اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

91-05-18-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي-شهادت اميرالمومنين علي(ع)

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

-شهادت اميرالمومنين علي(ع)

91-05-18

امام رو به رهايي امام روي زمين قيامتي شد بعد از اقامه روي زمين، خطوط آخر نهج البلاغه ريخت به خاک چکيد خون خدا در ادامه روي زمين، خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو گرسنگان حجاز و يمن روي زمين، زمان به خواب بببيند که باز اميراني رقم زنند به رسم تو نامه روي زمين مرا بس است همين يک دو قرص نان زجهان مرا بس است همين يک دو جامه روي زمين، تو رفته اي و زمين مانده است و ما اينک روزهاي پر از اشک داريم روي زمين.

سوال – در مورد اميرالمومنين علي (ع) توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – اگر انسان به الگوهاي صبر مثل اميرالمومنان نگاه کند، اين نگاه در زندگي اش خيلي موثر است و به او کمک مي کند. انواع صبر در برابر مصيبت، طاعت، گناه و... را مي توان در زندگي اميرالمومنان پيدا کرد. در قرآن واژه ي صبر صد و سه بار تکرار شده است. در نهج البلاغه بيش از هشتاد بار واژه ي صبر آمده است و اينها به زندگي حضرت امير برمي گردد. وقتي ائمه مي خواستند روي صفات حضرت امير تاکيد کنند روي صبر ايشان تاکيد مي کردند. بالاترين درجه ي صبر در زندگي حضرت وجود داشته است. امام سجاد(ع) در معرفي خودش در خطبه اي که در شام خواند فرمود: پدرم علي روزي که بايد صبر مي کرد، صبر کرد و آن روزي که بايد قيام مي کرد، قيام کرد. براي حضرت امير مرحله ي صبر به مرحله ي شکر و رضا رسيده بود. در خطبه ي 156 در نهج البلاغه داريم که حضرت علي(ع) بعد از جنگ احد گفت که من به شهادت نرسيدم و پيامبر به او وعده ي شهادت داد. حضرت به پيامبر فرمود: آيا تو به من وعده ي شهادت ندادي؟ پيامبر فرمود: صبر تو در برابر شهادت چگونه است؟ حضرت علي (ع) مي فرمايد: وقتي من در آستانه ي شهادت قرار بگيرم ديگر جاي صبر نيست، جاي شکر و بشارت است.

يکي از شاگردان مرحوم آيت الله سيدکريم حائري شيرازي مي گفتند که من در نجف 25 سال با ايشان بودم. ايشان بخاطر بيماري قند چشم شان را از دست دادند و وقتي من به عيادت ايشان رفتم، استادم را به صبر توصيه کردم. استادم فرمود: صبر که چيزي نيست، اگر به يک حيوان هم غذا ندهند صبر مي کند، من غصه مي خورم که چرا به مقام رضا نرسيده ام. ما مي خواهيم صبر در زندگي مان کاربردي بشود.

در خطبه ي 149 نهج البلاغه و نامه ي بيست و سوم داريم که وقتي حضرت ضربت خوردند عده اي دور حضرت جمع شدند و گفتند که ما را نصيحتي بکنيد. بالشتي زير حضرت گذاشتند و حضرت نشست و فرمودند: شکر و حمد خدا را مي کنم... به علي نگاه کنيد تا ديروز همراه شما بود و امروز در بستر شهادت مايه ي عبرت شما است و فردا از شما جدا مي شود.(ما فکرمي کنيم که سلامتي هميشه است و غفلت مي کنيم ) خدا ما و شما را ببخشد. اگر از اين ضربت جان سالم به در بردم خودم مي دانم چکار کنم، اگر من او را ببخشم به تقرب مي رسم ولي اگر به شهادت رسيدم، (ابن ملجم در جنگ با خوارج فرار کرد و در مسجد به حضرت ضربت زدند) شما فرزندانم او را ببخشيد. آيا نمي خواهيد خدا شما را بيامرزد ؟ من براي شهادت آماده بودم و شهادت براي من غير منتظره نبود.

در کتاب امالي ابوحمزه ي ثمالي از حبيب نقل مي کند که من چند ساعت قبل از شهادت به عيادت حضرت امير رفتم و نشستم. آقا محل زخم را به من نشان داد، من به حضرت گفتم که اين زخم چيزي نيست و خوب مي شويد. حضرت فرمود: به خدا قسم همين ساعت از شما جدا مي شوم. شهادت براي من ناگهاني نبود. حضرت نيازي به دلداري نداشت. حبيب گريه کرد و حضرت زينب هم گريه کرد. حضرت فرمود: دخترم چرا گريه مي کني ؟ زينب فرمود: چرا گريه نکنم وقتي شما در ساعات آخر بسر مي بريد ؟ حضرت فرمود: اگر آنچه که من مي ديدم، توهم مي ديدي، گريه نمي کردي. زينب پرسيد شما چه مي بينيد؟ حضرت فرمود: مي بينم که فرشتگان و پيامبران الهي دارند از من استقبال کنند و پيامبر منتظر من است و مي گويد: علي جان بيا. هر مومني مي تواند به اين مرحله برسد که هنگام مرگ فرشتگان را ببيند. پس هر مومني مي تواند به اينجا برسد. حضرت علي(ع) در هنگام شهادت از مرحله ي صبر گذشته بود و به شاکر بودن رسيده بود و به ديگران دلداري مي داد.

حضرت علي (ع) سه مرحله ي زندگي خودشان را تعريف مي کنند: مرحله ي اول که ده ساله بودم که پيامبر به رسالت مبعوث شدند و تا بيست وسه سالگي که در مکه بودم مورد اذيت و آزر و شکنجه بودم و وقتي به مدينه آمدم و ده سال در آنجا بودم، در جهاد بودم( هشتاد نبرد همراه با پيامبر بودم. شيخ صدوق در کتاب امالي مي نويسد: بيش از هزار اثر جراحت بر بدن امير المومنين باقي مانده بود. آيا مي شود ما پيرو علي باشيم ولي براي دين مان سختي نکشيم ؟ دين داري مشکلاتي دارد. علي بالاتر از صبر يعني شاکر بود) بعد از آن رحلت رسول خدا تازه مصيبت بزرگ شروع شد. ولي حضرت با اين همه مشکلات باز مي فرمايد که من از زندگي جز خير نديدم. آيت الله احمد خوانساري در هنگام کهولت و بيماري شب تا صبح نخوابيده بودند و وقتي از ايشان پرسيدند که چطور هستيد ؟ مي فرمايد: تا صبح الحمدلله. حضرت همه چيز را خوب مي ديدند.

در نهج البلاغه خطبه ي 26 حضرت سختي ها را بيان مي کند. حضرت مي فرمايد: بعد از رحلت پيامبر تنها شدم جز اهل بيت، يار و ياوري نداشتم. مثل کسي که خار در چشم دارد و استخوان بر گلو دارد صبر کردم. حضرت فرمود: من صبرکردم مثل کسي که نيزه بر بدن دارد. شخصيتي با اين همه مشکلات صبر مي کند يعني در اوج قدرت، برمشکلات صبر مي کند.

سوال – صفحه ي 48 قرآن را توضيح بفرماييد.

پاسخ – در اين آيات، نوزده دستور در تنظيم اسناد تجاري است. قرآن تاکيد دارد که اگر بدهي داريد آنرا بنويسيد و ثبت کنيد. خيلي از اختلافات ما، بخاطر عمل نکردن به اين آيه است. کسي که بدهکار، بدهي اش را نمي دهيد در حاليکه او آنرا ثبت نکرده است، اگر اين فرد دعا کند طلب پرداخت بشود، خدا دعاي او را مستجاب نمي کند زيرا به اين آيه ي قرآن عمل نکرده است. حتي اگر ما در بعد مرگ وصيت نداشته باشيم باعث مشکلاتي مي شود. پس بايد هم در هنگام زنده بودن بدهي وطلب هاي خودمان را ثبت کنيم و حتي براي بعد از مرگ هم وصيت بنويسيم که بدهي و طلب ها را در آن نوشته باشيم.

سوال – در مورد صبر در زندگي اميرالمومنين توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – صبر بر گناه يکي از مهمترين صبرهاي امام در مقابل گناهان و حرام خواري ها است. امام باقر(ع)مي خواهد علي را توصيف کند و مي فرمايد: به خدا قسم اميرالمومنين در دنيا هرگز از حرام استفاده نکرد. يعني درمقابل حرام مقاومت مي کرد و به سمت آن نمي رفت. روزي غذاي حضرت امير را بسته بندي کرده بودند و فردي پرسيد که چرا شما غذايتان را بسته بندي مي کنيد مگر شما بخيل هستيد؟ حضرت فرمود: من مسير اين غذاي بسته بندي شده را مي دانم که پاکيزه و حلال است، نمي خواهم غذاي غير حلال وارد غذاي من بشود. ازعلماي اهل سنت ابن حديد داريم که اميرالمومنين چند عدد خرماي درجه ي پايين خوردند و فرمودند: کسي که براي اين شکم که با چند عدد خرما سير مي شود خودش را اهل آتش بکند، از رحمت خدا دور است. صبر در برابر حرام خيلي مهم است. حضرت در خطبه ي 224 مي فرمايد: به خدا قسم حاضرم تمام شبها را تا صبح روي خاکها و در زنجير باشم ولي در دادگاه الهي ظلمي به بنده اي نکرده باشم.

صبر بر مصيبت موارد زيادي دارد. يکي از مصيبت هاي سنگين حضرت شهادت حضرت فاطمه بود که حضرت بر آن صبر مي کرد و شکر هم مي کرد. اميرالمومنين در کنار بستر حضرت فاطمه نشست. فاطمه گريه مي کرد و حضرت پرسيد چرا گريه مي کني؟فاطمه گفت: بخاطر سختي ها، حضرت فرمود: اين سخت ها کوچک است. حضرت شهادت برادرش جعفر طيار را تحمل کرد. در خطبه ي 225 در مورد رحلت پيامبر مي فرمايد: اگر فرمان صبر تو نبود، آنقدر گريه مي کردم که اشک چشمم تمام بشود. حضرت در خطبه ي 171 و 206 در مورد صبردر برابر اذيت هاي دشمن مي فرمايد که در جنگ با معاويه به سربازان معاويه فحش ندهيد و بگوييد که خدايا خون ما و سپاه معاويه را حفظ کند، خدايا بين ما و سپاه معاويه صلح برقرار کن و ما را از ستم به دشمن دور کن. ما صبر از اين بالاتر نداريم. همه ي اين صبرها به ايمان برمي گردد. در خطبه 182 نهج البلاغه داريم که حضرت بالاي منبر دست شان را بر محاسن مي گرفتند و مدتها گريه مي کردند.(اين صبر درکنار مظلوميت بود) و مي فرمودند: کجا رفتند آن برادران که با من بودند و رفتند؟ و ياران باوفائيشان را نام مي برند.

حضرت امير را در شب نوزدهم ضربه نزدند و در شب بيست و يکم به شهادت نرساندند بلکه حضرت در طول سالها به شهادت رسيد و اين مصيبت ها حضرت را کشت.




ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها