اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

92-09-24-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي-خطبه امام حسين(ع) در منا

معرفی برنامه

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

-خطبه امام حسين(ع) در منا

92-09-24

ما شيعه ي توايم دل شادمان بده ويران شديم خانه ي آبادمان بده ،حاکم تويي حکومت دلها بدست توست شاهد تويي مشاهده را يادمان بده، ما دانه هاي باغ بهار آور توايم يک دم عنايتي کن و بربادمان بده ، شور ابوذر و دل سلمان مان ببخش ايمان مالک و غم مقدادمان بده، هر سو سقيفه اي است که بيداد مي کند تا کي سکوت جرأت فريادمان بده.

سوال – در مورد خطبه ي امام حسين(ع) در منا توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – حضرت امام حسين (ع)اين خطبه را در سال 58 هجري در منا خوانده است. يعني دو سال قبل از هلاکت معاويه. امام با دعوت خصوصي دويست نفر از اصحاب پيامبر و هشتصد نفر از تابعين را در زير خيمه اي جمع کردند و اين خطبه را براي آنها خواندند. در ضمن به کساني که در جلسه بودند، فرمودند که آنچه را که من مي گويم بشنويد و بنويسيد و وقتي به شهرهاي تان برگشتيد به افرادي که مورد اطمينان تان هستند برسانيد.

اين خطبه جواب اين پرسش است که چه اتفاقي افتاد که در سال 61 تقريبا همه امت اسلام در برابرولي خدا ايستادند؟ هيچ حادثه اي بدون مقدمه نيست. اين طور نبود که يک دفعه در سال 61 همه ي مردم در برابرسيدالشهدا بايستند و اين کار در عرض يک شب اتفاق افتاده باشد. براي اين حادثه پنجاه سال زمينه سازي کرده اند، پنجاه سال مسير خلاقت تغيير پيدا کرده و مردم باور کردند که خليفه ي رسول الله کسي است که مردم انتخاب کنند و لازم نيست که خدا و رسول او را انتخاب کرده باشند، لازم نيست که جانشين معصوم باشد و انسان خوبي باشد. لذا معاويه و يزيد جانشين رسول الله بحساب مي آمدند. و مردم بايد از آنها اطاعت مي کردند. و مخالفت با جانشين رسول الله حرام بود. وقتي اين فکر در مردم جا افتاد، درسال 61 مردم ديدند که خليفه يزيد است و حسين در برابر خليفه ي پيامبر قيام کرده است ،پس بايد با حسين جنگيد. اين فکر محصول پنجاه سال کار است. هيچ حادثه اي يک مرتبه بروز پيدا نمي کند. در تحليل حادثه ي عاشورا اين مطلب خيلي مهم است. امام حسين(ع) براي اينکه با اين طرز فکر مبارزه کنند ، در منا خطبه خواندند.

اين خطبه سه بخش دارد که حضرت در يک بخش ،فضايل اميرالمومنان را بيان فرمودند و چهار ده بارمردم را به خدا قسم دادند. امام روي اين بخش تاکيد کردند که بگويند: کسي که اين همه عليه اش تبليغ شد و در همه ي منابر به او دشنام مي دادند، اين صفات را داشت. و اشتباه معرفي شده بود. امام پدرشان را جانشين پيامبر معرفي کردند و به مردم گفتند که مسير را اشتباه رفته اند. و اين مسير اشتباه شما را به اينجا رسانده که تسليم معاويه شديد .

اين خطبه ي در کتاب احتجاج مرحوم طبرسي آمده است. در کتاب سلوک عاشورايي که چهارده سخنراني آيت الله مجتبي تهراني است، اين خطبه ،شرح داده شده است.

در اين خطبه حضرت مي فرمايد: شما را به خدا سوگند، شما مي دانيد آن روزي که پيامبر بين مسلمانان عقد برادري خواندند، بين اميرالمومنان و پيامبر عقد اخوت خوانده شد، خدايا تو شاهد هستي .به خدا قسم شما مي دانيد که درها به سوي مسجدالنبي باز بود فرمان الهي آمد که همه ي درها را به سوي مسجد ببنديد فقط در خانه ي علي به مسجد باز بود،عده اي اعتراض کردند و پيامبر فرمود اين کار من نبود، خدا اين فرمان را داده است. بعد حضرت فرمود: به خداسوگند در داستان بستن درها ، خليفه ي دوم از پيامبرA  خواست که به اندازه ي يک روزنه از خانه اش به مسجد باز باشد، پيامبر فرمود: اين فرمان خدا بوده است و براي ديگران اجازه داده نشده است. مردم اين داستان را تصديق کردند. بعد حضرت فرمود: شما را به خدا قسم ،داستان غدير و جانشيني علي را فراموش کرده ايد؟ آنها گفتندA  :خير. ما شاهد بوديم.(اگر به داستان غدير اهميت داده مي شد از اول علي خليفه رسول الله بود و کار به کشتن حسين و تکبير گفتن مردم نمي رسيد)

در ادامه حضرت مي فرمايد: شما را به خدا قسم يادتان هست در جنگ تبوک که پيامبر به علي گفت که تو نسبت به من به منزله هارون به موسي هستي( حديث منزلت)آنها گفتند: بله شما را به خدا سوگند يادتان هست در داستان مباهله وقتي نصاراي نجران براي مباهله آمد پيامبر، اميرالمومنان و فرزندان و دخترش را همراه خودش برد. آنها گفتند :بله . به خدا قسم شما داستان خيبر را به ياد داريد که کسي نتوانست خيبر را فتح کند و پيامبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسي مي دهم که خيبر را فتح کند. او خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارد. فردا پرچم را به علي دارد. آيا يادتان هست؟ آنها گفتند : بله . خدا را به شما قسم يادتان هست داستان برائت را که وقتي سوره برائت نازل شد، پيامبر فرمود :دستور خداست که اين آيه را يا خودم ببرم يا مردي از خودم. آنها گفتند :بله. شما را به خدا سوگند آيا يادتان هست که در اين 23 سال سختي براي پيامبر پيش نيامد مگر اينکه علي را مقدم داشت چون به علي اعتماد داشت. پيامبر هميشه به علي مي فرمود: اي برادرم . آنها گفتند :بله . وقتي پيامبر بين علي و زيد و جعفر قضاوتي داشتند فرمودند: اي علي تو از من هستي و من از تو هستم ... پيامبر هر روز و هر شب با اميرالمومنان يک جلسه ي خصوصي داشتند. اگر در آن جلسه اميرالمومنان سوالاتي داشتند پيامبر جواب مي دادند و اگر اميرالمومنان پرسشي نداشتند پيامبر سخن مي گفتند. شما را به خدا قسم يادتان هست که وقتي داستان ازدواج فاطمه پيش آمد پيامبر فرمود: علي از همه بالاتر است و من تو را به همسري کسي درآوردم که بهترين اهل بيت است ،علم ،دانش و حلم او از همه بيشتر است. سبقت او در اسلام بيشتر از همه است . آنها گفتند : بله . شما را به خدا قسم يادتان هست که پيامبر در آخرين خطبه اش فرمود که کتاب خدا و اهل بيت را در ميان شما به امانت مي گذارم ( حديث ثقلين، دويست منبع از اهل سنت اين حديث را نقل کرده اند)آنها گفتند : بله .

امام به آنها فرمود: شما که حرف هاي مرا تاييد مي کنيد چرا از معاويه حمايت مي کنيد؟ آنها دو تا مشکل داشتند:از معاويه مي ترسيدند و ديگر اينکه از معاويه رشوه و هديه هاي زيادي مي گرفتند .امام حسين(ع) در روز عاشورا به سپاهيان دشمن گفت که شکم هاي شما از حرام پر شده است.

البته شمشير بران معاويه ترس داشت. او آدمي بود که براحتي افراد را قتل عام مي کرد، ياران حضر امير را سم مي داد و مي کشت. پس آنها بايد از معاويه مي ترسيدند. امام فرمود: مشکل شما اين است که از مرگ مي ترسيد. و مي خواهيد بيشتر در اين دنيا زندگي کنيد. در حقيقت امام مي خواهد از آنها اعتراف بگيرد که نترسند.

فرق بين سيدالشهدا وعبدالله بن عمر چيست ؟ عبدالله بن عمر در مکه به امام گفت که آيا حيف نيست يزيد اين چهره ي زيباي شما را شمشير بزند، به مکه نرويد. امام فرمود: اُف بر اين حرف ، اين همه انبياء در راه خدا کشته شدند ولي من بخاطر اينکه شمشير به صورتم نخورد با يزيد بيعت کنم؟

در ادامه امام فرمود: شما را به خدا سوگند آيا يادتان هست که پيامبر فرمود: اگر کسي فکر کند که با من دوست است ولي با علي دشمن است، او دروغ مي گويد. زيرا هر کس علي را دوست بدارد مرا دوست مي دارد. علي از من است و من از علي هستم. آنها گفتند: بله . در اين بخش حضرت مي خواهد بگويد که شما پنجاه سال اشتباه رفتيد و نتيجه ي اين اشتباه اين است که امروز تسليم معاويه شده ايد، به معاويه اميرالمومنين مي گوييد ،در حاليکه مي دانيد او شراب خوار است و ظلم مي کند. پس چرا سکوت کرديد ؟

چون اين خطبه اثر نداشت سيدالشهدا خونش را داد يعني چون خطبه اثر نداشت بايد خون بر شمشير پيروز مي شد. امام اين کار را کرد ولي بايد فرياد امام حسين(ع) اثر مي کرد، اگر مردم بيدار مي شدند؟

چرا مردم سکوت کردند و حکومت معاويه و ظالمان را پذيرفتند ؟ صحيح مسلم و صحيح بخاري مهمترين کتاب حديثي در بين اهل سنت است. اين کتاب همراه با شرح است. در شرح بيستم بابي است به عنوان باب الوجوه الصبر عند ظلم ولاة ... : شما بايد در برابر ظلم والي ها صبر کنيد و آنرا اطاعت کنيد حتي اگر حقوق شما را ندادند.

پيامبر فرمود: بعد از من حاکماني امي آيند که بيت المال را به نفع خودشان برمي دارند ،مستبد هستند و کارهايشان برخلاف دين است. مردم سوال کردند: ما چکار کنيم؟ پيامبر فرمود :وظيفه ي شما اين است که اطاعت کنيد و حق خودتان را ادا کنيد. سوال شد: پس حق ما چه مي شود؟ پيامبر فرمود: از خدا بخواهيد براي شما فرجي برساند. يعني از خدا بخواهيد که به دل والي ها بيندازد که با شما کنار بيايند. يکي از شارحين مي گويد: اين حديث مردم را تحريک مي کند به اينکه شما از والي اطاعت کنيد.

از پيامبر سوال کردند اگر حاکماني بر ما مسلط شدند که حق ما را ندادند و به ما مي گفتند که بايد از آنها اطاعت کنيم، ما چکار کنيم ؟پيامبر فرمود: آنها گرفتار گناه خودشان مي شوند، شما اطاعت کنيد.

پيامبر فرمود: پيشواياني هستند که هدايت مرا ندارند ،سنت مرا عمل نمي کنند، دل آنها دل شيطان است و ظاهرشان انسان است. سوال کردند ما چکار کنيم؟ پيامبر فرمود: اگر مال شما را گرفتند ،شما بايد اطاعت کنيد.

پيامبر فرمود: اگر کسي ديد اميري کاري را انجام مي دهد که آن کار خلاف است، اگر کسي از جامعه ي مسلمين جدا بشود ،مرگش مرگ جاهليت است .امير هر کاري مي کند شما اطاعت کنيد. در شرح نوشته است کارهايي که انجام مي دهد :اگر امير دنبال شرابخواري و فحشا رفت، شما بايد از او اطاعت کنيد.

در کتب شيعه داريم که پيامبر فرمود: اگر روايتي از من به شما رسيد که برخلاف قرآن بود، آنرا بگوييد. در قرآن داريم: از مسرف و گناهکار اطاعت نکنيد. امام صادق (ع) مي فرمايد :اين احاديث کار بني اميه بود. هرچه مي خواهيد از ايمان بگوييد ولي از شرک حرفي نزنيد که ما بتوانيم بر شما حکومت کنيم.

مردم مدينه يکسال بعد از عاشورا قيام کردند .يکي از فرماندهان اين قيام عبدالله بن حنظله بود .آنها به شام رفتند و گزارشي دادند که يزيد شارب الخمر و سگ باز است ما با آنها مي جنگيم. عبدالله بن عمر به خانه ي عبدالله مطيع آمد که براي فرمانده اين قيام حديثي بخواند. او گفت که تو حق نداري عليه يزيد قيام کني. من از پيامبر شنيدم اگر کسي دستش را از اطاعت امير خليفه ي مسلمين بردارد فرداي قيامت جوابي ندارد. اگر با يزيد بجنگيد مرگ تان مرگ جاهليت است. ترمز اين قيام اين احاديث جعلي بود. اين احاديث برخلاف آيات قرآن است. با اين فکر و نگاه پنجاه سال بود که بر مردم حاکم شده بود. اين احاديث ترمز قيام مردم مدينه بود. عبدالله بن عمر پرسيد: آيا تو راست مي گويي؟

پيامبر فرمود :بدترين امامان شما کساني هستند که آنها با شما دشمن هستند و شما با آنها دشمن هستيد، شما آنها را لعنت مي کنيد و آنها شما را لعنت مي کنند. سوال کردند :آيا ما با آنها بجنگيم ؟ پيامبر فرمود : تا نماز را بپا مي دارند با آنها کاري نداشته باشيد.

آيا مي شود پيامبر که آمده بود تا مردم را از زير ظلم وستم نجات بدهد اين احاديث را بگويد. اين با اصول مسلم دين نمي سازد. تمام اين احاديث جعل شده بود. علماي علم کلام اهل سنت بر اساس اين احاديث نظر داده اند. داريم: امامي که ما مي گوييم به فساد و ظلم برکنار نمي شود.

الان حاکماني به اندازه ي حاکمان آل سعود وجود ندارند که اين قدر ظلم کنند و با ظالمان صلح کنند ،چرا برعليه اين حکومت قيام نمي کنند. مهمترين علت اين است که آنها اين احاديث را مي خوانند و مي گويند که به حاکمان کاري نداشته باشيد. براي تثبيت حکومت شان خواندن اين باب کافي است.

در کتاب امامت کافي شريف داريم که پيامبر فرمود: کسي ادعاي امامت بکند و اهليت امامت نداشته باشد(امامت را خدا تعيين مي کند او بايد اعلم وشجاعترين ترين مردم باشد و علم غيب داشته باشد) کافر است.اين نگاه امامت است. پيامبر فرمود: خدا مي فرمايد هر رعيتي که از امام جائر اطاعت کند که نصب او از جانب خدا نيست ، خدا آنها راعذاب مي کند حتي اگر اعمال شام خوب باشد. تفاوت اين دو نگاه چيست؟ پيامبر آمد زنجيرهاي ظلمA  را بردارد .

انشاء الله خداوند همه ي ما را از خواب غفلت بيدار کند.






ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها