برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تفسير سور جزء سي
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري
تاريخ پخش: 94/05/31
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميگويم به همه تان سلام به شما و ايمان هميشگي تان سلام به شما و دلهاي آرامتان خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو ميکنم در هر کجا که هستيد تنتان سالم باشد و قلبتان سليم خيلي خوشحاليم همراه شما هستيم ايام دههي کرامت مبارکتان باشد حاج آقاي ميرباقري سلام عليکم و رحمةالله
حاج آقا ميرباقري: عليکم السلام و رحمة الله خدمت شما و بينندگان و همکاران عرض سلام دارم
شريعتي: سلامت باشيد هفتهي گذشته در ذيل بحث تفسير جزء سي قرآن کريم آيات سورهي مبارکهي ناس را براي ما تفسير کرديد ادامهي فرمايشات ايشان را ميشنويم
حاج آقا ميرباقري: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين و لعنة علي اعدائهم اجمعين اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن صلواتک عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في کل الساعة ولياً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتي تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فيها طويلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خيره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک دو سه نکته را ميگويم در فضيلت قرائت سورهي ناس و فلق که دو سورهي آخر قرآن هستند از سورههاي کوچک روايت فراواني وارد شده مثلا فرض کنيد قبل از خواب اگر کسي سه مرتبه هر يک از اين دو سوره را بخواند و صد مرتبه توحيد اگر نشد پنجاه مرتبه در بعضي روايات داريم فضائل فراواني ذکر شده دورهي نوجواني هم تاکيد شده خوانده شود تا در سلامت و عافيت تا آخر عمر به سر ببرد برکات فراواني است از جمله تاکيد شده که اين دو سوره در نماز وتر خوانده شود وتر در روايات گاهي به سه رکعت بعد از نافلهي شب که مجموعه شفع و وتر است گفته ميشود در اين سه رکعت تاکيد شده معوذتين خوانده شود روايت اول را مرحوم شيخ طوسي در تهذيب نقل کردند از يعقوب بن يقطين که از موسي بن جعفر سوال کرده در باب سورهاي که در نماز وتر خوانده ميشود همان شفع و وتر بعضي گفته اند در هر سه رکعت توحيد خوانده شود کما اين که رواياتي داريم حضرت فرمود توحيد ثلث قرآن است اگر در اين سه رکعت سورهي توحيد را بخواني بعد از حمد ثواب ختم قرآن را دارد آن هم در نماز بعضيها گفته اند در شفع معوذتين فلق و ناس خوانده شود کدام را بخوانيم حضرت فرمودند اِعمَل بِمَعُوذَتَين و توحيد در شفع معوذتين بخوان در وتر توحيد را بخوان روايت ديگر از امام باقر عليه السلام مرحوم صدوق در ثواب الاعمال نقل کردند مَن اَوتَرَ بِالمَعُوذَتَين کسي که وترش را به معوذتين بخواند احتمالش همين سه رکعت است يا وتر را توحيد و معوذتين را در شفع بخواند که در امام رضا هم نقل شده کسي که همراه حضرت بوده از مدينه تا مرو بيست و چهار ساعت حضرت را نقل ميکند به نافلهي شب ميرسد ميگويد حضرت در سحر در رکعت نافلهي شب در هر رکعت سي مرتبه توحيد ميخواندند تاکيد شده در روايات که اگر کسي در دو رکعت نافلهي شبش در هر رکعت سي توحيد بخواند گناهي بين او و خدا نميماند در رکعت سوم و چهارم و پنجم و ششم دو رکعت دوم و سوم نافلهي شب نماز جعفر را ميخواندند هم ثواب نماز شب داشته باشند هم نماز جعفر طيار در رکعت هفتم و هشتم تبارک و هل اتي در دو رکعت شفع در هر رکعت سه مرتبه توحيد و در وتر سه مرتبه توحيد و فلق و ناس ميخواندند و قنوت هفتاد مرتبه استغفار امام باقر فرمودند هر کس وترش را با معوذتين و توحيد بخواند احتمال است که دو رکعت شفع معوذتين وتر هم توحيد که با روايت شيخ طوسي يکي ميشود به او گفته ميشود ابشر فقد قبل الله وترک خداي متعال نماز وتر تو را قبول کرده نکتهي مهمي است که خدا قبول بکند عمل زيادش اگر قبول نشود هيچ ارزشي ندارد کمش اگر قبول شودکم نيست اگر خدا بپذيرد کم نيست چيزي که خدا پذيرفت بخشنده است در مقابل کمترين عمل بيشترين پاداش را ميدهد در روايت دارد دو رکعت نماز مقبول داشته باشيد جايتان در بهشت است اين فضيلتهايي که براي اين دو سوره براي قرائتش ذکر شده قبل از خواب در نافلهي شب و اوقات ديگر به خصوص در نافلهي شب که بهترين اوقات و عبادات است تاکيد شده آن هم در بهترين رکعاتش که نماز وتر است معوذتين خوانده شود و موجب قبولي نماز ميشود در سورهي ناس يک نکتهاي را اول عرض کرديم که ظاهر اين سوره خطاب به وجود مقدس نبي اکرم است که «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلَـهِ النَّاسِ» (ناس/ 3-1) شما بگو من پناه ميبرم «مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» (ناس/ 4) پناه بردن حضرت معنايش چيست؟ بنا شد عرض بکنيم دوم اين که ما هم ظاهرا مخاطب به اين سوره به تبع نبي اکرم هستيم و ما هم بايد پناه ببريم «بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلَـهِ النَّاسِ» از شر وسواس خناسي که وسوسه در سينهي انسانها ميکنند که اعم از جن و انس است «مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ» (ناس/ 6) اين نگاه را ترجمه کرديم عرض کرديم ظاهرا از قرآن و معارف استفاده ميشود که زندگي ما در اين دنيا هم به يک نوعي مخلوط با ملائکه از يک طرف و شياطين از يک طرف است ما در اين جهان که ميآييم با دو عالم مواجه هستيم يکي عالم انبيا بر محور نبي اکرم و يکي هم عالم شياطين يک طرف شياطين و قواي شيطان و جنود شيطان يک طرف هم عالم نبي اکرم و ملائکه که اين طرف عالم نور است آن طرف عالم ظلمت اين طرف پايانش جنه است آن طرف پايانش نار و جهنم است ظاهرا ما با اينها مخلوط هستيم در اين دنيا از آن طرف «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ، نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ» (فصلت/ 31-30) ملائکه به آنهايي که پاي بندگي خدا ايستادند و استقامت کردند ميگويند ما در دنيا هم با شما بوديم دوست شما بوديم پس در دنيا هم مومنين آنهايي که در راه توحيد و نبي اکرم قدم برمي دارند هم نشين با ملائکه هستند ملائکه محافظ آنها هستند در تفسير علي بن ابراهيم است کُنَّا نَحنُ مَعَ الشَّيَاطِين ما از طرف خداي متعال مامور بوديم شما را از شياطين حفظ ميکرديم يک طرف با شياطين يک طرف ملائکه که شياطين به آدم تصرف ميکند همان طور که خون در رگ و اندام انسان جاري است قواي شيطان قدرت نفوذ دارد با ما ميآيند مينشينند برخواست ميکنند بعضيها را «وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَـنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» (زخرف/ 36) شيطان اگر کسي خودش را از ذکر رحمن برگرداند به کوري حضرت رحمن و چشم پوشي از او گراييد شيطاني را برمي انگيزيم که قرين او ميشود «وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ» (زخرف/ 37) آنها را از راه باز ميدارند اگر کسي همنشين با شيطان شد اين زندگي با شيطان را هدايت ميبيند نگاهش عوض ميشود اين آيه را برمي گردم نکاتي در آن است هم اين طرف شياطين هم آن طرف ملائکه و تصرفاتي هم ميکنند تصرفات شياطين فراوان است کما اين که تصرفات ملائکه قلب هر مومني دو گوش دارد در يکي ملک ميدمد در يکي شيطان وقتي نيت گناه ميکند ملک باز ميدارد شيطان وسوسه ميکند يکي از کارهايشان هم وسوسه است يک روايت را ميخوانم براي همين جهت که ببينيد شياطين چقدر با ما و هم چنين ملائکه نزديک اند اين روايت از کتاب شريف کافي است روايت فراوان است يک بابي مرحوم مجلسي در کتاب السماء و العالم باز کردند باب ذکر ابليس و قصصه خيلي باب خواندني است 177 روايت آوردند يک نکاتي را هم تذکر دادند خيلي مفيد است اين روايت هم جالب است بيشتر روايت سعي ميکنم از کافي بخوانم که به لحاظ سند تقريبا قابل مناقشه نيست در اين حديث از امام صادق نقل کرده قَالَ مَا اجْتَمَعَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَصَاعِداً إِلَّا حَضَرَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مِثْلُهُمْ فَإِنْ دَعَوْا بِخَيْرٍ أَمَّنُوا وَ إِنِ اسْتَعَاذُوا مِنْ شَرٍّ دَعَوُا اللَّهَ لِيَصْرِفَهُ عَنْهُمْ وَ إِنْ سَأَلُوا حَاجَةً تَشَفَّعُوا إِلَى اللَّهِ وَ سَأَلُوهُ قضاهَا وَ مَا اجْتَمَعَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْجَاحِدِينَ إِلَّا حَضَرَهُمْ عَشَرَةُ أَضْعَافِهِمْ مِنَ الشَّيَاطِينِ فَإِنْ تَكَلَّمُوا تَكَلَّمَ الشَّيْطَانُ بِنَحْوِ كَلَامِهِمْ وَ إِذَا ضَحِكُوا ضَحِكُوا مَعَهُمْ وَ إِذَا نَالُوا مِنْ اولياء اللَّهِ نَالُوا مَعَهُمْ فَمَنِ ابْتُلِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بِهِمْ فَإِذَا خَاضُوا فِى ذَلِكَ فَلْيَقُمْ وَ لَا يَكُنْ شِرْكَ شَيْطَانٍ وَ لَا جَلِيسَهُ فَإِنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَقُومُ لَهُ شَيْءٌ وَ لَعْنَتَهُ لَا يَرُدُّهَا شَيْءٌ ثُمَّ قَالَ ص فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَلْيُنْكِرْ بِقَلْبِهِ وَ لْيَقُمْ وَ لَوْ حَلْبَ شَاةٍ أَوْ فُوَاقَ نَاقَةٍ (اصول کافي، ج 3، ص 269) هيچ جمعي از مومنين سه به بالا دور هم جمع نميشود از ملائکه هم مثل آنها حاضر ميشوند سه مومن اند سه ملک حاضر ميشوند همراهي شان ميکنند مومن است دعاي خير ميکنند برايشان آمين ميگويند از شري پناه به خدا ببرند دعا ميکنند خدا از آن شر محفوظ بدارد اگر حاجتي بخواند ملائکه شفاعت ميکنند همراهشان ميکنند از آن طرف ميفرمايد از منکرين نبي اکرم و توحيد جاحد يعني منکرين توحيد و ولايت از اين منکرين سه نفر که جمع ميشوند ده برابر شيطان در مجالسشان حاضر ميشود با آنها همراهي ميکنند بخندند با آنها ميخندند متعرض اوليا خدا شوند پشت سرشان بدگويي بکنند مشارکت ميکنند بنابراين اگر شما يک موقعي در اين مجلسي گير افتاديد سعي کنيد برخيزيد ننشينيد شما هم نشين شيطان نشويد اگر يک موقعي هم نتوانستيد اگر با آنها نشستيد خداي متعال به آنها غضب ميکند و اگر خدا غضب بکند هيچ چيز با غضب خدا مقابله نميکند نماز و روزه و عباداتتان به باد ميرود در اين مجلسي که مينشينند ذکر دشمنان اولياء خدا و ذکر عليه آنها ميکنند ننشينيد اگر نميتوانيد فرمود با قلبتان انکار کنيد و اگر به اندازهي فرصت کوتاه هم پيدا کرديد باز هم برخيزيد اين طور با ما آميخته اند اين هم نکتهي دوم که شياطين در زندگي ما حضور پيدا ميکنند اگر کسي در وادي انبيا بود هم نشينش ملائکه هستند در وادي شياطين بود هم نشينش شياطين هستند مومن وقتي مينشيند ملائکه هم ميآيد دائما مخير هستيم کدام عالم را انتخاب بکنيم ممکن است گاهي انسان مومن هم باشد ولي بعضي از رفتارهايش شياطين را تحريک وسوسه بکند اگر در خانهاي موسيقي باشد شياطين ميآيند روايات متعدد داريم اگر تلاوت قرآن باشد شياطين ميروند چطور حشرات از مزلبه خوششان ميآيند از گلستان بلبل خوشش ميآيد نکتهي دوم اين است که مواجهه با اين شياطين که ميآيند در زندگي ما وسوسه ميکنند اين شياطين وسوسه ه ميکنند راه توحيد را ميبيندند نميگذارند انسان سالک الي الله شود از کوچکترين عملي که انجام ميدهي وسوسه ميکنند تا سخت ترين مقامات سلوک وسوسه شان هم پنهاني است در قلب و روح و صدر است آدم ميخواهد يک نماز جماعت بخواند وسوسه ميکنند تا آن اولياء خدايي هم که مراقبههاي قلبي سنگين دارند در آن مقامات وسوسههاي خودشان است هيچ کجا رها نميکنند همين باب يک روايتي را نقل کرده فرمود حضرت عيسي مسيح پيغمبر اولوالعزم خداست بر سر قلهي کوهي نشسته بود علي جبل کوه اريحا بود صَعِدَ عيسى عليه السلام عَلَى جَبَلٍ بالشامِ يُقالُ لَهُ : أريحا ، فَأتاهُ إبليسُ في صُورَةِ مَلِكِ فلسطينَ فقالَ لَهُ : يا روحَ اللّه ِ ، أحيَيتَ المَوتى و أبرَأتَ الأكمَهَ و الأبرَصَ ، فاطرَحْ نفسَكَ عنِ الجَبَلِ ، فقالَ عيسى عليه السلام : إنَّ ذلكَ اُذِنَ لي فِيهِ و هذا لَم يُؤذَنْ لي فِيهِ شيطان در قالب ملک فلسطين آمد فقال له يا روح الله گفت درست است مردهها را زنده ميکني کور را شفا ميدهي آدم ابرص را شفا ميدهي اين معجزات شماست اگر اين طوري است که حيات از نفست ميجوشد خود را از بالاي کوه بينداز اگر نمردي به حضرت ابراهيم هم ور ميرود آن کار را خدا به من اجازه داده من عبد هستم اگر به من اجازه ميداد اين کار را هم ميکردم ميديدي که هيچ اتفاقي نميافتاد ولي در اين کار ماذون نيستم در روايت ديگر دارد جاءَ إبليسُ إلى عيسى عليه السلام فقالَ : أ لَيسَ تَزعُمُ أنّكَ تُحيِي المَوتى ؟ قالَ عيسى عليه السلام : بَلى ، قالَ إبليسُ : فاطرَحْ نفسَكَ مِن فَوقِ الحائطِ ، فقالَ عيسى عليه السلام : وَيلَكَ ! إنَّ العَبدَ لا يُجَرِّبُ رَبَّهُ ، و قالَ إبليسُ : يا عيسى ، هل يَقدِرُ رَبُّكَ على أن يُدخِلَ الأرضَ في بَيضَةٍ و البَيضَةُ كَهَيئَتِها ؟ فقالَ : إنّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ لا يُوصَفُ بِعَجزٍ ، و الذي قُلتَ لا يَكونُ به حضرت گفت خودت را از ديوار بينداز ببين ميبيني يا نه حضرت فرمود نه من ماذون در اين کار نيستم اگر اجازه داشتم اين کار را ميکردم هيچ اتفاقي هم ميافتاد در روايت دارد که به حضرت عرض کرد شروع کرد وسوسه کردن خداي تو ميتواند که زمين را در يک تخم مرغ قرار بدهد تخم مرغ بزرگ نشود زمين کوچک نشود حضرت جواب دادند فرمودند خداي متعال توصيف به عجز نميشود اين کار نشدني است ربطي به عجز و قدرت خدا ندارد ميآمد سر به سر ميگذاشته با انبيا از اين جنس منتها در مقابل انبيا گاهي ظاهر ميشده ميدانسته آن جا که جاي پنهان کاري نيست آشکار ميآمده حضرت وقتي داشت اسماعيل را ميبرد براي قرباني کردن خودش مستقيم آمد مجسم شد براي حضرت عيسي حضرت موسي مجسم ميشد نصيحت ميکرده از چيزهايي که در روايات زياد است پس شياطين هستند وسوسه ميکنند با همه هم کار دارند ميخواهند همه را گرفتار بکنند حاصل وسوسه شان اين است که انسان راه توحيد را نرود در وادي ولايت قدم برندارد هرکجاي ديگر رفت با او همراهي ميکنند انسانها در مواجهه با شيطان چند دسته ميشوند يک دسته هستند که به تعبير روايات شيطان قرين آنها ميشود هم نشين با شيطان ميشوند آيهي قرآن است «وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَـنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» اگر کسي از ذکر رحمن روي بگرداند که اين ذکر هم قبلا اشاره کرديم که در سورهي طه است «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى» (طه/ 124) اعراض از ذکر اعراض از ولايت است روايات تفسير کرده ذکر در اين جا يعني اميرالمومنين يعني نبي اکرم پيغمبر ذکر الله است کسي که رويش را از پيغمبر برگرداند از خدا برگردانده فمن عن ذکر الرحمن وادي ولايت نبي اکرم وادي ذکر است کسي روي برگرداند از وادي خدا روي برگردانده اينها را درست معنا کنيم کلي و مبهم معنا نکنيم کسي روي از پيغمبر برگرداند او از امام زمان برگرداند از وادي ولايت حضرت يَعْشُ عَن ذِكْرِ است کسي که رويش را از امام برگرداند از حصن امام آمد بيرون کلمهة الا اله الا حصني ولايت حصني ما خودمان شيطان را مقارن او قرار ميدهيم بارکش غول بيابان شود «وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ» اين شياطين راه را بر آنها ميبندند خيال ميکنند در وادي ولايت قدم برمي دارند نکتهي جالبي است پس يک عده اين طوري اند قرين شيطان اند يک عدهاي هستند که شيطان ولي آنها هستند ميشوند ولي شيطان دوست شيطان شيطان هم ميشود سلطان آنها رابطه دو طرفه است اينها دوست هستند شيطان هم سلطان است در آيهي مبارکهي سورهي نحل است « فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» (نحل/ 98) آنهايي که مومن به خدا هستند و تکيه شان به خداست تکيه به مخلوق ندارند شيطان سلطهاي بر آنها ندارد « لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ، إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ» (نحل/ 100-99) بر آن کساني است که دوست شيطان اند شيطان را به دوستي ميگيرند شايد هم شيطان را دوست بدارد ظاهرا ميشود اين دشمن را دوست ميگيرد دوستش ميدارند وقتي دوست داشتند ولايت پيدا ميکنند ولايت ريشهي اصلي اش در محبت است ولايت به معني محبت فقط نيست ولايت به معني سرپرستي است ولي ريشه اش در محبت است کسي محبت داشته باشد تحت سرپرستي قرار ميگيرد بالاترين درجهاي که انسان ارتباط با ولي خدا پيدا ميکند ولايت تام است. چه طور ميشود شيطان را آدم دوست ميدارد چه سيري اتفاق ميافتد «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ» آنهايي که شرک ميورزند در بعضي جاها داريم مشرک بالله اند در بعضي نقلها يعني اين که شيطان را شريک خدا قرار ميدهند درست است ديگر هم عرض خداي متعال شيطان را ميپرستند چطور ميشود انسان با شيطان دوست ميشود در سورهي مبارکه مريم از زبان حضرت ابراهيم ميگويد که به آذر عموي پيامبر ميگويد «يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَـنِ عَصِيًّا» (مريم/ 44) شيطان معصيت پروردگار کرده گردن کشي در برابر خداي رحمن کرده خدا رحمتش فراگير است شيطان هم تحت رحمانيت خداست ولي معصيت کرده گردن کشي کرده تو او را عبادت ميکني او که عاصي در برابر خداي رحمن است بعد فرمودند «يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَـنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا» (مريم/ 45) اگر عبادت او را بکن او را شريک خدا قرار دادي بپرستي اش دل بدهي حرفش را گوش کني اميد به او ببندي اگر اين کار را بکني ميترسم گرفتار عذاب شوي عذاب الهي تو را مست کني حاصل مست عذاب چيست؟ آن وقت ولي شيطان ميشوي دوستي با شيطان حاصل مست عذاب است تا خود آدم را عذاب نکند با دشمن خودش دوست نميشود رحمت خدا ميرود عذاب الهي ميآيد کسي که عاصي بر رحمان است شيطان او را دوست گرفت عبادت کرد رحمت خدا ميرود عذاب ميرود عبادت شيطان موجب ميشود خدا آدم را عذاب بکند آن عذاب که آمد انسان شيطان را دوست خودش ميداند ولي شيطان ميشود شيطان را دوست ميدارد شيطان هم روز قيامت اعراض ميکند در سورهي مبارکهي ابراهيم است ميگويد من دعوت کردم ميخواستي نيايي بي خود من را ولي خود انتخاب کردي يک دستهاي هستند شيطان را ولي خودشان دوست ميگيرند يک عده قرين شيطان ميشوند اينها که با شيطان همراه اند استعاذهاي ندارند اينها سالک الي الله نيستند شيطان وسوسه ميکند اينها هم همراه شيطان اند اما عمدهي وسوسه به آن کساني اند که ميخواهند راه خدا را بروند سالک الي الله اند آنها را شيطان وسوسه ميکند آنها بايد چه کار کند که ميخواهند راه خدا را بروند طالب راه خدا هستند قرين و ولي شيطان نيستند اينها بايد استعاذه داشته باشند شيطان هم عمدتا با اينها کار دارد ذيل آيهي مبارکهي سورهي اعراف است که شيطان به خدا عرضه داشته «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ، ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ » (اعراف/ 17-16) من سر راه مستقيم ميايستم از پيش رو پشت سر و سمت راست و سمت چپ به اينها هجوم ميآورم خواهي ديد که اثر اينها شاکر نخواهند بود ذيلش چند روايت است يکي از امام باقر عليه السلام است زراره از حضرت در مورد اين آيه سوال کرد که شيطان چه کار ميکند اين آيه يعني چه حضرت فرمودند اِنَّمَا صَمَد لَکَ وَ لِاولِيَائِکَ (بحارالانوار، ج 65، ص 94) در اين آيه مقصدش شما و محبين و دوستان شماست با شما سر و کار دارد که در حصن توحيد و ولايت هستيد آنهايي که از حصن توحيد و ولايت نيستند نياز به اينها ندارد از آنها فارغ است از جنس شما آدمهايي که در حصن اند ميخواهد اغوا کند از چهار جانب ميآيد روايت متعددي است در مجمع در علي بن ابراهيم مشابهش را دارد پيش رو يعني از ناحيهي آخرت آنها را نسبت به آخرت به ترديد مياندازند آدمي که مومن به آخرت شد در دنياي ديگري زندگي ميکند با ترديد است ميگويد آخرتي نيست بهشتي نيست جهنمي نيست حشوري نيست وسوسه شان ميکند ميدانيد اثر هم ميکند از پشت سر يعني از طرف دنيا آخرت پيش روي ماست دنيا پشت سر ماست اموال را در نظرشان زينت ميدهم تحريک ميکنم به جمع اموال حالا جمع اموال و اين که حقوقم را ادا نکنم و مال را جمع بکنم از جانب راست يعني از جانب دين انسان از جانب ولي خدا و ارتباطش با امام و ارتباطش با دين وسوسه ميشود روز قيامت مومنين کتابشان به دست راست داده ميشود اَيمان طريق ارتباط با امام و ارتباط با دين است از طريق دين شان وارد ميشوند اگر در مسير ضلالت باشم زينت ميدهد دنيا را اگر در مسير هدايت باشم تلاش ميکند که از مسير هدايت منحرف بکند آخرت را در نظرشان متزلزل ميکند دنيا را در نظرشان زينت ميدهد نميگذارد مال را در مسير صحيح استفاده بکند نسبت به دينشان اگر در مسير باطل اند تزيين ميکنم در مسير حق اند تلاش ميکنم از دين جدا بکنم از جانب چپ يعني از جانب لذات و شهوات که اينها هيچ چيزي نيست اگر جلوههاي شيطاني برود کنار در نظرشان جلوه ميدهم و تلاش ميکنم تلاش شيطان نسبت به اين دستهاي است که در مسير حق هستند و در مسير حق حرکت ميکنند
شريعتي: نسبت به پيغمبر و نبي اکرم چه شيطان چه کار ميکند
حاج آقا ميرباقري: شيطان سراغ آنها ميآيد اما خودش ميداند براي آنها راهي ندارد ميآيد چرا ميآيد پيچيدگيهايي دارد کار شيطان در روايت است نود و نه راست ميگفت تا يک دروغ بفهمد البته پيغمبران دروغ را ميفهمند سراغ نوح و پيغمبران آمده ميخواهم موعظه بکنم ميگفتند ما احتياج به موعظهي شما نداريم مگر اين که خدا اجازه ميداد که حرفش درست است و الا پيغمبر پاي حرف شيطان نمينشيند يک کسي التماس کرده بود به خدا به من نشان بده که «إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ» (اعراف/ 27) از يک جايي که شما او را نميبينيد او شما را ميبيند يعني چه در روايت داريم موضع غفلت است هر کجا غافل شويم آن جايي است که توجه به شيطان نداريم انساني که متوجه به خداست در پناه خداست متوجه به شيطان است در موضع غفلت شما از شيطان غافل هستيد گفت ميخواهم بدانم يعني چه نقل شده شيطاني که مرکب خودش بود آمد پيش اين آقاي عابد زاهد زحمت کش نشست گفت بنشين با هم بحث کنيم ببينيم تو راست ميگويي در مورد حقايق عالم يا نه شيطان متکبر حالا که آمدي بگويي من ميآيم يا تو حالا که ميخواهي بحث کني تو بيا بنشين دو سه ساعتي بحث کردند گفت مغلوب شد گفت ديدي مغلوب شدي گفت من ميخواستم وقت تو را تلف بکنم انبيا نتوانستند من را آدم بکنند تو ميخواهي من را آدم کني اين طوري است ميآيد مينشيند با آدم به انواع مختلف آنهايي که اهل طريق اند در پيچ و خمهاي سخت آن جاها ميآيد وسوسه ميکند
شريعتي: حتي نبي اکرم
حاج آقا ميرباقري: در آن جاها که به يک معنا راه ندارد بايد اينها را معنا کنيم که خدا ميفرمايد «فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ» (نحل/ 98) شيطان خيلي قوي است منتها مقابل نبي اکرم «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا» (نساء/ 76) اين در مقابل نبي اکرم است و الا در مقابل ما که اين طوري نيست اين جاها قصه اين نيست لذا بزرگان اين آيات را جور ديگري معنا کردند اين استعاذه شايد استعاذه نسبت به امت است حضرت قرآن ميخواند شيطان وسوسه ميکند امت را به استعاذهي حضرت حجاب را از ما بردارد بايد معنا شود که يعني چه استعاذهي حضرت از شيطان که شيطان که نميتواند کاري بکند در مقابل نبي اکرم مقام عصمت کليه ولي شايد اين استعاذه همين سوره هم عرض ميکنم حضرت پناه ميبرند يعني چه حالا ما چه کار بايد بکنيم نبي اکرم پناه بردند به خدا پناهي که حضرت ميکنند پناه براي کل امت است هر کسي بيايد در حصن حضرت در امان است وقتي حضرت به خدا پناه ميبرند خداي متعال حصني درست ميکند براي حضرت و به حضرت ميگيرد هر کس ميآيد در حصن شما از شر شيطان در امان است ما هم به تبع حضرت بايد پناه ببريم اين تبع پناه بردن به تبع است در روايات است وقتي اين سوره را ميخوانيد در دلتان اعوذ برب الناس بگوييد به نيت تبعيت اصل اين قول قول نبي اکرم است قل اعوب برب الناس و پناه ميبرم پس ما بايد پناه ببريم و اين يک راه است پناه بردن به خداي متعال است که پناه به رب و ملک و اله است اين سه را بزرگان توضيحاتي دادند يکي از توضيحاتي که دادند اين است که اينها مال مقام سالکين است در يک مقام پناه به رب است در يک مقام پناه به ملک است در يک مقام پناه به اله است يعني آنهايي که در عالي ترين مقام هستند حتي آنهايي که ديگر شيطان از عالم قلب هم به قول بزرگان عبور کرده اند و قبل از عالم قلب يک وسوسههايي دارد درعوالم مختلف شيطان ميآيد وسوسه ميکند در هر مقام پناهگاهي انسان دارد بعضيها فرموده اند نه اين براي همه است همه بايد هم به رب هم ملک هم اله پناه ببرند از شر وسواس وقتي پناه ميبري او خودش را عقب ميکشد خنوس دارد راه مقابله با شيطان پناه بردن است راه مقابله با شيطان مراقبه است لذا در روايت داريم اگر کسي به خدا پناه برد و توجه به حضرت حق کرد او خودش را پنهان ميکند عقب ميکشد کسي نمازش را اول وقت بخواند شيطان از او حذر ميکند در کتاب مواعظ مرحوم آيت الله حق شناس ديدم کتاب خواندني است ايشان آن جا ميفرمايند در جلد کتاب هم زده اين را شيطان ميفهمد که آدم مشغول مراقبه است يا نيست به اهل مراقبه خيلي نزديک نميشود آنهايي که در پناه خدا هستند جرئت نميکند آنهايي که در پناه نبي اکرم قرار ميگيرند حضرت در پناه خدا است جرئت نميکند به او نزديک شود کسي وارد وادي ولايت شد وادي ايمن است شيطان در آن وادي قدم برنمي دارد آن جا شيطان ميآيد که ما قدممان را از وادي ولايت بيرون ميگذارم غافل ميشويم اگر نگاه آدم تحت فرمان آمد بيرون آن نگاه از وادي ولايت بيرون است او ديگر ايمن نيست فرمود نگاه سهمي از سهام ابليس است تير را از آن جا به قلب آدم ميزند نفوذ ميکند گناه يک نکتهي تاريک در قلب ايجاد ميکند پس بنابراين مراقبهي کامل و استعاذه بايد باشد دو سه حديث ميخوانم در کافي شريف است از جابر از امام باقر عليه السلام إِنَّ إِبْلِيسَ إِنَّمَا يَبُثُّ جُنُودَ اللَّيْلِ مِنْ حِينِ تَغِيبُ الشَّمْسُ إِلَى مَغِيبِ الشَّفَقِ وَ يَبُثُّ جُنُودَ النَّهَارِ مِنْ حِينِ يَطْلُعُ الْفَجْرُ إِلَى مَطْلَعِ الشَّمْسِ وَ ذَكَرَ أَنَّ نَبِيَّ اللَّهِ ع كَانَ يَقُولُ أَكْثِرُوا ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي هَاتَيْنِ السَّاعَتَيْنِ وَ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَرِّ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ وَ عَوِّذُوا صِغَارَكُمْ فِي هَاتَيْنِ السَّاعَتَيْنِ فَإِنَّهُمَا سَاعَتَا غَفْلَةٍ (منلايحضرهالفقيه، ج?، ص??? و ???) شيطان لشکر فراواني دارد لشکر شب خودش را منتشر ميکند از وقت غروب شمس تا طلوع شمس به خصوص در اين دو وقت که لشکرش را جمع و پهن ميکند در اين دو ساعت از شر ابليس و لشکرش که دارند منتشر ميشوند پناه ببريد شما را رها بکنيد ميرود يک جاي ديگر حتي کودکانتان را در پناه خدا قرار بدهيد که اين دو ساعت ساعت غفلت هستند و وقت غفلت است روايت ديگري که در همين باب نقل شده روايت خوبي است از وجود مقدس نبي اکرم اين طرفش را بخوانم که مرحوم کليني نقل کردند از امام صادق أَنَّ النَّبِيَّ قَالَ لِأَصْحَابِهِ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِشَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ الشَّيْطَانُ مِنْکُمْ کَمَا تَبَاعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ قَالُوا بَلَى قَالَ الصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْمُوَازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصَّالِحِ يَقْطَعُ دَابِرَهُ وَ الِاسْتِغْفَارُ يَقْطَعُ وَتِينَهُ وَ لِکُلِّ شَيْءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّيَامُ (کافي، ج 4، ص 62) خبر بدهم کاري را که اگر انجام بدهيد شيطان از شما دور ميشود به فاصلهي مشرق و مغرف حضرت چند دستور دادند فرمودند روزه چهرهي او را تيره ميکند صدقهي در راه خدا کمرش را ميشکند قدرت مقاومتش در مقابل شما گرفته ميشود اين ديگر از همه بهتر است در راه خدا دوستي کردن و هم ديگر را کمک کنيد در عمل صالح دنبالهي او را قطع ميکند همهي جنود و لشکرش از شما بريده ميشوند استغفار رگ دلش را وتين رگ قلب است که اگر زده شود حيات انسان زده ميشود را ميزند اينها راههايي است که ما داريم در اين سوره هم دستور داده استعاذه است يک روايت ديگر ميخوانم در اين حديث از روايت شنيدني است در کافي شريف است که از امام صادق عليه السلام نقل ميکند قـَالَ رَسـُولُ اللَّهِ بـَيْنَمَا مُوسَى جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ إِبْلِيسُ وَ عَلَيْهِ بـُرْنـُسٌ ذُو أَلْوَانٍ فـَلَمَّا دَنـَا مـِنْ مـُوسـَى ع خَلَعَ الْبُرْنُسَ وَ قَامَ إِلَى مُوسَى فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فـَقـَالَ لَهُ مـُوسـَى مـَنْ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا إِبْلِيسُ قَالَ أَنْتَ فَلَا قَرَّبَ اللَّهُ دَارَكَ قَالَ إِنِّى إِنَّمَا جـِئْتُ لِأُسـَلِّمَ عـَلَيـْكَ لِمـَكـَانِكَ مِنَ اللَّهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ مُوسَى ع فَمَا هَذَا الْبُرْنُسُ قَالَ بِهِ أَخـْتـَطـِفُ قـُلُوبَ بـَنـِى آدَمَ فـَقـَالَ مـُوسـَى فـَأَخـْبِرْنِى بِالذَّنْبِ الَّذِى إِذَا أَذْنَبَهُ ابْنُ آدَمَ اسـْتـَحـْوَذْتَ عـَلَيـْهِ قـَالَ إِذَا أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ وَ اسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَ صَغُرَ فِى عَيْنِهِ ذَنْبُهُ وَ قـَالَ قـَالَ اللَّهُ عـَزَّ وَ جـَلَّ لِدَاوُدَ ع يـَا دَاوُدُ بـَشِّرِ الْمـُذْنـِبِينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدِّيقِينَ قَالَ كَيْفَ أُبـَشِّرُ الْمـُذْنـِبـِينَ وَ أُنْذِرُ الصِّدِّيقِينَ قَالَ يَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِينَ أَنِّى أَقْبَلُ التَّوْبَةَ وَ أَعـْفـُو عـَنِ الذَّنـْبِ وَ أَنـْذِرِ الصِّدِّيـقـِيـنَ أَلَّا يـُعـْجَبُوا بِأَعْمَالِهِمْ فَإِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَكَ
(اصول كافى، ج 3، ص 429) از وجود مقدس نبي اکرم است فرمودند موساي کليم نشسته بود ديد شيطان رو به او ميآيد کلاهي که رنگارنگ است کلاه متصل به لباس و لباس مزيني پوشيده اينها معنا باشد جاذبههايي است که با آن مردم را دعوت به دنيا ميکند وقتي به حضرت نزديک شد کلاه را از سرش برداشت ادب کرد موسي آمد محضر حضرت و سلام کرد به حضرت حضرت گفت چه کسي هستي گفت ابليس حضرت ميشناخت خدا خانهي تو را نزديک خانهي ما قرار ندهد خدا تو را دور بکند نفرينش کرد که خدا تو را از من دور بکند گفت آمدم سلام بر تو بکنم چون ديدم خدا تو را دوست دارد عرض ادبي بکنم بعضي اينها را باور کردند گفتند شيطان آدم بدي هم نيست فقال له موسي فماهذا کلاه چيست سرت گذاشتي گفت قلوب بني آدم را همين طوري ميبرم با خودم جلوههايي است که ميکنم اين جلوهها زينتي است که در پوشش ظاهري اش است غير از اين نيست پوشش ظاهري به دنيا ميدهد لباس شيطان است همهي عالم يک صبغة الله دارد يک صبغهي شيطان موساي کليم از او سوال کرد آن گناهي را که اگر فرزند آدم گناه را بکند بر او تسلط ميکني چيست آن جايي که بنده به نفس خودش معجب شود يک موقع آدم هيچ نميبيند در خودش عالم است احساس ميکند هيچ چيز ندارد همه چيز ازت خداست عابد است خيال کرد ثروت مال و قدرت و زيبايي و جمال مال من است خودش را ديد در اينها عملش را زياد ديد گناهش در نگاهش کوچک شد عملش زياد شد من ديگر بر او تسلط ميشوم از اين دست روايت فراوان است پس شيطان حضور دارد ميآيد يک راههايي را هم طي ميکند يک مقدار را وسوسهها را بايد باز کنيم وسوسه در دل است حتي در روايت دارد خرطومي دارد ميدمد اين مجاز نيست واقعيت است روايت دارد هر کسي شب چند بار از خواب بيدار شود اگر بيدار شديد و بلند نشديد شيطان عذر ميخواهم تعبير روايت است عذر ميخواهم هم ندارد بول در گوش ميکند واقعا اين کار را ميکند مجاز نيست معنا ندارد منتها يک کسي ميبيند يک کسي نميبيند وقتي بلند ميشويد خسته هستيد کسل هستيد اين کسالت مال همان است بعضيها خيال ميکنند اينها مجاز است اصلا مجاز نيست حقيقت است معصوم چشم دارد ميبيند عوالم را ميبيند به ما توضيح ميدهد پس با ما مانوس هستند وسوسه در قلب ميکنند که بايد توضيح بدهيم
شريعتي: ان شاء الله صفحهي 546 در سمت خداي امروز تلاوت ميشود آيات 4 ام تا نهم سورهي مبارکهي حشر لحظه لحظهي زندگي تان منور به نور قرآن کريم و نور اهل بيت باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: خيلي خوشحاليم همراه شما هستيم اين ايام را ايام دههي کرامت را به فرد فرد دوستان خوب تبريک ميگويم وقت در اختيار شماست
حاج آقا ميرباقري: بسم الله الرحمن الرحيم شيطان وسوسه ميکنند عدهاي همراه و ولي و قرين اند هيچ ميآيد سراغ آنهايي که در وادي ولايت توحيد اند اين وسوسه گاهي وسوسههاي شخصي است براي نماز شب وسوسه ميکند توجيه ميکند نماز نخوان نماز اول وقت را تاخير بينداز ولي اين وسوسههاي توسعه پيدا ميکند حتي در حد يک تمدن يعني شياطين انس و جن امداد ميشوند تمدن ميسازند همه جاي تمدن وسوسه است وسوسه يعني غفلت از خدا و راه خدا را ميبندد اين توسعهاي که در غرب است هيچ ديني به اندازهي اسلام دعوت به پيشرفت و تفکر و علم و تعقل نکرده کسي با عقلانيت اينها مخالف نيست آن چه که غرب اسمش را ترقي و توسعه ميکند و با اين ايده نفوذ در دنياي اسلام کرده واقعا حجاب کلي بر نبي اکرم و ولايت آن است يکي از مهم ترين حجب حجاب تجدد است کل اين تمدن در مجموع وسوسه است مگر الآن غرب از چه طريق در اين قرنها مردم را به بي ديني کرده تمدنهاي لائيک مگر حاصل هاروارد و سوربن و آکسفورد نيستند؟ مگر بيگانه کردن انسانها با هويت و تمدن خودشان با فرهنگ خودشان با فرهنگ ديني نيست مگر الآن طرفداران توسعهي غربي در کشور ما محققين ننوشتند البته در چاپ جديد پاک کردند که تا صد سال ديگر هم با اين وضعيت مذهبي ما توسعه در ايران تحقق يافتني نيست همين طور است توجه به خدا مانع تمدني است که سراسر دعوت به دنيا ميکند کسي با تمدن با پيشرفت مخالف نيست ولي بحث الگوي پيشرفت اسلامي و تمدن اسلامي غير از تمدن مادي است گاهي وسوسه در بيرون است ولي قلب انسانها را هدف قرار ميدهد از طريق يک تمدن پيچيده هر کجايش دست ميگذاري علمش تکنولوژي اش فلسفه اش روابط اجتماعي اش غفلت زاست و دعوت به دنياست يعني همه اش مظاهر غفلت اند و بنابراين کما اين که آن طرف صبغة الله است همهي مظاهر توحيد دعوت به خداي متعال است
شريعتي: ان شاء الله اين بحث را ادامه خواهيم داد خيلي ممنون حاج آقا دعا بکنند
حاج آقا ميرباقري: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم خدايا به محمد و آل محمد همهي ما را در پناه نبي اکرم و اهل بيت قرار بده ما را از شر وسوسهي شياطين محفوظ بدار
شريعتي: الهي آمين خيلي ممنون السلام عليک ايها النبي و رحمة الله و برکاته السلام عليکم و رحمة الله و برکاته تا سلامي دوباره