برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح دعاي پر فضيلت افتتاح در جوار حرم مطهر امام رضا عليه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ميرباقري
تاريخ پخش: 24-03-97
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين.
شريعتي: «السلام عليک يا علي بن موسي الرضا المرتضي» سلام ميکنم به امام مهربانيها، حضرت شمس الشموس، امام رئوف، حضرت رضا(ع). در روزهاي پاياني ماه مبارک رمضان از مشهد الرضا با سمت خدا مهمان لحظات ناب و نوراني شما هستيم.
آقا سلام، ماه مبارک تمام شد *** شبهاي آخر من و ماه صيام شد
درهايي از ضيافت حق بسته شد ولي *** پشت در نگاه شما ازدحام شد
سفره دوباره جمع شد و دير آمديم *** دير آمديم و قسمت ما فيض عام شد
بين دعاي آخر سفره دعا کنيم *** شايد که سال، سال ظهور امام شد
آقا دعا کنيد که شبهاي آخر است *** شايد که مهماني ما هم به کام شد
اينجا بهشت روي زمين مشهد الرضا است و در آستانهي عيد سعيد فطر، در پايان اين مهماني و ضيافت با شکوه، از مشهد به شما سلام ميکنيم. نايب الزياره و دعاگوي شما هستيم و دعا ميکنيم به زودي زيارت امام رضا(ع) نصيب همه شما شود و عيدي اين ماه بندگي و روزهداري شما زيارت حضرات معصومين باشد. در خدمت حاج آقاي ميرباقري عزيز هستيم. سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوشحاليم که در اين جاي نوراني در محضر شما هستيم.
حاج آقاي ميرباقري: عليکم السلام و رحمة الله. من هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام دارم. اميدوارم همه از برکات اين ماه بهرهمند شده باشيم.
شريعتي: در ماه رمضان دعاي اففتاح را شروع کرديم و نکات لطيفي را شنيديم. از حمد و ثناي خداي متعال گفتيد، از صلوات و استغفار گفتيد و فرموديد: همه اينها متناسب با خواسته و دعاي ما در فراز پاياني دعاي افتتاح هست. ادامه فرمايشات شما را بشنويم و انشاءالله دوست داريم از روزها و لحظات پاياني ماه رمضان هم بگوييد که چطور ميتوانيم استفاده بيشتر بکنيم.
حاج آقاي ميرباقري: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين. (قرائت دعاي سلامت امام زمان)
عرض کردم به ما دستور دادند قبل از دعا حمد الهي و ثناي الهي را بگوييم و اقرار به خطاها و ضعفهاي خودمان بکنيم و بعد هم صلوات بر وجود نبي اکرم و اهلبيت بفرستيم. اينها اصل دعاست ولي در آغاز هر دعايي بايد باشد. عرض کردم که چرا اينها بايد ضمن دعا باشد؟ هر دعايي ميخواهيم بکنيم حمد متناسب با آن دعا بايد اتفاق بيافتد، فرصت نيست حمدهاي دعا را بررسي کنيم. گاهي انسان وقتي وارد اين حمدها از زبان معصوم ميشود ديگر ممکن است دعا را فراموش کند. در کافي شريف هست حضرت فرمودند: خداي متعال ميفرمايد: «مَنْ شُغِلَ بِذِكْرِي عَنْ مَسْأَلَتِي أَعْطَيْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِي مَنْ سَأَلَنِي» کسي مشغول ذکر من شود و خواسته خودش يادش برود. بيش از آنچه به دعا کنندهها ميدهم به او ميدهم. حمدهاي دعاي افتتاح اينطور است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» آدم از خداي متعال براي ظهور حضرت ميخواهد. حمدهاي متناسب با او، از گذشتههاي آدم ميگويد که حتماً خوب است آدم توجه داشته باشد که عنايتي که خدا در گذشتهها داشته را يادآوري کند و متوجه شود و سرشار شود و آماده شود براي دريافت ادامه اين فيوضات. تو به من محبت ميکني و دست مرا ميگيري و من به تو دشمني ميکنم! خداي متعال بعضي وقتها که ميخواهد چيزي را به آدم بدهد، يک بلاي کوچکي اولش ميآيد، اينکه ميگويم کوچک يعني در مقابل آن فيضي که ميخواهد برسد. ممکن است بيست سال طول بکشد ولي کوچک است. او ميخواهد به ما لطف کند و فيض برساند اما ما کينه خدا را در دل ميگيريم که خدايا کسي ديگر در عالم نبود که فقيرش کني؟ آبرويش را بريزي؟ در حالي که خداي متعال دارد به ما محبت ميکند. «وَ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْکَ» (دعاي افتتاح) تو ما را براي ظهور دعوت ميکني که آماده شويم. سرباز امام زمان شويد! البته يک ابتلائاتي هم قبلش هست. همينطور نميشود. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين» (بقره/155) آنهايي که پايداري ميکنند به آنها بشارت بده. ظاهر آيه مربوط به ابتلائات شيعيان قبل از ظهور است که براي تلقي ظهور آماده ميشوند. خداي متعال ما را به فيض عظيم دعوت ميکند، محبت ميکند و ما زير بار نميرويم. سختيهايي که در دنيا هست، انشاءالله مقدمه ظهور باشد. بعضي بزرگان گاهي يک جمله از اين دعا را مفصل توضيح دادند. از صلواتهاي دعا عبور کنيم ميرسيم به آن قسمت فرودگاه دعا که دعا براي وجود مقدس امام زمان و عصر ظهور است.
چند نکته کلي عرض کنم که در اين دعا هم شايد گره گشا باشد. نکته اول اين است که آنچه به وسيله امام در عالم واقع ميشود از جمله ظهور که بساط ظلم جمع ميشود و دستگاه ظلمه جمع ميشود و بساط عدل در عالم پهن ميشود و ظلمات جمع ميشود و نور ميآيد، آنچه در عصر ظهور اتفاق ميافتد، از عدل و حيات و نور، ابتداعاً صنع خداست، فعل الهي است. هرچه در عالم به وسيله امام واقع ميشود فعل خداست. از جمله ظهور که يکي از افعال مهمي است که به وسيله امام(ع) در حوادث ظهور واقع ميشود، اينها فعل خداي متعال و صنع الهي است. منتهي امام در يک مقامي هستند که خداي متعال فعل خودش را به دست امام انجام ميدهند. اين نه به معني حلول خداي متعال در امام هست، ميدانيد کفر است و هيچ شيعهاي به آنها معتقد نيست. نه به معني اتحاد خدا با امام هست، اينها نيست ولي همينطور که مکرر عرض کرديم در دعاي ماه رجب که شايد از امام عصر (ارواحنا فداه) باشد و مرحوم محدث قمي هم نقل کردند، شأن امام اين است «و آياتک و مقاماتک التي لا تعطيل لها في کل مکان» امام آن آيه الهي است که در هر مکاني باشد اين آيه هست. تعطيل بردار نيست! «يعرفک بها من عرفک» هرکس خدا را ميشناسد با امام ميشناسد. چه ملائکه، بالا و پايين، اولياء و انبياء، از اين طريق ميرسند. «لا فرق بينک و بينها الا انهم عبادک و خلقُک» فرقي بين امام و خدا نيست الا اينکه امام مخلوق به عبد است. خداي متعال معبود است. اين تمام فرق است! لذا بين غلو و تقصير حرکت ميکنيم اگر اين جمله را انکار کرديد «لا فرق بينک و بينها» مبتلا به تقصير و کوتاهي در معرفت امام ميشود. امام را از خدا جدا ميکند. اگر آن طرف را توجه نکرد «الا انهم عبادک و خلقُک» مبتلا به غلو و افراط ميشود. عياذ بالله نسبت خدايي به امام ميدهد. پس توجه به اين نکته که امام يد الله است، عين الله است. هرکاري در عالم انجام شود به وسيله صنع خداست. ما امام را مستقل از خداي متعال نميبينيم که براي امام يک صنعي قائل باشيم. آنچه واقع ميشود فعل خداست که به دست امام واقع ميشود. در دعاها اين را ميبينيم.
«اظهر به دين نبيک» خدايا دين پيغمبرت را به وسيله او اظهار کن. خدايا سران کفر را به وسيله حضرت سرکوب کن. پس خيلي از نکاتي که در دعاهاي براي امام زمان هست همين است. آنچه ما طلب ميکنيم فعل خداست، ميگوييم: خدايا تو عدل را در زمين ظاهر کن. «اظهر به العدل» خدايا تو عدل را ظاهر ميکني. کار تو است اما وسيله امام است. اگر در دعاها ظهور را ميخواهيم، ظهور فعل خداست. صنع الهي است. منتهي از مجراي ولي خدا و خليفه خدا در عالم واقع ميشود. يک نکته که در خيلي از دعاهاي در باب حضرت بايد به آن توجه شود که خداي متعال صنع خودش را به وسيله امام انجام ميدهد. از بين بردن بساط ظلم و برپا شدن بساط عدل، اقامه دين، احياي عالم، نوراني شدن عالم فعل خداست. «اشرقت الارض بنور ربها» زمين با نور الهي روشن ميشود، اما اين نور رب از طريق امام در عالم ساطع ميشود. خداي متعال «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» (حديد/17) خداي متعال زمين را بعد از مرگ زنده ميکند اما واسطه اين احياء امام(ع) است. اين نکته اول در باب دعا بود که توجه به آن ضروري است. اين همه فعل که از خداي متعال ميخواهيم که به وسيله امام ظاهر شود فعل الهي است. معني دعاي افتتاح هم همين است.
در دعاي افتتاح از خداي متعال تقاضا ميکنيم «اللهم اظهر به دينک و سنة نبيک» خدايا دين خودت و سنت پيامبر را به وسيله حضرت اظهار کن. «اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا، وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا» خدايا پراکندگيهاي ما را تو به وسيله امام جمع کن. «وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا، وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا» کمي ما را به وسيله او زياد کن. پس آنچه در عالم واقع ميشود، چه افعال بزرگ، چه افعال کوچک به وسيله امام است. نکته دوم در باب دعا براي امام زمان(ع) که قابل تأمل هم هست، اين است که آنچه به ما از خيرات در عالم ميرسد بايد توجه داشته باشيم به واسطه امام (ع) به ما هست. هرچه به ما ميرسد، ما بدون امام اندک هستيم. بدون امام ذليل هستيم. در دعاي ابوحمزه به خداي متعال عرض ميکنيم «أنا القليل الذي کثرته» من آن کمي هستم که تو زيادش کردي، «أنا ضعيف الذي قويته، أنا ذليل الذي اعطيته و المذنب الذي سترته» من آن عرياني هستم که تو مرا پوشاندي. چه پوشاندن ظاهري و چه پوشاندن باطني، او ستار العيوب است. اگر پرده را بردارند ما عريان هستيم. من آن تشنهاي هستم که تو مرا سيراب کردي. ما بدون خداي متعال هيچ هستيم. منتهي نکته اين است که آدم بفهمد اين پوشش من از اوست. اين موقعيت من از اوست. اگر قوت دارم از اوست. يعني توجه به اينکه ما منهاي خداي متعال هيچ هستيم، توجه به ضعفهايي که داريم و قوتهايي که خداي متعال به ما کرده است. ما اندک هستيم و اگر خداي متعال اين عدد را کنار ما نگذارد ما صفر هستيم. هرچه به ما عدد داده ميشود از ناحيه حضرت حق است. هرچه خداي متعال به ما ميدهد به واسطه امام است. خدايا «وَ أَعْزِزْ [أَعِزَّ] بِهِ ذِلَّتَنَا» خدايا ذلت ما را به دست او به عزت برسان. «وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا» خدايا کمي ما را به وسيله او زياد کن. صنع، صنع خداست. ما بدون خداي متعال هيچ هستيم و هرچه به ما ميرسد از طرف خداي متعال است و هرچه هم خير به ما ميرسد واسطهاش اوست. «وَ فُكَّ بِهِ أَسْرَنَا» خدايا ما اسير هستيم. خداي متعال به وسيله امام ما را آزاد ميکند.
در دعاهاي ماه رمضان دعايي که مکرر تکرار ميشود، «خلصنا من النار»، «عتق» يعني آزاد شدن. برده را وقتي آزاد ميکنند به «عتق رقبه» تعبير ميکنند. «فَکُّ رقبه» حضرت فرمودند: عقبه ما هستيم و فکُّ رقبه» يعني خودتان را از آتش نجات بدهيد. انسان تا به امام نرسيده برده آتش است. خودش آتش را دوست ميدارد. فقط انسان وقتي به امام ميرسد از جهنم بدش ميآيد. تا به امام نرسيده ممکن است لذات و شهوات آدم را جلب کند، آدم مثل رقبه انسان اسير شود. خدايا ما را از اسارت نجات بده، ما گرفتار آتش هستيم. گرفتار اولياي طاغوت هستيم، آنها ما را به عنوان عبد خودشان ميخواهند بگيرند. شيطان ميخواهد ما عبد او باشيم. شيطان ميخواهد ما را به عنوان عبد بگيرد، بساطي پهن ميکند ما را عبد خودش کند. امام هست که ما را از دست شيطان نجات ميدهد. حضرت فرمود: وقتي پيغمبر خدا مبعوث شدند، پيغمبر(ص) صداي ناله شيطان را شنيدم، حضرت فرمود: بعد از اينکه من مبعوث شدم ديگر مأيوس شده کسي او را بپرستد. رنجش از اين است. «وَ أَنْجِزْ بِهِ مَوَاعِيدَنَا» وعدههايي که به ما دادي با او نقد کن و دعاهاي ما را با او مستجاب کن. امام واسطه است. اگر دعايي مستجاب ميشود به واسطه امام است. بندهاي آزاد ميشود از جهنم در ماه رمضان يا غير رمضان به واسطه امام است. اين توجه که همه فيوضات الهي که بايد به آن توجه کنيم به واسطه امام است. اين يک خاصيتي دارد.
ما بايد با امام همراهي کنيم. اين همراهي، همراهي در دورههاي هُدنه و غربت و غيبت امام است و خيلي کار سختي است که انسان در دوران غيبت، در دوراني که به حسب ظاهر دوران باطل است، انسان از امام عدل جدا نشود، به طرف آنها نرود. اين جاذبههايي که شيطان درست ميکند، ما را جذب نکند. قارون خودش را از حضرت موسي کند و به سمت فرعون رفت. خداي متعال ميفرمايد: آنقدر به او گنج داديم که کليدش و خزائنش را انسانهاي نيرومند به سختي ميتوانستند حمل کنند. وقتي اينها را به رخ قوم حضرت موسي ميکشند، ميگويند: «يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ» (قصص/79) اي کاش ما هم طرف فرعون رفته بوديم. طرف شما آمديم چه گير ما آمده است؟ عبور از جاذبهها بسيار سخت است. اين دوران ميگذرد و دوران غلبه و پيروزي ميآيد و در دوران غلبه و پيروزي کنار امام بودن سختتر است. بخاطر اينکه امام کلمه سر خداست، يک افکارهايي انجام ميدهد ما نميفهميم چيست. کنار امام ايستادن خيلي سخت است.
روايتي را در کافي ديدم، در جنگ حنين که دو ماه بعد از فتح مکه بلافاصله اتفاق افتاد و مسلمانها لشگر فراواني داشتند، در نهايت هم پيروز شدند. ابتدا دچار مشکل شدند، به جمعيت خودشان مغرور شدند و خداي متعال صحنه را بر آنها تنگ کرد و بعد با امدادهاي الهي غلبه پيدا کردند. وجود مقدس نبي اکرم به واسطه اميرالمؤمنين کار را تمام کرد. بعد که اين پيروزي حاصل شد حضرت غنائم را تقسيم کردند. در اين جنگ تازه مسلمان شدههاي مکه به سر کردگي ابوسفيان آمده بودند. حضرت غنائم را تقسيم کردند و يک سهم فراواني به تازه مسلمان شدهها و ابوسفيان دادند و چيزي براي مسلمانهاي اهل مدينه و مهاجرين نبود. در روايت دارد دور سعد بن عباده بزرگشان جمع شدند و گفتند: از حضرت بپرسيد: اين تقسيم، تقسيم خداست يا تقسيم شماست؟ اگر تقسيم خداست ما راضي هستيم اما اگر تقسيم شماست، راضي نيستيم. با سعد بن عباده محضر حضرت آمدند. سعد بن عباده گفت: حرف انصار اين است. حضرت سؤال کردند: حرف شما حرف اين رئيس و بزرگ و سيد شماست؟ گفتند: آقا بزرگ و سيد ما شما هستي. خدا سيد ماست. دو سه بار که تکرار شد، گفتند: حرف همين است. امام صادق فرمود: «اين همه نورانيتي که خدا در جنگ بدر و احد و خيبر و صلح حديبيه داده بود، از آنها گرفت.» پيغمبر خدا امين خداست. اولاً پيغمبر خدا را از خدا جدا ميکند. کسي که «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» (نجم/3) «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِم» (فتح/10) است، به پيغمبر هم اشکال ميکردند و پيغمبر هم با شرح صدر تحمل کردند. پيغمبر خدا امين خداست. يعني خدا همه کائنات را به پيغمبر داده تقسيم کند. امين خدا در عوالم است. اميرالمؤمنين قاسم الجنة و النار است. تقسيم کننده بهشت و جهنم خدا در بهشت و جهنم است. نبي اکرم ابوالقاسم و پدر اين آقاي بزرگوار هستند. زمام اين عالم را خدا دست اين آقا داده است. نتيجه اين شد که حق وجود مقدس فاطمه زهرا (س) را غصب کردند، خطبه خوانده و رو ميکند به همين انصار و ميگويد: شما داراي قدرت هستيد. چرا در مقابل ظلم به من سکوت ميکنيد؟ اين چشمپوشي نسبت به حق من چيست؟ احدي پاسخ نداد. اگر انسان توجه به اين نکته پيدا کند که همه عالم به واسطه امام تقسيم ميشود، به اذن الله مالک اوست. هرچه به ما ميرسد از ناحيه او ميرسد، واسطه خير ماست. ديگر نسبت به تقسيمهاي کوچک و کم اهميت به امام اعتراض نميکند.
خداي متعال اينقدر غيبت را طول داده که مؤمنيني که دور حضرت هستند خالص شدند، به اين راحتي شک و ترديد نميکنند. وجود مقدس نبي اکرم با اميرالمؤمنين نزد انصار رفتند. شروع کردند از نعمتهايي که خدا به واسطه پيغمبر خدا به آنها داده گفتند. شما با هم جنگ نداشتيد؟ شما در بدر و احد آمديد به من کمک کرديد. شما با هم جنگ نداشتيد به واسطه من خدا بين شما صلح درست کرد؟ شرمنده شدند و اشکشان جاري شد. آن غفلت موجب ميشود وقتي اسب و شتر تقسيم ميشود، آدم ميگويد. حضرت فرمودند: شما به من حقي داريد. وقتي آمدم شما به من کمک کرديد و من منکر نيستم. شما اموالتان را تقسيم کرديد. شما بخاطر من گرسنه مانديد. يکي يکي حضرت شمردند. بعد حضرت فرمودند: حالا من يک تقسيم کردم. حضرت خضر کشتي را سوراخ کرد. حضرت موسي اشکال کرد، فرمود: من اين کشتي را سوراخ کردم که پادشاه نگيرد. مالشان برايشان بماند و محفوظ شود. حضرت فرمود: من يک تقسيمي کردم شما ببينيد عادلانه هست يا نيست؟ الآن اهل مکه چطور به مکه برميگردند؟ با اسب و شتر، شما هم با من به مدينه برميگرديد. اين تقسيم بدي است؟ پيغمبر يک نگاه دارد، آنها يک نگاه دارند.
اين دعاهايي که براي حضرت ميکنيم يکي از خاصيتهايش اين است که موقعيتي به ما ميدهد، خودمان را هميشه تحت حمايت حضرت ميبينيم. احساس ميکنيم همه حيات ما از اوست. ديگر چانه زدن سر اين چيزها با حضرت درست نيست. آنوقت نسبت به فعل امام اعتراض نخواهيم داشت. حمد الهي اينطور است. ما خودمان را ذيل حضرت حق ميبينيم. ديگر مريض هم شديم الحمدلله ميگوييم. خدايا تو را بر بيماريات بيشتر شکر کنم يا بر سلامت؟ ولي اگر انسان احساس کرد اعوذ بالله خدا زور ميگويد، نميتواند تحمل کند. پس دومين نکتهاي که در اين دعا هست، همه فيوضاتي که به ما ميرسد از امام است. کما اينکه همه شرور از ائمه نار است. «فکَّ به أسرنا» يعني ما را از دست آنها نجات بده. «وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا» يعني آنها ما را کم کردند. دار بائر کوير است، چيزي در آن سبز نميشود. همه چيز کم ميشود به جاي اينکه اضافه شود. بر خلاف وادي ولايت امام است که دار داير است، يک گندم مياندازي يک خوشه ميشود و بعد يک مزرعه بزرگ ميشود. اينجا همه چيز در وادي ولايت امام افزايش پيدا ميکند و در وادي ائمه جور همه چيز کم ميشود. بي برکت ميشود. معدن برکت هستند. آن طرف هرچه هست بي برکت است. اين طرف با برکت است. آنجا يک عمر نمازش هم به درد نميخورد. يک ذکر کنار امام ميگويي تبديل به اشجار بهشتي ميشود. توجه به اين نکته که همه شئون از امام است. آنوقت در اين دعا به ما کمک ميکند که خدايا ما را نجات بده، کم ما را زياد کن، ما را عزيز کن. مؤمن وقتي در دولت باطل قرار ميگيرد، ذليل ميشود. يک ذلت ظاهري حاصل ميشود، اين با امام رفع ميشود.
نکته سوم در اين دعا اين است که فيوضاتي که از امام به ما ميرسد، فيوضات ظاهري و باطني است، اين دعاها را فقط در حد ظاهر نبينيم. «فکَّ به أسرنا» که ميگوييم فقط نگوييم يک اسيري داريم تو آزادش کن. گناه، اسارت در دست جهنم است. آدم از گناه لذت ميبرد، عبد جهنم ميشود. منتهي باطن مؤمن آزاد است، چون مؤمن است ولي ممکن است قوايش اسير شوند. لذا در صراط وقتي ميخواهد در قيامت عبور کند، بعضي هستند ميافتند آتش بهره خودش را از آنها ميگيرد و بعد ادامه راه را ميروند. اين گناه بهره آتش است. آدم اسير آتش ميشود. پس فيوضاتي که در اين دعاها ميرسد ظاهري معنا نکنيد. ما يک ذلت ظاهري داريم، دولت جور ميآيد ذلت ظاهري پيدا ميکنيم. يک ذلت باطني هم پيدا ميشود. آدم را محدود و اسير ميکنند. آدمي که اسير دنيا است ذليل است. طوفانها مؤمن را تکان نميدهند و مثل کوه است. در دولت باطل ميبيني يکوقت کاري سر آدم مي آورند و با پر کاه به حرکت درميآورند و سبک ميکنند. تعريفت ميکنند، تهديدت ميکنند، فرعون وقتي به سحره خودش ميگويد: برويد با حضرت موسي بجنگيد، ميگويند: به ما مزد هم ميدهيد؟ ميگويد: بله، «نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (اعراف/114) به من نزديک ميشويد. براي اينکه يک پرده به فرعون نزديک شود، حاضر است با پيامبر خدا بجنگد. ولي وقتي با موسي کليم برخورد ميکنند، به اين نفس احياء ميشوند، ميگويد: شما را وسط نخلستانها به دار ميکشم و رد شما را گم ميکنم. «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاض» (طه/72) هرکاري ميخواهي بکن. «ٍإِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا» اين همان آدمي قبلي است؟ فقط در اين دنيا دست تو ميرسد. کسي که به ولي خدا رسيد ديگر در دنيا نيست. پايش در دنياست، اين عزت است. پس آن طرف يک ذلت ظاهري و ذلت باطني ايجاد ميشود. حتي آن کسي هم که کنار فرعون و در کاخ فرعون است، ذليل باطني است. وقتي به امام ميرسي هم ذلت ظاهري ميرود و هم ذلت باطني. امام وقتي ظهور ميکنند ذلت ظاهري مؤمنين از بين ميرود و کل بساط جمع ميشود. آن ذلت ظاهري هم از عالم جمع ميشود.
اين نعمتها را ظاهري معنا نکنيم، اينهايي که در اين دعاها ميخوانيم. ظاهري و باطني هردو، توجه داشته باشيم که خيلي از اين گرفتاريهايي که در آن دعاها ذکر ميشود، گرفتاريهايي است که به دست ائمه جور درست شده است. گرههاي کوري است که آنها زدند و فقط هم به دست امام باز ميشود. باز شدن اين گرههاي کور دشوار است. خداي متعال اين ذخيره الهي را گذاشته، همه گرههاي کوري که فراعنه از اول تاريخ در کار عالم زدند، همه درهايي که بستند را حضرت باز ميکند. بايد دولت کريمه بيايد. ما دو تا دولت داريم، دولت لئيم آدمها را ذليل ميکند. مريدهاي خودش را هم ذليل ميکند. يک موقع کسي به من ميگفت: ببين در چين چطور آدمها را جمع و جور ميکنند؟ يک مشت آدم در ايران را نميشود جمع کرد! گفتم: در روايت گوسفند تعبير به مؤمن شده است، دست يک چوپان بدهي، يک چوپان يک گله گوسفند را ميبرد. اما يک قلاده شير را ده نفر هم نميتوانند ببرند. به راحتي نميشود مؤمن را جمع و جور کرد. با امام هست که تفرقها جمع ميشود. گرفتاريهايي که داريم، ذلت ما، فقر ما، بدهيهاي ما، همه ناشي از جريان باطل در مقابل امام در عالم هست. بساط ذلت است، بساط فقر است، «وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» (ماعون/7) آنهايي که آن طرف هستند و امام را تکذيب ميکنند، «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» (ماعون/1) معناي اين تکذيب امام است. «يمنعون الماعون» آب از دستشان نميچکد. ممکن است نمازش هم نماز نباشد، اهل ريا باشد. پس اين شروري که در اين دعا بحث ميشود شروري است که ناشي از ائمه نار است. يک جاهايي هم ما دست داريم و خداي نکرده يک گناه و غفلتي است و از امام فاصله گرفتيم.
نکته ديگري که در دعا براي امام قابل تأمل است، اين است که خيلي از فيوضاتي که از امام به ما ميرسد فيوضات فردي است. آدم در خلوت فردي خودش هم ميتواند از امام بگويد ولي يک فيوضاتي جمعي است. شما اگر بخواهيد بجنگيد يک لشگر نياز داريد. با يک سرباز آماده نميشود جنگيد. اگر من آماده بودم و لشگر آماده نشد، اين لشگر حمله نميکند. در مقابل فيوضات فردي، فيوضات اجتماعي است که از طريق جمع به ما ميرسد و تا جمع نباشد اين فيض واقع نميشود. آنچه در دعاي افتتاح و ديگر دعاها آمده است، خيليها فيوضات جمعي است. ذيل دعاي يونس بن عبدالرحمان که بعد از دعاي عهد محدث قمي نقل کردند، يک جملهاي دارد که خدايا من از سستي و تنبلي نجات بده، «و جعلنا ممن تنتصر به لدينک» ما را از کساني قرار بده که دينت را به وسيله آنها ياري ميکني و موجب عزت و نصرت وليات باشي. اين هم فردي و هم جمعي است. اگر ما جمعي بوديم که براي ظهور آماده بوديم، خداي متعال به وسيله ما کمک ميکند و ممکن است ما ياران ظهور حضرت شويم و الا ما را تبديل ميکند. اگر بنا شد جمع آماده نباشند، استبدال ميشود. من هم آماده باشم ديگر ظهور واقع نميشود. خيلي از فيوضاتي که ميرسد جمعي است. لذا اينکه ما جمعي دعا ميکنيم يک نکته اين است که خيلي از حاجاتي که ما ميخواهيم حاجات جمعي است. خدايا امام زمان را برسان، ما ياران ظهور حضرت باشيم. اگر بخواهد ظهور واقع شود بايد همه جامعه مؤمنين ظرفيت پيدا کنند و کوتاهي نکنند و الا کوتاهي شود، من تنها هم آماده باشم، با من که ظهور واقع نميشود.
شريعتي: شايد همينجاست که حضرت به شيخ مفيد نوشتند که اگر شيعيان ما در اجراي عهدي که با ما بسته بودند، همدل و هم پيمان ميشدند، هيچوقت توفيق زيارت ما از ايشان سلب نميشد.
حاج آقاي ميرباقري: شايد مقصود از زيارت هم ظهور باشد. خيلي از دعاهاي براي زيارت، مقصود ظهور است. بنابراين بايد خودمان را در دعاهايي که براي امام زمان ميکنيم، دعاي براي جمع کنيم. تکي براي خودت دعا کني، خيلي از حاجتها تکي داده نميشود. «اللهم اغن کل فقير» اين ظهور است. اگر تحول جمعي اتفاق نيافتد ممکن است استبدال شود. اين جمع بروند و يک جمع ديگر بيايند. ما باشيم يا نباشيم، يکوقت ديدي توفيق از دست رفت. توجه به اينکه دعاهايي که براي امام زمان هست، خيليهايش دعا براي جمع است. چون اين جمع بايد حول امام شکل بگيرد تا ما بتوانيم برسيم. اين مضمون اجمالاً سه چهار نکتهاي بود که در فهم کلي اين دعاهايي که براي حضرت هست، قابل توجه است.
شريعتي: خيلي نکات خوبي را شنيديم. از مشهدالرضا مهمان همه دوستان خوب روزهدار هستيم. انشاءالله اين لحظات پاياني ماه مبارک رمضان به برکت علي بن موسي الرضا لحظات پر خير و برکتي باشد. «اللهم لا تجعلها آخر العهد من صيامنا أياه فان جعلته فاجعلني مرحوماً و لم تجعلني محروما» خدايا به امام رضا قسمت ميدهيم اين رمضان آخرين رمضان عمر ما نباشد و اگر بود ما را ببخشي و بيامرزي و مورد رحمت تو قرار بگيريم. نه اينکه از اين همه فيوضات محروم شويم. امروز صفحه 350 قرآن کريم، آيات ابتدايي سوره مبارکه نور در سمت خدا تلاوت خواهد شد. قرار هست از مراقبتهاي اين ساعات و اين ايام براي ما بگويند که انشاءالله مهيا شويم براي عيد بزرگ فطر که عيد بندگي و پاداش است.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «1» الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «2» الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ «3» وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «4» إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5» وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ «6» وَ الْخامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كانَ مِنَ الْكاذِبِينَ «7» وَ يَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكاذِبِينَ «8» وَ الْخامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْها إِنْ كانَ مِنَ الصَّادِقِينَ «9» وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ «10»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان. (اين) سورهاى است كه آن را نازل كرديم و (عمل به) آن را واجب كرديم و در آن آياتى روشن فرستاديم. شايد شما متذكّر شويد. هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد. و اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، در اجراى حكم خدا نسبت به آن دو گرفتار دلسوزى نشويد و هنگام كيفر آن دو، گروهى از مؤمنان حاضر و ناظر باشند. مرد زناكار، جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نكند. و زن زناكار جز مرد ناكار يا مشرك را به همسرى نگيرد. واين (زناشويى) بر مؤمنان حرام است.و كسانى كه به زنان پاكدامن وشوهردار نسبت زنا مىدهند و چهار شاهد نمىآورند، پس هشتاد تازيانه به آنان بزنيد و گواهى آنان را هرگز نپذيريد و آنان خود فاسقند. مگر كسانى كه پس از آن (تهمت زدن) توبه كنند و در مقام اصلاح (و جبران) برآيند، كه قطعاً خداوند آمرزنده و مهربان است. و كسانى كه به همسران خود نسبت زنا دهند، و جز خودشان شاهدى نداشته باشند، گواهى هر يك از آنان چنين است كه چهار مرتبه به خدا سوگند ياد كند كه از راستگويان است. و پنجمينبار (بگويد:) لعنت خدا بر او اگر از دروغگويان باشد! و عذاب (سنگسار) را از آن زن دفع مىكند، اينكه او (در مقام دفاع) چهار بار به خدا قسم بخورد شوهرش (در اين نسبتى كه به او مىدهد) از دروغگويان است. و مرتبه پنجم (بگويد:) غضب خدا بر او باد اگر شوهرش از راستگويان باشد. و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، و اينكه خداوند توبهپذير و حكيم است. (رسوا مىشديد و نظام خانوادگى شما مختل مىشد).
شريعتي:
صحن تو و حريم تو و بارگاه تو *** هر حاجت نگفته گمانم روا شود
انشاءالله به زودي زود زيارت حضرت رضا نصيب شما شود. نايب الزياره و دعاگوي همه شما هستيم. اين عهد هميشگي سمت خداييهاست که در مشاهد مشرفه براي هم دعا کنيم. براي همه مردم هر حاجت و خواستهاي دارند، انشاءالله امام رضا(ع) واسطه شوند که خداوند حاجات همه را برآورده کند. در آستانه عيد سعيد فطر هستيم، دوست داريم از اعمال امروز و امشب و مراقبتهاي اين ايام بشنويم. اگر نکتهاي از دعاي افتتاح باقي مانده بفرماييد.
حاج آقاي ميرباقري: در دعاي افتتاح نکاتي را عرض کردم که گرفتاريهاي باطني ما که ما يک ذلت باطني داريم با امام رفع ميشود. يک گرفتاري هم داريم که دستگاه ظلمه و دشمنان نبي اکرم در تاريخ برپا کردند. آن گرفتاريها هم در اين دعا هست و با حضرت رفع ميشود. دو چيز اينجا مطرح است يکي رغبت در دولت حضرت است، «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ» دولت کريم است. گاهي دولت لئيم است. اگر به انسان چيزي هم برسد، انسان به لئامت ميرسد. دولت که کريم شد، همه فيوضات ظاهري و باطني کريمانه است. «تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ» ما در آن دولت جزء دعوت کنندههاي به بندگي باشيم. رغبت در دولت حضرت يک مورد اين است. دوم يک شکايتي است که اين شکوه بايد در انسان پيدا شود، مکرر در دعاها آمده است. اگر اهل اين شکوه نشديم، ممکن است به ما نصرتي نرسد. احساس فقدان بکنيم. احساس کنيم پيامبر و حجتش نيست، در بين ما چيزي نيست. احساس نکنيم الحمدلله همه چيز در حال گذر است. احساس کمبود در همه چيز کنيم! مؤمنين با همه امکاناتي که در دوران غيبت خداي متعال به آنها ميدهد، اين خلأ را بايد احساس کنند که بدون امام کار جلو نميرود. اين معناي تنبلي و کار خود به امام واگذار کردن نيست، کار خودمان را بايد انجام بدهيم و منتظر فرجي باشيم که امام است. «فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ إِمَامِنَا [وَلِيِّنَا] وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَيْنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا» شش مورد هست که اگر کسي اين شش مورد را نديد به آن نقطهاي نميرسد که شکوا پيدا کند. اين شکوه از خدا نيست. سنت و ابتلاء است. اگر اين شش مورد که ذکر شده را احساس بکند و به يک شکوايي برسد، آنوقت از خداي متعال ميخواهد که خدايا به سرعت کار را حل بکن. آن فتحي که خدا در سوره فتح از آن صحبت ميکند، در نماز استغاثه امام زمان رکعت اول سوره فتح مستحب است و رکعت دوم سوره نصر مستحب است. باطن اين فتح و نصر امام زمان است. باطنش ظهور است. لذا هردو سوره، سورهي امام زمان است. انشاءالله خداي متعال اين عيد را عيد ظهور امام زمان قرار بدهد و ما را جزء ياران حضرت قرار بدهد.
ماه رمضان دارد تمام ميشود. اين سفره که ظرف نزول قرآن و ولايت است تمام ميشود. ميشود به نور قرآن و هدايت و شفاء قرآن برسيم. در رمضان بايد روح انسان سالم شده باشد. در بازار عطرفروشها آدم بوي عطر ميگيرد. در ماه رمضان بايد رفتار و اخلاق آدمي ماه رمضاني شود. هيچکس وارد ماه رمضان نميشود که دست خالي برگردد. از جلوههاي امام است. اگر شديم التماس کنيم به خدا که براي ما نگه دارد و تلاش کنيم در طول سال حفظش کنيم. اين محاسبه و مراقبه ميخواهد و الا از دست ميرود. اگر خداي نکرده از قافله جا مانديم، در دعاي وداع امام سجاد ببينيد، بايد آدم اميدش به فضل خدا باشد. بايد قلباً پشيمان باشم و واقعاً عذرخواهي کنم و به فضل خدا چشم بدوزم و از خدا بخواهم اين مهمان عقب افتاده را دستگيري کند، همه فيوضات اين ماه که به خوبها دادي را به من هم بده، در روايت دارد خدا به بعضي روز قيامت ميدهد، ميگويند: خدايا ما عمل کرديم به اينها چرا دادي؟ ميگويد: اينها هم خواستند. گدايي بلد بودند. بخواهيم که خداي متعال ضعف ما را جبران کند. لطف خدا را ببينيم و ضعف خودمان را بفهميم. از دو چيز غفلت نکنيم، شب عيد فطر شب عجيبي است. به اندازهاي که خدا در کل ماه از جهنم آزاد ميکند، امشب آزاد ميکند. جهنم يعني ولايت اولياي طاغوت، در محيط ولايت اميرالمؤمنين ميروي، نجات از جهنم و ورود به بهشت يعني اين، امشب يک چنين شبي است، خداي عيدي ميدهد و ما را از ولايت ائمه جور در ميآورد و در محيط ولايت حضرت ميرويم. شب زيارت مخصوص امام حسين هم هست. آنهايي که از قافله جا ماندند خودشان را به امام حسين برسانند. اشک براي امام حسين بريزند، امام رضا فرمود: همه گناهانشان پاک ميشود. در دعاي وداع ميگويد: خدايا مرا به ماه رمضان بعدي برسان و به من توفيق بده طوري باشم که از ماه رمضان بعدي غافل نباشم. امروز خودمان را براي ماه رمضان بعدي مهيا کنيم که در دعاهاي وداع ماه رمضان آمده است. يکي توجه به فطر و يکي توجه به ماه رمضان بعدي.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي ميرباقري: خدايا اين سال را سال ظهور امام زمان(عج) قرار بده. ما را از ياوران حضرت قرار بده. اسلام و اسلاميان را در پناه حضرت محفوظ بدار. دشمنان حضرت را ريشهکن بفرما. ملت عزيز ايران را به توفيقات روز افزون موفق بدار. خدايا به محمد و آل محمد آنچه در اين ماه به اوليائت عنايت ميکني، به يکايک ما عنايت بفرما. شهداي بزرگوار و امام ما را با انبياء و اوليائت محشور بفرما.
شريعتي: اين آخرين پنجشنبهاي بود که خدمت حاج آقاي ميرباقري عزيز هستيم. در محضر امام رضا از ايشان دعوت ميکنيم که انشاءالله يک روز ثابت در هفته خدمتشان باشيم و از محضر پر فيض ايشان استفاده کنيم. سلام آخر امروز را ميخواهم از طرف همه نوجوانان روزه اولي و همه آنهايي که باني شدند در طرح زيارت اوليها به امام رضا بدهم، انشاءالله خداوند به همه آنها خير بدهد و به زودي به پابوس امام هشتم مشرف شوند.
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين»