برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي (توجه به قنوت و دعاهاي قرآني)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 14-02- 99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. طاعات و عبادات شما قبول باشد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام ميکنم. انشاءالله اين بيماري به زودي ريشهکن شود و تنها سالم باشد و مناسبات انسانها به حالت عادي برگردد.
شريعتي: انشاءالله، «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» (فرقان/74) در مورد قنوت صحبت کرديم، نکات خوبي را شنيديم. قرار هست اين هفته از ادعيه و دعاهاي قرآني براي ما بگويند.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در قنوت به ما اجازه دادند هر دعايي که خواستيم بخوانيم. گفتيم: ماه قرآن و دعاست، بهترين دعا در قنوت اين است که از دعاهاي قرآني بخوانيم. چهل دعا را جدا کرديم، آرام آرام اين دعاها را حفظ کنيم و به بچهها ياد بدهيم. مثل همان «ربنا آتنا في الدنيا حسنه» چهل دعاي قرآني را مطرح کنيم. انبياء و اولياء از خدا چه خواستند؟ نيازهايمان را منطبق کنيم بر نيازهاي آنها، خير خواهيم ديد.
اول از دعايي شروع کنيم که مردم بلد هستند. «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار» (بقره/201) در حديث هم آمده در قنوت اين دعا را بخوانيد، دو آيهي پي در پي، ميفرمايد: دو سبک زندگي وجود دارد. «فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ» بعضي از مردم اينطور ميگويند: «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا» خدايا ما دنيا ميخواهيم. دنيا يعني چه؟ يعني خانه و ماشين و موبايل و سفر و غذا و لباس، دنيا اينهاست. گروه اول سبک زندگيشان اينطور بنيانگزاري ميشود. خدايا ما دنيا ميخواهيم. «وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق» (بقره/200) اين گروه در آخرت بهرهاي ندارند و دست خالي هستند. چون براي دنيا فکر و برنامهريزي ميکنند و مشورت ميکنند. اما بقيه «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ» گروهي ميگويند: خدايا هم دنيا ميخواهيم و هم آخرت. گروه اول گفتند: دنيا، حتي نگفتند دنياي حسن، دنياي پاک، دنيا به هر قيمت، اين ماشين را ميخواهيم از هر راهي، دزدي، کلاهبرداري، حتي نميگويند: «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار» خدايا يک دنياي حلال و پاک و نيکو به ما بده. تفاوتهايي بين گروه دوم و اول هست. گروه دوم هم دنيا و هم آخرت و دنيا به هر قيمت نه، دنياي حسن، نيکي و سعادت دنيا، رشد دنيا، پيشرفت دنيا، مردم ما شنيدند که در کتاب آسماني ما 115 بار کلمه دنيا و 115 بار کلمه آخرت آمده است. معلوم ميشود در زندگي مسلمانها يک تعادلي و توازني بين دنيا خواهي و آخرت خواهي بايد باشد. خدا خودش اين نعمتها را براي ما آفريده ولي نبايد به دنيا قناعت کنيم. خدايا از تو نيکي در دنيا و حسنه در دنيا و آخرت ميخواهيم.
حديث اول از پيامبر اسلام(ص) به ما رسيده است. فرمود: «من أوتي قلبا شاكرا» به هرکسي يک قلب سپاسگزار داده شده باشد، «و لسانا ذاكرا» يک زباني که با ياد خدا مترنم است، «و زوجة مؤمنة تعينه على أمر دنياه و آخرته» يک همسري که او را بر کار دنيا و آخرت کمک کند، به او حسنه دنيا و آخرت داده شده است. «فقد أوتي في الدنيا حسنة و في الآخره حسنه» قلب شاکر، زبان ذاکر و همسر کمک کار. آنهايي که همسر خوب دارند، قدردان خدا باشند. يکي از دعاهاي همسرخواهي همين آيه هست. خدايا در دنيا به من حسنه بده و در آخرت با همان همسر با کمال شادابي هردو دست به دست هم وارد بهشت شوند. چون قرآن ميفرمايد: «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ» (زخرف/70) همراه همسرتان با شادماني وارد بهشت شويد! يک چنين همسري هم حسنه دنياست و هم حسنه آخرت، حديث دوم از امام صادق(ع) است. فرمودند: منظور از اين حسنه در اين آيه اين است که خدايا در دنيا و آخرت به ما حسنه بده، در دنيا وسعت رزق بده. کسي دستش نزد اين و آن دراز نباشد. اين حسنه دنياست، خودکفا باشد و بتواند زندگياش را با عزت اداره کند.
«و حسن الخُلق» خوش اخلاقي حسنه دنياست. خوش اخلاقي و وسعت رزق که از امام صادق (ع) هست. حسنه آخرت چيست؟ «رضوان الله و الجنة في الآخره» رضايت پروردگار و بهشت، اينها حسنه آخرت هستند. اين دعاي اولي که همه مردم ما ميدانند. يعني ببينيم خواستههاي ما بيشتر دنيايي است، بيشتر آخرتي است. اگر دنيايي است چه بايد باشد، از راه حلال است يا حرام؟ اين را دقت کنيم فقط به ظاهر الفاظ قناعت نکنيم. آيه دوم سوره اعراف آيه 23 است، آيه اول سوره بقره آيه 201 است. «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» پروردگارا ما به خودمان بد کرديم. ظلم کرديم. ما در مذهب شيعه يکي از اصول اعتقادي ما عدل الهي است، يعني خدا به هيچ وجه با دلايلي که ميآوريم به احدي ظلم نميکند. پس اين ظلمهايي که هست از کيست؟ از طرف خود آدمها، يا استثمارگران ظلم ميکنند، جباران ظلم ميکنند. ظالمان ظلم ميکنند يا خود انسانها به خودشان ظلم ميکنند، از وقت خود استفاده نميکند، از سلامتي و جوانياش استفاده نميکند. اينها ظلم به خود است.
يکي از دعاهايي که از اين به بعد تصميم بگيريم در قنوت خود بخوانيم. «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» ما به خودمان ظلم کرديم، اگر تو ما را نيامرزي و رحمت نياوري، ما خسارت کرديم. از اين آيه ميآموزيم يکي از ادبهاي دعا اعتراف به گناه است. اعتراف به گناه به ما ياد دادند نزد مخلوق نباشد، نزد يک مشاور و عالم برويم، نه. فقط نزد الله، از خدا چيزي ميخواهيم اول اعتراف کنيم، خدايا من کوتاهي دارم. در آيات بعد هم ميرسيم. به خودم بد کردم. تو مرا آفريدي و براي من غذا قرار دادي، مادر و پدر قرار دادي، بينايي و شنوايي دادي، من از اينها استفاده نکردم و بد کردم. ماه رمضان به درگاه تو آمدم، خدايا من بد کردم و جز تو کسي را ندارم. اگر تو مرا نيامرزي و به من مهرباني نکني، من از خاسران خواهم بود. يک معناي خسران اين است که انسان آمرزيده نشده اين دنيا را ترک کند. مثل اينکه پيغمبر در جمعه آخر ماه شعبان فرمود: کسي بدبخت است که آمرزيده نشده از ماه رمضان بيرون برود.
دعاي سوم، «ربّ اغفرلي» دعاهايي که در قرآن هست، محققان هم اين تحقيق را انجام دادند. بخواهيم کنار هم بچينيم بيشتر درخواست مغفرت است. يعني اولياي خدا مقصر ميديدند. با اينکه انبياء معصوم هستند، اميرالمؤمنين در دعاي کميل، «اللهم اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ» حضرت نوح که اين دعا از اوست، چند صد سال تبليغ کرد و زحمت کشيد. باز دست به دعا برميدارد، ميگويد: خدايا مرا بيامرز. اول از خود شروع ميکند با اينکه پيغمبر است. پيامبر عظيم الشأن اسلام حضرت محمد(ص) روزي هفتاد بار استغفار ميکرد، يعني اولياء خدا خودشان را در پيشگاه خدا شفاف ميديدند و از خدا عذرخواهي ميکردند. ترک اولي، هميشه خود را بدهکار ميدانستند، چون همه هستي و سلامتيشان از خدا بود. «رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَ» بلافاصله بعد از خود، پدر و مادر. بخش مهمي از موفقيتهاي ما از رنج و زحمات پدر و مادر است. نه فقط خصوصيات ظاهري ما به پدر و مادر و اجداد و نياکان ميرود، خلق و خو و گرايشهاي ما هم بخشي بخاطر زحماتي است که آنها در دورههاي قبل، به اجداد و نياکان کشيده ميشود. در دل همان ژنها خلق و خو و گرايشهاي او به ما منتقل ميشود، لذا در قرآن دعا براي والدين زياد داريم. بخشي از موفقيت ما براي رنج مادر و تلاش پدر است. بعد از خود دعاي به پدر و مادر، خدايا مرا بيامرز، پدر و مادر مرا بيامرز، هر مؤمني که به خانه من مهماني آمده، دايرهي دعاهاي ما بايد گسترده باشد. فقط خودم، پدرم، همسرم، نه! چقدر مهمان به خانه حضرت نوح آمده، تمام مهمانهاي مؤمني که به خانه من رفت و آمد کردند را بيامرز. «وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَباراً» (نوح/28) تمام مردها و زنان مؤمن را بيامرز. آخر هم يک نفرين دارد، در قرآن هم دعا داريم و هم نفرين، اول دعا ميکند براي مغفرت خود، پدر و مادر، مردان و زنان با ايمان، آخر هم ميفرمايد: ظالمي را روي پهنه خاک نگذار مگر اينکه او را هلاک کني. تبار يعني هلاک، به ظالمان و ستمگران نفرين ميکند. از اين آيه ميفهميم که چشم انداز دعا بايد گسترده باشد. همه مؤمنان و خدا پرستاني که در گذشته ايمان آوردند، تمام مؤمنان و مردان و زنان با ايمان که روي کره خاکي هستند و همه مؤمناني که از اين به بعد هستند به آنها دعا ميکنيم.
حاج آقاي قرائتي ميفرمايد: يکي از خوبيهاي ازدواج اين است که ما را از حصار فردگرايي بيرون ميبرد. قبل از ازدواج ميگويد: خودم، انگشترم، ماشينم، ساعتم، ازدواج ميکند ميگويد: همسرم، مادر زنم، پدر زنم، ما ميشود. اين يکي از برکات ازدواج است. پيام ديگر اين است که در دعا از کلمه «ربّ» زياد استفاده کنيم. «ربّ، ربنّا» اي پرورش دهنده ما، چون پرورش همه موجودات، نهصد و چند بار خداوند با اين اسم در قرآن آمده است. اي پروردگار مردم، اي پروردگار عالمين، «الحمدلله رب العالمين» از کلمه رب در دعا زياد استفاده کنيد. انبياء با آن همه تلاش مغرور نميشدند، دست به دعا داشتند که خدايا مرا بيامرز و کوتاهيهاي مرا ببخش، در دعا براي مؤمنان رحمت و مغفرت و براي ظالمان نابودي و هلاکت بخواهيد. اين آيه سوم است.
سوره مؤمنون، آيه 29، بعضي بزرگان اينطور توصيه کردند، هرکس خانه ميخواهد و دوست دارد صاحبخانه شود، يا خانهاش در محله بدي است. اين دعايي است که خداوند به حضرت نوح تعليم داده است. عزيزم، رسولم اينگونه از من بخواه. «رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً» پروردگارا مرا در يک منزلگاه با برکتي اسکان بده. «وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» پيغمبر فرمود: يا علي، هرجا تازه وارد ميشوي در سفر به شهري رسيدي، به کاروانسرايي رسيدي، اين آيه را بخوان«رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً» يعني خدايا اينجا که ما پياده شديم، اينجا براي ما مبارک باشد. يعني از شر و حادثه و آفت و مريضي و بدي دور باشد. بيخانهها يا آنهايي که خانه دارند و غصه ميخورند، همسايهها خوب نيستند، محيط خوب نيست، يا خانه کوچک است، آنهايي که دنبال صاحبخانه شدن هستند، اين آيه را بخوانند، «رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» تو بهترين منزل دهندگان هستي. از اين آيه معلوم ميشود اسکان و محل زندگي در تربيت انسان و خانواده انسان فوق العاده مؤثر است. سخني که امام حسن مجتبي(ع) از مادرشان فاطمه زهرا(س) براي ما فرمودند: «الْجَارُ ثُمَ الدَّارُ» (علل الشرائع، ج 1، ص 181) دو معنا دارد. يک معنا اين است که اول به همسايه دعا کن و بعد به خودت. در جاي ديگر آمده ميخواهي خانه بخري اول برو همسايهها را بررسي کن. همسايه در آرامش انسان و خوشبختي انسان و تربيت فرزندان، در سرنوشت ما اثر دارد. اين آيه مربوط به نوح پيغمبر است که وقتي سوار کشتي شد، فکر ميکرد که اين کشتي کجا به زمين مينشيند. اين دعا را خدا به او ياد داد، پروردگارا در منطقهاي مرا اسکان بده که مبارک باشد.
آيهي پنجم، سوره شعرا آيه 83 تا 85، «رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» خدايا به من حکمت بده، حکمت يعني بينش، بينش يعني بتوانم درس را از نادرست تشخيص بدهم. بتوانم حقيقت را در بين چند گزينه درست تشخيص بدهم. قرآن ميفرمايد: هرکس اين قوه را ميخواهد تقوا پيشه کند. «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً» (انفال/29) هرکس تقوا پيشه کند، قدرت و قوه تشخيص حق از باطل را خدا به او ميدهد. اينجا از خدا ميخواهد، «حُکماً» بعضي کردند حکومت و بعضي معني کردند حکمت، بعضي مثل آيت الله العظمي مکارم شيرازي فرمودند: هردو ميتواند باشد. خدايا به من حکومت بده، من ميخواهم شهردار شوم، ميخواهم فرماندار شوم، ميخواهم اداره جامعه را درست اجرا کنم. اين دعا از دعاهاي حضرت ابراهيم است، از خداوند هم حکمت خواست، يعني بينش و شناخت حق از باطل و هم حکومت خواست. به جاي نمروديان، ابراهيميها سر کار بيايند.
«وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» در نماز ميگوييم: «السلام علينا و علي عباد الله الصالحين» قرآن ميفرمايد: صالحان حکومت زمين را به دست خواهند گرفت. «وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» خدايا مرا به صالحان ملحق کن. يعني يک دلواپسي نسبت به آينده دارند. در ماه محرم گفتيم: خوش سابقههاي بد عاقبت و بد سابقههاي خوش عاقبت، چند دعا از ربّناهاي قرآن در مورد خوش عاقبتي است. مثل دعاي حضرت يوسف صديق، «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» اينجا حضرت ابراهيم از خدا ميخواهد که «رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» خدايا مرا در جمع صالحان قرار بده، در اين دنيا و آن دنيا.
دعاي سوم حضرت ابراهيم «وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ» (شعرا/84) خدايا بعد از اينکه از اين دنيا رفتم ميخواهم خوشنام باشم. در اجتماعات بعدي اسمي از من برده ميشود با خوشنامي ياد کنند. بعضي هستند صدها سال از آنها گذشته و همچنان انسانها از آنها به نيکي ياد ميکنند. خدمتي کرده، دست بينوايان را گرفته و سخاوت داشته، حضرت ابراهيم به ما ياد ميدهد در قنوت نماز اين را بخوانيم. «وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ» خدايا در آيندهها از من نام نيک بماند. يک کسي مدرسه ميسازد و يکي بيمارستان ميسازد و يکي کتاب تأليف ميکند. يکي خوب دولتمردي ميکند. «وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ» (شعرا/85) نعيم يعني پر نعمت، خدايا مرا از وارثان جنت و بهشت پر نعمت قرار بده.
شهيد مطهري (ره) حکمت را که معنا ميکنند، ميفرمايد: حکمت دو جور است، حکمت نظري و حکمت عملي، حکمت نظري يعني دنبال فکر درست باشد. حکمت عملي يعني دنبال کار و رفتار درست باشد. فلاني حکيم است يعني فکر بلندي دارد يا کارهايش محکم و درست است. از اين آيه معلوم ميشود حکمت يکي از هداياي خداست، به خدا ميگوييم: خدايا به من اعطا کن و بده. از اين آيه معلوم ميشود حکمت و شناخت حق از باطل بر عمل مقدم است. اول از خدا خواست حکمت بده و بعد مرا از صالحان قرار بده. معلوم است دستگاه فکري ما اول بايد اصلاح شود و بعد رفتار ما. از اين آيه مفسران استفاده کردند که پيش کسوتان صالح را اجر نهيم. خدايا ما را به شهيد سليماني ملحق کن. به نواب صفوي و آيت الله بروجردي، اين يک نوع قدرداني از قبليها هست.
پس از ازدواج اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا، دو سه روزي از ازدواج آنها گذشته بود، رسول خدا(ص) به ديدن عروس و داماد آمد و خوردني با خود آورد. پيغمبر از اميرالمؤمنين پرسيد: «فَسَأَلَ عَلِيّاً كَيْفَ وَجَدْتَ أَهْلَكَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ» فاطمه را چگونه همسري يافتي؟ حضرت فرمود: عجب همکاري در مسير اطاعت خداست! اين يعني يک خانواده مسلمان که در مسير هدف و عقيده خانواده شکل ميگيرد و ادامه پيدا ميکند. پيغمبر از دخترش فاطمه پرسيد: «وَ سَأَلَ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ خَيْرَ بَعْلٍ» همسرت را چگونه يافتي؟ بهترين شوهر است. پيغمبر دست به دعا برداشت. فرمود: «فَقَالَ اللَّهُمَّ اجْمَعْ شَمْلَهُمَا وَ أَلِّفْ بَيْنَ قُلُوبِهِمَا» خدايا بين دلهاي اينها الفت و مهرباني قرار بده، «وَ اجْعَلْهُمَا وَ ذُرِّيَّتَهُمَا مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ» دعا کرد که پروردگارا دلهاي اين عروس و داماد را با هم مهربان قرار بده. معلوم است محبت زن و شوهري خيلي مهم است و هردوي اينها را از وارثان بهشت پر نعمت قرار بده. يعني زن و شوهرها زندگيشان ادامه پيدا کند تا بهشت. نکند يکي در بهشت و ديگري در جهنم باشد.
سوره ممتحنه آيه 5 «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» پروردگارا ما را فتنه کافران قرار نده، علامه طباطبايي ميفرمايد: گاهي ما با اينکه ايمان آورديم در موضع ضعف قرار ميگيريم و دشمن ما به ما طمع ميکند. اين بار ما فريب ميخوريم. علامه طباطبايي ميفرمايد: نکند کفار طوري در من طمع کنند و بعد در من نفوذ کنند، و بر من مسلط شوند، مرا به سمت خود جذب کنند و من شرمنده خدا و پيغمبر و امام حسين شوم. در زمان پيغمبر نمونههايي داشتيم. در زمان ائمه نمونههايي داشتيم. در زمان ما کساني بودند که اهل انقلاب بودند، ديندار بودند، دشمن به آنها طمع کرده و يک زن يا مردي را فرستاده، به طمع مال يا شهوت فريب خوردند، اين آيه ميفرمايد: پروردگارا مرا وسيله آزار کافران قرار نده. نکند به دست کفار بيافتم و مرا شکنجه کنند. نکند فريب کفار را بخورم. پروردگارا اگر کوتاهي دارم مرا ببخش. «رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» تو عزت بخش حکمت آموز هستي.
رواياتي از ائمه به ما در مورد آداب دعا رسيده است. يکي از آداب دعا ستايش پروردگار است. اول دعا و وسط دعا خدا را ستايش کنيم. بسياري از دعاهاي صحيفه اول و وسط و پايانش حمد خداست. ما گاهي گرفتار هستيم و از همان اول که دست را بالا ميبريم ميگوييم: خدايا بده، نسبت به دادههاي قبلي بي توجه هستيم يا نسبت به بزرگي خدا بي توجه هستيم. «ان الله سميع عليم» خداوند شنواي داناست و راز دل ما را ميداند. خودش گفته خواستههايت را به زبان بياور ولي اول خدا را ستايش کن، يا در پايان خدا را ستايش کن. «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» خدايا بيگانهها بر من مسلط نشوند. اگر کوتاهي داريم بيامرز. اين ستايش خداست. خداوند عزيز است، يعني نفوذ ناپذير و شکست ناپذير.
حاج آقاي قرائتي ميفرمود: گاهي رعيت بيلش را به زمين ميزند و فرو نميرود. عرب به آن زمين «ارضٌ عزيز» ميگويد. يعني نفوذ ناپذير و محکم است. خداوند عزيز است، يعني شکست ناپذير است. محکم است، کارهايش براساس حکمت است و محکم است.
شريعتي: اين قدرشناسي حاج آقاي بهشتي از حاج آقاي قرائتي خيلي تحسين برانگيز است. خدا کند ما هم اينقدر قدردان باشيم نسبت به کساني که حق بزرگي بر گردن ما دارند.
حاج آقاي بهشتي: داشتههاي ما از اساتيد ماست، بيشترين استادي که ما از ايشان استفاده کرديم، از سال 50 شاگردي ما شروع شده و انصاف حکم ميکند قدردان ايشان باشيم. «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ» (صافات/100) يکي از نيازهايي که خدا در وجود ما قرار داده نياز به جاودانگي است. ما انسانها از مردن و نيستي بيزار هستيم. خدا اينطور قرار داده است. از طرفي عمرهاي ما محدود است. اين نياز را با فرزندخواهي خدا در وجود ما اشباع کرده است. حضرت ابراهيم که قصه شيريني دارد و قرآن در 250 آيه آن قصه را ترسيم کرده، ازدواج با خانمي به نام ساره کرد، خانم ثروتمندي که حضرت خديجه شبيه او بود. تمام دارايياش را به ابراهيم خليل الرحمان داد تا در راه تبليغ دين خرج کند. بچهدار نميشدند، بيست سال گذشت و از سن بچهدار شدن حضرت ابراهيم گذشت، ولي همچنان دستش بلند بود و اين دعا را ميکرد «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ» پروردگارا فرزنداني صالح به من بده. هر بچهاي نه، صالح باشد.
در قصه حضرت ابراهيم، ماجرايي پيش آمد و همسر دوم که هاجر بود آمد، باز هم بچهدار نشدند. آنقدر اين دعا را تکرار کرد که خداوند از هردو همسر به او فرزند داد. از يک همسر اسحاق و از همسر ديگر اسماعيل، بعضي ميگويند: براي چه دعا کنم؟ خدا اگر بخواهد به من بچه ميدهد. خدايي که از نياز ما با خبر است، فرمود: «ادعوني» در دعا کردن فقط استجابت دعا منظور نيست، خدا دعا عبادت است. خدايا من محتاج تو هستم. به من فرزندان صالح بده. اينقدر ابراهيم خليل اين دعاي کوتاه را خواند، فقط در مورد فرزند نيست. نوهها و نتيجهها و ذريه، خدايا از صالحان به من بده. «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ» فرزنداني صالح به من بده.
شريعتي: نکات خيلي خوبي را شنيديم. امروز صفحه 396 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه قصص و آيات ابتدايي سوره عنکبوت را تلاوت خواهيم کرد.
«إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «85» وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ «86» وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «87» وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «88»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ «2» وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «4» مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «5» وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ»
ترجمه آيات: همانا آن كس كه قرآن را (بر تو نازل و عمل به آن را) بر تو واجب كرد، قطعاً تو را به وعدهگاه (و زادگاهت) باز خواهد گردانيد. بگو: پروردگارم آگاهتر است كه چه كسى هدايت آورده وچه كسى در گمراهى آشكار است. و تو اميد نداشتى كه (اين) كتاب (آسمانى) به تو القا گردد، (و اين نزول نبود،) مگر رحمتى از سوى پروردگارت، پس (به شكرانهى آن) هرگز پشتيبان كافران مباش. و (به هوش باش) پس از آنكه آيات الهى به سوى تو نازل گرديد، (وسوسه ها و تهديدات كفّار) تو را (از تبليغ و عمل به آن) باز ندارد و (همچنان ديگران را) بهسوى پروردگارت دعوت كن و هرگز از مشركان مباش. و (هرگز) معبود ديگرى را با «اللّه» مخوان كه معبودى جز او نيست. همه چيز جز وجه او نابود است، حُكم (و حاكميّت، تنها) از آن اوست، و همه به سوى او بازگردانده مىشويد.
به نام خداوند بخشندهى مهربان. الف، لام، ميم. آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مىشوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟! در حالى كه بدون ترديد كسانى را كه پيش از ايشان بودند آزموديم تا خداوند كسانى را كه راست گفتند معلوم دارد و دروغگويان را (نيز) معلوم نمايد. آيا كسانى كه كارهاى بد انجام مىدهند، پنداشتهاند كه بر ما پيشى خواهند گرفت (و از كيفر ما خواهند گريخت)؟ چه بد داورى مىكنند. آن كس كه به ديدار خداوند اميد دارد (مى داند كه) بى شك اجلى كه خداوند تعيين كرده آمدنى است؛ و اوست شنواى دانا. وهركس تلاش كند پس براى خود مى كوشد، زيرا خداوند از جهانيان بى نياز است.
شريعتي: فردا دهم ماه رمضان وفات حضرت ام المؤمنين خديجه کبري(س) هست، در اين سالها اتفاقات خوبي افتاده است، آنهايي که در اين روز دخترشان را به اسم خديجه صدا ميزنند، يا کساني که براي خانواده و دختران خود هديه در نظر ميگيرند. قصه اهداي پلاک طلا به دختران همچنان پابرجا هست.
حاج آقاي بهشتي: سعيد بن قيس از سرداران سرافراز اميرالمؤمنين و ياران اميرالمؤمنين و امام مجتبي و فرماندهان اين دو امام بود. مورد تأييد اميرالمؤمنين در قالب شعر و خطبههاست. شخصيت بزرگي است که راوي حديث است و فرمانده سواره قبيله همدان در جنگ جمل بود و نماينده و سفير اميرالمؤمنين براي مذاکره با معاويه بود. دو پسرش از ياران مختار بودند و در سپاه او بودند. در جنگ صفين اميرالمؤمنين فرمودند: به معاويه بگو از قرآن پيروي کند. او روزي ديگر به معاويه گفت: در هم شکستن ارج تو در روز صفين به جهت همکاري با مردي بود که اطاعت او بسان اطاعت خداوند بود.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»