحظه ي مرگ يکي از زيباترين لحظات زندگي يک مومن است. اگر بخواهيم عناصر زيبايي شناسي را جمع کنيم، آن لحظه زيبا است. اما قرار نيست کسي خودش براي خود آن کارت دعوت را بفرستد. خودکشي يعني اينکه من خودم تصميم گرفته ام که به سمت خدا بروم و معلوم نيست که اصلاً به آن سمت برود. پس آيا براي کسي که خودکشي کرده دعا کنيم، خيرات بدهيم، صدقه بدهيم يا نماز بخوانيم ؟ حتماً اين کارها را بکنيد. مگر اين چيزها به او مي رسد ؟ قطعاً. او اگر اهل ايمان باشد اين چيزها به او مي رسد. اگر اهل ايمان نباشد به شما مي رسد. يعني داريم کسي را که شما مي دانيد اهل خير، توحيد و ايمان بوده است. در روايت داريم که کسي که براي مومني صدقه اي مي فرستد، براي اين فردي که صدقه را فرستاد، خيراتي کرد و يا چند ميوه خريده بود شست و تميز به ديگران داد، غذايي را پخت داد، حلوا يا شيريني را داد، در روايت داريم که در روز قيامت مانند کوه احد اجر ثواب آن را دريافت مي کند. کوه احد يکي از بزرگترين کوه هايي است که در جزيرة العرب است. روز قيامت زير سايه ي عرش خدا است کسي که براي اموات خيرات مي کند. روزي که هيچ سايه اي جز عرش خدا نيست. نکته ي زيبا اين است وقتي که شما براي کسي که از دنيا رفته خيرات مي کنيد خوشحال مي شود و با هديه ي شما شاد مي شود مانند وقتي شما براي افراد خانواده ي خود سوغاتي مي آوريد.

همانطور که شما براي زنده ها عيدي مي دهيد ياد ما باشد که براي اموات نيز اين خيرات را بکنيم. در روايت شريف داريم که وقتي کسي براي مومن صدقه اي مي دهد خداوند جبرائيل را با هفتاد هزار ملک مي فرستد، هر ملکي يک طبق در دست دارد و اين صدقه ي مومن را در عالم قبر و عالم برزخ به دست مومني که از دنيا رفته مي رسانند. و او دقيقاً مي داند که از طرف چه کسي است و به او اعلام مي کنند که فلان فرد فرزند فلاني اين هديه را براي تو فرستاده است. و او اين هديه را جايي که در نهايت سختي است دريافت مي کند. چون در عالم برزخ خيراتي به او نمي رسد مگر خيراتي که در دنيا زمينه ي آن را فراهم کرده بوده. نکته ي ويژه اين است که ما نمي دانيم در عالم برزخ يک فرد چندين هزار سال مي ماند تا به قيامت برسد. چون قيامت اول و قيامت کوچک ما زماني است که ما از دنيا مي رويم تا زمان دميده شدن در صوراسرافيل دوم. وقتي که شما به سفر مي رويد يک کوله پشتي با خود مي بريد که يک مقدار خوراکي در داخل آن گذاشته ايد، به ميزان طول سفر نگاه مي کنيد اما اگر اين طول سفر خيلي طولاني باشد قطعاً شما آذوقه کم مي آوريد. گاهي اوقات افراد مي گويند ما خواب فلان فرد را ديده ايم که از دنيا رفته و طلب چيزي از ما کرده است. مي گويند اين فرد خيلي خوبي بوده و خيلي هم خيرات داده آيا باز هم نياز دارد ؟ بله. چون مواقف سختي را بايد عبور کند. گاهي اوقات در يک موقف و در يک جايگاهي که بايد در عالم برزخ طي کند خيلي به او سخت مي گذرد. مانند يک دانشجويي که در خارج از کشور تحصيل مي کند گاهي اوقات همه ي پول او تمام مي شود و به نان شب خود محتاج مي شود. با اينکه امکان دارد در کشور خود مقدار زيادي پول داشته باشد. پس دقت کنيم که اموات خود را فراموش نکنيم. خصوصاً درمورد کساني که از آنها کدر و دلخور هستيم مراقب باشيم کينه و دلخوري که از آنها داريم تعفني را در وجود ما ايجاد مي کند پس بخاطر خودمان آنها را ببخشيم تا خداوند از گناهان و اشتباهات ما بگذرد.
سوال – دختري هستم با کوله باري از اشتباهات مختلف. اما الان دوسالي است که خانه نشين شده ام و با هيچ کس سرو کار ندارم. الا يک تسبيح که روزي هزار بار استغفار مي کنم و صلوات مي فرستم. با اينکه الان عبادات خود را به درستي انجام مي دهم بازهم هميشه فکر مي کنم ممکن است خداوند از خطاهاي گذشته ي من نگذرد بگوييد من چه کنم ؟
پاسخ - جاي تبريک دارد که اين دوست خوب توانسته به اشتباهات خود آگاه شود و قبل از اينکه کارت پرواز او را خداوند بفرستد و اعلام کند که بايد به سمت زندگي ابدي خود برگردي، اشتباهات و غلط ديکته هاي خود را پيدا کند و اصلاح کند. وقتي که من اشتباهات خود را مي فهمم و خود را در پناه خدا قرار مي دهم، اگر به زندگي عادي و طبيعي بر نگردم راه ديگري را براي شيطان باز کرده ام. اين دوست خوب که مي گويند من در خانه نشسته ام و تنها پناه من يک تسبيح و ذکر صلوات است يعني اينکه در حقيقت فقط يک نوع ويتامين معنوي به او مي رسد. بايد با مردم معاشرت کنيد، بايد به کارهاي علمي بپردازيد، بايد زندگي طبيعي داشته باشيد. هرزندگي که با استاندارد خدا و اهل بيت همخواني نداشته باشد، قطعاً راه خطا و اشتباه در آن جدي خواهد شد. اين خانم همين مقدار خلوتي را که کرده کافي است. يعني همين قدر که توانسته به پالايش دروني برسد. حالا وقتي است که عزم خود را جدي کند و به زندگي عادي خود برگردد با آن امنيتي که بدست آورده است. يعني يک امنيت معنوي و رواني که در درون خود ذخيره کرده است. ارتباط خود را خدا جدي کرده و حواس او به يک نکته جلب شده است. يک نکته ي خيلي قشنگ آن هم رضايت خدا. چند روز پيش يک مطلبي را مي خواندم اين بود که يک نويسنده اي که بطور جدي با اسلام مشکل دارد يک تحقيقي را در انگلستان انجام داده درخصوص زن هايي که غيرمسلمان هستند و مسلمان مي شوند. مي گويد من يک تحقيق کردم تا ببينم چرا اينها آزادي هاي ظاهري خود را که نياز به حجاب ندارند و حتماً نبايد سر يک ساعتي نماز بخوانند و روزه بگيرند کنار مي گذارند و اسلام را مي پذيرند. مي خواهم ببينم اينها چه جور افرادي هستند. اين نويسنده در کتاب خود صراحتاً اعلام مي کند که من به اشتباه خود پي بردم و ديدم زن هاي فهميده، فرهيخته و نخبه ي انگلستان مسلمان مي شوند. حتي يک مجري تلويزيون که با يک موقعيت نابسامان در تلويزيون حضور پيدا مي کرده مي گويد من وقتي که به اسلام رسيدم ديدم که چقدر زندگي من پوچ بوده است. چون مدام به دنبال زيبايي هاي ظاهري مي گشتم. به دنبال مدل لباس، مدل مو و تجملات ظاهري زندگي بودم و اينکه چگونه شادابي ظاهري خود را حفظ کنم. اما وقتي که به اسلام رسيدم ديدم که همه چيز يک نقطه ي پرگار دارد آن هم رضاي خدا است. قرار است حواس من باشد که براي يک پرواز خود را آماده کنم. ياد من باشد که من يک زندگي بلند و جاويدان را دارم. چيزي را که به ما خيلي جدي گفته اند در ايام بهار مراقب آن باشيم. هرموقع بهار شد زياد ياد قيامت بکنيد. چيزي که متأسفانه ما در ايام نوروز در تلويزيون و راديو خيلي کم مي بينيم. اگر کسي بخواهد ياد قيامت کند معمولاً در ايام ماه رمضان است و در بقيه ي اوقات فراموش مي شود. اين جزء آن چيزهايي است که فکر مي کنم بعد از تعطيلات نوروز همه ي ما حسرت مي خوريم که چرا بعد معنوي رسانه در ايام نوروز کم بوده است. انشاء الله اميدوار هستم که امسال بهتر از سال هاي قبل باشد.

اجازه دهيد من همينجا کتاب در آغوش خدا را به دوستان معرفي کنم. ترس از مرگ را در خود از بين ببريد. در آغوش خدا براي آن کساني که فکر مي کنند فصل بهار و نوروز زمان خوشي و شادي است و چرا شما مي خواهيد با يادآوري مرگ آن را به کام ما تلخ کنيد. يادآوري مرگ به عنوان اينکه يک حقيقت و يک جزء جداناشدني از زندگي ما است. يعني اينکه من در آغوش رحمت خداوند باشم. و اينکه خودم را براي آن لحظه ي طلايي آماده کنم. آدم هاي مومن يک عمر براي آن لحظه ي رفتن از اين عالم دعا مي کنند. داريم که در رکوع آخر نمازهاي خود اين دعا را بخوانيد: خدايا سختي هاي لحظات پرکشيدن از اين عالم را براي من آسان بکن. من از اين دوستان خوب مي خواهم که اين دقت را وقتي که به طبيعت مي روند بيشتر داشته باشند. و به آن دوست خوب که گفته بودند پناه من فقط يک تسبيح است کتابي را که قبلاً معرفي کرده ام ياد آوري کنم: با من تماس بگيريد جزء کتاب هاي خوبي است که درمورد آرامش مي تواند به افراد کمک کند. کساني که مي خواهند ارتباط خود را با خدا جدي تر و قوي تر بکنند. يعني اينکه يک بار ديگر چشم هاي خود را بشوييم و عالم هستي را آن گونه ببينيم که مي توان از دوربين خدا نگاه کرد. يعني اينکه همه چيز زيبا است مشروط بر اينکه ياد ما باشد که ما آمده ايم تا يک مسافر باشيم.
سوال – لطفاً درخصوص سوره ي اعراف آيات 60-163 توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين آيات شريفه يک نکته ي ويژه وجود دارد آن هم اين است که خداوند مي فرمايد وقتي که به قوم بني اسرائيل گفته شد که درسرزمين مقدس ساکن شويد واز همه ي نعمت هاي الهي استفاده کنيد. خدا مي گويد من فقط از آنها خواستم که يک چيز را بگويند و وارد باب رحمت الهي شوند آن هم کلمه ي خدايا ما را ببخش بود. ولي کساني که اهل ظلم به خود بودند اين کلمه را تغيير دادند و کلمه ي ديگري گفتند. و اين زمينه اي شد براي اينکه رحمت الهي در اين مقطع از آنها برداشته شود. اين را به عنوان يک کليد در زندگي خود داشته باشيد. مبادا خدا به ما فرمولي را بدهد بعد ما آن طور که دلمان مي خواهد آن را عوض کنيم. بگوييم نه حالا چه اشکالي دارد يک مقدار آن را عوض کرده باشيم. من مي خواهم از همينجا وارد توصيه هاي ايام نوروز بشوم. بالاخره در ايام نوروز زمينه ي بسياري از کارهاي خوب و ثواب وجود دارد. اينکه ما به کساني که در طول سال گاهي اوقات کم از آنها دلجويي کرده ايم سرکشي کنيم. يا احياناً يادمان رفته است. افراد سالمندي که در خانه ي سالمندان هستند. ايتامي که کمتر به آنها توجه مي شود. مراکزي که محل نگهداري معلولين است. اينها مراکزي است که معمولاً افراد فراموش مي کنند به آن سر بزنند. در حقيقت دقت کنيم به اينکه صله ي رحم يکي از آن بهترين ها است. در عين اينکه بايد مراقبت کنيم که دچار گناه نشويم. بعضي از گناهاني که به خود مي بخشيم و مي گوييم اشکالي ندارد. خدا گفته ولي ما يک مقدار به خود آسان بگيريم. در نوع پوشش، من مي خواهم تأکيد کنم نسبت به دوستان و خواهران خوب ايماني ما که نسبت به پوشش خود دقت بيشتري را داشته باشيد و برادران خوب ايماني خود را نسبت به نگاه کردن هاي خود. اين توفيقي که در سال جاري به همه ي دوستان سمت خدايي و به همه ي ما عايد شد اين بود که روزي يک صفحه ي قرآن را بخوانيم و ثواب آن را به همه ي خوبان عالم هديه کنيم. من از همه ي دوستان مي خواهم که ثواب خواندن قرآن امروز را هديه کنند به همه ي کساني که از اين دنيا رفته اند و به ما حقي دارند. حتي به اندازه ي يک جرعه ي آب يا به يک سلام. و اين را در ايام نوروز ادامه بدهيم. يعني اين روزها را متبرک کنيم و اين نورانيتي را که بدست آورده ايم از دست ندهيم. ياد ما باشد خانه اي که در آن قرآن تلاوت مي شود براي اهل آسمان و ملائکه مانند ستارگان درخشيده مي شود. نورانيت قرآن کمک مي کند به اينکه ما از بسياري از گناهان دور شويم. اين مراقبت در خيلي از جاها مي تواند به ما کمک کند. اشاره کرديد به اينکه دوستان سمت خدا در تمام نقاط دنيا هستند، حداقل در سال جاري در چند کشوري که من توفيق داشتم و رفتم و بارها دوستان خوب ما گفته اند. اجازه مي خواهم که همينجا عرض کنم، جمله ي زيبايي که دوستان مي گفتند اين بود که از همه ي دوستان سمت خدايي تشکر مي کنيم از عوامل صحنه و همه ي آن کساني که ديده نمي شوند ولي زحمت مي کشند براي اينکه کلام اهل بيت به جان و دل خوبان برسد. يکي از آن خاطرات شيرين خاطره اي بود که چند وقت پيش من در هندوستان داشتم. يک خانم مومنه اي که مسئوليت تربيت زنان مومنه را داشت دقيقاً يکي از آن جملاتي را که ما در برنامه گفته بوديم عيناً به من گفت. ايشان به من گفت که ما برنامه ي شما را خيلي جدي مي بينيم. ايشان گفتند که شما گفته بوديد حجاب زيبا است اما زيبايي نيست. ايشان وقتي اين جمله را گفت من اصطلاحاً ذوق زده شدم و گفتم خدايا تو چقدر مهربان هستي که کلام اهل بيت و خوبان عالم را در اقصي نقاط عالم به آنها مي رساني. مراقبت کنيم که اين خوبي ها را حفظ کنيم و انشاء بتوانيم بيشتر کنيم. فکر مي کنم که اين توفيقي بوده براي همه ي ما که بتوانيم در خدمت قرآن و اهل بيت باشيم. اگر ياد شما باشد سال گذشته ما يک پيک شادي داشتيم. که همه ي دوستان بتوانند در ايام نوروز کارهاي خوب خود را هديه کنند. امسال که طرح خادمان معنوي امام رضا (ع) را کليد زديم، مي خواهيم همه ي خوبان در ايام نوروز مراقبت کنند و يک چله اي را دوباره شروع کنيم. در اين چهل روز از طرف کساني که به گردن ما حقي دارند و از دنيا رفته اند، معلمان، دوست و آشنا، فاميل، از طرف آنها کارهاي مستحب خود را به امام رضا(ع) هديه کنيم. يعني اين کارها را انجام دهيم و بعد از طرف آن کساني هم که زنده هستند به لطف خداوند و سايه ي آنها بر سر ما است، از طرف آنها نيز اين کار را انجام دهيم. يعني اعمال مستحب هم از طرف آن کساني که زنده هستند و هم آن کساني که از دنيا رفته اند هديه به امام رضا(ع) به مدت چهل روز باشد تا اين سال جديد را با عشق امام رضا (ع) و با توجهات ويژه ي ايشان بتوانيم سال پر از خير و برکتي را داشته باشيم و سال ظهور امام زمان (عج) باشد.






ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها