اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

91-01-26-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي-صبر برگناهان

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

-صبر برگناهان

91-01-26

حرير نور غريبش بر اين رواق مي افتد اگر چه ماه شبي چند در محاط مي افتد، تو بايدي و يقيني نه اتفاقي و شايد تو سرنوشت زميني که اتفاق مي افتد، بهار مي رسد اما چه فرق مي کند آيا براي شاخه ي خشکي که در اجاق مي افتد.

سوال – در مورد صبر برگناهان علني و خصوصي توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – بعضي از گناهان بصورت جمعي است و علني انجام مي شود و بعضي از گناهان بصورت فردي است و پنهاني انجام مي شود. مثلا در غيبت کردن بايد عده اي باشند که آنرا بشوند يا مسخره کردن مخاطبي مي خواهد تا اين گناه تحقق پيدا بکند، پس اين گناه هم علني است وهم در جمع است ولي گناهاني هستند که فردي و پنهان است. گناهان فردي و پنهاني خطر بيشتري دارد زيرا گناهان جمعي مقدماتي مي خواهد که ممکن است ايجاد نشود و اگر هم ايجاد بشود، ممکن است که عده اي ما را از آن نهي از منکر بکنند. مثلا اگر درجمع غيبتي بشود، عده اي اعتراض مي کنند که اين گناه را انجام ندهيد. يعني يک تذکر ممکن است که ما را از گناه دور کند. مشکل گناهان فردي و پنهاني اين است که کسي از گناه ما مطلع نمي شود، بنابراين کسي هم ما را نهي از منکر نمي کند. دسترسي به گناهان فردي خيلي آسان است. ممکن است که کسي گناه انجام بدهد بدون اينکه کسي از آن مطلع بشود. پيامبر فرمود: من نگران گناهان پنهاني امت خودم هستم. ما پنج راه براي مبارزه با گناهان فردي داريم. راه اول اين است که ما زمينه ي گناه را ايجاد نکنيم و نگذاريم زمينه ي گناه پيش بيايد. پيامبر فرمودند: سبب گناهان فردي و پنهاني خلوت است.کسي که احساس مي کند در معرض اين گناه است نبايد اجازه ي ايجاد محيط خلوت را بدهد. خلوت ممکن است يک نفره يا دو نفره باشد. در کتاب شيخ صدوق داريم: محمد طيار به مدينه آمد و دنبال يک خانه ي اجاره اي مي گشت. او در خانه اي، اتاقي را پيدا کرد که ميانش دري بود و در اتاق ديگري خانمي زندگي مي کرد. او شرط کرد که بايد اين در بسته بشود. آن خانم شرط را قبول کرد. او با سختي اثاث هايش را آورد ولي آن خانم به شرط عمل نکرد و در ميان دو اتاق را نبست. او خدمت امام صادق (ع) آمد و داستان را تعريف کرد. حضرت فرمود: از آن خانه بيرون بيا، وقتي زن و مرد در خانه اي خلوت کنند حتما نفر سوم شيطان است. پس زمينه ي گناه خيلي مهم است. ما تضميني نداريم که در اين زمينه ها برويم و مرتکب گناه نشويم. امام فرمود: اگر کسي اين زمينه ي را ايجاد نکند از شر شيطان محفوظ مي ماند. شيطان به موسي مي گويد: اگر مردي با زني خلوت کند، من خودم مستقيم وارد مي شوم. يعني اگر اين زمينه پيش آمد، شيطان بلافاصله وارد عمل مي شود. ما از نظر فقهي داريم که اگر زن و مرد در محل خلوتي باشند که امکان رفت و آمد ديگران در آنجا نباشد و احتمال گناه وجود داشته باشد، بودن در آن محل جايز نيست. در شرکت هاي خصوصي که رئيس شرکت و خانم منشي تنها هستند و امکان آمدن کسي در آنجا هم نيست، بودن آنها در آنجا حرام است و خواندن نماز در آنجا جايز نيست. مثلا ما مي گوييم: انگشتر طلا درهنگام نماز جايز نيست، عده اي مي گويند که ما هنگام نماز آنرا در مي آوريم. مسئله اين است که اصلا استفاده از انگشتر طلا براي آقايان حرام است و اين در نماز مشکل دومي ايجاد مي کند. بحث خلوت مرد و زن هم همين طور است. مقدس اردبيلي مجمسه ي تقوا بود ولي وقتي از او پرسيدند که اگر زمينه ي گناه براي شما پيش بيايد چه مي کنيد ؟ ايشان فرمود: به خدا پناه مي برم.

راه دوم تنهايي زندگي نکردن است. بعضي گناهان پنهاني در خلوت هاي يک نفره انجام مي شود. فردي در مدينه خدمت امام صادق (ع) رسيد و امام از ايشان پرسيد که درکجا منزل کرده اي؟ او آدرس محلي را داد. امام پرسيد: آيا تنها زندگي مي کني يا دوستي هم داري ؟ او گفت: من تنها زندگي مي کنم. امام فرمود: تنها نباش، محل زندگي ات را عوض کن. در تنهايي شيطان فرصت بيشتري براي فريب انسان دارد. الان سبک زندگي ها به اين طرف رفته است که جوانان دوست دارند محل خلوتي داشته باشند در حاليکه اين روش تعريف شده اي نيست. کساني که گرفتار گناهان پنهاني و يک نفره هستند يا قبلا بوده اند، مي دانند که مقاومت در برابر اين گناهان در تنهايي خيلي سخت است. وقتي انسان تنها است فرصتي براي شيطان است که او را وسوسه بکند. زيرا در تنهايي فکرهاي شيطاني به سراغ انسان مي آيد و مانعي هم وجود ندارد. پيامبر فرمود: از رحمت خدا دور باد، کسي که تنها در خانه مي خوابد. در اسلام داريم که تنها غذا نخوريد، نخوابيد، مسافرت نروييد و... راه سوم اين است که ما فکر گناه را نکنيم. امام صادق (ع) فرمودند: وقتي عيسي حواريون را نصيحت مي کرد. گفت که موسي به شما امر کرده که قسم دورغ نخوريد ولي من به شما مي گويم که قسم راست را هم نخوريد. موسي به شما گفت که آلوده ي گناهان شهواني و جنسي نشويد ولي من مي گويم اصلا فکر اين گناه را هم نکنيد. انسان در هر کاري اگر بخواهد آنرا به مرحله ي عمل برساند حتما در مورد آن فکر مي کند. حتي آلوده کردن و مشغول کردن فکر به گناه هم جايز نيست. پيامبر مي فرمايد: کسي که زياد فکرش در گناه باشد به سمت آن گناه کشيده مي شود. راه چهارم اين است که اگر مرتکب گناه شديم با اراده ي قوي در برابر گناه بايستيم و نگذاريم که گناه ادامه پيدا بکند. در کتاب گفتار معنوي استاد مطهري داريم که مامون بيمار شده بود و بيماري او اين بود که خاک مي خورد. اين بيماري خيلي سخت است. هيچ کدام از درمان ها جواب ندارد. فردي گفت که من درمان قطعي دارم. آن فرد گفت: تو خليفه هستي، يک تصميم شاهانه بگير. مامون گفت: ما که مي خواهيم مملکتي را رهبري کنيم بايد در مقابل اين بيماري بايستيم و اين کار را هم کرد. در روايت داريم: اگر کسي به گناهي عادت کرد، کنار گذاشتن آن گناه معجزه است. اگر انسان خودش براي ترک گناه تصميم بگيرد، اين معجزه است. در گناهان پنهاني و يکنفره مثل خود ارضائي اثرات بدي روي جسم و روح انسان دارد و در تمام حواس انسان تاثير مي گذارد و اراده را ضعيف مي کند. انسان قبل از اينکه معتاد به گناه بشود بايد آنرا ترک کند. ما بعضي مواقع خودمان را خيلي قوي مي دانيم و مي گوييم که من هر وقت بخواهم مي توانم گناهم را ترک کنم. مثلا کسي که سيگار مي کشد، مي گويد که من به خودم مطمئن هستم و هر وقت بخواهم مي توانم آنرا کنار بگذارم. اين اشتباه است. راه پنجم اين است که انسان به وعده ها و وعيدهاي الهي توجه بکند. اگر کسي اين باورهاي ديني را قبول کند،مقاومت در برابر گناه براي او آسان مي شود. در سوره قاف ( آيه 29 تا 35) داريم: ما بهشت را براي متقين زينت داده ايم. بهشت براي کساني است که اهل توبه و بازگشت باشند. متقي کسي است در پنهان از خدا بترسد. اگر در جايي که مانعي نيست و شما به خاطر خدا گناه نکردي آنگاه بهشت جاودان را به شما مي دهند.

در خيلي از گناهان علني زمينه براحتي فراهم نمي شود و عده اي ما را مذمت مي کنند. در گناهان پنهاني فقط من و خدا هستيم و اين وعده ها مي تواند ما را از ارتکاب گناه دور نگه دارد. نويسنده اي نوشته بود: کساني که به گناهان فردي معتاد مي شوند، اعتيادي پيدا مي کنند که اعتياد آنها از اعتياد به مواد مخدر بدتر است. يعني اعتياد نابود کننده اي است. در سوره ملک و يس هم اين وعده ها ديده مي شود. انسان بايد ايمان به غيب را در زندگي اش باور کند. در کتاب شهيد دستغيب داستان پدر و پسري هست که براي سرقت به باغي رفته بودند. وقتي پدر مشغول سرقت شد به پسرش گفت که اگر کسي ما را ديد، به ما خبر بده. تا پدر شروع به دزدي کرد، پسر گفت: او دارد ما را مي بيند. پدر گفت: چه کسي؟ پسر گفت: خدا. ما خيلي از گناهان را بخاطر حفظ آبروي اجتماعي مان انجام مي دهيم. ما خيلي از گناهان جمعي را انجام مي دهيم تا از چشم مردم نيفتيم. حتي ما بعضي از موقعيت هاي حلال را هم انجام نمي دهيم و مي گوييم در شان ما نيست. يعني ما از حلال بخاطر نگاه مردم صرف نظر مي کنيم. کسي که در پنهان گناه مي کند يعني به غيب اعتقاد ندارد. ما شاهدان زيادي داريم: خدا، پيامبر، اعضاي بدن انسان، زمين، زمان، ملائک و.. . خدا در مورد ابراهيم مي فرمايد: او بصورت پنهاني پيش خدا راز و نياز مي کرد. پس انسان بايد در پنهاني از خدا بترسد.

سوال – آيات آخر سوره ي قلم و آيات ابتدايي سوره الحاقه را توضيح بفرماييد.

پاسخ- در آيه پاياني سوره قلم ( آيه چشم زخم ) وان يکادالذين کفروا... داريم که کفار مي خواستند با چشم زخم پيامبر را از بين ببرند. در اين آيه اصل چشم زخم مسلم است. در سوره يوسف آيه 63 داريم که يعقوب به برادران يوسف که مي خواستند به مصر بروند گفت که همه با هم وارد نشويد و هر کدام از يک در مختلف وارد بشويد. ( منظور مورد چشم زخم قرار گرفتن بود) در نهج البلاغه در کلمه 400 قصار داريم:چشم زخم حق است. از نظر عقلي هم چشم زخم وجود دارد. وقتي اشعه ي ليزر مي تواند تاثير خاص داشته باشد، پس چشم هم مي تواند تاثيري داشته باشد. مهم اين است که ما براي دفع چشم زخم بدنبال خرافات نرويم. امام رضا (ع ) براي دفع چشم زخم مي فرمايند: سوره حمد، توحيد، ناس، فلق و آيةالکرسي را در کاغذي بنويسيد.

امام صادق (ع) مي فرمايد که اگر منظره اي چشم شما را گرفت، براي دوري از چشم زخم بگوييد: ماشاءالله ولاقوة الابالله، الله اکبر و آيه ان يکاد الذين کفرو.... پس ما نبايد سراغ کارهاي خرافي برويم.

سوال – در مورد وعيدهاي الهي توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – انسان در شرايطي که گناه پنهاني را انجام مي دهد، بايد خدا را ناظر بر خودش بداند. در کتاب کافي شيخ کليني داريم: عده اي در کشتي بودند و کشتي دچار بلا شد و همه مُردند و فقط خانمي زنده ماند و به جزيره اي رسيد. مردي آلوده اي به اين زن نزديک شد و ديد که اين زن مي لرزد. آن مرد گفت که چرا مي ترسي ؟ زن گفت که من از خدا مي ترسم. اين جوان تکاني خورد و گفت: تو که زن پاکدامني هست از خدا مي ترسي، من که گناهکار هستم، بايد بيشتر از خدا بترسم. اين جوان توبه کرد و بازگشت. او در مسيري با راهبي همسفر شد. آفتاب شديدي بود. جوان به راهب گفت که شما دعا کن که سايه اي بالاي سر ما قرار بگيرد زيرا من قابل دعا کردن نيستم. راهب دعا کرد و سايه اي بالاي سر آنها قرار گرفت. وقتي آن دو خواستند از هم جدا بشوند سايه همراه با جوان آمد. راهب گفت که تو پيش خدا از ما مقرب تر هستي. جوان گفت: من بازگشته به درگاه الهي هستم. پس بخاطر يک گناه پنهاني که اين جوان انجام نداد، فضل الهي شامل حال او شد. وقتي يوسف و زليخا در معرض گناه قرار گرفتند، زليخا پارچه اي روي بتي که مي پرستيد انداخته بود تا درمقابل او گناه نکند، تو از روي سنگي شدي شرمسار، مرا شرم نايد زپروردگار. اگر ما معتقد به ناظريت خدا هستيم گناهي مرتکب نمي شويم.

ما بايد به وعده هاي الهي شاد باشيم و هم نگران وعيدهاي الهي باشيم. بعضي ها فکرمي کنند که گناهان پنهاني گناهان سنگيني نيست. در نهج البلاغه حکمت 303 مي فرمايد: از گناهان درخلوت بپرهيزيد زيرا قاضي خودش شاهد است. پس انکار آن خيلي سخت است. فردي به امام حسين (ع) گفت که من مي خواهم گناه نکنم ولي نمي توانم. چکار کنم ؟ امام فرمود: جايي گناه کن که خدا تو را نبيند و از حکومت خدا بيرون برو و گناه بکن. پس ما در سرزمين خدا و ميهمان خدا هستيم، در نگاه خدا هستيم و در آخر هم کار ما با خداست. با اين زمينه ها صبر بر گناه آسان مي شود.

انشاء الله خداوند رحمت واسعه ي خودش را شامل حال ما بکند.






ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها