برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ابعاد گوناگون تربيت در سند آموزش و پرورش (بر مبناي قرآن کريم و روايات اهلبيت عليهم السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 08- 07-97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم به همه بينندههاي خوب و شنوندههاي گرانقدرمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله هرجا هستيد زير سايه اهلبيت(ع) باشيد. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله. من هم خدمت بينندگان و شنوندگان اين برنامه سلام ميکنم. از خداوند ميخواهيم اين گفتگوها را موجب خير و رشد و نور و به دور از اشتباه و آفت قرار بدهد.
شريعتي: بحث هفته گذشته خيلي مورد استقبال دوستان ما قرار گرفت، زنان حماسه ساز واقعه کربلا که يک کتابي را هم امروز در اين باره معرفي خواهيم کرد. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي بهشتي: بسم الله الرحمن الرحيم، ميخواهيم بابي را باز کنيم و به شدت محتاج کمک بينندگان هستيم. به مناسبت بازگشايي مدارس و دانشگاهها به نظرم رسيد اين موضوع را مطرح کنم. ملت ايران زياد شنيدند در سالهاي گذشته سندي تدوين شده به نام سند تحول آموزش و پرورش که اين مخصوص آموزش و پرورش نيست و مخصوص کل ملت ايران است که ميخواهند نسل آينده را پرورش بدهند. سازمانهاي مختلف، صدا و سيما و وزارت ارشاد همه بايد کمک کنند. رهبر عزيز انقلاب چند سال متوالي است که از آموزش و پرورش مطالبه ميکند که مشکل شما چيست. اين سند تا جايي که ما شنيديم کارشناسانه تهيه شده و اجرا از کي شروع ميشود؟ به نظرم رسيد ما هم گوشهاي از کار را بگيريم و موضوعات اين سند را با بينندگان و شنوندگان در ميان بگذاريم. در اين سند که براساس آيه قرآن تربيت مقدم بر تعليم اعلام شده، يعني تمرکز روي تربيت هست، ساختن انسانها که تربيت هم خودش شيوههايي دارد. بخشي از اين سند گفته: تربيت ميدانهايي دارد، تربيت اعتقادي، عبادي، اخلاقي، اجتماعي، سياسي، تربيت فني و حرفهاي، هنري، زيباشناختي، جنسي و خيلي جامع است و همه بايد در اين موضوعات ورود پيدا کنيم به خصوص خانوادهها که همه سرمايهشان بچههايشان هستند. بنشينيم در مورد اين مسائل گفتگو کنيم، نميتوانيم همه را به عهده آموزش و پرورش بياندازيم.
زيربنايي در اين سند اعلام شده است، زيربناي همه اين ساحتها تربيت اعتقادي است. حتي در بخش فني و حرفهاي، هنري، سياسي و اجتماعي، زيربنايش تربيت اعتقادي است. اگر بتوانيم چند برنامه در مورد تربيت اعتقادي گفتگو کنيم. تربيت اعتقادي چند بخش دارد، ايمان به خدا، ايمان به فرشتگان، ايمان به پيامبران، ايمان به کتابهاي آسماني و ايمان به جهان آخرت، ما اگر فرصت باشد ممکن است گاهي فاصله بيافتد ولي بنا داريم يک چشم اندازي را در اين برنامه از بعد تربيت، چون خداشناسي نميخواهيم اينجا بگوييم بيشتر ميخواهيم بگوييم مسأله خدا را در مسأله تربيت در خانه و مدرسه با اين بچهها چطور در ميان بگذاريم؟ در اين جلسه چه ميخواهيم بگوييم؟ از جمله مسائل در رابطه با خدا صفات خداست. در دعايي که ماه رمضان ميخوانيم هزار صفت خدا را ميخوانيم. الآن به يکي از صفات ميپردازيم و آن علم به خداست. خداوند ميداند و ميبيند و ميشنود، اينها در قرآن زياد آمده است. خدا عليم است، خدا بصير است، خدا خبير است. به شکلهاي مختلف، شايد چند صد بار ماجراهايي را در آيات ميبينيم آخر ميگويد: خدا ميداند. خدا ميبيند و ميشنود، اثر تربيتي اين چيست؟ الآن بحث ما از اينجا شروع ميشود که خود من، فرزند من، دوست من اگر به اين موضوع توجه کنيم چه آثار تربيتي در زندگي ما پديدار ميشود.
گاهي يک کسي ميخواهد يک کار خيري بکند، درس بخواند، انفاق کند، اخلاق خوشي داشته باشد، اگر بداند کساني او را ميبينند، انگيزه بيشتري پيدا ميکند. مثلاً يک ورزشکار يکوقتي در فضايي مثل اينجا تنهايي ورزش ميکند، يک انگيزهاي دارد، يکوقتي مقابل دوربينهاي بزرگ دنياست که همه دنيا او را ميبينند. مثلاً مسابقات جهاني يا آسيايي است. ميگويد الآن خانوادهام، دوستانم، مسئولين کشور مرا ميبينند. اينها انگيزه را زياد ميکند. در کار خوب وقتي بدانيم ناظراني وجود دارند انگيزه ما را زياد ميکند. درس بيشتر ميخواند و کار بيشتر ميکند، فعاليت بهتر و با کيفيت انجام ميدهد. اينکه من بدانم خدا مرا ميبيند. اين اثر تربيتي دارد، به کار درستتر، دست پاکتر، چشم پاک، هي ميگويم: خدا مرا ميبيند، خدا مرا ميبيند. اين کمک به من ميکند، پدر و مادرها يک چنين کمکهايي بايد بکنند. خيليها ميپرسند: تربيت گفتاري است يا رفتاري؟ يعني پدر و مادر بايد اين حرفها را به بچهها بزنند يا نه؟ يک کارهايي بايد انجام بدهند که اين بچه به صورت خودجوش خودش برداشت ميکند که مادر من توجه به حضور خدا دارد.
رحمت خدا به روح بلند امام خميني ميفرمود: دنيا محضر خداست. در محضر خدا گناه نکنيد! اين يک موضوع تربيتي است و يک موضوع شناختي نيست. بعد از اينکه خدا را شناختيم اين موضوع مطرح ميشود. اگر خودمان را در محضر خدا ببينيم فعاليت بيشتر انجام ميدهيم، از تنبلي و بدکاري فاصله ميگيريم. نشاط در کار پيدا ميکنيم. به کار دلگرم ميشويم. ترس پيدا نميکنيم. بعضي از مشکلات ما مواجه شدن با مشکلاتي است که آن طرف ما دشمن وجود دارد. اگر بدانيم پشتيباني به نام خدا وجود دارد، يک کشتيگير وقتي ميبيند مربي کنار دستش است و راهنمايي ميکند روحيه پيدا ميکند در مقابل پهلواني که در کنارش است و دلگرم ميشود. بچههاي ما در قالب گفتار زياد بايد از ما بشنوند، مثلاً مادر يا پدر قرآن ميخواند، يا صفات خدا را ميبيند، اين را تکيه ميکند و با بچه خودش تکرار ميکند. خدا بصير است يعني ميبيند. عليم است يعني آگاهي دارد. آگاهي دارد يعني وقتش شد به من کمک ميکند. مرا دستگيري ميکند. اينها آثار تربيتياش است. يکوقتي شيطان مرا گول ميزند ميخواهم يک گناهي بکنم. اين توجه به حضور خدا روحيه حياء به من ميدهد. به خودم ميگويم: خجالت بکش، شرم کن. اين آثار تربيتي توجه به حضور خداست. در فروشگاه نوشته است: اين مکان مجهز به دوربين مدار بسته است. فراتر اين است که کل جهان از نظر قرآن مجهز به دوربينهاي مدار بسته است. حتي جاهايي که تنها هستيم و ميخواهيم دست به گناه بزنيم. يک پرونده را دستکاري کند و بخواهد يک صفر به سند مالي اضافه کند يا کم کند. «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَ اللَّهَ يَرى» (علق/14) خيلي از ما بايد اين آيه را شبانه روز نگاه کنيم. آيا انسان نميداند که خدا او را ميبيند؟!
من در جواني اين را شنيدم که علامه طباطبايي وقتي از نجف به سمت ايران ميآمد، نزد استادش مرحوم قاضي طباطبايي رفت و از او موعظهاي خواست، استاد به شاگرد گفت: هيچوقت اين آيه را فراموش نکن. باز شنيدم که آيت الله ابراهيم اميني در روزهاي آخر عمر آيت الله طباطبايي به عيادت ايشان در بيمارستان رفت و از ايشان نصيحتي خواست يا خواسته که بفرماييد: چه عاملهايي باعث شد در زندگي موفق باشيد؟ ايشان همين آيه را خواند. «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَ اللَّهَ يَرى» اين باعث شد من کارهايم را با نيت پاک انجام بدهم. هي به خود ميگفتم: محمد حسين نميداني خدا تو را ميبيند؟ کار انجام بده و فعاليت داشته باش. نيت تو پاک باشد، اينها آثار تربيتي توجه به حضور خداست. توجه به علم خداست. يک قدم ديگر براي آنهايي است که خيلي بيراهه رفتند. راهزن است، دزد است، براي آنها هم توجه به اين صفت اثر دارد. کسي که دزدي ميکند در يک نگاه، بگويد: يک کسي مرا ميبيند که بزرگ است و خداست، خالق من که هميشهها بوده و خواهد بود. يعني گام قبلي يک مؤمني بود که گهگاهي گناه ميکند، گاه بعدي يک مجرمي است که خيلي گناه ميکند. توجه به حضور خدا براي او هم خوب است. براي منافق هم خوب است چون منافقين طبق قرآن وحشت داشتند که نکند اخبارشان را خداوند لو بدهد. در مجموع توجه به اين صفت خدا در تربيت آدم خوبها، متوسطها، کم بدها و خيلي بدها اثر دارد. يعني هم پيش برنده و هم بازدارنده است.
اين آيات در قرآن زياد تکرار شده است «اعْلَمُوا أَنَ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم» (بقره/231) بدانيد خدا به هرچيزي داناست. «وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيم» (بقره/215) هرکار خوبي انجام بدهيد خدا ميداند. اين اميدبخش است. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيم» (بقره/273) الآن در کشور ما اين مشکلات معيشتي و مالي ايجاد شده است، الآن وقت کمک است. حساب ميکند و ميگويد: اين همسايه و دوست من، اين جوان، اين همشهري ندارد و امکان کمک براي من هست. هيچکس مطلع نشود ولي خدا که آگاه است. خدا هم مينويسد به اضافه پاداشش به من برميگرداند. پاداشهاي خدا هم با بانکها خيلي متفاوت است. الآن بانکها چه سودي ميدهند؟ کمترين نفعي که خدا به ما ميدهد دويست درصد است. برو تا هفت هزار، يعني وقتي ميفرمايد: اگر کسي در راه خدا براي خدا به رنگ خدا هزينه کند، به ازاي هر دانه هفتصد دانه، يعني هفت هزار درصد، چنين سودي قابل تصور نيست. يک کار خيري، يک قدم خيري برداريم حتي هيچکس هم نفهمد، «فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيم» خدا ميداند و اين بايد مايه دلخوشي ما باشد. اعتقادات ما بايد در تار و پود زندگي ما بيايد. نه اينکه در مدارس خداشناسي را حفظ کنيم و در سؤالات هم نمره بيست بگيريم و اين کتاب را کنار بگذاريم، آقا اين دين تمام شد. نه، آن مهندس، آن تکنسين، طبيب و گوينده، روحاني، کساني که با آنها زندگي ميکنيم ميبينند که فلانجا من ميتوانستم و يک نفع زيادي هم براي من داشت، اقدام نکردم. چرا؟ چون ميدانستم خدا ميداند و خدا ميبيند. اين اعتقاد من باعث شد آن سند را درست تحويل بدهم. اعتقاد من باعث شد در قضاوتم درست قضاوت کنم. روي پلي که در جهنم هست که از شميشير تيزتر است، قاضي روي آن حرکت ميکند. قاضي در معرض خطا هست، دو طرفي که پرونده به آنها مربوط ميشوند ميآيند به قاضي پيشنهاد رشوه ميدهند يا ممکن است او را بترسانند. حالا او ميخواهد درست تصميم بگيرد، اگر به اين صفت خدا توجه کند که خدا مرا ميبيند، بايد خوب مطالعه کنم، اگر لازم است با قاضيان ديگر مشورت کنم و در کمال سلامت حکم خودم را بدهم. اين بچه ما بخواهد در شغل خودش سلامت داشته باشد از نظر اعتقادي بايد باورهاي درست داشته باشد. «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيم» (بقره/283) خدا به همه اعمال شما آگاه است. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِين» (آلعمران/115) خداوند پاکها را ميداند چه کساني هستند. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ» (بقره/95) خدا ستمگرها را ميشناسد. «فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِين» (آلعمران/63) خداوند تبهکاران را ميشناسد. ممکن است ما يک قيافهاي داشته باشيم کسي فکر نکند ما مفسد هستيم يا ظالم هستيم، اما خدا ميداند من کم و زياد کردم، اختلاس کردم، ميداند حقوق مظلومين يا بيتالمال را برداشتم. اين قصه تربيت اعتقادي خيلي فوق العاده است.
«وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِكُمْ» (نساء/25) خداوند به ايمان شما آگاه هست. الآن مردم ميخواهند بدانند ما ايمان داريم يا نه، از ظاهر ما ميفهمند. ميبيند من ريش دارم ميگويد: حتماً دارم. نماز ميخوانم يا مسجد ميروم، اينطور قضاوت ميکنيم. اما واقعاً ايمان هست؟ در دل چه خبر است، اين را خدا ميداند. «وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ» (ممتحنه/1) خدا ميفرمايد: من آگاهي دارم به چيزهايي که پنهان ميکنيد و چيزهايي که آشکارا انجام ميدهيد. «نحنُ اعلم بما يصنَعون» ما آگاه هستيم به عملکرد مردم، به صنعت مردم، به فعاليت مردم، «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَكْتُمُون» (آلعمران/167) خداوند ميداند داناتر از همه هست به اسراري که بعضي پنهان ميکنند. «نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُون» (طه/104) در فلان جلسه چه گفته شد، از اول گفتند: موبايلها را جلوي در ميگيريم، نميخواهيم ضبط شود. يک جلسه مخفي يا سياسي است يا فرهنگي است يا مثبت يا منفي است. در اين جلسه چه گفته شد، خدا ميداند.
سعي کردم در روزهاي گذشته يک دور قرآن را نگاه کنم، آيههايي که اين موضوع در آن به کار رفته، توجه به علم خدا، توجه به آگاهي خدا و اثرهاي تربيتي آن. «وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيم» (بقره/158) هرکس بخاطر اطاعت خدا کار خوبي بکند نه بخاطر ريا، براي تظاهر نه، براي اينکه بده و بستان با فلان نهاد دارد، اين را خدا ميداند و حتماً جايي ثبت ميکند. آيه 180 سوره بقره در مورد وصيت است که لازم هست مسلمانها وصيتنامه بنويسند. مخصوصاً آنهايي که بدهکاريهايي به ديگران دارند. وصيتنامه را درست و دقيق و با تدبير بنويسند. آيه 181 سوره بقره ميفرمايد: آن کسي که وصيتنامه را نوشت مرده است، ما هستيم و اين وصيت، اگر کسي وصيتنامه را تغيير بدهد، قاعدتاً اين نفر ذي نفعان يا فرزندان و همسر و پدر و مادرش است. ميبيند اصلاً ميتواند اين وصيت نامه را گم و گور کند، باباي من وصيتنامه نداشت. چه کنيم اين مشکل ايجاد نشود؟ آخر آيه ميگويد: خدا ميداند. وصيتنامه را تغيير ندهيد، دستکاري نکنيد و گم و گور نکنيد. ما نميتوانيم براي همه آدمها پليس بگذاريم، نيروي انتظامي چند نيرو دارد؟ چند نفر دارد؟ ميتواند هشتاد ميليون نفر آدم بالاي سر هرکس بگذارد؟ يک سيستم دروني، اسلام عزيز و اديان آسماني گفتند: اين سيستم اين است، اعتقاد. اين همان پليس دروني است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ» (بقره/181) کسي که وصيتنامه را بعد از اينکه شنيده تغيير دهد، «فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ» گناهش به گردن همان کسي است که تغيير داده است. «إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيم» وارثها بعد از تمام شدن مراسم و ختم و چهلم، آرام گريهها کم ميشود و حزن و اندوه کم ميشود و به فکر ميروند که اين پدر براي ما چه به ارث گذاشته است و به ما چه ميرسد؟ وصيتنامه را ميآورند، مغازهاي نزديک خانه ما هست. ميگفت: روحاني به مغازه من آمد چيزي بخرد، کسي گفت: حاج آقا من خمسم را ميخواهم نزد شما حساب کنم. حاج آقا گفتند: حساب کنيد. حساب کردند و گفتند: 20 ميليون بايد خمس بدهيد. ايشان هم همانجا چک کشيد و رفت خانه و مرد. فرداي آن روز بچههايش نزد اين حاج آقا آمدند و گفتند: ما خودمان مستحقتر هستيم و آن چک را نزد ما برگردان. «إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيم» خداوند از گفتگوهاي شما، تلفنها و پيامکهاي شما با خبر است. شما فکر ميکني براي هميشه زنده خواهي بود. امسال نه سال بعد، اين دهه نه دهه بعد بايد همه برويم و پاسخگو باشيم. اين را بچه ما، دبستان و دبيرستاني بايد از خانوادهاش بشنود و هم در رفتار آنها ببيند. پدر من يکي از ارث برها بود ولي گفت: بايد به وصيت طبق آن عمل کنيم. فهميدم پدر من عجب آدم درستي است. موضوع امروز ما موضوع مهمي است.
در شهر تهران يک تحقيقي شده از جوانهاي دانشآموز و دانشجو که شما نماز ميخوانيد يا نميخوانيد؟ آنهايي که نماز نميخوانند پرسيدند: چرا نماز نميخوانيد؟ سيزده پاسخ دادند. يکي از آن سيزده مورد اين است که يک نماز خوان مرا بي نماز کرد. پرسيدند: چه ديدي؟ گفت: بد دهاني! بد خلقي و بد عهدي، دو رويي، تظاهر، ما در کشورمان در چند ماه گذشته متأسفانه خيلي بديهايي را ديديم. فلاني اينقدر خورد و برد! نماز هم ميخواند و چه بسا ظاهر را هم حفظ ميکند. در درس امروز بايد همه به هم کمک کنيم. به اين نظارت و نگاه خدا فکر کنيم، اگر اين کار بشود و تقويت شود، خود ما هم کمتر خطا ميکنيم. قرآن ميفرمايد: «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ» (غافر/19) يک نگاه خيانتآميزي که يک مرد به زن ميکند. يک پسري به دختري ميکند، خدا اين را ميداند. فکر ميکند دوربينها او را نديدند و ضبط نکردند. «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ» خيانت چشمها را ميداند و آن چيزهايي که در دلها پنهان ميکنيد! اين باعث تربيت است.
اي پيامبر از تو ميپرسند «مَاذَا يُنْفِقُونَ» (بقره/215) اين پولها را کجا خرج کنيم؟ «قُلْ» بگو، «مَا أَنْفَقْتُمْ مِّنْ خَيْرٍ» هر چيز خيري را که انفاق ميکنيد، اولويتها يادتان نرود. «فَلِلْوَالِدَيْنِ» اول اگر پدر و مادر فقيري داريد، «وَ الْأَقْرَبِينَ» فاميلهاي فقير، «وَالْيَتَامَى» يتيمها، «وَ الْمَسَاكِينِ» بيچارهها، «وَابْنِ السَّبِيلِ» در راه ماندهها، «وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ» اين کار خير کم باشد يا زياد، تظاهر نکنيد و نخواهيد در رسانهها پخش شود ما اينقدر کمک کرديم. آن کسي که بايد بداند ميداند. به پدر کمک کني، به فاميل کمک کني، به يتيم کمک کنيد. غصه نخوريد که چقدر ما کمک کرديم و هيچ جا گفته نشد. آرزو داشتم يکبار اسم ما برده شود.
استاد عزيزم حاج آقاي قرائتي اين خاطره را تعريف ميکردند که يک خيري در بازار تهران اخلاقش اين بود که کار خير زياد ميکرد ولي همه را مينوشت، هفتاد هزار تومان براي مريض دارم. چقدر فلانجا دادم. يک روز در خيابان پانزده خرداد باعجله ميرفتم کاري انجام بدهم، يک کسي بچه بغل ديدم پريشان است. از من کمکي خواست، مرا قسم داد تو را به خدا، من هم يک پولي به او دادم و يادم رفت در دفتر بنويسم. بعد اين آدم از دنيا رفت. خوابش را ديدم، گفتم: آن دنيا چه خبر است؟ گفت: همان که ننوشتم به کار من آمد. يادم رفته بود به آن مرد که بچه بغلش بود چيزي براي درمان دادم. اين آيهها بايد به ما اميد بدهد که خيلي منتظر نباشيم اين طرف و آن طرف تعريف ما را بکنند. اسم ما را ببرند. سوره بقره آيه 227 ميفرمايد: «وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ» زن و شوهر تصميم گرفتند به طلاق، خدا ميداند. «فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيم» حرفهايي که زن و شوهر به هم ميزنند، تحقير و مسخره ميکنند، اينها را خدا ميشنود. حق است يا ناحق است؟ الآن عصباني شدند و هرچه بخواهند به هم ميگويند. اينها نبايد رويه بي عدالتي را پيش بگيرند، ميگويد: به علم خدا توجه کن. خدا ميداند و ميشنود.
آيه بعد هم در مورد طلاق است، يک مردي مخصوصاً براي آزار زنش را نگه ميدارد. نه طلاق ميدهد و نه زندگي ميکند. ما اين مرد را چطور تربيت کنيم؟ ما که نميتوانيم چون انسان است و اختيار دارد و ظلم ميکند و بدي ميکند. اين را چطور درست کنيم؟ آيه ميگويد: او را به سمت علم خدا ببر. بگو: خدا از نيت تو خبر دارد. ممکن است حتي دادگاه تشکيل شد و پرونده درست شد، در دادگاه هم چه بسا به نفع آن مرد حکم شود ولي خدا ميداند. اي مرد، اي زن، در ديوان الهي مشخص است. «وَ لا تُمْسِكُوهُنَ ضِراراً» (بقره/231) براي ضرر زدن همسرتان را نگه نداريد. «لِتَعْتَدُوا» تا ظلم کنيد. «وَ اعْلَمُوا» بدانيد «أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» اگر کسي يک مردي، يک زني اينطور نگاهش باشد، ولي خدا که ميداند، از خدا خجالت کشيدم و ميروم عذرخواهي ميکنم. ما اسم اين را تربيت ميگذاريم. اينها خداشناسي نيست که بگوييم: در ابتدايي خداشناسي خوانديم. در متوسطه اول، دوم، در دانشگاه چند واحد خوانديم، اينها غير از آنهاست. اين جنس حرفها با آن حرفها متفاوت است که بگوييم: ما درسش را خوانديم و سؤالات چهار گزينهاي درست انجام داديم.
سوره بقره آيه 244، اديان آسماني با مردم شکل ميگرفت. پيامبران ميآمدند از مردم نصرت خواهي ميکردند، اگر مردم نميآمدند پيامبران تنها ميماندند. از جمله کارهايشان اين بود که جنگ پيش ميآمد. جباران و ستمگران به جنگ انبياء ميآمدند و انبياء از مردم کمک ميخواستند، بعضي از مردم به ميدان ميآمدند و اين جان را در طبق اخلاص ميگذاشتند و بعضي فرار ميکردند. حالا فرار کردن آنها هم بعضي با زرنگي بوده است، خانم مريض است، خانه ما در و پيکر درست و حسابي ندارد. «يَقُولُونَ إِنَ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ» (احزاب/13) نزد پيامبر ميآمدند و نميخواستند در ميدان جنگ باشند. ميگفتند: خانههاي ما در و پيکر درست و حسابي ندارد. اجازه بدهيد از خانهها نگهباني کنيم. «وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ» نه خانههايشان استحکام دارد. «إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً» قصدشان فقط فرار است. اين رزمنده، چه رزمندهاي که در صحنه جبهه ميآيد، به اين موضوع نياز دارد، از زن و بچهاش خداحافظي کرده، از کسب و کار فاصله گرفته، همه اميدش اين است که ميگويد: خدا مرا ميبيند. چه آن کسي که نيامده است.
در جنگ تبوک يک آقايي همراه رزمندگان شد ولي ديد هوا خيلي گرم است و مسافت طولاني است، با يک ترفندي از رزمندگان جدا شد، سرعت را کم کرد، راه را کج کرد و بعد هم فرار کرد و به خانه آمد. به خانمش گفت: يک کباب درست کن، من خيلي گرسنه هستم. خانم کباب درست کرد و در سفره گذاشت، رفت بخورد گفت: خاک بر سرت! پيغمبر در بيابانهاست و تو داري کباب ميخوري؟ نخورد و به خانمش گفت: وسايل مرا آماده کن. اين خيلي نا مردي است. رفت به رزمندگان پيوست. اين توجه به حضور خداست! «وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» (بقره/244) مبارزه کنيد در راه خدا «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيم» بدانيد خدا ميشنود و ميبيند. چه چيزي را ميشنود؟ هم آدمهايي که درست کار ميکنند، هم بدکاران را، همه تحت نظر هستند. امانتدارها و خيانتکارها را، يعني دو جنبه دارد و هردو بعد تربيتي دارد. «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» (بقره/268) در انفاق و بخشش يکي از موانع شيطان است. تا ميرود دست در جيب کند، اين شيطان ميگويد: دستت را در بياور. اينها را خرج خودت کن، پيري و کوري داري. متأسفانه بعضي خانوادهها هستند ده برابر آنچه نياز دارد خريد ميکند. کسي ديگر در فروشگاه ميآيد ميگويند: کالا تمام شد. بالاخره ما چقدر توليد داخل داريم؟ اگر بنا باشد همه فراوان خريد کنند صدمه ميبينيم. شيطان وعده فقر ميدهد. «وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ» شيطان شما را امر به بدي ميکند. «وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا» خداوند هم ميگويد: انفاق کني شما را ميآمرزم، لطف ميکنم به شما و به مال شما برکت ميدهم. آخر آيه ميفرمايد: «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم» خداوند گشايش دهنده داناست. يعني هم آن کسي که دست از جيب در نياورد و کمک نکرد را ميشناسد و هم آن کسي که کمک کرد.
آيت الله العظمي جوادي آملي ميفرمايد: به اسمهاي خدا که آخر آيهها آمده خيلي دقت کنيد. اينها انسان ساز است و به محتواي آيه ارتباط دارد. طولانيترين آيه قرآن آيه 282 سوره بقره است. شايد در يک برنامه بايد آن را بيان کنيم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ» اي مردان و زنان با ايمان اگر بدهکاري مدتدار داريد بنويسيد. ثبت نکنيد کدورت و اختلاف پيش ميآيد. آدمها فراموشکار هستند و گاهي غرض و مرض ميآيد، اين دلها از هم دور ميشود. ثبت کنيد که خدا دوست دارد ثبت کنيد. دادگاه ميپسندد اگر سند داشته باشيد و دل خودتان هم آرام ميشود. سطر آخر آيه ميفرمايد: آن کاتب يعني کسي که سند را مينويسد، شاهد کسي که گواهي ميدهد، «لا يُضَارَّ» نکند ضرر برسانند به بدهکار يا بستانکار، شايد خيليها ضرر برسانند. خدايا يک راهي وجود دارد که تضمين کنيم آدمها درست حرکت کنند. ميگويد: بله، «وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم» خدا به همه ريزهکاريها داناست. اي کسي که سند مينويسي و اي کسي که به عنوان شاهد امضاء ميکني، ممکن است پول گرفته باشد و بگويد: اين پولها را بده و اينطور گواهي بدهد. يا اين پول را بگير و اين سند را اينطور بنويس! اين چه تضميني دارد که آدمها درست شوند؟ توجه به علم خدا و توجه به حضور خدا، عالم محضر خداست را در اين روزها تکرار کنيم. اينهايي که در اين چند ماهه به بيراهه رفتند، ممکن است بيننده برنامه هم باشد، هيچکس نداند خدا که ميداند، خدا فراموش نميکند و نگه ميدارد.
شريعتي: امروزر مطلع شديم پدر بزرگوار و گرامي حاج آقاي سعيدي که روزهاي چهارشنبه افتخار داريم در خدمتشان باشيم به رحمت ايزدي پيوستند. از طرف برنامه سمت خدا به ايشان و خانواده محترمشان تسليت عرض ميکنيم و دعا ميکنيم که انشاءالله مهمان سفره اهلبيت(ع) خاصه مهمان سيد الشهداء(ع) باشند. امروز صفحه 458 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه صاد و آيات ابتدايي سوره مبارکه زمر را تلاوت خواهيم کرد.
«قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ «84» لَأَمْلَأَنَ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ «85» قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ «86» إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «87» وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ «88»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «1» إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ «2» أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ «3» لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ «4» خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ «5»
ترجمه: (خداوند) فرمود: به حقّ سوگند و حقّ مىگويم: كه جهنّم را از تو و تمام كسانى كه از تو پيروى كنند پر خواهم كرد. (اى پيامبر! به مردم) بگو: من از شما (به خاطر رسالتم) هيچ پاداشى طلب نمىكنم و من اهل تكلّف نيستم. او جز تذكّرى براى جهانيان نيست. و خبرش را پس از مدّتى خواهيد دانست.
به نام خداوند بخشنده مهربان، نزول (تدريجى) كتاب (بر تو) از جانب خداوند عزيز حكيم است. همانا ما اين كتاب (آسمانى) را به سوى تو به حقّ نازل كرديم، پس خدا را در حالى كه دين خود را براى او خالص نمودهاى عبادت كن. آگاه باشيد كه دين خالص مخصوص خداوند است و كسانى كه به جاى خداوند معبودهايى را برگزيدند (و در توجيه كار خود گفتند:) ما آنها را نمىپرستيم مگر براى آن كه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك كنند، همانا خداوند دربارهى آن چه آنان بر سر آن اختلاف مىكنند، ميانشان داورى خواهد كرد. البتّه خداوند كسى را كه دروغگوى كفران پيشه است هدايت نمىكند. اگر خداوند اراده كرده بود (براى خود) فرزندى بگيرد قطعاً از آن چه مىآفريند، آن چه را مىخواست بر مىگزيد. او منزّه است (از اين كه فرزندى داشته باشد) او خداوند يگانهى پيروز است. او آسمانها و زمين را به حقّ آفريد. شب را بر روز و روز را بر شب در مىپيچد و خورشيد و ماه را رام ساخت. هر يك تا مدّتى معين در حركتند، بدانيد كه او عزيز و بسيار آمرزنده است.
شريعتي: کتاب «نقش زنان در حماسه عاشورا» نوشته جناب آقاي محمد صادق مزيناني که بسيار کتاب خوبي است با توجه به مباحث جلسه گذشته حاج آقاي بهشتي، دوستان براي تهيه اين کتاب به 20000303 پيامک ارسال کنند.
حاج آقاي بهشتي: از خداوند ميخواهيم ايمان ما را نسبت به خودش افزون بفرمايد و دست ما را در مراحل زندگي بگيرد و پايان عمر ما را خوشتر از حال و گذشته ما تقدير بفرمايد.
شريعتي: السلام عليک يا أبا عبدالله...