اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

98-07-24-حجت الاسلام والمسلمين سعيدي-آرامش در زندگي بر مبناي کتاب چهل حديث امام خميني(ره)- شرح حديث سي و دوم

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: آرامش در زندگي بر مبناي کتاب چهل حديث امام خميني(ره)- شرح حديث سي‌ و دوم

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين سعيدي

تاريخ پخش: 24-07-98

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

پاي زخم آلود من طاقت بياور مي‌رسي *** صبح فردا محضر ارباب بي سر مي‌رسي

صبح فردا پا به پاي اشک بانوي دمشق *** با تني رنجور پابوس برادر مي‌رسي

اي دل بي‌تاب من آرامشت را حفظ کن *** شک نکن فردا به آن غوغاي محشر مي‌رسي

چشم گريانم صبوري کن که پيش از آفتاب *** روبروي صحن گلهاي معطر مي‌رسي

چشم در چشم هزار آئينه‌ي بيرق به دوش *** وقت ندبه در حرم‌هاي معطر مي‌رسي

يک قدم مانده به مقتل خواني سيد حکيم *** زير باران روضه‌ي پاک و منور مي‌رسي

پاي تاول ناک من ممنونم از همراهي ات *** ظهر فردا مرقد گلهاي پرپر مي‌رسي

رود رود گريه‌ و لبيک و بيرق‌هاي سرخ *** يک ستون مانده به آن درياي احمر مي‌رسي

کربلا وقت اذان ظهر روز اربعين *** لحظه‌ي ذکر مصيبت‌هاي خواهر مي‌رسي

صبح نزديک است، آري صبح موعود عزيز *** مطمئن هستم به آن روز مقدر مي‌رسي

«صلي الله عليک يا أباعبدالله» سلام به سيدالشهداء و همه عاشقاني که دلشان امروز کربلاست و اين روزها با حال و هواي کربلا زندگي مي‌کنند. انشاءالله زيارت کربلا نصيب شما شود. حاج آقاي سعيدي سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.

حاج آقاي سعيدي: بسم الله الرحمن الرحيم، بنده هم خدمت شما و همه بينندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفيق بندگي و عبادت خداوند را در همه احوال زندگي داشته باشيم. انشاءالله توفيق عرض ارادت و ادب نسبت به حضرات اهل‌بيت را تا آخر عمر براي همه ما مستدام قرار بدهد.

شريعتي: خيلي‌ها نمي‌توانند به اين زيارت بروند، امام صادق فرمود: از دور سه بار سلام کنيد و بگوييد: «صلي الله عليک يا أباعبدالله» گرمي همه آنهايي است که به هر دليل نمي‌توانند بروند. هفته گذشته بنا شد در مورد رزق و راه‌هاي وسعت رزق صحبت کنيم، چه کنيم که رزق‌هاي آسماني را به سمت خود جلب کنيم.

حاج آقاي سعيدي: حديثي را از حضرت امام بررسي کرديم و به بحث رزق رسيديم. آنجا امام صادق فرمودند: همانطور که اجل و مرگ انسان در پس انسان هست، رزق هم همينطور است و به اين مناسبت وارد مسأله رزق شديم. بحثمان را با کلام اميرالمؤمنين شروع کنيم. روايت هست که حضرت فرمود: آنجايي که لقمان به پسرش وعظ مي‌کرد، اين وعظ هم در قرآن و هم در روايات داريم. يکي از وعظ‌ها اين است که عبرت بگير، «كَانَ فِيمَا وَعَظَ بِهِ لُقْمَانُ ابْنَهُ أَنْ قَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ لِيَعْتَبِرْ مَنْ قَصُرَ يَقِينُهُ‏ وَ ضَعُفَتْ‏ نِيَّتُهُ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ» براي عبرت گرفتن کساني که يقينشان به خدا کم مي‌شود و به روزي رسان شک مي‌کنند، اينها مشکلي که پيدا مي‌کنند، خدا چطور برايشان رزق مي‌رساند، روي خدا حساب باز نمي‌کنند، اينطور عبرت بگيرند. حضرت مي‌فرمايد: نگاه کن ببين خدا رزقت را چطور داده است؟ آن موقعي که نه کسبي برايت بود، نه حيله به معني چاره، به معني چيزي که حساب و کتابي داشته باشي، حضرت مي‌گويد: نگاه کن خداوند تبارک و تعالي در سه جا به تو رزق مي‌دهد، «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَرْزُقُهُ فِي الْحَالِ الرَّابِعَةِ» يکي «أَمَّا أَوَّلُ ذَلِكَ فَإِنَّهُ كَانَ فِي رَحِمِ أُمِّهِ» در شکم مادرت بودي، مگر آن موقع کاسبي بلد بودي؟ حيله و چاره‌اي بلد بودي؟ آن موقع هنوز خداي رزاق بود و رزق تو را به بهترين وجه مي‌رساند. بخواهي و بفهمي که نياز داري. فقط نياز داشتي و حتي فهم نياز خودت را هم نداشتي. «يَرْزُقُهُ هُنَاكَ‏ فِي قَرارٍ مَكِينٍ‏ حَيْثُ لَا يُؤْذِيهِ حَرٌّ وَ لَا بَرْدٌ ثُمَّ أَخْرَجَهُ مِنْ ذَلِكَ وَ أَجْرَى لَهُ رِزْقاً مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ» شير مادر را برايت فراهم کرد. مگر تو خواستي، برنامه‌ريزي کردي؟ «مِنْ كَسْبِ أَبَوَيْهِ» پدر و مادرت نان برايت آوردند و اين وسيله رزق تو شد. آنجا که خودت متوجه نبودي و سر سفره نشسته بودي. چطور با ميل و رغبت دنبالت کردند. اينها را همان خدايي قرار داد که امروز متکفل رزقت است. «حَتَّى إِذَا كَبِرَ وَ عَقَلَ» تا جايي که بزرگ و عاقل شدي، اگر علامت عقل اين بود که آدم به خدا اعتماد کرد درست است اما اگر عاقل شدن و بزرگ شدن به اين معني که تازه اعتماد را از دست داد، خطاست. اينجا مشکل عقلي است. «وَ اكْتَسَبَ لِنَفْسِهِ ضَاقَ بِهِ أَمْرُهُ وَ ظَنَّ الظُّنُونَ بِرَبِّه» حالا دنبال کار خودت هستي و به مردم کاري نداري. حالا به خدا بدگمان شدي. مي‌گويي: نکند‏ فردا نرسد! خدايي که امروز رسانده فردا هم مي‌رساند. هرچه هم داشته باشي باز وقتي به خدا اعتماد نداري، نگران هستي. حالا اين را چطور نگه دارم؟ يکوقت از دستم نرود. اصل اين بحث، بحث آرامش در زندگي است که يکي از عوامل مهمي که شيطان مي‌تواند آرامش ما را از بين ببرد، مسأله دغدغه‌ي رزق است. اينکه من خدا را رزاق نبينم. ابزار بيروني را رزاق ببينم. اينها چون ناپايدار هستند دل من هم ناپايدار مي‌شود. پناه بر خدا!

«وَ جَحَدَ الْحُقُوقَ فِي مَالِهِ وَ قَتَّرَ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِيَالِهِ» حالا شروع مي‌کند به خودش و عيالش سخت گرفتن، چرا؟ «مَخَافَةَ إِقْتَارِ» از ترس تنگدستي، از اينکه فردا تنگدست نشود، امروز شروع به سخت گرفتن مي‌کند. «رِزْقٍ وَ سُوءِ يَقِينٍ بِالْخَلَفِ مِنَ اللَّهِ» يقينش به خدا محکم نيست. اضطراب‌ها براي اين است که مشکلش با خدا در رزاق بودن حل نشده است. خدايي که ديروز رزق داد، امروز هم رزق مي‌دهد. اما نگراني تو براي فردا، نگراني‌ات را به اندازه‌ي يک روز قرار بده نه به اندازه‌ي يکسال، اگر به اندازه‌ي امروزت بود و فردا هم نگران بودي به اندازه‌ي يکسال نگراني اضافه به خودت کردي، خيلي نگراني زيادي مي‌شود ولي اگر سال ديگر يا يکسال آينده عمرت به دنيا باشد، خدايي که امروز رزق تو را داد، فردا هم مي‌دهد، اگر نباشد چرا نگراني روزي که نيستي را مي‌خواهي بخوري؟ اين با تقدير و تدبير منافات ندارد. بايد حواس آدم باشد، نگران نباش و اضطراب نداشته باش. «إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً» (اسراء/30) خداوند به بعضي بسط رزق مي‌دهد و روزي را زياد مي‌کند و براي بعضي هم يک مقدار تنگ مي‌گيرد. منتهي هرکس را بخواهد. مشيعت الهي با مشيعت آدم‌ها فرق دارد. يکوقت مي‌گويم: من دلم مي‌خواهد اين کار را بکنم، مي‌گويند: دلم مي‌خواهد حرف نشد، بايد بگويي: منطقت چيست. ولي «من يشاء» خدا فرق مي‌کند. مشيعت خدا اين است يعني براساس حکمتش، مشيعت خدا عين حکمتش است. ما مي‌گوييم: دلم مي‌خواهد يک بار منفي دارد. خدا بار منفي نيست و «من يشاء» او همه حکيمانه است. خدا بنده‌هايش را مي‌شناسد.

حضرت آيت الله جوادي آملي فرمودند: آخر آيه‌ها را که نگاه مي‌کنيد، بگرديد در آيه اينها يک بياني است و علتي است براي خود آيه، در آيه بگرديد که کدام حکمت را خداوند بيان مي‌کند که اينجا اشاره به اين مطلب دارد. خدا بنده‌هايش را مي‌شناسد. «بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً» خدا مي‌داند بايد به چه کسي اضافه‌تر و به چه کسي کمتر بدهد. حتي جاهايي خدا ابتلاء مي‌آورد، يک جاهايي که خداوند مبتلاء مي‌کند کساني را که به خداوند اعتماد ندارند کساني که العياذ بالله در مسأله رزق يا در مسأله‌ي يقين بد برخورد مي‌کنند، مي‌گويد: خداوند مجازاتي مي‌کند، مجازات چيست؟ يکباره باب رزق را برايشان باز مي‌کند. مجازات خداوند اين است. طرف را نزد پزشک مي‌بري مي‌گويد: اين پرهيزها را انجام بده، اين داروها را بخور. يک جايي مي‌بري، يواش مي‌گويند: ايشان را خانه ببريد و بگذاريد راحت باشد. هرچه مي‌خواهد بخورد. يعني ديگر هيچ کاري نمي‌شود کرد! لذا از خدا خير بخواهيد و بگوييد: خدايا آنچه به خير و صلاح من است، آنچه تو از من صلاح مرا بهتر مي‌داني به من عطا کن.

از روايات ما يکي اينکه به خدا اعتماد کنيم. مسأله‌ي توکل و اعتماد به خدا يک مسأله‌اش رزق است. اما از ابزار استفاده کنيم. اشتباه ما اين است که به ابزار توکل مي‌کنيم. فکر مي‌کنيم اين واسطه‌ها دارند رزق ما را تأمين مي‌کنند. نه اين ابزار فقط وسيله رساندن رزق از جانب خداوند هستند و توکل اصلي نسبت به خود يا رزاق بايد باشد. خود خداوند بايد باشد و اين وسيله را اينطور نگاه نکنيم. گاهي خداوند براي امتحان، رزق‌ها را کم و زياد مي‌کند. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: گاهي رزق کثرت دارد، گاهي کم است اما حکمت و دليل دارد. خداوند به عدالت اين کار را مي‌کند. منتهي هرکس را بخواهد اراده مي‌کند يک ابتلائاتي مي‌آورد. يکي ابتلائش به کثرت است، ببيند نسبت به بقيه چه مي‌کند. به آدمي که فقير است مي‌گويند: کمک ما کن. مي‌گويد: خودم ندارم، هيچ مسئوليتي هم ندارد. نه مسئوليت تحقيق دارد، واقعاً نمي‌تواند کمک کند. يکوقت من پول ندارم، نه خمس دارم، نه وجوهات شرعي، اگر داشتم و ندادم چه؟ گناه است، مثل استطاعت در حج است. آقا من پولي ندارم و حج هم بر گردنم نيست. ولي وقتي آمد عام الحج، آن سالي که حج برايت واجب شد، آنوقت بايد بروي و لحظه لحظه‌اي که نمي‌روي، گناه مي‌کني. وقتي حج نرفتي يهود امت از دنيا مي‌روي، ولي آنکه فقير است نه. لذا خيلي از آرزوهاي اخروي براي بعد از مرگ اين اتفاق مي‌افتد که مي‌گويند: کاش نداشتيم، حالا که داشتيم و مسئوليت داشتيم و عمل نکرديم، حالا دست روي دست زدن و حسرت خوردن است.

حضرت علي(ع) مي‌فرمايند: «و اعلموا انّما اموالکم و اولادکم فتنه» حضرت اينجا ذيل همين آيه مي‌فرمايد: «أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ‏ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ» براي اينکه اختبار باشد، ببينيم کدام يک از شما خشمگين هستيد از رزق، يعني راضي به رضاي خدا نيست و کدام يک راضي به قسمتش هست. اما يک اسبابي داريم که رزق را فراوان مي‌کند، جلب رزق مي‌کند. يازده سبب هست که يکي بحث برّ است. دست به خير بودن و آدم خوبي بودن. خيلي وقت‌ها از بيرون مي‌بينيم فلاني خيلي آدم خوبي است، نماز و روزه، چطور رزقش اينقدر تنگ است؟ چطور در سختي است؟ يکوقت مي‌بينيد خوب ماندن او وابسته به همين رزق کم بودن است و تقدير رزقش است. يعني اگر اين مسأله از بين برود، خوب بودنش هم از بين مي‌رود و دائم از خدا مي‌خواهد که خدايا براي من رزق بخواه و رزق زياد براي تو مناسب نيست. دست به خير بودن، زيارت در رزق دارد. انشاءالله خدا به اندازه لياقتمان به ما رزق بدهد و انشاءالله لياقت را هم رزق ما قرار بدهد.

حسن الخلق؛ خوش اخلاقي، با اهل خانواده، دايره‌هاي حسن خلق اول بايد با خانواده باشد. با اطرافيانم چطور رفتار مي‌کنم. گاهي مي‌گويند: اين بيرون از خانه مي‌خندد ولي درون خانه بداخلاق است. حسن خلق خيلي کليد مهمي است. خوش اخلاقي هم رزق مادي و هم رزق معنوي را زياد مي‌کند. حال خوشي براي عبادت پيدا مي‌کنيم. پيغمبر اکرم(ص) همه اسلحه‌اي که خدا براي تبليغ به او داد، اين حسن خلقش بود، خلق عظيمش بود. انشاءالله خدا همه ما را در موقعيت‌هاي مختلف، مسأله‌ي خوش اخلاقي را براي ما بياورد. از روايت بعدي «التَّسَهُّلُ» آسان گرفتن، سخت نگيريد. يکوقت آدم حساب و کتابش دقيق است، اما وقتي مي‌خواهي ببخشي درست ببخش. موقعي که مي‌خواهي سخت نگيري، اينقدر از کارش کم گذاشته است، تذکر بده ولي در تنگنا قرار نده. خداوند تسهل را دوست دارد ولي سخت‌گيري فساد اخلاقي مي‌آورد. هرکدام اندازه و خط‌کش دارد. اگر مي‌تواني به کسي مهلت بده، مخصوصاً در بحث اجاره‌ها که خيلي در زندگي ما برکت مي‌آورد. برکت از اصل رزق مهمتر است. همانطور که دوست دارم خدا به من مهلت بدهد براي بازگشت، مهلت بدهم به کسي که مستأجر است. يکوقت طرف سوء استفاده مي‌کند و اين بحث ديگري است. مورد سوم بحث آسان‌گيري و سهل گيري است.

اطعام کردن؛ حواسمان باشد، ضيافت و مهماني. خوراندن به ديگران، اطعام رزق را جذب مي‌کند. يکوقتي که مي‌بينيد وضع مالي شما خوب نيست سفره‌اي بياندازيد و مهماني بدهيد. مهمان با خودش برکت مي‌آورد و بسياري از شرور و مشکلات را مي‌برند. هم جلب قلب و هم جلب روزي مي‌کند. اثراتي که صله رحم دارد را با خودش مي‌آورد. يکوقت مهماني مي‌دهيد و خانه شما مي‌آيند، يکوقت کسي را که موقعيت مناسبي ندارد را طوري به او مي‌رسانم ولي اين رساندن هم هنر مي‌خواهد. شخصيت طرف زير سؤال نرود. غير مستقيم باشد طوري که آبرو و عزتش حفظ شود. اميرالمؤمنين فرمود: «مُوَاسَاةُ الْأَخِ‏ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ» کمک رساني و دستگيري از ديگران، اين مشکل خودش است در دينمان نداريم. بايد يک جاهايي دست بگيري، حتي جايي که دستت نمي‌رسد، راضي به مشکل ديگري نباش. خدايا من هيچ کاري نمي‌توانم بکنم، هيچي از دستم برنمي‌آيد. خدايا مشکل اين آدم را حل کن. اگر قبول داريم دعا اثر دارد، اگر قبول داريم «ادعوني استجب لکم» پس همين دعاي من کار مي‌کند. در مرحله‌ي عملي چه کار مي‌کنيم؟ اگر به تو گفت: ندارم و مشکل دارم، تو گفتي: مشکل خودت است. اگر گفت: نمي‌توانم، گفتي مشکل خودت است. يکوقت يک جاهايي مشکل خودت مي‌شود و خدا مي‌گويد: بيا حلش کن! در روايت داريم خداوند با بنده‌هايش طوري رفتار مي‌کند که بنده‌ها با هم رفتار مي‌کنند. مگر ما مشکل اختصاصي داريم؟ نه، همه ما نسبت به ديگران مسئول هستيم. اگر حسش را از دست داديم، خودمان را بالاتر ديديم، خودمان را سوا ديديم، آنوقت از آدميت افتاديم. ديگر هيچي براي ما باقي نمي‌ماند. خودم مي‌شوم و خودخواهي‌هاي خودم، خودم را مالک همه چيز مي‌بينم. مشکلات ديگران به من ربطي ندارد، مي‌خواستي اين کار را نکني! اصلاً اشتباه کرد، الآن مسئوليت تو چيست؟ مثل اينکه در بيمارستان رئيس اورژانس ايستاده، نگاه مي‌کند مريض بدحالي را آوردند، مي‌خواست اين کار را نکند، نبايد اين کار را مي‌کرد!جاي اين حرف‌ها نيست. مسئوليت ما در دنيا شماتت ديگران نيست. يکوقت نصيحت است جاي خودش است، مسئول اورژانس وسط خونريزي طرف شروع به نصيحت کند. نه! بايد جايش باشد.

اميرالمؤمنين(ع) فرمود: رد امانت به اهلش؛ حواسمان باشد، يکوقت وقت برنامه ما امانت مردم است. مردم نشستند اينجا چيزي ياد بگيرند. ببينيم چه چيزي در اختيارشان قرار مي‌دهيم. اين حقوقي که من مي‌گيرم، اينجا نشستم، در اتاقم بسته باشد و جواب هيچکس را ندهم، بگويم: دارم کار مي‌کنم، يک مقدار شايد باورشان شود اما او را که نمي‌شود گول زد. اين امانتي که به دست شما دادند، اينجايي که نشستم و دارم حقوق مي‌گيرم. تک تک اين افراد از پولي که همه مسلمين مي‌دهند من ارتزاق مي‌کنم. اگر امانتداري نکنم به اينها مديون هستم. يکوقت معلم سر کلاس است، بچه‌هاي مردم دست شما امانت هستند. خوب درس ندادي، مطالعه نکردي. اين بچه‌ها امانت مردم بودند. قطره قطره‌اي که از بيت المال نصيب ما مي‌شود، امانت است. جسم و جان ما امانت الهي است. يک روزي از ما مي‌گيرند. خوش به سعادت کسي که دنيا را امانت ديد. خوش به سعادت مادر و پدر شهدا که بچه‌هاي خود را امانت الهي ديدند. يکي از مادران شهداء آمده بودند خبر بدهند، فرزند شما شهيد شده است. مي‌گفت: اينقدر اضطراب داشتيم چطور مقدمه بچينيم. ايشان مي‌گفت: مادرشان ما را دلداري مي‌داد، امانت خداست، خدا داده و خدا هم گرفته است. برعکس شد! به جاي دلداري دادن او ما را دلداري مي‌داد.

امام باقر(ع) فرمود: «عَلَيْكَ‏ بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِكَ بِظَهْرِ الْغَيْبِ فَإِنَّهُ يَهِيلُ الرِّزْقَ يَقُولُهَا ثَلَاثاً» براي برادران مؤمنت دعا کن، براي وسعت رزق پشت سرشان دعا کن. در موقعي که پشت سر ديگري است، وقت نماز شب که به چهل مؤمن دعا مي‌کني، وقتي که او نيست و خدا هست و شما هست، اگر به يادش بودي اين هنر است. پشت سرش دعا کن و برايش خير بخواه. خدايا وسعت رزق بده، خدايا کمکش کن، خدايا شيطان را از او دور کن. اين رزق ما را زياد مي‌کند. مورد هشتم اينکه پيامبر (ص) فرمود: ادامه و استدامت بر طهارت داشته باش. طهارت به معناي شرعي يعني با وضو باش، پاک باش. لباس نجس پوشيدن گناه ندارد و هميشه با وضو بودن واجب نيست. عوامل وسعت رزق را مي‌گوييم، خدا دوست دارد آدم مطهر را، کسي که تميز و پاک است، يکوقت مشکلاتي دارد، پرستار بيمارستان است و نمي‌تواند دائماً پاک باشد. تا مقداري که مقدور است. صبح بيدار مي‌شوي و صورتت را مي‌شويي. اين وضو را داشته باش. اين اثر دارد. چه کار کنم دائم الوضو باشم؟

يکوقت يکي از اساتيد ما گفت: تصميم بگيريد يک هفته با وضو باشيد بقيه‌اش را نه، تصميم گرفتيم يک هفته با وضو باشيم. يک هفته الآن شد 25 سال که با وضو هستيم. يکوقت‌هايي شيطان چيزهايي را جلوي چشم آدم بزرگ جلوه مي‌دهد. بندگي خدا اينقدر سخت نيست ولي از بيرون چشم آدم را مي‌ترساند، چند ثانيه طول مي‌کشد اما خدا آدم پاک را دوست دارد. يکي از چيزهايي که رزق آدم را زياد مي‌کند، با طهارت و با وضو بودن است. باز حضرت فرمودند، عبارت نهم از حضرت رسول(ص)، «وَ أَكْثِرُوا مِنَ‏ الصَّدَقَةِ تُرْزَقُوا» زياد صدقه بدهيد. صدقه رفع بلا مي‌کند. بعضي از مواقع اين کم بودن رزق ما يک بلاست که بر سر آدم مي‌آيد، سعي کنيم با صدقه رفع مانع و بلاء کنيم. صدقه را شيطان مي‌گويد: نکند خودت هم فقير شوي و رزقت را کم کند. بايد در دهان شيطان زد! حضرات اهل‌بيت تعهد آوردند که خدا اين رزق را برمي‌گرداند. آنچه در راه خدا دادي، خدا برمي‌گرداند. در روايت خمس مي‌فرمايد: خمس مالي نيست که از مال انسان خارج مي‌شود، چيزي است که خدا تعهد کرده بيشتر آن را برمي‌گرداند. چطور وقتي پول مي‌دهيم خوشحال هستيم که جنس را مي‌گيريم، اگر به خدا گفتي: خدايا به تو اطمينان دارم. دارم حق سائل و محرومي که خودت گفتي در مال من هست، مي‌دهم و مي‌دانم برمي‌گرداني. تکليف من است اما مي‌دانم که شيرينش برمي‌گردد اما اگر اين مال با مال من مخلوط شد، حاضر هستيم مال بندگان خدا با مال شما مخلوط شود؟ شما غذا مي‌خوري، يک مقداري از غذاي ديگران در غذايت بريزي و هم بزني. مال خدا را از مالمان خارج کنيم. شيطان همين‌جا در وجوهات شرعيه سراغ آدم مي‌آيد. مواظب باش که با حرف شيطان چطور برخورد مي‌کني.

کجاي قرآن خمس آمده است؟ خمس در قرآن آمده است. چه کسي گفته که همه احکام شرعي از قرآن هست؟ کتاب، سنت، عقل، اجماع، منابع شرعي ما، کجاي قرآن آمده نماز صبح دو رکعت است؟ اين عبارت درستي نيست! تمام اينها منابع ما هستند. براي شانه خالي کردن از تکاليف شرعي به اصل قرآن و اهل‌بيت تعرض نشود. «وَ الزَّكَاةُ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ» هم عنوان خاصي شرعي مي‌توانيم بگوييم، گندم و جو و خرما و کشمش و گاو و گوسفند که بر آنها زکات تعلق مي‌گيريد و اين خودش زيادت رزق مي‌آورد و گاهي زيادت رزق به رفع مانع رزق است. يعني آفت نمي‌زند. مشکل ايجاد نمي‌شود. گاهي زاد و ولدشان زياد مي‌شود و درآمدت زياد مي‌شود. گاهي اسباب زيادت رزق را داري و خدا رزق را مقدر مي‌کند. چون از آن طرف رزق معنوي به شما مي‌دهد. آنوقت نماز اول وقتت از تو گرفته مي‌شود.

شريعتي: آنچه مهم است اين است که وظيفه داريم تکليفمان را انجام بدهيم و تسليم باشيم.

حاج آقاي سعيدي: اميرالمؤمنين فرمود: «وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِي‏ رِزْقِهِ‏» حسن نيت داشتن، چه حسن نيت نسبت به خداوند و چه حسن نيت نسبت به بنده‌هاي خداوند، دلت بخواهد اينکه دارد جنس تو را از مغازه مي‌خرد، خيرش را ببيند. ته دلت نباشد که جنس را انداختيم رفت. واقعاً وقتي از شما مي‌پرسد: بخرم يا نه؟ نيتت خالص باشد. اينکه مي‌خواهم بفروشم خير اين هست يا نه؟

شريعتي: دعا کنيم «اللهم ارزقني رزقاً حلالاً طيباً واسعاً» انشاءالله بهترين رزق‌هاي مادي و معنوي نصيب دوستان ما شود. امروز صفحه‌ي 196 قرآن کريم آيات 5 تا 61 سوره مبارکه توبه را تلاوت خواهيم کرد.

«فَلا تُعْجِبْكَ‏ أَمْوالُهُمْ‏ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ «55» وَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ «56» لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغاراتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَيْهِ وَ هُمْ يَجْمَحُونَ «57» وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ «58» وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ «59» إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «60» وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»

ترجمه آيات: پس اموال و فرزندان منافقان تو را به شگفتى نيندازد. جز اين نيست كه خداوند مى‏خواهد به اين وسيله آنان را در زندگى دنيا عذاب كند و جانشان در حال كفر، خارج شود. منافقان به خدا قسم مى‏خورند كه همانا آنان از شمايند، در حالى كه (دروغ مى‏گويند و) از شما نيستند، بلكه آنان گروهى هستند كه (از شما) مى‏ترسند (يا ميان دل و زبان و عملشان جدايى است). اگر (منافقان) پناهگاه يا غارها يا گريزگاهى بيابند، البتّه شتابان به آن روى مى‏آورند. و بعضى از منافقان در صدقات (تقسيم زكات)، به تو عيب مى‏گيرند. پس اگر چيزى از آن (اموال) به آنان داده شود، راضى مى‏شوند (و تو را عادل مى‏شمارند)، ولى اگر چيزى به آنان داده نشود، به ناگاه آنان خشمگين مى‏شوند (و تو را به بى‏عدالتى متّهم مى‏كنند). اگر آنان به آنچه خدا و پيامبرش به آنان داده‏اند راضى مى‏شدند و مى‏گفتند: خداوند (و آنچه او صلاح بداند) براى ما بس است، خدا و پيامبرش به زودى از فضل خود به ما خواهند داد و ما تنها به پروردگار، راغب و اميدواريم، (اگر چنين مى‏گفتند، براى آنان بهتر بود). همانا صدقات (زكات)، براى نيازمندان ودرمانده‏گان وكارگزارانِ زكات وجلب دلها و آزادى بردگان واداى بدهى بدهكاران و (هزينه‏ى جهاد) در راه خدا وتأمين در راه مانده است، اين دستور، فرمانى است از جانب خدا و خداوند، دانا و حكيم است. برخى از منافقان، پيامبر را آزار مى‏دهند ومى‏گويند: او سراپا گوش است. (و به سخن هر كس گوش مى‏دهد.) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ايمان دارد و مؤمنان را تصديق مى‏كند و براى هر كس از شما كه ايمان آورد، مايه رحمت است و آنان كه رسول خدا را اذيّت وآزار مى‏دهند، عذابى دردناك دارند.

شريعتي: مطلع شديم يکي از مبلغين خوب و عزيز ما، حاج آقاي دانشمند والده‌ي گرانقدرشان را از دست دادند. برنامه سمت خدا، به ايشان تسليت مي‌گويد. انشاءالله روحشان مهمان سفره‌ي حضرت زهرا(س) باشد. اشاره قرآني را بفرماييد.

حاج آقاي سعيدي: «فَلا تُعْجِبْكَ‏ أَمْوالُهُمْ‏ وَ لا أَوْلادُهُمْ» اولادشان، اموالشان، اهل کفر بعضي مواقع زيادتشان چشمگير است. «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ» خدا اراده کرده، «لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» خدا مي‌خواهد با همين‌ها عذابشان کند. فکر نکنيم اينها لزوماً نعمت است. آيه‌ي 55 سوره توبه اطمينان و حالتي براي ما مي‌آورد و حالت تعجب و شگفت‌آور مال آنها در ذهن آدم اينطور اتفاق مي‌افتد. انشاءالله خدا همه ما را نسبت به آنچه داريم قانع قرار بدهد و وسعت رزق مادي و معنوي براي ما قرار بدهد.

در ابن ابي الحديد شرحي بر نهج‌البلاغه هست که از محمد بن ابي بکر اينطور نقل مي‌کند که ايشان با اينکه براي ولايت مصر فرستاده شده بسيار قوي بودند به مردم سفارش مي‌کردند چنانکه خلافي از حق از من ديديد، حتماً تذکر بدهيد. اين را به مردم مي‌گفتند. يک ولي که تراز است و اميرالمؤمنين (ع) در نهج‌البلاغه نقل کردند: «ولداً ناصحاً عاملاً کادحاً سيفاً قاطعاً» چطور اميرالمؤمنين در مورد او صحبت مي‌کند، ابن ابي الحديد مي‌گويد: اين آدم طوري است که به همه مي‌گويد: مرا نصيحت کنيد، اگر خلاف حق مي‌بينيد بگوييد. يک موقع ممکن است براي من چيزي پيش بيايد به نظرم بيايد حق با من است، جزء شرطة الخميس بودند، پنج نفري که نگهبان اميرالمؤمنين(ع) بودند، ياران هميشگي حضرت بودند و مسلح بودند و کنار حضرت بودند. اجراي حدود الهي داشتند، حفظ امنيت حضرت با آنها بود لذا توطئه‌اي که براي شهادت حضرت کشيد در موقعيتي بود که حضرت در نماز باشد، وگرنه دستيابي به حضرت علي(ع) امکان نداشت بخاطر حفاظتي که براي حفظ جان حضرت بود. اينها جزء حفاظت امنيت شبانه کوفه بودند. جلب نيروها براي جنگ و اينها کارشناس جنگي بودند. نيروهايي که به درد جنگ مي‌خوردند را آموزش مي‌دادند و آدم کارآيي بود و اينها چگونه بازوان اميرالمؤمنين را قطع کردند که حضرت خيلي غصه مي‌خورند وقتي محمد بن ابي بکر به شهادت مي‌رسد. انشاءالله خدا ما را از ياران اميرالمؤمنين قرار بدهد.

شريعتي: امروز صحبت از رزق شد و رزق خيلي‌ها زيارت اربعين است، اگر توفيقي باشد انشاءالله روز شنبه از کربلاي معلي در خدمت دوستان خواهيم بود. اگر توصيه‌اي هست بفرماييد.

حاج آقاي سعيدي: اين مسأله‌ي اربعين واقعاً محشر است، اين همه آدم به يک جهت و به يک قبله حرکت مي‌کنند. حسين مصباح الهدي و سفينة النجاة است. از همه قشري هستند، خبر مهمي است و همه دنيا در نظاره هستند. اين مسأله خار به چشم دشمنان است. انشاءالله خدا توفيق بدهد آنهايي که جا ماندند هم آرزوي رفتن در دلشان داشته باشند و در کاروان‌هايي که از سمت ميدان امام حسين به سمت حرم عبدالعظيم هم حرکت مي‌کنند، شرکت کنند.

شريعتي: ستون يک هزار و چهارصد يعني سلام آقا *** سلام اي تشنه لب اي بي کفن اي مانده بر صحرا

السلام عليک يا أبا عبدالله...

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها