اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

92-06-10-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي-سيره ي اخلاقي امام صادق(ع)

معرفی برنامه

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

-سيره ي اخلاقي امام صادق(ع)

92-06-10

کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور مي رفتم کاش مانند يار صادقتان بي امان در تنور مي رفتم، علم عالم در اختيار شماست جبر در اين مسير حيران است چشم هايت طبيب و بيمارش يک جهان جابربن حيان است، قصه تکرار مي شود يعني باز هم در مدينه عاشق نيست کوچه در کوچه شهر را گشتم هيچ کس با امام صادق نيست، خواب ديدم که پشت پنجره ها روبه روي بقيع گريان هستم پا به پاي کبوتران حرم در پي آن مزار پنهانم، گريه در گريه با خودم گفتم جام افقلاک پشت پنجره هاست آي مردم تمام هستي ما در همين خاک پشت پنجره هاست.

سوال – در مورد سيره ي اخلاقي امام صادق(ع) توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – شيخ صدوق حديثي در سه کتاب امالي، خصال و الي الشرايع آورده است. اين حديث گزارشي است از مالک بن انس از سيره ي اخلاقي امام صادق (ع) است. ايشان زياد با امام رفت وآمد داشت. مالک بن انس يکي از چهار پيشوايان اهل سنت است. اهل سنت يا مالکي مذهب هستند( که مالک بن انس پيشواي آنهاست) يا حنفي مذهب هستند(که پيشواي آنها ابوحنيفه است) يا شافعي مذهب هستند(که پيشواي آنها محمد شافعي است) يا حنبلي مذهب هستند که پيشواي آنها محمد حنبلي است. مالک بن انس تعبيري هاي بلندي در مورد امام صادق (ع)دارد. او مي گويد که وقتي من خدمت حضرت مي رفتم حضرت به من احترام مي کرد و مرا مورد محبت قرار مي داد. پيام اين سخن اين است که امام حتي به کساني که از نظر فکري صددرصد با ايشان موافق نبودند احترام مي گذاشتند. او مي گويد که باعث خوشحالي من بود که مورد تکريم امام قرار مي گرفت. ما در مسئله ي امامت با اهل سنت اختلاف داريم ولي معنايش اين نيست که به يکديگر احترام نگذاريم. بعضي رسانه ها در مورد اهل سنت و شيعه اين مسائل را رعايت نمي کنند. صحيح نيست که ما احساسات يکديگر را عليه همديگر تحريک بکنيم.

مالک بن انس مي گويد که من هر وقت محضر امام مي رفتم از ايشان استفاده مي کردم. A ايشان مي گويد: چشمي نديده، گوشي نشنيده و به قلب و فکر کسي خطور نکرده فردي برتر از امام صادق(ع) در تقوا، علم و زهد.

مالک بن انس در مورد عبادت امام مي فرمايد: وقتي ايشان جلسه اي نداشتند، مشغول عبادت در نماز و ذکر بودند و روزه دار بودند. در سفري با امام بوديم وقتي به ميقات رسيدم و حضرت براي گفتن لبيک آماده شدند، تا ايشان مي خواستند بگويند: لبيک، صدا در گلوي ايشان قطع مي شد. من به آقا گفتم که چاره اي نيست بايد لبيک بگوييد و حرکت کنيم. امام فرمود که چگونه جرات کنم بگويم: لبيک، اللهم لبيک و بشنوم لا لبيک. (بهترين زائر مکه يعني امام نگران گفتن لبيک شان بودند. خوب است کساني که مي خواهند به مکه بروم حق الناس ها را ادا کنند، اگر دل کسي را شکسته اند، آنرا بدست بياورند زيرا امام صادق(ع) با پاک ترين مال ها به حج مي رفتند و نگران لبيک گفتن بودند. روايت داريم: ما خانواده اي هستيم که هزينه ي حج را از پاک ترين اموال مان هزينه مي کنيم.

انس بن مالک در مورد مجالست امام صادق(ع)مي گويد: امام در مجالس شان پرحديث و خوش مجلس بودند و مجلس پرفايده اي داشتند. منظور از پُرحديث، زياد حرف زدن نبوده است. امام از اصحابي که پُرحرف بودند گِله مي کردند و مي فرمودند که افرادي که قبل از شما بودند تمرين سکوت مي کردند ولي شما خيلي حرف مي زنيد، اگر در مجلس حرف بيهود گفته مي شد از صاحب مجلس مي خواستند که مجلس را به سمت حرف مفيد ببرند و بار دوم و سوم هم مسير مجلس را عوض مي کرد ولي بعد مجلس را ترک مي کردند. ما در مجالسي مي نشينيم و حرف هاي بيهوده مي شنويم ولي روي مان نمي شود که بگوييم غيبت نکنيد. اگر ما نمي توانيم در مقابل افرادي که مجلس را به گناه مي کشانند مقابله کنيم، بايد مجلس را ترک کنيم.

پنجاه سال پيش در روز شهادت امام صادق (ع) مجلسي در مدرسه ي فيضيه ي قم از طرف آيت الله گلپايگاني برپا شده بود که ماموران رژيم به مدرسه فيضيه حمله مي کنند وعده اي را به شهادت مي رسانند. آيت الله گلپايگاني مي فرمودند که وقتي من در جلسه اي شرکت مي کنم نمي گذارم که نبض مجلس در دست کسي باشد. اگر مي ديدم که مجلس به طرف حرف هايي مي رود که فايده اي ندارد، مجلس را در اختيار مي گرفتم. ما نبايد تحت تاثير مجلس قرار بگيريم البته نبايد خودمان را به مجلس تحميل کنيم. در مجالسي که پيامبر داشتند هر کس که در مورد موضوعي صحبت مي کرد پيامبر همان موضوع را ادامه مي داد و هماهنگ با مجلس بودند مگراينکه موضوع گناه بود و پيامبر از آن جلوگيري مي کردند.

در خاطرت مرحوم آيت الله لنگرودي داريم که در نجف، پذيرايي ها با چاي و ميوه نبود بلکه با يک بحث علمي از ميهمان پذيرايي مي کردند. خوب است که مجلس ما با حرفي که ثمره اي ندارد تمام نشود.

کثيرالحديث بودن امام صادق(ع) به اين معناست که حديث زياد مي گفتند. دوران حکومت امام صادق(ع) 34 سال بوده و همزمان با دوران افول علوي ها بود. علوي ها براي نشر معارف ديني تلاش مي کردند. امام صادق (ع) تاسيس کننده مذهب شيعه نبودند ولي اوج شکوفايي علمي و فرهنگي شيعه در عصر امام صادق(ع) بوده است. مجموع رواياتي که از امام مجتبي(ع) تا امام عسگري(ع) در اختيار ماست، شصت هزار و شش صد حديث بوده است که سي و هشت هزار حديث از امام صادق (ع) بوده است. از 43 جلد کتاب احاديث 22 جلد از احاديث امام صادق (ع) است.

ابن اباالحديد در مقدمه ي شرح نهج البلاغه دارد: علوم اربعه اهل سنت با واسطه يا بي واسطه به امام صادق(ع) برمي گردد.(مالک بن انس و ابوحنفي با واسطه و A شافعي و احمد حنبل هم بي واسطه). ابوحنفي مي گويد: اگر اين دوسالي که در محضر امام صادق(ع) شاگردي کردم نبود، من نابود مي شدم. پس بي واسطه يا با واسطه به امام بر مي گردد يعني شاگرد امام بودند. پس امام روايات فراواني داشتند.

مالک بن انس مي فرمايد: وقتي امام مي خواستند حديثي از پيامبر بخوانند و مي فرمودند: يا رسول الله، از عظمت پيامبر رنگ چهره شان تغيير مي کرد. روايات فراواني داريم که اهل بيت و ائمه پيامبر به نام پيامبر احترام خاصي مي گذاستند. پس ما هم به پيامبر و ائمه احترام کنيم. به يکي از ياران امام گفتند که ما داريم به ديدارخصوصي امام مي رويم آيا تو هم مي آيي ؟او گفت: اگر جلسه عمومي باشد من مي آيم.A  مي ترسم که نتوانم در جلسه ي خصوصي، ادب مخصوص امام را رعايت کنم. يکي از آداب به اهل بيت اين است که در مجالس اهل بيت شرکت کنيم. ما نبايد روزهايي را که براي تکريم اهل بيت تعطيل مي کنند به کار ديگري بپردازيم. اگر باور کنيم که ارتباط با اهل بيت برکات زيادي در زندگي ما دارد، بيشتر به ائمه احترام مي گذاريم وارتباط مان را قوي تر مي کنيم.

در کتاب مستند امام صادق(ع) و در کتاب هاي قديمي التمحيص که براي هزار سال پيش است (معناي کتاب اين است که مومن در ابتلاي الهي قرار مي گيرد تا خالص بشود) داريم که به امام صادق (ع)گفتند که فرزندتان اسماعيل تب شديدي گرفته است. امام فرمود: به او بگوييد که امروز چه کار بدي کرده اي که خدا دارد او را مواخده مي کند.( بلا و بيماري هميشه نشانه ي عقوبت نيست و مي تواند امتحان الهي باشد و ما نمي تواني آنرا تشخيص بدهيم ولي امام مي تواند تشخيص بدهد) يکي گفت که او امروز با همسرش بداخلاقي داشته است، به صورت همسرش زده است و او به درگاهي خورده و صورتش مجروح شده است. امام همسر اسماعيل را خواستند. امام فرمود: من از تو تقاضا مي کنم که اسماعيل را حلال کني. او گفت من به احترام شما او را بخشيدم. امام هديه اي به او دادند شايد اين هديه به اندازه ي ديه بود( اگر در زدن، صورت سرخ بشود يک مثقال ونيم طلا ديه دارد و اگر کبود بشود سه مثقال و اگر سياه بشود، شش مثقال ديه دارد) بعد حال اسماعيل را پرسيدند و ديدند که حالش خوب شده است. اين از سيره ي اخلاقي حضرت در خانه است. گاهي انسان عقوبت کارش را در دنيا مي بيند.خوب است که ما عقوبت کارمان را در دنيا ببينم زيرا در دنيا کار راحت تر است.

حاج آقا رحيم ارباب از قبرستاني عبور مي کرند و ديدند که بچه ها دارند با جمجمه ي انساني بازي مي کنند. ايشان آنرا دفن کردند و شب خواب ديدند که فردي از او تشکر مي کند و فهميدند که او صاحب جمجمه است. او گفت: حق من بود جمجمه ام مورد بازي بچه ها قرار بگيرد زيرا در دنيا سرم خيلي باد داشت.

وقتي به امام گفتند که اسماعيل چه اشتباهي کرده است امام فرمود: خدا را شکر که اگر فرزندان ما کاري مي کنند در همين دنيا عقوبت شان را مي بينند.

سوال – صفحه 437 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – بين تجارت با مردم و تجارت با خدا تفاوت وجود دارد. در تجارت هايي دنيايي انسان يا سود مي کند يا ضرر. خدا تجارتي را به شما معرف مي کند که امکان ضرر در آن وجود ندارد. در اين صفحه داريم: کساني که قرآن تلاوت مي کنند، نماز مي خوانند و انفاق مي کنند هم مخفي و هم علني، A به جايي مي رسند که در آن قطعا خسارت نيست. کساني که در راه خدا انفاق مي کنند بدانند که ضرر نخواهند کرد.

مي دانيم که انفاق به خويشاوندان ارحج است. امام صادق (ع) به خويشاوندان انفاق پنهاني مي کردند. ابوجعفر مي گويد که امام به من کيسه اي دادند که درآن پول بود. و گفتند که اين را به يکي ازعموزادگانم بده ولي اسم مرا نبر. من کيسه ي درهم را به عموزاده دادم. ايشان سوال کرد که اين کيسه را چه کسي داده است؟ من گفت: نمي خواهد که اسمش برده شود. خويشاوند گفت: خداوند به او جزاي خير دهد. من نمي دانم که اين فرد کيست ولي بدان که امام جعفر صادق(ع) با اين همه ثروتي که دارد تابحال به من درهمي کمک نکرده است.

امام صادق(ع) مي فرمايد که کار خوب وقتي به کمال مي رسد که سه ويژگي داشته باشد: زود انجام شود، پنهاني باشد وعمل نزد خودمان کوچک شمرده شود.

يکي از اصحاب به امام گفت که من مشکلي دارم و امام فرمود: مشکل او را برطرف کنيد. بعد امام فرمود: اين کاري که شما کرديد معروف يا امر خير اعلي نيست. اگر شما بدون اينکه فرد نيازش را بگويد نياز او را برطرف کنيد، اين معروف با فضيلت است. اما اگر او مشکلش را بگويد و شما مشکل او را برطرف کنيد، در برابر آبرويش که پيش شما ريخته شده، شما مزد آبروي او را مي دهيد. يعني کاري که براي او انجام مي دهيد مزد آبرويش است که پيش شما ريخته و از شما کمک خواسته است.

يکي از اصحاب امام صادق(ع) داود رقي بود. امام در مِنا به او گفت که نامه ي اعمالت پيش من آمد، من خوشحال شدم که تو به پسرعمويت کمک کردي. اين پسرعمو با اهل بيت رابطه اي نداشت.

فردي به امام گفت که من مشکل مالي زيادي دارم، براي من دعا کنيد. امام مبلغي به او کمک کردند ولي او گفت که من به دعاي شما نياز دارم. امام براي او دعا کرد، پول هم داد و فرمود که نصيحتي به تو مي کنم: پيش هر کسي نيازت را نگو زيرا عزت تو کم مي شود.

ابن اباالحديد دارد: امام صادق(ع) داشتند پيش منصور مي رفتند. فردي به امام گفت که سفارش مرا پيش منصور بکن، چند ماهي است که حقوق ما را نداده است. امام سفارش او را کردند و برگشتند. امام به آن فرد گفت: خوبي از همه خوب است و از تو خوب تر و بدي از همه بد است و از تو بدتر زيرا به ما منسوب هستي. ابن ابالحديد مي گويد: اين فرد شرابخوار بود، امام به او احترام گذاشت، کمک کرد و با کنايه او را موعظه کرد.

در امر به معروف و نهي از منکر ما اول بايد محبت خودمان را در دل فردي که مي خواهيم او را امر به معروف کنيم قرار بدهيم يعني امام او را نصيحت کردند و مشکل او را هم حل کردند. يکي از مفسرين اهل سنت مي گويد: اين اخلاق پيامبران است که وقتي مي خواهند کسي را موعظه کنند اين طوري موعظه مي کنند.

کتاب زندگاني امام صادق(ع)نوشته ي دکتر سيد جعفر شهيدي است. کتاب سوگواره گنبد کبريا، تاريخچه اي از تخريب قبور ائمه بقيع است که نوشته ي آقاي جعفري است.

فردي به امام صادق (ع) گفت که برايم دعا کنيد. امام فرمود: خدايا پنجاه سفر حج، همسر خوب،خانه ي خوب و اولاد خوب نصيبش بفرما.





ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها