برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد مختلف تربيت اعتقادي- اعتقاد به امام عصر(عج)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 09- 10-97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. «اللهم وفقنا لما تحب و ترضي و اجعل عاقبة امرنا خيرا»
با دشمن خويشيم دمادم در جنگ *** او با دم تيغ آمده، ما با دل تنگ
ما رود مداميم بگوييد به تيغ *** ما شيشهي عطريم بگوييد به سنگ
سلام ميکنم به همه بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان، در سالروز حماسهي نهم دي همراه شما هستيم و اين روز را گرامي ميداريم. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله. من هم خدمت شما و بينندگان و شنوندگان اين برنامه سلام ميکنم و از خداوند ميخواهم توفيق داشته باشيم سخني که حق است و درست است و مفيد است را به زبان جاري کنيم.
شريعتي: بحث ما در ذيل بحث تربيت اعتقادي، به بحث تربيت مهدوي و بحث انتظار رسيد. اينکه چگونه ميتوانيم بچههايمان را با اين مفهوم آشنا کنيم.
حاج آقاي بهشتي: ابتدا يک نکته در مورد نهم دي عرض کنم. از همان روزهاي اول انقلاب من يادم هست در جلسات متعدد اين بحث سر زبانها بود که عوامل پيروزي انقلاب اسلامي چيست؟ در پاسخ گفته ميشد سه عامل ملت ايران را به پيروزي رساند. اسلام، به عنوان مکتبي نجات بخش، رهبر و مردم. مکتب، رهبر و مردم! ظهور اسلام هم با همين سه ضلع است. مخالفين وقتي ميخواهند با اين پديده مخالفت کنند با هر سه ضلع مخالفت ميکنند. يعني وقتي آيات قرآن را نگاه ميکنيم، اقدامات مخالفين هم با اسلام مخالفت ميکردند و هم با رهبري مخالفت ميکردند، هم با مردم. حماسه نهم دي اين سه ضلع را در يکجا جمع کرد. شعارهايي که آن روز بود، نام اسلام و نام امام حسين نقش بسته بود. بيعت با رهبري به طور مشهود در نه دي مطرح بود و حضور مردم حضوري بود که با فراخوان قبلي نبود و آن روز يک روز کاري بود. حضور مردم مثل حضورهاي آغاز انقلاب بود از همه طيفها، احساس کردند حضورشان الآن لازم هست و دشمن که کمر بسته بود و طمع کرده بودند، متأسفانه بعضي هم در داخل از روي غفلت، بعضي از روي آگاهي، مردم با حضور خودشان حرف اصلي را زدند. اسلام، رهبر، مردم! اين سه ضلعي است که انشاءالله تا قيام امام زمان(ع) ادامه پيدا خواهد کرد تا کشور به دست صاحب اصلياش برسد.
بحث ما تربيت اعتقادي، اعتقاد به امام زمان(ع) است. (قرائت دعاي سلامت امام زمان عج) اين دعايي است که زياد به ما توصيه شده بخوانيم. خوشبختانه کوچک و بزرگ اين دعا را حفظ هستند و ميخوانند و برکت هم دارد. دربارهي تربيت اعتقادي يکي از مسائل ما اميد به آينده است. مسأله آينده از مسائل اصلي جامعه بشري است. سرفصلهاي قرآن چهارتا است. يعني تمام شش هزار آيه قرآن زير چتر اين چهار هزار سرفصل است. اول «فيه علم ما يأتيه» علم آينده! آينده جهان، آينده تاريخ، آينده جامعه، آينده مسلمين، اين جامعه بشري به کجا، قرآن اين را توصيف کرده «و الديث عن الماضي» گزارشي از گذشته، نصف قرآن تاريخ گذشته است. اين دو سرفصل، سوم «و دواء دائکم» داروي دردهاي شما، چهارم «و نظم ما بينکم» مناسبات بين شما انسانها، ولي در صدر همه آنها آينده است. دربارهي گذشته خوشبختانه کتاب نوشته شده و الآن تاريخ ويل دورانت هست که تقريباً تا گذشتهي سه هزار ساله قبل را به قلم آورده است. کشورها همه کتابهاي تاريخي دارند. مثلاً ايران، ساسانيان، هخامنشيان، کتاب وجود دارد و ميشود کتابها طبقه بندي شود. اما در مورد آينده چطور؟ کتابي نداريم. صد سال ديگر چه ميشود؟
در مورد آينده دو تکيهگاه ميتوانيم داشته باشيم، 1- پيشگوييهاي بشري؛ کساني بودند در هند و چين، در ايران، در يونان، در رم، اينها آيندهها را پيشگويي ميکردند و الآن هم هستند. الآن آمريکاييها از جمله فيلمهايي که ميسازند براساس پيشگوييهاي بشري است. پيشگوييهاي بشري دو عيب دارد يکي اينکه غلط زياد دارد. ده پيشگويي ميکند هفت تا غلط است و سه تا همه را به تعجب وا ميدارد. عجب! فلاني سي سال پيش گفت اينطور ميشود. عيب دوم اين است که دوردستها را پيشگوهاي بشري نميتوانند ببينند. ميگويد: من تا پنجاه سال بعد را ميبينم. صد سال آينده يک مقدار شطرنجي است و يک مقدار بعضي علائم را ميبينم. از او ميپرسيم: پنج هزار سال بعد... ميگويد: نه، پنج هزار سال بعد را هيچ نميبينم. يک تکيهگاه ديگر ما پيشگوييهاي آسماني است. يعني انبياء از جمله پيامهايي که از آسمان و عالم غيب آوردند يک تصويري از آينده هست. تا حالا هرچه انبياء پيشگويي کردند درست از آب درآمده است. مثلاً دو هزار و چند صد سال قبل از ظهور اسلام پيامبري به نام موسي آمدن پيامبر اسلام را پيشگويي کرده است. پيدايش مسلمين و تحولاتي که پس از دو هزار سال بعد خواهد شد، پيشگويي کرده و بعضي را به ريز و به دقت، مثلاً رهبر آن انقلابي که دو هزار سال بعد خواهد بود چشمش چطوري است؟ ابروهايش، صورتش و موهايش، اندامش چگونه است. خلق و خوي او چگونه خواهد بود. ششصد سال قبل از اسلام عيسي بن مريم است. بشارتهايي داده مثلاً در چه منطقهاي، در چه شهري، چه زماني، سلمان فارسي را که دعا ميکنيم آقاي ميرباقري هرچه زودتر بسازد، براساس پيشگوييهايي که کشيشهاي مسيحي به او دادند، در عراق، در بيت المقدس، در اروپاي شرقي، چون سلمان ماجراي شنيدني دارد که خودش هم تعريف کرده است. براساس بشارتها به مدينه آمد. براساس همان بشارتها پيامبر اسلام را شناخت. نوشته بود که او صدقه قبول نميکند. يک غذايي را به پيامبر داد و گفت: اين صدقه است. پيغمبر تشکر کرد. غذا را از سلمان گرفت و به اصحاب داد. براساس نشانههايي که ششصد سال قبل بود و منشاء آن آسمان بوده است.
قرآن کريم هم پيشگوييها در مورد آينده دارد. آينده را بعضي تاريک حساب ميکنند، بعضي مبهم و غبار آلود که اينها يأس ميآورد. اميرالمؤمنين فرمود: يأس و نا اميدي قاتل انسان است. قرآن در مورد آينده پيشگويياش اين است که آينده خوشي در انتظار جامعه بشري است. آينده به دست پاکان خواهد افتاد. آينده جامعه بشري به دست مستضعفان خواهد افتاد يعني طبقهاي که در ضعف نگه داشته شدند، اينها روي کار ميآيند و اداره جامعه را آنها به عهده ميگيرند. به دست مؤمنان خواهد افتاد. «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» (انبياء/105) در تورات نوشته شده، در زبور نوشته شده بعد از تورات که زمين بالاخره به دست صالحان خواهد افتاد. اين اميد ايجاد ميکند. الآن وقتي اخبار را گوش ميکنيم در آمريکا و اروپا و آسيا چه خبر است؟ انسان را يأس ميگيرد. ولي قرآن ميخواني ميگويد: انبياء نويد دادند و خاطرتان جمع باشد، آينده به دست خوبان ميافتد. به دست صالحان ميافتد. ما بيش از سه هزار حديث دربارهي امام مهدي(ع) داريم که در مجموعههايي به چاپ رسيده است. فکر ميکنم در کتاب «منتخب الاثر» آيت الله العظمي صافي گلپايگاني باشد که بيش از سيصد حديث از پيامبر شيعه و سني نقل کردند که پيغمبر فرمود: جانشينان من دوازده نفر هستند، اول آنها علي بن ابيطالب، دوازدهمين آنها امام مهدي(عج) خواهد بود و پيامبر غيبت امام مهدي را هم پيشگويي کرده است. نفر دوازدهمي که ميآيد، او غايب خواهد شد. يک غيبت کوتاه و يک غيبت طولاني، ولي بالاخره حتي اگر يک روز از عمر جهان باقي مانده باشد پيغمبر فرمود: يکي از فرزندان من که نامش نام من است، کنيهاش کنيه من است، خلقش خلق من است و برنامهاش برنامه من است خواهد آمد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد، آن روزگاري که از ظلم و جور پر شده است. اگر کسي اينطور نگاه کند چقدر آرام ميشود. چون وقتي اخبار تلخ را ميشنويم ميگويد: حاج آقا فايده ندارد.
يک کسي به من ميگفت: شما در راديو و تلويزيون و بالاي منبر هستي، اينها فايده ندارد. مثل اينکه شما به اينترنت ارتباط نداري. خيلي اوضاع جهان خراب است. من گفتم: خود خدا به ما اميد ميدهد. تمام اين آيهها که ميخوانم در پرتو اين آيات احاديثي هست که مصداق بلندش امام زمان(ع) است. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (نور/55) خداوندي که خودش گفته: من خلف وعده نميکنم. او وعده داده به مؤمنان صالح «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ» لَ يعني حتماً، نون تشديد دار هم يعني حتماً، حتماً و صد در صد زمام جامعه بشري را «فِي الْأَرْضِ» به دست مؤمنان صالح خواهد داد. سيصد دانشمند يهودي در سال 1984، يک کنفرانسي در تلاويو ترتيب دادند، موضوع کنفرانس عوامل پيروز انقلاب اسلامي ايران و بقاء شيعه بود. در آنجا مقالات زيادي نوشته شده و آن مقداري که منتشر شد به زبان انگليسي، عربي، آلماني، فارسي منتشر شده است. الآن هم در فضاي مجازي هست. فکر ميکنم، تشيع و مقاومت و انقلاب اسم کتاب است. اسرائيلي ها که کينهتوز ترين دشمنان ما هستند آنجا کشف کردند هفت عامل، عاملهاي بقاء شيعه هست. آن دو عامل اول که پررنگتر است، يکي عاشوراست و يکي انتظار است. اين جمله براي آن کنفرانس است که اينها جمعيتي هستند که با ياد حسين انقلاب ميکنند و با ياد مهدي انقلاب را حفظ ميکنند. بقاء آن با انتظار است.
هرچه مورد فشار قرار ميگيرند نگاه ميکند آينده روشن است. درست است فساد و ظلم و تبعيض هست، ولي خدايي که اين جهان را تنظيم کرده آينده خوشي را ترتيب داده است. آينده خوش همين دعايي است که خوانديم «و تمتعه فيها طويلا» مدتش طولاني خواهد بود. يعني يکي دو سه سال نه، بعضي از احاديث تا سيصد سال، چهارصد سال طول خواهد کشيد. از ديدگاه پيامبران آينده جامعه بشري چه آيندهاي است؟ مبهم، تاريک يا روشن؟ آينده را اگر مبهم ببينيم خودکشي خواهيم کرد. خودکشي دلايلش نا اميدي است. اما اگر اميد باشد، هم براي خودم، هم خانوادهام، هم کشورم و هم جهانيان، يک کشاورز با اميد فعاليت ميکند. يک ماهيگير با اميد تور را مياندازد. يک مادر با اميد نه ماه را تحمل ميکند. چشم اندازي براي خودش ترسيم ميکند که بعد از نه ماه که درد ميکشم خداوند يک نعمتي به من ميدهد، بچه را بزرگ ميکنم. او نور چشم من خواهد بود. با اين اميد هست که انبياء آمدند به ما اميد بدهند. تربيت اعتقادي يعني ما اعتقاد داريم به امامي که حيّ و زنده است و ما را ميبيند. بين ما ظاهر نيست اما حاضر هست. خود امام زمان(ع) فرمود: من در جمعهاي شما ميآيم. من از مشکلات شما با خبر هستم.
بک بچه دبيرستاني، يک دانشآموز دبستاني اينطور فکر کند، يک کسي متصل است بين خدا و من، «أين المتصل بين الأرض و السماء» خدا قرار داده، مثل اينکه بحث فرشتگان را گفتيم. خداوند فرشتگان را قرار داده براي دلداري ما، براي قوت قلب و روحيه ما، اميد ببنديم به کمک فرشتگان، روايت دارد امام زمان(ع) که ظهور ميکند مخالفان زيادي دارد. مسلح، مجهز، با رسانه و پول، خداوند امام زمان(ع) را به سه لشگر پشتيباني ميکند. 1- لشگري از فرشتگان، 2- لشگري از مؤمنان، 3- لشگري از رعب و وحشت بر دل مستکبران. ميترسند، اقدام نميکنند، عقب نشيني ميکنند و دستهايشان را بالا ميبرند. حديثي خواندم که امام زمان(ع) وقتي به کعبه تکيه ميدهند و اهالي جهان تصوير مبارک حضرت را ميبينند و صداي مبارکشان را ميشنوند، زودتر از کشورهاي عربي اروپاييها لبيک ميگويند. بيشتر از مردم عادي دانشمندان لبيک ميگويند. يعني جامعه بشري به بن بستهايي رسيده و منتظر است صدايي يکجايي پخش شود و حرف جديدي باشد. آنوقت ما در اين ميان چه نقشي داريم؟ سه تا پيشنياز لازم دارد. يعني جامعهي عدل جهاني، 1- قانون جهاني نياز دارد. 2- رهبر جهاني 3- آمادگي جهانيA A A
قانون جهاني همين قرآني است که شما روزي يک صفحه از آن را پخش ميکنيد و بينندگان با عشق ميخوانند. اين کتاب ادعا دارد که من ميتوانم جامعه بشري را درست برايش برنامهريزي و هدايت کنم. رهبر جهاني هم وجود دارد.ک خدا ذخيره کرده است. «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (هود/86) اگر ايمان داشته باشي ميداني ذخيره خدا، خداوند براساس حکمتش امام عصر(ع) را پس پرده غيبت برد. يازده امام ديگر بين مردم آمدند. چرا خدا اين کار را کرده است. براي تربيت، خداوند به ابراهيم خليل فرمان داد که پسرت اسماعيل را قرباني کن. واقعاً ميخواست اسماعيل قرباني شود؟ نه، ميخواست ابراهيم آمادگي پيدا کند. براي سطحي از ايثار که قابل تصور نيست. نگذاشت خداوند آن کار گلوي اسماعيل را ببرد. ميخواست چه کار کند؟ ميخواست ابراهيم به سطحي از آمادگي برسد که همه هستياش را بگذارد. در غيبت امام زمان(ع) خداوند اراده کرده ما را تربيت کند. پيامبر عزيز اسلام روزي به اصحابش فرمود: رحمت خدا بر برادرانم، اصحاب گفتند: منظورتان ما هستيم. فرمود: نه شما اصحاب من هستيد. برادرانم در آخرالزمان خواهند آمد. آنها کساني هستند که به سياهي روي سفيدي به من و مکتب من ايمان ميآورند و ميايستند. ما که پيامبر را نديديم، اميرالمؤمنين را نديديم. امام سجاد را نديديم. امام رضا را نديديم. با چه شوقي صدها هزار نفر روزهاي جمعه دعاي ندبه ميخوانند. حتي مقام معظم رهبري گاهي با شوق دربارهي جوانها ميفرمايد: الآن جوانهايي که هستند حتي انقلاب و امام را نديدند، هشت سال دفاع مقدس را نديدند ولي پرشور و با انگيزه، پيامبر به هزار سال بعد نگاه کرده است. دعا کرده به افرادي که در آيندهها به نوشتههاي روي کاغذها ايمان ميآورند. به قرآن، به اسلام، به وعدههايي که داده شده، مسأله مهدويت خيلي مسأله مهمي است. دشمن هم اين را شناخته است. يعني دشمن ما خرج کرده، هزينه کرده و سالن کرايه کرده و آدمها را از کشورهاي مختلف دعوت کرده تا اينها کشف کنند راز ماندگاري ما چيست. راز مهمش همين انتظار است. انتظار دانش، انتظار عدالت، انتظار احسان و انتظار مهرباني، همه خوبيهايي که آدمها دوست دارند.
آن حديثي که همه ما شنيديم که تا زمان ظهور امام زمان(ع) دو بيست و هفتم علوم پرده برداري ميشود. الآن ميگويند: کمتر از يکسال همه علوم تجديد ميشود. امام زمان(ع) ظهور بفرمايند بيست و پنج بيست و هفتم علومي که از آغاز تا پايان تاريخ قابل تصور هست، يک روزگاري است شکوفايي علم در اوج، مهرباني در اوج، زماني که امام زمان تشريف بياورند، فقير پيدا نميشود. حديث اين را ميگويد. کساني هستند در به در دنبال فقير ميگردند. ميگويند: اين پول را ميخواهيم به يک فقير بدهيم. از هرکس ميپرسي ميگويد: من فقير سراغ ندارم. خيلي ديدني است. کسي حتي نياز دارد در جيب بغل دستياش پول است، دست در جيب او ميکند و او هم ميفهمد دستي در جيبش است ولي احساس بدي ندارد. ميگويد: اين برادر من است. فرقي نميکند. اين پول را من خرج کنم يا او خرج کند. خوشبختي او خوشبختي من است و راحتي او راحتي من است. يک چنين تصويري از آينده را ما به آن مؤمن باشيم. خواهش ميکنم که دعاي ندبه را چندين بار ترجمهاش را بخوانند. با حوصله، اگر ميبينيم طولاني هست قسمتهايي را بخوانيم. چند صفحه از دعاي ندبه اين آهنگ را دارد. کجاست آن کسي که يا کجايند آن کساني که... اين تصوير آينده است. ما دنبال چه هستيم؟ دنبال راستي، درستي، وفاي به عهد، مکارم اخلاق، خوبيها، کمالات هستيم. همه آنها رخ خواهد داد. آنوقت يک سؤال مطرح است که اين کسي که در آينده خواهد آمد نميدانيم کي است؟ جمعه آينده يا هزار جمعه ديگر يا هزار سال بعد، اين چه فايدهاي دارد ما فکر خودمان را مشغول کنيم؟ همين سؤالي است که کسي از امام صادق(ع) پرسيد. امام صادق(ع) فرمود: مهم اين است که آدمهايي که در آن جامعه خواهند بود الآن تربيت شوند. اگر شما اين کار را بکنيد در آن روزگار خداوند شما را زنده ميکند و در آن دستگاه به کار ميگمارد.
مثلاً در روزگار امام زمان(ع) نياز به دکتر داريم. چه دکتري؟ دکتر دانا، دلسوز، امين، ده تا ويژگي دارد. الآن دکترهايي بيايند همان خصلتها را در خودشان ايجاد کنند. پيش خودش ميگويد: فکر ميکنم امام زمان تشريف بياورد مرا به کار خواهد گرفت، اين خيلي خوب است. يک راننده، يک نانوا، يک مهندس، کارگر، طلبه. امام زمان(ع) چطور طلبهاي را ميپسندد؟ چه دانشي از او ميخواهد؟ چه بياني از او ميخواهد؟ اگر الآن امام زمان بود از من چه انتظاري داشت؟ جنس ياران امام زمان از اين جنسها است. به دانش خيلي اهميت ميدهند. نه اينکه دوازده درس دارد و هشت تا تجديد شده است. يا دانشجو يک مبلغي ميدهد و مطلبي را ميخرد. خوب امام زمان(ع) اين دانشجو و دکتر را ميخواهد چه کند؟ ياران امام زمان(ع) عاشق دانش هستند. رتبههاي اول جهاني دانش را آنها کسب ميکنند. الآن هرکسي که دنبال دانش هست يکي از آيتمهاي ياران امام زمان(ع) همين است که شب و روز نميشناسد و خودش را به آب و آتش ميزند تا به يافتههاي جديدي دسترسي پيدا کند.
ياران امام زمان مهربان هستند. همين خبري که ميشنود مردم وضع خوبي ندارند اشکش جاري ميشود. دارايي خودش را تقسيم ميکند. ياران امام زمان به شدت علاقهمند به قرآن هستند. چون وقتي امام زمان تشريف بياورند اول يک جنگ جهاني خواهد شد تا مستکبران را به جاي خود بنشانند. بعد که آرامش پيش آمد حديث اين است که امام زمان(ع) پس از دوره آرامش اولين اقدامشان برگزاري کلاسهاي قرآن است. اين پيام براي من دارد. يعني من بايد در خانه به بچهام قرآن ياد بدهم. مطمئن هستم امام زمان خوشش ميآيد. خودم قرآن بخوانم و به دنبال فهم قرآن باشم. به دنبال تأثير پذيرفتن باشم. يکي از مواردي که با هم گفتگو کرديم انتظارات قرآن از ما بود. مطمئن هستم قرآن برنامه امام زمان(ع) است. منتظران امام زمان به قرآن عشق دارند. به عبادت و راز و نياز و شب زندهداري، ياران امام زمان(ع) اينگونه توصيف شدند. شيران روز و راهبان شب، در روز نترس و شجاع، دشمن را هيچ ميانگارد و در شب خاضع در پيشگاه خداست. يعني اگر کساني همين امروز که نميدانيم ظهور امام زمان کي خواهد بود، همين اوصاف را در خودش ايجاد کند. امام زمان(ع) چه عروس و دامادهايي را دوست دارد؟ الآن ازدواجي صورت گرفته است. اين خانم چه نقشي ايفا کند مورد محبت امام زمان است. اين آقا چه نقشي ايفا کند. امام زمان چه نوع زندگي و سبک زندگي را دوست دارد؟ همان چيزي که در قرآن آمده و در احاديث پيغمبر، اميرالمؤمنين و امام صادق و حضرت رضا(ع) و موسي بن جعفر است. آنها سبک زندگي را به ما ياد دادند. امام زمان(ع) چه نوع همسرداري را از ما دوست دارد؟ اي امام زمان همين جمعه تشريف آوردي من در فکر تو هستم و دارم خودم را آماده ميکنم براي تشريف فرمايي شما. انتظار به معناي جمود و سکون و پا روي پا گذاشتن نيست.
امام خميني(ره) يک جملهاي دارد که ما در انتظار طلوع خورشيد هستيم. کسي در انتظار طلوع خورشيد هست چراغ روشن ميکند و در تاريکي نميماند. اين چراغ هم يک بخشي از آن روشنايي است. منتظران امام زمان(ع) از بهترين فعالان روزگار هستند. کسي که منتظر مهمان است خانه را مرتب ميکند و غذا ميپزد. بيرون خانه را آب و جارو ميکند براي آمدن امام زمان(ع). کسي که منتظر هست يک منجي ميآيد، آن منجي ميخواهد عدالت را اجرا کند. همين الآن من عدالت را در حد خودم اجرا کنم. من مدير يک ادارهاي هستم، من پدر يک فرزنداني هستم. امام زمان(ع) ميآيد با ظلم مبارزه کند. خودم ظلم نکنم. خيلي پيام دارد، يعني مسأله اعتقاد به امامي که زنده و ناظر است. ما معتقد هستم يا هفتهاي يکبار طبق حديثي، هفتهاي دو بار طبق حديث ديگر. کارنامه عملکرد ما را امام زمان(ع) ميبيند. متأسفانه به اين اعتقاد توجه نداريم.
مثلاً روز دوشنبه شود، يک ساعتي با خودمان خلوت کنيم. الآن نوبت کارنامه من شده و زير دست امام زمان(ع) است و امام در سه روز گذشته مرا دارد ميبيند. حديث اين را ميگويد، وقتي گناهان شيعيانش را ميبيند غصه ميخورد. يعني من غصه دادم امام زمان را، وقتي خدمات آنها را ميبيند، عبادت آنها را ميبيند در حقشان دعا ميکند. يعني در هفته گذشته امام زمان(ع) به من دعا کرده است. اينها آثار تربيتي است. دنيا را فساد و ظلم گرفته، من در حد توان خودم به دنبال عدالت و احسان و ايثار و محبت و علم باشم. چه پيامدهايي دارد؟ حديثي از امام کاظم(ع) هست که حضرت امام خميني شرح آن حديث را به نام «جنود عقل و جهل» آورده است. يکي از لشگريان جهل همين يأس است. چون بعضي وقتها در جلسهاي مينشينند پشت سر هم اخباري را ميگويد که مخاطب مأيوس است و ميگويد: فايده ندارد و اين اقدامات به جايي نميرسد. با اين اخباري که ما شنيديم. تهاجم فرهنگي و آلودگيهايي که در جهان هست و دارايي جهان دست چه کساني هست و چه ظلمهايي، نه فايده ندارد. يا به غلط بعضي ميگويند: خود آقا بايد بيايد درست کند. امام خميني فرمود: اين تفکر غلط است. اگر بنا بود خود آقا بيايد همه کارها را بکند اصلاً انبياء براي چه آمدند؟ قرآن براي چه اين همه وظايف براي ما مشخص کرده است. ما بايد در آن راستا حرکت کنيم به اندازه توانايي خودمان، اي امام زمان من فهميدم تو براي چه ميخواهي بيايي. در حد توان خودم، خانوادهام، دوستانم تلاش ميکنيم آنها را محقق کنيم. نشد تا اين نفس ميآيد و ميرود چشم انتظار تو هستم. دنبال چيزهايي که دوست داري هستم. از چيزهايي که تو بيزار هستي فاصله ميگيرم.
براي اينکه اميد زياد شود خداوند در قرآن قدرتنماييهاي خدا را به تصوير کشيده است. من بعضي را اينجا نوشتم که اينها اميد را در ما زياد ميکند و نبايد مأيوس شويم. آتش ابراهيم را نميسوزاند. پس ميشود روزگاري شود نمروديان شکست بخورند از ابراهيمي که در جمعيت کمي است، اقليتي است، تنهاي تنها است. کارد گلوي اسماعيل را نميبرد. زن نازا ميزايد، ساره همسر ابراهيم، مهمانهايي براي حضرت ابراهيم آمد، مهمانها گفتند: براي تو خبر آورديم، خدا ميخواهد به تو بچه بدهد. خانمش از پشت پرده ميشنيد. خندهاش گرفت! گفت: يعني من؟ من روزگاري جوان بودم و امکان بارداري برايم بود، نشد. الآن چطور ميشود؟ شوهرم الآن نود ساله است. فرشتهها گفتند: يعني از کار خدا تعجب ميکني؟ خدا اراده کرده به ساره هشتاد ساله و ابراهيم نود ساله فرزند بدهد. اين قطعههاي قرآن که ميخوانيم به ما اميد ميدهد که عليرغم اينکه فضاي جهاني فضاي آلودهاي است، آن نقطه تحقق پيدا خواهد کرد.
عصاي موسي، به رودخانه ميرسد. رودخانهاي که از بس عرض آن زياد است، قرآن گفته است دريا! آب خشک ميشود و راهي باز ميشود. پيروان موسي بن عمران از آن راه گذر ميکنند و اينها اميد ايجاد ميکند. پيراهن يوسف چشم پدر را بينا ميکند. چه کسي گمان ميکرد يوسفي که بيست و چند سال است از او خبري نيست، پيراهنش بيايد و چشم پدر بينا شود؟ اين قطعههاي قرآن براي نا اميدهاست. آنهايي که ورد زبانشان هست آقا نميشود. اصحاب کهف بعد از سيصد سال بيدار ميشوند. کودک در گهواره به سخن ميآيد. چيزهايي که به ظاهر ميگوييم نشدني است. درخت خشک ميوه ميدهد. مريم بچه را به دنيا آورده و ناتوان است. خداوند فرمود: مريم همين شاخه خشک خرما را تکان بده، رطب تازه در دامنت ميريزد. پيامبر عزيز ما سختترين جنگي که داشته جنگ احزاب است. يعني همه حزبها ائتلاف کردند. مشرکين اختلافات داشتند در اين قصه ائتلاف کردند، منافقين و يهوديان با آنها همدست شدند و يک جنگي را به نام جنگ احزاب يا جنگ خندق ترتيب دادند. قصه را همه بلد هستند. در حفر خندق پيامبر شنيد که رزمندگان به سنگ سختي رسيدند و کنده نميشود. حضرت جلو آمدند و کلنگ را به دست گرفتند، چند ضربه زدند و جرقهاي جهيد و فرياد الله اکبر پيامبر بلند شد. اصحاب فهميدند خبري هست. گفتند: يا رسول الله چه خبر؟ فرمود: الآن جبرئيل چند خبر آورد. خبر اول، کاخهاي قيصر روم را به من نشان داد. يعني اسلام تا اروپا پيشروي خواهد کرد. کاخهاي پادشاه ايران را به من نشان داد. يعني اسلام تا ايران پيشروي خواهد کرد و کاخهاي پادشاهان مصر و يمن را، منافقين ضعيف الايمانها متلک ميگفتند. چه آنهايي که ايمان نداشتند يا ترديد داشتند، همه با چشمانشان ديدند. نماينده پيامبر به ديدار قيصر روم آمد. قيصر روم گفت: درست است که چنين پيامبري خواهد آمد منتهي من جرأت نميکنم براي اهالي کشورم بگويم. هدايايي براي پيامبر اسلام فرستاد.
قرآن پيشگويي کرد در کمتر از ده سال آينده، چون جنگي بين روم و ايران رخ داده بود. در فاز اول روميها شکست خوردند. سورهاي به نام سوره روم داريم «غُلِبَتِ الرُّومُ» (روم/2) روميان شکست خوردند. از آسمان آيه نازل شد و در کمتر از ده سال آينده مجدداً جنگ صورت خواهد گرفت و اين بار روميان پيروز ميشوند. يکي از پيشگوييهاي قرآن است. آن پيروزي همزمان ميشد با يکي از پيروزيهاي مسلمانها در يکي از جنگها، به آينده اميد ببنديم. متلک نگوييم و براي آينده جک درست نکنيم. خدايي که اين جهان و ستارهها را آفريده است، گذشته و آينده به دست اوست، او خواسته اينطور شود. آينده خوشي در انتظار جامعه بشري است و خوشا به حال کساني که يک سهامي از آن آينده بخرند.
يکي از خبرهايي که خيلي پيگيري ميکنند بازار بورس است. يک بازاري در آينده جهان و آينده تاريخ است که خدا آن بازار را طراحي کرده است. الآن سهامش را ميفروشند. هرکس ميخواهد از آن سهام بخرد بايد از اين جنس چيزها داشته باشد. بايد دنبال عبادت و عدالت باشد. دنبال محبت باشد. بايد دنبال دانش باشد. ياران امام زمان(ع) سر از پا نميشناسند و زياد کار ميکنند. خيلي کوشش ميکنند. هرکس ميخواهد از آن بازار آينده سهامي را بخرد و شريک شود از اين جنس کارها بايد بکند. «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ» يک عالمي است اصفهاني به نام آيت الله موسوي، يک کتاب دو جلدي به نام «مکيال المکارم» دارد. تقريباً نهصد صفحه در اين کتاب دعاهايي است که به ما ياد دادند براي رابطه با امام زمان(ع)، يعني امامي است زنده و حاضر، ما با چشمانمان نميبينيم ولي در بين ما هست. نهصد صفحه در آن کتاب امامان ما از امام اول تا خود امام زمان (ع) به ما ياد دادند با اين شخصيت اينطور رابطه برقرار کنيد. دعايي است که امام زمان(ع) هر روز ميخواند، اين دعا اينطور شروع ميشود: «اللهم ارزقنا توفيق الطاعه و بعد المعصية و صدق النيه» دعا جمعي است. خدايا به همه ما توفيق بندگي بده. توفيق دوري از گناه بده. قسمت دوم دعا در مورد اعضاء و جوارح است. زباني راست، چشمي با حياء، دستي که به اموال ديگران دست درازي نکند. در قسمت پاياني دعا به اقشار و اصناف جامعه، خدايا به فقرا، به ثروتمندان، به جوانان، به علما، به مسافران، همينها را وقتي زمزمه ميکنيم يک مقدار همرنگي با امام زمان پيدا ميکنيم.
يا در دعاي عهد به ما ياد دادند. در کنار تخت امام خميني(ره) کتاب مفاتيح بود. وقتي از دنيا رفتند، ديدند کاغذي لاي مفاتيح است. کاغذ را برداشتند و ديدند دعاي عهد است. سفارش شده که چهل روز متوالي دعاي عهد را بخوانيم. امام نوشته بودند: 26 روز خواندم. ارتباط ما با امام زمان(ع) از طريق اين دعاهاست. در اين دعاها اهداف و آرمانهاي امام زمان، انتظارات امام زمان، دستگيريهايي که امام زمان از ما دارد. حتي در مسائل اجتماعي، مقام معظم رهبري در فتنه 88، خطبهاي که خواندند. در پايان خطبه اين مطالب را بيان کردند. فرمودند: اي سيد ما، اي مولاي ما، من جان ناقابلي دارد. جسم ناقصي دارم. اندک آبرويي دارم که اين را هم خود شما به ما داديد. همه اينها را در دست گرفتم و در راه اين انقلاب و اسلام فدا خواهم کرد. سيد ما، مولاي ما! در همين دعاها به ما ياد دادند بنشينيم با امام زمان درد دل کنيم و مشکلاتمان را با امام زمان مطرح کنيم. دعا کن براي ما، صاحب اين کشور تو هستي. پشتيبان ما شما هستيد. ما اين راه را ادامه خواهيم داد. با قدرت هم ادامه خواهيم داد. در اين راه ما را با دعاي خود پشتيباني کن.
بعضي از فرازهاي دعاي ندبه را، ترجمهاش را ميخوانم. فرزندان حسين کجايند؟ «صالحٌ بعد صالح، صادقٌ بعد صادق، أين سبيل» کجايند راهنمايان، کجايند خوبان. خوباني که يکي پس از ديگري آمدند. «أين شموس الطالعه» کجايند خورشيدهاي درخشان؟ کجايند ماههاي فروغ بخش؟ کجايند ستارههاي شکفته؟ کجايند نشانههاي دين و دينداري «و قواعد العلم» کجايند پايههاي دانش «أَيْنَ بَقِيَّهُ اللَّهِ الَّتِى لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَهِ الْهَادِيَه» آن ذخيره خدا که هرگز جهان و جامعه از آنها خالي نيست. «أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَه» کجاست کسي که ريشه ستمگران را درو ميکند؟ «أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَهِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَج» امامي که همه منتظر او هستند و ميخواهد بديها را ريشهکن کند. «أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَهِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَان» کجاست کسي که همه اميد به او دارند تا از بين ببرد ستم و ستمگري را، «أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِض» کجاست ذخيره الهي که مجدداً اسلام را احياء کند و سنت پيغمبر را احياء کند. آئين مسلماني و شريعت را برگرداند. ما براي آينده کلمه اميد و آرزو را به کار ميبريم. کجاست آن کسي که آرزوي آرزومندان آمدن اوست. انشاءالله مهرش را در دلهاي بچههايمان قرار بدهيم و به آنها اميد بدهيم عليرغم آن آلودگيهايي که در جهان هست آينده خوشي در انتظار جامعه بشري است.
«اللهم عجل لوليک الفرج و العافية و النصر و جعلنا من خير انصاره و اعوانه و شيعته» از خداوند عاجزانه ميخواهيم که جهان را به نور او روشن و همه ما را از منتظران قدومش تقدير بفرمايد.
شريعتي:
بيرون شو اي همايون از پشت پرده غيب *** تا درسگاه مستي شوريدهتر بخوانم