اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

98-09-03-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي-ابعاد مختلف تربيت عبادي

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي (اهميت تکبيرة الاحرام)

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي

تاريخ پخش: 03-09- 98

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

هرچه آئينه به توصيف تو جان کند نشد *** آه تصوير تو هرگز به تو مانند نشد

گفتم از قصه‌ي زلفت گره‌اي باز کنم *** به پريشاني گيسوي تو سوگند نشد

خاطرات تو و دنياي مرا سوزاندند *** تا فراموش شود ياد تو هرچند نشد

من دهان باز نکردم که نرنجي از من *** مثل زخمي که لبش باز به لبخند نشد

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند *** بلکه چون برده مرا هم بفروشند نشد

سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بيننده‌هاي خوب و نازنين‌مان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله.

حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام مي‌کنم. براي همه آرزوي بهروزي و خوشبختي و سلامتي مي‌کنم و از خدا مي‌خواهم اين گفتگوها را موجب خير و رشد و نور و به دور از هر اشتباه و آفت قرار بدهد.

شريعتي: انشاءالله در اين سرماي پاييزي دل و جانتان گرم باشد به نور قرآن کريم و معارف ناب اهل‌بيت. بحث امروز را خواهيم شنيد.

حاج آقاي بهشتي: در سال 98 موضوع ما تربيت عبادي بود و به سراغ نماز آمديم و شروع کرديم و امروز به تکبيرة الاحرام رسيديم. بسم الله الرحمن الرحيم، الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.

درباره‌ي نيت حرف‌هاي ناگفته زياد ماند، کتاب‌هاي خوبي در اين زمينه هست که از جمله مرکز تخصصي نماز قم، کتابي تحت عنوان هشت گام براي حضور قلب نوشتند. آقاي رجالي تهراني در اين زمينه کتاب خوبي دارند. گفتيم: نيت براي خدا و با حواس جمع به ملاقات پروردگار برويم. نماز با تکبيرة الاحرام آغاز مي‌شود. تکبير يعني گفتن الله اکبر که مهم است. يعني بزرگ دانستن خدا، الله اکبر، اين دو کلمه را به طور صحيح، به فارسي و به غلط نه، به طور صحيح و عربي در آغاز نماز به عنوان رکن نماز بايد تلفظ کنيم. خدا بزرگتر است از همه موجودات و پديده‌ها و تصورات و گفتني‌ها و شنيدني‌ها. فرمانرواي کل جهان هستي است. آغاز بي پايان، پايان بي پايان، ما بندگان به او محتاج هستيم، او به کسي نياز ندارد و همه محتاج او هستند.

احرام يعني چه؟ از هر مسيري به مکه وارد شويم يک فضايي تعريف شده هست به نام حرم، به ايستگاه‌هايي به نام ميقات مي‌رسيم و در ميقات لباس احرام مي‌پوشيم و وارد حرم خدا مي‌شويم با گفتن لبيک، يعني پروردگارا آمدم. من فرمانبر هستم. نماز يک چنين حالتي دارد. يعني الله اکبر گفتني که احترام خاصي دارد و معناي ديگرش الله اکبر گفتني است که با گفتنش ما چيزهايي را بر خودمان حرام مي‌کنيم. خنديدن، گريستن، سخن گفتن، خوردن و آشاميدن را بر خودمان ممنوع مي‌کنيم بخاطر ملاقاتي که با پروردگار داريم. تکبيرة الاحرام، الله اکبري که احترام خاصي دارد، و با گفتن آن چيزهايي بر ما تا پايان نماز ممنوع مي‌شود. بيست و چند چيز بر حاجياني که لباس احرام مي‌پوشند حرام مي‌شود تا به پايان برسند.

الله اکبر بيشترين ذکري است که از آغاز تا پايان نماز مي‌گوييم. در يک شبانه روز يک نماز گزار اگر بخواهد به مستحبات عمل کند 360 بار الله اکبر مي‌گويد. اول اذان چهار بار، پايان اذان دو بار، هر نمازي يک اذان دارد، شصت تا، اول اقامه دو بار، پايان اقامه دو بار، چهار بار مي‌شود. پنج تا هم در نماز داريم مي‌شود 20 تا. قبل از نماز مستحب است شش بار تکبير بگوييم. قبل از تکبيرة الاحرام شش بار مستحب است. هفتمي تکبيرة الاحرام است. قبل از رکوع مستحب است الله اکبر بگوييم و به رکوع برويم. قبل از سجده، بعد از سجده، قبل از سجده اول، بعد از سجده دوم راز دارد. يعني تکرار يک ذکر معنايش اين است که انسان نيازمند رابطه با آن مفهوم است. بزرگي خدا را ما شبانه‌روزي سيصد و چند بار تکرار مي‌کنيم. قبل از قنوت، نماز تمام مي‌شود سه بار الله اکبر مي‌گوييم. تسبيحات حضرت زهرا(س) 34 بار الله اکبر دارد. ذکري است که در مورد مفهوم و اهميت آن بايد دانست. پيغمبر فرمود: قله نماز تکبير است. نماز را به سلسله جبالي تشبيه کنيم، نوک قله بزرگ دانستن خداست که اگر کسي خدا را بزرگ بداند، غير خدا را کوچک مي‌شمرد. استاد قرائتي مثال مي‌زنند هواپيما هرچه به سمت آسمان پرواز کند، زمين پيش او کوچک مي‌شود. هواپيما هرچه بالا برود، استاديوم آزادي اندازه قوطي کبريت مي‌شود. «عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي‏ أَعْيُنِهِمْ‏» (نهج ‏البلاغه، خطبه 193) در خطبه متقين اميرالمؤمنين(ع) براي همام اينگونه توصيف کرد که در چشم متقين خداوند آنقدر بزرگ است که اين الله اکبر اهميتش در اين است. جاي جاي نماز اين لفظ را تکرار مي‌کنيم. در رکعت‌هاي سوم و چهارم خواهيم رسيد. «سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» الله اکبر، آغاز نماز است.

اولين کلماتي هستند که به نوزاد مسلمان تعليم داده مي‌شود. بچه که به دنيا مي‌آيد اذان مي‌گويند و اولين جمله‌اي الله اکبر است. آخرين جمله‌اي که مسلمان از اين دنيا به عالم باقي مي‌رود، الله اکبر مي‌گويند. اينها نشانه اين است که اين کلمه در سبک زندگي مسلمان‌ها از کودکي بايد تکرار شود. در تکبيرة الاحرام گفتن الله اکبر به طور صحيح رکن است و واجب است، اما بالا آوردن دست‌ها مستحب است. امام رضا فرمود: اين حرکت نشان دهنده‌ي تضرع در پيشگاه خدا، افتادگي در پيشگاه خداست و در حضور قلب اثر دارد. مردم ما يکوقتي که نماز جمعه را مي‌بينيم، هرکسي براي خودش سازي مي‌زند. انگشتان دست بسته بايد باشد، دست‌ها روي ران‌ها بغل ران‌ها مثل نظامي‌ها نه، دست‌ها روي ران‌ها، الله اکبر مي‌خواهد شروع شود دست حرکت مي‌کند، کف دست‌ها به سمت قبله، به سمت صورت نه، دست‌ها روي ران‌ها الله اکبر... سر انگشتان بايد مقابل گوش‌ها باشد. اين ادبي است که امام معصوم به ما ياد داده است. در رساله‌هاي عمليه و کتاب‌هاي فقهي هم هست. اين ادب‌ها مثل سربازي دوره آموزشي، فرمانده تأکيد مي‌کند اينطور که من مي‌گويم بايد ياد بگيريد. در زندگي بايد نظم داشته باشيم و مطيع باشيم.

امام صادق فرمود: بعضي که الله اکبر مي‌گويند، يک فرشته کنار گوشش مي‌آيد و مي‌گويد: اي دروغگو، تو مرا گول مي‌زني، تو واقعاً من خدا را بزرگ مي‌داني، پس چرا غير خدا را ترجيح مي‌دهي و به غير خدا بيشتر عشق مي‌ورزي، چرا احکام خدا را زير پا مي‌گذاري؟ امام صادق(ع) اين پيغام آسماني را که اين فرشته از جانب خدا براي نمازگزار مي‌آورد، مي‌فرمايد: «يَا كَذَّابُ أَ تَخْدَعُنِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَحْرِمَنَّكَ‏ حَلَاوَةَ ذِكْرِي» به عزت و جلالم اين شيريني ذکرم را از تو مي‌گيرم. «وَ لَأَحْجُبَنَّكَ عَنْ قُرْبِي» پرده مي‌اندازم که به من نزديک نشوي. «وَ الْمَسَرَّةِ بِمُنَاجَاتِي» شادي مناجات را از تو مي‌گيرم.

در توضيح اين حديث فيض کاشاني در کتاب محجة البيضاء اين اميد را به ما داده است. اگر احساس کرديد در نماز شيريني مناجات را حس مي‌کنيد، معلوم است الله اکبري که گفتيد واقعي بوده است. جاهايي که احساس مي‌کنيم نماز ما شيرين است، با مبدأ عالم توانستيم رابطه برقرار کنيم، معلوم است الله اکبر را درست گفتيم. از امام هفتم هست که فرمودند: «فَإِذَا كَبَّرْتَ فَاسْتَصْغِرْ مَا بَيْنَ السَّمَاوَاتِ الْعُلَى وَ الثَّرَى» بين آسمان و زمين و همه موجودات را بايد کوچک حساب کني. چون خدا را بزرگ مي‌داند، هر موجود ديگري را حقير حساب مي‌کند. نماز امروز ما بايد بهتر از ديروز باشد. دعاهاي قبل از تکبيرة الاحرام، امام معصوم که مربي ما هست به ما ياد داده است. «وَجَّهْتُ‏ وَجْهِيَ‏ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفا» رو مي‌کنم به آفريدگار آسمان و زمين، داناي نهان و آشکار، «مُسْلِماً» بدور از انحراف و با تمام تسليم، «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» من از مشرکين نيستم. «إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» پروردگارا نماز و عبادتم، زندگي و مرگم، حضور قلب را زياد مي‌کند. يعني دستوراتي که اهل‌بيت به ما ياد دادند. «لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ‏ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ» پس از آن که تکبيرة الاحرام گفتيم، اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بگوييم.

تکبيرة الاحرام در نمازهاي ديگر غير از نمازهاي شبانه‌روزي هم فراوان است. در نماز عيد قربان و عيد فطر، اذکاري دارد که مسلمان‌ها وقتي به سمت مصلي حرکت مي‌کنند اسمش تکبيرات است. امام رضا(ع) در نماز عيد طوري الله اکبر مي‌گفتند و مردم خراسان پاسخ مي‌دادند که در و ديوار صداي الله اکبر بلند مي‌شد. اذان با صداي بلند باشد. تکبير با صداي بلند باشد. در صحنه‌هاي مختلف شادي و غم اعلام مي‌شد که مسلمان‌ها روحيه مي‌گرفتند، حتي شکست مي‌خوردند، الله اکبر مي‌گفتند که از اين به بعد به کمک الهي پيروزي‌هايي داشته باشند. در نماز عيد، در نماز آيات پنج رکوع هست که هر رکوعي الله اکبر مي‌گويد. در نماز ميت، رکن نماز ميت تکبيرات است. نماز ميت سجده و رکوع ندارد. در نماز باران فرمودند: صد بار امامي که نماز باران مي‌خواند الله اکبر بگويد و مردم با سوز و گداز جواب او را بدهند. الله اکبر ذکري است که در بين ذکرها خيلي تکرار شده است.

از اولين فرمان‌هاي خدا به پيامبر تکبير است، « يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ، قُمْ فَأَنْذِرْ، وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ» (مدثر/1-3) سوره مدثر از اولين سوره‌هاست، بعد از سوره علق، سوره چهارم يا پنجم است. پيامبر وقتي دفعات اول وحي را دريافت مي‌کرد حس خاص و عجيبي داشت. اي گليم به خود پچيده برخيز و مردم جهان را بيدار کن و خدايت را بزرگ بدار! اين بزرگي خدا در کنار رسالت پيامبر آمده است. مراسم ماه رمضان و روزه‌داري در قرآن کريم آمده که فلسفه‌اش بزرگ دانستن خداست. «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي‏ أُنْزِلَ‏ فِيهِ‏ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ» (بقره/185) هرکس اين ماه را درک کرد، «فَلْيَصُمْهُ» روزه بگيرد، اين مراسم روزه‌داري که مسلمان‌ها مناسکي اجرا مي‌کنند براي اين است که ياد خدا در دلها بزرگ داشته شود. همينطور مراسم ميليوني حج که مسلمان‌ها از سرتا سر جهان هزينه مي‌کنند در يکجا جمع مي‌شوند و پايانش به روز عيد قربان و قرباني ختم مي‌شود، مي‌فرمايد: «وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ‏» اين براي تکبير است. مراسم بزرگ حج براي اين است که انسان، چون در مقابل تکبير اين است که انسان خودش را بزرگ بداند. آنهايي که بزرگي خدا را فراموش مي‌کنند، مي‌گويند: انسان بزرگ است. من بزرگ هستم، چه بنايي ساختم، چه کشتي غول پيکري ساختم و اين بيراهه است. آخر سرنوشت فرعون چه شد؟ در آب غرق شد. انسان مسير مستقيمش به بندگي خداست و بقيه راه‌ها بيراهه است. آن کسي که اشتباه کرده و اختراع کرده بايد فکر کند سرچشمه علومي که به او داده شده از کجاست. چه کسي به او هوش، سلامتي و جواني داده است؟ کافي است بعضي از سلول‌هاي چشم ما، سلول‌هاي مغز ما توانايي‌اش را از دست بدهد، ديگر نمي‌شود کاري کرد.

امروز جهان تشنه اين است که خداي بزرگ را بشناسد، اگر او را شناخت، سرنوشتش تغيير مي‌کند. آنچه خوشبختي و رستگاري اوست به او نشان خواهد داد و آن فرمانبري خداست. براساس نقشه راهي که خدا توسط انبياء برايش فرستاده حرکت کند. اين بار از تمام مزايايي که خدا در وجودش قرار داده بهره‌برداري خواهد کرد. امام زين العابدين مي‌فرمود: چقدر خوب است عصرها نزديک غروب صد بار الله اکبر بگوييم. پيغمبر فرمود: اگر کسي صد بار الله اکبر بگويد، ثواب آزاد کردن يک برده را دارد. پس مراسم حج هم بخاطر تکبير و بزرگداشت خداست. از همان لحظه‌اي که وارد مکه مي‌شويم الله اکبر سفارش شده، در مسجدالحرام، در حال طواف، سعي صفا و مروه، رمي جمرات، هر سنگي که به شيطان مي‌زني يک الله اکبر بگو. در قرباني کردن، در وقوف و عرفات، در مشعر، اين ذکر يک ذکر کليدي و مهم است. او از همه فکرها و مقصدها و هدف‌ها بزرگتر است. براي اين است که به ما گفتند: به خدا التماس کنيد که خدايا خودت را به من بشناسان. اگر بزرگي تو را بشناسم، کوچکي خودم را درک خواهم کرد و نمازم عاشقانه خواهد بود. از روي اکراه و اجبار نخواهد بود.

سراغ خاطراتي از تکبير در فرهنگ اسلامي برويم. در شادي‌ها و غم‌ها، در حوادث مختلف پيامبر تکبير مي‌گفتند و مسلمان‌ها تا پيامبر الله اکبر مي‌گفت، تکرار مي‌کردند. در جنگ بدر مسلمان‌ها آمارشان کم بود و ساز و برگشان کم بود. يک سوم دشمن بودند. آنها بالا و مسلمان‌ها پايين کوه بودند. آنها صد اسب و مسلمان‌ها دو تا اسب داشتند. آنها همه مسلح بودند و مسلمان‌ها هفتاد نفر مسلح بودند و بقيه با سنگ و چوب، در اين جنگ که مسلمان‌ها پيروز شدند، پيامبر انتظار مي‌کشيد که نوفل کشته شود، تا خبر کشته شدن او را شنيد فرياد الله اکبر پيغمبر بلند شد و بقيه الله اکبر گفتند. در جنگ احد پهلواني از کفار مبارز طلبيد. اميرالمؤمنين(ع) جلو رفت، چنان ضربه‌اي به او زد که پيامبر و رزمندگان تکبير گفتند. اين رسم شده بود که در مقابله با دشمن الله اکبر مي‌گفتند. در جنگ خندق، هفده روز مسلمان‌ها وقت داشتند تا هفده روز ديگر مشرکين مي‌رسند. به پيشنهاد سلمان فارسي بنا شد خندق بکنند، اين گروه‌هاي بيست نفره بعضي به صخره‌اي رسيدند که شکسته نمي‌شد. از پيامبر کمک خواستند، حضرت کمک کردند، برقي جهيد و فرياد الله اکبر پيغمبر بلند شد. تا فرياد الله اکبر پيغمبر بلند شد رزمندگان جمع شدند. فهميدند خبري هست. گفتند: يا رسول الله چخبر، فرمود: همين الآن در برق اين جهش جبرئيل نازل شد و تصاويري از کاخ‌هاي پادشاه ايران و قيصر روم و مصر و يمن را به من نشان داد، معنايش اين بود که اسلام به زودي وارد اين سرزمين‌ها خواهد شد. منافقين مسخره کردند و گفتند: شما همين مدينه را نگه دار! آنهايي که باور نداشتند و آنهايي که باور کردند، چند سال بعد نماينده پيامبر وارد کاخ قيصر روم شد و اسلام تا شمال آفريقا و جنوب اروپا رفت. ايراني‌ها به استقبال اسلام آمدند و فراگير شد. اين دين اخلاقي و فطري و وجداني، الله اکبرها خاطراتي است که در حافظه تاريخ اسلام هست. جنگ خندق شايد سخت ترين جنگ‌ها باشد ولي از دو طرف شايد بيست نفر کشته شدند. سرنوشت جنگ را همان مقابله اميرالمؤمنين با پهلوان عرب رقم زد. چون خندق را عرب‌ها خبر نداشتند، تا به مدينه رسيدند ديدند خندق است، افرادي خواستند بپرند نتوانستند، يک نفر توانست اين طرف بيايد و بعضي مسلمان‌ها ترسيدند و او هم شمشير را مي‌چرخاند و مسخره مي‌کرد! چه کسي مي‌خواهد به بهشت برود!؟ شهادت و بهشت را مسخره مي‌کرد. پيغمبر فرمود: چه کسي حاضر است با اين پهلوان بجنگد؟ تنها کسي که اعلام آمادگي کرد اميرالمؤمنين بود. حضرت توانست او را به زمين بزند و روي سينه او بنشيند، فرياد الله اکبر مسلمان‌ها بلند شد.

در فتح مکه پيامبر خيلي با عزت وارد مکه شدند، در تاريخ هست که مسلمان‌ها گروه گروه تکبير مي‌گفتند و ابوسفيان تماشا مي‌کرد، رزمندگان جواب مي‌دادند. اين هم باعث روحيه مسلمان‌ها و هم باعث خفت و خواري کفار مي‌شد. وارد مسجد الحرام شدند، پيامبر اشاره‌اي به حجرالاسود کردند و فرياد الله اکبر زدند و بقيه جواب گفتند. الله اکبر با بقيه اذکار فرق مي‌کند. حديث داريم رسول خدا(ص) در سفر معراج از هر آسماني مي‌گذشت به آسمان ديگر وارد مي‌شد الله اکبر مي‌گفت. جبرئيل نزد پيامبر بود که علي(ع) وارد شد. جبرئيل گفت: يا محمد، به خدايي که تو را به پيامبري مبعوث کرد، اهل آسمان‌ها از اهل زمين علي را بيشتر و بهتر مي‌شناسند، هرگاه علي در جنگ‌ها تکبير مي‌گويد، فرشتگان با او همصدا مي‌شوند.

زيد بن حارثه يکي از فرماندهان درجه يک و محبوب پيغمبر است، در يکي از عمليات‌ها که بدون حضور پيامبر بود، رمز عمليات را الله اکبر قرار داد. با گفتن الله اکبر عمليات شروع مي‌شود. اميرالمؤمنين به خواستگاري فاطمه زهرا(س) آمد. قبل از اميرالمؤمنين کساني به خواستگاري آمده بودند و فاطمه زهرا جواب نه داده بودند. آن روز اميرالمؤمنين لباس نظيف پوشيده بودند. پيامبر فرمود: علي جان فکر کنم براي خواستگاري آمديد؟ فرمود: بله! پيغمبر فرمود: بايد با خود دختر صحبت کنم. در اتاق آمدند و دخترشان را صدا زدند، فاطمه زهرا عرضه داشتند: لبيک يا رسول الله! پيغمبر فرمود: پاره تنم علي را مي‌شناسي، همه خوبي‌ها را دارد و به خواستگاري تو آمده است. نظرت چيست؟ اين بار سکوتي کرد که پيغمبر فرمود: الله اکبر! اين سکوت با سکوت‌هاي قبلي فرق دارد و نشانه رضايت است.

در جاي ديگر دارد که فاطمه زهرا(س) از پيامبر پرسيدند: نظر شما در مورد اين ازدواج چيست؟ پيامبر فرمود: خدا و من به اين ازدواج راضي هستيم. اين بار حضرت زهرا جواب داد: «رضيت بالله ربّا و بک يا أبتا نبيا» راضي‌ام خداي من الله باشد و پيامبرم شما باشيد و همسرم اميرالمؤمنين باشد. مراسم عروسي که رسيد، طايفه عروس و داماد کمک کردند تا يک غذايي آماده شود. سلمان به همراه ديگران آمدند و حضرت زهرا را روي شتري گذاشتند و افسار شتر به دست سلمان فارسي بود. پيغمبر فرمود: هفتاد هزار فرشته تکبيرگويان از آسمان در عروسي فاطمه حضور پيدا کردند و بعد جبرئيل به پيامبر عرض کرد: يا رسول الله، در اين مسافتي که عروس را از خانه خودش به خانه داماد مي‌برند، خداوند مي‌پسندد الله اکبر گفته شود. الآن چنين چيزي رسم نيست! حديث داريم هرکس بنيان کار قشنگي را بگذارد تا طي زمان همه کساني که به آن کار قشنگ اقتدا مي‌کنند آن بنيان گذار در ثوابش شريک است. هرچيزي که رنگ و بوي خدايي داشته باشد و سنت حسنه داشته باشد خوب است.

در تفاسير نقل شده، در تفسير آيه 55 سوره مائده آمده که گروهي از يهوديان مسلمان شدند، به پيامبر گفتند: پيامبران قبل وصي داشتند، شما وصي نداريد؟ جبرئيل اين آيه را آورد. «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ‏ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» پيغمبر فرمودند: مسجد برويم. آمدند ديدند فقيري که از دست مبارک اميرالمؤمنين انگشتر گرفته است، به سمت پيغمبر مي‌آيد. پيغمبر فرمود: الله اکبر! اين وصي من است و علي بن ابي طالب را نشان دادند.

شريعتي: مرحوم آقاي مجتهدي تهراني مي‌فرمودند: وقت نماز قبل از تکبيره الاحرام، يک سلامي به امام حسين بده و بگو: السلام عليک يا أباعبدالله، اشهد انک قد اقمت الصلاة» ببين نمازت چه نمازي مي‌شود. امروز صفحه 235 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه هود و آيات ابتدايي سوره مبارکه يوسف را تلاوت خواهيم کرد.

«وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ‏ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ «118» إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ «119» وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى‏ لِلْمُؤْمِنِينَ «120» وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى‏ مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ «121» وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ «122» وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ «123»

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «1» إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «2» نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ «3» إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ»

ترجمه آيات: و اگر پروردگارت مى‏خواست، هر آينه همه‏ى مردم را (با اجبار)، يك امّت واحده (و داراى يك عقيده‏ى حق) قرار مى‏داد، در حالى كه همچنان اختلاف مى‏ورزند. مگر كسى كه پروردگارت به او رحم كند، و (خداوند) براى همين (رحمت) مردم را آفريد، و فرمان پروردگارت صادر شده كه دوزخ را از جنّ و انس پر خواهد كرد. و هر يك از سرگذشت انبياى (قبلى)، كه براى تو بازگو كرديم، چيزى است كه دلت را بدان محكم گردانيم، و در اين (اخبار)، براى تو حقايق و براى اهل ايمان، پند و تذكّرى آمده است. و به كسانى كه ايمان نمى‏آورند بگو: هر چه در توان داريد انجام دهيد، ما نيز انجام مى‏دهيم. و شما در انتظار باشيد، ما هم منتظريم. و نهان آسمان و زمين تنها براى خداوند است و تمام امور به او باز گردانده مى‏شود، پس بنده‏ى او باش (و تنها او را پرستش كن) و بر او توكّل نماى و پروردگارت از عملكرد شما غافل نيست.

به نام خداوند بخشنده مهربان‏، الف لام را. آن است آيات كتاب روشنگر. همانا ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بيانديشيد. ما با اين قرآن كه به تو وحى كرديم بهترين داستان را بر تو بازگو مى‏كنيم، در حالى كه تو پيش از آن، از بى‏خبران بودى. آنگاه كه يوسف به پدر خويش گفت: اى پدر! همانا من (در خواب) يازده ستاره با خورشيد و ماه ديدم، آنها را در برابر خود سجده‏كنان ديدم.

شريعتي: در مورد شخصيت جناب مقداد براي ما بگوييد.

حاج آقاي بهشتي: مقداد را همه مي‌شناسند و مقام بلندي دارد. در جنگ بدر، تنها سواره‌ي جنگ بدر است. جنگ بدر جنگ سختي بود، مسلمان‌ها ساز و برگ نداشتند. مسلمان‌ها با پيغمبر بحث مي‌کردند، مقداد جلو آمد و گفت: يا رسول الله! ما مثل بني اسرائيل نيستيم که به پيغمبرشان گفتند: «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» (مائده/24) تو با خدايت برويد جنگ کنيد ما اينجا نشستيم خبر پيروزي را براي ما بياوري. ما فرمانبر هستيم و هرچه شما بفرماييد گوش مي‌کنيم. تا پايان عمرش تا سالخوردگي در جبهه‌ها بود. وقتي به او گفتند: چرا با اين سن هنوز در جبهه حاضر هستي. گفت: «انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا» (توبه/41) يعني سبک بال يا سنگين بال، چند تفسير شده، جوان يا پير، فقير يا غني، گرفتار يا غير گرفتار. مي‌گفت: تا جان دارم در صحنه مبارزه حضور پيدا مي‌کنم. در خريد جهيزيه‌ي فاطمه‌ي زهرا مسئول بود و پول‌هايي که از زره اميرالمؤمنين پيدا شد به مقداد دادند. سيزدهمين مسلمان است و از کساني است که جايگاه مراسم غدير خم را به همراه سلمان و ابوذر آماده کردند. از کساني است که در حمايت از اميرالمؤمنين حاضر شد سر بتراشد. در عرب رسم بود وقتي کسي مي‌خواست بگويد: من فدايي شما هستم، سر مي‌تراشيد و کنار رهبر مي‌ايستاد. اميرالمؤمنين فرمود: چه کساني حاضر هستند سر بتراشند و کنار من بايستند. خدايا شيريني بندگي و مناجات و عبادت و راز و نياز با خودت را به ما بچشان و ما را بنده از اين دنيا بيرون ببر.

شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها