اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

99-01-03-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي– ويژه برنامه عيد مبعث پيامبر اکرم(ص)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ويژه برنامه عيد مبعث پيامبر اکرم(ص)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 03-01- 99     

شريعتي:
اقراء، بخوان هر آنچه که از شنيده‌اي *** مهتاب رو بگو که از آن سو چه ديده‌اي
افسانه بود قبل تو رؤياي عاشقان *** تو پاي عشق را به حقيقت کشيده‌اي
رويت سپيده‌اي است که شب‌هاي مکه را *** خالت پرنده‌اي است رها در سپيده‌اي
باران گيسوان تو بر شانه‌ات که ريخت *** هر حلقه يک غزل شد و هرچي قصيده‌اي
آه اي نگار من که به مکتب نرفته‌اي *** اي جوهر يقين که مرکب نديده‌اي
بر شانه‌ي تو رفت و تا کجا مي‌توان کشد *** عالم چنين که بار امانت کشيده‌اي
درياي رحمتي و از امواج غصه‌ها *** سهم تمام اهل زمين را خريده‌اي

سلام و درود خدا بر محمد مصطفي و اهل‌بيت گرانقدرشان، عيد شما مبارک، سلام به همه شما عيد مبعث بر شما مبارک باشد. عيد مبعث مقارن شده با اولين روزهاي سال 1399 و انشاءالله همه زير سايه نبي مکرم اسلام باشيم. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام مي‌کنم. اين روز آسماني را به همه مسلمانان جهان و شيعيان اهل‌بيت پيامبر تبريک مي‌گويم و براي همه مجاهدان صف اول حريم سلامت مردم آرزوي عزت و صحت و سلامت و حسن عاقبت دارم. امروز روز تولد قرآن هم هست، براي اين پديده آسماني، قرآن کريم بخواهيم جشن تولدي بگيريم روز مبعث روزش هست.
شريعتي: انشاءالله به حق اين روز بهترين‌ها براي مردم ما رقم بخورد و امروز قرار هست از اخلاق پيغمبر بشنويم. «إِنَّمَا بُعِثْتُ‏ لاتَمِّمَ‏ مَكَارِمَ الاخْلاقِ‏» (مكارم‏الاخلاق، ص 8) حضرت اسوه و الگو براي ما هستند. نکات شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» بعثت براي چيست؟ فلسفه بعثت چيست؟ قرآن کريم چند هدف براي بعثت انبياء و پيامبر عزيز اسلام بيان کرده که مردم ما آشنا هستند و مهمترين آن تعليم و تربيت است. يک نظام تعليم و تربيتي که از آسمان الهام گرفته شده است. عدالتخواهي، فلسفه ديگر بعثت انبياء هست. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حديد/25) عبادت چيزي که در سال 98 همه هفته‌ها به اين موضوع پرداختيم، «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ‏ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل/36) بعثت‌هاي پيامبران براي گره زدن انسان به خالق است و يکي از فلسفه‌هاي بعثت هم اخلاق است. همين جمله‌اي که جنابعالي نقل فرموديد که پيغمبر فرمود: من براي رساندن انسان‌ها به اخلاق‌هاي بزرگ به ويژه که ما در شرايط خاصي هستيم در جامعه و به شدت نيازمند آشنايي با خلقيات پيامبر و گفتگوي اين قطعه‌هاي تاريخي هستيم که براي شما نقل مي‌کنيم.
مهمترين کلمه‌اي که در مورد اخلاق پيامبر گفته شده خوشرويي است. حتي حضرت به پيروانش فرمود: اگر غم و غصه‌اي داريد تمرين کنيد و در دل پنهان کنيد. «المؤمن حزنه في قلبه» خدايا غم و غصه دارم ولي به خاطر بندگانت آنها را پنهان مي‌کنم. «و بُشره في وجهه» شادماني از چهره‌اش نمايان بود. اداره جامعه کار آساني نيست. هدايت انسان‌ها کار دشواري است. اجراي عدالت کار سختي است. پيوسته اخبار تلخ مي‌شنيد اما در دل پنهان مي‌کرد و روي گشاده داشت. نکته دوم اينکه پيغمبر فرمود: من نتيجه يک دعا هستم، «أنا دعوة أبي ابراهيم» اين نشان مي‌دهد دعا چقدر مهم است. گاهي دعا را يک مسأله‌ي سبک حساب مي‌کنيم. پرسيدند: شما نتيجه کدام دعا هستيد؟ اشاره به آيه‌ي سوره بقره کردند که وقتي ابراهيم خليل و پسرش اسماعيل خانه خدا را ساختند، دست به دعا برداشتند، چند دعا دارند، «رَبَّنا وَ ابْعَثْ‏ فِيهِمْ رَسُولًا» (بقره/129) پروردگارا از بين فرزندان ما فرستاده‌اي را مبعوث فرما، «مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ» تا آيات کتاب تو را براي مردم بخوانند. «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ» و به آنها کتاب و حکمت را آموزش بدهد، «وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم‏» آنها را تزکيه کند. پيغمبر فرمود: من نتيجه يک دعا هستم، دعاهاي خود را دست کم نگيريم. حتي ممکن است ما در مورد خود و بچه‌هايمان دعا کنيم و بعد نتيجه‌اش را در زماني که هستيم نبينيم. حديث داريم خداوند دعاهاي شما را مي‌شنود و مستجاب مي‌کند. يا در روزگاري که هستيد يا در مورد بچه‌هاي شما مستجاب مي‌کند. يا در مورد نسل‌هاي آينده، فاصله زماني پيامبر عزيز اسلام با ابراهيم خليل الرحمان چند هزار سال است ولي از ديد پروردگار مخفي نمانده است. از دعا غافل نشويم.
در ماجرايي که پيش آمده در خانه نشستيم، براي شفاي بيماران حمد بخوانيم. از زيرنويس‌هاي بعضي از شبکه‌ها فهميده مي شود چند ميليون سوره حمد براي شفاي بيماران خواندند. پيغمبر فرمود: خداوند بخاطر يک مسلمان صالح بلا را از صد هزار خانه دور مي‌کند. صلاحيت و صالح بودن ما نه تنها در سرنوشت ما، براي ديگران هم تأثير دارد. آيه 251 سوره بقره را خواندند، «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ‏ الْأَرْضُ» اگر مردم از همديگر حمايت نکنند کره خاکي فاسد مي‌شود. هواي همديگر را داشته باشيم. اين روزها از پزشکان و پرستاران زياد اسم مي‌بريم، خانه‌هاي بهداشت، مکان‌هاي کوچک مثل مساجد، هيأت‌هاي مذهبي و گروه‌هاي جهادي، اينها کارهاي خوبي انجام مي‌دهند، خيريني که با پول خود کمک مي‌کنند.
پيامبر ما براي کمک به جبهه و جنگ فراخوان دادند، از مردم کمک خواستند. مسلمان‌ها خوب به ميدان آمدند. پولدارهاي کمک‌هاي زياد کردند و فقرا هم به وسع خود دادند. منافقين به ميدان آمدند و هردو را زير سؤال بردند. گفتند: کمک‌‌هاي شايان ثروتمندان براي ريا هست، کمک‌هاي کم فقرا هم مسخره کردند. غافل نشويم، دشمن بيدار است. از تبليغات مسموم دشمن غافل نشويم، امروز در کشور ما ثروتمندان و فقرا و اغنياء همه در ميدان هستند. کساني هستند کمک مي‌کنند و حاضر نيستند اسمشان برده شود. بارها و بارها پيامبر به غير مسلمان‌ها کمک مي‌کرد. حتي به کساني که به آن بزرگوار ناسزا گفته بودند و الآن گرفتار شدند، کمک مي‌کرد. به طوري که مسلمان‌ها پرسيدند يا رسول الله، به فقرا مشرک و غير مسلمان هم کمک کنيم؟ آيه نازل شد «لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ‏» (بقره/272) هدايت مردم به عهده تو نيست. تو تبليغ بايد بکني، خدا هست که هدايت مي‌کند. «وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» هدايت مردم به دست خداست، «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ» اين آيه به دنبال آن قصه آمده است. پرسيدند: آيا به غير مسلمان‌ها کمک کنيم؟ فرمود: هرچه از خير شما انفاق کنيد به نفع شماست. بعد مي‌فرمايد: آنچه از خير کمک مي‌کنيد براي خدا باشد. از روي اخلاص باشد. به مسلمان و غير مسلمان، اين روح پيامبر روح بزرگ بود. نمي‌فرمود: اين مسلمان نيست من صرف نظر کنم. به من بد گفته، پشت سرم حرف زده، روح وسيعي داشت.
از فشار اقتصادي براي ايمان آوردن مردم کمک نمي‌کرد که الآن گير آمده پس ما به زور بگوييم: مسلمان شو تا ما کمکت کنيم. هميشه خود را بدهکار خدا مي‌دانست. شب‌ها در قنوت نماز شبش هفتاد بار استغفار مي‌کرد. استغفار يعني خدايا پوزش مي‌طلبم، عذرخواهي مي‌کنم، کم کاري دارم، به وظيفه‌ام آنطور که بايد عمل نمي‌کنم. پيامبري که تمام عمرش را براي خدمت گذاشته است عذرخواهي مي‌کند. به امانتداري و عهد و پيمان خيلي اهميت مي‌داد. فرمود: «لا ايمان لمن لا أمان له، لا ايمان لمن لا عهد له» هرکس امانتداري را رعايت نمي‌کند ايمانش زير سؤال است و هرکس عهد و پيماني که بسته، تعهدي که داده را توجه نمي‌کند، ظهر هنگامي پيغمبر با کسي قرار گذاشته بود، يادش رفت بيايد، حضرت تا شب منتظر ماند.
کساني که بستانکار هستند، شرايطي در کشور هست که کسب و کارها از رونق افتاده است. وقت اين است که کار پيغمبري کنيم، قرآن مي‌فرمايد: اگر بدهکار ندارد به تأخير بياندازد. بعضي از صاحبان مغازه‌ها و ملک‌ها اجاره‌ها را بخشيدند و اين کار پيغمبر است. اسلام چگونه توسعه پيدا کرد به اقصي نقاط جهان رفت، بعضي تحليلشان اين است، قبل از اينکه آيات قرآن به دور دست برسد، خلقيات پيغمبر بر زبان‌ها افتاده بود، عجب ديني است! عجب اخلاقي، برويم دنبال اين دين ببينيم چه ديني است. به همدلي مردم خيلي اهميت مي‌داد و در عمرش پنج بار بين مسلمان‌ها عقد اخوت بست. آقايان با آقايان و خانم‌ها با خانم‌ها، يهوديان اينطور نقل کردند که اشعث بن قيس وقتي صفا و صميميت مردم را ديد، چون در مدينه دو قبيله بودند بيش از صد سال با هم اختلاف داشتند، وارد شهر شد ديد خيلي اينها با هم صميمي هستند. ناراحت شد و گفت: روزگاري اين مردم با هم جنگ داشتند ولي در سايه‌ي رهبري محمد(ص) در کنار هم با صلح و صفا زندگي مي‌کنند، اگر اين وضع ادامه يابد يهود در خطر است.
برنامه‌ريزي کرد و جمعي را صدا زد، جواني را انتخاب کردند به قصد توطئه که بيايد بين مسلمان‌ها و اختلافات گذشته را بيان کند. مسلمان‌ها تحت تأثير آن جوان قرار گرفتند و اين بار رفتند و اسلحه آوردند و کشيدند و پيغمبر وارد شد و شروع به موعظه کرد. عذرخواهي کردند و يکديگر را در آغوش کشيدند و بوسيدند. مسأله همدلي خيلي براي پيغمبر مهم بود. از غصه‌هاي پيامبر براي امت بعد از خودش، بحثي دارم تحت عنوان «نگراني‌هاي پيامبر از آينده امت اسلامي» که احاديثي دارد که مي‌فرمايد: «اني أخاف عليکم من بعدي» من دلواپس هستم بعد از خودم براي شما، فرمود: «أخوف ما أخاف عليکم من بعدي» بيشترين دلواپسي‌هاي من چيست؟ چهل و چند مورد در احاديث پيدا کردم، يکي پراکندگي و تفرقه است.
امروز روز مبعث مي‌خواهيم دل پيغمبر را شاد کنيم. يکي اينکه قهرها را به آشتي تبديل کنيم. زن و شوهرها و بچه‌ها، همسايه‌ها، احزاب، گروه‌ها، پيغمبر اين صفا و صميميت را خيلي دوست داشت. پيامبر عاشق نماز بود و مي‌فرمود: نور چشم من در نماز است. فرمود: اميد بخش ترين آيه قرآن اين آيه است، شش هزار و دويست و شش آيه در قرآن هست. اميدبخش ترين آيه قرآن سوره هود آيه 114 است. «وَ أَقِمِ‏ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ» در دو طرف روز يعني صبح و عصر، نماز بگذار. «وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ» اوايل شب که نماز مغرب و عشا است، نماز بگذار. «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» نيکي‌ها، بدي‌ها را مي‌شويد و مي‌برد. الآن که اين ويروس هست که مي‌شوييم، گناهان با چه چيزي پاک مي‌شود؟ نماز، يکي از بهترين چيزهايي که شوينده گناهان هست نماز است. «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى‏ لِلذَّاكِرِينَ» ما در شرايط اجتماعي که هستيم، بزرگترها به توجه بيشتر نياز دارند. در معرض خطر بيشتري هستند. پيغمبر فرمود: «وقروا كباركم يوقركم صغاركم‏» (غرر الحكم، ص 482) به سالمندان احترام و به کودکان محبت کنيد.
جواني آمد از پدرش نزد پيغمبر شکايت کرد، پيغمبر پدر را احضار کرد. فرمود: پسرت از تو شکايت دارد. پدر گفت: يا رسول الله، زماني من توانا بودم، دارا بودم و پول داشتم. خرج اين بچه کردم، الآن ندارم. آنها حاضر نيستند خرج من کنند. پيغمبر شروع به گريه کردند و فرمودند: اين قصه‌اي است که هر سنگ و شني بشنود گريه مي‌کند. زماني که پدر درآمد داشت صرف بچه‌ها کرد و امروز اينچنين است. ايام عيد هست الآن مي‌توانيم تلفن کنيم و بعضي در آسايشگاه هستند و بعضي مبتلا شدند، مي‌توانيم مراقبت کنيم و به سالمندان توجه کنيم.
عاشق انفاق بود. کمک کردن به ديگران را دوست داشت. يک کسي دوازده درهم به پيغمبر داد و فرمود: خواهش مي‌کنم براي خودتان يک پيراهن بخريد و اين را به کسي ندهيد. پيامبر هديه را قبول مي‌کردند، در اخلاق پيغمبر هست که هديه را قبول مي‌کرد و تلافي مي‌کرد. دوازده درهم را به اميرالمؤمنين داد و فرمود: برو براي من پيراهن بخر. اميرالمؤمنين عاشق و دلباخته پيغمبر بود. رفت مغازه‌ها را نگاه کرد و يک پيراهني که برازنده حضرت بود تهيه کرد و خدمت پيغمبر آورد. پيغمبر فرمود: علي جان، صاحب مغازه پيراهن را پس مي‌گيرد؟ فروشنده مي‌تواند پس نگيرد و مستحب از نظر شرعي که پس بگيرد. دوتايي رفتند تا اين پيراهن را پس بدهند. فرمود: من مي‌توانم يک پيراهن ارزانتري بپوشم؟ اين موضوعي است که امروز مي‌توانيم در شرايطي که گرفتار شديم رعايت کنيم. به جاي پول لباس مي‌توانيم يک سوم براي خودش بخرد، دو سومش را خرج هموطنان کند. دو نفري آمدند و يک پيراهن چهار درهمي پسنديد. هشت درهم زياد آمد، يک خانمي کنار پياده رو گريه مي‌کرد. پيغمبر بي تفاوت از کنارش گذشت. اين خانم از لباس‌هايش پيدا بود که خدمتکار خانه‌اي هست. ايستادند و پرسيدند: چه شده گريه مي‌کني؟ گفت: اربابم چهار درهم به من داد خريد کنم، اين گم شد. حضرت چهار درهم از پول را به آن خانم دادند. مقداري اين طرف تر ديدند جواني ايستاده و تمام چهره‌اش را غم گرفته است، نمي‌توانست پيغمبر تحمل کند. «حريصٌ عليکم» پيامبر در هدايت انسان‌ها حريص بود. از جوان پرسيد: چه شده است؟ غم صورتت را گرفته است. پيراهن چهار درهمي را به جوان دادند. دوباره برگشتند يکي ديگر خريدند. دوباره به سمت خانه برمي‌گشتند، ديدند آن خانم گريه مي‌کند. حضرت پرسيد: براي چه گريه مي‌کني؟ گفت: براي اينکه دير شده و ممکن است اربابم مرا تنبيه کند. پيغمبر همراه او آمد و به خانه ارباب او رسيدند، در زدند. کنار ايستادند، سلام کردند و صاحبخانه شنيدند و شناختند و جواب ندادند. بار سوم که سلام کردند، جواب داد. پيغمبر فرمود: چرا جواب نمي‌دهي؟ گفت: شما را شناختم، دوست داشتم چند بار اين صدا را بشنوم. پيغمبر فرمود: او خدمتکار شماست و چنين اتفاقي افتاده است، به افتخار پيغمبر کنيز را آزاد کرد.
وقتي در آن زمان اين قصه به اقصي نقاط ديگر مي‌رسد، چون فطرت انسان همان است و زمان و مکان دخالتي ندارد. ويکتورهوگو کتابي نوشت به نام بينوايان که فيلمش هم هست، از فيلم‌هايي است که ده بار هم آدم ببيند، خسته نمي‌شود. چون يک زيبايي اخلاق انساني را توانسته با هنر نمايش بدهد. خلقيات پيامبر وقتي در جهان منتشر مي‌شد همه مشتاق ديدن او مي‌شدند. مشتاق شنيدن بقيه حرف‌هايش مي‌شدند. اين انساني که اينقدر زيباست، به انفاق خيلي عشق داشت. در اخلاق پيغمبر گفتند: خفيف، يعني کم خرج بود. زندگي ساده و خانه ساده داشت، لباس‌هاي ساده و تميزي داشت. حاج آقاي قرائتي نقل مي‌کنند که پيامبر لباس‌هاي زير خود را در ديگ آب مي‌جوشاند تا بهداشتي باشد. اگر گاهي مرغ ميل مي‌کرد چند روزي در خانه غذاي سالم مي‌داد تا بهداشتي باشد. هميشه مراقب بود که قبل و بعد از غذا دست‌هايش را بشويد. دانشگاه علوم حديث جناب آقاي ري شهري و يک پزشک کرماني با هم کتاب «دانشنامه احاديث پزشکي» را نوشتند و انسان به دينش افتخار مي‌کند. اينقدر در دين ما به ابعاد مختلف زندگي انسان توجه شده است و يکي همين سلامت است. بخشي از کتاب پاداش پرستاري است. پرستاري کردن از انسان، پيغمبر فرمود: اگر يک شبانه روز کسي از مريضي پرستاري کند     با ابراهيم خليل محشور مي‌شود. ابراهيم خليل شخصيتي است که يهودي و مسيحي و مسلمان در رقابت هستند بگويند: ما ابراهيمي هستيم. چقدر اين پرستاري ارزش دارد از نگاه پيغمبر، بعد کسي که آنجا حديث را از پيغمبر شنيد پرسيد: حتي اگر فاميل باشد حضرت فرمود: فاميل باشد ثواب بيشتر دارد. اين دين ما هست. مراقبت از بهداشت بدن، لباس، محيط خانه. در خانه شب نبايد زباله باشد. حتماً بايد بيرون خانه باشد و ظرف‌ها نبايد نشسته بماند. تا آخرين نفس ظرف‌ها را بشويند.
اميرالمؤمنين در ميدان جنگ تشنه شد، کسي ظرف آبي آورد. فرمود: نمي‌نوشم. چرا؟ فرمود: ترک دارد. پيامبر فرمود: از ظرف ترک‌دار نبايد آب خورد. رزمنده عصباني شد و گفت: ميدان جنگ است، فرمودند: علي در ميدان جنگ هم کار غير بهداشتي نمي‌کند. در جاي ديگر به حضرت يک ظرف آبي دادند، بو مي‌داد. فرمودند: نمي‌نوشم. علي در ميدان جنگ، کار غير بهداشتي نمي‌کند. اطلاعات زيادي کسب کردم که در همه شهرهاي ما جمعيت‌هايي براي کمک جمع شدند. اين خيلي قيمت دارد. پيغمبر فرمود: هر شب يک منادي ندا مي‌دهد «اللهم هب للمنافق خلفاً» پروردگارا يک پاداشي براي انفاق کننده در نظر بگير. «و هب للمنسک تلفاً» آنهايي که خسيس و بخيل هستند، مالشان را نابود کن. فرشته‌اي هر شب از آسمان به زمين مي‌آيد براي آنهايي که خرج مي‌کنندف انفاق مي‌کنند دعا مي‌کند و براي آنهايي که خسيس هستند نفرين مي‌کند.
شريعتي: امروز صفحه 354 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ‏ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ «32» وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُمْ وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ «33» وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ مَثَلًا مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ «34» اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ «35» فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ «36» رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ»
ترجمه آيات: پسران و دختران بى‏همسر و غلامان و كنيزان شايسته (ازدواج) خود را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بى نيازشان مى‏گرداند و خداوند، گشايشگر داناست. و كسانى كه (وسيله‏ى) ازدواج نمى‏يابند، پاكدامنى و عفت پيشه كنند، تا آن كه خداوند از كرم خويش، آنان را بى‏نياز نمايد. و هر كدام از غلامان و كنيزان شما كه خواهان بازخريد و آزادى (تدريجى) خود باشند، اگر در آنان خير و شايستگى ديديد، تقاضاى آنان را بپذيريد و (براى كمك به آزاد شدن آنان) از مالى كه خدا به شما داده به آنان بدهيد، و كنيزان خود را كه تصميم بر پاكدامنى دارند، به خاطر رسيدن به مال دنيا به فحشا وادار نكنيد، و هر كس آنان را مجبور كند، همانا خداوند براى آنان كه به اكراه وادار گشته‏اند، بخشنده‏ى مهربان است. همانا ما به سوى شما آياتى روشنگر فرستاديم و از كسانى كه قبل از شما بودند نمونه‏هايى برجسته و پندى براى پرهيزكاران فرستاديم. خداوند، نور آسمان‏ها وزمين است. مَثَل نور او همچون چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد. آن چراغ در ميان حبابى شيشه‏اى و آن شيشه همچون ستاره‏اى تابان و درخشان، چراغ از روغن درخت پر بركت زيتونى بر افروخته شده، كه نه شرقى است و نه غربى. (روغنش به قدرى صاف و شفّاف است) كه بدون تماس آتش نزديك است (شعله‏ور شود و) روشنى دهد. نورى است بر فراز نور ديگر. هر كس را خداوند بخواهد به نور خويش هدايت مى‏كند، و خداوند براى مردم مَثَل‏ها مى‏زند و خداوند به هر چيزى آگاه است. (اين نور هدايت) در خانه‏هايى است كه خدا اذن داده رفعت يابند و نام او در آنها ذكر شود. در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبيح گويند. مردانى كه هيچ تجارت و معامله‏اى، آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زكات، به خود مشغول نمى‏سازد، آنها از روزى كه در آن، دلها و چشم‏ها دگرگون مى‏شود، بيمناكند.
شريعتي: نکات پاياني شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: قبل از اينکه در مورد حضرت ابوطالب مطلبي را عرض کنم، به نظرم الآن که مساجد نماز جماعت ندارند، ولي صداي اذان تعظيم شعائر اسلامي است. موضوع بسيار مهمي است که خيلي از مساجد رعايت مي‌کنند. صداي اذان باعث روحيه و تقويت مسلمين مي‌شود. اما حضرت ابوطالب که در دهه اول بعثت با جايگاهي که در جامعه داشته خدماتي کرده ولي به دليل تقيه ايمانش را کتمان مي‌کرد و بخاطر کينه‌اي که بعضي به پسرش داشتند، انکار ايمان او را کردند. علامه اميني ده دليل براي ايمان ابوطالب آورده است. اول اينکه جملاتي که از پيامبر و اهل‌بيت درباره ابوطالب گفته شده که ما در تاريخ داريم. دوم اقرارهاي ابوطالب که در اشعارش نسبت به پيامبر و رابطه‌اش با پيامبر هست. بارها حضرت ابوطالب به جاي پيامبر مي‌خوابيد تا حضرت آسيب نبيند. سوم حزن و اندوه پيامبر بخاطر فوت ابوطالب، چهارم سفارش‌هاي او به همسر، فاطمه بنت اسد و فرزندان و برادرش حمزه که گفته از اسلام و نماز و پيامبر حمايت کنيد. پنجم ابوبکر خليفه اول و عباس بن عبدالمطلب گواهي دادند که ابوطالب هنگام مرگ شهادتين گفته است، «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله» ششم اينکه پيغمبر در تشييع جنازه او شرکت کرد و به اميرالمؤمنين فرمود: ابوطالب را کفن کن، فقط براي او نماز نخوانيد. چون هنوز دستور نماز ميت تا آن روز نيامده بود. مثل اينکه بر حضرت خديجه هم نخواندند. هفتم اينکه اميرالمؤمنين در نامه‌اي به معاويه نوشت که بسيار فرق است بين پدر من ابوطالب با پدر تو ابوسفيان. مورد ديگر پيغمبر فرمود: من در قيامت شبيه پدر و مادر و عمويم ابوطالب هستم. ديگر اينکه در مسلمان بودن فاطمه بنت اسد کسي شک ندارد. اگر ابوطالب ايمان نمي‌داشت پيغمبر چگونه رضايت داد اين زن و شوهر بيش از ده سال در زمان پس از بعثت زنده باشند. اينها دلايلي است که چکيده سخنان علامه اميني در الغدير است.    
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها