برنامه سمت خدا
حجت الاسلام والمسلمين حيدري
-شيطان شناسي
91-07-12
گرچه با لطف تو من غرق گناهم باز از کرده ي خود سخت پشيمان هستم، اين همه ميوه ممنوعه سر راه من است چه کنم آدمم و درگير اسمم هستم،هم از اين بودن و تکرار به تنگ آمده ام هم از ان آتش خشم تو هراسان هستم، آنچنان با من بد کرده محبت کردي که زدرگاه تو از شرم گريزان هستم، پشت خم نا شده در پيش تو را مي شکنم که گمان برده من از تيره ي شيطان هستم و دگر بار که در من فوران خواهي زد و چه کفري است که من انسان هستم.
سوال – در مورد هجوم چهار جانبه ي شيطان( آيه 17 سوره اعراف) توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – در قرآن داريم: همانا قطعا حمله مي کنم به سوي آنها از پيش رو. تهاجم، هجوم دو طرفه است يعني ما هم مي توانيم در مقابل حمله ي شيطان مقابله کنيم و حمله ببريم. مثلا اگر راننده اي بجاي اينکه حواسش به جلو باشد به عقب نگاه بکند،نتيجه اش تصادف خواهد بود. شيطان نگاه ما را از پيش رو برمي دارد. مثلا راننده اي به تابلوهاي راهنمايي و رانندگي دقت نمي کند.AA هزار و دويست آيه از قرآن، آينده اي که ما در پيش داريم يعني مرگ و معاد را توضيح مي دهد. در واقع ما 1200 تابلوي هشدار داريم. اگر شيطان از پيش رو حمله کند و نگاه ما را از آخرت بردارد، در ما ايجادغفلت کرده است و در واقع ما از 1200 تابلوي راهنما غفلت کرده ايم و اين يک فاجعه است. امام باقر (ع)حمله ي شيطان را از سه جبهه ترسيم مي کند. امام مي فرمايد: جبهه ي اول اين است که شيطان نسبت به بهشت، جهنم و حساب و کتاب ايجاد ترديد مي کند. در جبهه ي دوم،شيطان ايجاد طمع بيجا نسبت به عفو و رحمت الهي مي کند. ما بايد بدانيم که عفو و بخشش الهي روي حساب و کتاب است و نياز به بازگشت و توبه دارد. در جبهه ي سوم شيطان، ايجاد فريفتگي نسبت به گناه مي کند.
عارفي در زمان موسي بن جعفر مي گفت روزي نيست که شيطان براي من حمله از پيش رو نداشته باشد با تکرار اين جمله:هيچ تراسي نداشته باشد که حساب تو با رحمت و غفران الهي است. شيطان بسياري از اوقات، با الفاظ زيبا و حکمت آميز ما را وسوسه مي کند. بخاطر همين است که علما و عرفا هم در لبه ي پرتگاه قرار مي گيرند.عارف مي گويد: من هم با آيه 82 سوره طه ( من خدا آمرزنده هستم براي کسي که توبه مي کند و برمي گردد و ايمان مي آورد و عمل صالح انجام مي دهد و در مسير هدايت حرکت مي کند) با او مقابله مي کنم. ما بايد 50 درصد خوف و هراس و 50 درصد اميد به خدا داشته باشيم حتي داريم که خوف سالک بايد از رجاء او بيشتر باشد. طمع بيجا و بي اساس در رحمت الهي يعني اينکه طرف مي خواهد از راه مستقيم منحرف بشود و همچنان به اين انحراف ادامه بدهد و بگويد که خدا مي بخشد و ما را به بهشت مي رساند. خيلي از افراد به حساب، کتاب، بهشت و جهنم کاري ندارند فقط به لذت و خواسته ي دلشان فکر مي کنند.
مقدس اردبيلي وقتي خسته از کار مزرعه برمي گشت در کنار چشمه، سيب سرخي را در آب ديد و آنرا گاز زد. اما بلافاصله به فکر افتاد که اين سيب را بدون اجازه مالک گاز زده است. او به باغ سيب رفت و صاحب باغ را پيدا کرد و حلاليت طلبيد. صاحب باغ پير مرد تيز بيني بود، به او گفت که من عهد کرده ام که اگر کسي از سيب باغ من بدون اجازه بخورد، سر پل صراط تمام اعمال خوب او را مي گيرم و بعد او را مي بخشم. صاحب باغ گفت که به يک شرط من تو را حلال مي کنم. مقدس اردبيلي گفت که هر شرطي داشته باشي من قبول مي کنم. صاحب باغ گفت که من دختري دارم که هم کور، هم کر و هم شَل است، تو بايد او را به عقد خودت در بياوري تا من تو را ببخشم. ايشان شرط را پذيرفت و در شب عروسي، مقدس اردبيلي ديد که دختري در نهايت زيبايي و فصاحت و بلاغت در آنجا نشسته است. او فکر کرد که اشتباه شده و مي خواست فرار کند ولي پدر عروس، جلوي ايشان را گرفت. پدرعروس گفت که دختر من تابحال حرامي نشنيده و نگفته و پايش به مجلس معصيت باز نشده است، اين يک هديه الهي به تو است که اهل تقوا هستي. ايشان در جواني به درجه ي فقاهت رسيد. اين دقت و ظرافت ها نتيجه هايي دارد. جبهه ي بعدي طمع بيجا در رحمت الهي است و اين باعث مي شود که ما به موقع به سمت خدا بازگشت نداشته باشيم. پيامبر مي فرمايد: تسويف (به تاخير انداختن در کار خير و توبه) شعار شيطان است. و در قلوب اهل ايمان القاء مي کند. يعني حالا براي توبه وقت هست. اميرالمومنين به يکي از صحابي شان فرمودند که بدان که اکثريت پيشينيان تو را، تسويف به هلاکت انداخت و مرگ الهي فرارسيد درحالي که آنها داشتند سوف، سوف (بعد، بعد) مي کردند. کار ما در اينجا توبه فوري است و وقتي ملائک مي خواهند گناه ما را بنويسند خطاب مي آيد که صبر کنيد شايد او توبه کرد. پيامبر فرمود: استغفار رگ حيات شيطان را قطع مي کند. ما بايد در مقابل حمله شيطان توبه کنيم و نبايد بي تفاوت باشيم.
پيامبر قبل از خواب سوره فلق، ناس و توحيد را مي خواندند و بر دست شان فوت مي کردند و بر سر و صورت مي کشيدند تا خواب شان از دستبرد شياطين محفوظ بماند. شيطاني بنام وسواس خناس( وسوسه گر پنهاني) داريم. وسوسه گر پنهاني يک ويژگي عام براي همه ي شياطين است و در سوره ناس آمده است.يعني وسوسه گري که بسيار حمله مي کند وعقب نشيني مي کند. يک وسواس خناس خاص هم داريم. زمانيکه اين آيه نازل شد (وقتي فردي گناه مي کند و بعد توبه مي کند، خدا او را مي بخشد ) ابليس ضجه اي در بالاي کوه کشيد و به سپاهش گفت که آيه اي نازل شده است که تمام دسيسه هاي ما را نقش به آب مي کند. يکي از فرماندهان شيطان بنام وسواس خناس گفت که من باب استغفار را از اثر مي اندازم، من براي آنها زينت سازي مي کنم و توبه را از ياد آنها مي برم و مرتب در گوش آنها مي گويم که وقت زياد است توبه را براي آينده بگذار يعني تسويف. ابليس وکالت ويژه به وسواس خناس داد که تا قيامت کار تسويف را انجام دهد. اگر شيطان شما را وسوسه کرد که هنوز وقت براي توبه داريد بدانيد عده اي بودند که قصد توبه داشتند ولي مرگ به آنها امان نداد. شيخ مرتضي زاهد اهل آخرت گرايي و معادباوري بودند. شبي ايشان در بين نماز مغرب و عشا، احکامي را اشتباه گفت و وقتي به خانه رسيد متوجه اشتباهش شد، ايشان همان شب تا صبح درخانه ي تمام افراد را زد و گفت من اين را به شما اشتباه گفتم. يکي از نمازگزاران گفت که چرا شما اين قدر عجله کرديد، در نماز صبح اين مطلب را به ما مي گفتيد. ايشان فرمودند که من عجله نداشتم ولي مي ترسيدم عزرائيل عجله داشته باشد و تا صبح به من امان ندهد.
سوال – صفحه 104 قرآن را توضيح بفرماييد.
پاسخ – آيات اين صفحه از رهبران راه نام مي برد. در اين آيات مي فرمايد که هدف و مقصد يکي است، منبع وحي هم يکي است. خدا مي فرمايد: اينها فرستاده ي خدا هستند که هم بشارت دهنده و هم بيم دهنده هستند. شيطان ما را از بيم دهنده ي خدا غافل مي کند. سلاح رهبران الهي بشارت و نذير است. قرآن خودش عامل غفلت زدايي است.
سوال – در ادامه ي بحث هجوم چهار جانبه ي شيطان توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – در جبهه ي سوم شيطان فريفتگي نسبت به گناه ايجاد مي کند. يعني شيطان بعد از ترديد ايجاد کردن نسبت به بهشت و جهنم و ايجاد طمع بيجا، راه را براي انجام گناه باز مي کند. در جبهه ي سوم، شيطان افراد را نسبت به گناه فريفته مي کند. در آيات 16 و 17 سوره ي حشر داستان برسيساي عابد آمده است که او بعد از هفتاد سال عبادت فريب شيطان را خورد. اين راهب به جايي رسيده بود که مستجاب الدعوة شده بود و براي بيماران دعا مي کرد و آنها شفا پيدا مي کرد. دختر زيبايي را به نزد او آوردند که دچار جنون شده بود. اين عابد در نيمه شب بلند شد که براي اين دختر دعا کند. شيطان اين عابد را وسوسه کرد که زيبايي و جواني او را ببيند و او را وسوسه کرد که تو هفتاد سال عبادت کرده اي و اگر الان گناه کني، خدا تو را مي بخشد و بعدا توبه مي کني. اين وسوسه ها کار را به جايي کشاند که آنچه نبايد بشود اتفاق افتاد. شيطان به عابد گفت که او باردار شده است و برادران او مي فهمند و آبروريزي مي شود. شيطان او را وسوسه کرد که او را خفه کند و بعد او را دفن کنند. عابد هم اين جنايتA انجام داد. شيطان خودش برادران دختر را خبر کرد و نشاني قبر را هم به آنها داد. خبر در شهر پيچيد و حکم اعدام براي عابد صادر شد. در هنگام اعدام شيطان براي او مجسم شد و گفت: من تو را به اينجا رساندم و من مي توانم تو را نجات بدهم. راهش اين است که تو در مقابل من سجده بکني. عابد با اشاره در مقابل شيطان سجده کرد وهمان لحظه او را به دار زدند و مُرد. او با کفر از دنيا رفت زيرا او نمي دانست که يکي از وسوسه هاي شيطان تسويف و ايجاد کردن طمع بيجا است.
امام صادق (ع) مي فرمايد: کساني که مي خواهند از ياران ويژه حضرت مهدي (عج) باشند بايد سه کار انجام بدهد: انتظار پويا و سازنده، پرهيز شديد از گناه و عمل کردن براساس فضايل اخلاقي.