اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

97-01-19-حجت الاسلام والمسلمين بهشتي- قرآن از ما چه انتظاراتي دارد؟

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: قرآن از ما چه انتظاراتي دارد؟
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين بهشتي
تاريخ پخش: 19- 01-97

بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه‌ي بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. آرزو مي‌کنم در اين روزهاي بهاري و با طراوت دل و جانتان هم بهاري و خرم باشد. به رسم يکشنبه‌ها قرار بر اين است که در محضر حاج آقاي قرائتي باشيم، منتهي امروز ايشان نتوانستند تشريف بياورند و عذرخواهي کردند. به ايشان سلام مي‌کنيم و مي‌گوييم: جاي شما خيلي خالي است. خوشحاليم که در محضر عزيز بزرگوار ديگري هستيم که از رفقاي قديمي حاج آقاي قرائتي هستند و با هم مأنوس هستند، حاج آقاي بهشتي عزيز که ارادت ما به ايشان بسيار قديمي است. حاج آقاي بهشتي سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي بهشتي: سلام عليکم و رحمة الله و برکاته. از خدا مي‌خواهم نطق ما را به سمت هدايتش جاري بفرمايد و اين گفتگو يک گفتگو همراه با نور و رشد باشد.
شريعتي: خوشحاليم که امروز در خدمت شما هستيم، ارادت ما به شما هميشگي و دائمي بوده است. انشاءالله خداوند بر توفيقات شما بيفزايد. بحث ما با حاج آقاي قرائتي در روزهاي يکشنبه رنگ و بوي قرآن کريم را داشت. امروز هم قرار هست حاج آقاي بهشتي از قرآن کريم براي ما بگويند منتهي سير بحث را خودشان انتخاب مي‌کنند.
حاج آقاي بهشتي: ماه رجب از ماه‌هاي آسماني است. خداوند به بعضي از وقت‌ها نظر خاصي دارد. سفره ويژه‌اي را براي بندگانش پهن مي‌کند. ماه‌هاي رجب، شعبان، رمضان در معرض نسيم رحمت خدا هستيم. روز مبعث هم که از قله‌هاي عطر آميز است. من تعبيري دارم که روز مبعث جشن تولد قرآن است. يعني کسي بخواهد براي اين کتاب آسماني جشن بگيرد، آن روز مبعث است. براساس راهنمايي‌هاي استاد قرائتي، ايشان از همان قديم به ما مي‌فرمودند: ماه رمضان که قرآن مي‌خوانيد هر سال را به يک نيتي بخوانيد. گاهي اين کار را مشترکاً انجام مي‌داديم، مثلاً مي‌فرمود: امسال را به نيت تعليم و تربيت قرآن بخوانيم. به آيات تعليم، تربيت، آنجا ايست مي‌کرديم کنار صفحه يک حاشيه مي‌زديم و بعدها آن تبديل مي‌شد به بحث‌ها. جاهاي ديگر هم نقل کردم افرادي گفتند: ما هم امسال اين کار را کرديم. يعني از سطح قرآن به سمت عمق حرکت کنيم و ببينيم قرآن چه حرف‌هاي مهمي با ما دارد. بر اين اساس ده پانزده سال قبل من مسافرت بودم و در تنهايي قرآن مي‌خواندم، به اين نيت قرآن خواندم که قرآن از ما مسلمان‌ها چه مي‌خواهد؟ قرآن کتاب آسماني است که پيامبر عزيز ما در روزهاي آخر عمرش، نه مسلمان‌هاي آن زمان را، مي‌فرمود: اين حرف مخصوص شما نيست. همه اين حرف را تا روز قيامت سينه به سينه بگردانند و آن اين بود که من دو ميراث گرانبها بين شما گذاشتم. اول و بزرگترش قرآن و بعد اهل بيت، قرآن کتاب زندگي ما و نقشه راه ماست. ما روزي ده مرتبه مي‌گوييم: خدايا ما را به راه راست هدايت کن. خدا جواب مي‌دهد و مي‌گويد: اين هدايت است. سراغ اين کتاب برويد.
براين اساس آن سالي که من قرآن را خواندم به کلمه قرآن، کتاب و «ما انزل اليکم» که مي‌رسيدم، مي‌ايستادم تا ببينم قرآن از ما چه مي‌خواهد؟ چون در کتاب وسايل الشيعه شايد ده حديث داشته باشيم که روز قيامت اين کتاب به صورت يک فرشته ظاهر مي‌شود. ما هم به صف ايستاديم تا پاسخگوي اعمالمان باشيم. مقابل يکي يکي ما اين فرشته ايست مي‌کند. يک سؤالي از ما مي‌پرسد. شما براي من چه کرديد؟ ما هم جواب مي‌دهيم مثلاً تو را خواندم. به بعضي آياتت عمل کردم. در پايان از بعضي از ما شفاعت، و از بعضي شکايت مي‌کند. ما از کدام هستيم؟ شفاعتي‌ها يا شکايتي‌ها؟ جواب اول اين است که انشاءالله از شفاعتي‌ها باشيم. اما بخواهيم جواب جدي بدهيم بايد ببينيم به انتظارات قرآن پاسخ مي‌دهيم. من يک انتظاراتي را از متن قرآن گرفتم. مي‌گويد: اين چيزها را من از شما مي‌خواهم. در اين برنامه که زمان محدودي هست، مي‌خواهم ده انتظار را بگويم که قرآن به مسلمان‌ها مي‌گويد: من از شما اين چيزها را مي‌خواهم که اگر آنها را الآن مهيا کنيم، روز قيامت دست ما پر است. مي‌توانيم به آن فرشته جواب بدهيم که بله من اين کارها را که خواستي انجام دادم.
انتظار اول؛ قرائت يعني مرا بخوانيد. قرآن يعني کتاب خواندن. فقط ماه رمضان نه، يک کسي از دنيا رفته، عروس و داماد قرآن را در يک صندوقچه مي‌گذارند و درش قفل است و کليدش نيست. گهگاهي نه، هميشگي! کي بخوانيم؟ چقدر بخوانيم و چگونه بخوانيم؟ براي کي سه پيشنهاد دارد. يکي صبح‌ها، مسلمان‌ها صبح‌ها که از خواب برخواستيد، امام رضا فرمود: نماز خوانديد، قرآن بخوانيد. نسل‌هاي قبل صوت قرآن خواندن پدرهاي ما منتشر مي‌شد. همسايه‌ها مي‌شنيدند، الآن کم است. حتي در خانه سازماني هستيم با همسايه‌ها اجازه بگيريم و احترام کنيم و اين صدا را منتشر کنيم و صبح‌ها را با قرآن شروع کنيم. «قُرْآنَ‏ الْفَجْر» (اسراء/78) قرآن صبحگاهي!
پيشنهاد دوم قبل از همه نمازها باشد. الآن در مساجد ما رسم شده، پس از نماز جماعت يک صفحه از قرآن را تلاوت کنند. خيلي خوب است و حديث هم داريم، پيشنهاد خود قرآن اين است که قبل از نماز، «اتْلُ ما أُوحِيَ‏ إِلَيْكَ‏ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ» (عنکبوت/45) در حضور قلب در نماز هم اثر دارد. يک صفحه قرآن چند دقيقه طول مي‌کشد؟ شايد دو سه دقيقه، قبل از نماز يک صفحه قرآن بخوانيم. يا نيم صفحه قرآن بخوانيم. اين سفارش خود قرآن است. اين اولين توقع قرآن است.
پيشهاد سوم در دل شب، الآن سبک زندگي‌ها طوري شده که خيلي همت مي‌خواهد در دل شب برخيزيم ولي قرآن مي‌گويد: از تو مي‌خواهم. ستايش مي‌کند کساني را که «يَتْلُونَ‏ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ» (آل‌عمران/113) شب در وقتي که همه خواب هستند و امکان ريا نيست و خلوت با خدا بيشتر است، قرآن را باز کنيم و بخوانيم. سر آمد مخلوقات خدا پيامبر است. خداوند به پيامبر مي‌فرمايد: «قُمِ‏ اللَّيْلَ‏» برخيز. «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا» (مزمل/4) نشده ما نماز شب بخوانيم. تمرين کنيم ماهي يک شب، هفته‌اي يک شب، شب جمعه، در دل شب، پس سه وقت پيشنهادي، صبح‌ها، قبل از نمازها، در دل شب‌ها. امامان ما هم وقت‌هاي ديگر را پيشنهاد کردند يک وقت که به بستر خواب مي‌رويم. چون ما وقتي مي‌خوابيم چشم ما بسته مي‌شود اما سيستم کار مي‌کند و پيام‌هايي از طرف فرشته‌ها يا از طرف شياطين به ما مي‌رسد. مي‌توانيم طوري سيستم را طراحي کنيم که فقط از طرف فرشته‌ها برسد. پيام‌هاي منفي به روح ما نرسد. مثلاً با وضو بخوابيم يا قرآن بخوانيم و بخوابيم. شنوندگان و بينندگان اين برنامه تصميم بگيريم به رختخواب مي‌‌رويم، از همان آياتي که حفظ هستيم مثل چهار قل را بخوانيم. پيامبر فرمود: وقتي به بستر مي‌رويد پنج سوره را بخوانيد. چهار قل و سوره نصر، «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ‏ وَ الْفَتْح‏» (نصر/1) آيت الکرسي بخوانيم و بخوابيم.
چطور قرآن را بخوانيم؟ با پاکي، «لا يَمَسُّهُ‏ إِلَّا الْمُطَهَّرُون‏» (واقعه/79) يعني فکر پاک و دل پاک مي‌خواهد تا قرآن به ما چيزي بدهد. چقدر بخوانيم؟ خود قرآن يک کلمه مبهمي را به کار برده است. مي‌گويد: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏» (مزمل/20) هرچقدر مي‌توانيد بخوانيد. خدايا من اين اندازه مي‌توانستم، من نانوا بودم، مهندس بودم، جراح بودم. من در حد توانم توانستم ولي بايد انجام مي‌دادي. امامان ما عدد معين کردند. از سه امام به ما حديث رسيده که سعي کنيد شبانه روز پنجاه آيه را بخوانيد. قرآن شش هزار آيه دارد. 6236 تقسيم بر 50 مي‌شود هر 120 روز يک ختم قرآن، حداقل هر چهار ماهي يک ختم قرآن. اين انتظار اول است.
انتظار دوم؛ دومين انتظار قرآن از ما تلاوت است. به ظاهر ممکن است بگويند: تلاوت و قرائت يکي است. قرائت به هر نوع خواندني مي‌گويند. تلاوت به لغت مراجعه مي‌کند، مي‌گويد: خواندن کتاب‌هاي آسماني را تلاوت مي‌گوييم. يعني با يک نوع احترامي بايد همراه باشد. وقتي اين کتاب را برمي‌داريم، مي‌بوسيم، آداب دارد. احاديث هم اين را تأييد مي‌کند. اين کتاب در قفسه کتاب است با صد کتاب ديگر، نوع برخورد ما با اين کتاب و نوع خواندن ما حتي بچه سه چهار ساله ما مي‌بيند ما فرق مي‌گذاريم بين خواندن اين کتاب و کتاب‌هاي ديگر، آن را مي‌فهمد. اين يک معناي تلاوت است. معناي ديگر تلاوت يعني به رديف، به ترتيب بخوانيم. چينش اين کتاب به فرمان خدا انجام شده است. اول سوره حمد، بقره، آل عمران، نساء، مائده تا سوره ناس، معمولاً قرآن‌ها يک روباني دارد، اين روبان براي تلاوت است. يعني همه ما اين کتاب را بخوانيم و بقيه يک جاهايي ناخوانده بماند، خطاست. يعني ترتيب را بايد حفظ کنيم. چون در اين کتاب سياست هست، اقتصاد هست، خانواده هست، اوامر و نواهي و قصه‌ها هست. همه را بايد بخوانيم. قرآن‌هايي در خانه‌ها هست آدم باز مي‌کند مي‌بيند در چاپخانه که چسبيده بوده، همچنان چسبيده است. معلوم است خواننده فقط سوره يس را خوانده است. تلاوت يعني همه کتاب را بخوانيد.
سال 1358 يک جلسه تفسيري در قم بود، استاد آن جلسه مقام معظم رهبري بود. يکي از شاگردانش من بودم. يک جلسه در مورد ختم قرآن، يعني خواندن همه اين کتاب بود که چرا ائمه اصرار مي‌کردند تمام اين کتاب را بخوانيد؟  تلاوت يعني همه را خواندن. مهمان خانه ما مي‌آيد، بچه مي‌رود قرآن پدر خانه يا مادر خانه را برمي‌دارد. بچه من مي‌گويد: به هم نزني پدر من تا اينجا خوانده است. اين بايد فرهنگ شود. من قرآن را تا اينجا خواندم. در اداره‌ها قبل از شروع جلسات قرآن مي‌خوانند. معمولاً هم يک نفر مي‌خواند. اگر آن يک نفر مريض باشد يا غايب باشد، همه به هم نگاه مي‌کنند. بالاخره يک کسي از روي ناچاري برمي‌دارد و نمي‌داند کجا را بخواند. آخر همان اول سوره بقره را مي‌خواند. همه قرآن بايد براي ما روان باشد. اين تلاوت است.
انتظار سوم، ترتيل است. يعني با دقت بخوانيد، با علاقه بخوانيد. ما مؤسساتي داريم براي مطالعه، مثلاً تندخواني، همان مؤسسات روش‌هايي را به ما ياد مي‌دهند که چطور اين کتاب را با دقت بخوانيم که بيشتر بماند و ماندگار باشد. کلمه ترتيل که ما در نوع قرائت مي‌بريم يعني اين کتاب را با يک جديتي، با يک عطش و توجهي، «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا» يک معنايش اين است که سريع و شتاب زده نخوانيد. با توجه بخوانيد. گاهي وقت‌ها ما مريض مي‌شويم و مطب دکتر مي‌رويم. سه چهار نفر قبل از ما هستند. ما بيکار هستيم. چه مي‌کنيم؟ روي آن ميز دکتر چند مجله هست. مجله را برمي‌داريم مي‌بينيم رنگ و رو رفته است. قديمي است. پرت مي‌کنيم سر جايش. دوباره مي‌بينيم بيکار هستيم، برمي‌داريم مي‌بينيم يک شعر دارد يا مصاحبه يک بازيگر است. يک مقدار نگاه مي‌کنيم. گاهي نه يک کتابي را نگاه مي‌کنم و به سينه مي‌چسبانم. اصلاً گاهي به کسي مي‌گوييم: من اين کتاب را هفت بار خواندم. اين نوع خواندن يعني هر بار مي‌خوانم يک حرف تازه دريافت مي‌کنم. اين ترتيل است. ما سه تا انتظار را گفتيم. مي‌شود يک نمره به خودمان بدهيم که روز قيامت مي‌خواهيم جواب بدهيم، نمره قرائت ما چند است؟ از بيست به خودمان چند مي‌دهيم. قرآن را مرتب مي‌خوانيم؟ به اندازه و با انگيزه مي‌خوانيم؟ درس دوم تلاوت است.
چند نفر از مردم ما آنهايي که به قرآن علا‌قه‌مند هستند قرآن را به صورت مرتب و از اول تا آخر مي‌خوانند؟ فقط ماه رمضان هست ما در مساجد از اول تا آخر مي‌خوانيم. نه باقي سال را هم بايد اين کار را بکنيم. يک نمره به تلاوتمان بدهيم، يک نمره به ترتيل بدهيم. در بعضي مجالس ميوه مي‌خوريم مي‌توانيم قرآن هم بخوانيم. يا با بغل دستي حرف مي‌زنيم دوباره يک آيه مي‌خوانيم. اينها با ترتيل نمي‌سازد. تلاوت توأم با تدبر! تدبر را بگويم.
چهارمين انتظار قرآن از ما تدبر است. تدبر از ريشه دَبر است. دَبر يعني پشت، اين روي کلمات و آيات است، پشت آن معناها هستند. ظاهر و باطن، اکتفا کردن به ظاهر؛ اين ما را با خسارت رو به رو مي‌کند. سرمايه اصلي در باطن است، در معنا و مفهوم است. امام صادق(ع) در تفسير آيه 121 از سوره بقره، حديثي را فرمود و قسم خورده که حق تلاوت فقط به خواندن ظاهر نيست. خواندن تا آخر سوره نيست. خواندن تا آخر جزء نيست. اکتفا کردن به الفاظ، مخارج حروف، نه اينکه اينها نبايد باشد، بايد باشد. اما فقط اين نيست. تدبّر يعني پشت اين کلمه‌‌ها، مثل‌ها، رهنمودها چه پيام‌هايي هست؟ کتاب آسماني ما 114 سوره دارد. شش هزار و دويست و سي و شش آيه دارد و 78 هزار کلمه دارد. مسلمان‌ها در هر کجاي کره خاکي هستند بايد با معناي اين 78 هزار کلمه آشنا باشند. شما مي‌گوييد: اين خيلي سخت است. ما زبانمان عربي نيست. از اين 78 هزار کلمه تکرار زياد دارد. تکرارها را حذف کنيم يازده هزار کلمه مي‌شود. باز هم زياد است. از اين يازده هزار کلمه، هزار کلمه هشتاد درصد قرآن است. اين کار را مي‌توانيم بکنيم، آشنايي با معناي هزار کلمه به زبان خودمان. مثلاً ما فارسي هستيم. انگليسي‌ها انگليسي، آلماني‌ها، آلماني. اندونزي‌ها به زبان خودشان. تصميم بگيريم روزي پنج کلمه را ياد بگيريم. روزي پنج کلمه دويست روز مي‌شود. براي تنبل ترين آدم سه سال طول مي‌کشد. خودمان و اعضاي خانواده مصمم شويم و تشويق کنيم، اين پدر و مادرها به بچه‌هايشان پول مي‌دهند، بگويند: کلمه‌اي اينقدر حفظ کني اينقدر جايزه مي‌دهم. اولاً خودمان حفظ کنيم، ترکيب کلمات هم سخت است. ولي وقتي ما با مفردات آشنا شويم، اينبار هرجاي قرآن را باز کنيم مثل چراغ‌هاي روشن چشمک زن است. يک لايه عميق‌تر مي‌رويم. نه اينکه به تفسير نياز نداشته باشيم. تازه آماده مي‌شويم براي تدبر، يعني ببينيم چه پيام‌هايي چه نکته‌هايي دارد؟
الآن يکي از برنامه‌هاي سمت خدا قصه‌هاي قرآن است. اين قصه مربوط به زمانتي است دور اما به زندگي من و بچه من مربوط مي‌شود. به تصميم‌گيري من در انتخاباب مربوط مي‌شود. به ازدواج من مربوط مي‌شود. به خانه‌داري من مربوط مي‌شود. قصه‌ها براي زمان‌هاي گذشته است. تقريباً نيمي از قرآن در قالب قصه بيان شده است. از شش هزار آيه، سه هزار آيه خدا حرف‌هايش را در قالب قصه‌ها زده است. مخاطب خدا ما هستيم و ماجراها براي سه هزار سال قبل است. يک جواني در کاخ شاهي با پيشنهاد گناهي روبرو شد.  چه کار کرد؟ «قال معاذ الله» گفت: خدايا به من پناه بده! الآن هم قابل تکرار است. يک دختري، يک پسري، در يک فضاي خلوت در معرض گناهي قرار بگيرند، آن هم مي‌تواند بگويد: معاذ الله! همان مزدي که خدا به يوسف داد، اين بود که «انا نجزي المحسنين» فقط مربوط به يوسف نيست، يک سنت است. مثلاً در مهماني‌ها، مي‌گويند: بنشين، ببينيم. تفسير نور حاج آقاي قرائتي در يک جلد منتشر شده است. همين کتاب را بياوريم ببينيم اين نيم صفحه و يک آيه پيامش براي امروز ما چيست؟ اين تدبر است.
انتظار پنجم استماع است. يعني گوش کنيم. خواندن يک اثر دارد و گوش دادن يک اثر ديگر دارد. گاهي شما يک کتابي را خواندي، فرزند شما مي‌گويد: عجب کتابي است. شما مي‌پرسي: کجايش؟ مي‌گويد: فصل سومش، مي‌گويي: من خواندم، به اين نکته توجه نکردم. معلوم مي‌شود گاهي وقت‌ها ديگران بخوانند و بر ما بگويند: يک اثر ديگري دارد. قرآن فرمانش اين است «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (اعراف/204) صداي قرآن پخش مي‌شود خاموش باشيد و گوش فرا دهيد. استماع در جامعه ما در حد نصاب نيست. مثل قرائت‌هاي ما، استماع‌هاي ما کيفي نيست. کيفيت ندارد. با دل و جان گوش نمي‌دهيم. قرآن پخش مي‌شود ما با هم حرف مي‌زنيم، پذيرايي صورت مي‌گيرد. امواجش به گوش ما مي‌خورد ولي استماع نيست، استماع بايد با تشنگي و داوطلبانه باشد. در تاکسي نشستيم صدايي پخش مي‌شود، آن استماع نيست. شنيدن است. گوش دادن يعني خودم دارم کلاس مي‌روم. داوطلبانه و با اراده، استماع است.
يادم هست هرسال که مقام معظم رهبري ماه رمضان افطاري مي‌دهند، شب اولش براي قرآني‌هاست. به نظرم دو سه سال قبل تمرکز فرمايشات ايشان روي استماع بود. خوب شنيدن، يک مهارتي است و بايد ياد بگيريم. يعني يک کساني بايد اينجا بيايند و ياد بدهند به ما خوب شنيدن چطور است. چه مکانيزمي دارد که ما يک حرفي را خوب بشنويم و بعد روي آن فکر کنيم. روز قيامت قرآن از ما مي‌پرسد: استماعت در مورد من چه بود؟ حرف من ميان مي‌آمد باقي حرف‌ها تعطيل مي‌شد؟
انتظار ششم قرآن از ما تعليم است. يعني هرکس از اين کتاب هرچه بلد است برود به کسي که آن را بلد نيست ياد بدهد. ما اين کار را نمي‌کنيم. چند نفر در جامعه ما معلم قرآن هستند؟ من پرسيدم، سازمان تبليغات و دفتر تبليغات و دارالقرآن و آموزش و پرورش فکر نمي‌کنم دويست هزار تا باشد. خود قرآن مي‌گويد: معلمان قرآن بايد ميليوني باشند. يعني چه؟ مثلاً يک کسي روخواني بلد است. همين را برود ياد بدهد. يک کسي روانخواني بلد است. يک کسي ترجمه بلد است. يک کسي صوت و لحن بلد است. يک کسي نکته‌هاي قرآن بلد است. همه خود را موظف بدانند معلم قرآن شوند. اين در جامعه ما نيست. از امام باقر(ع) حديثي است که روز قيامت يک کسي پرونده عملش را ورق مي‌زند مي‌رسد به يک صفحه‌اي، به هوا مي‌پرد و شادماني مي‌کند. فرشته‌اي از او مي‌پرسد چه خبر است، همه گريه مي‌کنند. مي‌گويد: يک چيزي براي من نوشتند که من انجام ندادم، خوشحالي من براي آن است. مي‌گويد: نوشته تو به يک ميليون نفر قرآن ياد دادي. کلمه «الف» در زبان عربي يعني هزار، «الف الف» در حديث است يعني هزار هزار، تو به يک ميليون نفر قرآن ياد دادي، مي‌گويد: نه، من ندادم. من يکوقت بيکار بودم و در مسجد محل به ده نفر قرآن ياد دادم. اين پنج صفر اضافي گذاشته است؟! اين فرشته مي‌گويد: صفرهاي اضافي را من گذاشتم. مي‌گويد: تو به ده نفر قرآن ياد دادي، يکي از آن ده نفر به صد نفر ياد داد. آن هم به حساب تو واريز شده است. گاهي وقت‌ها کارت‌هاي عابر بانک را مي‌بريم مي‌بينيم يک مبلغي اضافه شده، مي‌گوييم: از کجاست؟ اول برج که نيست. عيد نيست، اين پول از کجاست؟ در قيامت چنين صحنه‌هاي زياد پيش مي‌آيد. گاهي هم مي‌شود کم شده است. يکي از شاگردان تو به صد نفر، يکي از صد نفر به هشتصد نفر، يکي هشتصد نفر به هشتاد هزار نفر، يکي از هشتاد هزار نفر، همينطور تا روز قيامت هر چند نفر به واسطه تو با قرآن آشنا شدند، به حساب تو، چرا ما اين کار را نکنيم؟ يک برکتي است که براي همه ما هست. ما مفسر نيستيم، طلبه نيستيم ولي توانايي و مهارت خواندن قرآن را داريم.
روز قيامت حديث داريم دو گروه با قامت‌هاي بلندتر از ديگران که همه آنها را نشان مي‌دهند وارد محشر مي‌شوند. يکي اذان گويان، يکي معلمان قرآن. نمي‌شود ما معلم قرآن شويم؟ چرا. گواهي نامه لازم دارد؟ نه. همين مادر هرچه از قرآن بلد است براي بچه خودش بگويد. بچه‌ها وقتي به خانه مي‌آيند مادرها درس‌هايشان را پرس و جو مي‌کنند. من از شما مي‌پرسم چه درسهايي را؟ معمولاً رياضي، در اجتماعات پانصد نفره وقتي مي‌پرسم همه مي‌گويند: رياضي! نمي‌خواهم بگويم آن بد است، چرا کمک درس قرآن نکنيم؟ روز معلم در پيش است خانواده‌ها معمولاً در مراسمي که در مدارس هست، شرکت مي‌کنند. از کدام معلم تقدير مي‌شود؟ رياضي، زبان، فيزيک، معلم قرآن آن پشت پنهان مي‌شوند. يعني مي‌داند هيچکس حرفي از او نمي‌زند. چرا؟ پدر و مادرها بيايند شريک معلم قرآن شوند. به بچه‌ها بگويند: کتاب قرآنت را بياور. ببينند مي‌تواند بخواند، خوب يافته، خوب آموزش ديده، تعليم خيلي حرف دارد.
اولين انتظار قرائت، دومي تلاوت، ترتيل، تدبر، استماع، تعليم، انتظار هفتم که خيلي مهم است، تأثير است. قرآن از ما مي‌خواهد تحت تأثير اين کتاب قرار بگيريم. فقط بخوانيم نه، خلق و خوي ما و رفتار و منش ما عوض شود. اطرافيان به ما بگويند: تا حالا اينطور نبودي، چه شده است؟ بگويم: اين آيه مرا عوض کرده است. الآن اين قصه در خانواده‌هاي ما نيست. مثلاً بچه من به من بگويد: پدر جان شما قبلاً خيلي زود عصباني مي‌شدي، يک هفته‌اي است من شما را تحت نظر دارم، صبور شدي و حليم شدي. بگويم: اين آيه مرا عوض کرده است. مي‌پرسد کدام آيه؟ بگويم: «وَ الْكاظِمِينَ‏ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين‏» (آل‌عمران/134) بچه در فکر خودش مي‌گويد: عجب! قرآن چه سازندگي‌هايي دارد. يا مثلاً من در خانه نشستم، يک ساعت قبل از مغرب بلند مي‌شوم لباس مي‌پوشم. حاج خانم مي‌گويد: کجا؟ مي‌گويم: دارم مسجد مي‌روم. مي‌گويد: وقت نماز نشده! مي‌گويم: دارم صندوق قرض الحسنه مسجد مي‌روم. براي چه؟ «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ‏ اللَّهَ‏ قَرْضاً حَسَناً» (بقره/245) بروم قرض بدهم. صندوق دار مسجد مي‌گويد: حاج آقا شما چند سال است همسايه مسجد هستيد پيدايتان نبود، چطور شده آمديد؟ بگويم: اين آيه مرا آورد.
خداوند بزرگان ما را حفظ کند. عالمي در قم هست از افتخارات ايران است. آيت الله کريمي جهرمي، ايشان يک کتابي دارد من گاهي غصه مي‌خورم بعضي از کتاب‌هاي خوب با چاپ بد عرضه مي‌شود. با کاغذ کاهي و با طرح جلد.. به نظر من اين کتاب جواهر است. اسم کتاب هست نمونه‌هايي از موارد تأثير و نفوذ آيات قرآن. شصت قصه در اين کتاب هست. قصه‌هاي بعضي مربوط به زمان پيامبر، تا زمان خود ما، يک قصه‌اش را همه مردم ايران بلد هستند. آقا دزده نصف شب روي ديوار پريد! نگاه کرد ديد يکي از اتاق‌ها چراغش روشن است. يکي از اهل خانه نيمه شب نشسته قرآن مي‌خواند. دزد هم قرآن مي‌فهميد. خوب گوش کرد ببيند خواننده قرآن کجا را مي‌خواند؟ ديد اين آيه را مي‌خواند: آيا وقت آن نرسيده که اين دل براي پذيرش حق نرم شود؟ «أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ‏ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ» (حديد/16) اين هم روي ديوار گفت: چرا، الآن وقتش است. اين تأثير است. پشيمان شد و آمد در کوچه و توبه کرد و گريه کرد. به کاروانسرايي رسيد. ديد تجار و بازرگانان همه دلواپس هستند. پچ پچ مي‌کنند و مي‌گويند: اگر فضيل پيدا شود با دار و دسته‌اش امول ما چه خواهد شد؟ خودش را به آنها نزديک کرد و گفت: فضيلي که از او مي‌ترسيد من هستم! من توبه کردم. يکي از مزدهايي که خداوند به فضيل داد، يک پسري داد اسمش را علي گذاشت. اين نوجوان شده بود و ويژگي‌اش اين بود که به آيات قرآن حساس بود. تأثير!
يک قصه ديگر، فاطمه زهرا(س) عقد بسته بود با اميرالمؤمنين، آرام آرام آماده مي‌شد به خانه بخت برود. پدرش پيغمبر لباس عروس برايش خريده بود. لباس عروس هم براي عروس‌ها مهم است. يک خانمي آمد در زد و تبريک گفت. گفت: عروس خانم من هم مي‌خواهم به زودي دخترم را به خانه بخت بفرستم، يک کمکي به من بکنيد. حضرت فاطمه فرمود: اول به نظرم رسيد لباس ساده خودم را به آن خانم بدهم. يک آيه قرآن تصميم مرا عوض کرد. ايستگاه ما اين است، پيراهن نو را داد «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيم‏» (آل عمران/92) شصت تا از اين قصه‌ها در اين کتاب هست. الآن ما نياز داريم در جامعه که قرآن در زندگي ما تأثير کند. در خلق و خو و روش ما، بچه‌هاي ما ببينند. راننده تاکسي، مغازه دار، استاد دانشگاه، اينبار مي‌فهميم قرآن آمده در تار و پود زندگي ما، آنوقت مي‌فهميم زندگي ما قرآني است.
ما هفت پله را آمديم، از سطح به عمق آمديم. اينطور اگر باشد روز قيامت قرآن مي‌پرسد: تو براي من چه کردي؟ حتي در حديثي داريم کسي هست که آرام آرام آماده‌اش مي‌کنند براي بردن به جهنم، قرآن مي‌آيد وساطت مي‌کند. پروردگارا! او اين کارها را براي من کرده است. بخاطر همين کارها شفاعت او پذيرفته مي‌شود. قرآن شفاعت کننده‌اي است که شفاعتش پذيرفته مي‌شود.
شريعتي: نکات خيلي خوبي را شنيديم. توفيقي بود که امروز اين مطالب ناب را با محوريت قرآن کريم بشنويم. انشاءالله خداوند توفيق عمل به همه اين دانسته‌ها را به ما عنايت کند. امروز صفحه 283 قرآن کريم، آيات 8 تا 17 سوره مبارکه اسراء را تلاوت خواهند کرد. در اين هفته از ختم قرآن کريم ياد مي‌کنيم از علامه بزرگوار، شهيد محمد باقر صدر که انشاءالله بعد از تلاوت قرآن از ايشان صحبت خواهيم کرد.
«عَسى‏ رَبُّكُمْ‏ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ حَصِيراً «8» إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً «9» وَ أَنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً «10» وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا «11» وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِيلًا «12» وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً «13» اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‏ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً «14» مَنِ اهْتَدى‏ فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا «15» وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً «16» وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَ كَفى‏ بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً «17»
ترجمه: اميد است كه پروردگارتان بر شما رحم كند و اگر باز گرديد (و دوباره فتنه كنيد) ما نيز برمى‏گرديم (و قهر خود را مى‏فرستيم) و ما دوزخ را براى كافران، زندانى سخت قرار داده‏ايم. همانا اين قرآن به استوارترين راه، هدايت مى‏كند و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مى‏دهند، بشارت مى‏دهد كه برايشان پاداش بزرگى است. و آنان كه به آخرت ايمان نمى‏آورند، برايشان عذابى دردناك، آماده كرده‏ايم. و انسان (شتابزده و نادان) همانگونه كه خير را مى‏طلبد، شرّ را هم مى‏طلبد و انسان همواره عجول است. و ما شب و روز را دو نشانه (از قدرت خود) قرار داديم، پس نشانه‏ى شب (روشنى ماه) را زدوديم و نشانه‏ى روز (خورشيد) را روشنگر ساختيم تا فضل و روزى از پروردگارتان بجوييد و تا شمار سالها و حساب را بدانيد و ما هر چيز را به روشنى بيان كرديم. و كارنامه‏ى هرانسانى را در گردنش بسته‏ايم و روز قيامت براى او نوشته‏اى بيرون آوريم كه آن را در برابر خود گشوده مى‏بيند. (در قيامت به انسان گفته مى‏شود:) كتابت را بخوان، كافى است كه امروز، خودت حسابگر خويش باشى. هركس هدايت يافت، پس همانا به سود خويش هدايت يافته است و هر كس گمراه شد، تنها به زيان خويش گمراه شده است و هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى‏كشد و ما هرگز عذاب كننده نبوده‏ايم، مگر آنكه پيامبرى بفرستيم (و اتمام حجّت كنيم). و هرگاه بخواهيم (مردم) منطقه‏اى را (به كيفر گناهشان) هلاك كنيم، به خوشگذرانان آنان فرمان مى‏دهيم، پس در آن مخالفت و عصيان مى‏كنند، كه مستحقّ عذاب و قهر الهى مى‏شوند، سپس آنجا را به سختى درهم مى‏كوبيم. و چه بسيار مردمانى را كه پس از نوح (به كيفر گناه وكفرشان) نابود كرديم و همين كافى است كه پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بيناست.
شريعتي: انشاءالله لحظات زندگي ما و لحظات ماه رجب ما منور به نور قرآن کريم باشد و انس ما با قرآن بيشتر باشد. اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي بهشتي: حديثي داريم از پيغمبر که آيه‌هاي قرآن هرکدام گنجي است، از کنار گنج‌ها بدون بهره گذر نکنيد. من گاهي وقت‌ها براي خودم مثال مي‌زنم که در خزانه بانک مرکزي رفتيم، آنجا به ما اختيار دادند که اينجا اسکناس‌هاي چند توماني است، اينجا سکه است، ما هم همينطور جوک مي‌گوييم و از کنارش رد مي‌شويم. اين ماجراي زندگي ماست. دومين آيه از صفحه‌اي که خوانده شد، آيه مشهوري است. «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» اين قرآن هدايت مي‌کند به درست ترين، محکم‌ترين راه و گزينه و ايده، ما در زندگي غالباً محتاج تصميم گيري هستيم. به دوراهي و سه راهي مي‌رسيم، پي در پي بايد تصميم بگيريم. تصميم درست‌تر کدام است. اين کتاب دستگيري مي‌کند ما را. «وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ»
هشتمين انتظار عمل است. قرآن بشارت مي‌دهد مؤمنان را آنهايي که اعمال صالح انجام مي‌دهند. يعني کارشان درست است. امسال سال حمايت از کالاي ايراني است. مخاطب اين شعار يکي خود کارگران هستند که کار درست انجام بدهند. يعني اين عمل صالح يعني کار درست، هرکس در حرفه خودش، معلم است، جراح است، کارگر است، کارمند است، آن کار را درست انجام بدهد. اين مي‌شود عمل صالح، «أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً» آن پاداش بزرگ براي آنهايي است که کار را درست انجام مي‌دهند. صحيح انجام مي‌دهند. در قرآن خداوند 1800 بار ما بندگان را امر و نهي کرده است. تقريباً 1400 بار امر و چهارصد بار نهي کرده است. خداوند يکي از اسم‌هايش طبيب است، اين هم نسخه‌اش است. اين نسخه آن طبيب است. در دعاي جوشن کبير مي‌گوييم: «يا طبيب من لا طبيب له» اين طبيب نسخه‌هايي براي ما نوشته است. اطباء وقتي نسخه مي‌نويسند، سه دارو، پنج دارو، هفت دارو، همه را بايد استفاده کنيم. گاهي هم پرهيزهايي را مي‌نويسد. سرخ کردني نخور، ترشي نخور، قند نخور، نخورها تقريباً يک چهارم بخورها است. نهي‌هاي خدا چهارصد تا است، چهارصد مورد خدا فرموده: اين کار را انجام نده، بنده من پرهيز کن! ان لباس را نپوش، اين غذا را نخور. اين نگاه را نکن.     به اين پول دست نزن. اين قرارداد را امضاء نکن. اين رابطه را انجام نده، اينها چهارصد تا است.
فرامين خدا که رازق ماست، خالق ماست، اول ماست، آخر ماست، تمام زندگي ما و هستي ما به آن بسته است. اين هزار و هشتصد امر و نهي را خوب دقت کنيم. يعني از اين قرائت و تلاوت و ترتيل و استماع برويم در اينکه اصل قصه عمل است. مثل اين است که کسي قله‌هاي شمال تهران را براي ما توصيف کند. بايد برويم و قدم بگذاريم در راه، اينبار به قله توچال رسيديم چشم انداز آن طرف نمايان مي‌شود. خيلي از ما که متحير هستيم کو زيبايي‌هاي قرآن، آن راه را نرفتيم. براي گام اول پيشنهاد من اين است. از اين 1800 مورد امر و نهي خدا، 200 مورد در آيات «يا ايها الذين آمنوا» است. موبايل‌هاي مخاطبان ما قرآن دارد. قرآن قابل جستجو دارد. «يا ايها الذين آمنوا» را جستجو کنيم. هشتاد و چند آيه داريم که با «يا ايها الذين آمنوا» شروع مي‌شود. 200 امر و نهي خداست. مثلاً فرموده: «لا تجسسوا» (حجرات/12) در زندگي مردم سرک نکشيد. «لا يَغْتَبْ‏ بَعْضُكُمْ بَعْضا» (حجرات/12) انجام بدهيد‌ها بعضي عبادات است. مثلاً نماز بخوانيد. زکات بدهيد. جهاد کنيد. بعضي مسائل اخلاقي است. اخلاق فردي، اخلاق اجتماعي، اينها را يادداشت کنيم. ببينيم خالق من چه فراميني براي من دارد. تا حالا که دو ماه از سال 97 گذشته، دو ماه ديگر اين سي تا امر و ده تا نهي را پيدا کردم. بروم عمل کنم. قرآن از ما عمل مي‌خواهد. چيزهايي که پيغمبر به عنوان امر براي شما آورده است انجام بدهيد. «ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/7) آنهايي که به عنوان نهي مطرح کرده اجتناب کنيد. اين ايستگاه خيلي مهمي است.
نهمين انتظار قرآن از ما تبليغ است. ما کتابي را که دوست داريم تبليغ مي‌کنيم. در همين عيد فيلم‌هايي را در سينماها به نمايش گذاشتند، هرکس فيلم را مي‌بيند اگر بپسندد به ديگران هم مي‌گويد: برو اين فيلم را ببين! يکبار شده به ديگران بگوييم: برو اين کتاب قرآن را بخوان. تبليغ هم هنر لازم دارد. کالايي را در تلويزيون تبليغ کرده و با آن تبليغ چند ده ميليون نفر را وادار به خريد کالا کرده است. اين هنر مبلغ است. آيا ما آن هنر را ياد گرفتيم؟ با شعر خوب، با صوت خوب، با لحن خوب، خط خوب، يک جمعي را تحت تأثير قرار بدهيم به سمت اين کتاب بيايند. مثلاً يکي زبان انگليسي بلد است، زبان انگليسي مي‌تواند وب سايت يا سايت درست کند با زبان انگليسي همه کساني که در دنيا به اين زبان آشنايي دارند مخاطب قرار بدهد، بگويد قرآن چه کتابي است.
ما ده هزار طلبه غير ايراني در قم داريم. چند هزار دانشجوي غير ايراني در دانشگاه تهران داريم. يکوقتي جمع شده بودند من بين آنها رفتم. در قزوين و بعضي از استان‌هاي ديگر هست. اين را قرآن روز قيامت از ما مي‌پرسد آيا اين را براي من تبليغ کردي؟ بهترين کتاب، کتاب هدايت و کتاب نور است. آخرين مورد هم تقويت ايمان است. ما همه مسلمان هستيم و به قرآن ايمان داريم. خود قرآن مي‌‌گويد: «يا ايها الذين آمَنوا آمِنوا» (نساء/136) همين امروز اين آيه را پيدا کنيد. اي کساني که ايمان آورده‌ايد، ايمان بياوريد. سؤال مي‌کنيم اي فرشته خوب خدا ايمان داريم، مي‌گويد: کم است. در برابر اين هجومي که از آن طرف به شما مي‌شود، اين مقدار ايمان کم است. مثل اينکه خطري ما را تهديد مي‌کند مي‌گوييم: من مي‌توانم خودم را حفظ کنم. آن آتش اينقدر سهمگين است، اين مقدار آب براي مقابله با آتش کم است. اين تجهيزات در اين سفري که ما مي‌رويم سفر کوهستاني براي حفاظت از ما کم است.
سه تا ايمان را در آيه 136 سوره نساء مي‌گويد بايد تقويت کني. يکي ايمان به خدا، دشمن مي‌خواهد ايمان به خدا را در بين شما تضعيف کند. يکي ايمان به پيامبر است. پيامبر را به صورت کاريکاتور، به صورت رمان، به صورت شبهه هي در ذهن مسلمان‌ها تضعيف مي‌کنند. شما از اين طرف بايد تقويت کنيد. ايمان به قرآن، مطالب قرآن قديمي و کهنه است و حرف نو ندارد، همان حرف‌هايي که در زمان نزول قرآن مي‌گفتند و الآن هم مي‌گويند. ما در نقطه مقابل براي تقويت ايمان «يا ايها الذن آمَنوا آمِنوا» ايمان‌هايتان اين اندازه کم است. من اين را فکر مي‌کنم از آيت الله امامي کاشاني شنيده باشم که شهيد بهشتي در آلمان که بود، يک استاد دانشگاهي آنجا عليه قرآن فيش تهيه مي‌کرد. مريض شد و در بيمارستان بستري بود. پسرش به ديدنش رفته بود. به پسر گفته بود: من دارم مي‌ميرم. تو راه مرا ادامه بده. براي مبارزه با قرآن! شهيد بهشتي يک نامه نوشته قبل از انقلاب به بزرگان ايران، به مقام معظم رهبري، آيت الله امامي کاشاني، به شهيد باهنر، افراد ديگر که بياييد ما براي جواب او محتوا تهيه کنيم.
الآن هرکسي به سهم خود، ايمان‌هايي که داريم کم است. بچه من از مسجد يک سي‌دي مي‌آورد و مي‌گويد: صد اشکال در مورد قرآن دارد. من نمي‌توانم جواب بدهم ما بايد خودمان را مجهز کنيم. هرکس به سهم خود در هرجايي هست، ايمانمان را نسبت به خدا، نسبت به پيامبر اسلام و نسبت به قرآن تقويت کنيم.
شريعتي: توفيقي بود امروز در خدمت شما باشيم. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي بهشتي: امامان ما به ما ياد دادند وقتي مي‌خواهيم قرآن بخوانيم، اين دعاها را بخوانيم. ما از همان دعاها استفاده مي‌کنيم. امام به ما فرمود: خدايا قرآن خواندن ما را طوري قرار بده که با تدبر همراه باشد. با فکر همراه باشد. با عمل همراه باشد. همين چيزهايي که امروز گفتيم. از خداوند مي‌خواهيم توفيق قرائت قرآن، تلاوت قرآن، ترتيل قرآن، تدبر قرآن، خوب گوش کردن به قرآن، ياد دادن قرآن به ديگران، تحت تأثير قرار گرفتن قرآن، عمل به قرآن، تبليغ قرآن و تقويت ايمان نسبت به اين کتاب را به همه ما مرحمت بفرمايد. انشاءالله.
شريعتي: بهارهاي شگفتي در راهند، فردا گلي مي‌شکفد که بادها را پر پر مي‌کند. براي سلامت حضرت ولي عصر دست به دعا برمي‌داريم.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها