اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

99-01-27-حجت الاسلام والمسلمين سعيدي – نحوه شناخت و ارتباط با امام زمان (عج) در دعاي عهد

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نحوه شناخت و ارتباط با امام زمان (عج) در دعاي عهد
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين سعيدي
تاريخ پخش: 27-01-99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام مي‌کنم به همه‌ي بيننده‌هاي عزيز و نازنين‌مان، انشاءالله تنتان سالم باشد و قلبتان سليم و دل و جانتان آرام به ذکر و نام و ياد خداي متعال باشد. حاج آقاي سعيدي سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي سعيدي: بسم الله الرحمن الرحيم، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفيق بندگي و عبادت خداوند را در همه احوال زندگي داشته باشيم. انشاءالله که خداوند ما را در تعظيم شعائر اهل‌بيت موفق کند و بنده‌هاي خوبي براي خدا باشيم.
شريعتي: هفته گذشته در مورد قول و قرارمان با امام زمان صحبت کرديم، امروز هم ادامه بحث شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي سعيدي: عرض کرديم خداي حکيم براي اينکه انسان را کمال طلب خلق کرد و اين نياز را در او قرار داد، انسان کامل را هم قرار داد براي او اسوه و الگو باشد. اين را به اختيار او قرار داد. نماز را براي کمال انسان و معراج مؤمن قرار داد اما گفت: اختيار با توست، من اين را کمال قرار مي‌دهم و بر تو واجب مي‌کنم ولي اينطور نيست که نتواني و نماز نخواني، مي‌تواني ترک کني «إِنَّا هَدَيْناهُ‏ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (انسان/3) اين اختيار را خداوند قرار داد، خداوند امام را قرار داد و تبعيت از او را اختياري قرار داد. اگر تبعيت کردي به فلاح و صلاح و رستگاري مي‌رسي، اگر تبعيت نکردي شقاوت براي توست. اهل‌بيت(ع) هم در طول تاريخ بودند و هر زمان اقبال بيشتري بود مردم ظفر بيشتري پيدا کردند. مثل پيامبر اکرم وقتي مردم اقبال کردند نسبت به ايشان، پيروزي‌ها پيش آمد. وقتي مردم پشت کردند نسبت به هدايت تا زمان امام حسين مي‌بينيم که نسبت به امامشان چگونه رفتار کردند، آن مصيبت‌ها و بدبختي‌ها هم اتفاق مي‌افتد و انشاءالله حضرت حجت وقتي تشريف بياورند به واسطه اقبالي که در مردم رخ مي‌دهد، به فضل خدا نهايت بشريت، اتفاق مي‌افتد، انشاءالله. دعاي عهد که جلسه قبل هم عرض کرديم، در سربازخانه‌ها اول صبح احترام به پرچم و کارهايي که هست، يک يادآوري است. من که هستم و تو که هستي و چه کار مي‌کنم؟ اين دعاي عهد مسأله مهمي است. اينکه دوباره يادآوري مي‌کند معرفت نفس، من که هستم؟ احتياجات من چيست؟ من انسان و کمال طلب هستم. معرفت نفس که باعث معرفت رب مي‌شود، يکي از مسائلش در معرفت امام پياده مي‌شود. من خودم را بشناسم که به چه چيزي احتياج دارم، وقتي شناختم مي‌فهمم احتياج من به امام يعني چه؟ امام را واسطه رزق خورد و خوراکم نمي‌بينم. امام خيلي بالاتر است و مربي و تربيت کننده من است. من در سطح انساني خودم قرار هست به کمالي برسم و او مي‌تواند دست مرا بگيرد.
اينکه امام کيست و او فقط توانايي اين کار را دارد. اين دوران غيبت بايد طي شود تا به بشر ثابت شود تو بدون امام توانايي رسيدن به فلاح و رستگاري را نداري. هر ورق تاريخ ورق بزني خون از آن مي‌ريزد و فساد، در اوج تاريخ بشريت، اگر چيزي را در علم کشف مي‌کني زير مجموعه سلطه مي‌شود و کشفيات تو را مي‌خرند. اهل تسلط کشفيات دانشمند را مي‌خرند و به نفع خودش استفاده مي‌کنند. در زمان گذشته کشورگشايي امروز و تسلط‌هاي فرهنگي مي‌شود و همه چيز زير نظام سلطه به غير حق مي‌رود. کشف علم که حضرت حجت بيايند، تمام ابواب علوم باز مي‌شود، يکوقت مي‌گوييم همان مقداري از ابواب علوم که امروز باز شد، در خدمت کيست؟ آيا انسان به سرعت به طرف فلاح و رستگاري مي‌رود يا روابطشان شيرين‌تر مي‌شود يا برعکس؟ اتفاق به عنوان روش درست نمي‌افتد و هرچه هم پيشرفت باشد و سرعت بيشتر باشد در مسير حق نيست، در مسير باطل سرعت زياد، آدم از هدفش دور مي‌شود. لذا دعاي عهد که از امام صادق(ع) هست اين گونه است.
ابتدا تعظيم خداوند است، بعد «اللهم بلغ مولانا» خدايا صلوات ما را به امام زمانمان برسان. «اللَّهُمَّ أُجَدِّدُ لَهُ» تجديد عهد، بيعت و دست دادني که بر گردن من هست، «وَ مَا عِشْتُ بِهِ فِي أَيَّامِي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي» خدايا تجديد بيعت مي‌کنم. وقتي انسان هدفش را مي‌بيند در مسير استوارتر مي‌شود. گاهي ما هدف را گم مي‌کنيم. مي‌خواهيم برويم درس بخوانيم يادمان مي‌رود. بعد در يک وادي ديگر مي‌رود، پزشک است براي سلامتي مردم درس مي‌خواند و بعد هدفش يادش مي‌رود و به فکر پول است. اين عهد ندارد. براي همين عالمان ديني جايي براي خودشان يک نوشته دارند که يادشان باشد. خدايا توفيق نوکري اهل‌بيت و خدمت به دينت را به ما بده. الآن برمي‌گرديم مي‌بينيم فلاني براي اين آمده بودي؟ يادت نرود موضوع‌هاي ديگر تو را به جاي ديگر نبرد. لذا کسي که دريانورد است و در کشتي است، دائم قطب‌نمايش را نگاه مي‌کند. اگر انحرافي باشد از آن انحراف غفلت کند، خيلي منحرف مي‌شود. خدايا تجديد بيعت مي‌کنم عهد را «لَا أَحُولُ‏ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ» خدايا هيچوقت از آن زوال پيدا نکنم. جهت من تغيير پيدا نکند. در دنيا آمديم که مزرعه آخرتمان را بکاريم و استفاده کنيم، يکباره مزرعه را به عنوان هدف انتخاب نکنند. کاش هدف برداشت بود، اگر مسير را به عنوان خانه انتخاب نکنم وگرنه باختم، ديگر به خانه نمي‌رسم. در مسير خوابم رفت. خدايا من براي خدمت به دين آمده بودم. اما کمال من دنياي من نبود. به هر وسيله‌اي بود بايد رد کنم. يادم باشد آن کسي که مرا هدايت مي‌کند کسي ديگر است. تجديد عهد يکي از مسائل مهم دعاي عهد است.
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ» خدايا مرا از انصار او قرار بده. دعاي عهد قيد نمي‌کند اگر امام زمان(عج) آمدند آن موقع انصارش باشم، همين الآن انصار حضرت باشم. سرباز سپاه آقا باشم، هرکسي که براي او يار جمع کرد، هرکس به او نزديک شد، لذا امام که در جلسه اول عرض کرديم، منبع همه خيرهاست. اگر قدم به اندازه هر قدم کوچکي به اندازه نفست، به جهت خير برداري به جهت امام برداشتي و هر قدم دور شدي از امام خود دور شدي، خدايا مرا از انصار و يار او قرار بده، اينها بايد خواسته‌هاي ما باشد. يکوقت التماس مي‌کني، بچه‌ات مريض شده مي‌گويي: خدايا التماس مي‌کنم اين بچه حالش بد است. خدايا من ناصر او باشم. خدايا من همه چيز را براي امام زمانم مي‌خواهم، سلامتي هم براي امام زمان مي‌خواهم. خدايا اعضاء و جوارحم را براي خدمت به تو مي‌خواهم.
شريعتي: يک تعبيري از امام باقر هست که بسيار شيرين است «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَسَ‏ نَفْسَهُ‏ عَلَيْنَا» خودش را وقف ما کند.
حاج آقاي سعيدي: خدايا مرا وقف امام زمانم قرار بده، مرا از انصار و يار حضرت قرار بده. «الذَّابِّينَ عَنْهُ» دفاع کننده‌ از او، دفاع کجا معنا مي‌دهد؟ وقتي تيراندازي نسبت به يک جهت باشد، کسي سپر قرار مي‌گيرد. يعني تيراندازي نسبت به امام زمان هست. ولي الآن هم هست. الآن در اعتقادات و تربيت فرزند است، آقا من فرزند در خانه دارم، چطور فرزندت را تربيت مي‌کني؟ ديگران اگر بخواهند به امام زمانت حمله کنند به يارانش حمله مي‌کنند، بايد آن خط دفاعي را بشکنند. ذابين عنه، يعني من سپرها و ايمني در مقابل امام زمانم را زياد مي‌کنم. تربيت انواع مختلف دارند، يکوقت مال حلال است که پدرها مي‌آورند. پدر خانواده مال حلال باعث روشني قلب بچه‌ها مي‌شود. مال حرام اثر گذار است. در ذريه نشان داده مي‌شود. حال و هواي آدم عوض مي‌شود. اگر مي‌خواهي از امام زمانت مواظبت کني، از او دفاع کني، امروز سربازانش را پرورش بده، لايه‌هاي محافظي که نسبت به يک شء تصور مي‌کنيم هرچه قوي‌تر باشد صدمه به آن شيء کمتر است. امام زمان ما يک راه دارد. حواستان باشد، فرزندان شما و اطرافيان شما در اين مسير باشند. ايام ثبت نام حوزه علميه هست، نذر کنيم اگر حضرات اهل‌بيت اين کار را نمي‌کردند، حضرت مريم را نذر کرد که در مسير خدمت الهي باشد. امام خميني(ره) چگونه دفاع مي‌کند و مي‌ايستد، انقلاب ما يکي از بزرگترين امر به معروف‌ها و نهي از منکرهاي تاريخ بود. برکات زيادي داشت که حضرت امام دنبال کرد. اگر يک خطا کرديم از آن طرف هم ضربه زديم. رضوان خدا بر همه علما و بزرگاني که از دنيا رفتند باشد.
يکوقت حضرت آيت الله جوادي آملي مي‌فرمودند: مردم ما، نه امام صادق ديدند، نه شيخ صدوق و شيخ مفيد، مردم ما را مي‌بينند، اگر ما خطا کرديم پاي دين گذاشته مي‌شود. الآن زماني است که حضرت حجت(عج) ساکت هستند، الآن به عهده ما گذاشته شده است، اگر خطا کرديم خداي نکرده به عهده حضرت گذاشته نشود، لذا احتياط در عمل کسي که روحاني مي‌شود و در مسير دين قرار مي‌گيرد، خدايا «الذابين عنه» ما دفاع کننده‌هاي حضرت باشيم، «الْمُسَارِعِينَ فِي حَوَائِجِهِ» در برآورده شدن خواسته‌هايش از هم سبقت بگيريم. سرعت داشته باشيم. سرعت در خير موضوعيت دارد، در خيرها از همديگر سبقت بگيريم. قضاء حاجت‌هاي حضرت حجت، او مصلح است و اصلاح کننده است. وقتي بيايد فقط مصلح هست، امام در تمام سئون امامش صلاح از او نشأت مي‌گيرد، سبب متصل ارض و سماء است. مجراي خير الهي است. لذا اينکه مي‌گوييم يعني امروز هم حوائج امام زمان را بشناسيم، ورع و تقوايي که از ما توقع دارد. پرورش نيرويي که از ما توقع دارد، حوائج شيعيان ما حوائج ماست. نظر لطفي که در تشرفات وجود داشته بعد اين است که يک نفر يک دستگيري يا يک کمکي کرده نسبت به يک پايين‌تري، شيعه خيلي احترام دارد. در مقابلش را هم من عرض مي‌کنم. بي ادبي نسبت به شيعيان حضرت، خداي نکرده اگر ظلمي باشد، به همان مقدار ما را از امام‌مان دور مي‌کند.
بعضي وقت‌ها فکر مي‌کنيم اداي قرآن خواندن، اداي دعا خواندن ما را به امام زمانمان نزديک مي‌کند. اگر اينطور باشد خيلي ادعا براي امام حسين(ع) کرديم. به ادعا نيست، به عملکرد است. ببين امروز با شيعيان و ايتام آل محمد چطور رفتار مي‌کني؟ رفتارت درست هست؟ مورد پسند امامت هست؟ «الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ» براي آنهايي که امتثال امرش را مي‌کنند، امر امام زمان فقط براي بعد ظهور نيست، امروز هم امر دارد. مراجعه به علماء، به کساني که روايت احاديث ما را مي‌کنند و اهل علم هستند، عبارت روايت براي عموم مردم تعيين تکليف مي‌کند. شما بايد مراجعه به علماء کنيد. بايد نزد پزشک دينشان بروند. وقتي مراجعه و کشش دو طرفي بود اين نماد رشد اتفاق مي‌افتد. در اين مراجعه بايد دوام وجود داشته باشد، هميشگي باشد. سرعت در معنويت بگيريم و قدرت در معنويت بگيريم، بيشتر مورد هجمه شيطان و نفس قرار مي‌گيريم وقتي گردو در دست من باشد و در خيابان بروم، کسي به من طمع نمي‌کند. به عالم ديني مراجعه مي‌کني و مي‌گويي: سالها اينطور فکر مي‌کردم، اين را پنجاه سال است به ما گفتند. مي‌گويد: نگفتند، تکرار ذهن خودت بوده، مطلبي را شنيدي و اينقدر تکرار کردي فکر مي‌کني حق همين است. بعد دست روي دست مي‌زني که اي کاش اينطور نمي‌کردم. چرا قبل از عمل مشورت نکني و فکر کني؟ با کسي مشورت کنيد که اهل دين شناسي باشد و روشي که توسط اهل‌بيت گفته شده را بشناسد. اينجا مغاير با اخلاق ديني است، اينجا تهمت دارد، دين شناس باشد. اگر اينطور بود تو را جهت دهي مي‌کند وگرنه وقتي جهت تو منحرف شد، شکنندگي پيدا مي‌کني براي برگشت به مسير درست، چون فاصله‌ات زياد شده است.
«الْمُحَامِينَ عَنْهُ» خدايا از امام زمانم حمايت کنم و مدافعش باشم، خدايا من سبقت گيرنده در مورد اراده او باشم. خدايا من دنبال کمک کردن به امام زمانم بدوم و دنبال اين باشم چه دوست دارد؟ اين بي تابي لذت دارد. در عاشقي دل دل زدن و بي‌تابي کردن مهم است. ببينم امام زمانم چه دوست دارد؟ الآن که کظم غيظ کردم، خودم را نگه داشتم، امام من دوست دارد. الآن که امر به معروف کردم، امام من دوست دارد. ديگر گوش نسبت به دنيا کر مي‌شود. نه تعريف به چشمت مي‌آيد و نه توهين، ديگه برايت مهم نيست. بچگي براي قاطي شدن با همين بچه‌هاست. وصل به امام شدي بزرگ شدي، راه امام پر سرعت‌ترين راه است. راهي که به مقصد نزديک است و خطا ندارد. سختي دارد، اما شيريني دارد. بعضي از مواقع سختي خودش شيرين است. «احلي من العسل» يعني سخت شيرين، شيريني‌اش قابل درک براي اهل دنيا نيست. فضيلت آدم بودن خيلي متفاوت است، آدم بودن به پيروي از امام زمان است.
«الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ» خدايا مرا شهيد در راه او قرار بده. بيشتر از جان چيزي نداريم، ناقابل است فداي تو، ناچيزترين پيشکش براي توست، سرباز او باشم. «فَإِنْ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ‏ الْمَوْتُ‏» خدايا اگر نشد ببينمش و آن چيزي که تو براي عباد حقت قرار دادي، «الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي» خدايا خواسته‌اي است که من از تو داشتم، از ته قلبم خواستم يار امام زمانم باشم. اگر در دوران غيبت از دنيا رفتم، خدايا مرا از قبرم     خارج کن. کساني که آرزوي شهادت و کمک امام زمانشان را دارند، خداوند مي‌فرمايد: در زمان از دنيا رفتنشان، وقتي حضرت حجت بيايند، مي‌فرمايند: بيرون بياييد، امام شما آمده، اگر مي‌خواهيد ياري‌اش کنيد. اگر هم اهل فلاح و رستگاري هستيد و آدم‌هاي خوبي هستيد، تا روز قيامت بخوابيد. در روايت دارد بعضي مي‌گويند: نه، ما مي‌خواهيم بياييم، ما يک عمر حضرت حجت را صدا کرديم. اللهم عجل لوليک الفرج گفتيم. دوست داشتيم بجنگيم و انتقام کربلا بگيريم. اينها جز با آمدن حضرت حجت از دل ما برطرف نمي‌شود. لذا دارد که خدايا مرا از قبرم خارج کن، همانطور که کفتن پوشيدم و براي جنگيدن آماده هستم. لحظه‌اي که مي‌ايستم شمشيرم در دستم باشد و از قبر بيرون بيايم. «شَاهِراً سَيْفِي مُجَرِّداً قَنَاتِي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي» لبيک گوي داعي باشم که دعوت مي‌کند کمک امام زمان خود بياييد. خدايا در آن لحظات ما را خالص براي امام‌مان قرار بده و لحظه‌اي ترديد در دل ما نياور و هيچ تعلقي در آن لحظه براي ما قرار نده. وقتي با سرعت مي‌روي باد خيلي چيزها را مي‌برد، اگر با سرعت سمت امام زمان رفتي، حب دنيا و شخصيت‌ها را باد مي‌برد. خدايا سرعت ما را در رسيدن به مهدي فاطمه بيشتر کن.
«اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ» خدايا نشان ما بده، ديگر از ته دل اين دعا را مي‌کند. خدايا آن طلعة رشيد را بياور. «وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ» آن ستوده، آن کسي که خودت براي ما آراستي. خدايا يوسف فاطمه را بياور که چشم‌هاي ما نگران اوست. «وَ اكْحُلْ مَرَهِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ» خدايا به ديدن او چشم ما را سرمه بکش. سرمه دو خاصيت دارد، هم چشم را زيبا مي‌کند و هم محافظت مي‌کند.
از آن ترسُم که غافل پا گذاري *** نشين خار مژگونم به پايت
انشاءالله آن روز را ببينيم که آرزويش بر همه هست، بيايد دلها روشن شود. «وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ» خدايا در گشايش حضرت سرعت بده. در همه جا از ما صبر خواسته شده و بعد از صبر ظفر است، اينجا توصيه به صبر نشده است. در زمان انتظار به صبر خودتان از مسير بيرون نزنيد، انتظار کار سختي است، تعجيل حضرت را بخواهيد. کار سختي است چون در مسأله انتظار شيطان هم کار بلد است و تجربه پيدا کرده است. انتظار براي فرج در زمان انتظار دائماً براي اين است که جهت ما را عوض کند اما کسي که با کار سخت جنگيد، جايزه براي اوست. تشرف يافتگان به حضرت حجت در زمان غيب چند دسته هستند و يکسري افراد مضطر هستند، افرادي که به اضطرار افتادند. حتي مسيحي بودند و حضرت را نشناختند، آن کسي که ديدي از آل محمد بود، بعضي از شدت معرفت رسيدند و بعضي را امام زمان به سينه چسبانده است. خدايا فرجش را برسان که فرج تمام امور ما در اوست. وقتي بيايد يکي از يوم الحسره‌ها براي ماست. خدايا عمرمان را در چه راهي صرف کرديم، ما را براي چه خلق کرده بودي. لذا کساني که شناخت نسبت به امام زمان دارند هم آرزويشان براي فرج زياد است، چون مي‌فهمند دنبال چه هستند و هم دنيايشان خيلي دنياي آبادي است. توفيق طاعت و بعد معصيت را دارند.
آئينه شو جمال پري طلعتان طلب *** جارو بزن به خانه پس مهمان طلب
خودم را نوکر امام زمان و کمک کار او بدانم.
شريعتي: خاک سيه مباش که کس برنگيردت *** آئينه شو که خدمت آن ماهرو کني
حاج آقاي سعيدي: البته سياهي هم براي ما هست،
گرچه سيه رو شدم غلام تو هستم *** خاک مگر بنده‌ي سياه ندارد
خدايا خوب و بد و باهمديگر، براي همه نوکري امام زمان را بنويس. خدايا راهش را آسان کن تا بتوانيم در مسيرش قدم برداريم. «وَ اسْلُكْ بِي مَحَجَّتَه» خدايا مرا به راه او دربياور و سبک زندگي من مهدي زيستي باشد. يکوقت مهدي باوري است و باور دارم حضرت حجت را، يکوقت مهدي ياوري است و ياوري حضرت حجت است. يکوقت مهدي زيستي است. زندگي مهدوي است. نمازم مهدوي است. روزه من مهدوي است. اعمال و رفتار من مهدوي است. مورد رضايت حضرت است. بعضي را مي‌بينند مي‌گويد: شما پسر فلاني هستي؟ از کجا فهميدي؟ سبک حرف زدن و مدل کار کردنت اين است. اگر آدم تابلوي امام زمانش باشد، اصلاً نمي‌شود کتمان کرد فلاني امام زمان است. پاکي‌اش، مسيرش، عبادتش، دستگيري از ديگران، صلاة و زکاتش، همه شئون امام زماني است. سؤال در ذهنت پيش نمي‌آيد که فلاني که امام زماني است، چرا کارش اينطور است؟ هر موقع اين چرا را به تو گفتند، بدان فاصله با امامت داري. هر موقع جواب کارهاي ما اينطور بود، خودت را شب محاسبه کردي، اگر امام من بالاي سرم بود همين کار را مي‌کردم. خوب اين کار را کردم امام زمان هم راضي است. اينجا راضي نيست و بدان گيري دارد. با خط‌کش عالم که امام زمان هست بسنجيم.
«وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ» خدايا فرمانش را نافذ و مطاع قرار بده. «وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ» خدايا پشتش را محکم قرار بدخ. «وَ قَوِّ ظَهْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلَادَكَ» عمران بلاد و آبادي تمام عالم به دست اوست. همه نظم پيدا مي‌کنند، باران در زمان خودش بايد ببارد براي حاصلخيزي، همه به زمان خودش مرتب مي‌شود. افراد به موقعيت‌هاي خود در جامعه مرتب مي‌شوند. «وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ» خدايا به بنده‌هايت حيات عبادي بده. خدايا مرديم، دانه‌هاي در زمين هستيم وقتي باران مهدي فاطمه مي‌آيد، اين احياگر است. دعاي عهد دعاي بسيار شيريني است.
شريعتي: امروز اين جهادگران عرصه سلامت ما و کادر درمان، هرکس براي سلامتي مردم زحمت مي‌کشد با عزم و اراده خود پاي اين عهد را امضاء کرده است. نکات بسيار خوبي را شنيديم. انشاءالله همه در روزگار آمدن حضرت باشيم و جزء سرداران و سربازان سپاه حضرت باشيم. امروز صفحه 378 قرآن کريم آيات 14 تا 22 سوره مبارکه نمل را تلاوت خواهيم کرد. کم کم به بهار قرآن نزديک مي‌شويم، انشاءالله انس ما با قرآن بيشتر شود.
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ‏ «14» وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلى‏ كَثِيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِينَ «15» وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ «16» وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «17» حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى‏ وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «18» فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ «19» وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ «20» لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «21» فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ»
ترجمه آيات: و با آن كه در دل به آن يقين داشتند، از روى ستم و برترى جويى انكارش كردند، پس بنگر كه فرجام تبهكاران چگونه است. و به راستى به داوود و سليمان دانشى (ويژه) عطا كرديم، و آن دو گفتند: ستايش، مخصوص خداوندى است كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى بخشيد. و سليمان وارث داوود شد و گفت: اى مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هرچيز به‏ما عطا گرديده؛ قطعاً اين (بخشش) همان برترى و امتياز روشن است. و براى سليمان، سپاهيانش از جنّ و انس و پرنده گردآمدند، پس از تشتّت و بى‏نظمى بازداشته مى‏شدند (تا در ركابش باشند). (سليمان با لشكر خود حركت مى‏كرد) تا به وادى مورچگان رسيدند، مورچه‏اى گفت: اى مورچگان! به خانه‏هاى خود برويد تا سليمان و لشكريانش شما را ناآگاهانه پايمال نكنند. پس (سليمان) از سخن اين مورچه با تبسّمى خندان شد و گفت: پروردگارا! به من الهام كن (و توفيق ده) كه نعمتى كه به من و به والدينم بخشيده‏اى شكر كنم و عمل صالحى كه آن را مى‏پسندى انجام دهم و در سايه‏ى رحمت خود، مرا در زمره‏ى بندگان شايسته‏ات وارد كن. و (سليمان) جوياى حال پرندگان شد و (هدهد را نديد،) گفت: مرا چه شده كه هدهد را نمى‏بينم؟ (آيا حضور دارد و من نمى‏بينم) يا از غايبان است. قطعاً او را كيفرى سخت خواهم داد يا او را ذبح مى‏كنم، مگر آن كه (براى غيبت خود) دليل روشنى (و عذر موجّهى) براى من بياورد. پس ديرى نپاييد كه (هدهد آمد و) گفت: از چيزى آگاهى يافتم كه تو (با همه‏ى عزّت و شوكتى كه دارى) از آن آگاه نشده‏اى و براى تو از (منطقه‏ى) سبا گزارشى مهم و درست آورده‏ام.
شريعتي: هر سلامي يک خداحافظي دارد و هر خداحافظي يک سلام دوباره، امروز آخرين جلسه است که در اين فصل در خدمت حاج آقاي سعيدي هستيم. به اميد يک سلام دوباره که از ايشان کلي مطالب خوب ياد بگيريم. از شما و خانواده‌ي محترمتان تشکر مي‌کنيم. نکات پاياني شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي سعيدي: از لطف شما ممنونم، انشاءالله که مورد پسند خدا قرار گرفته باشد و مجراي گفتار حضرات اهل‌بيت باشيم. خدا رحمت کند حضرت آقاي مجتهدي که خيلي زحمت ما را کشيدند. توصيه مي‌کنم که بگذاريد فرزندانتان طلبه شوند و در اين مسير قدم بردارند. در اين راه امام صادق را تنها نگذاريد. در عبارت پاياني دعاي عهد داريم «اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ» خدايا اين غم بزرگ را از اين امت به حضور او ببر. امام صادق(ع) فرمودند: هرکسي خوشحال مي‌شود از اصحاب حضرت باشد، ياد اينکه از اصحاب حضرت است کيف مي‌کند، با تقوا باشد، منتظر باشد، اين اکسير تقوا را فراموش نکنيد. حسن خلق داشته باشيد. خوش اخلاقي را فراموش نکنيم.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»


ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها