اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

98-08-26-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي– ابعاد مختلف تربيت عبادي (اخلاص و حضور قلب در نماز)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي (اخلاص و حضور قلب در نماز)

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي

تاريخ پخش: 26-08- 98

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

صبحي گره از زلف تو وا خواهد شد *** راز شب تار برملا خواهد شد

تو آيه‌ي وحدتي که با آمدنت *** هر قطب‌ نما، قبله نما خواهد شد

سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بيننده‌هاي خوب و نازنين‌مان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله.

حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام مي‌کنم. هنوز عطر ميلاد مسعود پيامبر و امام صادق(ع) هنوز در جامعه ما وجود دارد. دوست دارم آغاز برنامه را با حديثي از پيامبر شروع کنم که فرمود: «لَا تَزَالُ‏ أُمَّتِي‏ بِخَيْر» پيوسته امت من بخير خواهند بود مادامي که همديگر را دوست بدارند و به همديگر هديه بدهند و امانت‌دار يکديگر باشند و از حرام دوري کنند و نماز به پا دارند و زکات بپردازند. يک تضميني است که پيامبر براي آينده امت خود اعلام فرموده است. «لَا تَزَالُ‏ أُمَّتِي‏ بِخَيْرٍ مَا تَحَابُّوا وَ تَهَادَوْا وَ أَدَّوُا الْأَمَانَةَ وَ اجْتَنَبُوا الْحَرَامَ وَ وَقَّرُوا الضَّيْفَ‏ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوا ذَلِكَ ابْتُلُوا بِالْقَحْطِ وَ السِّنِينَ» (عيون الاخبار الرضا/ج2/ص29)

شريعتي: انشاءالله با همدلي از تمام اتفاقات پيش رو عبور خواهيم کرد  و انشاءالله همه ما زير سايه‌ي رحمت پيامبر مهرباني‌ها باشيم. انشاءالله تنتان سالم و قلبتان سليم باشد. بحث ما در ذيل بحث تربيت عبادي به بحث نيت رسيد. بحث امروز را خواهيم شنيد.

حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.

گفتيم نيت مثل پرنده‌اي است که دو بال دارد، يکي اينکه چه مي‌کنيم و يکي براي چه کسي. در حقيقت به دو بحث برمي‌گردد. يکي اخلاص و يکي حضور قلب، درباره‌ي اخلاص صحبت‌هايي کرديم که نماز و همه‌ي عبادات وقتي براي خدا بود، در عمق جان ما اثر مي‌گذارد و رحمت خدا را به دنبال دارد اما اگر قصد و انگيزه‌ي ما خوشايند ديگران باشد، يا ترس ديگران باشد يا جلب منافعي باشد، اين ممکن است در دنيا به منافعي برسيم اما در آخرت رياکار را اينطور صدا مي‌زنند. يا فاجر، يا کافر، روز بدي خواهد بود يعني نماز را خوانده و در قيامت چيزي دستش نيست. موضوع نيت خيلي مهم است هم بخش اخلاصش و هم حضور قلبش. قبل از اينکه به بحث حضور قلب وارد شويم مي‌خواهيم راهکارهايي که ما را به اخلاص نزديک مي‌کند را بيان کنيم.

اولين راهکار توجه به صفات خداست. بسياري از دعاهايي که ائمه به ما ياد دادند، ذکر صفات خداست. مثل دعاي جوشن کبير که هزار و يک اسم خدا در اين دعا آمده است. چقدر خوب است غير از ماه رمضان هم اين دعا را بخوانيم. ما يک نوع عشق بازي بايد با خدا در نماز داشته باشيم. پيغمبر فرمود: بهترين عبادت آن است که عبادت کننده عاشق خدا باشد. توأم با محبت، صد فراز دعاي جوشن کبير را نگاه مي‌کردم و ديدم انتخاب سخت است. چقدر دعاي زيبايي است و ما را به سمت اخلاص مي‌برد. «لا حبيب من لا حبيب له» اي دوستي که براي کسي که دوست ندارد، دوست هستي. «لا طبيب من لا طبيب له، يا مجيب من لا مجيب له» کسي که حرف مي‌زند و ديگران جوابش را نمي‌دهند و تو جواب مي‌دهي. طبيب دردمنداني هستي که طبيبي ندارند. «يا شفيق من لا شفيق له» شفيق به دوست دلسوز و خيرخواه مي‌گويند. «يا رفيق من لا رفيق له» اي رفيق کساني که رفيقي ندارند.

در تاکسي نشسته بودم ديدم صداي دعاي جوشن کبير مي‌آيد و ماه رمضان هم نبود. به راننده نگاه کردم ديدم قطرات اشک روي گونه‌اش غلتان است. ايشان گفت: در طول سال در ماشين من دعاي جوشن روشن است. يکي از راه‌هايي که ما را به اخلاص نزديک مي‌کند، همين دعاهاست. اوصاف و اذکاري که ائمه به ما ياد دادند. «يا راحم من لا راحم له، يا صاحب من لا صاحب له» اين راه اول بود.

راه دوم ياد نعمت‌هاي خداست. ما وقتي نعمت‌هاي خدا را ياد مي‌کنيم مهر ما به او زياد مي شود. در مورد سه پيغمبر نقل شده که جبرئيل به آن سه پيغمبر پيغام داد که خدايت مي‌فرمايد: مردم را عاشق من کن. يکي حضرت سليمان، يکي موسي بن عمران و يک پيامبر ديگر. موسي بن عمران گفت: چطور؟ جبرئيل به آسمان پر کشيد و برگشت، گفت: خدا مي‌فرمايد: نعمت‌هايم را بشمار، بندگانم عاشق مي‌شوند. همين‌جا جا دارد باز ما هم سفارش کنيم نسبت به صحيفه سجاديه، اين سرمايه‌ي سرشاري که از امام زين العابدين به ما رسيده، اهتمام بيشتري داشته باشيم. برنامه سمت خدا افتخار دارد هفته‌اي يک روز در محضر صحيفه سجاديه هست. يک فراز را انتخاب کرديم، امام زين العابدين به خداوند عرضه مي‌دارد، خدايا! کوچک بودم بزرگم کردي، ذليل بودم عزتم بخشيدي، جاهل بودم آگاهم کردي، گرسنه بودم، سيرم ساختي. برهنه بودم و مرا پوشاندي. گمراه بودم...اين اخلاص را زياد مي‌کند. غير خدا کسي نيست و هرچه داريم براي خداست. جهت نماز من بايد خالصانه براي او باشد. بيمار بودم، شفايم دادي. گناه کردم پوشاندي.

يک راه سوم اين است که توجه به ناتواني غير خدا، ما خدا را رها کنيم سراغ چه کسي برويم؟ ديگران مثل خود ما گرفتار و محتاج هستند. ديگران همه فقر دارند، مرض دارند، آسيب پذير هستند، عمرشان کوتاه است. اما خداوند نه نيازي به ما دارد، نه نقصي دارد که ما او را عبادت کنيم. عبادت ما فقط رحمت او را به سمت ما مي‌آورد. اين ناتواني ديگران هم وقتي به ياد مي‌آوريم، ما را به سمت خدا مي‌برد. مثلاً ديگران، قرآن مي‌فرمايد: حتي از آفريدن يک مگس عاجز هستند و يا اگر مگسي بيايد يک چيزي را بردارد ببرد، نمي‌توانند از او پس بگيرند. اينقدر ناتوان هستند. يکي پسر نوح است که قصه‌هاي ديگران در قرآن آمده است. سراغ غير خدا بروي مثل اين است که به خانه عنکبوت پناه ببري. سست‌ترين خانه غير خدا را به خانه عنکبوت تشبيه مي‌کند. ديگران مثل پسر نوح هستند، پسر نوح وقتي پدرش با سوز پدري فرياد مي‌زند عزيزم در کشتي بيا، مي‌گفت: به کوه پناه مي‌برم، مرا پناه مي‌دهد! اما وقتي از بالا و پايين آب آمد، کوه را هم آب گرفت. ديگران چه هستند؟ قارون، چقدر به دارايي و مرکب و سرمايه‌اش تفاخر مي‌کرد. خداوند خودش و دارايي‌اش را در زمين فرو برد. فرعون که در آب غرق شد.

غير خدا چه کساني هستند؟ يا پولدارها هستند يا زور دارها هستند. راه ديگر اخلاص سفر به قيامت است. در قيامت سرنوشت رياکاران چگونه خواهد بود؟ چون خداوند مي‌فرمايد: کاري که براي من کردي، مزدت را مي‌دهم اما اين نماز را براي خوشايند ديگران خواندي، از ترس ديگران خواندي. مجموعه اين عوامل به ما مي‌گويد: تمرين کنم نماز براي خدا، روزه براي خدا، حج براي خدا، چون فقط نماز نيست، همه عبادات نيت درونش است يعني براي خدا. حج براي گردشگري نه، براي خودنمايي نه، براي نشان دادن اينکه من حاجي هستم نه، فقط براي خدا باشد. قربتاً الي الله، تقرب را هم معنا کرديم. نشانه‌ي آدم مخلص چيست؟ اين است که از ديگران توقع ندارد. ما وقتي خدمتي مي‌کنيم، ديگران بايد تشکر کنند و وظيفه‌ي آنهاست ولي ما نبايد توقع کنيم. اميرالمؤمنين فرمود: يکي از نشانه‌هاي رياکار اين است که وقتي مردم روي خوش نشان مي‌دهند، زياد کار مي‌کند. مردم پشت مي‌کنند، کم کار مي‌کند. مخلص مي‌گويد: من براي خدا اين کار را مي‌کنم. مردم تشکر کردند يا نکردند، فقط دلم به خدا خوش است. همين اندازه که اين کمک مالي را کردم يا اين عبادت را انجام دادم و خدا مي‌داند براي من بس است. حالا مردم هم مطلع شدند وظيفه خودشان را انجام مي‌دهند. تشکر کردن يکي از وظايف ديني ماست ولي من نبايد توقع داشته باشم. من اين کار را براي خدا انجام دادم.

بال دوم حضور قلب است که خيلي مهم است. چند روز قبل در مرکز تخصص نماز در قم بودم، مسئول آن مؤسسه مي‌فرمود: پرسش‌هايي که به ما مي‌رسد به لحاظ فراواني تقسيم‌بندي کرديم. يکي از پرسش‌هايي که خيلي زياد مي‌پرسند در مورد نيت است. نصف نيت يعني حواست در نماز جمع باشد، توجه داشته باشي يا حضور قلب، دلت اينجا باشد. در بقيه برنامه‌هاي زندگي هم اگر توجه نداشته باشيم بهره‌وري سطحش پايين مي‌آيد. مثلاً دو نفر سر کلاس دانشگاه نشستند و مي‌خواهند درسي را بياموزند. يکي توجه دارد و يکي توجه ندارد. نتيجه اين است که کسي که توجه دارد از آن معارف بهره مي برد. در زمان صدام ملعون اولين وقت‌هايي بود که راه کربلا باز شده بود و حاج آقاي قرائتي استاد بنده به من زنگ زد کربلا برويم. قسمت شد با اتوبوس از قم راهي کربلا شديم. خيلي سفر شيريني بود. به کرمانشاه رسيديم. حاج آقا فرمودند: برويم مسجدي نماز بخوانيم. رفتيم طاق بستان کرمانشاه يک مسجدي بود، در حياط مسجد يک جواني داشت وضو مي‌گرفت. تا نگاهش به آقاي قرائتي افتاد وضو را رها کرد و آغوش باز کرد و گفت: يک سؤال دارم، چه کنيم در نماز حضور قلب پيدا کنيم؟ حاج آقا فرمودند: برو وضو بگير من بعد از نماز چند دقيقه براي شما صحبت مي‌کنم. وارد مسجد شديم، يک مسجد تميز و پر جواني بود. امام جماعت به استقبال آمد و گفت: آقاي قرائتي دو سال است دنبال شما مي‌گردم. مي‌خواهم يک سؤال بپرسم. گفت: مي‌خواهم در خلوت بپرسم. آنقدر بلند پرسيد که من شنيدم، سؤال اين بود: چه کنيم در نماز حضور قلب پيدا کنيم؟ همان سؤال جوان را پرسيد. آقاي قرائتي فرمود: بعد از نماز چند دقيقه صحبت مي‌کنم. نماز را به امامت همان امام جماعت خوانديم و ايشان گفتند: ما عازم کربلا هستيم و چند دقيقه مختصر صحبت کردند. اول از مردم تشکر کردند که چه مسجد تميز و پر جواني است. بعد گفتند: يکي از ويژگي‌هاي مسجد شما اين است که مشکل امام و مأموم و سخنران يکي است. يعني آقاي قرائتي گفت: من هم مثل شما اين مشکل را دارم. تمرکز و حضور قلبي که شما از آن نالان هستيد، بعد شروع کردند به گريه کردن که چرا ما حاضر هستيم با بندگان خدا ساعت‌ها با حواس جمع گفتگو کنيم اما وقتي به خدا مي‌رسيم کم مي‌گذاريم. بعد چند راهکار از زبان ائمه گفتند. زياد مي‌پرسيدند:    چه کنيم در نماز حواسمان جمع باشد يا حضور قلب داشته باشيم؟ بعضي از راهکارها را عرض مي‌کنم. راهکار اول را قرآن مي‌فرمايد: قبل از نماز مقداري قرآن بخوانيد. ما در مساجدمان بعد از نمازها قرآن مي‌خوانيم. خود قرآن پيشنهادش قبل از نماز است. «اتْلُ ما أُوحِيَ‏ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ» (عنکبوت/45) تلاوت کن آياتي که به تو وحي شده و نماز بگذار. حداقل کساني که زودتر مسجد مي‌آيند. بهترين کار اين است که به سمت قبله نشستند، يک صفحه قرآن بخوانند. اين در حضور قلب آن نماز تأثير دارد.

راهکار دوم، انتظار الصلاة است. يعني قبل از نماز دقايقي به سمت قبله با سکوت بنشينيد. هواپيما در فرودگاه اول موتورش روشن مي‌شود و بعد روي باند يک مقداري حرکت مي‌کند و بعد پرواز مي‌کند. چون ما مشغول کار بوديم، يک فاصله‌اي لازم است تا اين تمرکز را پيدا کنيم. به سمت قبله بنشينيم و سکوت کنيم. پيشنهاد امام مجتبي اين است که در وضو مقداري دقت کنيد. در وضو يادتان باشد اين وضو را براي نماز مي‌گيريد. مي‌خواهيد به ملاقات خدا برويد. يک ايستگاه جلوتر برويم و اين دل را آماده کنيم براي اينکه مي‌خواهم با خدا حرف بزنم.

راهکار سوم، عامل‌هايي که حواس ما را پرت مي‌کند. حواس ما چند تا هست، بينايي، شنوايي، گويايي، بويايي و لامسه، از همه بيشتر بينايي است. وقتي يک صحنه‌اي را مي‌بينيم حواسمان سراغ آن مي‌رود. تلويزيون روشن است، قبله ما در ايران جنوب غربي است، من صد تا خانه را در نظر گرفتم، روبروي تلويزيون است. تلويزيون خانه‌هاي ايرانيان روبروي قبله است. خود همين را تغيير بدهيم و تلويزيون را پشت به قبله بگذاريم. لذا در فضايي که نماز مي‌خوانيم بودن عکس کراهت دارد. حضرت آيت الله مکارم شيرازي در تفسير اين آيه «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ‏» (مؤمنون/1و2) ايشان خشوع را با حضور قلب تلفيق کردند و فرمودند: بحث حضور قلب همينجا هست. موانعي هست که در مکان نمازگزار فرمودند: اينطور جاها نماز نخوانيد، روبروي چند نفر که خوابيدند يا نشستند، حرف مي‌زنند، ادا در مي‌آورند، به حرف‌هاي آنها گوش مي‌دهيم و حواس ما پرت مي‌شود. در آشپزخانه نماز خواندن کراهت دارد. آشپزخانه حس بويايي ما را تحريک مي‌کند. عامل‌هايي که حواس ما را پرت مي‌کند. مثلاً صدا روشن است، يک کسي با موبايل يک موسيقي يا مطلبي را گوش مي‌کند، صدا و تصوير ما را به سمت خودش مي‌برد. فضاي نماز بايد ساده و تميز باشد. اکر کسي بخواهد نماز درست بخواند، بايد از همان وضو، مکان نماز و لباس نماز شروع کند و مجموعه دست به دست هم مي‌دهند و نماز مورد پسند خدا صورت مي‌گيرد.

راهکار ديگر اين است که براي نماز اذان و اقامه بگوييم. سجاده داشته باشيم، مرتب باشيم و تمرکز پيدا کنيم. اذان و اقامه دل ما را با ياد خدا مأنوس مي‌کند و ما را مي‌برد به سمتي که فقط به خدا فکر کنيم. راهکاري را فقها به ما ياد دادند و در رساله‌هاي عملي هم هست. هم در رساله‌هاي عربي و هم فارسي، نمازگزار به معاني اذکاري که مي‌گويد فکر کند. در جلسات بعد توضيح آيات سوره‌ي حمد را بيان مي‌کنم، هفت آيه است به تعداد روزهاي هفته و به تعداد آسمان‌ها و زمين و اين هفت آيه را هر مسلمان از وقتي که موظف به نماز مي‌شود تا وقتي که بخواهد از اين جهان برود، هر روز بايد ده بار بخواند. به معنايش بايد دقت کنيم. يکي از فايده‌هاي توجه به معناي اذکار حضور قلب است. يعني ذهن را از بيرون به داخل مي‌آورد. «الحمدلله رب العالمين» ترجمه ناکافي است. مثلاً در مورد «الحمدلله رب العالمين» يک صفحه مطلب بلد باشيم. وقتي نماز مي‌خوانيم به حمد و سپاس خدا، ثناي خدا بيانديشيم. من شاکر خدا هستم. حامد خدا هستم. نعمت‌هاي خدا چه اندازه است. اينها مرا از دنياي بيرون به اين فضا مي‌آورد.

«مالک يوم الدين» امام حسن مجتبي مي‌فرمود: گاهي پدرم در نمازهايش صد بار اين آيه را تکرار مي‌کرد. صاحب روز جزا، روز جزا چه روزي است؟ تقريباً يک چهارم آيات قرآن در مورد روز جزاست. روزي که همه در پيش داريم. خوشا به حال کساني که آمادگي براي آن روز دارند. «اهدنا الصراط المستقيم» هدايت چيست. گمراهي چيست؟ راه مستقيم چيست. راه کج چيست؟ توجه به اين مفاهيم. به رکوع مي‌رويم سه بار سبحان الله مي‌گوييم. سبحان الله چه مفهومي دارد؟ ترجمه تنها نه، منظور ما از سبحان الله چيست؟ يک مفهومش اين است که خدا نقص ندارد و نقص‌ها در شماست. او پاک و منزه است. هر بار به رکوع مي‌رود مي‌گويد: عيب از خودم است، مريض شدم، بهداشت را رعايت نکردم. برنامه‌ريزي و مشورت نکردم. يکي از راهکارها توجه به معاني و مفاهيم اذکار است. اذکار نماز از اول اذان مستحبات تا پايان سلام 35 جمله است و کار سختي نيست. درباره‌ي اين 35 جمله براي هر جمله‌اي يک صفحه هم نگوييم، نيم صفحه مطلب بياموزيم. نمازها شيرين‌تر مي‌شود. چه مفاهيمي را به زبان جاري مي‌کنيم در نتيجه به توجه ما شدت مي‌دهد، شوق ما نسبت به نماز زياد مي‌شود و ذوق ما نسبت به نماز زياد مي‌شود.

يکي از راهکارهايي که امام صادق فرمودند، سجده بر تربت أبي عبدالله الحسين(ع) است. حضرت فرمود: اين جبران عدم حضور قلب را مي‌کند. ما حضور قلب نداريم، در نماز برنامه‌‌ريزي مي‌کنيم و تصميم مي‌گيريم. در نماز جماعتي يک مرد روستايي آمد و رفت در صف‌هاي جلو ايستاد، وسط نماز، نماز را قطع کرد و رفت. نماز تمام شد به امام جماعت گفتند: کسي آمد و اهانت کرد وسط نماز رفت. آقا گفت: برويد او را بياوريد. او را آوردند، آقا گفت: چرا شما به من اهانت کردي؟ يا اقتدا نمي‌کردي، چرا وسط نماز رفتي؟ گفت: چون رکعت اول شما از نماز رفتي بيرون و سراغ اينکه من پير شدم و احتياج به الاغ دارم، داشتي فکر مي‌کردي پول ما به چه الاغي مي‌خورد؟ رکعت اول تصميم گرفتي چه بخري. پيرمرد روستايي بود ولي دلش روشن بود و حقيقت آدم‌ها را مي‌ديد. رکعت دوم به اين فکر رفتي که حالا الاغ را خريدي، پالونش چه رنگي باشد! امام جماعت دنبال او افتاد و گفت: تو که هستي و اينها را از کجا مي‌داني؟ اين مشکلي است که همه مبتلا هستيم و هميشه اين مشکل بوده است. بايد تلاش کنيم از فقها، عرفا، علما و روانشناس پرس و جو کنيم که براي اين توجه چه راهکاري به ما ياد مي‌دهند؟ اگر نشدني بود نمي‌خواستند. اينکه خدا از ما خواسته معلوم است شدني است. نياز به تلاش و مراقبت دارد. هفته‌اي يک نماز را با حضور قلب بخوانيم و بعد مي‌بينيم شدني است.

چرا ما شيعيان به خاک و يا سنگ سجده مي‌کنيم، آنجا مي‌گوييم که تربت امام حسين با بقيه چيزها فرق دارد. حجاب‌ها را مي‌شکافد و ما را به جهان‌هاي ناپيدا مي‌برد. يکي از فوايد سجده کردن بر تربت ابي عبدالله الحسين اين است که جبران کوتاهي ما را در نماز مي‌کند. فرشته‌ها وقي حساب و کتاب مي‌کنند اين را رفع مي‌کنند.  براي حضور قلب در نماز چه کنيم؟ چند حديث داريم که از ائمه مي‌پرسيدند: ما نماز مي‌خوانيم ولي توجه نداريم. چه کنيم؟ امام مي‌فرمودند: قبل از نماز گناه کردي. مخصوصاً گناه چشم، به نامحرم نگاه کردي، به يک فيلمي که نبايد نگاه کني، نگاه کردي. خداوند به شما سيلي زده و سيلي خدا به شما اين بوده که توفيق حضور قلب را از شما بگيرد. امام مجتبي (ع) به يک جواني که گفت: من نماز را دوست دارم، نماز مي‌خوانم ولي حضور قلب ندارم، فرمود: گناه مي‌کني. گناه يعني نافرماني خدا، نماز يعني اطاعت خدا و اينها با هم نمي‌سازد. قبل از تکبيرة الاحرام، با توجه و فقط لفظ نباشد. از خدا عذرخواهي کنيم، پروردگارا من عذرخواهي مي‌کنم. نافرماني کردم ولي راهم بده. مي‌خواهم با خودت حرف بزنم. استغفار، «استغفرالله ربي و أتوب اليه» توجه به اينکه در طي روز گناهان در حضور قلب تأثير مي‌گذارد.

شريعتي: امروز صفحه 228 قرآن کريم را دوستان تلاوت خواهند کرد. نکات پاياني شما را خواهيم شنيد. اين هفته هم در مورد شخصيت جناب ام سلمه صحبت خواهيم کرد.

حاج آقاي بهشتي: «فَوَيْلٌ‏ لِلْمُصَلِّينَ» (ماعون/4) يعني يک جايي قرآن را پيدا کنيم که هم صحبت اخلاص و هم حضور قلب باشد، اينجاست. واي بر نمازگزاران! کدام نمازگزار «الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» نمازگزاراني که از نماز خود غافل هستند. نماز مي‌خواند، توجه ندارد. حضور قلب ندارد. غافل است که اين چه کار مهمي است و با چه کسي حرف مي‌زند. «الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ» نمازگزاري که ريا مي‌کند. نيت دو رکن دارد. چه مي‌کني و براي چه کسي؟ هردوي اينها در اين سوره آمده است. «بسم الله الرحمن الرحيم، أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» اطلاع داري از کسي که قيامت را قبول ندارد يا دين را قبول ندارد. «فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ» آن کسي است که يتيم را از خود ميراند. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكِينِ» نسبت به بيچاره‌ها بي تفاوت است. حتي با زبانش ديگران را تشويق نمي‌کند. «فَوَيْلٌ‏ لِلْمُصَلِّينَ» واي بر نمازگزاراني که «الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» آنان که از نمازشان غافل هستند، اين نماز چه سرمايه‌ي بزرگي است. «الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ» در نمازشان ريا مي‌کنند. «وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» ماعون اموالي است که در هر ده خانه، يک خانه دارد. مثل ديگ بزرگ، نردبان، منافع را دريغ مي‌دارد و خيري نمي‌رسانند.

ام سلمه شخصيت بزرگي است که مردم ما اين بانوي بزرگ را کم مي‌شناسند، بعد از حضرت خديجه(س)، ام سلمه در تاريخ پيامبر خيلي عمر طولاني کرده و پيامبر به او فرموده که تو بانوي صالحي هستي. ام سلمه مي‌گويد: شبي در نيمه شب پيامبر را نيافتم. به دنبالش رفتم، ديدم در گوشه‌ي حياط در حال عبادت است. دست‌هاي نياز را به سمت آسمان گرفته و در حالي که گريه مي‌کند اين دعاها را مي‌خواند. «اللَّهُمَّ لَا تَنْزِعْ‏ مِنِّي‏ صَالِحَ مَا أَعْطَيْتَنِي أَبَداً» پروردگارا خوبي‌هايي که به من دادي هرگز از من نگير. «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً اللَّهُمَّ لَا تُشْمِتْ بِي عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً أَبَداً» پروردگارا دشمنم را شاد نکن، حسودانم را شاد نکن. دشمن شادي خيلي غصه دارد. امروز صبح رهبر عزيز انقلاب اشاره کردند که يک ماجرايي در جامعه ما پيش آمده و دشمن از همين شرايط استفاده مي‌کند. بايد مراقب باشيم که دشمن شاد نشويم. پروردگارا حسودان و دشمنان مرا شاد نکن. «اللَّهُمَّ لَا تَرُدَّنِي فِي سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِي مِنْهُ أَبَداً» پروردگارا در آن چيز بدي که مرا از آن نجات دادي و بيرون آوردي، دوباره مرا برنگردان. «وَ أَنْ لَا يَكِلَكَ إِلَى نَفْسِكَ طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا» پروردگارا لحظه‌اي مرا به خود واگذار نکن. ام سلمه هم همراه پيغمبر شروع به گريستن کرد و فرمود: شما چرا اينطور گريه مي‌کنيد؟!

از خدا مي‌خواهيم به حق پيغمبر امت اسلامي را در پناه خودش حفظ بفرمايد و همدلي و همبستگي و مهرباني را در بين مسلمانان و ملت عزيز ايران روز افزون بفرمايد.

شريعتي:

تو نوح نوحي اما قصه‌ات شور دگر دارد *** که در طوفان نامت کشتي پيغمبران گم شد

«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها