اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

98-07-28-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي-ابعاد مختلف تربيت عبادي(اهميت حضور کودکان در مسجد)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت عبادي– اهميت حضور کودکان در مسجد

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي

تاريخ پخش: 28-07- 98

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

«السلام عليک يا أباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک عليک مني سلام الله أبدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتک، السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين»

سلام مي‌کنم به همه‌ي دوستان عزيزم، بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنينمان، اربعين هم تمام شد و ما مانديم و خاطره‌ي خوش اين روزها پياده روي و شور و حماسه‌ي مردم در زيارت سيدالشهداء، چه آنهايي که با پاي پياده رفتند و چه آنهايي که با پاي دل زائر حرم سيدالشهداء شدند. انشاءالله در دنيا و آخرت مشمول شفاعت و دستگيري امام حسين(ع) باشيم. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.

حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله، بنده هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان عزيز سلام مي‌کنم. به همه زائراني که از هرجاي عالم به کربلا آمدند، سلام مي‌کنم. آرزوي سلامتي براي همه داريم. سالهاي اولي که اين حرکت شروع شده بود بيشتر مردان مي‌رفتند و اين سالها ديگر کل اعضاي خانه، کودک و نوجوان و پير مي‌روند شبيه کارواني که امام حسين(ع) همراه خود آورد از همه سنين و شغل‌ها و نژادها يک ترکيب مردمي، از خداوند مي‌خواهيم جهان را براي تشريف فرمايي منجي اسلام حضرت مهدي موعود آماده و همه ما و خانواده و دوستان ما را از زمينه‌سازان حرکت جهاني قرار بدهد، انشاءالله.

شريعتي: ما در مورد تربيت ديني و تربيت عبادي صحبت مي‌کنيم، بعد با يک موضوع بسيار مهم تحت عنوان مسجد و حالا در مورد انس کودکان با مساجد و نحوه دعوت آنها صحبت مي‌کنيم. امروز ادامه بحث را خواهيم شنيد.

حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.

در اين فاصله عزيزاني با پيامک دوست داشتند اطلاع بدهند ما در شهرمان مساجدي داريم که جوان‌ها پرشور حضور دارند. در شهرهايي مثل خوزستان، اصفهان، فارس، خراسان زياد شنيدم که به صورت ابتکاري براي حضور بچه‌ها سرمايه‌گذاري مي‌کنند و حساب‌هايي را باز مي‌کنند براي کارهاي فرهنگي بچه‌ها، مسجد از خيرين پول جمع مي‌کنند، ابتکاراتي به خرج مي‌دهند که بچه‌ها را چطور جذب کنند.

ابتدا از قرآن شروع کرديم، سيره‌ي پيامبر ناتمام ماند. موارد زيادي هست که پيامبر عزيز ما وقتي مي‌خواستند مسافرت بروند با بچه‌ها خداحافظي مي‌کردند. گاهي شخصيت‌ها غافل مي‌شوند، بچه‌ها را جزء جمعيت حساب نمي‌کنند. بزرگترها و صاحب منصب‌ها اما پيامبر با بچه‌ها خداحافظي مي‌کرد. از سفر که برمي‌گشت بچه‌ها به استقبال مي‌آمدند. پيامبر بچه‌ها را روي دوشش سوار مي‌کرد و به اصحاب مي‌فرمود: شما اين کار را بکنيد. حتي در آينده‌ها چهل سال بعد، پنجاه سال بعد، بچه‌هاي آن روز که بزرگسالان پنجاه شصت ساله شدند، به همديگر مي‌گفتند: من در فلان سال در کودکي، در ماجرا بر دوش کداميک از صحابه نشسته بودم. يعني خاطراتش براي دهها سال بعد هم در ذهن بچه‌ها وجود داشت. اين قصه خيلي زيباست که پيامبر عزيز ما نشسته بودند، امام حسن و امام حسين وارد شدند و حضرت به احترام آنها بلند شدند. کودکان در راه رفتن ضعيف بودند، لحظاتي طول کشيد پيامبر به استقبال آنها رفتند، آغوش باز کردند، هردو را بر دوش خود سوار کردند و راه افتادند و فرمودند: فرزندان عزيزم مرکب شما چه مرکب خوبي و شما چه خوب سواراني هستيد و پدرانتان بهتر از خود شما! وجوه احترام پيامبر در اين برخورد نگاه کنيد، اولاً بلند شدند و ايستادند. معمولاً ما وقتي بلند مي‌شويم که يک شخصيتي وارد شود. بچه‌ها را خيلي توجه نمي‌کنيم، دو تا بچه وارد مسجد شدند، امام جماعت، بزرگ‌ها، خانم‌ها و آقايان بلند شوند پيش پاي اين بچه‌ها و بعد منتظر ماندند بچه‌ها برسند. به استقبالشان رفتند و آنها را در آغوش کشيدند. اينها نمونه‌هايي از سيره‌ي پيامبر است که اين بچه از مسجدي خاطرات خوشي در حافظه‌اش هست. مي‌گويد: من هميشه به مسجد تعلق خاطر دارم.

يک خاطره بسيار زيبا، راوي مي‌گويد: روزي پيامبر جهت اقامه نماز عصر عازم مسجد شد. سر راه مسجد کودکان را ديد که مشغول بازي هستند. از بازي دست کشيدند، چون ديده بودند پيامبر نوه‌هاي خودش را روي دوشش سوار مي‌کند، روي دوش پيامبر پريدند. مردم منتظر پيامبر بودند، پيامبر با خوشرويي شروع به بازي کردن با بچه‌ها کردند. بلال حبشي که مسئول اذان گفتن و اقامه نماز بود، آمدند در کوچه با اين صحنه روبرو شدند. خواستند بچه‌ها را دور کنند، حضرت مانع شدند و فرمودند: وقت نماز تنگ شود بهتر از اين است که دل بچه‌ها تنگ شود. بلال به خانه برو و يک چيزي که بچه‌ها دوست دارند بياور. بلال به منزل پيامبر رفت و هشت گردو آورد. پيغمبر فرمود: بچه‌ها حاضر هستيد مرکب خود را به هشت گردو بفروشيد؟ آنها گردوها را گرفتند و پيامبر خودش را بازخريد کرد و در راه مسجد در حالي که لبخند بر لب داشت، مي‌فرمود: برادرم يوسف را به چند درهم و مرا به چند گردو فروختند!

در ذهنم هست همين خبرها وقتي به شهرهاي دوردست دنيا مي‌رسيد مردم ايمان مي‌آوردند. اهالي دنيا وقتي مي‌شنيدند پيامبري اينگونه ظهور کرده است، هنوز آيات قرآن را هم نشنيده بودند، مي‌گفتند: اين يک انسان آسماني است. کسي که به بچه‌ها اينقدر احترام مي‌گذارد و محبت مي‌کند، اين درست است. ما که الآن افتخار مي‌کنيم پيرو پيامبر و اهل‌بيتشان هستيم در مساجدمان يک چنين رفتارهايي به فراواني بايد از ما ديده شود. يک خاطره ديگر اينکه امام حسن(ع) نماز ظهر و عصر را در محضر پيامبر در مسجد خواندند. همين که پيامبر سلام نماز را دادند، رو کردند به نمازگزاران و فرمودند: سر جايتان بنشينيد. يک ظرف حلوايي آوردند و پيامبر بين نمازگزاران تقسيم کردند. امام حسين فرمود: به من رسيدند. يک مقداري حلوا در دهانم گذاشتند و ايست کردند، فرمودند: عزيزم باز هم مي‌خواهي؟ براي بزرگترها يک سهميه بود اما به من که رسيدند، ايست کردند ببينند باز هم مي‌خواهم. من گفتم: بله! حديث داريم اگر پذيرايي مي‌کنيد از بچه‌ها شروع کنيد. در پذيرايي‌ها گاهي غافل مي‌شويم، مي‌گويند: اول مردها، در حالي که اول بايد از خانم‌ها پذيرايي کرد. شايد خانمي شيرده باشد و گرسنه باشد. اينکه پيامبر توجه دارد، هم در پذيرايي و هم وقتي به بچه مي‌رسد مجدد سؤال مي‌کند ميل داري؟      اينها هست که خاطره خوشي از مسجد در ذهن بچه به جا مي‌گذارد.

خدا رحمت کند شهيد مطهري کتابي دارد به نام گفتارهاي معنوي، مثل همه کتاب‌هاي شهيد مطهري کتاب فوق العاده‌اي است. بخشي از اين کتاب را انتخاب کردم که بخوانم. شهيد مطهري يک فقيه است، فيلسوف است و او اين مطالب را گفته است. در تفسير اين آيه که «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ‏ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» (طه/132) اي پيامبر خانواده‌ات را به نماز سفارش کن و خودت به نماز پافشاري کن. مطهري مي‌نويسد که بچه‌ها را بايد از کودکي به نماز تمرين داد. بچه‌ها را بايد در محيط مشوق نماز خواندن برد. يعني مسجد، اين به تجربه ثابت شده که اگر بچه به مسجد نرود و اگر در جمع نباشد و نماز خواندن را نبيند به اين کار تشويق نمي‌شود. چون حضور در جمع مشوق انسان است. چرا از روز اول پيامبر به نماز جماعت مأمور بود؟ اولين نمازي که پيامبر اقامه کردند، سه نفري بودند. همين پياده‌روي، فرض کنيد از اينجا تا حضرت عبدالعظيم بيست کيلومتر است. تنهايي انگيزه نداريم اما مي‌شنويم بچه‌هاي سمت خدا مي‌روند، اين همراهي خيلي تأثير دارد.

خواندم که گروهي از آمريکا به ژاپن آمده بودند و مدت سه سال بررسي مي‌کردند که دلايل پيشرفت پر شتاب ژاپني‌ها چيست؟ چون ژاپني‌ها و آلماني‌ها اسمشان سر زبان‌هاست که سخت‌کوش هستند. بعد از سه سال چند کلمه را بدست آوردند يکي کار جمعي است. تحقيق جمعي، کتاب جمعي، تجارت کنيم، خدمت کنيم، اينکه چند نفر بيايند يک کاري را انجام بدهند به همديگر نيرو مي‌دهند. مطهري مي‌گويد: بچه وقتي مي‌بيند يک جمعي نماز مي‌خوانند، روحيه مي‌گيرد. آدم بزرگ هم وقتي خودش را در جمع اهل عبادت مي‌بيند، روح عبادت بيشتري پيدا مي‌کند. وقتي مسجد تميز و معطر باشد، آدم‌ها خوشرو باشند، نشاط جمعي بالا مي‌رود. بايد با بچه‌هاي خودمان برنامه مسجد رفتن داشته باشيم. امروز در سايت امور مساجد تهران نگاه مي‌کردم، استان‌ها و شهرستان‌ها الهام بگيرند. ديدم نرم افزاري براي موبايل‌ها درست کردند به نام مسجد ياب، شما مي‌خواهي مسجد بروي، يکي اينکه نزديکترين مسجد کجاست؟ پانزده شانزده مورد گزينه دارد. پانزده مسجدي که مهدکودک دارد، محلي براي نگهداري کودکان دارد. مسجدي که نماز صبح و ظهر و مغرب و عشا به جماعت اقامه مي‌شود. مسجدي که پارکينگ دارد. مسجدي که کتابخانه دارد، مسجدي که تالاري براي اجتماعات دارد. اين ابزاري که در اختيار ماست براي اين اهداف بايد استفاده کنيم. در تهران بيش از دو هزار مسجد است که ممکن است دويست تا مکان‌هايي بايد براي نگهداري کودکان، بازي بچه‌ها، يا ساختمان‌هايي در مسجد هست براي نگهداري بچه‌ها، اين اطلاع رساني چقدر خوشايند است. شهيد مطهري فرمود: ما بايد با بچه‌هاي خودمان برنامه مسجد رفتن داشته باشيم.

دهه آخر ماه صفر من در مسجد قباي تهران منبر مي‌روم. يک شب آقايي آمد و گفت: مي‌شود شما فردا شب دو تا منبر برويد؟ گفت: من مدير يک مدرسه نزديک اين مسجد هستم، فردا شب مي‌خواهم 150 بچه را همراه پدرشان اينجا بياورم، شما يک نمازي بخوانيد و يک صحبت کوتاهي بکنيد. من قبول کردم. فردا شب نماز را خوانديم، منبر رفتيم و همه به خانه رفتند، اين بار سيصد نفر وارد مسجد شدند، سيصد پسر و سيصد پدر، يکي در ميان پسر و پدر به صف ايستادند. هفته گذشته حديثي خواندم که امام باقر فرمود: پدرم امام زين العابدين(ع) مي‌فرمود: بچه‌ها را صف‌هاي آخر جا ندهيد، لا به لاي بزرگترها باشند. خيلي تصوير قشنگي بود. نماز را خوانديم و ده دقيقه صحبت کرديم. من با عقيده اين را گفتم که امام زمان(ع) اين منظره را دوست دارد که پدرها با پسرها و مادرها با دخترها مسجد بيايند. به آن آقايان گفتم که ممکن است شما در مناطق شمال تهران، مسجد به خانه‌تان دور باشد. ولي هفته‌اي يکبار، ماهي يکبار برويد. دست پسرها در دست پدرها، دست دخترها در دست مادرها، مطهري مي‌گويد: بايد برنامه داشته باشيم و بچه‌ها را همراه خودمان به مسجد ببريم. در راه بازگشت هم خوردني‌هاي خوشمزه بخريم. پيغمبر فرمود: خوردني‌هاي خوشمزه را روزهاي جمعه براي بچه‌هايتان بخريد. نماز جمعه رفتند، در راه بازگشت يا پوشاک يا خوراکي مي‌خرند. خاطره خوشي از نماز جمعه در حافظه بچه مي‌ماند.

تا بچه‌ها با مساجد آشنا شوند، شهيد مطهري مي‌فرمايد: بايد به اين نکته ظريف توجه داشت که منع بچه‌ها از مسجد با منع مادر او نيز ارتباط تنگاتنگ دارد. اگر بگوييم: بچه‌ها مسجد نيايند، معنايش اين نيست که مادرها نيايند. زيرا مادران که معمولاً مسئوليت تربيت فرزندان را بيشتر از پدرها به عهده دارند و در مراعات چنين امري سالياني را اقدام مي‌کنند، اگر اينطور بگوييم بايد بگوييم: محکوم هستند به خانه نشيني و محروميت از مساجد الهي، يعني مادري که بزرگترين مسئوليت تربيتي را بر عهده‌اش گذاشته‌اند و بيشتر از همه نيازمند به آموزش و کسب فضايل و اخلاق و معنويت است، به عنوان اساسي‌ترين ابزار مربي‌گري اسلامي اينها را دارد بايد به جرم مادر بودن از حضور در پايگاه عظيم فکري و معنوي محروم باشند. همه بايد کمک کنيم. بچه‌ها از کودکي مسجد بيايند و شيريني‌هاي مسجد را تجربه کنند. بچه‌هاي ما سرمايه آينده ما هستند. به نظرم در مسجد بايد از همه طيف‌هاي سني باشند. صفر تا 10، 10 تا 20، 30 تا 40، تا 90 ساله بايد در مسجد باشند. خانم‌هاي شلوغ و آقايان شلوغ باشند. از اقشار مختلف، دانشجو، کشاورز، طلبه باشند.

شهيد مطهري به مشکل ديگري که در شهرسازي در کشور ما هست، آپارتمان نشيني، قديم خانه‌ها حياط‌دار بود و فضاي سبز داشت. قديم شش خانوار در يک خانه بودند، حياط بود، حوض آب بود. شهيد مطهري مي‌گويد: مساجد بايد فضاي سبز داشته باشد که وقتي بچه وارد مي‌شود صندلي باشد قبر از ورود به شبستان که براي بچه خوشايند باشد. مطهري مي‌گويد: ما بايد به عنوان مقدمه واجب، يعني اگر گفتيم: انس بچه‌ها با مسجد واجب است، مقدماتي را بايد فراهم کنيم، در ساخت مسجد، حياط مسجد يا ساختمان‌هاي نزديک مسجد يک فضاهايي را فراهم کنيم که بچه به مسجد علاقه‌مند شود. امروزه به منظور جلب و جذب کودکان و نوجوانان به مساجد پيش‌بيني فضاي سبز، مجتمع‌هاي ورزشي و تفريحي و برنامه‌ريزي در اداره امور آنها از باب وجوب مقدمه واجب بايد مورد توجه خاص متوليان مساجد قرار بگيرد.

من افتخار داشتم سالها مسئول اقامه نماز وزارت آموزش و پرورش بودم. يکي از کارهايي که استان‌هاي ما، شهرستان‌هاي ما به صورت خودجوش انجام مي‌دادند و گزارش را براي وزارتخانه مي‌فرستادند، طرحي بود تحت عنوان پيوند مسجد و مدرسه، مثلاً در تهران سه هزار مسجد و سه هزار مدرسه است. يک جايي هست يک مسجد وسط است و پنج مدرسه اطرافش است يا بالعکس، مدير مدرسه با امام جماعت نشستند تفاهم کردند، نگاه کردند مسافت مدرسه تا مسجد چقدر است؟ اگر خيلي نزديک است هر روز دانش آموزان به مسجد بيايند. اين طرف کوچه مسجد و اين طرف مدرسه است. هر روز بچه‌ها بيايند نمازشان را در مسجد بخوانند. نمازگزاران هم استقبال کنند، حديث داريم روز قيامت چند کس شکايت مي‌کنند، يکي مسجد است. يکي قرآن است و يکي عالم است. اينها شکايت مي‌کنند. يکي از شکايت‌ها ممکن است اين باشد آي مسجدي‌ها! در مسجد شما نوجوان و جوان کم بود. چرا بچه‌ها را نياورديد؟ چرا براي جذب جوان و نوجوان پول نگذاشتيد؟

شريعتي: به نظرم دغدغه‌ي اين کار را نداريم. هيأت امنا و مسجدي‌ها براي جذب جوانان فکر کنند و راهکار پيدا کنند.

حاج آقاي بهشتي: در همان هيأت امنا بايد چند نفر جوان باشند. جوان دانشجو، طلبه، فرهنگي، خوش فکر، اين را هدف قرار بدهند. بعضي از طرح‌ها را نوشتم که اينها چه تعامل‌هايي، يک جاهايي مسجدي‌ها به مدرسه بيايند و يک جاهايي مدرسه‌اي‌ها به مسجد بيايند. مثلاً در مناسبت‌ها معلم‌ها بيايند براي مسجدي‌ها سخنراني کنند. ايشان معلم همين مدرسه است که نزديک مسجد ما هست. چقدر زيبا حرف مي‌زند و چه اطلاعات قشنگي دارد. يا روز معلم مي‌شود من يک مدت کوتاهي امام جماعت مسجدي بودم، با روز معلم همزمان شد. يک تعدادي از مسجدي‌ها را آماده کرديم، هدايايي براي معلم‌ها تهيه کرديم و در صبحگاه تشکر کرديم. شب همان روز هم تعدادي از معلم‌ها به مسجد رفتند و سخنراني کردند. در مدارس مسابقات هست. مسابقه ورزش، دوچرخه سواري، پياده‌روي، دويدن، از يکجايي بايد شروع کنند و به جايي ختم کنند. يعني اين مبدأ و مقصد، مسجد بودن بهانه‌هايي است که در دستگاه فکري بچه‌ها مي‌آيد.

شريعتي: خاطره‌اي از حاج آقا مجتبي تهراني هست که آقازاده ايشان مي‌گفتند: ايشان هميشه مقيد بودند که ورود به حرمشان از مسجد گوهرشاد باشد و بعد به ما تأکيد مي‌کردند که هروقت حرم مي‌آييد از مسجد وارد شويد. ورودي حرم از مسجد عالم ديگري دارد.

حاج آقاي بهشتي: حاج آقاي قرائتي مي‌فرمودند: قبل از انقلاب مساجد تهران براي کلاسداري مي‌آمدم. يک مسجدي در شمال تهران، آيت الله ملکي، ديدم خيلي جوان و نوجوان در مسجد است. رفتم از ايشان پرسيدم: مسجد شما متفاوت است، چرا؟ ايشان گفت: ما يک کار بي خرج انجام داديم که دل بچه‌ها به مسجد راهي شد. اينکه بچه‌هايي که معدل ممتاز دارند عکسشان را در راهروي مسجد زديم. اين بچه وقتي وارد اين فضا مي‌شود کيف مي‌کند و مي‌گويد: اينها قدردان من هستند. شايد صدها ايده هست ولي دغدغه بايد باشد. مدرسه‌هايي که نزديک است هرروز بيايند. مدرسه‌هايي که پانصد متر فاصله دارند، هفته‌اي يکبار بيايند. مدرسه‌هايي که دور هستند ماهي يکبار، سالي يکبار بيايند. دکتر افروز مي‌فرمود: بچه‌هاي راهنمايي پسري که از آنها پرسيدند: روزي چند بار مسجد را ديديد؟ هفتاد و چند درصد گفتند: هيچ بار! نمي‌داند آن فضا چيست و تجربه نکرده است. يکوقتي من مسابقه‌اي را اجرا کردم در استان‌هاي غربي کشورمان، همدان، کرمانشاه و کردستان، تحت عنوان مسجدي که دوست دارم! برگه‌هايش را چاپ کرديم، هشت هزار دانش آموز متوسطه جواب دادند. مسجدي که يک دانش‌آموز دوست دارد. فضايش چطور باشد. خادمش چطور باشد. نمازگزاران، برنامه‌ها، يکي از دوستان ارشاد که فعاليت فرهنگي هنري مساجد را دارند، مسئول آنجا گفت: اين هشت هزار دانش آموز را به من بده. همه آرزوهايي که بچه‌ها در دلشان داشتند در اين ورقه‌ها آوردند. چه کنيم نسل آينده که رهبر عزيز انقلاب اينقدر پافشاري مي‌کنند، چند سال است رهبر انقلاب هي پافشاري روي جوان گرايي دارند. همه در صحنه‌ باشند. جوان‌ها پرچم‌دار باشند. البته ما بايد انعطاف داشته باشيم. مدارا کنيم. تعامل مسجد و مدرسه، يکي اينکه رفت و آمد کنند، حضور امام جماعت و مسجدي‌ها در انجمن اولياء و مربيان، چند دقيقه هم به امام جماعت فرصت بدهند تا سخنراني کند.

حضور امام جماعت و مسجدي‌ها در بزرگداشت روز معلم، معلم‌ها احساس کنند اينها به ياد ما هستند. حضور معلمان و مدير مدرسه در مسجد جهت ارائه گزارش و سخنراني، دعوت امام جماعت از معلمان، با احترام آنها را تکريم کنند. دعوت مدرسه از امام جماعت براي اهداي جوايز، روزي هست که مي‌خواهند دانش‌آموزان را براي مسائل درسي يا هنري و ورزشي تشويق کنند. اين بچه مي‌گويد: من اولين بار است حاج آقا را مي‌بينم. ايشان که هستند؟ ايشان امام جماعت همسايه مسجد هستند. ضمناً فراموش نکنيم همسايه‌هاي مسجد مسئوليتشان بيش از ديگران است. پيامبر گاهي تشر مي‌زدند و مي‌فرمودند: چرا همسايه‌هاي مسجد به مسجد نمي‌آيند؟ يعني مسجدي که در جوارش مدرسه هست، بيست متري‌اش مدرسه هست. ولي در طي يکسال، يک بار هم به مسجد نيامدند. تشويق دانش آموزان ممتاز در مسجد، برگزاري مسابقات و توجيه خادمان مساجد، براي خادمين مساجد سالي يکي دو بار همايش مي‌گذارند، آموزش‌هايي که لازم دارند، خيلي فرق کرده است با قديم و ما خادم جواني که مي‌تواند قرآن تدريس کند و خوش برخورد است، کم نداريم.

پذيرايي از بچه‌ها با شيريني و شکلات، اين از کارهايي است که پيغمبر انجام مي‌داد. امام جماعت چند دقيقه زودتر به مسجد بيايد و نگاه کند بچه‌هايي که آمدند را و برود با آنها انس بگيرد. تشکيل حلقه‌هاي نوجوانان در مسجد، دهه شصت يادم هست يک تشکلي بود به نام بچه‌هاي مسجد، نويسندگي و قصه نويسي و نقاشي ياد مي‌دادند. مسابقات مختلفي که مسجد موظف است اين تعليمات را بدهد، يکي قرآن است. قرآن، حديث، احکام، نهج‌البلاغه، خطاطي، نقاشي، روزنامه ديواري، نويسندگي، کارهايي است که مساجد بايد به پشتيباني مدارس بيايند. ضمن اينکه اين هنرها را به بچه‌ها تعليم بدهند. اعزام اردوهاي دانش‌آموزي از مسجد، اردوي تفريحي و زيارتي، علمي، به ديدن يک منطقه‌اي بروند. به ديدن کارخانه‌اي بروند. مسجد باعث شد به صورت جمعي در اين اردو شرکت کرديم. استفاده از فيلم، در دهه‌هاي مختلف انقلاب بچه‌ها در مساجد جمع مي‌شدند و فيلم به نمايش مي‌گذاشتند. از نکات بسيار مهم مسجد تقويت کتابخانه مسجد است. ما تاريخ آموزش در اسلام را که مي‌خوانيم مي‌بينيم کتابخانه‌هاي بزرگ در سده‌هاي اول همه در جوار مساجد بودند. بزرگترين کتابخانه‌هاي اسلام که بيش از سي هزار کتاب داشتند به مسجد  چسبيده بود. مساجد گاهي مي‌گويند: ما پول داريم ولي ايده مي‌خواهيم. راه‌اندازي کتابخانه امروزي که بچه‌ها جذب کتابخانه شوند و همزمان با کتاب وقت نماز که مي‌شود بيايند نماز بخوانند. اين موضوع مهمي است. توجه به نقش کانون‌هاي فرهنگي و هنري. در مورد حضور خانم‌ها هم در مسجد مي‌خواهيم صحبت کنيم. از دخترها هم نبايد غافل شويم. چون وقتي مي‌گوييم: کودکان، جوانان، نوجوانان، سريع ذهن سراغ پسرها مي‌رود. اداره قسمت خانم‌ها را به خانم‌ها واگذار کنيم. مثلاً نيمه شعبان قسمت خانم‌ها را خودشان تزئين کنند. از دخترها غافل نشويم.

شريعتي: انشاءالله آنهايي که متولي کارهاي فرهنگي در مسجد هستند، خدا رحمت آيت الله مهدوي کني، آيت الله انواري را که مرکز رسيدگي به امور مساجد را بنا کردند، بعد هم حاج آقاي علي اکبري و حاج آقاي نوري زاده که انشاءالله اين نکته‌هاي شما راهگشا است. امروز صفحه‌ي 200 قرآن کريم، آيات 80 تا 86 سوره مبارکه توبه را تلاوت خواهيم کرد.

«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «80» فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ «81» فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «82» فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى‏ طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ «83» وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ «84» وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ «85» وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ»

ترجمه آيات: براى منافقان استغفار كنى يا استغفار نكنى، (يكسان است.) اگر هفتاد بار برايشان آمرزش بخواهى، خداوند هرگز آنان را نخواهد بخشيد. اين (قهر حتمى الهى) به خاطر آن است كه آنان به خدا وپيامبرش كفر ورزيدند و خدا، گروه فاسق را هدايت نمى‏كند. به كسانى‏كه بر خلاف (فرمانِ) رسول خدا، از جنگ سر باززدند واز خانه‏نشستن خود (به هنگام جنگ تبوك) شادمان شدند واز اينكه با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند و (به ديگران نيز) گفتند در اين گرما (براى جنگ) بيرون نرويد! بگو: آتش دوزخ، سوزان‏تر است اگر مى‏فهميدند. پس به سزاى آنچه (با دست خود) كسب مى‏كردند، كم بخندند و بسيار بگريند. پس اگر خداوند تو را (پس از اين جنگ) به سوى طايفه‏اى از منافقان بازگرداند و آنان از تو براى حركت (به جنگ ديگرى) اجازه‏ى خروج خواستند بگو: شما هرگز با من بيرون نخواهيد شد و هرگز همراه من، با هيچ دشمنى نبرد نخواهيد كرد، زيرا شما نخستين بار به نشستن در خانه راضى شديد، پس (اكنون نيز) با آنان كه از فرمان تخلّف كرده‏اند (در خانه) بنشينيد! و بر مرده‏ى هيچ يك از منافقان نماز مگزار و (براى دعا واستغفار) بر قبرش نايست، چون آنان به خدا و پيامبرش كافر شدند و از دنيا رفتند در حالى كه فاسق بودند. اموال و فرزندان آنان (منافقان)، تو را به شگفتى و اعجاب نياورد! همانا خداوند مى‏خواهد آنان را بدين وسيله در دنيا عذاب كند و در حال كفر جانشان به در آيد. و هرگاه سوره‏اى نازل شود كه به خداوند ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، صاحبان ثروت (منافقان)، از تو اجازه‏ى مرخصى (براى فرار از جبهه) مى‏خواهند و مى‏گويند: ما را واگذار تا با خانه‏نشينان، (آنان كه از جنگ معافند و بايد در خانه بنشينند) باشيم.

شريعتي: اين هفته قرار گذاشتيم در مورد شخصيت جابر بن عبدالله انصاري صحبت کنيم.

حاج آقاي بهشتي: تا قيامت هرچه اربعين زائر داشته باشد نام جابر در يادها هست. سن حضور در جبهه در زمان پيامبر شانزده سال بود. حضرت مي‌فرمودند: بچه‌هاي زير شانزده سال به حفاظت شهر بپردازند ولي باز در بعضي جنگ‌ها مي‌بينيم بچه‌هاي چهارده ساله، پانزده ساله و حتي سيزده ساله که يکي از آنها جابر است و با زرنگي و التماس توانستند رضايت پيامبر را جلب کنند و به جبهه بيايند. فرزند شهيد است و پدرش در جنگ احد به شهادت رسيد. يکوقتي پيامبر از جابر پرسيد: ازدواج نمي‌کني؟ گفت: پدرم براي من يک مقداري قرض به جا گذاشت با چند خواهر که الآن تلاش مي‌کنم قرض‌هاي پدرم را بدهم و خواهرانم را سامان بدهم. جنگي نبود که پيامبر حضور داشته باشد و جابر بن عبدالله انصاري نباشد. جمله‌اي جابر گفت که فوق العاده است. حديثي داريم به نام مناهي، جابر اين جمله را گفته است «والله ما دخلتُ في نهي رسول الله» به خدا جايي که پيغمبر فرمود: اين کار را نکنيد، من نکردم. چون مکروهات هم در دلش هست. مثلاً فرموده: ايستاده غذا نخوريد. نهي است ولي حرام نيست. از علاقه‌مندان و محبان به اهل‌بيت پيامبر است. روزي آمده بود تولد امام حسين را تبريک بگويد. فاطمه زهرا(س) لوحي به جابر نشان داد و جابر خواهش کرد مي‌شود من يک نسخه بنويسم و آن نسخه را به دست امام باقر رساند. جابر بن عبدالله انصاري آنقدر به امام حسن مجتبي عشق داشت که پشت سر امام حسن در مدينه مي‌رفت، خاک کف پاي امام حسن را لمس مي‌کرد و به صورتش مي‌کشيد. تا همه بدانند خط و موضع او مهم بوده است. از کساني است که در مدينه فرياد مي‌زد «عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ مَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَرَ» علي خوب‌ترين انسان‌هاست هرکس دست رد به سينه او بزند، کافر است. جابر خيلي فضايل دارد. هفت معصوم را ديده و آنها تأييدش کردند. پيامبر، اميرالمؤمنين، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين، امام زين العابدين، امام باقر را درک کرده است. جابر اصلاً عوض نشد و قسمتش نشد به کربلا بيايد. دوستي به نام عطيه دارد که محدث است، از او خواست با هم به کربلا بيايند، عليرغم اينکه جاده‌ها تحت نظر بود آمدند به کربلا و با چه سوزي کنار نهر فرات رفت و غسل کرد، لباسي شبيه لباس احرام پوشيد، خود را معطر کرد، در حالي که ذکر خدا را بر لب داشت، به عطيه مرا سر قبر سرورم حسين ببر! وقتي رسيدند خودش را روي قبر أبي عبدالله انداخت و چند بار از ناي دل صدا زد: «حبيبي يا حسين، حبيبٌ لا جيبُ حبيبه» قدر و منزلتش به اندازه‌اي است که تا قيامت نامش همراه اربعيني‌ها هست و خواهد بود.

شريعتي: انشاءالله هفته آينده ادامه مباحث شما را خواهيم شنيد. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.

حاج آقاي بهشتي: خدايا زندگي ما را زندگي محمدي، مرگ ما را مرگ محمدي قرار بده. براي شفاي همه بيماران مخصوصاً جانبازان عزيز دعا مي‌کنيم. آينده‌اي خوش‌تر از حال و گذشته براي همه امت اسلامي از خدا تمنا مي‌کنيم.

شريعتي: خدا کند دست ما از دامن اهل‌بيت جدا نشود. من و جدا شدن از کوي تو خدا نکند، السلام عليک يا أباعبدالله...

«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها