اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

89-12-18-خانم نيلچي زاده-توبه از گناه

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-خانم نيلچي زاده

-توبه از گناه

89-12-18
سوال – گناهي کرده ام که بخاطر آن عذاب وجدان سختي گرفته ام هرچند توبه کرده ام. ولي عذابي دارم که بعضي اوقات دل من مي خواهد دست به خودکشي بزنم لطفاً من را راهنمايي کنيد.
پاسخ – آن دوستان خوبي که راه غلطي را در زندگي خود پيش گرفته اند و آنگونه که خدا مي پسنديده زندگي نکرده اند. يا در کل ابعاد زندگي يا در يکي دو مورد از آن کلاً براي خدا غايبي رد کرده بودند. ترجيح داده بودند آنطوري که فکر مي کردند قشنگ تر است زندگي کنند در نهايت زشتي. با خود گفته بودند بهتر است که گناه کنيم ما نيز مانند بقيه جوان هستيم و دل داريم. بعداً مي توانيم بر گرديم. با اين بهانه ها که شيطان به دل آنها داده بود و نفس اماره را بر آنها مسلط کرده بود راه را گم کرده بودند. يک زماني آنقدر شيطان به اينجور افراد مسلط مي شود و آنقدر نفس اماره از درون آنها شعله مي کشد که آن شعبده بازي حقيقي خود را نشان مي دهد. شما نگاه کنيد کسي که مي خواهد گناه کبيره اي را مرتکب شود، مي داند که اين کار گناه است و در آن صورت از چشم خدا مي افتد. به هزار و يک بهانه نفس او که حالا ديگر قيافه ي دل گرفته است، چون يکي از اشتباهات ما اين است که خيلي اوقات مي گوييم دل ما مي خواهد اما منظور اين است که نفس اماره ي ما مي خواهد نفس با دل فرق مي کند. نفس مي گويد اين کار را انجام بده خدا مي بخشد. اين کار را انجام بده راه باز است اين همه افراد گناه مي کنند مگر بلايي سر آنها آمده است. اينقدر به شيوه هاي مختلف انواع توجيحات غلط را به من القاء مي کند که من اصطلاحاً به گناه شجاع مي شوم. دليري کردن در گناه از خود گناه خطرناک تر است. در حقيقت به من يک اميد کاذب مي دهد. خوب دقت کنيد حتي درخصوص افرادي که نگاه مذهبي و ديني دارند وقتي که مي خواهند مرتکب گناه شوند کاملاً با يک فضاي ديني ابليس براي آنها طراحي مدل مي کند تا مبادا آنها جا بزنند و از گناه فرار کنند. به آنها مي گويد خدا ارحم الراحمين است اين همه آدم ها که گناه کرده اند خدا آنها را مي بخشد. تو را هم خدا مي بخشد يک بار که اشکالي ندارد. اين دقيقاً روشي است که ابليس به کار مي برد، چون ابليس عابدي بوده که شش هزار سال عبادت کرده است. بعد از همه ي اينها يک دين خود ساخته آورده که خدايا من آنطور که دلم مي خواهد مي خواهم عمل کنم. بخاطر همين بلد است که با هرکسي چگونه رفتار کند که او را به عرصه ي گناه بکشاند. پس يک اميد کاذب قبل از گناه به من مي دهد براي اينکه من مبتلا به گناه شوم. وقتي که گناه را کردم مي گويد ديگر کار از کارگذشت. تو اين گناه را کردي حالا آن را تکرار کن، يک بار با صد بار که فرقي نمي کند تو داخل يک مرداب افتاده اي. شجاع مي کند به اينکه اين گناه را فرد ادامه دهد. متأسفانه مي بينيم در هرکدام از اين مراحل آن کسي که مبتلا به گناه شده به نغمه هاي زشت و کريه شيطان گوش مي دهد. اگر يک لحظه به اين سمت بازگردد که خدا چه مي گويد مي تواند راه خود را عوض کند. در مراحل بعدي نيز فرد را به جلو مي راند که تو اين اشتباه را کرده اي ديگر تمام شد چيزي براي تو باقي نمانده و ديگر آبرو نداري پس گناه خود را ادامه بده. آنقدر فرد را مبتلا مي کند که به اصطلاح روان شناسان گناه براي فرد عادت ثانويه مي شود. اصطلاحاً مي گويند به انسان نگوييد بني آدم بگوييد بني عادت. انسان فرزند عادت هاي خود مي شود. زماني که عادت هاي زشت در فرد جا مي گيرد ديگر اصلاً کارزشت را زشت نمي داند و گناه را گناه نمي داند. حتي خداي ناکرده به يک بلاي بزرگ دچار مي شود به اسم مباهات به گناه. يعني افتخار مي کند به اينکه اين گناه را انجام مي دهد و اگر کسي اين کار را انجام ندهد مي گويد شما عقب افتاده هستيد. شما مرتجع هستيد و نمي دانيد که اين گناه چه مزه اي دارد. متأسفانه مي توان گفت امروز در بحث آسيب شناسي اجتماعي ما مبتلا به اين هستيم که خيلي از افراد به گناه هاي آشکار مبتلا مي شوند اما ديگر گناه خود را گناه نمي دانند. چون آنقدر براي آنها عادي شده که فکر مي کنند گناه نيست. همينجا يک خاطره ي کوچکي را بگويم: در يکي از شهرهاي کشور جلسه اي را من داشتم که خانم هاي خوبي از طيف هاي مختلف حضور داشتند. جلسه که تمام شد يکي از خانم هايي که حجاب کاملاً نامناسبي را داشت جلو آمد و ابراز محبت کرد. هنگامي که در کنار من قرار گرفته بود و خيلي محبت مي کرد من ديدم که فرصت خوبي است مي توانم به او ياد آوري کنم که رفتار غلط خود را نسبت به اين حجاب الهي اصلاح کند. به ايشان گفتم شما که اينقدر از برنامه ي سمت خدا تشکر مي کنيد و مي خواهيد جهت زندگي خود را سمت خدا انتخاب کنيد خوب نيست که موهاي خود را آگاهانه بيرون گذاشته ايد. اين چيزي نيست که خدا بپسندد. خدا نمي خواهد که طول موج نگاه هاي هرزه و آلوده حتي به يک تار موي زن مومني بيفتد. ايشان در جواب من گفت اين کار که مد است. اين مسئله خيلي دردناک است اما از شدت دردناکي خنده ام گرفت که چه چيز عجيبي را اين فرد مي گويد. ايشان معتقد بود که بيرون گذاشتن مو که مد است شما چرا ايراد مي گيريد. مگر اشکالي دارد گر حکم کنند که مست گيرند در شهر هرآنکه هست گيرند
همه نسبت به حجاب خود بي مبالاتي مي کنند شما چرا به من مي گوييد. من مي خواهم بگويم که آسيب گناه اين است که در چشم ما کوچک مي شود. گناهي را که ما کوچک بگيريم رابطه ي آن با مغفرت خدا خيلي کم مي شود. خدا خيلي سخت آن گناه را مي بخشد و خيلي من بايد براي بخشش آن تلاش کنم. کسي که مرتکب گناه شد، شيطان با شعبده بازي خود ابتدا من را به گناه شجاع کرد. گفت خدا ارحم الراحمين است و مي بخشد. گفت حساب اين را نکن که خدا مي بخشد يا نه راحت باش و زندگي خود را بکن. بعداً شايد فرصتي بدست آمد و توبه کردي حالا که جوان هستي راحت باش. در مرحله ي بعد گفت تو که آلوده شده اي ديگر چه فرقي دارد چه يک بار گناه و چه صدبار گناه. با اين حرف ها خميره ي وجودي فرد را تغيير شکل مي دهد. آنقدر او را به گناه عادت مي دهد که بدون آن حس کند که مي ميرد مانند يک فردي که به گناه معتاد شده است. بدون اينکه آن گناه را انجام دهد احساس شادابي و نشاط نمي کند، درصورتي که اين يک نشاط کاذب است. بخاطر همين حضرت امير(ع) مي فرمايد حواس شما باشد لذتي که سراب گناه براي شما ايجاد مي کند و بعد از آن آتش غضب و دوزخ خدا است هيچ خير و فايده اي ندارد. مانند يک حباب است که شما مي بينيد خيلي زيبااست اما بلافاصله رها مي شود و شما مي بينيد که هيچ فايده اي نداشت. اما مرحله ي سوم، بعد از يک مدت برنامه ي نرم افزاري روح اله که گفتيم در وجود فرد است فعال مي شود. خداوند در روح هر انساني برنامه ي نرم افزاري کار گذاشته که آنهم نَفَخة فيه مِن روحي است. در وجود همه ي ما يک مقام روح الهي است. وقتي که ما گناه مي کنيم اين برنامه بيدار مي شود. اما براي برخي افراد آنقدر اين برنامه مدفون شده و آنقدر روي آن خاک ريخته اند که اين وجدان درد خيلي دير سراغ آنها مي آيد. بعد از يک عمري اشتباه و بعد از يک اشتباه عظيم و بزرگ تازه به خود مي آيد و مي گويد واي برمن، من چه کار کردم. در اين مرحله شيطان خيلي جدي تر وارد مي شود ما فکر مي کنيم که شيطان ديگر بايد دست بردارد. اينجا طمع شيطان بيشتر مي شود چون مي بيند که اين فرد با صفت تواب و غفار خدا در حال ارتباط برقرار کردن است، تلاش مي کند که اين ارتباط را قطع کند. به او مي گويد که تو از خدا خجالت نمي کشي ؟ تو اينهمه گناه کرده اي چطور مي تواني توبه کني ؟ توبه ي تو که قبول نيست. هرچقدر مي خواهي گريه و زاري کن ولي فايده اي ندارد. تو از درگاه خدا رانده شده اي و بدبخت هستي. امکان ندارد که خدا تو را ببخشد. گاهي اوقات توبه را کرده است اما فکر گناه که به سر او مي آيد، مي گويد خوب همينقدر که فکر گناه مي آيد پس معلوم است که خدا من را نبخشيده است. يعني همينقدر که به ياد من مي آيد که چه اشتباه بزرگي انجام داده ام. پس هنر زشت و کريه شيطان چه بود ؟ رجاء کاذب که خداوند اسم آن را مي گذارد مقام امن، امن از مکر الهي. قبل از گناه خوف و ترس از خدا و بعد از آن نااميدي. يعني جاي اين دو را عوض کرد. قرار بود قلب مومن مابين دو انگشت خدا باشد خوف و رجاء. من اگر قبل از گناه مي ترسيدم يعني بجاي اينکه بعد از گناه بترسم، قبل از آن مي ترسيدم. اگر اين حساب را مي کردم که همين گناهي که شيطان پيش چشم من کوچک مي کند، همين گناهي که بخاطر جواني و شادابي خود مي گويم حالا اشکالي ندارد اين يکي را انجام دهم. اگر در حين اين گناه فرشته ي مرگ به سراغ من بيايد و زندگي من تمام شود چه بايد بکنم ؟ اگر بعد از اين گناه فرصتي براي جبران آن پيدا نکنم چه کنم ؟ اگر با همين يک گناه نمره ي قبولي را پيش خدا از دست بدهم و از چشم خدا بيفتم آن موقع چه کنم ؟ اگر بترسم از گناه کردن و اين خوف قبل از گناه باشد، اين مدل رحماني است. يعني من دل خود را با کوک ملکوت هماهنگ کرده ام. آن افرادي که از گناه مي ترسند، هرچند گناهان کوچک، کساني هستند که قلب آنها ضرب آهنگ فرکانس ملکوت را خوب گرفته است. ولي آن افرادي که موقع گناه ديگران را تشويق مي کنند و مي گويند ما اين همه گناه کرديم هيچ بلايي هم سر ما نيامد حالا تو هم يک بار بکن. خود اين افراد ميدان مغناطيسي شيطان شده اند. براي همين بايد از اين افراد فرار کنيم بيش از آن چيزي که از مقابل شيرو پلنگ و حيوانات وحشي فرار مي کنيم. اين افراد خوف از گناه را پيش چشم ما مي شکنند. خوف قبل از گناه و رجاء بعد ازگناه. اگر خداي ناکرده به قول قرآن مومن دچار لغزش شد، نه اينکه با برنامه ريزي با عزم و اراده به سراغ گناه رفته و لذت آن را چشيده باشد. حواس ما باشد که مدل مومن اينطور است، گناه مي کند اما بدون اينکه به طور جدي بخواهد آن کار را انجام دهد. يعني او مي افتد در گناه که قرآن به آن مي گويد لغزشگاهي که فرد سُر خورده است. پس مومنين هم امکان دارد که دچار گناه و اشتباه شوند، بخاطر همين هم خداوند از خود به نام غفار ياد مي کند. غفار يعني بسيار بخشنده. غافر اسم خدا است اما غفار از آن اسماء حسنايي است که خدا خواسته است که ما او را به اين نام ياد کنيم. يا غفار الذنوب، يا ستار العيوب. اي خدايي که خيلي مي بخشي، من خيلي غلط ديکته نوشته ام. وقتي که از صميم قلب برگشتم و توبه کردم تو پاک کن الهي خود را روي وجود من قرار دادي و من را دوباره نوراني کردي. عرفا به اين مسئله معتقد هستند که هر توبه ي بنده ما بين دو توبه ي خداوند است. يعني قبل از اينکه من توبه کنم خدا دوباره به من رو کرده است. وقتي که من به خدا مي گويم اشتباه کردم و با تمام بزرگي اشتباه خود يقين دارم که رحمت تو بزرگ تر از اشتباه من است. خدا دوباره به من رو مي کند و مهر تأييد را مي زند. ابتدا برگه ي سفيد را به من مي دهد که من توبه کنم و بعد خود او پاي آن را امضاء مي کند. آن کسي که مي گويد براثريک گناه بزرگ فکر خودکشي به ذهن من آمده است، اجازه دهيد من با اين افراد صحبت کنم.

من از آن دوستان خوبي که در مسير تند باد گناه افتاده اند، چه يک بار و چه بارها به گناه مبتلا شده اند، سوال مي کنم. شما براي چه مي خواهيد خود را بکشيد ؟ مي گوييد ديگر از اين زندگي جهنمي خسته شده ايم. مي گويند بخاطر اينکه نمي توانند گناه را ترک کنند. مي دانيم گناه است اما آنقدر جزء گوشت و خون ما شده که وقتي گناه نمي کنيم حال ما بد است. مي گويم اشکالي ندارد تو مانند انساني هستي که به مواد مخدر معتاد شده است. همانطور که اگر مواد مخدر به اين افراد نرسد تمام استخوان هاي آنها درد مي گيرد، بدن آنها و فکر و ذهن آنها دچار آسيب مي شود و طول مي کشد که خود را درست کنند. صبوري کنيد. همانطور که رفته رفته به گناه عادت کرده ايد بايد بتوانيد به پاکي هم عادت کنيد. در مرحله ي پاکي طبيعي است که ابتدا خود را پاک مي کنيد اما حس مي کنيد که ميل به گناه داريد. به اين دوستان خوب يک توصيه ي ساده بکنم. اگر کسي مي گويد که شما خيلي راحت براي خود نظر داده ايد، ما با تمام گناهان بزرگ و عجيب و غريبي که در زندگي ما رخ داده مي توانيم به سمت خدا برگرديم و مي توانيم به راحتي خود را از اين همه انس به زشتي جدا کنيم، چون خود شما در زندگي هيچ تجربه ي جدي از گناه نداريد مي توانيد اين حرف را بزنيد. من مي گويم قبول اما بگذاريد از اين مدلي که مي گويم پيروي کنيد. دل من مي خواهد دوستان يک مقدار دقت کنند اين مبنايي را که مي خواهم بگويم هم برمبناي دستورات اهل بيت است و هم بر مبناي روان شناسي. اصطلاحاً در فضاي روان شناسي اسلامي است. آن هم اين است که شمايي که مي گوييد روزي پنج بار يک گناه را مرتکب مي شويد، روز بعد به خود بگوييد که من فقط مي خواهم يک بار آنرا انجام ندهم. پنج بار را چهار بار بکنيد. اگر به خود بگوييد که من از فردا اصلاً نمي خواهم گناه کنم، امکان پذير است اما يک مقدار سخت است. به خود بگوييد من مي خواهم آن قدري که مي توانم در مقابل شيطان بايستم. شيطان و نفس من دست به دست هم داده اند که من را از چشم خدا بيندازند ولي من با تمام وجود مي خواهم دست خود را در دست خدا بگذارم و بگويم خدايا دست من را بگير. من در چاه نفس خود افتاده ام. هر يک باري که شيطان به تو مسلط مي شود و تو در دام او ميفتي يک تو دهاني بر دهان او بزن و بگو که تو يک بار من را مجبور کرده اي که اين گناه را بکنم، اما يک بار ديگر که پيش آمد بگو نمي کنم. بگو بخاطر خدا، خدايا اين يک بار از دست من برآمد اين کار را نمي کنم. نگوييد که ميان اين همه گناه اين يک گناه که ارزشي ندارد. شما با اين گناه نکردن هاي اندک خود با تمام وجود به خدا رو مي کنيد. درحقيقت فضاي توبه را براي خود ايجاد مي کنيد و مي گوييد خدايا دل ما مي خواهد که برگرديم. با اينکه محيط من پر از آلودگي است و اطراف من پر از هوس گناه است. يعني من قرار نيست استغفار را تمسخر کنم اما به خدا بگويم که اين مقدار از دست من بر مي آيد. من از اين پنج گناه توانستم يکي از آنها را انجام ندهم و بابت چهار گناه ديگر شرمنده هستم.
سوال – برخي روايات وجود دارد مانند اينکه شخصي که مشروب مي خورد تا چهل روز نماز او مورد قبول نيست و يا اينکه بوي بهشت بر او حرام مي شود. در مورد رواياتي از اين دست توصيه ي شما چيست ؟
پاسخ – خواندن اين روايات در حقيقت نقشه ي راه بازگشت به بهشت است. ياد ما باشد وقتي که حضرت آدم و حوا عليهما السلام از بهشت اخراج مي شوند، قرار است خداوند در کوله پشتي آنها سرمايه اي بگذارد و يا نقشه اي به دست آنها بدهد که راه بازگشت به بهشت را پيدا کنند. به همه ي افراد، خداوند اين نقشه را داده است. سرمايه حيا است. حيا سرمايه اي است که خداوند به همه ي آدم ها داده است. من قرار است که آن سرمايه را تقويت کنم. قبل از گناه، در حين گناه و بعد از آن. هرچه توانستم آن را بيشتر کنم. وقتي که آدم و حوا از ميوه ي درخت ممنوعه چشيدند، هنوز خداوند آنها را از بهشت اخراج نکرد اما برگ جريمه براي آنها نوشت. آدم و حوا ناگهان خود را برهنه ديدند و برهنگي برگ جريمه ي خدا شد. گرچه در دنياي مدرن، سومين صنعت پرسود دنيا برهنگي است بعد از مواد مخدر و اسلحه. بخاطر همين است که عرصه ي گناهان زشت بسيار فراهم مي شود، چون برهنگي که سرآغاز آسيب ها است رخ مي دهد. با يک چنين نگاهي وقتي که آدم و حوا خود را برهنه ديدند از خود خجالت کشيدند، از يکديگر خجالت کشيدند و از خدا خجالت کشيدند. حيا ضربدر سه، شد سرمايه ي آنها، بخاطر همين هم خود را با برگ هاي درختان پوشاندند. آدمي که گناه مي کند بايد بتواند خود را با برگ مغفرت الهي بپوشاند. چون کسي که گناه مي کند زشتي ها را عيان مي کند اينجا است که بايد راه را باز کند. حالا آن کسي که اين روايت را خوانده، اين روايت که اگر کسي مبتلا به مادر همه ي زشتي ها يعني مسکرات شود، قدرت شامه ي معنوي خود را از دست مي دهد. صداي او فرکانس و طول موجي در ملکوت ندارد. اين را بايد آنقدر خوب بداند که هر يک باري که مي خواست مبتلا شود پاي خود را عقب بکشد. چند وقت پيش من با فردي گفتگو داشتم که مي گفت وقتي که من در جمع دوستان مي نشينم، متأسفانه خيلي وقت ها مبتلا به اين آسيب و اين گناه بزرگ هستند. گاهي اوقات جرأت نمي کنم که از جمع آنها جدا شوم اما به خود مي گويم تو که نمي تواني بيرون بروي اما ديگر غلط دوم را نکن. چون نشستن در جايي که مشروبات الکلي نوشيده مي شود حرام است. ايشان مي گفت من به خود مي گويم تو که نمي تواني خود را از اين زشتي جدا کني حداقل غلط بعدي را نکن و مبتلا به نوشيدن چنين نجاست و کثافتي نشو. به خود مي گويم که من اين کار را نمي کنم اما دوستان خيلي جدي به من تعارف مي کنند که بايد اين مشروبات الکلي را بخوري. باز مي بينم که جرأت ندارم به آنها بگويم نه اما بهانه درست مي کنم و مي گويم پزشک به من داروهايي داده که مصرف مي کنم بنابراين نمي توانم مشروب بخورم. يعني اين فرد سعي مي کند با آخرين دستاويز نيز خود را نگاه دارد و تلقي او اين است که همينقدر که من بتوانم خود را حفظ کنم کافي است. از او پرسيدم که چرا ؟ گفت به اين خاطر که من اين روايت را شنيده ام که اگر کسي مبتلا به اين زشتي شود چهل شبانه روز خداوند صداي او را دوست ندارد و نخواهد شنيد. در نتيجه به خود اجازه نمي دهم که اينقدر از خدا فاصله بگيرم و دلم مي خواهد که خدا هميشه صداي من را بشنود. اين نوع نگاه براي قبل از گناه خوب است. اما بعد از گناه، اگر افرادي مبتلا به اين آسيب شدند. حالا اين روايت را شنيده و مي گويد که من اگر قرار است بوي بهشت را نشنوم پس خود بهشت را نيز نمي خواهم. پس بگذاريد که من بروم داخل گناه. به اين آدم مي گوييم که تا به حال ديده ايد جايي که سيل مي آيد، هنگام سيل همه چيز از بين مي رود. آدم عاقل کسي است که خود و وسايلي را که نياز دارد نجات دهد. حتي اگر شده کوچکترين وسيله را نجات دهد شايد اين وسيله به او کمک کند که زنده بماند. آدمي که مبتلا به گناه شده شايد بعضي از خيرات را از دست بدهد، اما راه او براي رفتن به بهشت هرگز بسته نيست. اجازه دهيد بازگرديم به آن قسمت که برخي افراد مي گويند ما آنقدر گناه کرده ايم که مي خواهيم خودکشي کنيم چرا که از خدا خجالت مي کشم. ما به او مي گوييم که حواس شما باشد که معما مي گوييد، شما مي گوييد که بابت گناهان خود از خدا خجالت مي کشيم اما مي خواهيد گناه بزرگتر از آن را انجام دهيد. يکي از بزرگترين گناهان کبيره خود کشي است. درحقيقت شما براي هميشه باب رحمت را به روي خود مي بنديد. انسان تا زماني که زنده است درگاه مغفرت خداوند به روي او باز است. فکر کنيد که امروز روزي است که خداوند به شما عمر دوباره و فرصت مجددي داده است. چيزي که براي کمتر کسي پيش مي آيد. داريم کساني که اهل ايمان نيستند و يک عمر را در تباهي گذرانده اند. زماني که فرشته ي مرگ به سراغ آنها مي آيد و مي خواهد جان آنها را بگيرد مي گويند خدايا يک مقدار به ما وقت بده که آن کارهايي را که نکرده ايم انجام دهيم. خداوند به اين افراد مي گويد کلا، هرگز. هرگز ديگر عمر دوباره اي به تو نخواهم داد. تو يک انسان گناه کار و پر از غفلت هستي، خداوند يک فرصت دوباره به تو داده است چرا قدر اين را نمي داني. فرصت داده دوباره برگردي و تمام صفحه ي زندگي خود را يک بار ديگر ريست کلي بکني. يک بار ديگر پاک کن. خداوند قبل از هر گناهي آغوش خود را باز کرده است و بعد از هر گناهي همچنان آغوش محبت خدا باز است. براي اينکه من بتوانم خود را با خدا زيباتر، پاک تر و خدايي تر ببينم. اينجا يک کتاب را خدمت دوستان معرفي کنم، کتاب بامن تماس بگيريد. کتابي که انشاء اله مي تواند به دوستان آرامش بدهد. نويسنده ي آن آقاي خداميان آراني است که جزء آن نويسندگان خوب و پرکاري هستند که کتاب هاي خوب و باارزشي نوشته اند. با من تماس بگيريد، خواسته ي خدا است. خدا مي گويد حواس شما باشد من مي خواهم که شما برگرديد با يک عالمه گناه. حتي من حاضر هستم که ابليس را هم ببخشم به شرط اينکه واقعاً برگردد. بخاطر همين هم در روايت داريم که ابليس مي گويد خدايا من حاضر هستم که عبادت جن و انس را بکنم بگونه اي که هيچ کس تا به حال نکرده باشد فقط به من نگو که به آدم سجده کنم. خدا مي گويد که من فقط همان سجده را از تو مي خواهم. شايد در ظاهر راه به روي ما بسته باشد، اما در حقيقت خدا منتظر است که ما برگرديم و دوباره رفتارهاي غلط خود را اصلاح کنيم. هرگز دير نيست، اين چيزي است که خداوند تواب و رحيم به همه ي ما هرزماني که شيطان قلب ما را پر از ميل به گناه مي کند، مخابره مي کند. حواس شما باشد که من خدا منتظر هستم که مرا انتخاب مي کنيد يا پستي ها و زشتي ها را. انشاء اله که هميشه خدا را انتخاب کنيم.
سوال – سوره اعراف آيه ي 105-120 توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين آيات يکي از زيباترين تصاويري که گناه کاران به درگاه خدا برگشته اند را خداوند تصوير مي کند. زماني که حضرت موسي (ع) در مقابل گناه کار ترين خلق قرار دارد. جادوگراني که آمده اند تا خدايي دروغين فرعون را قطعي کنند و همه ي مردم را به سمت يک چنين بتي بکشانند. وقتي که حضرت موسي اعجاز الهي را نشان مي دهد، اين جادوگران هستند که در مرحله ي اول قبل از همه به خداوند ايمان مي آورند. به خدا مي گويند که خدايا ما بخاطر اينکه جزء اولين گروهي بوديم که ايمان آورديم اميد داريم که از گناهان ما بگذري. در دستورات اهل بيت داريم که اگرکسي خداي ناکرده مبتلا به سحر و جادو شود و اهل اين کار باشد بخشيده نمي شود. مگر اينکه قبل از اينکه از دنيا برود توبه کند و تمام اشتباهات خود را جبران کند. مي خواهيم ازهمينجا کمک بگيريم و بازگرديم به صحبتي که دوستان گفته بودند بر اثر زياد گناه کردن گاهي آنقدر شيطان به ما غلبه مي کند که حتي فکر خود کشي را در ما ايجاد مي کند. يک بار ديگر دوستان اين آيات را نگاه کنند، قرآن مي گويد که حتي اگر مثل جادوگران درگاه فرعون هم باشيد راه شما به سمت من باز است.

من مي خواهم همينجا دو فرمول اصالتاً درون ديني و دستورات ويژه ي اهل بيت پيامبر را خدمت دوستان عرض کنم. امام سجاد(ع) در کتاب صحيفه ي سجاديه ي خود که اصطلاحاً به آن زبور آل محمد (ص) مي گويند، دعاي دوازدهم ايشان دعايي است که براي اعتراف به گناه و درخواست مغفرت از خدا است. در اين دعا امام سجاد خيلي زيبا، انگار که مقام بدترين و گناه کارترين فرد را درنظر مي گيرند و از جايگاه او از خداوند طلب مغفرت مي کنند. امام سجاد (ع) مي فرمايند: خدايا من نه از گناهکارترين گناهکاران هستم که تو او را آمرزيده اي، خدايا گناهکار تر از من هم وجود دارد اما تو او را بخشيده اي و تو مي تواني من را ببخشي. اين گناه فوق العاده زيبا است. من پيشنهاد مي کنم که حتماً دوستان در فرصت هاي مختلف، بخصوص کساني که فکر مي کنند که ظلمت گناه قلب و فکر آنها را آلوده کرده است و آنها را به سمت بدي هاي بيشترمي کشاند يک مقدار بيشتر با اين دعا انس بگيرند. فرمول دوم اين است: نمازي وجود دارد که منسوب به حضرت امير (ع) است که در اعمال روز جمعه شما در همه مفاتيح ها مي توانيد پيدا کنيد. اين نماز دو تا نماز دو رکعتي است که در هر رکعت بعد از حمد پنجاه بار خداوند را به يگانگي ياد مي کنيم و سوره ي مبارکه ي توحيد را مي خوانيم. بعد از اين چهاررکعت نماز يک دعاي خيلي زيبا حضرت امير(ع) مي فرمايند، آنجا مقام کسي است که خود را بين بهشت و دوزخ مي بيند. حضرت امير مي فرمايند که خدايا آيا مي خواهي به من نه بگويي يا مي خواهي بگويي آره ؟ اگر مي خواهي بگويي نه، واي بر من. من ديگر هيچ راهي ندارم. اگر مي خواهي بگويي بله و من را مي پذيري، هيچ زيبايي قشنگ تر از اين در عالم نيست که خدا به آدم جواب مثبت بدهد. من پيشنهاد مي کنم که دوستان شهد و شيريني اين نماز را حتي اگر شده براي يک بار بچشند. گرچه حتي در دستورات بزرگان وارد شده که وقتي که به مکه ي مکرمه مشرف مي شويد به چهار رکن خانه ي خدا، از رکن حجر الاسود شروع کنيد و اين نماز را بخوانيد. در هر رکن اين چهار رکعت و اين دعا را بخوانيد. شايد کل اينها يک زمان خاصي را بگيرد اما فرصتي را فراهم مي کند براي اينکه شما در آن مکاني که محل نزول رحمت هاي خاص خداوند است بيشترين رحمت را دريافت کنيد. نماز ويژه ي امير المونين و دعاي دوازدهم امام سجادف بهترين ريسماني است که ما را مي تواند به ملکوت برساند و از گناهان دور کند.
سوال – به من بگوييد که با اينهمه اسرافي که به دليل وسواس خود کرده ام باز هم خدا من را دوست دارد يا خير؟ هميشه فکر مي کنم که در قيامت جزء جهنمي ها هستم. همين فکر باعث شده که به کارهاي خوب رغبت نداشته نباشم چون فکر مي کنم که فايده اي ندارد. چون با اسراف آب، خداوند روي خود را از من برگردانده است. به خدا بيماري وسواس امان من را بريده است. تمنا مي کنم که جواب من را بدهيد فکر من مشغول است. براي همه ي وسواسي ها از صميم قلب دعا کنيد که واقعاً گرفتار بد دردي هستند.
پاسخ – قرآن مي فرمايد: انَ الهَ يُحب التَوابين، قطعاً شک نکنيد که خداوند کساني را که گناه کرده اند اما به سمت خدا بر مي گردند دوست دارد. اين دوست داشتن خدا چيزي است که قرآن پاي آن ايستاده و گارانتي نامه و ضمانت نامه ي الهي دارد. قطعاً اگر ما به سمت خداوند بازگرديم و اشتباهات خود را جبران کنيم، خداوند آغوش خود را باز کرده براي اينکه رحمت الهي را شامل حال ما کند. از همه ي دوستان خوب مي خواهم که بعد ازاين برنامه در اولين فرصتي که مي توانند دو رکعت نماز را بخوانند و ثواب آن را به حضرت زهرا (س) هديه کنند. از خداوند بخواهند که همه ي آن کساني که زندگي خود را به سمت قبله ي الهي و به سمت خداوند تعيين کرده اند، اگر مشکلي در فکر، دل، رفتار و احساس خود دارند خداوند از آنها به برکت صلوات بر محمد و آل محمد گره گشايي کند.


ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها