برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين حيدري کاشاني
-امام زمان(عج)
91-12-09
سوال- در مورد مهدي شناسي و مهدويت توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – بيش از شش هزار حديث و روايت در موضوع مهدويت وجود دارد. موضوع مهدويت يکي از اصول مسلم اعتقادي در اسلام و در تمام مذاهب اسلامي است. فضيلت امام شناسي و مهدي شناسي در آخر الزمان مهم است و هر کس امام زمان (عج) را نشناسد و دستش را به دست امامش نرساند آخرش جاهليت است که اين يک جاهليت کافرانه، منافقانه و گمراهانه است. گمراه شدن از راه بخاطر عدم معرفت امام است. اگر ما از رهبر راه فاصله بگيريم ،در کج راهه هاي شيطاني گم مي شويم. روايت داريم که کسي که بميرد و امام زمان(عج) خودش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. روايت ديگر داريم که هر کس زمان مرگش فرا برسد در حاليکه به معرفت امام زمانش رسيده باشد مانند کسي است که درمحل خيمه گاه حضرت حاضر بوده ،همراه اوست AA و از فيوضات حضرت بهره گرفته است. اين احاديث نشان مي دهد که فاصله ي ما از امام فاصله ي معرفتي است. پس ما بايد فاصله ي معرفتي را برداريم. ما براي آَشتي با امام زمان(عج)، بايد امام را بشناسيم. در مهدي شناسي ما با هشت شاخه مواجه هستيم: تبار شناسي، چهره شناسي(وقتي ظهورانجام مي شود امام با سن جوان بين سي تا چهل سال ظاهر مي شوند و اين براي خيلي ها سنگين است و گويا اين کار را از مشيّت خدا دور مي دانند که فردي هزار سال از عمرش گذشته باشد ولي چهره ي جوان داشته باشد)، تاريخ ولادت (زمان ولادت ،غيبت کبري و صغري)،مقام شناسي (مقامات وجودي حضرت را بشناسيم و فلسفه ي وجودي امام را بشناسيم که امام ولي الله الاعظم است و رحمت فراگيري الهي است)، اخلاق شناسي( اخلاق فردي، اجتماعي ،عبادي و مديريت حضرت را بشناسيم تا ما بتوانيم بعنوان زمينه سازي ظهور اخلاق مان را به اخلاق امام نزديک کنيم)، حکومت شناسي (دولت امام و کارگزاران چه ويژگي هايي دارند و دولتي که سراسر آن عدالت است چگونه تحقق پيدا مي کند )،حجت شناسي(حجت ها در زمان غيبت چه کساني هستند. آيا امام اتمام حجتي در ميان مردم گذاشته است و دشمن شناسي. ( شيطان، دجال و سفياني سه دشمن اين راه هستند)
سوال – آيا امام زمان(عج) توجه خاص و ويژه اي به بعضي از افراد دارند؟
پاسخ – شعار ورود به زندگي الهي اعوذبالله من الشيطان الرجيم و بعد بسم الله الرحمن الرحيم است .رحمانيت ،رحمت و عشق فراگير پروردگار است، رحيميت و مهرباني ويژه در حق اهل ايمان است .دو ويژگي رحمانيت و رحيميت هم در امام متجلي است . در مورد دو شخصيت کلمه ي رحمتً للعالمين بکار برده شده است يکي پيامبر است که مي فرمايد :ما تو را نفرستاديم مگر اينکه مهرباني بيکراني باشي براي تمام جهانيان. در حديث قدسي لوح سبز که پروردگار براي جابربن انصاري خواندند، از مهدي بعنوان رحمتً للعالمين ياد کرده است. البته همه ي پيامبران رحمتً للعالمين هستند ولي اين ويژگي در اين دو وجود مقدس به نهايت مي رسد. مهر حضرت گاهي در صلابت و قاطعيت حضرت جلوه مي کند که امام مفسدان را از جامعه ي جهاني برمي دارد. يعني امام موانع جلوه ي رحمانيت الهي را بر مي دارد. در جعبه ي ميوه، اگر يکي از ميوه ها فاسد باشد، بايد اين ميوه از اين جعبه خارج شود و اِلا باعث فساد ميوه هاي ديگر خواهد شد. انسان ميوه ي هستي است ،اگر انساني که سرتاسر شيطاني و فاسد است از اين جامعه ي انساني خارج نشود، بقيه ي انسانها را هم فاسد مي کند. کسي که اين ميوه ي فاسد را بر مي دارد اين کار تجلي مهر اوست .در مورد امام زمان(عج) هم همين طور است. امام افرادي که سرتاسر شيطاني و فاسد شده اند را از جامعه برمي دارد. امام رضا(ع) مي فرمايد: امام زمان(عج) شفيق تر و مهربانتر از پدران و مادران نسبت به فرزندان شان است. پس ما بايد يک رابطه ي پدري و فرزندي با امام برقرار کنيم. ما بايد دست پدرانه امام را در زندگي مان باز بگذاريم، از حريم هاي الهي عبور نکنيم ،مقيد به واجبات و محرمات باشيم و به سمت شيطان نرويم تا حضرت هدايت و تربيت ما را بعهده بگيرد.
اگر ما مي خواهيم سيماي امام را در قرآن مشاهده بکنيم بايد آياتي را بخوانيم که سيماي پيامبر رحمت را به ما نشان مي دهد. پيامبر مي فرمايد: شبيه ترين مردم است به من در چهره ي ظاهري ،اخلاق و گفتار .يعني سيره مهدوي همان سيره نبوي است. پس تمام آياتي که سيره ي نبوي را بيان مي کند يک آئينه ي تمام نما در برابر ماست که ما جمال يوسف فاطمه را مشاهده کنيم.
سوره آل عمران آيه 59 مي فرمايد :اي پيامبر،رحمت ويژه الهي قلب تو را نسبت به مردم مهربان قرار داد ،پس خدا قلب امام زمان(عج) را نسبت به ما ،در نهايت مهر وعطوفت قرار داده است. در قرآن داريم که اي پيامبر،اگر تو خشن بودي همه از اطراف تو پراکنده مي شدند. اگر عشق خالصانه رحماني نباشد (تا از جانب معشوق کششي نباشد) اين همه عاشق مهدي در مسجد جمکران جمع نمي شوند و بيش از هزاران مراسم دعاي ندبه در فراق حضرت خوانده نمي شود که اينها جلوه هاي رحمانيت و رحيميتي است که شامل تمام اين افراد شده است .
ما مي توانيم در آياتي که سيماي پيامبر را به ما نشان مي دهد ، سيماي حضرت مهدي را ببينيم. آيه 128 سوره توبه مي فرمايد: آنچه باعث سختي و ناآرامي ما مي شود( جلوه ي رحماني ) و ما را به رنج مي اندازد،( قلب امام زمان(عج) را حتي وسوسه هاي شيطاني که آرامش را از زندگي ما مي گيرند،ناراحت مي کند) امام را بي قرار و ناآرام مي کند .امام براي هدايت و سعادت شما ناآرام است. در جلوه ي رحمانيت داريم که امام در نهايت رحمت و معرفت نسبت به آنهاست. يعني يک رحمت، محبت وعشق ويژه اي است که در عرصه دعاگويي ، استفغار و طبابت امام براي مردم خودش را نشان مي دهد. در قرآن داريم که اگر مردم خطايي کردند تو آنها را ببخش و براي آنها توبه کن. اين کار در وجود امام به تجلي تام و تمام مي رسد که دعاگوي ويژه ي اهل ايمان است. عرفا مي گويند هر کس به مرحله ي هدايت و تربيت رسيده است نتيجه ي دعاي سحرگاهي امام زمان(عج) است که بدرقه ي راه ما شده است.
سيد بن طاوس که از عرفا وعلماي ي بزرگ شيعه است به جايي رسيده بودند که مي فرمود :من صداي و لهجه ي امام زمان(عج) را مي شناسم. ايشان يکسري از دعاهاي سحرگاهي امام زمان(عج) را براي ما گزارش کرده اند.
در يکي از گزارش ها داريم که شبي در سرداب مقدس سامرا بودم ،صداي مولايم را شنيدم که در دعاي سحرگاهي اين طور دعا مي کردند :خدايا شيعيان ما يعني مومنان واقعي از ما هستند و خمير و سرشت آنها با ولايت ماست، خدايا بگذر از گناهان آنها و خطاهايي که در سايه ولايت ما بودند. خدايا ما را اکرام کن و به ما محبت کن با بخشش و آمرزش شيعيان ما. در روز قيامت در مقابل دشمنان ما آنها را مجازات نکن ،اگر ميزان اعمال شان سبک است از اعمال ما امامان بردار و به آنها عطا کن.
جنبه ي تربيتي ديگر طبابت امام نسبت به اهل ايمان است. يعني امام نقصان اخلاقي که در زندگي ماست مي بيند و در مقام هدايت و تربيت ما برمي آيد. درست است که ما بطور مستقيم در زمان غيبت محضر حضرت مشرف نمي شويم و طبابت حضرت را دريافت نمي کنيم ولي بزرگترين و پرتلاش ترين طبيب روحاني و معنوي امام زمان(عج) است که با دعا و تجلي رحمت و محبت شان، ما را مداوا مي کنند.
جنبه ي تربيتي ديگر حکمت بخشي به افراد لايق است. سرچشمه ي حکمت و علم مفيد وجود امام زمان(عج) است، هر کس که حدنصاب لياقت را در وجودش ايجاد بکند حکمت به قلبش سرازير خواهد شد.
سوال – صفحه 251 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين صفحه داريم :خدا براي حق و باطل اين گونه مثال مي زند که وقتي رودخانه ها پر مي شود و سيلي جاري مي شود، روي سيل را کف هايي مي پوشاند که آب زيرين پيدا نيست. وقتي شمش طلا ذوب مي شود يک کفي روي آن مي آيد که زيبايي طلاي زيرين ديده نمي شود. اين کف باطل است و آن طلاي زيباي زيرين حق است . سيلي که همه چيز را مي برد حق است و کف روي آن باطل است. مي فرمايد:اين کف از بين رفتني است و ماندني نيست .عاقبت اين کف کنار مي رود و زيبايي آب و طلا ديده مي شود.
اين ستيز بين حق و باطل يک فرايند تکاملي دارد و در ظهور امام زمان(عج)، شاهد رويارويي حق و باطل خواهيم بود و اين کف از جامعه ي انساني برداشته مي شود و زيبايي زندگي رحماني ديده مي شود.
در مورد طبابت و حکمت بخشي امام به اهل ايمان، يکي از تشرفات آيت الله مرعشي نجفي را بازگو مي کنيم که ايشان در سن 24 سالگي نزد حضرت مشرف شدند .ايشان بيش از شصت و هشت سال به تربيت و هدايت مردم پرداختند که اين خودش جلوه اي از هدايت امام زمان(عج) است .ايشان تعداد زيادي عالم رباني تربيت کرده اند و بيش از ده ها مدرسه ي علميه ،مسجد ، مراکز رفاهي و درماني در داخل و خارج از کشور و يک کتابخانه ي بزرگ در قم که سومين کتابخانه ي جهان است را بنيانگزاري کرده اند. ايشان فرموده بودند که من هر چه دارم ،از تشرف نزد امام است .ايشان داستان تشرفات خودشان را نوشته بودند و نوشته بودند که من به صداقت اين سيد ايمان دارم و از مولفان کتاب پيمان گرفته بودند که پس ازمرگ شان فاش بشود که صاحب تشرفات خودشان هستند. بعد از رحلت معلوم مي شود که صاحب اين تشرفات خودشان بودند.
ايشان نوشته اند: روزي بيماري سختي بر من عارض شده بود و رعشه گرفته بودم و نمي توانستم قلم را بدست بگيرم و تصميم گرفتم که چهل شب به مسجد سهله بروم که محل حضور امام زمان(عج) در چهارشنبه ها است. در شب سي و ششم باران گرفت و هوا تاريک شد. در آن هنگام سيد نوراني مرا صدا زد و گفت سيد شهاب الدين، از آن طرف نرو، بيا با ما همراه بشو. من با ايشان همراه مي شوند ولي ايشان را نشناختم. همراه ايشان به مسجد سهله رفتم و اعمال را انجام دادم . از ايشان خواستم که براي من (در سن 24) دعا کند که من توفيق خدمت به قرآن وعترت را پيدا کنم. امام براي ايشان دعاي ويژه مي کنند. خداوند تو را از خدمت گزاران شرع اسلام قرار بدهد. برکات وجودي ايشان بخاطر اين دعاي ويژه ي حضرت است . امام فرمود: عاقبت تو خير است و در محضر خدا روسفيد هستي. از حضرت خواستم که براي من دعاي ويژه کنند تا در تاليفات موفق باشم .از ايشان بيش از صد کتاب باقي مانده است. حضرت براي من دعا کردند و وعده دادند که ما دعاگوي تو خواهيم بود. حضرت فرمود: شما به مسجدکوفه هم مي آييد؟ من گفتم که من به عشق ديدن امام زمان(عج) آمده ام و مي ترسم اگر با شما همراه بشوم، ديدار امام را از دست بدهم. حضرت خداحافظي کردم و از مسجد سهله خارج شد، بعد متوجه شدم که اين شخصيت امام زمان(عج) بوده است. دنبال ايشان دويدم ولي اثري از ايشان نديدم. او دنبال وهمراه ماست و حاضر بر متن زندگي ماست .
به ميزاني که ما به بندگي خدا در زندگي رحماني مقيد هستيم دعاهاي ويژه ي حضرت شامل حال ما خواهد شد. اين يک معادله ي دو طرفه است يعني بندگي بيشتر باعث دعاي ويژه ي حضرت مي شود و بندگي و تقيد ما به حلال و حرام باعث مي شود که دعاي امام براي ما بيشتر بشود. دعاي حضرت دنبال ماست. انشاءالله ما فهم درک دعاي امام را در زندگي مان داشته باشيم.
دعاي حضرت حجت در ابتداي مفاتيح الجنان است که امام زمان (عج) مي فرمايد: خدايا به ما توفيق بندگي و دوري از گناه عطا کن، صدقات در نيات و شناخت محرمات عطاکن ،به ما هدايت و استقامت عنايت کن، به بيماران اهل اسلام ،شفا و راحتي عطا کن، بر اموات و مردگان رافت و رحمت خودت را سرازير کن ،به جوانان ما توفيق توبه و به زنان ما حيا و عفت عنايت کن.