اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

96-09-15-حجت الاسلام والمسلمين لقماني – هنر خوب زيستن (اهميت دوست)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: هنر خوب زيستن (اهميت دوست)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقماني
تاريخ پخش: 15-09-96

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
امين و امن و مؤمن آنقدر دنيا خطابت کرد *** خدا طاقت نياورد و سرانجام انتخابت کرد
براي هر سري از روشنايت سايه‌بان مي‌خواست *** که شب را پيش پايت سر بريد و آفتابت کرد
خدا از چشم زخم مردمان ترسيد پس يک شب *** تو را آسمان‌ها برد و مثل ماه قابت کرد
تو را از آسمان باريد مثل عشق بر دنيا *** زمين را تشنه ديد و در دل هر قطره آبت کرد
دواي درد دين و درد دنيا، درد بي دردي *** حضورت دردهاي مرگ را حتي طبابت کرد
تو را از دورها هم مي‌شود آموخت اي خورشيد *** زمين گيرانه حتي با تو احساس قرابت کرد
که از اين فاصله اين سال‌هاي دوري نوري *** هميشه پرتوي مهرت به شب‌هامان اصابت کرد
هنوز از قله‌هاي مأذنه نور تو مي‌رويد *** فقط بايد دعا خواند و يقين در استجابت کرد

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه‌ي بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان، عيد ميلاد با سعادت نبي مکرم اسلام، پيامبر رحمت و مهرباني، حضرت محمد مصطفي و ميلاد با سعادت امام صادق(ع) را به همه شما تبريک و شادباش مي‌گويم. به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي لقماني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي لقماني: بسم الله الرحمن الرحيم. بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم و خدمت همه تبريک مي‌گويم. اميدوارم از امروز خبرهاي شاد پايدار و شادمان ماندگار نصيب همه عزيزان شود. انشاءالله شاد شاد باشيد.
شريعتي: انشاءالله بهترين‌ها براي همه ما رقم بخورد به برکت نام رحمة للعالمين. امروز براي ما چه به ارمغان آورديد؟
حاج آقاي لقماني:
آنان که به باغ معرفت رو کردند *** جان را به گلاب عشق خوشبو کردند
در محضر گل چو مشرف گشتند *** ذکر صلوات هديه بر او کردند
امروز روزي والا و ويژه در تاريخ بشريت در جهان هستي است. پيامبر اعظم، تمام جهان بخاطر وجود ايشان خلق شده است. روز ميلاد رئيس مذهب امام جعفر صادق(ع) هست. چه روزي بهتر از اين است؟ معمولاً در تاريخ تولدها و سالروزهايي که به عنوان هديه دادن مي‌روند، افراد يک دسته گلي مي‌برند و يک هديه هم کنارش مي‌برند. امروز عزيزان سمت خدا مي‌خواهيم طبق طبق گل و سبد سبد نور، يک قافله عشق و کاروان نور به طرف مدينه با دل‌هايمان حرکت کنيم. هرکدام از ما 110 مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد هديه کنيم به پيشگاه آقا رسول اکرم و فرزندان عزيزشان به ويژه اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا. از همين‌جا به طرف مدينه هديه کنيم. چرا 110 صلوات؟ بخاطر وجود نازنين اميرالمؤمنين علي(ع).
مصطفي گر گل کند عطرش علي است *** مصحف احمد به هر سطرش علي است
احمدا ذات تو و حيدر يکي است *** شهر با دروازه و با در يکي است
تو مدينه علمي و حيدر در است *** پس کليد دانش تو حيدر است
وقتي همراه با ولايت و نبوت باشيم، همراه با امام جعفر صادق باشيم هيچي کم نداريم. به مناسبت اين روز با شکوه با جمله‌اي از پيامبر آغاز کنم. پيامبر فرمود: «اول ما خلق الله نوري» اولين چيزي که خداوند آفريد نور من بود. سرسلسله‌ي انبياء، بهانه خلقت. بعد فرزند عزيزشان، امام صادق فرمودند: «اول ما خلق الله العقل» يک پيوند عالمانه و حکيمانه به عزيزان جوان و نوجوان هديه کنيم. معرفت بالا برود. «اول ما خلق الله نوري» اولين چيزي که خدا خلق کرد نور من بود. فرزند عزيزشان امام صادق فرمودند: «اول ما خلق الله العقل». عاقل‌ترين افراد مؤمن ترين افراد هستند. گاهي شيطان انسان را فريب مي‌دهد.
من عقل دارم، با عقل خودم انتخاب مي‌کنم. گاهي در رفت و آمدها و سخنان گاهي اشتباه مي‌کنيم. ببخشيد اشتباه کردم! ولي در مسائل مذهبي بخواهد با عقل خودش نمي‌شود. عقل پيامبر دروني است و پيامبر عقل بيروني است. چون عقل ما همراه با وسوسه و هوس و خطا و اشتباه هست، حتماً بايد يک شاقولي باشد. يک خط مستقيم باشد، يک نشانه باشد که خودمان را تطبيق کنيم. وجود نازنين پيامبر و خاندانش که اينها تمام مشعل‌هاي فروزان و شعله‌هاي هدايت براي ما هستند، «اول ما خلق الله العقل، اول ما خلق الله نوري» عاقل‌ترين افراد مؤمن ترين آنها هستند. انشاءالله گواراي وجود همه بينندگان و شنوندگان باشد. اين روز بسيار خجسته و مبارک است انشاءالله.    
شريعتي: هفده ربيع الاول ميلاد با سعادت نبي مکرم اسلام(ص) و امام جعفر صادق مبارکتان باشد و گواراي وجود شما باشد. در مورد هنر بهتر زيستن که خيلي مورد استقبال دوستان قرار گرفت در ذيل يک روايت از نبي مکرم اسلام صحبت مي‌کرديم. ادامه فرمايشات شما را مي‌شنويم.    
حاج آقاي لقماني: روايت زيبا، هشت ضلعي از پيامبر را شروع کرديم که پيامبر هشت بار فرمودند: «لا تشغل» اسير نباش. «لا تشغل بطعامٍ» اسير غذا و خوراک نباش. «لا تشغل بلباسٍ» اسير لباس نباش که پايانش پوسيدگي است. خانه که پايانش ويراني است و مال که پايانش به ارث ماندن است. خودت را هلاک نکن، به اندازه! ثروتمند مي‌خواهي باشي اشکال ندارد. ولي هدف و آرمان را فراموش نکن. ببين براي چه مي‌خواهي؟ امروز سراغ بحث دوست مي‌آييم. بسيار مورد نياز همه ما هست. قبلاً صحبت بود که از جواني، دوست يابي شروع مي‌شود، ولي با نسل جديدي که مي‌بينيم از چهار سالگي شروع مي‌شود. دوست چه ويژگي و چه نقشي در زندگي انسان دارد؟ مي‌فرمايند: دوست نيمه ديگر وجود انسان است. ما چطور مي‌خواهيم نيمه ديگر را پر کنيم؟ در خانواده‌ که هستيم يک جامعه کوچک هست، بيرون مي‌آييم يک خانواده‌ي بزرگ است. گاهي دوست انسان برادر اوست که با انتخاب و اراده خودش مي‌تواند انتخاب کند. دوست را مي‌فرمايند: مثل معلم خصوصي انسان است. چقدر تأثيرگذار است، يعني گاهي با تلقين، گاهي با تعليم، گاهي با تمرين ما را مثل خودش مي‌کند. اين تأثيرات گاهي انسان را منقلب و زير و رو مي‌کند، واژگون مي‌کند. ديگر چه ويژگي دارد؟ مي‌فرمايند: دوست بعد از پدر و مادر بيشترين نقش سازنده يا سوزنده را در انسان دارد. ما کساني را داشتيم تا دختر خانه بودند، پسر خانه بودند، چقدر مؤدب و متين بودند. سر به راه بودند. ولي بعد که دوستاني را پيدا مي‌کنند همه چيز را منکر مي‌شوند. در مسائل اعتقادي، در مسائل اجتماعي، در مسائل خانوادگي، دوست فوق العاده است. مي‌فرمايند: دوست پاسخ به نيازهاي وجود انسان مي‌دهد. به چه چيزهاي انسان پاسخ مي‌دهد يا احساس سرافرازي مي‌کنيم، افتخار مي‌کنيم. دوست فوق العاده است. يا مي‌فرمايند: دوست کشف کننده‌ي وجود آدمي است. در زندگي انسان‌هاي اسوه و الگو که مي‌گرديم، جاي پاي يک دوست والا پيدا مي‌کنيم. نفسش خوب بوده، قدم و قلمش خوب بوده است.
دوستي پيدا کردم اينطور به من گفت. بعد ديدم چه دنياي بهتري داشتيم! فقط به خوردن و پوشيدن و گرديدن بسنده نمي‌کنم. نقل مي‌کنند ميکل آنژ يک سنگ سياه و سختي را داشت با دوستانش به طرف خانه مي‌کشاند. يک دوستي کنارش آمد و گفت: چه کار مي‌کنيد؟ گفت: يک فرشته‌اي درون اين سنگ است من مي‌خواهم اين را نجات بدهم. مدتي گذشت يک روز آمد به دوستش ميکل آنژ سر بزند ديد يک سنگي است بسيار زيبا است. صورت يک فرشته است. ميکل آنژ پيکر تراش بود. گفت: اين چيست؟ گفت: همان سنگ است من کشف‌اش کردم. فرشته درون اين سنگ را کشف کردم. گاهي دوست ديو را در درون انسان ايجاد مي‌کند و گاهي فرشته. اينقدر دوست در وجود انسان تأثيرگذار است. لذا آموزه‌هاي ديني تأکيد مي‌کنند ببينيد با چه کسي نشست و برخاست مي‌کنيد. جمله‌ي طلايي آغاز بحثم سخني از امام صادق (ع) است. امام باقر(ع) فرمودند: «مَنْ أَصْغَي إِلَي‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ» (كافي، ج 6، ص 434) کسي که به صحبت يک گوينده‌اي بنشيند و گوش بدهد او را پرستش مي‌کنند. اگر از خدا سخن بگويد، خدا را پرستيده است. اگر از شيطان سخن بگويد، شيطان را پرستيده است. گاهي دوست بعضي‌ها شبکه‌هاي مختلف است. گاهي يک فيلم کوتاه شصت سال انسان را زمين‌گير مي‌کند. فکر و نيت من با اين بزرگ مي‌شود و پير مي‌شود و مي‌ميرد. بعضي را مي‌شناسم مي‌گويند: من هر فيلمي را نمي‌بينم. هر مطلبي را نمي‌خوانم. گاهي احساس مي‌کنم يک هجومي عليه دين و پرچمداران دين در جامعه آغاز مي‌شود. همه هجوم مي‌برند، يک داعش رسانه‌اي در جامعه ايجاد مي‌شود از چند ماه قبل، داعش بيرون نتوانست موفق شود الآن مي‌خواهد دلها را تسخير کند. نگاه‌ها را عوض کند. اين به اين معنا نيست که هرکس لباس دين دارد معصوم است. اي بسا خرقه که مستوجب آتش باشد! ولي کساني که دقيق هستند، از بالا حوادث را مي‌بينند، احساس مي‌کنند دستي در کار هست. مردم را نسبت به آموزه‌هاي ديني حالت گريز ايجاد کنند. کساني که پاسبان و پاسدار اين مسائل هستند يک حالت نفرتي ايجاد کنند. بد بيني! کليپ‌هايي که ساخته مي‌شود گاهي دروغ دروغ است. مواظب باشيم اينها دوست ما نباشند. گاهي يک جمله، گاهي يک فيلم، گاهي يک نگاه انسان را واژگون مي‌کند. کساني را سراغ داريم در مراسم روضه امام حسين نذري مي‌دادند، سينه زن بودند، سياه پوش بودند، سالهاست تاسوعا و عاشورا از پاي ماهواره تکان نمي‌خورند. مي‌گويد: هيچکس را قبول ندارم. دوست اين تأثير را دارد، چه بخواهيم چه نخواهيم.
لذا دو سه نکته را از پيامبر بگويم. کلام پيامبر، پيامبر کلام‌هاست. پيامبر فرمودند: دين فرد، دين دوست اوست. امروزه عزيزان اگر بخواهند براي خواستگار دخترشان، يا خواهرشان، براي انتخاب دوستي تحقيق کنند لازم نيست سالها طول بکشد. با چند چيز مي‌شود شخصيت افراد را شناخت. چه چيزي کنار آينه ماشينش‌ آويزان کرده است. آهنگ موبايلش، تصويري که روي مانيتور موبايل يا کامپيوترش هست، چيست؟ اين نشانگر شخصيت آن آدم است. تکيه کلام‌ها، شعرهايي که مي‌خواند، نوع پوشش، روانشناسي شخصيت است. يکي از بهترين نمادها دوست انسان است. با چه کسي دوست هستيم؟ پيامبر فرمود: دين فرد دين اوست پس بنگريد با چه کسي دوستي مي‌کنيد. کسي که شما را به خدا مي‌رساند، يا به شيطان! «الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ أَحَب‏» (کافي/ج2/ص126) مهر و قهرها تأثير دارد. محبت‌ها تأثير دارد. ما يک مجموعه رواياتي داريم «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْرا» (بحارالانوار/ج64/ص229) فضلاي عزيز، روحانيت و طلاب گرامي مخاطب برنامه هستند،«إِذَا أَرَادَ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْرا» وقتي خداوند تمام خوبي‌ها را براي يک نفر بخواهد، بنده تمام اين روايات را جمع آوري کردم. خدا چه کار مي‌کند با کسي که تمام خوبي‌ها را براي يک نفر مي‌خواهد؟ جلسه قبل يک مورد را گفتيم. يک کار خير در دهانش مثل عسل شيرين مي‌شود. پيامبر فرمودند: وقتي خداوند تمام خوبي‌ها را براي يک نفر بخواهد، يک دوستي پارسا و پرهيزگار نصيب او مي‌کند. «رَزَقَه» رزقش است. منتهي اين نيست که بدون دليل باشد. يک سلسله دلايل ناپيدا دارد. دعاي پدر و مادر، الهي خير ببيني! يک نفر که کنارش قرار مي‌گيرد دوستش مي‌شود. يک کار خيري کرده است، يک صدقه‌اي داده است. يک انفاقي، يک اکرامي، يک اطعامي کرده است. اينها بدون دليل نيست. مي‌گويد: من اصلاً اهل نماز نبودم. با يک نفر دوست شديم، گفت: يک دقيقه، اين يک دقيقه، ده دقيقه شد. الآن ديگر با مسجد انس دارم. يک سلسله ديدني‌ها را ديگر نمي‌بينم. يک سري وسايل داخل منزلم را جمع کردم. يک احساس شادابي و نشاط دارم. عشق به سحرخيزي در وجود من ايجاد شده است، صبح تا شب با وضو هستم.
نکته بعد اينکه پيامبر فرمود: بدترين مردم کساني هستند که از افراد مؤمن و متدين بدشان بيايد. بعضي‌ها تا يک خانم سنگين و باوقار مي‌بيند، مي‌گويد: بيا! دوباره آمد. تا يک آقا پسر آراسته و مذهبي مي‌بيند، تکه مي‌اندازد. تا يک روحاني مي‌بيند واجب مي‌داند تکه بياندازد. خدا صغير اصفهاني شاعر ولايي را رحمت کند. يادي از مرحوم حسان کنيم. خدا رحمتشان کند. ايشان فوق العاده بودند. مرحوم صغير اصفهاني از يکي از علما پرسيد: چرا اينطور هستم؟ يک عالم مخصوصاً سيد که مي‌بينم از اين طرف خيابان مي‌روم سلام مي‌کنم. ايشان نگاهي کرده بودند، گفتند: برو به مادرت دعا کن. ببين چه کار کرده است؟ با بسم الله شير به تو داده است و در مجلس امام حسين تو را بزرگ کرده است. اين به اين معنا نيست که هرکس لباس روحانيت به تن داشت عليه السلام است. ولي بين خود و خدا جاذبه‌هاي قلبي ما چگونه است؟ از چه فيلمي بيشتر خوشمان مي‌آيد؟ وجودمان را يک بازپروري و بازکاوي کنيم. دوستان را بايد گاهي مواقع انسان جا به جا کند. وقتي نزد امام معصوم آمد گفت: من از کجا بدانم شما مرا دوست داريد؟ امام فرمودند: اگر کساني که با ما رابطه دارند را دوست داري، ما هم شما را دوست داريم. ولي اگر از آنها بدت مي‌آيد، ما هم شما را دوست نداريم. انسان به خودش مراجعه کند.
نوريان مر نوريان را طالبند *** ناريان مر ناريان را جاذبند
ذره ذره کاندر اين ارض و سماست *** جنس خود را همچو کاه و کهرباست
بعضي‌ها از کودکي عشق به فضايل دارند. عشق به صفات خوب دارند. به راستگويي، به سحرخيزي، به قرائت قرآن، خدا آقا نجفي قوچاني را رحمت کند. در اين دو کتابي که دارند «سياحت شرق و غرب» يک قطعه‌اي را بيان مي‌کند خيلي تأثيرگذار است. مي‌گويد: من در عالمي که بودم، حس کردم از دنيا رفتم و در عالم برزخ هستم. يک اتاقي بود، تالاري بود در آن بودم. يک لحظه ديدم يک طبق سيب قرمز درشت گوشه اتاق من ظاهر شد. به فرشته‌اي که همراهم بود گفتم: اين سيب چيست؟ گفت: جناب آقا نجفي، دوستي که براي سابق بود. فلاني! بله، يادم آمد. آمد از قبرستان رد شود ديد يک قبري بکر و تازه است. گفت: چه کسي از دنيا رفته است؟ گفتند: آقانجفي، اِ... اين دوست سابق ما بود. من بنشينم يک حمد و سوره بخوانم. نشست حمد و سوره خواند. اين طبق سيب براي تو در اين عالم شد. پيامبر فرمود: دوست توشه‌ي بهشتي است. پيش از خودتان اين توشه را بفرستيد. ما بعضي از عزيزان جبهه‌اي را داشتيم، فلان استان اشتباهي بردند. بيست روز، سي روز آنجا بوده و به هوش نبوده است. دوستان فکر کردند اين شهيد شده است. گفتند: هرکدام يک روزه برايش بگيريد. نمازش هم بخوانيد، بعد فهميدند زنده بود. حالا شوخي مي‌کنند مي‌گويند: حرامت باشد ما اين نماز را خوانديم.
در بعضي مساجد براي کساني که در اين مسجد امام يا مأموم بودند، شادي روحشان يک صلوات ختم مي‌کنند و همه صلوات مي‌فرستند. اينها جاي ديگر نيست. اينها در مکتب اهل‌بيت است. به ياد بودني که پيامبر گاهي براي دوست صميمي و همسر دلسوز خود، حضرت خديجه(س) ام المؤمنين گوسفندي را قرباني مي‌کرد. گوشت‌هايش را براي دوستان حضرت خديجه مي‌دادند. يا رسول الله! چرا اين کار را مي‌کني؟ مي‌خواهم نام و ياد حضرت خديجه زنده بماند. پيامبر فرمودند: دوست واقعي مثل دو دست مي‌ماند. عيب‌هاي همديگر و تيرگي‌ها را مي‌شويد. مثل دو دست صميمي هستند. خطايي هم که انسان مي‌‌کند با ملايمت است. من بعضي از زن و شوهرها را مي‌شناسم، دانشجو بودند با هم ازدواج کردند و همينطور هستند. در جمع حرفي نمي‌زند ولي بعد از دو سه روز در جلسه‌اي صميمي مسائل همديگر را مي‌گويند. يک زندگي خوش و خرم دارند. زن و شوهر گاهي زن و شوهر هستند و گاهي رفيق هستند. گاهي پدر و فرزند رفيق هستند.
حاج آقاي انصاريان مي‌فرمود: خانواده اي چهار پسر داشت. تمام اين پسرها در اين خانه خانمشان را آوردند و بعد صاحب خانه شدند. تمام عروس‌ها بدون استثناء با گريه از خانه خارج شدند. معمولاً خانم‌ها زندگي مستقل دوست دارند، ولي گفتند: دوست داريم کنار مادرشوهرمان باشيم. رفيق از مرفق است. آرامش و آسودگي، ملايمت و سهولت، اين رفيق اين دوست انسان است. «إِنَ‏ اللَّهَ‏ رَفِيقٌ‏ يُحِبُّ الرِّفْقَ» (كافي، ج 2، ص 120) خدا رفيق است و رفق و مدارا را دوست دارد. چيزي که براي رفق و مدارا مي‌دهد، سختي و تلخي نمي‌دهد. بعضي مو را از ماست مي‌کشند، روايت داريم خداوند هم همانطور با آنها رفتار مي‌کند. بعضي راحت و آسوده هستند. حالا اين ماشين به ماشين شما زد، قيامت برپا مي‌کنيم. گاهي مي‌گوييم: نه، قابل ندارد. برو به سلامت! خداوند هم همينطور است. سخت بگيري، سخت مي‌گيرد. پيامبر فرمودند: دو دوست مثل دو دسته هستند، تيرگي‌هاي همديگر را مي‌شويند. پيامبر فرمود: برادر ديني يکي از توشه‌هاي بهشتي است. پيش از اينکه از دنيا بروي براي خودتان بفرستيد تا براي شما بهشت را فراهم کند. طلب رحمت و طلب مغفرت، گاهي بعد از مرگ انسان، قبل از مرگ انسان، دوستي به دوست ديگري گفت: من هروقت وارد مسجد الحرام مي‌شوم به شما دعا مي‌کنم. اينکه به ياد فلاني يک دقيقه سکوت کنيم به چه دردي مي خورد! بايد حمد و سوره خوانده شود. طلب مغفرت‌ها، سالگردها، دوستاني هستند به ياد هستند. مي‌توانند خيرات و برکات براي انسان فراهم کنند.
يک جمله‌اي از امام صادق (ع) هست، براي دوستي که بيست سال با هم دوست بودند. امام صادق دوستي داشتند بيست سال با هم دوست بودند. يکبار ايشان به غلام يا برده‌اش فحش مادر داد، نعوذ بالله! امام برافروخته شدند. فرمودند: من فکر مي‌کردم تو انسان صالحي هستي. والله قسم دوستي‌ام را با تو قطع مي‌کنم. در دوستي‌ها مراقب باشيم، چگونه دوستي انتخاب کنيم. در الفاظ و کلمات! گاهي به خاطر رفاقت‌هاي ناجور حرف زشت زدن عادي مي‌شود.    قبحش ريخته مي‌شود. يعني دوستي اين مقدار حساسيت دارد؟ بله. وقتي کسي در اينطور موارد حساس باشد، نسبت به ما هم حساس هستند. لذا مي‌فرمايند: دوستاني که با تو بخندند، زياد هستند. ببين چه کساني با تو گريه مي‌کنند. دوستي که با يک هديه براي خودت تهيه کردي، ديگران او را با يک هديه بزرگتر مي‌برند. کسي که براي تو پشت سر ديگران حرف مي‌زند، براي آنها پشت سر تو حرف خواهد زد. حرف زدن‌ها را ببينيد، بعضي خيلي حساس هستند. انسان سؤال مي‌کند تا بوي غيبت مي‌دهد، نه انشاءالله طوري نيست. مي‌فهمد مي‌خواهد غيبت کند. نمي‌خواهد غيبت کند. براي انسان امنيت خاطر دارد. دوست در زندگي انسان فوق العاده است. «الْمَرْءُ عَلَي‏ دِينِ‏ خَلِيلِهِ وَ قَرِينِهِ‏» (كافي، ج 2، ص 375) پيامبر فرمود: شخص بنابر دين دوست خليل مي‌گويند، يعني اينقدر با هم گرم هستند. گاهي هم حميم مي‌گويند، آب جوش! خيلي قاطي هستند.    امام باقر(ع) فرمودند:گاهي دوستي هست به درد نمي‌خورد.
اي بسا ابليس آدم روي هست *** پس به هر دستي نبايد داد دست
براي هرکسي که ادعاي رفاقت کرد، در را باز نکنيد. بعضي مثل بچه‌ها زنگ را مي‌زنند و فرار مي‌کنند. «تا پولداري رفيقتم! نوکر بند جيبتم» گاهي اين است. لقمان حکيم به پسرش فرمود: پسرم! نخستين چيزي که بعد از ايمان به خدا بايد بجوييد، دوستي با وفا و صالح است. بعد از ايمان به خدا، گاهي آدم مي‌گويد: رتبه چهارم، پنجم يا ششم است. ولي اينقدر تأثير دارد. الآن درصد بسياري که در زندان هستند و خانواده‌هايشان با سختي زندگي مي‌کنند. بخاطر رفاقت‌ها ناباب، يک امضاء، يک شراکت،مي‌گويد: فکر کردم اين خيلي خوب است. جمله دوم لقمان حکيم خيلي زيباست. دوست باوفا و صالح مثل درخت خرماست. 1- اگر از سايه‌اش بخواهي استفاده کني به تو سايه مي‌دهد. زير سايه‌اش مي‌آسايي. بعضي نامحرم هستند. آيت الله حسن زاه آملي فرمودند. يک روز گروهي از خانم‌ها و آقايان با آيت الله حسن زاده آملي ديدار داشتند. ايشان به خانم‌هاي روي کردند و گفتند: خانم‌ها، با خانم‌هاي نامحرم رفاقت نداشته باشيد. آقايان با آقايان نامحرم دوستي نکنيد. همه متعجب شدند که شما برعکس گفتيد. فرمود: نه! درست گفتم. شخصي که با خدا انس ندارد نامحرم است. شما را نسبت به گناه جري مي‌کند. نسبت به معصيت، سرکشي و عصيان برايت عادي مي‌شود. خدا نکند کسي اثيم، استمرار بر گناه داشته باشد. مرتب از صبح تا شب گناه کند، قلبش تيره و تار شود. نسبت به عبادت بي ميل مي‌شود. نسبت به خانواده بي توجه است، نسبت به بزرگتر بي‌توجه است. نامحرم کسي است که با خدا انس ندارد. بعضي‌ها چقدر محرم هستند. جايي مهمان هستند، مي‌گويد: ببخشيد. چند دقيقه دير سفره بياندازيد من يک نمازم را بخوانم. همه ياد مي‌گيرند. سنت مي‌شود که اگر فلاني را دعوت کرديم سفره را بعد از نماز بياندازيم. گاهي مواقع دو ويژگي او دارد به من منتقل مي‌شود و دو ويژگي من دارم به او منتقل مي‌شود. تعامل مي‌شود و انسان کامل مي‌شود. بعضي عين هم هستند. حرف بوتيک و مد و حراج است از صبح تا شب. يک ذره رشد ندارند. بعضي رفقا بهتر هستند. گاهي مواقع يک همسايه زندگي انسان را متحول مي‌کند. بگذاريد پسر و دختر شما با بهتر از خودش رفت و آمد کند. تحت تأثير قرار مي‌گيرد. نگاه به زندگي عوض مي‌شود. طعم زندگي عوض مي‌شود.
يکي از بازيگران به نام ايران گفت: از وقتي به حج رفتم و آمدم ديگر چشم من مکعبي شده است. کعبه را ديدم. همه چيز را با کعبه مي‌سنجم. بعضي همه چيز را با چشم و ابرو مي‌سنجند. لقمان به پسرش فرمود: با انسان صالح و پارسا دوست باش، اگر بخواهي از سايه‌اش استفاده کني تو را سايه مي‌دهد. آسودگي و امنيت خاطر داري. اگر از هيزمش بخواهي استفاده کني تو را هيزم مي‌دهد. درخت نخل، يعني گاهي مواقع يک کمکي از آن مي‌خواهد. دوست به تو مي‌دهد. سوم فرمودند: اگر از ميوه‌اش بخواهي بهره ببري، گواراترين ميوه را به تو مي‌دهد، سالم‌ترين ميوه را به تو مي‌دهد. خرما! بعضي در مشاوره‌ها مهربان و دلسوز هستند. در رفت و آمدها آدم از آنها چيز ياد مي‌گيرد. خيلي فرق مي‌کند تا يواش يواش منحرف شود. لقمان فرمود: براي خود هزار دوست بگير و يک دشمن ايجاد نکن. هزار دوست کم است و يک دشمن زياد است. گاهي مواقع با يک جمله کار حل مي‌شود، اختلاف حل مي‌شود. معذرت مي‌خواهم، ببخشيد! اين ويژگي مؤمن است. لذا مي‌فرمايند: مؤمن مثل زنبور عسل است. غير مؤمن مثل مگس است. زنبور عسل را اميرالمؤمنين فرمودند: جاي خوب مي‌نشيند. خوب مي‌خورد، شهد گل مي‌خورد. خوب پس مي‌دهد، عسل! بعضي‌ها عسلي هستند. خوبي‌ها را مي‌بيند. فلاني اينطور است، نه اين ويژگي هم دارد. مثل حضرت عيسي، تا همه مذمت مي‌کردند ايشان تعريف مي‌کرد مي‌گفت: ببين اين حيوان چه دندان‌هاي سفيدي دارد. انسان زندگي را عسلي ببيند.
اين جمله را تقديم به زن و شوهرهايي کنم که گاهي دلگيري و درگيري با هم دارند. مقام معظم رهبري يک جمله کليدي فرمودند. اين جمله را اگر گوش بدهيم هشتاد درصد بگومگوها حل مي‌شود. فرمودند: نمي‌خواهد هميشه روي عيوب همسرمان تمرکز داشته باشيم. مقداري هم خوبي‌ها و وفاداري‌ها و دلسوزي‌ها را متمرکز شويم. گاهي از پس خودش برنمي‌آيد. اين حالت را دارد وقتي انسان نکات را ديد عوض مي‌شود.
شريعتي: يک از مشکلات جامعه امروز ما متأسفانه اين است که مثبت نگر نيستيم. همين حال ما را بد مي‌کند.
حاج آقاي لقماني: انسان‌هاي الهي مثل خدا مي‌مانند. جمله بسيار زيبايي است. تفاوت ما با خدا آن است که اگر خدا 99 عيب را و ايراد از ما ديد، يک خوبي را مي‌پذيرد و بدي‌ها را کنار مي‌گذارد. ما برعکس هستيم!صد جمله در يک برنامه گفته شده، يک جمله بهتر بود گفته نشود. اگر اينطور گفته مي‌شد بهتر بود. بعضي‌ها همان يک عيب را مي‌بينند و برجسته مي‌کنند.
جمله‌ي خيلي زيبايي هست، دوست گرانبها دوستي است که خوشبختي و شادي انسان را دو برابر مي‌کند و تلخي‌ها و بدبختي‌ها را کاهش مي‌دهد. دوست برادري است که انسان با اختيار خود انتخاب مي‌کند. بعضي دوستي‌هايي دارند که بيشتر از برادر به دردشان مي‌خورد و مفيد هستند. از کودکي تا پايان عمر با هم هستند. بعضي از دوستان مثل آدامس هستند. آدامس يک شادي کوتاه مدت دارد و بعد کسل کننده مي‌شود. بعضي مثل چاي کيسه‌اي هستند تا در آب نياندازي معلوم نمي‌شود چه رنگي دارند. بعضي‌ها رود هستند و بعضي مرداب هستند. گفت: از رود پرسيدم چرا اينقدر صاف و شفاف هستي، گفت: گذشتم. مثل مرداب نبودم که بمانم و  رنگ و بوي من عوض شود. بعضي دوستي‌ها مثل رود صاف و شفاف و زلال است. چون به آسمان نگاه مي‌کند و وصل به اقيانوس است. بعضي انسان‌ها وصل به اقيانوس هستند،صاف و الهي و ملکوتي، تا انسان با آنها حرف مي‌زند ياد خدا مي‌افتند. از گناه متنفر مي‌شود و نسبت به خوبي‌ها شيفته مي‌شود. انشاءالله!
شريعتي: انشاءالله دوستي‌هاي ما حول محور پيامبر و اهل‌بيت باشد. انشاءالله دوستي‌هاي ما پايدار باشد و خوش به حال همه آنهايي که دوستان خوبي را براي خودشان انتخاب کردند و برگزيدند. تبريک ما را به مناسبت عيد ميلاد نبي مکرم اسلام(ص) و همينطور ولادت با سعادت امام صادق (ع) پذيرا باشيد. امروز صفحه 160 قرآن کريم، آيات 74 تا 81 سوره مبارکه اعراف از جزء هشتم قرآن کريم در سمت خدا تلاوت مي‌شود. امروز تلاوت آيات قرآن از مشهدالرضا تقديم شما خواهد شد.
اي سوره اعراف من اي قبله هشتم *** در ظلمت من پنجره‌اي باز کن از نور
«وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «74» قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ «75» قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «76» فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «77» فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ «78» فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ «79» وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ «80» إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ «81»
ترجمه: و به ياد آوريد هنگامى كه خداوند شما را پس از (هلاكت) قوم عاد، جانشينان (آنان) ساخت و در زمين شما را جايگاه (مناسب) داد. از قسمت‏هاى هموار زمين قصرها مى‏سازيد و كوه‏ها را براى ساختن خانه‏ها مى‏تراشيديد. پس الطاف و نعمت‏هاى خداوند را ياد كنيد و در زمين فساد نكنيد. سران مستكبر قوم صالح، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند: آيا علم داريد كه صالح ازطرف پروردگارش فرستاده شده است؟ (مؤمنان در پاسخ به ايجاد شكّ وترديد آنان) گفتند: قطعاً ما به آنچه بر او فرستاده شده است، ايمان داريم. كسانى كه استكبار ورزيدند گفتند: همانا ما به آنچه شما بدان ايمان آورده‏ايد، كافريم. پس (مستكبران) ناقه را پى كرده (و كشتند) و از فرمان پروردگارشان سرپيچى كردند وگفتند: اى صالح! اگر از فرستادگان خدايى، پس عذابى را كه وعده مى‏دهى براى ما بياور. ناگاه زمين‏لرزه شديد آنان را فراگرفت، پس شب را به صبح آوردند، در حالى كه در خانه‏هايشان به رو افتادند (و مردند). پس (صالح) از آنان روى برگرداند و گفت: اى قوم من! همانا پيام پروردگارم را به شما رساندم و براى شما خيرخواهى كردم، ولى شما دلسوزان و خيرخواهان را دوست نداريد. و (به خاطر آور) لوط را (كه براى هدايت مردم فرستاديم) آنگاه كه به قوم خود گفت: آيا آن كار زشت را انجام مى‏دهيد كه هيچ يك از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟ همانا شما به جاى زنان، براى شهوت سراغ مردان مى‏رويد، بلكه شما قومى اسراف‏كاريد.
شريعتي: انشاءالله ايام بر همه شما مبارک باشد. يک اتفاق خوب در اين ايام افتاد. قراري بين ما و بيننده‌هاي عزيز گذاشتيم، اين ايام هفده ربيع را براي بچه‌هايمان شيرين کنيم. يعني دوستاني که بچه مدرسه‌اي دارند با يک هديه حتي شده با شيريني کام بچه‌ها را شيرين کنيم و هفده ربيع را در اذهان ماندگار کنيم. خيلي‌ها استقبال کردند. هنوز هم وقت باقي است و دير نشده است. هرکسي در هر جايي هست مي‌تواند با هديه دادن به کودکان اين ايام را در ذهن آنها ماندگار کند. اين هفته از مرحوم سيد رضا صدر تجليل مي‌کنيم. اگر نکته‌اي هست از اين شخصيت برجسته صاحب کتاب «راه محمد» بفرماييد. براي تهيه اين کتاب به 20000303 پيامک بدهيد و دوستان من شما را راهنمايي خواهند کرد.
حاج آقاي لقماني: بعضي از خاندان‌ها و فاميل خودشان سند هستند بر راستي و بزرگي و بزرگواري، يکي از آن خاندان‌ها، خاندان صدر هست. اخوي ايشان امام موسي صدر که دست به آسمان بلند کنيم و دعا کنيم خدا ايشان را از اين سرنوشت مبهم نجات بدهد و دل ايشان را شاد کند و خبري از ايشان برسد. اين خاندان فوق العاده بودند. مام موسي صدر بسيار مفيد و مؤثر در اين عمر کوتاه بودند. جايي در اروپا ايشان براي خانم‌ها صحبت کردند. جلسه که تمام شد خانمي آمد مي‌خواست دست بدهد. ايشان يک گل برداشت به اين خانم داد. خانم زيرک بود گفت: دستم نجس است. شما ناپاک مي‌شويد؟ فرمود: اينقدر ساحت شما قدسي و والاست که نبايد دست هيچکس به حريم شما وارد شود. اين خانم متحول شد. يعني من اينقدر ارزشمند هستم. اين جواب حکيمانه را دادند. خدا انشاءالله ايشان را به آغوش خانواده و ملت ايران برگرداند و همه را شاد کند.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي لقماني: خدايا به حق محمد و آل محمد در مثل امروز که ظهر ميلاد هست دل همه را شاد بگردان. در ظهر ظهور امير آفرينش حضرت مهدي(ع) ما را در رکاب آن حضرت حاضر بگردان. به حق محمد و آل محمد هر گره و گرفتاري در زندگي هر فردي و خانواده‌اي هست به برکت امروز برطرف بگردان. دل همه را شاد و خرسند و خوشحال بگردان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: کاروان زائر اولي‌ها که از طرف برنامه سمت خدا و با همت و مشارکت شما و سازمان اوقاف و امورخيريه عازم مشهدالرضا شدند، اوايل اين هفته در مشهد بودند. حاج آقاي عالي در اين سفر همراه ايشان بودند. فردا در برنامه سمت خدا اين سخنراني پخش خواهد شد.
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها