برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: لزوم شناخت امام زمان (عج)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين سعيدي
تاريخ پخش: 06-01-99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
در جادهها ديگر سواري نيست باور کن *** گردي نميخيزد غباري نيست باور کن
دريا خساست ميکند با دشتها اي ابر *** باري که باراني بباري نيست باور کن
ايوان به ايوان ميروي اما گل نرگس *** بيرون از اين گلدان بهاري نيست باور کن
حتي اگر منصور هم باشي براي تو *** در کوچههاي شهر داري نيست باور کن
بر شانهات يک کوه غم داري ولي دردي *** هم سنگ با چشم انتظاري نيست باور کن
بار امانت روي دوش عاشقان مانده است *** سنگينتر از اين بار، باري نيست باور کن
با تو قراري داشتيم از سالهاي دور *** اما دگر ما را قراري نيست باور کن
«اللهم عجل لوليک الفرج» سلام ميکنم به همهي بينندههاي عزيز و نازنينمان، انشاءالله دل و جانتان بهاري و سبز باشد، باغ ايمانتان آباد، تنتان سالم و قلبتان سليم باشد. حاج آقاي سعيدي سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي سعيدي: بسم الله الرحمن الرحيم، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفيق بندگي و عبادت خداوند را در همه احوال زندگي داشته باشيم. انشاءالله که خداوند لحظاتي که از ماه رجب مانده را براي ما پر برکت قرار بدهد و ما را لايق قرار بدهد براي درک بيشتر و ماه شعبان را براي همه ما پر برکت و قابل استفاده قرار بدهد و ما را نسبت به آن شاکر قرار بدهد.
شريعتي: با توجه به اينکه در آستانه حلول ماه شعبان هستيم، چقدر خوب است از آقايمان امام زمان(عج) بشنويم.
حاج آقاي سعيدي: اسم ماه شعبان که ميآيد، نيمه شعبان، خوب است از حضرت حجت صحبت شود. وقتي نگاه ما به امام ميافتد، يک مفهوم ويژهاي را از خداوند ميبينيم يعني اتمام نعمت است، کامل شدن و تمام شدن يک نعمتي را با خودش دارد. امام کيست، خدا چرا امام قرار داده براي مردم، مگر براي آنها عقل قرار نداده، راهنماي آنها هست و چرا بايد کسي مثل نبي يا امام باشد که او را راهنمايي بکند، چه صفاتي بايد داشته باشد سؤالاتي که براي ما پيش ميآيد و انشاءالله به چشم خودمان پاسخش را ببينيم. اهل معرفت ميگويند: نسبت به امام زمان جهل مرکب داريم. يعني نه ميدانيم کيه و نه ميدانيم چرا بايد بيايد و نه ميدانيم اصلاً اگر بيايد چه ميشود. در بسياري از کتب ما که در مورد حضرت حجت بحث شده، اين روايات آمده که بدانيد کيست اگر بيايد، چه ميشود. اگر حضور پيدا کند و شما در فقدانش چه درد و رنج و مشکلاتي داريد؟ مرحله اول يک رواياتي را انتخاب کرديم که روايت مشهوري است که امام را تعريف ميکند، از وجود نازنين امام صادق(ع) هست و انشاءالله سال معرفت و دانش و آگاهي نسبت به معارف ديني باشد، ما اصل و پايه و اساس و ريشه همه خيرها هست. اين اراده عمومي از همه اهلبيت(ع) است. اصل و ريشه است. گياه بدون ريشه چه اتفاقي برايش ميافتد؟ يک چيزي در ظاهر ميبينيم ولي چون ريشه ندارد اين چيزي که ظاهر ميبيني ساعاتي پا برجاست. ريشه ندارد، از جايي تغذيه نميشود.
انسان مرده را که نگاه ميکني، دست و پا دارد و چشم دارد، چرا من به او زنده نميگويم؟ زندگي براي امام زمان است. با امام زمان بودن يعني زنده بودن. «نَحْنُ أَصْلُ كُلِ خَيْرٍ، وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِرٍّ» فروع، فرع به معني شاخه است. از شاخههاي ماست و ثمره شاخههاي ماست، هر برّ و خيري از شاخههاي ماست. يعني اگر ما بخواهيم به خيرها دست پيدا کنيم، بايد اصل را توجه کنيم. درختي ثمر ميدهد که ريشه داشته باشد. آدمي که امام زماني نبود به درد نخور ميشود. اگر ميوه هم بدهد قابل خوردن نيست. امام زماني بودن ما را قابل مصرف ميکند و از بيخودي بودن دور ميکند. امام صادق مثال ميزند، بر اين است. 1- «فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِيدُ» (کافي/ج8/ص243) اولي توحيد است، امامت يک اصل است کنار اصل توحيد، تازه سراغ امامت رفتي، امام خدا را به تو معرفي ميکند. اگر کلام تو اينطور آمد که خدا را به واسطه ذهنيات خود تعريف کردي، به نظرم خدا اينطور است. به نظرم خدا ميبخشد، به نظرم خدا اينطور انجام ميدهد. نظرات ما مثل خطکشي است که با کش درست شده است. هيچ عاقلي با کش خطکش درست نميکند. ملاک بايد امام معصوم باشد. يعني خداشناسي به جز طريق امام معصوم زاييده توهمات ميشود، مگر بت پرستان ميگفتند: ما خدا را نميپرستيم؟ نه، ساخته ذهنيشان بود. با دست خود ميتراشيدند و ميگفتند: اين خداست. براي اينکه راهنمايي در خداشناسي ندارد. پس توحيد که اصليترين اصل اصول دين ماست بايد از طريق امام باشد. امام شناسي مقدم است. بشناسي که چه کسي سبب متصل ارض و سما است، زاييده تخيلات خود را نپرستي. آن کسي که امامت ميگويد را بپرستي. در موارد اعتقادي، اخلاق و احکامي مرجعيت علمي بايد باشد.
«وَ الصَّلَاةُ» نماز قشري که بدون ياد امام و بدون ولايت حضرات اهلبيت باشد، «وَ الصِّيَامُ» روزهها هم همينطور، انشاءالله نزديک شدن به امام زمان يعني کيفيت پيدا کردن روزه ما، هرچقدر دلت امام زمانيتر باشد، شوقت به عبادت و خير بيشتر است. رضاي امام زمان کسب ميشود و در دل امام زمان شيرين ميشويم و به ما لبخند ميزند. «وَ كَظْمُ الْغَيْظِ» از چيزهايي که خيلي ما را دور ميکند از اماممان، غيظ است. حضرات اهلبيت نور واحد هستند، امروز خودمان را در معرض امام زمان ميبينيم و حضرت اخلاق و رفتار ما را ميبيند. زنده باد کسي که خودش را در محضر امام زمانش احساس کرد. ادب حضور را رعايت کرد. لحظاتي هست که ما از امام خود غافل هستيم، ولي امام ما هيچوقت از ما غافل نيست. ولي غايب و غافل از ما نيست. خدا انشاءالله معرفت ما را زياد کند. اگر معرفت زياد شد تبعيت و عاشقي زياد ميشود.
اميرالمؤمنين علي(ع) فرمودند: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» بپرسيد از من قبل از اينکه دچار فقدان من شويد. اگر امروز امام خود را نشناختيم، تبعيتي رخ نميدهد. اگر من سر نماز بدانم امام من ميبيند و دارد ميپسندد، حضور قلب من فرق ميکند. اهلبيت(ع) هميشه خدا را ناظر ميديدند. هيچ چيزي را از آنها خالي نميديدند لذا شئون زندگيشان مهدوي ميشد. مهدي زيستي داشتند. «وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِيءِ» بخشش، «وَ رَحْمَةُ الْفَقِيرِ» رحم نسبت به آدمي که فقير است. دست سخاوتمند داشته باشم نسبت به او، «وَ تَعَهُّدُ الْجَارِ» نسبت به همسايه رسيدگي داشته باشم. «وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ» اعتراف به فضل، ما يک بخل داريم، يک اعتراف به فضل داريم که بعضي بخيل در اعتراف به فضل هستند، ميبيند فلاني بهتر از اوست ولي اعتراف نميکند. آشپزي او بهتر است، فني و مکانيکي او بهتر است. فضل چيزي است که شهادت بدهند. اگر توانستي اين را در خودت حل کني که اگر بهتري را ديدي ارجاع بدهي. من دوستي دارم علم او از من بيشتر است. بايد پا روي نفس گذاشت و اين کار را کرد. کسي که دلش امام زماني است راحت به فضل ديگران اعتراف ميکند. اگر خسي داشت و مشکلي داشت نميتواند اعتراف کند و زبانش باز نميشود و اگر اعتراف کند، علميت او بيشتر است.
تکبر آدم را خفه ميکند. از توحيد و احکام و اخلاق گفتيم. سه موضوعي که دين ما را تشکيل ميدهد، امام صادق از فروع امامت و خير بودن بيان ميفرمايد. «وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ» در مقابل دشمنان ما ريشه هر شر و بدي هستند. اگر يک ذره به دشمن نزديک شدي به شر نزديک شدي. اگر يک ذره به شر نزديک شدي، به دشمن ما نزديک شدي. يک جايگاه هستند. بزرگترين خاصيت قرآن هدايت است. بزرگترين کسي که قول داده عداوت ميکند شيطان است. هر لحظه به خطوات شيطاني توجه کنم يک قدم به شيطان نزديک شدم. امام صادق معرفي ميفرمايد: «وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ وَ فَاحِشَةٍ» (کافي/ج8/ص243) از فروع و شاخههاي اين ريشه آلوده و کثيف هر قبيح و زشتي است. «فَمِنْهُمُ الْكَذِبُ» دروغ، انشاءالله خدا ما را پاک کند. پناه به خدا از همه آلودگيهايي که اهلبيت(ع) به وجه اينکه آنجا هادي هستند براي ما بيان کردند اما ما چون اعتقادمان سست است هي ميخواهم عمل کنم و هي کشندگي از اين طرف وجود دارد. ميگويند: «النجاة في الصدق» نجات در راستي و درستي است، هي من ميگويم: راه نجات در کذب است. «وَ الْبُخْلُ» خساست، «وَ النَّمِيمَةُ» سخنچيني، «وَ الْقَطِيعَةُ» قطيعه به معني قطع رحم هست. صله رحم برکت ميآورد و زندگي را روي روال مياندازد. صله رحم از چيزهايي است که زندگي را روي ريل ميبرد. انشاءالله خداوند هرچه زودتر اين بلا را از بين ببرد و ما را قدردان روزهايي قرار بدهد که کنار همديگر بوديم.
«وَ أَكْلُ الرِّبَا» از چيزهايي که ما را از امام زمان دور ميکند رباست. ربا خوردن قلب ما را، همه وجود ما را از اماممان دور ميکند. ربا جنگ با خدا داشتن است. مسأله ربا را زياد بايد تذکر داد. بعضي از افرادي که آلوده شدند گاهي ميگويند: با چشم خود ديدم چه آتشي در زندگي من افتاد! حالت جنگ با خدا، چهرهاي که ربا خور دارد و اينکه ارتباط با امام زمان قطع ميشود. «وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ بِغَيْرِ حَقِّهِ» سراغ مال يتيم رفتن، مال يتيم متولي ندارد. «وَ تَعَدِّي الْحُدُودِ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ» خدا حدودي دارد، تعدي نسبت به خط قرمزهاي الهي نکردن، «وَ رُكُوبُ الْفَوَاحِشِ» ارتکاب گناهها، روزي که پدرها و مادرها براي گرفتن کارنامه ميآيند بچهها لحظهشماري ميکنند براي ديدن کارنامه، زودتر سخنراني مدير تمام شود و پدر من کارنامه را ببيند. وقتي کارنامه سياه باشد، آلودگي زياد باشد ميگويد: ميشود روز کارنامه نيايد؟ غصهاي که آدم ميخورد. از رموز آرامش انسان اين است که عملش منطبق با خاص امام زمانش باشد. تصور اينکه خدايا اين کسي که من عاشقش هستم از من راضي است. اگر اين نگاه محبت آميز امام زمان رخ داد، آدم از زندگياش کيف ميکند. انشاءالله خداوند حضرات اهلبيت را از ما راضي قرار بدهد. «ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ» نگاه کند در آن خطاها ظاهر و باطن، منافي عفت داشته باشد، سرقت و دستيابي به مال ديگران، «وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ وَ كُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِكَ مِنَ الْقَبِيحِ» هرچه از اين قشر باشد، همه از فروع دشمني ماست. همه از ميوههاي زهرآلودي است «فَكَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَيْرِنَا» دروغ ميگويد کسي که فکر ميکند او با ماست و به شاخههاي غير ما دست زده است. از ميوههاي سمي استفاده ميکند. يکوقت آدمها به خودشان دروغ ميگويند، اداي امام زماني بودن درميآورند. اگر دعاي عهد داري، اگر اشک براي امام زمان داري، خوب است ولي اگر اجتناب از گناه نداري نميتواني معنا بگويي. داروها همه با هم هستند. دارو بخوري و پرهيز غذايي نکني فايده ندارد. امام زمان کامل کننده دين و امامت است، نسخه دين براي ما يک نسخه مجموع است. دوست داشتن و محبتمان را اگر طوري تعريف کرديم اندازهاش را بالا برديم، بي رغبتي و بي ميلي ما نسبت به گناه بيشتر ميشود. وقتي ميبينم امام زمان دوست ندارد، متنفر از گناه ميشوم. زنده باد زندگي که نفرت از رذايل اخلاقي و گناه درونش باشد. با هر عملي امام خود را ببينيم. چقدر آرزوي ملاقات با امام زمان را داريم. طي مسافت نسبت به حضرت حجت و دوري از گناهها، انشاءالله رنگ خدايي پيدا کنيم.
شريعتي: «انّا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم» شما ما را يادتان نميرود، خدا کند ما هم در همه لحظات به ياد شما باشيم. طرح قرباني ما در ماه شعبان، فردا قرباني داريم، يک قرباني هم براي نيمه شعبان داريم. به نيت سلامتي امام زمان و همه مردم ايران قرباني خواهيم کرد، انشاءالله.
حاج آقاي سعيدي: امام زمان حاضر است و ناظر ماست و ما تکاليف عظيمي داريم، «اللهم عجل لوليک الفرج» اصرار به خواستن فرج، زباني نيست و حرکت به سوي ظهور است. آدمي باشيم که به درد امام زمان بخوريم و وقتي ميگوييم بيا، بعضي دم در تعارف ميکنند بفرماييد تو... يعني نياييد... انشاءالله خدا ما را منتظر واقعي امام زمان و مشتاق امام زمان و کارگر و سربازش قرار بدهد. خدايا اعمال و رفتار و کارهاي ما را امام زماني قرار بده.
شريعتي: امروز صفحه 357 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد. چقدر خوب است ثواب تلاوت اين آيات را هديه به روح بلند و آسماني حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان(عج) بکنيم.
«قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «54» وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «55» وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «56» لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ «57» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
ترجمه آيات: بگو: خدا را اطاعت كنيد و پيامبر را نيز اطاعت كنيد. پس اگر سرپيچى نمايند، (به پيامبر زيانى نمىرسد، زيرا) بر او فقط آن (تكليفى) است كه به عهدهاش گذاشته شده و بر شما نيز آن (تكليفى) است كه به عهدهى شما گذاشته شده است. واگر اطاعتش كنيد، هدايت مىيابيد و پيامبر جز تبليغ روشن مسئوليّتى ندارد. خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين قرار دهد، همان گونه كه كسانى پيش از ايشان را جانشين كرد، و قطعاً دينى را كه خداوند براى آنان پسنديده است، براى آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پى ترسشان امنيّت را جايگزين كند، تا (تنها) مرا بپرستند و چيزى را براى من شريك نگيرند، و هر كس بعد از اين، كفر ورزد پس آنان همان فاسقانند. و نماز را به پا داريد و زكات را بپردازيد و از پيامبر اطاعت كنيد. شايد مورد رحمت قرار گيريد. هرگز گمان مبر كه كفّار، ما را در زمين عاجز و درمانده مىكنند. جايگاه آنان آتش است و به راستى كه بدسرانجامى است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! غلامان و فرزندانى كه به سنّ بلوغ و احتلام نرسيدهاند، در سه وقت (براى ورود به اتاق) از شما اجازه بگيرند: پيش از نماز صبح و هنگام نيمروز، كه لباس از تن بيرون مىكنيد، و بعد از نماز عشا. اين سه وقت، هنگام خلوت شماست، اما در غير اين سه وقت، بر شما و بر آنان گناهى نيست كه بدون اذن وارد شوند، زيرا آنان پيوسته با شما در رفت و آمد هستند و بعضى بر بعضى وارد مىشوند. خداوند آيات خود را اين گونه براى شما بيان مىكند و خداوند دانا و حكيم است.
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»