برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: جايگاه شهيد و شهادت در آيات و روايات
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين سعيدي
تاريخ پخش: 18-10-98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
گرد و خاکي کردي و بنشين که طوفان را ببيني *** وقت آن شد قدرت خون شهيدان را ببيني
ميرود تابوت روي دست مردم چشم وا کن *** تا که با چشم خودت فرش سليمان را ببيني
پاشو از پاي قمارت روي دور باخت هستي *** پاشو بايد آخرين اخبار تهران را ببيني
گوش کن اين بار حرف از مرگ شيطان بزرگ است *** رو به خود آيينهاي بگذار، شيطان را ببيني
خواب را حرام خود کن از امشب که بايد *** باز هم کابوس موشکهاي ايران را ببيني
خواب را ديگر حرام خود کن از امشب که بايد *** باز هم کابوس موشکهاي ايران را ببيني
رازها در ذکر بسم الله الرحمن الرحيم است *** وعدهها داده خدا بايد که قرآن را ببيني
قول داديم انتقام سخت ميگيريم بنشين *** تا که فرق قوم کافر با مسلمان را ببيني
سلام ميکنم به همهي بينندههاي عزيز و نازنينمان، به ملت غيور ايران، سلام بر ديار کريمان، مردم کرمان که همچون نگيني حاج قاسم عزيز را در آغوش گرفتند. مزاري که از اين پس زيارتگه رندان جهان خواهد شد. سلام بر حاج قاسم سليماني، سلام بر شهيد تهراني مقدم که ثمرهي خونشان سيلي ديشب ما به نيروهاي آمريکايي بود و همه منتظر خواهيم بود تا پيروزي نهايي و انتقام سخت که به تعبير حضرت آقا در سخنراني امروز صبح، خروج آمريکاييها از منطقه خواهد بود. براي مردم ايران عاقبت بخيري و امنيت و آسايش را آرزو ميکنيم و همه منتظر خواهيم بود تا پيروزي نهايي و ظهور حضرت بقية الله الاعظم انشاءالله. حاج آقاي سعيدي سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي سعيدي: بسم الله الرحمن الرحيم، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفيق بندگي و عبادت خداوند را در همه احوال زندگي داشته باشيم. عرض تسليت دارم به مناسبت شهادت حضرت صديقه طاهره(س) و دعا ميکنم خداوند ما را از رهروان واقعي حضرتش قرار بده، انشاءالله قلبهاي ما نسبت به حضرات اهلبيت منعطف باشد و نور معرفت آنها به قلبهاي ما بتابد. شهادت حاج قاسم عزيز را تسليت ميگويم، کسي که با او فهميديم عزت يعني چه. يک تعابير و کلماتي شعر گونه در اذهان همه پيچيده شد. حادثهي امروز صبح، جريان سقوط هواپيما را تسليت ميگويم. خدا به بازماندگانش صبر عنايت کند.
شريعتي: اين روزها که بوي شهادت در سراسر کشور پهناور اسلامي ما پيچيده است و همه جا صحبت از فرهنگ شهادت است. فرهنگي که در مکتب حاج قاسم عزيز فراگير شد و هرکس با خودش فکر ميکند اين چه رازي است، امروز ميخواهيم در آينه آيات و روايات از شهيد و شهادت بشنويم با بيان زيباي حاج آقاي سعيدي و نازنين.
حاج آقاي سعيدي: بسم الله الرحمن الرحيم، «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَوْقَ كُلِ ذِي بِرٍّ بَرٌّ» (کافي/ج2/ص348) هر خيري و خوبي و نيکي يک بالاتري دارد. هرکس بگويد: خدا خيرت بدهد، يک چيزي بالاتر از آن هست. «حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» تا اينکه شخصي در راه خدا کشته شود. حتي يعني انتهاي غايت، ديگر بالاتر از اين برّي نيست. «فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ» وقتي در راه خدا کشته شد ديگر بالاتر از اين چيزي نيست. اگر خواستي براي کسي دعا کني ديگر آخر عاقبت بخيري است. اين شهادت است. اينکه بچههاي جبهه و جنگ براي همديگر دعا ميکردند انشاءالله شهيد شوي، اين آخرش است. يک تبريکي نسبت به شهادت داريم، تبريک به اين معني است که به بالاترين خير و جاي ممکن رسيدي که خدا براي کسي در نظر نميگيرد اما خيلي از بچههاي جنگ که ماندند و به مرگ طبيعي ميروند، خداوند رجعت را براي همين قرار داد که آنهايي که در راه خدا جهاد کردند و به شهادت نرسيدند، دوباره بيدار شوند و برگردند و در رکاب حضرت حجت بجنگند و به شهادت برسند. آنهايي که دلشان تنگ است و ميگويند: رفقا رفتند و ما مانديم، «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» (نساء/73) اين آرزوي الکي نيست و خواست از خداست. ميگويند: هر موقع ياد أباعبدالله و يارانش افتاديد اين مسأله را بگوييد. خدا دعاي اينطور آدمها را رد نميکند و زمان شهادتشان فرق ميکند.
امام صادق(ع) ميفرمايند: آنهايي که از دنيا رفتند در زمان ظهور حضرت حجت ميآيند، ملکين بالاي سرشان ميآيند که شما آدمهاي صالحي بوديد. الآن حجت خدا آمده است. دوست داريد برگرديد بلند شويد. برميگردند در رکاب حضرت شهيد ميشوند لذا آرزو به دل نميمانند. اگر در اين دنيا اين اتفاق افتاد خدا اين آرزو را براي شما نگه ميدارد و يک جايي به شما برميگرداند و کنار امام خود ميجنگيد و شهادت را قسمت شما ميکند. حضرت امام دارند که شهدا در قهقهه مستانهشان و در شادي حصولشان «عند ربهم يرزقون» هستند. «وَ لا تَحْسَبَنَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون» (آلعمران/169) يک آيه ديگر هم داريم اول سوره مبارکه بقره است. «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون» (بقره/3) آدمهاي با تقوا از رزقي که خدا به آنها ميدهد هواي ديگران را دارند. سردار عزيز و شهداي بزرگوار خدا اين را رزق شما قرار داده اما رسم رزق تنهاخوري نيست. ما هم يک سهمي ببريم. قرار شد وقتي آن طرف ميرويد دست شما بازتر باشد. هواي ما را هم داشته باشيد. اعتقاداتمان، مسائل شرعي، دين ما و انقلاب ما، از رزقي که خدا به شما داده هواي ما را داشته باشيد، خاصيت آدم باتقوا اين است. رزق شما آنجا بيشتر است و دست شما بازتر است.
شهادت سردار ذائقهها و آرزوها را تغيير داد و سطح گفتگو و بيان را تغيير داد. اگر از کسي ميپرسيدي: آرزوهايت چيست؟ زيباييهاي زندگي چيست؟ شايد يک چيزهاي ديگر ميگفت، يکباره ادبيات همه عوض شد، آرزوها را تغيير داد و افق ديد را تغيير داد. اولين باري که من عينک گذاشتم، وقتي نگاه کردم و شيشه را گذاشت ديدم دنيا يک طور ديگر است و همه چيز را شفاف ديدم. اين هم مثل عينک است، شهيد سليماني مثل عينک شد براي مردم و اعتقادات عوض شد. آن کسي که کور است، نميخواهد بيدار شود و ببيند. چشم بسته چه عينک داشته باشد و نداشته باشد، فرق ندارد. مثل أباعبدالله که عدهاي حضرت را ديدند و در مقابل حضرت ايستادند! قلبهايي که بايد تکان ميخورد خورد و اثري که خون اين شهيد داشت، فهميديم دست شهدا باز است و اين خون برکت دارد. اين قابليت وقتي هست کم کاريهاي ما، اي بابا ديگر درست شدني نيست، اين جامعه اينطور است... نه! اتفاقاً اين قابليت وجود دارد. کم کاري خودمان را تقصير ديگران نياندازيم. ادبيات سرد و نا اميد کننده، کم کاري خودم را تقصير جامعه نياندازم. مراسم خاکسپاري اين بزرگوار را ديديم. خاکسپاري نه، آنها به افلاک رفتند، ما خاکي هستم.
شريعتي: شهيد آويني ميگويد: دستي برآر و ما قبرستان نشينان عادات سخيف را از اين منجلاب نجات بده.
حاج آقاي سعيدي: روز به روز هم اثرش را ميبينيم. خاطرهاي نوشته بودند که حاج قاسم گفته بود: فاطميه امسال با سالهاي ديگر يک فرقي دارد. گفته بودند: چه فرقي؟ فرمود: من فاطميه سال بعد نيستم. خواستم بگويم: حاج قاسم فرق دارد ولي فرقش اين نيست، فاطميه امسال در همه هيأتها هستي. در آن يک هيأت خودت بودي، امسال همه جا هستي. چقدر قشنگ است که از حضرت زهرا روضه بخوانند و بعد از حاج قاسم هم بخوانند. اينها کم توفيقي نيست. بدان اگر هزار تکه شدي، تکههايت در هيأتها پخش شده و بدانيم آن کسي که با خدا معامله کرد، جواب معاملههايش اين است. در توان خدا هست. آنهايي که ميخواهند نور خدا را خاموش کنند، فکر ميکند با تجهيزاتش ميتوان نور خدا را خاموش کند. اگر تجهيزات نظامي پيشرفته داشتم نور خدا را خاموش ميکنم. «يد الله مغلولة» دست خودتان بسته است. ببين با ابزار خودت چگونه عمل ميکني. تصميم گرفتي موساي ما را بکشي، در دست خودت بايد پرورش پيدا کند موساي کليم الله. ميخواستي نور خدا را خاموش کني، به دست خودت دارد اين کار انجام ميشود.
يکبار حديثي خواندم که خدا ميخندد به گروهي که ميخواهند کسي را ذليل کنند و خدا ميخواهد او را عزيز کند. موقعي که خدا بخواهد کسي را ذليل کند و ديگران بخواهند عزيزش کنند، خنده خداست، اين همه خرج ميکنيد که مردم را سرد کنيد و از اين مسير دور کنيد، ما اگر ده برابر اين را خرج ميکرديم به کار شما نميرسيد. اين خون برکت دارد. امروز حضرت آقا فرمايشي داشتند که در شناخت دشمن اشتباه نکنيد. اين رموزي که براي ما مشخص کردند، دشمن که امروز استکبار است، آمريکا و اسرائيل است، از اينها خيري به ما نميرسد. اگر نگاهت به دشمن خير باشد، باختي. اين مجموعه حرفش شر است و رساند. از محسنات ملعون ترامپ اين است که ماهيت واقعي را خيلي رو بازي کرد و به ما نشان داد. اين مشخصات تفکر استکباري است. نميتواند ببيند جايي آرام است و بايد آنجا را به هم بزند. وجودش شر و آزار است. کاري به تاريخ هم ندارد، زمان فرعون هم همين بود، خاصيت استکبار همين است. «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» (شعرا/227) اين سين يعني به زودي اتفاق ميافتد. خيلي مسأله مهم است. يکي از کارهايي که در طول تاريخ کردند، خواستند اثر شهدا را محو کنند. در تاريخ چندين بار کربلاي معلي، مرقد مبارک سيدالشهداء شخم زده شد و آب انداختند. با خود شهادت کار تمام نميشود. کربلا در کربلا ميماند اگر زينب نبود، ميخواستند بماند آنجا! فرياد زدند و شعر خواندند: «لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحي نزل» بني هاشم با ملک و حکومت بازي کردند و خبري نبود. ولي حضرت زينب(س) قيام عاشورا را زنده نگه داشت. امروز تکليف ما روشن است. امروز بايد زنده نگه داريم. حواسمان باشد او را براي ما اشتباه تعريف نکنند. در روزهاي آينده شروع ميکنند در مورد ايشان و راه ايشان تشکيک وارد ميکنند. مراقب باشيد! اين حرف را خواهند زد و ما از آنها انتظار دوستي نداريم. به مرور زمان گاهي اين اتفاق ميافتد و وقتي بصيرت افزايي از طرف ما نباشد، طرف مقابل خرد خرد حرف ميزند. مثل موريانه مغزها را ميخورد. حضرت علي را لعن ميکردند، در نماز جمعهها به حضرت چه ميگفتند. قبر حضرت مخفي است. بدانيم اين جاها عوض ميشود. مردم در اثر تبيلغات علي را لعن ميکردند. نعوذ بالله!
سيصد سال سابقهي استعمار دارد و کار کرده است. از حيث تجربه، تجربه بالايي دارد. بارها دعاي پيامبر اکرم را عرض کرديم به فضل خدا نصرت الهي با ماست اما اگر کوتاهي کرديد، جنگ احد پيش ميآيد. در جنگ احد آمدند، کوتاهي کرديد و سراغ غنيمتها رفتيد و دشمن برگشت، تا آخر بايد بايستيد. خداوند نصرت ميکند کسي که ايستاد. مثل رزق است، کسي در خانه بنشيند و بگويد: خدايا رزق مرا پايين بريز. به امام صادق عرض کرد: آقا دعا کنيد رزق من زياد شود. فرمود: دعا نميکنم. در مورد بصيرت افزايي و حرف زدن و ساکت نبودن در اين مسأله تکليف داريم. هرکدام از ما نگاه کنيم سردار سليماني در اين موقعيت خودش، چطور عمل کرد؟ من در موقعيت خودم چطور عمل ميکنم؟ توجيه درست است بگويم: اميرالمؤمنين چه نمازي ميخواند و نماز من اصلاً قابل مقايسه نيست. من نماز نميخوانم! نماز فقط نماز علي، بله، بايد خودت را نزديک و شبيه کني. اگر سليماني در مسأله نظامي اينطور کرد من در مسير خودم چه تکليفي دارم؟ او در مسير خودش حلال و حرام را رعايت کرد، به کمال خودش نگاه کرد، من هم سليماني خودم باشم در کاسبي، در معلم بودن، در پدر و مادر بودن، درست باشم. مطالعه کنم بعد سر کلاس بروم. سليماني در بين نظاميان ميدرخشد چرا؟ چون در موقعيت خودش سنگ تمام گذاشت و رمز کار اين است و تا آخر پاي عقيده خود ايستاد. يکجا مرزها را به او دادند، به من کلاس درس دادند، يک فرزند دادند، تو در موقعيت خودت کامل هستي؟ خدا از هرکس به اندازه ظرف او ميخواهد. خدا به من يک ظرف نيم ليتري داده، پر کردم و آوردم. به ديگري يک ظرف ده ليتري دادند، چهار ليتر درونش ريخته است. آن کسي که پر کرد و تمام وسعي که خدا برايش قرار داده بود را تقديم کرد، برنده است.
يکوقت به طلبهها ميگويم: خدا ذهني به شما داده و ميتوانيد درس را متوجه شويد. الآن درس ميخواني و پدر و مادر تأمينت ميکنند. وقت تلف کردن برايت معني ندارد. اگر درس نخواني به تکليفت عمل نکردي. نعمت جواني به من داده شده و اين را به همه تکليفها تسري بدهيم. فرهنگ شهيد را چطور پخش کنيم؟ شهيد اولين چيزي که دارد گذشتن از همه چيز است. اين گذشت مهم است. بخاطر خدا ميشود از همه چيز گذشت. رئيس کارخانهاي براي من تعريف کرد، ديدم فلانجا به ضرر من است و ديدم اگر مقداري از بار بماند يک روز بايد کرايه اضافهتري بزنم. ديدم نميشود هزينه زياد کنم، کتم را درآوردم و وسط کارگرها رفتم پياده کردم. اميرالمؤمنين ميفرمايد: ببينيد براي دنيايشان چه کار ميکنند؟ افراد براي دنيا اينطور کار ميکنند، ما براي آخرتمان اينطور کار ميکنيم يا نه؟ الآن من بايد لباس را بکنم و بگويم: يا علي مدد! تکليفم اينجا چيست. لذا اين بصريت يعني نگاه کن ببين چه اتفاقي دارد ميافتد و اگر تو نباشي چه اتفاقي ميافتد؟ اگر من در موقعيتي باشم که ببينم بي فايده هستم، خدا همينقدر به من امکانات داده يا نه ميتوانم دو تا کار اضافهتر انجام بدهم. ما خيلي از کارها را اشتباه گرفتيم. حال ندارم و حوصله ندارم و حالا ببينيم چه ميشود، کلماتي نيست که در مقابل خدا رفع تکليف ميکند. يک رساله بياوريد بگويند: اگر کسي حال و حوصله نداشت، تکليف از او ساقط است. يکوقت توانش نيست، اسم حال ندارم و حوصله ندارم را در توانم نيست بگذاريم، مگر ميشود خدا را با اسمها گول زد؟
گاهي اين هدف وسط زندگي روزمره گم ميشود. يکوقت طرف در ترافيک گم ميشود، جهتش را عوض ميکند، ميبيند هدف را گم کرد. ترافيک جزء اذيت کار بود. شهدا حرف نزدند و عمل کردند. سختيهاي رفتن در اين مسير زياد است. شهادت يک لحظه نيست. يک عملکرد است و تزکيه نفس دارد و به جايي ميرسد که آن لحظه پر کشيدن است. خدا قسمت همه بکند. اسم گذاري، فرهنگ شهادت را عرض کرديم. از حضرت أباعبدالله الحسين پرسيدند: چطور اسم بچههايت را علي ميگذاري؟ گفت: هرچه بچه داشتم اسمش را علي مي گذارم. اسم قاسم را بين بچهها شايع کنيد، به نيت قاسم سليماني اسمشان را قاسم ميگذاريم. يکوقت يکي از دوستان خواست طلبه شود، با من مشورت کرد که بشوم يا نه؟ گفتم: با من مشورت نکن با اسرائيل مشورت کن. چه ميگويد؟ در اسم گذاري هم همين مطرح است. چه کسي خوشحال ميشود با اسم گذاري قاسم؟ فرهنگ أباعبدالله فرهنگي است که ماند و خاموش نشد. مسير حاج قاسم سليماني با شخص از بين نميرود. يکوقت اينها آمدند در جنگ احد يک فريادي زدند در مقابل مسلمين وقتي پيروزي ظاهري اتفاق افتاد، داد زدند و گفتند: «نَحْنُ لَنَا الْعُزَّى وَ لَا عُزَّى لَكُمْ» ما عزي داريم. شکست شما اين بت پرستي ماست. پيامبر اکرم(ص) يک پاسخ زيبايي فرمودند: شعار بدهيد تا شعائر حفظ شود. «الله مولانا ولا مولي لکم» ما بدانيم مولا داريم و حضرت امام زمان(عج) دستشان بالاي سر اين مملکت است. نايب برحقشان حضرت آقا هستند و فکر نکنيد اتفاقي ميافتد. مگر در مورد أباعبدالله توانستيد غلطي کنيد؟ داغش امروز در شبهاي عمليات ما را براي جنگيدن آماده ميکند و هزار سال ديگر هم همين است.
حضرت آقا فرمود: در شناخت دشمن دقت کنيم و دچار خلل در عزم و اراده نشويد. استقام و هدفي که داريد. وقتي آدم در مسيري ميرود، ميگويد: ولش کن، خسته شديم. يکي را داشته باشي هي کنار دستت بگويد: خسته شديم آدم از پا ميافتد. امروز ايشان يک جنگ دوباره و استقامت دوباره را در ما زنده کرد.
شريعتي: اين مدت خيلي به خودم نهيب زدم که چه شد حاج قاسم، حاج قاسم شد؟ نکته اصلي خودسازي حاج قاسم بود. حضرت آقا از قول شهيدي اشاره کرد که اگر قرار است از سيم خاردار عبور کني اول بايد از سيم خاردار نفست بگذري. يا نکتهاي که جهان آرا به همرزمانش گفت: اگر شهر سقوط کرد، دوباره فتحش ميکنيم و مواظب باشيد ايمان شما سقوط کند. حاج قاسم فرمود: تا شهيد نشوي، شهيدت نميکنند! احساس ميکنم بايد شهيد شد و بايد در اين راه با هدف و عزم جدي گام برداشت. تسليت ميگويم به جمعي که در تشييع ديروز کرمان جان باختند، به خانوادههايشان تسليت ميگويم و آرزوي صبر ميکنم. حادثه تلخ سقوط هواپيما را تسليت ميگويم، چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات امروز را به شهداي ترور حاج قاسم سليمان و همرزمان شهيدشان و همينطور روح بلند اين عزيزاني که در فراقشان همه داغدار هستيم. امروز صفحه 280 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد.
«يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «111» وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ «112» وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ «113» فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالًا طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ «114» إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «115» وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ «116» مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «117» وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «118»
ترجمه آيات: روزى بيايد كه هركس تنها به جدال و دفاع از خويشتن بپردازد وبه هركس آنچه را انجام داده جزاى كامل داده مىشود و آنان مورد ظلم قرار نمىگيرند. و خداوند (براى شما) قريهاى را مثال مىزند كه امن و آرام بود، روزيش از هر سو فراوان مىرسيد، امّا (مردم آن قريه) نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند، پس خداوند به (سزاى) آنچه انجام مىدادند، پوشش فراگير گرسنگى و ترس را بر آنان چشانيد. البتّه پيامبرى از ميان خودشان به سراغشان آمد، امّا او را تكذيب كردند، پس ايشان را در حالى كه ستمكار بودند، عذاب فراگرفت. پس، از آن چيزهاى حلال و پاكيزهاى كه خداوند روزى شما كرده بخوريد، و اگر تنها او را مىپرستيد نعمت خدا را شكرگزاريد. جز اين نيست كه (خداوند) مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نام غير خدا (به هنگام ذبح) بر آن برده شده، بر شما حرام كرده است، پس هر كس (به خوردن اينها) ناچار شود، بدون آنكه (قصد) تجاوز و تعدى (به حكم خداوند) داشته باشد و يا (از نياز ضرورى) تجاوز كند، (مانعى براى خوردنش نيست) زيرا كه خداوند بخشنده مهربان است. وبا هر دروغى كه به زبانتان مىآيد نگوييد: اين حلال است وآن حرام، تا بر خدا دروغ بسته باشيد. زيرا كسانى كه بر خداوند دروغ مىبندند رستگار نمىشوند. (سرچشمهى همه افتراها رسيدن به دنيايى است كه) بهرهاى اندك است، در حالى كه براى آنان (در آخرت) عذابى دردناك است. و بر كسانىكه يهودى بودند آنچه را كه پيش از اين بر تو نقل كرديم حرام كرديم، (در سوره انعام كه قبل از نحل نازل شده، علاوه بر مردار و خون، چيزهاى ديگرى بخاطر گوشمالى يهوديان، حرام شده است.) و (لى ما با تحريم) ظلمى بر آنان نكرديم، وليكن (تحريم ما كيفر) ستمى بود كه آنان بر خويش رواداشته بودند.
شريعتي: سلام بر امام رئوف، امام رضا(ع)، حاج قاسم عزيز امروز به خاک سپرده شد و در واقع به دل همه مردم ايران سپرده شد. به قول فاضل نظري:
انگار که يک کوه سفر کرده از اين دشت *** آنقدر که خالي شده بعد از تو جهانم
جايش براي هميشه سبز و ماندگار خواهد بود. اشاره قرآني را بفرماييد و از شخصيت جناب فضه براي ما بگوييد.
حاج آقاي سعيدي: «إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ» آنهايي که افتراء به خدا ميبندند، فلاح و رستگاري براي آنها نيست. اسمش را قرآن متاع قليل ميفرمايد، يک متاع کمي، عاقبت چيست؟ عذاب اليم، اليمي که خدا ميگويد: دردناک است با چيزي که ما از درد فکر ميکنيم، فرق دارد. خداوند اهل اغراق نيست. منتظر عذاب اليم باشند. آن عذاب اليمي که به دست با کفايت حضرت حجت انشاءالله سايهي اينها از روي زمين برداشته شود را منتظر هستيم و منتظر باشند که بفهمند چه اتفاقي رخ خواهد داد.
السلام عليک ايتها الدصيقه الشهيده، حضرت زهرا(س) يک ويژگي خاصي دارند و در قلب اهلبيت يک ويژگي خاصي دارند، يعني حجت خدا بر آنها هستند و ميگويند: هر موقع کار ما گير ميکرد دعا به محضر حضرت مادر ميبرديم. در اين ايامي که ايام شهادت است کم نگذاريم در زنده نگه داشتن حضرت زهرا، اينها جاي تنفس ما در دنيا هستند. اگر دستي بخواهد روي ماشه برود قبلش بايد در سينه خورده باشد. دستهايمان را تربيت کنيم. چشمهايمان را تربيت کنيم. چشمي که براي حضرت أباعبدالله گريه کند بصيرت پيدا ميکند. در اين ايام در روضهها شرکت کنيم. براي خودمان خوب است. شعائر ديني را بايد زنده نگه داشت. فضه با قرآن صحبت ميکرد و روايات مختلفي هست که خدا چه عزتي به ايشان ميدهد. نوه ايشان در بيابان گير کرد و کارش به تشنگي کشيد، خدا را قسم داد و گفت: خدايا در اين بيابان گير کردم، من فرزند فرزند خادمه فاطمه زهرا هستم و خدا مشکلش را برطرف کرد و شتري برايش رسيد و او را از اين مهلکه نجات داد. رابطه با اين خانواده نياز به وصل شدن دارد. اينها بدهکار کسي نميمانند. حضرت زهرا(س) با فضه که خادمه ايشان بودند کار را تقسيم ميکردند. در قبرستان باب الصغير است من به زيارت ايشان رفتم. خيلي مظلومانه است، اينها توفيق نوکري پيدا کردند و آنها ميدانستند با خادمه خود چطور برخورد کنند. فضه در کربلا حضور داشت و چه ديد. اگر ياد کرديد از حضرت زهرا(س) بدانيد هم حضرت زينب همه اين مصائب را ديدند و فضه هم خادمي کرد. فضه يک روز ديد امام حسين(ع) را که صورت کف پاي مادر گذاشت و يکبار هم صورت خاکي أباعبدالله را ديد. انشاءالله خدا توفيق بدهد شعائر اين بزرگواران را زنده نگه داريم. کتاب «زندگاني حضرت فاطمه زهرا سلام الله» براي آقاي سيد جعفر شهيدي که انشاءالله راهگشا باشد. خدايا فرج آقا امام زمانمان را برسان و ما را از اعوان و انصار حضرت قرار بده.
شريعتي: در طريق عشق بازي امن و آسايش بلاست *** ريش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمي
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»