اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

98-10-11-حجت الاسلام والمسلمين سعيدي-آرامش در زندگي بر مبناي کتاب چهل حديث امام خميني(ره)- شرح حديث سي و هفتم

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آرامش در زندگي بر مبناي کتاب چهل حديث امام خميني(ره)- شرح حديث سي‌ و هفتم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين سعيدي
تاريخ پخش: 11-10-98
شريعتي:
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام مي‌کنم به همه‌ي بيننده‌هاي عزيز و نازنين‌مان، ميلاد با سعادت حضرت زينب کبري بر شما مبارک باشد. اين روز را به همه پرستاران عزيز تبريک مي‌گويم.
از اولش هم گفته بودي که سري از من *** ديدي که من حق داشتم، عاشق تري از من
دلبسته‌ات بودم منو دل بسته‌ام بودي *** اما رهايت کرد عشق ديگري از من
آتش شدي رفتي و گفتي عشق سوزان است *** باقي نماند کاش جز خاکستري از من
رفتي و جا مانده فقط مشت پري از تو *** رفتي و باقي مانده چشمان تري از من
فالله خير حافظ خواندم که برگردي *** برگشته‌اي با حال و روز بهتري از من
عاشق ترينم من کجا و حضرت زينب *** حق داشتي اينقدر راحت بگذري از من
سلام بر همه شهداي مدافع حرم و خانواده‌هاي صبورشان، همسران و خانواده‌هاي شهدا، انشاءالله نگاه حضرت نصيب ما شود. حاج آقاي سعيدي سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي سعيدي: بسم الله الرحمن الرحيم، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفيق بندگي و عبادت خداوند را در همه احوال زندگي داشته باشيم. اين روز خجسته را تبريک مي‌گويم و انشاءالله خداوند ما را از پيروان واقعي اهل‌بيت قرار بدهد.
شريعتي: هفته گذشته در مورد امر به معروف و نهي از منکر صحبت کرديم و امروز هم ادامه بحث را خواهيم شنيد.
حاج آقاي سعيدي: يک مقدمه‌اي را از گذشته عرض کنم، آمر به معروف و ناهي از منکر بايد معروف و منکر را بشناسد و اگر مسأله‌ي شرعي است بلد باشد. در مورد هنر امر به معروف و نهي از منکر عرض کرديم. به تناسب هر فردي روش متفاوت است. قبح منکر چقدر است، يک روش دارد. يکجا يکبار گفتن اثر دارد و يکجا سه بار گفتن اثر دارد. يکوقت من دوستم و نفر سوم با هم بگوييم اثر دارد، يکوقت تنها گفته شود اثر دارد، اينها هنر است و ياد گرفتن روش انتقال اين معروف و منکر به فرد است. اقل آن انکار قلبي بود که قلباً اين کار را تأييد نکني. رضايت به فعل اين قوم نداشته باشد. اصلي‌ترين انگيزه براي نهي از منکر اين است که نمي‌خواهم اين گناه اتفاق بيافتد و به اين مسأله راضي نيستم.
«قِوَامُ‏ الشَّرِيعَةِ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ» پايه اصلي و قوام پيدا کردن شريعت و دين ما به امر به معروف و نهي از منکر است. أباعبدالله در جريان کربلا مي‌فرمايند: اگر من آمدم براي اينکه معروف‌ها را به شما معرفي کنم و از منکر نهي کنم. يعني در موقعيتي که معروف و منکر را طور ديگري به شما نمايش دادند، بي ارزشي جاي ارزش آمده و ارزش جاي بي ارزشي آمده است. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: روزگار مرا پايين آورد. مردم نگاهشان به اميرالمؤمنين چيست؟ انسان کامل را مي‌بينند و انتخابشان چطور است! پس يکي از اصلي‌ترين مواردي که در امر به معروف و نهي از منکر داريم اين است که معروف و منکر را روشن کنيد. خيلي از جاها مردم تابع هستند، افراد تابع هستند و معروف و منکر را نمي‌شناسند. خوب و بد را نمي‌دانند، و الا دنبالش نمي‌روند. اگر من بدانم اين چيز خوب است، اين گل خوشبو است و نسبت به آن تمايل دارم. اگر آمر به معروف و ناهي از منکر يک عطري را روي مزبله ريخت، ديگر شامه من درست تشخيص نمي‌دهد. آنوقت هادي مي‌خواهد، هدايتگر مي‌خواهد. يعني نفسانيات آدم را شيرين حس مي‌کند، اما قرآن مي‌گويد: اين شيرين نيست، حواست باشد. «أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ‏ أَخِيهِ‏ مَيْتاً» (حجرات/12) آيا دوست داري اينطور باشد؟ «فَكَرِهْتُمُوهُ» شما بدتان مي‌آيد، اين کراهت و بد آمدن تابع اين است که هيچوقت نمي‌خواهيد انجام بدهيد. پس خيلي از مواقع همين روشنگري نسبت به معروف و منکر، معلمي که سر کلاس مي‌آيد يکوقت مي‌گويد: بچه‌ها درس بخوانيد. يکوقت عاقبت درس خواندن و نخواندن را براي شما تبيين مي‌کند. بچه‌ها مي‌خواهم دو ساعت ديگر امتحان بگيرم، اين فصل‌هاي مهم است. لازم نيست بگويد: درس بخوانيد، وقتي امتحان هست زنگ‌هاي تفريح دست بچه‌ها کتاب است. اما عامل حرکتي براي فهم عاقبت است. اگر معروف و منکر اينطور بيان شد، لذا حضرات اهل‌بيت اثرات اعمال ما در آخرت را بيان مي‌کند. ربا چه اثراتي دارد؟ مبارزه و جنگ با خداست. اگر عاقبت اينها را دانستيم ديگر لازم نيست بگويد ربا نخور، ربا نمي‌خورد. اما شيطان هميشه کار «زَيَّنَ‏ لَهُمُ‏ الشَّيْطانُ» را دارد. اگر من در انتخاب درست و غلط به هواي نفسم جلو رفتم، انتخاب غلطي را دارم چون کار نفس امر به سوء کردن است. يعني لجبازي با نفس، هميشه درست است، حضرت ابراهيم(ع) شيطان گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحيم، گفت: نمي‌گويم، چون تو مي‌گويي نمي‌گويم. مي‌خواهم داغ يکبار اطاعت نکردن را به دلت بگذارم.
اميرالمؤمنين در جنگ صفين فرمود: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ تَبَارَكَ‏ وَ تَعَالَى‏ لَمْ‏ يَرْضَ مِنْ أَوْلِيَائِهِ أَنْ يُعْصَى فِي الْأَرْضِ وَ هُمْ سُكُوتٌ مُذْعِنُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَا يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» خدا از اولياي خودش راضي نمي‌شود اگر عصيان در زمين رخ بدهد، گناه رخ بدهد و خاموش باشند. چيزي نگويند. خداوند اين را دوست ندارد که اولياي خدا در مقابل امر به معروف و نهي از منکر ساکت باشند. امام صادق(ع) مي‌فرمايد در مورد گروهي که نه در مجالس گناه شرکت مي‌کردند، نه در بين افراد گناهکار حاضر مي‌شدند، قرآن در مورد اينها مي‌فرمايد: اينها ملعون هستند. «كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ» (مائده/79) امام صادق مي‌فرمايد: «أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا يَدْخُلُونَ‏ مَدَاخِلَهُمْ‏» جايي که اين اهل گناه مي‌رفتند اينها نمي‌رفتند. «وَ لَا يَجْلِسُونَ مَجَالِسَهُمْ» جايي که اينها مي‌نشستند، اينها حضور داشتند. «وَ لَكِنْ كَانُوا إِذَا لَقُوهُمْ ضَحِكُوا» وقتي با اينها مي‌رفتند، مي‌خنديدند. با گشاده رويي با گناهکار برخورد مي‌کردند. «فِي وُجُوهِهِمْ وَ أَنِسُوا بِهِمْ» با آنها همدم بودند، با اهل گناه گرم مي‌گرفتند اما در باب گناه نه، همين مسأله تشويق آنهاست. اميرالمؤمنين مي‌فرمايند: پيامبر اکرم(ص)، ما را امر مي‌کردند. «أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ نَلْقَى‏ أَهْلَ‏ الْمَعَاصِي‏ بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ» اهل معصيت را با وجوهي که من نسبت به آن کراهت دارم. گناهت مورد تأييد من نيست. وجهي که در هم کشيده است. تأييد گناهش را از من نگيرد، باعث تجري مي‌شود و دوباره جرأت پيدا مي‌کند به ادامه کار و محيط امن براي گناهش پيدا مي‌کند. يکي از مسائلي که امر به معروف و نهي از منکر دارد، امنيت و رفاه را از گناهکار مي‌گيرد. تعداد دوربين‌هايي که يکجا هست امنيت را از دزد مي‌گيرد. گناهکار در جامعه اسلامي امنيت نداشته باشد همينطور که سارق در جامعه امنيت ندارد.
شريعتي: اگر يک کار منکري اتفاق مي‌افتد، اگر در فضاي مجازي پخش مي‌شود اگر مردم سراغش نروند و استقبال نکنند، جرأت اشاعه کردن را پيدا نمي‌کنند.
حاج آقاي سعيدي: اشاعه فحشاء سنت و پايه گذاري عمل خطاست که اثرش اين است. اگر يک نفر اشاعه فحشاء کرد و يک مسأله‌اي را آسان جلوه داد. نفر دومي که به واسطه اين جلوه‌گري اين عمل را انجام داد، گناهش بر عهده اولي هم هست. باعث و سبب ساز گناه چه کسي بود. لذا شيطان رجيم در همه گناه‌ها شريک هست اما خود گناهکارها هم چوب مي‌خورند. يعني رضايت دارم، خواستن، يعني از اين مطلب نهي از منکر نيامد و نخواستم نهي از منکر، گاهي سکوت من تأييد است. در اسم گذاري فرزند، مي‌گويند: آقاي فلاني اسم فرزندش را علي گذاشته، فاطمه گذاشته است. اسم را رواج مي‌دهند. اگر من طلبه روحاني يک اسم ديگر بگذارم، اسم غير مذهبي بگذارم ديده مي‌شود. چه اتفاقي مي‌افتد که امر به معروف و نهي از منکر ترک مي‌شود؟ يکي ترس از به خطر افتادن منافع دنيوي است. من مي‌ترسم در دنياي من اتفاقي بيافتد. از اميرالمؤمنين(ع) هست که فرمودند: صبر کن، «اصبر على ما أصابك من‏ المشقة و الأذى في الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر» صبر که به پيغمبر امر مي‌شود، خداوند به پيغمبر مي‌گويد: صبر کن! مشقت و اذيتي که در امر به معروف و نهي از منکر ايجاد مي‌شود، مسأله‌اي که مي‌خواهند آبروي آدم را ببرند. همه هزينه‌ها را دارد اما مگر دين بي هزينه داريم؟ مگر امام حسين هزينه نکرد؟ هرچه داشت در راه خدا داد. اگر محرم مي‌شود و يا حسين مي‌گوييم به اين معني که الگوي ماست. اگر گفت: هيهات من الذله، يعني من ذلتش را نمي‌پذيرم. اگر گفت براي امر به معروف و نهي از منکر يعني من مقيد هستم به چيزي که فرموديد و من هم قيام مي‌کنم به اندازه خودم.
حضرات اهل‌بيت مي‌فرمايند: گاهي جهل و ناداني نسبت به معروف و منکر است و گاهي نسبت به روش انتقالش است. يعني مي‌دانم معروف و منکر چيست اما طريقه انتقالش را نمي‌دانم.يکوقت يک بنده خدايي پيش من آمد و گفت: من تا چند سال پيش سيگار مي‌کشيدم اما ديگر کنار گذاشتم، يکبار مادربزرگم فهميد و آمد مرا بغل کرد و گفت: محمد جان تو را به خدا ديگر سيگار نکش! اين کلمه تو را به خدا سيگار نکش يک جمله است و هرکس مي‌تواند به کسي بگويد. ولي اين محبت مادربزرگ که با اخلاص و از ته قلب گفت، اثر گذار بود. روش شناسي خيلي مهم است. هنر در زمان، بدانم اين حالش منقلب است و حال مريضي دارد. فلاني يادت نرود، اين خدا همان خدايي است که به تو قدرت داد.الآن موقعش است. موقعيت را شناختن، بدانيم چه زماني، به چه کسي، چطور بگوييم. يکوقت‌هايي آدم ياد مي‌گيرد از کسي که از اين داستان‌ها مي‌شنود، چطور عملکرد داشتند و نسبت به ظالم چطور بودند. کما اينکه پيامبر رحمت، هم در جنگ‌ها هستند و هم در بين مردم چطور با رأفت هستند. گاهي حضرت علي تند است و گاهي در کمال عطوفت است. باز از مواردي که حضرات اهل‌بيت فرمودند، يک خطايي داريم در دانستن امر به معروف و نهي از منکر، فکر مي‌کنيم بي تأثير است. در گفتن اثري هست که در نگفتن نيست. گاهي اندازه‌ها کم و زياد مي‌شود. گفتن امروزم ده درصدي است، فردا بيست درصد است. مجموعه‌اش اين مطلب را به ما مي‌رساند. گفتن فقط تأثير در طرف مقابل نيست، حضرات اهل‌بيت مي‌گويند: همين که شما امر به معروف و نهي از منکر مي‌کنيد در دل خودتان هم اثر مي‌گذارد، وقتي من به ديگري کمک مي‌کنم بيشترين سود را خودم مي‌برم، بيشترين قربي که نسبت به خدا ايجاد مي‌شود عايد خودم مي‌شود. پولي که به ديگري مي‌رسد در مقابل اينکه به من مي‌رسد چيزي نيست.
اگر ديديد «وَ إِذَا رَأَى الْمُنْكَرَ وَ لَمْ‏ يُنْكِرْهُ‏ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ» مي‌توانست نهي از منکر کند و نکرد، برايش مقدور بود «فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ» کسي که مي‌تواند نهي از منکر کند و نکند، دوست دارد معصيت خدا شود. يعني عين کسي است که محبت دارد معصيت خدا انجام شود. «اخْتِيَاراً وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ فَقَدْ بَارَزَ اللَّهَ بِالْعَدَاوَةِ» و خدا را به مبارزه طلبيدي. حواسمان باشد با بهانه‌هايي ترک امر به معروف نشود. معرفتي که نسبت به خدا داريم باعث مي‌شود از گناه بدمان بيايد. يکي از علل ترک امر به معروف و نهي از منکر اين است که نمي‌دانيم باشد چه مي‌شود و نباشد چه مي‌شود؟ دارو را مي‌دهند و مي‌گويند: اگر يک روز نخوري، مي‌ميري. امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ‏ الْأَنْبِيَاءِ» مسير انبياء الهي است. «وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ» اهل صلاح و فلاح و رستگاري از اين روش مي‌روند. «فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ» واجبي است که باقي واجب‌ها با اين سر و پا مي‌شوند. بقيه فرائضي که اسم برديم به واسطه اين فريضه اقامه مي‌شوند. «وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ» کسب و کارها حلال مي‌شود. اگر براي کسي که حرام کاسبي مي‌کند اشکال ايجاد کرديم، طرف نمي‌گويد: تا دروغ نگويي نمي‌شود معامله کرد. بايد بستر را بست.
بنده خدايي مي‌گفت: يک شاگردي را در مغازه آوردم. از زندان آزاد شده بود. همه گفتند: براي چه او را با اين سابقه به مغازه آوردي؟ گفتم: اينقدر مغازه‌ام حساب و کتاب دارد و بستر محکم است که اجازه ورود خطا ندارد. نمي‌تواند خطا کند. يکي از راه‌هاي نهي از منکر اين است که منکر آزادانه در اختيار ديگران نباشد. روش‌هاي خطا به آساني در مقابل بچه‌هاي ما و آنهايي که مي‌خواهيم تربيت کنيم، قرار نگيرد. اگر بخواهي امتحان بگيري بچه‌ها را کنار هم بچسباني بستر نگاه کردن و تحريک پذيري و اينکه بخواهد نگاه کند زياد مي شود. يک فاصله قرار مي‌دهي. مي‌نشيند درس مي‌خواند چون مي‌داند فردا نمي‌شود تقلب کرد. يک اثر خوبي در درس خواندن دارد، ولي اگر بداند مي‌تواند تقلب کند، انگيزه‌اي براي درس خواندن ندارد. عمل صالح بايد انگيزه درستش و به نتيجه رسيدنش بين مردم ايجاد شود. امور مسلمين سامان مي‌پذيرد به وسيله امر به معروف و نهي از منکر، حضرت مي‌فرمايد: اولاً حواستان به اهلتان باشد. تقدم امر به معروف و نهي از منکر، امام صادق(ع) فرمود: خودتان و اهلتان را از آتش دور کنيد. ابو بصير پرسيد: اين اهلي که شما مي‌فرماييد چيست که در آيه آمده است؟ «تَأْمُرُهُمْ بِمَا أَمَرَهُمُ‏ اللَّهُ» امرشان کن به واسطه آنچه خدا امرشان مي‌کند. من اينقدر به پسرم مي‌گويم: نماز بخوان، نمي‌خواند. ديگر نگويم، چه کنم؟ امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «وَ تَنْهَاهُمْ عَمَّا نَهَاهُمُ اللَّهُ عَنْهُ» نهي کن از چيزي که خدا نهي کرده است. «فَإِنْ أَطَاعُوكَ كُنْتَ قَدْ وَقَيْتَهُمْ» اگر اطاعت کردند و گفتند: چشم، نسبت به امر به معروف و نهي از منکر منعطف بودند، تو آنها را از آتش حفظ کردي. «وَ إِنْ عَصَوْكَ» اگر عصيان کردند و حرفت را گوش ندادند، «فَكُنْتَ قَدْ قَضَيْتَ مَا عَلَيْك‏» تو آنچه خدا از تو خواسته را انجام دادي. پس باز هم طبق قرآن عمل کردي، عمل به تکليف هم خستگي ندارد. شيطان وقتي در امر به معروف و نهي از منکر سراغ آدم بيايد، يک طوري مي‌آيد، در طريق امر به معروف و نهي از منکر مي‌گويد: ول کن، اينقدر گفتيم چه فايده‌اي داشت؟ کار بيخود کردن است.
شريعتي: يکي از چيزهايي که ما را در امر به معروف و نه از منکر دلسرد مي‌کند نحوه تعامل و پاسخ طرف مقابل ماست، وقتي چيزي مي‌گوييم نوع نگاه آن به امر به معروف و نهي از منکر باعث مي‌شود جا بخوري، کم بياوري.
حاج آقاي سعيدي: آن کم نياوردن مدلول اين است که من دلم برايش بسوزد. ممکن است آن لحظه کلمه بد و خسيس يک تأثيري در من بياورد اما روي دلسوزي من تأثير نمي‌گذارد. هرچه آدم محبت خودش را به بندگان خدا بيشتر کند، خدايا من دلم نمي‌آيد بنده تو در آتش بسوزد. براي همين امر به معروف و نهي از منکر را آورده چون دوست دارد بنده‌ها به مسير درست راهنمايي شوند. عنصر دلسوزي بار مسأله را سبک مي‌کند. در لحظه دارد از شخصيتش دفاع مي‌کند. يکي از هنرهاي ما که باعث مي‌شود عمل و گويش طرف تغيير کند، اينکه به شخص طرف چيزي نگوييد و به فعلش برگردانيد. «يا ايها الذين آمنوا» اي بندگاني که ايمان آورديد «لا تقولوا، لا تفعلوا» شما که مسلمان هستيد، شيعه اميرالمؤمنين هستيد، اين کار را انجام ندهيد! ما همه سر سفره خدا هستيم، وقتي آن لحظه اين طرف اين پاسخ را مي‌دهد دارد از شخصيتش دفاع مي‌کند. مطمئن باشيد يک مقدار از اين حالت که بيافتد، از حالت دفاعي بيرون مي‌رود و حالت پذيرش پيش مي‌آيد. کاري که باعث مي‌شود در حالت دفاعي خودش بماند و محکم شود، مراء است. اجازه نداريم در امر به معروف و نهي از منکر بگو مگو کنيم طوري که طرف در اين موضع بيافتد که بايد تمام قد دفاع کنم حتي اگر خطا باشد وگرنه زمين مي‌خورم. بگو و رد شو.
از عوامل ترک امر به معروف و نهي از منکر مي‌گويند: گاهي فکر مي‌کنيم يکوقت دفع رزقي از ما مي‌شود، اينجا اگر اين را بگويم کاسبي من خراب مي‌شود. رسول الله(ص) مي‌فرمايد: «ان الامر بالمعروف و النهي عن المنکر لا يدفع رزقاً» هيچ رزقي را از شما دفع نمي‌کند، اگر سراغ امر به معروف و نهي از منکر رفتيد، يک قران از مال شما کم نمي‌شود و هيچ اجلي و سر رسيد سختي را براي شما نزديک نمي‌کند. عوامل ترسي که شيطان جلوي چشم شما مي‌آورد را اهميت ندهيد. اگر امر به معروف و نهي از منکر نکرديد، تبعيت خير از اهل‌بيت نداشتيد، خدا مسلط مي‌کند بر اين آدم‌ها، آدم‌هاي قدرتمند را، وقتي امر به معروف و نهي از منکر نداشتيد اثرش اين است. «وَ إِذَا لَمْ يَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ يَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَتَّبِعُوا الْأَخْيَارَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَدْعُوا خِيَارُهُمْ‏ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ» حالا دعا مي‌کنيد، خوب‌ها هم دعا مي‌کنيد اما هيچ اثري ندارد. از عواملي که استجابت دعا را از بين مي‌برد. اين است که امر به معروف و نهي از منکر را ترک کنم.
حضرت فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ لَا يُعَذِّبُ‏ الْعَامَّةَ بِذَنْبِ الْخَاصَّةِ» خدا يک گروه عمومي از مردم را به گروه خاصي که خصوصي گناه مي‌کنند، عذاب نمي‌کند. «إِذَا عَمِلَتِ الْخَاصَّةُ بِالْمُنْكَرِ سِرّاً» وقتي آن گروه خاص يواشکي گناه مي‌کنند، کسي در جامعه نمي‌فهمد. «مِنْ غَيْرِ أَنْ تَعْلَمَ الْعَامَّةُ» عامه هم نمي‌دانند يک چنين گناهي انجام مي‌دهد. «فَإِذَا عَمِلَتِ الْخَاصَّةُ الْمُنْكَرَ جِهَاراً» وقتي آن گروه خاص دارند در عامه عمل منکري را انجام مي‌دهند، «فَلَمْ تُغَيِّرْ ذَلِكَ الْعَامَّةُ» عموم مردم نسبت به آنها تذکر ندادند، برعکس مي‌شود «اسْتَوْجَبَ الْفَرِيقَانِ الْعُقُوبَةَ مِنَ اللَّهِ» هردو فرقه عموم و خصوص مردم به عذاب گرفتار مي‌شوند. هرکدام به حسب خودش، يکي به واسطه گناهي که انجام مي‌دهد و جهل در آن گناه دارد و يکي به واسطه ترک امر به معروف و نهي از منکر.
شريعتي: نکات خوبي را شنيديم و انشاءالله همه اهل امر به معروف و نهي از منکر باشيم. انشاءالله زيارت حضرت زينب نصيب همه ما شود. امروز صفحه 273 قرآن کريم، آيات 55 تا 64 سوره مبارکه نحل را تلاوت خواهيم کرد. چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات امروز را به حضرت زينب(س) هديه کنيم.
«لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ «55» وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ «56» وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ «57» وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ «58» يَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «59» لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «60» وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ «61» وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى‏ لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ «62» تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «63» وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
ترجمه آيات: تا آنچه را (از نعمت وبرطرف كردن سختى‏ها) به آنان داده‏ايم (بخاطر شرك ورزى) ناسپاسى كنند، پس كامياب شويد كه به زودى خواهيد دانست (سزاى كفران و شرك شما چيست؟) و (مشركان) سهمى از آنچه را ما روزى آنان كرده‏ايم براى بت‏هايى قرار مى‏دهند كه هيچ نمى‏دانند. به خدا سوگند حتماً از آنچه افتراء مى‏بنديد بازخواست خواهيد شد. وبراى خداوند دختران را قرار مى‏دهند، در حالى كه او (از فرزند داشتن) منزّه است، ولى براى خودشان آنچه را (از پسران) كه علاقه دارند (قرار مى‏دهند.) و هرگاه يكى از آن مشركان به دختر دارشدن بشارت داده شود، صورتش از غصّه سياه مى‏شود، در حالى كه خشم خود را فرو مى‏برد. بخاطر بشارت تلخى كه به او داده شده، از ميان مردم متوارى مى‏شود (درمانده است كه) آيا اين دختر را همراه با ننگ و خفت نگاه دارد يا او را در خاك پنهان كند. بدانيد كه چه بد قضاوت مى‏كنند. براى كسانى‏كه به آخرت ايمان ندارند صفات زشت است، ولى براى خداوند صفاتِ برتر است و اوست خداوند عزيز و حكيم. و اگر خداوند مردم را بخاطر ستمشان مؤاخذه و عذاب كند، هيچ جنبنده‏اى را روى آن (زمين) باقى نمى‏گذارد وليكن (سنّت خداوند بر مهلت دادن است و) كيفر آنان را تا زمان معينى به تأخير مى‏اندازد، پس همينكه اجلشان فرا رسد نمى‏توانند نه ساعتى پس و نه ساعتى پيش افكنند. ومشركان، آنچه را براى خود نمى‏پسندند براى خدا قرار مى‏دهند و زبانشان به دروغ مى‏گويد كه نيكوتر براى آنان است. حقا كه آتش براى آنان است وآنان (به سوى آن) پيشگامانند. به خدا سوگند كه همانا ما به سوى امّت‏هاى پيش از تو (نيز) پيامبرانى فرستاديم، پس شيطان كارهاى (ناپسند) ايشان را برايشان زيبا جلوه داد، پس (آن شيطان) امروز نيز سرپرست آنهاست و براى آنان عذاب دردناكى است. وما كتاب (آسمانى قرآن) را بر تو فرو نفرستاديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كرده‏اند براى آنان روشن بيان كنى و (اين كتاب) براى گروهى كه ايمان مى‏آورند مايه‏ى هدايت و رحمت است.
شريعتي: از ميان تمام سالنامه‌هاي قمري و ميلادي، تقويم دل من و اين سرزمين تا ابد شمسي است وقتي نام تو خورشيد است. اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي سعيدي: «لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» نمک خورديم نمکدان نشکنيم، قدر ندانستن نعمت‌هاي خدا براي بي معرفتي ماست. نعمت‌هاي خدا را قدر بدانيم، چشم و گوش را چه کسي قرار داده، آنوقت کفران نعمت اتفاق نمي‌افتد. به زودي آدم‌ها مي‌فهمند چه اتفاقي افتاده است. خوش به حال کسي که در اين دنيا و موقعيت فهميد و منتظر فهماندن روز قيامت نشد.
متني از کتاب کمال سيد دارم، در کتابشان به نام «زني به نام زينب سلام الله عليها» در قسمتي از کتاب مي‌گويد: زني به نام زينب(س) که در سينه‌اش قلب علي(ع) مي‌تپد و در چشمانش فروز زندگي حسين(ع) موج مي‌زند، به کاخ يزيد وارد شد با گام‌هايي استوار در برابر اين همه صلابت و سترگي يزيد و ابن زياد از تخت‌هايشان فرو افتادند، يزيد در مقابل منطق سرخ زينب(س) مثل مگس کوچک و ناچيزي شده بود و شايد براي نخستين بود که باور کرد، حسين(ع) هنوز زنده است و هنوز در کربلا مي‌جنگد و نزديک است به دروازه‌هاي دمشق برسد. حضرت زينب(س) به عنوان عقيله بني هاشم نام برده شده است. عقيله در عرب مثل بزرگ خاندان ما هست، کسي که عاقل و صبور است، اينطور در مورد حضرت زينب کلمه عقيله معني مي‌دهد. گاهي علوم داشتني و گاهي دانستني است. علم حضرت زينب(س) داشتني بود. حضرت آيت الله حسن زاده آملي مي‌فرمايند: علوم داشتني است، يعني آموزشي نيست، عالمه غير معلمه، از جانب خدا علم آمده و علم پاک و منزه است و بر اثر علم عمل مي‌کند. انشاءالله خداوند توفيق بدهد راه ايشان را ادامه بدهيم.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»


ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها