برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي (توجه به سجده در نماز)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 24-01- 99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم به همه شما، انشاءالله که هرجا که هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد.انشاءالله دل و جانتان بهاري و سبز باشد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان عزيز سلام ميکنم. از خدا ميخواهم اين گفتگوها را موجب خير و رشد و نور براي بينندگان قرار بدهد، صحت و سلامت و موفقيت و پيشرفت را براي ملت ايران تقاضا ميکنم.
شريعتي: هنوز براي ما عيد نيمه شعبان ادامه دارد، ايام بر شما مبارک باشد. انشاءالله همه ما در روزگار آمدن حضرت باشيم. به بحث سجده رسيديم، بحث امروز را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
قبل از ورود به بحث دو نکته عرض کنم، نکته اول اينکه ما بيش از يک سال است بحث نماز و عبادت را داريم. در احاديث ما قبولي نماز منوط به چيزهايي است. يکي رضايت اهل خانواده از همديگر است. الآن که ملت بيشتر در خانهها هستند، ما نبايد مسائل رفتاري خودمان را با عبادي تفکيک کنيم. رضايتمندي زن و شوهر از همديگر در قبولي نماز آنها تأثير دارد. بچهها و پدر و مادر، در اين روزهايي که بيشتر کنار هم هستيم مواظب باشيم مايه رنجيدگي خاطر ديگران نشويم. همين اندازه که توانسته باشيم يکديگر را شاد و راضي نگه داريم در قبولي نماز ما تأثير دارد. نکته دوم اينکه در قرآن چهل بار نماز و توجه به محرومان کنار هم آمده است و نزديک سي بار نماز و زکات با هم آمده، باقي هم نماز و انفاق و نماز و قرباني، اين نشان ميدهد مردم به خصوص نمازگزاران نسبت به جامعه خودشان مسئول هستند. رهبر عزيز انقلاب در پيام روز نيمه شعبان فرمودند، اين را از هم جدا نکنيم. چهل بار امام رضا فرمود: به چينش موضوعات در قرآن دقت کنيد. خدا چه موضوعي را کنار چه موضوعي قرار ميدهد. امام رضا فرمودند: نگاه کنيد زکات کنار نماز است. نمازگزاران بخواهند نمازشان قوت بگيرد و بالا برود بايد از ضعفا دستگيري کنند. نماز و انفاق، نماز و قرباني، نماز و زکات، در قرآن آمده که کسان خاصي بايد زکات بدهند، کساني که دامداري و کشاورزي دارند. گاهي هم به معناي صدقه هست. البته در ايران عزيز حرکتهاي جهادي انجام ميشود.
حديث بندگي را از فروردين سال 98 شروع کرديم و به اوج بندگي رسيديم. از وضو شروع کرديم و لباس نظيفي پوشيديم، مهيا شديم، اذان و تکبيرة الاحرام را گفتيم، امام معصوم فرمود: سجده اوج نماز است. اگر نماز را به کوهي تشبيه کنيم، قلهاش سجده است. در سه بخش توضيح ميدهم، يک بخش اشاره به احکام سجده ميکنم. وقتي نمازگزار رکوعش تمام شد، ميايستد تا بدنش آرام بگيرد. اين بار از حالت ايستاده به خاک ميافتد. ادب اين است که آقايان اول دستها را زمين بگذارند و بعد زانوها را، خانمها اول زانوها را و بعد دستها را زمين بگذارند. اينها جزء مستحبات است. در سجده هفت عضو بدن ما روي خاک است. پيشاني، دو کف دست، سر زانوها و سر انگشتان شست پا، اين اوج تذلل و خاکساري و تواضع بنده در پيشگاه خداست. مستحب است سر انگشتان دست بسته باشد. در رکوع انگشتان را باز ميکنيم که سر زانوها را بگيرد. در قنوت هم انگشتان دست بسته و انگشت شست باز، اما در بقيه حالات نماز از آغاز تکبيره الاحرام تا پايان سلام انگشتان دست بسته است. ما در حالت سجده چند حالت ميتوانيم باشيم، ولي مستحب است سر انگشتان به سمت قبله باشد. کجا باشد؟ مقابل گوشها، جلوتر از سر نه، عقبتر هم به بدن چسبيده، به سمت قبله باشد.
مستحب است آقايان آرنجها را بلند کنند مثل عقابي که بالهايش را بلند کرده و بانوان روي زمين بچسبانند، يعني بانوان در نماز يک دوره تمرين حياء هم طي ميکنند. از همين مستحبات که چگونه برخيزند و به سجده بروند. يک بانوي مسلمان بايد عفاف را از همين عبادت بياموزد. دو سجده روي هم رکن است. نماز پنج رکن دارد که اگر سهواً يا عمداً ترک شود، نماز باطل است. در سجده هر ذکري بگوييم کافي است ولي اندازه آن ذکر به اندازه سه سبحان الله يا «سبحان ربي الاعلي و بحمده» باشد. باز مستحب است که همين ذکر «سبحان ربي الاعلي و بحمده» را سه بار، يا پنج بار يا هفت بار بگوييم. خوشا به حال آنهايي که عاشق هستند و سجده طولاني دارند.
در سجده بايد به مقدار ذکر واجب بدن آرام باشد. در رکوع هم عرض کرديم بعضي خيلي شتابزده نماز ميخوانند. بدنش در سجده اصلاً آرام نميگيرد. به مهر رسيده يا نرسيده زود سر را برميدارند. اگر با حوصله و صحيح باشد دو دقيقه نماز ما طول ميکشد. وقتي ذکر ميگوييم بدن آرام باشد. سر از سجده برميداريم، بايد بنشينيم و بدن آرام بگيرد و مستحب است بگوييم: «استغفرالله ربي و اتوب اليه» همه اين مستحبات را به جا بياوريم، هفده رکعت نماز ما زياد طول نميکشد ولي نفعش به خودمان برميگردد.
کسي از حضرت علي(ع) پرسيد: چرا دو سجده ميکنيم؟ حضرت به آيهاي از قرآن اشاره کردند، اول توضيح دادند وقتي به سجده ميرويم به خدا ميگوييم: پروردگارا تو ما را از خاک آفريدي و آلياژ اصلي ما خاک است. خود اين سازندگي دارد. پول، زور، موقعيت اجتماعي ما را فريب ندهد، ما از خاک هستيم. تکبر نورزيم. سر از سجده برميداريم يعني ما را از خاک زنده کردي. آياتي که در مورد خلقت انسان هست، ميفرمايد: ما شما را از خاک آفريديم. وقتي سر از سجده برميداريم به خدا اين را ميگوييم. دوباره به سجده ميرويم، حضرت فرمود: يعني دوباره به خاک برميگرديم، ميميريم و ما را در قبر ميگذارند و چند سال بعد دوباره خاک ميشويم.
شريعتي: به قول مهدي سيار؛
اين زندگي مکثي است ما بين دو تا سجده *** استغفراللهي بگو ما بازميگرديم
حاج آقاي بهشتي: باز از سجده سر برميداريم، يعني خدايا ما بعد از مردن مجدد زنده ميشويم و بايد پاسخگوي اعمال خودمان باشيم. بعد اميرالمؤمنين به اين آيه اشاره کردند. «مِنْها خَلَقْناكُمْ» (طه/55) از اين خاک اي انسانها شما را آفريدند. هر بار به سجده ميرويم اگر با آگاهي بدانيم که ما از خاک هستيم و نبايد غرور داشته باشيم و تکبر کنم. حيات من از خاک است و زندگي من در کره خاکي است. مدت خاصي تعيين شده و من در اينجا خواهم بود. دوباره باز به خاک برميگردم، خودم را آماده کنم. از خاک برميخيزم بايد پاسخگوي اعمال و رفتار باشم. اگر سجدههايمان را با اين توجه بخوانيم چه بسا اشک ميريزيم. «سُجَّداً وَ بُكِيًّا» (مريم/58) کساني هستند سجده ميکنند و اشک ميريزند. تا اين کوچکي خود را در پيشگاه خدا با اطمينان ميفهمند من کوچک هستم و نيازمند هستم و بايد خودم را آماده کنم. اينها بخشي از احکام نماز است. مستحب است قبل و بعد از هر سجده تکبير بگويد و حرکت دستها مثل تکبيرة الاحرام دستها تا نزديکي گوش بالا برود. مستحب است سجده را طول بدهد و موقع نشستن دستها را روي ران بگذارد. مستحب است در سجده دعا کند. احاديث زيادي در سجده آمده است که مرحوم شيخ حر عاملي در وسايل الشيعه احاديث زيادي آورده که در سجده دعا کنيم. سجده يک موقعيت طلايي براي درخواست از خداست. در رسالههاي عمليه از جمله دعاهايي که مراجع تقليد ما بيان کردند، اين دعا هست «يا خير المسئولين» اي خدايي که بهترين کسي هستي که از تو چيزي ميخواهند. «يا خير المُعطين» اي خدايي که بهترينها را تو ميدهي، «ارْزُقْنِي وَ ارْزُقْ عِيَالِي مِنْ فَضْلِكَ» اينجا هم باز دعاي به خانواده هست. در اوج نماز ما ياد خانواده هستيم. پروردگارا روزي من و خانوادهام کن از لطف خودت «الْوَاسِعِ فَإِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» (كافي، ج 2، ص 551) تو صاحب لطف بزرگ هستي.
بخش اول مسأله زياد دارد ولي اهم مسائل را عرض کردم. در قرآن 92 بار واژه سجده آمده است. محل عبادت مسلمانان را اسلام مسجد ناميده است و از سجده گرفته شده است. ميشد محل عبادت را معبد بنامند ولي اسلام عزيز فرمود: مسجد. محل عبادت يهوديان و مسيحيان هرکدام يک اسمي دارد. يک سوره هم در قرآن به نام سوره سجده داريم. در چهار سوره هم آيههايي هست که اگر به آن برسيم، به صورت زنده بخوانيم يا بشنويم، سجده واجب دارد.آياتي هم هست که سجده مستحب دارد. چند آيه هست که ميفرمايد: همه کائنات و موجودات سجده ميکنند، چرا ما وصله ناهمرنگ باشيم؟ ما هم هماهنگ با کوهها و ستارهها و درختها باشيم.
ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند *** تا تو ناني به کف آري و به غفلت نخوري
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار *** شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبري
آيه 15 سوره رعد، «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» همه موجودات زميني و آسماني سجده ميکنند، خواه ناخواه! بعضي مثل انسان با انتخاب و بعضي هم براساس آفرينشي که خدا برايشان قرار داده است. حتي سايه اجسام هم سجده ميکننئد. صبحگاهان، بامدادان و شامگاهان، «يسجُد» فعل مضارع است. دلالت بر استمرار دارد. يکبار سجده نه، پيوسته است. براساس جهان بيني اسلام همه هستي در پيشگاه خداي بزرگ سجده ميکنند.
سوره حج آيه 18، «أَ لَمْ تَرَ» آيا نميبيني، 31 بار در قرآن آياتي آمده که با اين آهنگ شروع ميشود، آيا نميبيني؟ يعني نگاه کن و دقت کن، چشمهايت را باز کن، «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ» (فيل/1) برو آن قصه را بخوان، برو روي آن قصه دقت کن. چشمهايت باز نيست، نميبيني؟ «أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ» همه موجوداتي که در آسمان هستند، ستارهها، در زمين سجده ميکنند براي خدا، «وَ الشَّمْسُ» کرهاي که محور منظومه شمسي است و ما نور و گرما از آن ميگيريم. «وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ» (حج/18) ماه و ستاره و کوهها و درختان و تمام موجودات ريز و درشت سجده ميکنند. جمع زيادي از مردم هم سجده ميکنند، يک جمع زيادي هم سجده نميکنند که عذاب بر آنها در نظر گرفته شد.
آيه سوم سوره نحل آيه 49 است، اينها روشنيهاي قرآن است. پيغمبر فرمود: هريک از آيههاي قرآن گنجي است، از کنار اين گنجها بدون استفاده رد نشويد. اينها براي ما پيام دارد. «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» و براي خدا سجده ميکنند پيوسته، آيات قبلي ميفرمود: من، اينجا ميفرمايد: ما، در زبان عربي من يعني موجودي که شعور دارد. ما سنگ را ميگوييم: ما، انسان را ميگويد: مَن، ولي هردو در قرآن آمده است، همه موجوداتي که به ذهن ما صاحب شعور هستند و به ظاهر شعور ندارند هم سجده ميکنند. «مِنْ دابَّةٍ» حشرات و گزندهها، «وَ الْمَلائِكَةُ» فرشتهها، «وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ» تکبر نميورزند. تکبر کار شيطان است.
خداوند در قرآن مسيحيان و يهودياني که در دل شب برميخيزند و کتاب خدا را تلاوت ميکنند و سجده ميکنند، ستايش ميکند، چون قرآن وقتي از مسيحيها و يهوديها انتقاد ميکند، ميگويد: «من اهل الکتاب» بعضي از آنها اينطور هستند و اين عيب را دارند. اين به ما ياد ميدهد در مورد اقشار قضاوت ميکنيم، مراقب قضاوت خود باشيم. يک صنفي را ميخواهم يک حرفي بزنيم، مواظب باشيم بگوييم: بعضي از اينها اينطور هستند. اينجا ستايش ميکند قرآن مسيحيان و يهوديان را، همه مسيحيها يکسان نيستند. «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُون» (آلعمران/113) جمعيتهايي هستند شبها برميخيزند، کتاب خدايشان را در دل شب تلاوت ميکنند، در حالي که در سجده هستند. خدا رحمت کند شهيد اردستاني، يکي از دوستانش ميگفت: دعاي کميل را در سجده ميخواند. معاون عمليات نيروي هوايي، من افتخار داشتم چند سالي در همسايگي ايشان رفت و آمد داشتم. دعاي کميل را از من بپرسند شبهاي جمعه دعاي کميل در خانه شما هست؟ شرمنده هستم ولي اين نظامي ارشد نيروي هوايي، در سجده دعاي کميل ميخواند. قرآن ستايش ميکند از دانشمندان مسيحي و يهودي که کتاب خدا را در دل شب در سجده تلاوت ميکنند.
روزهاي شنبه من برنامه سمت خدا را گوش ميکنم، از جمله ماجراهايي که ايشان هنوز نرسيدند، مسأله ساحران و موسي بن عمران که چند نوبت موسي با فرعون گفتگو کردند و فرعون زير بار نميرفت. منطق نداشت که پاسخگوي موسي بن عمران باشد، برخوردش دو جور بود، يا تهديد ميکرد که تو را ميکشم، کسي که منطق ندارد از قدرت استفاده ميکند يا مسخره ميکرد. جواب ندارند براي رويش اسلام و گرايش به اسلام با کاريکاتور، يعني من منطق ندارم. نميتوانم جواب بدهم، مسخره ميکنند. انبياء را مسخره ميکردند. در اين گفتگوي پاياني فرعون گفت: من بايد ساحران را دعوت کنم با موسي بن عمران مبارزه کنند. بزرگترين ساحران را از شهرهاي دور و نزديک دعوت کردند و روي پلهها نشستند و فرعون در جايگاه خاص، مرحوم سلحشور آرزو داشت قصه حضرت موسي را بسازد. آنها کارشان را شروع کردند و حضرت موسي دست به کار شد و چوبش را انداخت و همه چيزهايي که ساحران درست کرده بودند، خورد. ساحران ديدند جنس کار موسي بن عمران با آنها فرق دارد، يک کسي که تازه به ميدان آمده ميفهمند او فرق دارد. اينها به سجده افتادند. ايمان خودشان را با سجده نشان دادند و در سجده اين را گفتند: «قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى» (طه/70) ما ايمان آورديم. فرعون از بالاي جايگاه داد زد، بدون اجازه من ايمان آورديد «قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ» (طه/71) اينها گفتند: هرکاري ميخواهي بکن. تهديد کرد که دست راست و پاي چپ و دست چپ و پاي راست شما را قطع ميکنم و شما را به درختان نخل آويزان ميکنم. گفتند: هرکاري ميخواهي بکن. ما ايمان آورديم. اين نوع ايمان را با سجده نشان دادند.
يک برداتي که از اين آيه کردم، آنهايي که با خدا قهر هستند بخواهند رفيق شوند، راه آشتي کردن با خدا اين است که به سجده بيافتند و چند کلمه با خداي خود حرف بزنند. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ» (شعرا/46) ساحران به سجده افتادند و ايمان خودشان را اعلام کردند و گفتند: «قالُوا إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» (اعراف/125) يک انقلاب فرهنگي و عقيدتي و فکري در ما به وجود آمده است. اين خوش به حالشان را امام صادق فرمود، کساني از امام صادق پرسيدند که ما مطلبي را از جد شما امام زين العابدين شنيديم که هضمش براي ما سخت است. حضرت فرمود: چه مطلبي؟ گفتند: جد شما فرمود به هرکس ميرسي بگو او از من بهتر است. ما از بي نمازها بهتر هستيم. مؤمنها از بي ايمانها بهتر هستيم. حضرت فرمود: يک قصهاي براي شما بگويم. چه کسي گمان ميکرد ساحران صبح شهيدان عصر باشند؟ در عمليات بيت المقدس يک جوان تهراني از راه رسيد به من گفت: من به دلم افتاده جبهه بيايم. نماز هم نميخواندم، خودم آمدم و کسي مرا نياورده است. آمدم با خدا آشتي کنم. قبل از اينکه دو رکعت نماز بخواند شهيد شد. خدا روز قيامت اين را ميآورد با کسي که عمري نماز خوانده و ناخالصي داشته است. اين انقلابي است که امام صادق مثال زد.
ما نگاهمان بايد به ديگران اين باشد که هميشه بگوييم: ديگران از ما بهتر هستند و به ظاهر افراد نگاه نکنيم. در سوره اعراف آيه 206 ميفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ» مقربان درگاه خدا چه کساني هستند؟ آنهايي که از عبادت تکبر نميورزند و خدا را تسبيح ميکنند و در پيشگاه خدا پيوسته سجده ميکنند. اينها مقربان درگاه خدا هستند. سوره سجده آيه 15 سجده واجب دارد، ميفرمايد: «إِنَّما يُؤْمِنُ بِآياتِنَا» ايمان دارند فقط به آيات ما، کساني که وقتي نام خدا برده ميشود، به سجده ميافتند. و خدا را همراه با حمدش تسبيح ميگويند و تکبر ندارند. ما در چند آيه ديديم که تکبر نورزيدن با سجده کردن کنار هم آمده است. يعني خدايا من ادعايي ندارم. اگر يک علمي دارم، پولي دارم، زوري دارم، آبرويي دارم، تمامش از توست.
امام زين العابدين(ع) در دل شب برميخاست و نماز شب ميخواند، اشک ميريخت خدايا همين که بلند شدم تو بودي کمک من کردي. همين که آب روي دستم ريختم و وضو گرفتم، تو اين آب را قرار دادي. تو به من تکلم دادي. امام حسين(ع) در دعاي عرفه عرضه ميکند: پروردگارا اگر من و همه دعا کنندگان و شمارندگان نعمتها جمع شويم تا شکر يکي از نعمتهاي تو را به جا آورديم نميتوانيم مگر همان را هم با کمک خودت. بهترين چيزي که بايد بر آن سجده کنيم، امامان ما توصيه کردند، تربت سالار شهيدان (ع) است، از همان سالها هم در تاريخ دارد که در کربلا يک صنفي درست شد که اينها مهر و تسبيح درست ميکردند اين براي الآن نيست و سررشته آن از زمان امام معصوم(ع) است.
سوره اسراء آيه 107، دانشمندان واقعي آنهايي هستند که در پيشگاه خدا سجده ميکنند. اي پيامبر بگو، ميخواهيد ايمان بياوريد يا نياوريد، «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ» کساني که به آنها دانش واقعي داده شده است، «إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً» وقتي آيات خدا براي آنها خوانده ميشود، اذقان يعني چانه، چانههايشان را به خاک بزنند يعني سجده کنند. به قدري اين سجده جذاب است که دانشمند حقيقي وقتي به اين پديده نگاه ميکند تبعيت ميکند. دانشمندان در پيشگاه خدا، به سجده ميافتند و تواضع ميکنند و ميپذيرند. سجده در پيشگاه خدا.
در قصه سليمان نبي هست که روزي صبحگاه سر کار آمد و ديد همه هستند و هدهد نيست. پرسيد: هدهد کجاست؟ اگر وقتي رسيد جواب قانع کننده نداشته باشد براي تأخيرش، من او را اعدام ميکنم. اين نشان دهنده اسلام و قرآن به نظم است. هدهد گفت: از سرزميني ميگذشتم که پادشاهش يک زن بود و اينها خورشيد ميپرستيدند. «يَسْجُدُونَ لِلشَّمْس» (نمل/24) مردم آنجا و پادشاه آنجا خورشيد ميپرستيدند، حضرت سليمان خوشحال شد که اين يک پيامي آورده که جواب دارد، يک نامهاي نوشت که با بسم الله الرحمن الرحيم شروع ميشد. به هدهد داد که ببرد، حاج آقاي قرائتي گاهي به مبلغان ميفرمايد: يک مبلغ يک نامه را گزارش آورده و يک نامه برده است و مردم يک مملکت ايمان آوردند. ما چطور؟ تبليغهايي که کرديم چقدر اثر داشت. نامه را به پادشاه سرزمين رساند، پادشاه نامه را باز کرد و مشاوران را صدا زد و گفت: چه کار کنيم؟ بعضي گفتند: جنگي به راه بيانداز و ما لشگر بزرگي راه مياندازيم اما پادشاه گفت: چه بسا بدون جنگ بتوانيم گفتگو کنيم. قرآن اينها را شرح داده است و بسيار زيباست. بالاخره آمدند و آن بانو و مردم کشور به خداي واحد ايمان آوردند.
آخرين آيه سوره فتح که يکبار در رکوع گفتيم، «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» محمديها نشان سجده بر پيشاني دارند. هرکس در اين دنيا بخواهد بگويد: من عاشق پيامبر اسلام هستم. بايد تجربه سجده کردن داشته باشد. اميرالمؤمنين فرمود: «لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ (ص)» ياران پيامبر را ديدم، بين دو چشمانشان جاي سجده بود. اينجا دارد در پيشاني آنها اثري است که ناظر بيروني ميگويد: او اهل سجده است. قرآن کريم در سوره فرقان آيه 60 ميفرمايد: «وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ» به بعضي ميگوييم: براي خداي مهربان که همه نعمتهاي ما، سلامتي و هوش ما از او هست، سجده کنيد. «قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ» اين پولها براي خودم است، اين پولها براي خودم است. اين کتابها براي ذهن خودم است، خدا کيست؟ براي چه کسي بايد سجده کنم؟ براي خداي مهرباني که اينقدر نعمت به تو داده سجده کن، ميگويند: رحمان کيست؟ «أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفُوراً» آيا به کسي که تو دستور ميدهي، ما سجده کنيم؟ اين بار بيزاري و نفرتشان بيشتر ميشود. سجده تشکر از خداست در برابر مهربانيهايي که رحمت خدا نسبت به مخلوقات دارد و اداي احترامي در پيشگاه خداست.
شريعتي:امروز صفحه 375 قرآن کريم را تلاوت ميکنيم. براي شفاي همه بيماران و بيماران کرونايي دعا ميکنيم، براي پرستاراني که زحمت ميکشند و مدافعان سلامت که انشاءالله سلامت باشند.
«وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ «184» قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ «185» وَ ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبِينَ «186» فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «187» قالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ «188» فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «189» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «190» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «191» وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ «192» نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ «193» عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ «194» بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ «195» وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ «196» أَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِي إِسْرائِيلَ «197» وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ «198» فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ «199» كَذلِكَ سَلَكْناهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ «200» لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ «201» فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «202» فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ «203» أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ «204» أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِينَ «205» ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ»
ترجمه آيات: و از خدايى كه شما و اقوام پيشين را آفريده پروا كنيد. مردم (به جاى قبول دعوت شعيب) گفتند: تو قطعاً از سحرشدگانى. و تو جز بشرى مثل ما نيستى، و ما تو را از دروغگويان مىپنداريم. پس اگر تو از راستگويانى، پارههايى از آسمان را بر سر ما بيفكن! (شعيب) گفت: پروردگار من به آنچه انجام مىدهيد آگاهتر است. پس شعيب را تكذيب كردند و عذاب روز ابر (آتشبار) آنان را فراگرفت. البتّه آن عذاب روز بزرگ و هولناكى است. والبتّه اين (قرآن) فرستاده پروردگار جهانيان است. (كه جبرئيل) فرشتهى امين الهى آن را فرو آورده است بر دل تو، تا از هشداردهندگان باشى. (اين قرآن) به زبان عربى روشن (نازل شده) و همانا (خبر) آن در كتابهاى (آسمانى) پيشين آمده است. آيا اين كه علماى بنىاسرائيل از آن (قرآن) اطلاع دارند، براى آنان (مشركان عرب) نشانهاى (بر صحّت آن) نيست؟ (بر فرض) اگر ما قرآن را بر بعضى غير عربها نازل مىكرديم. پس او آن را برايشان مىخواند، عربها به آن ايمان نمىآوردند. ما اين گونه قرآن را (با بيانى رسا وروشن) در دلهاى گناهكاران عبور داديم، (ولى آنان) ايمان نمىآورند، مگر آنكه عذاب دردناك را مشاهده كنند. كه ناگهان و در حالى كه آگاه نباشند به سراغشان آيد. پس گويند: آيا به ما مهلتى (براى توبه وجبران) داده خواهد شد؟ آيا نسبت به نزول عذاب ما عجله دارند (كه مىپرسند قهر خدا چه زمانى است)؟ آيا ديدى كه اگر سالها هم آنان را (از نعمتهاى خود) برخوردار كنيم، آنگاه عذاب موعود به آنها خواهد رسيد.
شريعتي: در مورد شخصيت جناب مصعب بن عمير خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: خيلي شخصيت بزرگ و دوست داشتني است، پدر و مادر ثروتمند، ولي او همه دارايي خود را کنار گذاشت و به اسلام روي آورد. با لباس ساده به آغوش اسلام آمد. اولين مبلغ رسمي است که پيامبر او را به مدينه اعزام کرد. بعدها پيامبر از او پرسيدند: تجربهات در تبليغ چيست؟ گفت: سراغ بچهها و جوانها رفتم و موفق بودم. اولين نماز جمعه را در مدينه خواند. قبل از اينکه پيامبر به مدينه بيايند و نماز جمعه بخوانند، نماز خواند و اولين معلم قرآن رسمي است و در جنگ بدر پرچم سمت راست لشگر را داشت. برادرش را در جنگ بدر به اسارت گرفتند و به مسلمانها گفت: مادر او پولدار است مواظب باشيد او را زود رها نکنيد يک پول خوبي بگيريم. از شهداي احد است و دو دستش مثل قمر بني هاشم قطع شد. سيماي بسيار زيبايي داشت و به پيامبر شباهت زيادي داشت و وقتي کشته شد شايعه کردند پيامبر به شهادت رسيده است. پيغمبر وقتي خواست او را به خاک بسپارد اشک ميريخت که چه لباسهايي داشت و ما الآن براي کفن او پارچهاي نداريم.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»