حجت الاسلام والمسلمين ميرباقري– ابعاد زيارت اربعين
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد زيارت اربعين
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ميرباقري
تاريخ پخش: 30-08-95
بسم الله الرحمن الرحيم
من گدايي درت را دوست ميدارم حسين *** سائلان محضرت را دوست ميدارم حسين
دست بوس نوکرت بودن براي من بس است *** نوکري نوکرت را دوست ميدارم حسين
بار الها گريه کنهاي حسينم را ببخش *** اين دعاي مادرت را دوست ميدارم حسين
من براي ماندن اسلام بعد از کربلا *** دست زينب پرورت را دوست ميدارم حسين
در ميان آن شهيداني که دورت خفتهاند *** زير پايت اکبرت را دوست ميدارم حسين
در کنار علقمه با ديدن آب فرات *** هيبت آب آورت را دوست ميدارم حسين
مجري: «السَلامُ عَلَيكَ يا ابا عَبدِالله وَ عَلَى الارواحِ الَّتى حَلَّت بِفَنائِك عَلَيكَ مِنِّى سَلامُ الله ابَداً ما بَقيتُ وَ بَقى اللَّيلِ وَ النَّهار وَ لا جَعَلَهُ الله آخِرَ العَهدِ مِنِّى لِزيارَتِكُم السَلامُ عَلَى الحُسَين وَ عَلى عَلى بنَ الحُسَين وَ عَلى اولادَ الحُسَين وَ عَلى اصحابَ الحُسَين وَ رَحمَهُ الله وَ بَرَكاتُه»
سلام ميکنم خدمت شما بينندگان عزيز و ارجمند. در روز اربعين سيد و سالار شهيدان، دعا گوي شما هستيم. نايب الزياره شما در جوار حرم امام حسين و قمر منير بني هاشم خواهيم بود. در محضر جناب حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي ميرباقري هستيم. سلام عليکم و رحمه الله.
حاج آقاي ميرباقري: من هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم.
مجري: امروز روز اربعين است. چهل روز از شهادت اباعبدالله ميگذرد و کاروان اسراي حسين وارد سرزمين کربلا ميشوند. براي شروع از فضيلت اربعين و زيارت اربعين براي ما بگوييد.
حاج آقاي ميرباقري: (قرائت دعاي فرج)
نکته اول اين است که همه بينندگان با آن آشنا هستند. يکي از عباداتي که به طور ويژه در فرهنگي که از اهلبيت به ما رسيده است و فضيلت و اثر و برکت براي آن ذکر شده است، شايد اصلاً نظيري نداشته باشد، الا در اشک بر سيد الشهداء (ع)، زيارت اهلبيت(عليهمالسلام) به خصوص سيدالشهداء است. فضيلت زيارت حضرت به اندازهاي است که براي انسان معمولي مثل ما اصلاً باورکردني نيست. زيارت سيدالشهداء با بهترين اعمال مقايسه شده و افضل آنهاست. با شهادت در راه خدا و در رکاب وجود مقدس نبي اکرم در بعضي زيارات فضيلت هزار شهيد بدر را به آدم ميدهند.
حج که يکي از سرآمد اعمال است، فرمود: حاجي وقتي به طرف خانهي خدا حرکت ميکند، با هر حرکت مرکبش يک حسنه براي او مينويسند. يک سيئه از او پاک ميکنند. قدمش را که روي زمين ميگذارد يک حسنه ديگر براي او مينويسند. وقتي عملش را تمام کرد به او بشارت ميدهند: گذشته تو پاک شده و مواظب آيندهات باش. لذا معصومين(ع) مکرر با خودشان مرکب ميبردند اما پياده به حج ميرفتند. اينقدر عمل با فضيلتي است. در روايت هست که کسي موفق به حج نشده بود. گفت: من امسال موفق به حج نشدم. ولي سرمايه زيادي دارم. چقدر انفاق کنم که جاي حج را بگيرد. حضرت هادي فرمودند: به اندازه اين کوه در راه خدا انفاق کني طلا و نقره جاي اين حج را نميگيرد. عمل خيلي با فضيلت است. ثواب زيارت سيدالشهداء با حج مقايسه شده گاهي گفته شده ثواب يک حج عمره دارد. گاهي گفته شده ثواب هفتاد هزار حج عمره دارد. گاهي گفته شده در هر قدمي که زائر برميدارد ثواب يک حج عمره به زائر ميدهند. با انفاق در راه خدا مقايسه شده افضل انفاقهاست. با بنده آزاد کردن مقايسه شده ثواب آزاد کردن هزار بنده را دارد. در ثواب زيارت کساني که پياده ميروند، روايتي در کامال الزيارات هست که حضرت فرمودند: براي هر قدمي که زائر برميدارد حسنه مينويسند. فرمودند: همين که به حائر ميرسند که نزديکي کربلا است، در روايت هست زائر وقتي به حائر ميرسد ملائکه به استقبالش ميآيند. خداي متعال ميفرمايد: تو از مفلحين و از منجحين شدي. مفلحين و منجحين در قرآن معرفي شدند. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُون» (مؤمنون/1و2) مؤمني که داراي اين صفات هست، اين مفلح است. فرمود: کسي که به زيارت امام حسين با پاي پياده ميآيد، به حائر که ميرسد مفلح و منجح است. عملش که انجام داد به او ميگويند: تو جزء فائزين نوشته شدي. فائزين هم در قرآن فرمود: آنهايي که مقام اطاعت و خشيت و تقوا را با هم دارند، جزء فائزين هستند. وقتي زائر زيارتش را تمام ميکند و ميخواهد برگردد، يک فرستاده از سوي نبي اکرم که يک ملک است سلام نبي اکرم را به اين زائر ميرساند و ميگويند: پيغمبر خدا به تو سلام مخصوص رساند. بعد هم ميگويند: گذشتهها گذشته است. براي آيندهات مواظب باش. اين عملي است که با ثوابهاي فوق العاده است. زائر امام حسين در روز عرفه مثل کسي است که خدا را در عرش زيارت کرده است. اين تعابيري که آمده است در باب زيارات ديگر نيست.
چرا زيارت امام حسين(ع) اينقدر فضيلت دارد؟ يک نکته را اشاره کنم. شايد يک نکته اين باشد هدف اصلي رسيدن به خداي متعال که بايد او را بپرستيم و بنده او باشيم، همه دين هم براي اين است که ما عبد خدا شويم. محبت خدا در ما پيدا شود. مقام محبت و معرفت الهي ما را به عبوديت خدا برساند و عبد مطلق شويم. همه دستورات شرع براي همين است. نماز و روزه، حج، جهاد بايد به محبت خدا ختم شود. اين عبوديت و مقام بندگي که عهدش را با خدا بستيم همان حرکت در صراط مستقيم است. «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ،وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» (يس/60 و 61) مسير عبوديت خداي متعال صراط مستقيم است. اين صراط مستقيمي که بايد در آن حرکت کنيم و به خدا برسيم، و در نمازها هم از خدا همين را ميخواهيم. خدايا ما را هدايت به صراط مستقيم کن. اگر در صراط مستقيم هستيم ما را ملازم اين صراط نگه دار. يعني هميشه در وادي محبت تو باشيم. از صراط محبت جدا نشويم. قدمهايمان هميشه رو به محبت الهي باشد. در روايت هست اين صراط معرفت است. اين صراط مستقيم چيست؟ آيا يک جادهاي است که کشيدند. يک پيامبر از طرف خداي متعال ميآيد يک برنامه به ما ميدهد و ما به آن برنامه عمل ميکنيم. آدرس جاده را ميدهد، ما در آن جاده ميپيچيم و در گردنهها حرکت ميکنيم تا به صراط مستقيم برسيم. صراط مستقيمي که بايد در آن حرکت کنيم تا عبد و بنده شويم آيا نماز و روزه و حج و جهاد است؟ نه اينها نيست. صراط مستقيم شخص امام و ولايت امام است. ورودي صراط مستقيم از دنياست. اگر کسي در دنيا وارد صراط مستقيم شود، ديگر آخرت نميتواند ميانبر بزند. همينجا بايد وارد شود. صراط مستقيم امام است. راه خدا وادي ولايت امام است. لذا در روايت است که امام هم باب الله است. هم سبيل الله و صراط الله و ولي الله است. کسي ميخواهد به اين مقامات برسد بايد وارد وادي ولايت امام شود و از باب ولايت امام وارد شود و در اين وادي سير کند، به مقام معرفت امام برسد و وجه امام را بشناسد، آنوقت به مقام معرفت الله برسد. اين است که اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: اگر صراط مستقيم، صراط معرفت است، معرفت من معرفت الله است. امام در يک موقعيتي قرار دارد که معرفت، معرفت الله است. محبت، محبت الله است. صراط مستقيم است. اين زيارتي که انسان انجام ميدهد که اين همه فضيلت دارد، اين حرکت در صراط مستقيم است.
تصرفي که سقيفه به دشمنان اهلبيت (عليهم السلام) کرده است. صراط مستقيم بين ما و خداي متعال را حذف کرده است. هدف توحيد است، اما رسيدن به معرفت و قرب به حرکت در صراط مستقيم محقق ميشود. صراط الهي يک جادهي آسفالت نيست. فروع هم نيست. صراط الهي خود امام است. اگر کسي ملازم امام شد و با امام حرکت کرد. همسفر امام و پيرو امام شد. هر قدمي که ميرود به خداي متعال نزديک ميشود. تعريفي که در دين کردند اين است که اين صراط مستقيم را برداشتند و گفتند: راه خدا يک جادهاي است، پيغمبر آدرس داده و ما آدرس را ميگيريم و ميرويم. «حسبنا کتاب الله» همين است. در حالي که کتاب خدا که کتاب الهي و نور الهي است، با امام يکي است. «انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض»، «علي مع القرآن و القرآن معه لا يفترقان حتي يردا علي الحوض» (كشفاليقين، ص 236) حضرت با قرآن هستند هرجا قرآن هست. مقامات و اسرار قرآن حضرت هستند، ولي اينطور نيست که حضرت تابع قرآن باشند. بنابراين قرآن هم يک آدرسي که روي کاغذ باشند و بگويند: اين راه را برويد و اين کار را انجام بدهيد و اين ذکر را اينقدر انجام بدهيد، نيست. قرآن مقاماتي دارد بايد سير در مقامات قرآن کرد. اينکه ميگويند: درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است. يعني به اندازهاي که از حقايق قرآن به وجود انسان منتقل شده است، انسان نوراني به نور قرآن شده است، مقامات باطني قرآن را طي کرده است، به همان اندازه درجات بهشت را دارد. قرآن صرفاً الفاظ نيست. قرآن صراط و طريق هدايت است. طريق هدايت با امام يکي است. اماک «من عنده علم الکتاب» است. امام کسي است که «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْم» (عنکبوت/49) همه حقايق قرآن در قلب امام است. امام باقر ذيل اين آيه فرمودند: خداي متعال نفرموده قرآن بين دو جلد کتاب است. در قلب امام است. اگر بايد با يک قرآن طي مسير به سمت خداي متعال کرد، قرآن شفيع ماست و دست ما را ميگيرد و قدم به قدم به خدا نزديک ميکنند و ما را در درجات بهشت جاي ميدهد، اين قرآن با جان امام يکي است. بنابراين نه قرآن صرفاً يک آدرس است و بايد درجات اين قرآن را طي کرد و درجاتش هم با امام بايد طي کرد. «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون» (نحل/44) به اندازهاي که امام وارد وادي ولايت امام ميشود به درجات نورانيت امام راه پيدا ميکند به همان اندازه به قرآن ميرسد. معلم قرآن کسي که اسرار قرآن را به قلب انسان منتقل ميکند امام(ع) است. همه حقايق قرآن در نزد امام است که از اين آيه قرآن چقدر به مخاطب بدهد.
حقايق قرآن نزد قرآن است و به قرآن رسيدن هم با امام ممکن است. آمدند امام را برداشتند، گفتند: قرآن هم يک آدرس شد. ميخوانيم آدرس را پيدا ميکنيم ميرويم. بعد همه ميخواهند راه توحيد بروند، هزار مسلک درست شده، همه هم ميگويند: مقصد خداست، يکي ميخواهد با ذکر برود و يکي با ورد برود. کار شيطان هم همين است، «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» (اعراف/16) نميگذارد انسان در وادي صراط مستقيم حرکت کند. آنوقت هزار سال نماز ميخواند. بايد ولايت امام باشد چون امام صراط است.
بعد از اينکه انسان به امام رسيد، بعد از ايمان فرمود هيچ چيزي به اندازه نماز مهم نيست. فرمود: نماز شب نخوانيد از ما نيستيد. کسي که به امام ميرسد بايد نماز شب هم بخواند. نماز اول وقت بخواند. توجه در نماز و حضور قلب در نماز داشته باشد. امام صادق فرمود: اگر نماز را سبک بشماريد ما شما را شفاعت نميکنيم. پس نماز مهم است ولي کنار امام باشد. فرمودند: همه خيرات از فروع ماست، يکي نماز است. يکي زکات است. پس وقتي شما امام را برميداريد، صراط مستقيم را برميداريد. ديگر نماز، نمازي نيست که در وادي ولايت باشد. نمازي نيست که در واحدي ولايت باشد. در واحدي توحيد نيست. نمازي که در وادي توحيد نيست حجاب است. هر نمازي ميخواند از خدا دورتر ميشود. هزار سال عبادت کرد و پايانش دشمن خدا و اولياي خدا شد. آنچه ما را به خدا ميرساند امام است. اگر کسي به امام رسيد خوابش هم ذکر است. اگر کسي وارد خانه امام شد، اين آدم خوابش هم ذکر ميشود. «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه» (نور/37) تجارت و خريد و فروشش مانع ذکرش نيست.
پس اول آن کسي که ما را به خدا ميرساند امام است. رو به امام آوردن است. با امام بودن است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه/119) از خدا بترسيد و همراه صادقين باشيد. نه خودتان سرتان را زير بياندازيد و جلو برويد، اين راه راهي نيست که خودت بروي. خداوند متعال پيغمبري در اقوام گذشته مبعوث کرد، هرچه دعا کرد مستجاب نشد. عرض کرد خدايا چطور شد سنت برگشت، من مستجاب الدعوه بودم. برايش پيغام آمد پيغمبر فرستاديم. اگر از راه او آمدي حرفت را ميشنويم. و الا نميشنويم. امام صراط است. با امام بودن انسان را خدا ميرساند و اين اصل است. وقتي با امام بودي بايد ترک گناه کني و ترک مکروه هم کني. مثل سلمان که شدي بايد حواست جمع باشد ترک اولي نکني. ما بايد ترک اولي نکنيم و مکروه هم انجام ندهيم. اگر کسي به امام رسيد اين ارزش پيدا ميکند. ولي اگر به امام نرسيد هزار سال نماز هم فايده ندارد.
خداي متعال در قرآن ميفرمايد: «قُل أرأيتُم ان أصبَح مائُكم غَوراً فَمَن يَأتيكم بِماءٍ معين» (ملک/30) اگر اين آب گوارايي که از آسمان ميآيد در چشمهها جاري ميشود. نهرها به دنبال شما تشنهها ميدوند، در اعماق زمين پنهان ميشوند. چه کسي به شما آب گوارا ميدهد؟ ظاهر اين آيه خيلي روشن است. باطنش را در روايات تفسير کرده است. اين آبي که خداي متعال فرموده که اين آبي که در اختيار شما قرار داديم آبي است که به شما داديم. مقصود از آب ابواب است. ابواب يعني ائمه، يعني چه ائمه ابواب هستند؟ ائمه باب الله هستند. اگر اين سرچشمه حيات پنهان شود از دست شما خارج شود، چه کسي در اختيار شما حيات قرار ميدهد؟ امام چون باب الله است سرچشمه حيات است. اگر کسي از وادي ولايت امام خارج شد، به توحيد و سرچشمه حيات، به حقيقت معرفت الهي راه پيدا ميکند. پس امام باب الله و صراط است. امام سبيل و وجه الله است. اگر با امام بودي خوابت هم ذکر ميشود. خانهات هم مسجد ميشود. اگر با امام نبودي مسجد تو هم مسجد ضرار است. نمازت هم تو را از خدا دور ميکند. کيفيت با امام بودن است. يک زمان کيفيت صلاه مهم است و يک زمان خشوع در صلاه مهم است.
خيليها در نمازهايشان غش ميکردند. ائمه فرمودند: اين بازيها چيست در ميآوريد؟ وقتي با امام بودي دو رکعت نمازت معراج است. وقتي با امام نبودي هزار سال نماز هم يک قدم تو را نزديک نميکند. علت اينکه زيارت اينقدر فضيلت است اين است که زيارت با امام بودن است. زائري که از راه دور ميآيد پياده و سواره خودش را به امام ميرساند، زيارت قصد الامام است. لذا در زيارت هم گفتند: کسي که ميآيد به شرط معرفت است. به اندازه درجات معرفت به او فضيلت ميدهند. زيارت با معرفت اين ثوابها را دارد. معرفت يعني چه؟ معرفت مقاماتي دارد. مقام حداقلش که بدون او ديگر زيارت ارزش ندارد، اين است که امام را خليفه الهي بداند. يعني بگويد: حرف امام حرف خداست. اطاعت فرمان او واجب است. از اين مقام به ملک عظيم تعبير شده است که کسي در يک مقامي باشد که حرفش حرف خدا باشد. امام صادق فرمود: خداي متعال ما را با خودش يکي کرده است. ولايت ما را ولايت خود قرار داده است. آنچه مهم است اين است که امام در مقامي است که حرفش حرف خداست. اطاعتش اطاعت خداست. محبتش محبت خداست. اين قراردادي نيست. جنب الله به حضرت در قرآن تفسير شده است. بايد جنب الله باشد که وقتي به امام رسيدي کنار خدا باش. اين امام است که طاعتش طاعت الله است. امام در يک چنين مقامي است. همه توحيد با رسيدن به امام حل ميشود. به امام رسيدي کار تمام است. دست شيطان به تو نميرسد. به امام نرسيدي هرکسي که باشي، شيطان تو را شکار ميکند. در روايت داريم وقتي حضرت مبعوث شد، اميرالمؤمنين فرمود: صداي ناله شيطان را شنيدم. فريادش بلند شد. وقتي حضرت متولد شد، راههاي آسمان بسته شد فهميد خبري در آسمان است. گشت و پيدا کرد فهميد مکه است. به جبرئيل گفت: چه خبر است؟ خواست داخل شود راهش ندادند. گفت: پيغمبر آخر الزمان متولد شده است. ملاک بندگي و حرکت در صراط مستقيم است. صراط مستقيم هم امام است. زيارت اينقدر فضيلت دارد چون قصد الامام است. اينها آمدند تا از طريق امام حسين مقرب خدا شوند. ميگويند: شما وسيله تقرب ما به خدا باش. زيارت يعني از وادي ولايت امام به سمت خدا رفتن. امام رضا فرمود: وقتي از منزلتان بيرون ميآييد، جلوي خانه ميآيي بگو: بسم الله و بالله. با استعانت از حق پا در وادي ولايت بگذارم. اينجا از وادي ولايت امام ميخواهم به سمت خدا بروم. داريم: کسي که نماز صبحش را خوب بخواند، از وادي امام حسين عبور کرده است. معني «اشهد انک قد اقمت الصلاه» همين است. يعني کسي که اهل نماز است از وادي امام حسين به سمت خدا ميرود. اين حلقه مفقوده که دشمنان نبي اکرم برداشتند، که ديگر نه عبادات و مناسک معني دارد. چون عبادات از وادي صراط مستقيم و ولايت انسان را به خدا ميرساند. نه رياضات نتيجه ميدهد. همه ميگويند: مقصد خداست. ولي با کدام پا و از کدام صراط؟ ميگويند: قرآن. قرآن که آدرس نيست. قرآن در قلب امام است. با اندازهاي که با امام سير ميکني به قرآن ميرسي. دست کسي به قرآن ابتداعاً نميرسد. قرآن از طريق امام واسطه نزولش وجود مقدس نبي اکرم است. بعد ائمه(ع) هستند. پس هم باب قرآن بسته شده است، هم باب توحيد بسته شده است. رياضت و ذکر کسي را به خدا نميرساند. با امام بودن شرط دارد.
علت اينکه زيارت اينقدر با فضليت است بخاطر امام است. انسان مقصدش امام است، با امام عهد ميبندد. راه خدا از وادي ولايت امام ميرود. بقيه خيرات به دنبالش ميآيند. کسي زيارت رفت اهل نماز هم ميشود. فرمود: کسي که خداي متعال محبت اهل بيت من را به او بدهد، ده صفت در دنيا و آخرت به او ميدهد. زهد و بيقراري در دنيا، رغبت به عبادت است، نشاط در قيام الليل، هم اهل شب زندهداري ميشود، هم اهل نشاط در شب ميشود. نشاط را براي آدم تأمين ميکند. اين زيارت امام يکي از آثارش معيت است. مناسکي که آدم با امام طي ميکند، يعني انسان وقتي به زيارت امام ميآيد، اگر اين زيارت واقعي شد، چه چيزي گير انسان ميآيد؟ مناسکش در زيارات عاشورا آمده است. هم اشک براي امام حسين اين سير را در آدم ايجاد ميکند و هم زيارت. معني زيارت عاشوا همين است. وقتي آدم زيارت ميآيد از سلام به امام شروع ميکند. توجه به عظمت و مصيبت امام پيدا ميکند که سماوات و ارض را در برگرفته است. به يک بصيرتي ميرسد که اين صف درگير با سيدالشهداء يک امت تاريخي است. اين بصريت براي او موضع گيري ايجاد ميکند تا لعن و برائت، معيت يعني همين. انسان وقتي با دشمن کسي است با خود او نيست. انسان وقتي بصيرت پيدا ميکند و ميدان درگيري امام با دشمن را ميفهمد، بعد صفش را با دشمن جدا ميکند، آرام آرام به همراهي ميرسد. همراهي هنوز حاصل نشده است. وجاهت است، قرب است، معيت و ثبات قدم است.
يکي از چيزهايي که در عاشورا به دست ميرسد، اين است که انسان به معيت با امام ميرسد. امام راحل الي الله است. عبد خداست. اوست که دارد به سمت خدا ميرود. ما با امام حرکت ميکنيم و امام ما را ميبرد. اينکه حضرت سفينه هستند يعني همين، يعني در درياي طوفاني و مواج و ظلماني که شيطان با اولياي طاغوت ايجاد کردند، اين کشتي است که ما را از امواج نجات ميدهد. اين چراغ ما را از ظلمات نجات ميدهد. با امام که همراه شديم در وادي نور هستيم. بيرون وادي ظلمات است. زيارت يعني اين که ما را به معيت با امام ميرساند. اين جمعي که اينجا هستند همه مع الامام هستند. بخاطر همين يک قدم که برميداري حج است.
مگر همه ثوابها غير از اين است که انسان به قرب خدا ميرسد؟ به معرفت خدا ميرسد و رحمت خدا را درک ميکند؟ پس هر ثواب يعني يک مويي از معرفت الهي در قلب انسان بيايد. مگر همه انوار معرفت الهي در امام خلاصه نميشود؟ بنابراين همه عبادات اگر قبول شوند، بايد ما را يک قدم به امام نزديک کنند. نماز مقبول خاصيتش اين است که يک قدم ما را به امام نزديک ميکند. يعني يک نوري از امام در قلب انسان ميآيد، يعني معرفت الله و محبت الله هم ميآيد. پس ثواب همه عبادات، ولايت است. زيارت هر يک قدم شما را به اندازه حج به امام نزديک ميکند. هر قدم يک حجاب بين او و امام برداشته ميشود. توحيد و معرفت و ثواب يعني اين، معيت هم همين است. چشم و گوش و زبان و همه قوايش بايد با امام باشد. نميشود عقلت جدا باشد و دستت با امام باشد. اگر عقل خودش مستقل شد، هيچوقت ما را به امام نميرساند. دل من بايد تابع امام شود. فهم من بايد تابع امام شود. اگر دلدادگيهايم جدا از امام شد، هواي من هواي اميرالمؤمنين نشد، اين ديگر نميتواند با امام باشد. کسي که با امام است، قلب و دل و محبتهايش هم بايد تابع امام باشد. دشمنيهايش تابع دشمنيهاي امام باشد. زيارت آدم را به جايي ميرساند که «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» محب شما را دوست دارم و با دشمن شما دشمن هستم. نماز هم انسان را به امام ميرساند. ميگويند: اگر کسي نمازش را خوب خواند ما دستش را ميگيريم. نماز مقبول آخرش شفاعت امام است. آن است که کار را حل ميکند. معيت و ثوابي که در عبادات هست در زيارت به نحو کامل بدست ميآيد.
اين زيارت سير الي الله است. من اين سفر را با گردشگري و توريسم مقايسه کنم. در فرهنگ توسعه گردشگري و توريسم هست که يک صنعت است. حرف و فنوني هم دارد که از يک زاويه معطوف به توليد ثروت است. بيش از توليد ثروت بيشتر معطوف به انتقال فرهنگ است. صنعت توريسمي که غرب توليد کرده است و دارد به جهان منتقل ميکند، با فنون خودش که فنون مختلفي دارد، مثلاً هتلداري و شهربازيهايش چطور است. شهربازي روي آب درست ميکنند. آدم آنجا ميرود مست دنيا ميشود. شهربازي درست ميکنند سه روز آنجا ميروند و مست دنيا ميشوند. مثل ما که سه روز اعتکاف ميرويم. ما غرب را از دريچه توريسم شناختيم. اين زيارت گردشگري نيست. توريسم نيست. اين زيارت سفر الي الله است که از وادي ولايت امام ميگذرد. اثرش انتقال فرهنگ توحيد و ولايت به جامعه است. اخلاقش اخلاق الهي ميشود. صبرش همه فرهنگ الهي ميشود. اثر اين زيارت دقيقاً ضد اثر توريسم غربي است. توريسم غربي انتقال فرهنگ مادي ميدهد. عشق به دنيا را بالا ميبرد. گاهي منشأ پيدايش يک تحولات اجتماعي عظيم ميشود به سمت توسعه غربي، زيارت مبدأ پيدايش تحولات عظيم به سمت عصر ظهور ميشود. در محور زيارت حول امام امت سازي ميشود. نه در مقياس ملي، در مقياس فراملي و جهاني امت سازي ميشود. اين که غربيها منتشرش نميکنند به دليل اين است هنوز مطالعات جامعه شناسانه و مردم شناسانه خود را انجام ندادند. مخالفان اين زيارت چه کساني هستند؟ پرچم داران توسعه که ميخواهند يک نظام واحد جهاني بر محور ادبيات فرهنگي خودشان ايجاد کنند، هويت بشر را القاء کنند، اين زيارت همه هويتها را در هويت تشيع منحل ميکند. اينجا همه نژادها کنار ميرود و همه محب سيدالشهداء هستند. همه در حق هم فداکاري ميکنند. در محور امام همه به هم عشق ميورزند. اين وسعت بستر پيدايش يک تحول عظيم تاريخي است. حضرت زينب خطبهاي در شام خواندند، به يزيد گفتند: همه کارها و تلاشت را بکن. اين کاري که امام حسين کرده و وعدهاي که خدا داده است قطعي است. اين بستر امت سازي تاريخ است. مخالفانش غرب و تمدن غرب است. اين شبکه طرفداران غرب فرقي ندارد کجا باشند. مخالف ديگرش طرفداران جريان خوارج و جمليها هستند. سه دسته با حضرت امير جنگيدند که ادامهاش ميشود اروپاي فعلي. تمدن غرب فعلي، اين سه دسته هر سه به اشکال مختلف مخالف هستند. داعش و روشنفکريهاي ترکيه و اروپا مخالف هستند. اين ضد توسعه غربي است. اول کاري که ميکنند ميخواهند اين الفت را به هم بزنند و ما بايد تلاش کنيم که اسباب گسترش اين الفت اضافه شود. اين زيارت اثر تربيتي فردي دارد. هرکس برميگردد يک قدم به خدا نزديک شده است. ملکي از طرف نبي اکرم ميآيد ميگويد: همه گذشتهات را پاک کرديم و فکر آينده باش. ولي اثر اجتماعي جامعه سازي و امت سازي است. هيچ چيز به اندازه زيارت امت بر محور امام يعني بر محور توحيد و صراط مستقيم درست نميکند. اربعين يک تجلي از امت عصر ظهور است. يک جلوهاي از اخلاق امام حسين و امام زمان در صاحبخانهها پيدا ميشود و يک جلوه هم در مهمانها. مردم را در درجه اول مهمان محبتشان ميکند و بعد مهمان طعام و مکانها. درک و متقابل شده اين محبت که اين بهترين رشته ايمان است. محکمترين رشتهاي است که شما را به خدا وصل ميکند. ايمان حب الامام است. حب در راه خدا و دشمني در راه خدا، دشمني با دشمنان خدا و دوستي با دوستان خدا. پيشرفت به سمت تمدن اسلامي با زيارت واقع ميشود. توسعه غربي با گسترش توريسم واقع ميشود.
مجري: «ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه»
چراغي را که ايزد برفروزد *** هر آن کس کفو کند، ريشهاش بسوزد
هرکس بخواهد اين چراغ را خاموش کند، قطعاً نابود ميشود. دعا بفرماييد.
حاج آقاي ميرباقري: خدايا ثواب زيارت سيدالشهداء را روزي همه بگردان. زيارت همه زائران را مقبول درگاه خودت قرار بده. اين زيارت را بستر آمادگي امت اسلامي براي ظهور وجود مقدس حضرت بقيه الله قرار بده. به همه ما توفيق درک ظهور حضرت و شهادت در رکاب حضرت را عنايت بفرما.
مجري: از توجه همه شما ممنون هستم.