برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي بيستم (مکارم الاخلاق)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 01-07- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. (قرائت دعاي سلامت امام زمان) براي آمدنش دعا ميکنيم، همان کسي که مژده سبز شاليهاست، خدا کند که بيايد، همين حواليهاست...
سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندهها و شنوندههاي خوبمان، به سمت خداي امروز خوش آمديد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آرزوي قبولي عزاداريها و طاعات را داريم، در آستانهي شهادت امام سجاد(ع) هستيم که بنا بر قول مشهور 25 محرم شهادت حضرت هست. دو امام معصوم به شهادت رسيدند، يکي امام سجاد(ع) است که در نهضت کربلا نقش خيلي مهمي دارند که انشاءالله شرکت در مجالس روضه امام سجاد را فراموش نکنيم.
شريعتي: بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«السلام عليک يا أباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک، السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين» بخش ديگري از دعاي صحيفه سجاديه، امام سجاد(ع) عرضه ميدارد، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه» در جاي جاي دعا صلوات فراموش نميشود. «وَ اجْعَلْ لِي يَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِي» خدايا قدرتي به من بده، مرا کمک کن کسي که به من ظلم ميکند بتوانم در مقابل او مقاومت داشته باشم. «وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِي» کسي که با من دشمني دارد، زبان داشته باشم که بتوانم از خودم دفاع کنم. انسان تا ميتواند از خودش دفاع کند و اگر جايي نتوانست، موردي هست بتواند عفو کند، موردي هست بتواند پيگيري کند. ولي من بتوانم محکم دفاع کنم. «وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي» کسي که به من عناد ميورزد، بتوانم بر او پيروز شوم. «وَ هَبْ لِي مَكْراً عَلَى مَنْ كَايَدَنِي» خدايا به من راه حيله، چارهانديشي بده و کساني که در مقابل من مکر و حيله بزنند، من هم بتوانم از حيلههاي آنها راحت بيرون بيايم. «وَ قُدْرَةً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِي» کسي که مرا در تنگنا قرار ميدهد، قدرت بده بتوانم بر او غالب شوم. «وَ تَكْذِيباً لِمَنْ قَصَبَنِي» کسي که به من عيبجويي ميکند کمک کن که بتوانم رفع اتهام کنم، «وَ سَلَامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِي» کسي که مرا تهديد ميکند و وعيد بيجا ميدهد که مرا ميترساند، من از وعيد و تهديد او در سلامت باشم، «وَ وَفِّقْنِي لِطَاعَةِ مَنْ سَدَّدَنِي، وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي» خيليها هستند خيرخواه و دلسوز ما هستند. خدايا به من توفيق بده، آنهايي که کارهاي محکم به ما ياد ميدهند، حرفشان را گوش بدهيم. توفيق طاعت کساني که در صراط درست ما را قرار ميدهند به ما مرحمت کن و کساني که ما ارشاد به راه راست ميکنند، حرف آنها را گوش بدهيم. يعني روح پذيرش در ما باشد.
هفته گذشته يک بخش مهمي از دعاي مکارم الاخلاق در تعامل با ديگران است. صبح که از خواب بلند ميشويم با اهل خانه و بعد بيرون خانه، زندگي ما روابط است. اينکه چگونه با هرکس تعامل بکنيم خيلي مهم است. روح همه اينها مدارا است. مؤمن هميشه اهل صلح است، موارد خاصي است که ما بايد مقابله به مثل کنيم، بزرگي ميفرمايد: در معاشرت با مردم مثل آب باش، در راه خدا آتش بي قرار باش، يعني براي رسيدن به مقصد، در راه خدا اهل سلوک بايد بي قرار باشند، تا به وصال و مقصد نرسيده نبايد قرار داشته باشد. ولي در معاشرت با مردم آب و خاک باش، نرم و آرام باش. هميشه علامت مؤمن آتش خاموش کن است. مؤمن اگر ميبيند يک جايي فتنهاي يا آتش است، هيزم بيار معرکه نيست، بنزين و نفت نميريزد. اگر دختر يا پسر شما، داماد يا عروس شما آمد يک شکايتي از همسرش کرد، بگو: انشاءالله حل ميشود. ببخش و گذشت کن. نگو: طلاق بگير! اينها خيلي مؤثر است و خيلي از خانوادهها تا ميبينند دختر يا پسرشان مورد ظلم قرار گرفته، فوري آتش افروزي ميکنند. قديم اينطور نبود. الآن سريع قهر و جدايي را وسط ميکشند و آستانهي تحمل ما خيلي پايين آمده است. همه دين ما مدارا و اخلاق است. پيغمبر ما فرمودند: «الاسلام حسن الخلق» اسلام يعني خوش اخلاقي، خوش اخلاقي...
يک نفر از روبرو آمد به پيغمبر خدا گفت: دين چيست؟ دين به معني روش و سبک زندگي است. حضرت فرمود: دين خوش اخلاقي است. روز بعد از طرف راست آمد. گفت: يا رسول الله، دين چيست؟ فرمودند: دين خوش اخلاقي است. با بندگان خدا خوش اخلاق باشيم. بار سوم از طرف چپ آمد؟ يا رسول الله، دين چيست؟ فرمودند: خوش اخلاقي است. بار چهارم از پشت سر آمد. يا رسول الله، دين چيست؟ حقيقت اسلام، عبادتهاي ما مقدمهي اين است که اخلاق ما خوب شود. بار چهارم که پرسيد، حضرت فرمود: نفهميدي؟ دين خوش اخلاقي است. خوش اخلاقي در يک کلمه چيست؟ فرمود: مواظب باش جوش نياوري. عصباني و تند نشوي. يعني اگر خوش اخلاقي را در يک کلمه بخواهيم معنا کنيم، کسي که آتش نگيرد، جوش نياورد. در کافي شريف اولين حديث باب غضب، امام صادق(ع) فرمودند: «الْغَضَبُ مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ» تمام دعواها و قهرها و جداييها براي اين است که جوش ميآوريم و عصباني ميشويم. آرامش درون را حفظ کنيم.
شريعتي: هفته گذشته که در مورد مدارا کردن مردم صحبت کرديد، يک ابزاري نياز دارد که سعه صدر است و اگر سعه صدر نباشد نميشود و هميشه از خدا بخواهيم.
حاج آقاي فرحزاد: کتابي داريم به نام «وسعت دل» چه کار کنيم شرح صدر داشته باشيم؟ آدمهاي بزرگ شرح صدر دارند، آدمهاي ضعيف يک تلنگر کني، جواب ميدهد و يا جوش ميآورد. ولي آدمهاي بزرگ اينطور نيستند. دريا را شما ميتواني جوش بياوري؟ بايد دريا دل باشيم. «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» (طه/25) خدا به پيغمبر منت گذاشته، «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» روايت خيلي زيبايي است، پيغمبر ما بعضي موقع ابتداعاً بياني را ميفرمودند و بعضي مواقع خودشان سؤال ميکردند. در جمع اصحاب فرمودند: ميدانيد آتش جهنم بر چه کساني حرام است؟ ما شب احياء سه شب سه هزار بار خدا را صدا زديم و هر ده بار گفتيم: «الغوث الغوث خلصنا من النار يا رب» سيصد بار فقط در دعاي جوشن اين را گفتيم. «الغوث» يعني خدايا به فريادم برس. مرا از آتش جهنم آزاد کن. فرمولش چيست که از آتش جهنم آزاد شويم؟ چه رفتار و حرکتي کنيم که سپر باشد؟ پيغمبر ما فرمود: ميدانيد که آتش جهنم بر بعضي حرام است. يعني محال است آتش جهنم اين را بسوزاند. نميشود و نميسوزاند. يک کسي ميگفت: من جهنم نميروم، گفتند: چطور؟ گفت: من جهنم نميروم، مرا در جهنم مياندازند. بعضي را پيغمبر ميفرمايد: بخواهد برود هم نميگذارند برود، اگر هم برود آتش جهنم خاموش ميشود. مؤمن از جهنم رد شود، آتش خاموش ميشود. حتي آتش ميگويد: زود رد شو که نور تو مرا خاموش ميکند. «أ تدرون علي من حُرّمة النار» ميداني آتش جهنم بر چه کساني حرام است؟ گفتند: نه، فرمودند: آتش جهنم بر کسي که «هَيّن لَيّن» کسي که بر خودش و ديگران سختگير نباشد و آسان بگيرد. معلم سختگير نباشد، مدير سختگير نباشد. پدر سختگير نباشد. مادر سختگير نباشد. به خودت و نفست فشار نياور، هي فشار روي فشار، اين طرف را منهدم ميکند و از بين ميبرد. پيغمبر ما فرمود: «ان الله لم يبعثني معلّماً مُعَسّرا» خدا مرا نفرستاده که معلم سختگيري باشم. من معلمي هستم که آسان ميگيرم و سخت نميگيرم. حديث داريم حتي عبادات که ميکني، سخت نگير. کاري نکن از عبادت زده شود. بابي در روايت داريم که کاري کن عبادت با ميل و رغبت باشد. واجبات مثل اکسيژني است که بايد به آدم برسد. ولي در غير واجبات ميگويد: رفق و مدارا با خودت کن. نرمي نشان بده و مدارا کن. کاري نکن بگويي که ديگر زيارت نميروم و نماز نميخوانم. خسته شدم! حافظ ميگويد:
دوش با من گفت کارداني تيز هوش *** وز شما پنهان نشايد کرد سرّ مي فروش
گفت آسان گير بر خود کارها کز روي طبع *** سخت ميگيرد جهان بر مردمان سختکوش
يک کسي ميخواهد ازدواج کند، هشتاد درصد مشکلات مردم براي سختگيري است. قيافه خوب است، کسي از قيافه خوب بدش نميآيد. حالا اگر اين طرف اخلاق خوبي دارد، قيافهي معمولي دارد، چه عيبي دارد؟ همه کارهاي ما سختگيري است. در کشور ژاپن نگاه کنيد حتي رده بالاهاي کشورشان هم روي زيلو ساده هستند. اگر آسان بگيريم خودمان لذت ميبريم. امام حسين(ع) ميفرمايد: «القناعة راحة الابدان و القلوب» يعني کسي که قانع و راضي است، به اندازه ظرفيت خودش از خودش کار ميکشد. زيادهروي و چشم و هم چشمي نميکند. هم بدنش راحت است و هم قلب و روحش راحت است. اين آيه دربارهي قناعت است. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» (نحل/97) يعني اگر مؤمن مرد يا زن، عمل صالح انجام بدهد، خدا يک روحيهاي به او ميدهد حيات طيبه است. اميرالمؤمنين ذيل اين آيه فرمود: حيات پاکيزه، حيات راضي و قانع، خدايا الحمدلله، ما اينقدر آدم داريم که خيلي زندگي سادهاي دارد، ميگويد: از خوشي نميدانم چه کنم. راحت است، نه قرض دارد، نه ورشکست شده، نه بدهکاري و مشکلات دارد. بچهها و خانمش راضي هستند. آدمي داريم که همه چيز دارد و زيادي دارد ولي دائم مينالد. «هَيّن» يعني به خودت سخت نگير. به زن و بچهات سخت نگير.
جهان و هرچه در او هست، هيچ است، هزار بار من اين نکته کردم تحقيق!
چه کسي آتش جهنم بر او حرام است؟ «هَيّن ليَّن» هيّن يعني کسي که به خودش و به ديگران سخت نميگيرد و لَيّن يعني کسي که ملايم است و نرم است. شما ببين اگر پدري دارد، مادري دارد، اولادي دارد، ما قسم ميخوريم جهنم نميرويم. نه کسي را آتش ميزند و نه خودش آتش ميگيرد. «هَيّن» يعني آسان ميگيرد «لَيّن» يعني نرم است. ملايم است. من ميتوانم با داد و دعوا در حلق بچهام کنم، ميتوانم با قربان صدقه بگويم. چرا با داد و دعوا و خشونت، چرا با فحش، که او هم مثل من بد شود؟ در کافي شريف داريم که روايت کليدي و کاربردي است. افراد بياباني ميآمدند که سالم بودند و فطرت درست داشتند، يک سؤال مهم و کليدي از پيامبر ميکردند و ميرفتند. يک عرب بدوي خدمت پيامبر خدا آمد و عرض کرد: من را موعظه و نصيحت کن. حضرت فرمودند: سعي کن در زندگيات هيچوقت عصباني نشوي. در تصميمگيري با حالت خشم و غضب، حديث داريم «لا أدب مع الغضب» وقتي با خانمت ميخواهي صحبت کني، با دوست، همسايه، شاگرد و استاد، اگر جوش آوردي، نه، چون همه حرکات تو با حالت غضب است. حضرت فرمودند: سعي کن هيچوقت عصباني نشوي و جوش نياوري. گفت: چشم. برگشت وطن خود و ديد يک نفر از قبيلهي بغلي، يکي از قبيله اينها را کشتند. رفت شمشيرش را تيز کند، ياد فرمايش پيغمبر افتاد. گفت: اگر يکي را بکشيم، باز يکي از ما را ميکشند. آنها اشتباه کردند و خطا کردند. پولي را برداشت و نزد خانواده مقتول رفت. گفت: بياييد بگذريد و اگر نميگذريد، ديه ميخواهيد ميدهم. حلاليت ميطلبم. من جبران ميکنم. من واسطه ميشوم، مؤمن هميشه آتش خاموش کن است. گفت: مصالحه کنيد. هردو قبيله را آرام کرد و صلح و صفا بين دو قبيله ايجاد کرد.
در زيارت امين الله هست، «اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ» يکي از اينها مستجاب شود، براي هفت پشت ما بس است. «رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ» انسان به يک جايگاهي برسد که اهل آسمان و زمين همه دوستش داشته باشند. خدا بگويد: من دوستت دارم. همه مؤمنين و فرشتهها مثل امام حسين، بگويند: ما دوستت داريم. چه کسي است که دوست نداشته باشد محبوب خدا باشد. بعضي سر خواستنشان دعواست و بعضي سر نخواستنشان دعواست. بعضي ميگويند: کي ميشود از شر اين راحت شويم؟! مؤمن هيچوقت اينطور نميگويد. ايام محرم بحثي داشتم که چه کنيم محبوب خدا شويم؟ پيغمبر ما حضرت محمد(ص) فرمودند: «وجبت محبّة اللَّه على من أغضب فحلم» همه گل را دوست دارند، اما از خار گل متنفرند. اين تکويني است. تشريع ممکن است بگويي: آقا نماز واجب است و نخواند. اگر خدا حکم کرد اين را دوست بداري، نميتواني دوست نداشته باشي. همه کودتا کنيم بگوييم: امام حسين را دوست نداشته باشيم. نميشود، چون همه ذرات وجود ما حسين و علي است. محبت خدا تکويني است، واجب است «علي من أغضب فحلم» خدا ميگويد: آن کسي که غضب کرد و عصباني شد، ولي دندان روي جگر گذاشت و گفت: خدايا به خاطر تو خشم خود را فرو ميبرم. بدي را بدي مقابله نميکنم. سکوت و گذشت ميکنم و ميگذرم. اينجا ميفرمايد: واجب ميشود خدا او را به مقام محبوبيت برگزيند. «وجبت محبّة اللَّه على من أغضب فحلم» محبت خدا قطعي و واجب است بر کسي که او را به خشم ميآورند ولي «فحلم» غضب را فرو ميبرد.
چون در آستانه شهادت امام سجاد هستيم، مصائب امام سجاد و حضرت زينب از مصائب عاشورا و کربلا بالاتر است. چون يک روز تمام شده است ولي اينها يک عمر، منزل به منزل، 35 سال امام سجاد اشک ميريختند. «مَا مِنْ جُرْعَةٍ يَتَجَرَّعُهَا الْعَبْدُ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جُرْعَةِ غَيْظٍ يَتَجَرَّعُه» چقدر ما وقتي تشنه ميشويم، دلمان ميخواهد يک آب خنک، شربتي به ما بدهند. از غذا براي ما مهمتر است. امام سجاد ميفرمايد: در ميان نوشيدنيها، نوشيدني گواراتر از اين که خشمم را فرو دادم، نبود. امام سجاد(ع) در يک مجلسي نشسته بودند. يکي از فرزندان امام مجتبي، در مسائلي از حضرت ناراحت بود. شروع کرد به حضرت فحش و ناسزا داد. حضرت سکوت کردند. وقتي رفت، چند دقيقه گذشت، حضرت فرمودند: شما صلاح ميدانيد من جواب اين آقا را بدهم؟ گفتند: بله، کاش همان موقع پاسخش را ميداديد يا اينکه به ما ميسپرديد. حضرت لباس پوشيدند و بين راه که ميرفتند، اين آيه را تلاوت کردند «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين» (آلعمران/134) متقين چه کساني هستند، آنهايي که خشم خود را فرو ميبرند و عفو ميکنند و احسان هم ميکنند. فهميدند که حضرت مقابله به مثل نميکند. در خانه رسيدند، وقتي آن آقا نزديک شد، حضرت فرمود: شما در آن مجلس نسبتهايي به ما دادي، اگر آن نسبتها درست است خدا مرا بيامرزد و اگر آن نسبتها اشتباه است، خدا تو را بيامرزد. اينقدر منقلب و ناراحت شد، پيشاني حضرت را بوسيد و عذرخواهي کرد.
شبيه اين روايت داريم که حضرت وقتي ميرفتند، در بين راه کسي فحاشي کرد، حضرت سکوت کردند و بعد فرمودند: حاجتي داري، مشکلي داري؟ حضرت يکي از لباسهايش را درآورد و به او داد و هزار درهم به او کمک کرد. اينقدر اين شخص شرمنده شد و گفت: خدا ميداند رسالت را در چه خانوادهاي قرار بدهد. اگر ما يک هزارم سيره پيغمبر و اهلبيت، نرمي، مدارا، محبت، تحمل در ما باشد، 150 ميليون پرونده باطل ميشود. همه براي اين است که ما مدارا و تحمل نميکنيم. انشاءالله خدا آن صفات برجستهاي که به اهلبيت مرحمت کرده، به ما هم بدهد. يوسف صديق بر اثر مدارا چه شد؟ همه مردم مصر نجات پيدا کردند. پدرش بينا شد. برادرانش نجات پيدا کردند.
شريعتي: نکات خيلي خوبي را شنيديم. امروز صفحه 173 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «171» وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ «172» أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ «173» وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ «175» وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ «176» ساءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ «177» مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
ترجمه آيات: و (به ياد آور) زمانى كه كوه (طور) را از جاى كنده، همچون سايبانى بالاى سرشان قرار داديم و گمان كردند كه آن بر سرشان خواهد افتاد، (در آن حال، به آنان گفتيم:) آنچه را (از احكام و دستورها) به شما داديم، قدرتمندانه و جدّى بگيريد و آنچه را در آن است به ياد آوريد (و عمل كنيد) باشد كه اهل تقوا شويد. و (به ياد آور) زمانى كه پروردگارت، از پشت بنىآدم، فرزندان وذرّيّه آنان را بر گرفت و آنان را گواه بر خودشان ساخت (و فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بلى، ما گواهى داديم (كه تو پروردگارمايى، اين اقرار گرفتن از ذريّهى آدم براى آن بود) تا در روز قيامت نگوييد: ما از اين، غافل بوديم. يا نگوييد: پدران ما پيش از ما مشرك بودند و ما نيز فرزندانى از پس آنان بوديم (و ناچار راهشان را ادامه داديم)؟ آيا ما را به خاطر عملكرد اهل باطل، مجازات و هلاك مىكنى؟ و بر آنان، داستانِ آن كس (بَلعَم باعورا) را بخوان كه آيات خود (از علم به معارف و اجابت دعا و صدور برخى كرامات) را به او داده بوديم، پس او (ناسپاسانه) خود را از آن آيات جدا ساخت، پس شيطان او را در پىخويش كشيد تا از گمراهان شد. و اگر مىخواستيم، (قدر وارزش) او را به وسيلهى آيات (و علومى كه به او داده بوديم) بالا مىبرديم، ولى او به زمين (و مادّيات) چسبيد و از هوس خود پيروى كرد. پس مَثَل او مَثَل سگ است كه اگر به آن حمله كنى دهان باز كرده و پارس مىكند و زبان بيرون مىآورد و اگر او را واگذارى، باز چنين مىكند (هميشه دهان دنياپرستان باز است،) اين، مَثَل كسانى است كه آيات مارا تكذيب كردند. پس اين داستان را (برايشان) بازگو، باشد كه بينديشند. چه بد مَثَلى دارند كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند. و (لى) آنان تنها به خودشان ستم مىكردند. هركه را خدا هدايت كند، تنها اوست هدايت يافته، و هر كه را گمراه كند، پس آنان همان زيانكارانند.
شريعتي: فايلهاي صوتي و متني برنامه در کانالهاي سروش و ايتا و همينطور سايت برنامه قرار دارد. ميتوانيد مراجعه و دنبال کنيد. از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: در روايت داريم دو چيز باعث ادا شدن حق اهلبيت ميشود يکي گريه براي آقا أبا عبدالله است. امام صادق فرمود: «من بکي علي الحسين (ع) فقد أديّ حقنا اهلالبيت» البته حق واقعي اهلبيت را کسي نميتواند ادا کند، ولي تفضلاً قبول کردند که تا حدودي حقشان ادا شود، اشک و گريه بر آقا أباعبدالله آنقدر مهم است که ميتواند حق اهلبيت را ادا کند. دوم چيزي که ميتواند تفضلاً باعث ادا شدن حقشان شود، امام سجاد(ع) در دعاي شعبان فرمودند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًى» صلوات زيادي که باعث خشنودي آل محمد شود، «وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ» کثرت صلوات باعث ادا شدن حق پيغمبر، اداي فعلي و قضاي گذشته، البته به حول و قوه الهي خواهد شد. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
شريعتي: يکي از شخصيتهاي دوست داشتني که خدمت بزرگي به همه ما کرده است، در دوران امام سجاد(ع)، ابوحمزه ثمالي بود. اي هفته در مورد اين شخصيت بزرگ صحبت خواهيم کرد. نکات شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: ابوحمزه از آن دوستان خالص است که چند امام را هم زيارت کرده است. از جمله امام سجاد(ع)، ميگويد: يک موقعي در قبرستان بقيع بودم. حضرت کسي را دنبال من فرستاد. ايشان به من فرمود: «يا أبا حمزه، إِنِّي لَأَسْتَرِيحُ إِذَا رَأَيْتُك» وقتي من تو را ميبينم قلبم راحت ميشود. بعضي سر دوست داشتنشان دعواست. اينقدر بنده آرزو دارم حضرت زهرا، امام زمان، اهلبيت يک گوشه چشمي به ما نگاه کنند. يک لبخند رضايتمندانه، براي هفتاد پشت ما بس است. کسي محضر امام بيايد، امام دنبال او بفرستد و بگويد: من تو را ميبينم، راحت ميشوم. قلبم تازه ميشود و از ديدن تو لذت ميبرم. ابوحمزه کسي است که در حالاتش نوشتند، دختر بچهاي داشت، دستش شکست. شکستهبندي را آوردند دستش را جا بياندازند. ابوحمزه ديد بچهاش بيتابي ميکند. دست بچه را کشيد، دست کشيد و دعايي خواند و دست مثل روز اول درست شد.
شريعتي: زيارت اربعين نزديک است، نکات شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: فرصتها استثنايي است. اينقدر زيارت قبر أباعبدالله رويش تأکيد شده که افرادي که ميتوانند و نروند، حسرت آنها روز قيامت فوق العاده است و کساني که ميتوانند و نروند، عاق پيغمبر و اهلبيت هستند. امام صادق فرمود: آنهايي که ميتوانند و توان دارند و به زيارت نروند، ايمانشان ناقص است و اگر اهل بهشت باشند در بهشت مهمان ديگران هستند. آ شيخ عباس اين روايت را در مفاتيح آورده است. «أَنَّ اللَّهَ يَخْلُقُ مِنْ عَرَقِ زُوَّارِ الْحُسَيْنِ ع مِنْ كُلِّ عَرَقَةٍ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ يُسَبِّحُونَ اللَّهَ وَ يُهَلِّلُونَهُ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِزُوَّارِ الْحُسَيْن» خدا از عرقي که از بدن زوار قبر أباعبدالله ايجاد ميشود، هفتاد هزار فرشته خلق ميکند که تسبيح خدا ميکنند و استغفار براي اين زائر ميکنند و براي باقي زوار امام حسين تا روز قيامت، از هر قطره عرق زوار هفتاد هزار فرشته خلق ميکند. چون فرشتهها عدد ندارند و خيلي بالا هستند. امام صادق فرمودند: آنهايي که باني ميشوند يا خودشان خرج ميکنند، ميروند، خدا فرمود: يک درهم، هزار درهم، بعد فرمودند: هزار درهم، بعد فرمودند: هزار درهم، تا ده بار. يعني تا يک ميليون برابر در برابرش خدا به آنها مرحمت ميکند. «و يرفع له الدرجات مثلها» تازه اين براي دنياست. در دنيا يک ميليون برابر خدا جزا ميدهد و در آخرت به اندازهي يک ميليون درجه خدا به او مرحمت ميکند. اما اينکه خدا ميگويد: من از زائر قبر أباعبدالله يا آنهايي که باني ميشوند راضي هستم، رضايت خدا خيلي بالاتر است. «و رضوانٌ من الله اکبر» بياييم کاري کنيم ايام اربعين و بعد از اربعين خدا از ما راضي شود. فرمود: پيغمبر و امامان معصوم براي زوار قبر أباعبدالله دعا ميکنند.
ما براي تجملات و تشريفات، چه هزينههايي که نميکنيم. الآن اين ايام با مبلغ ناچيز، کرايهي عراق و ايران تا مرز را داشته باشيد، بقيه را مهمان آنها هستيد. بياييم اين سفر را برويم. خوشا به حال آنهايي که در اين راه هزينه ميکنند. «اللهم اجعلني عندک وجيهاً بالحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره» خدايا ما آبرو نداريم، دست خالي هستيم. چه کنيم دست ما پر شود؟ خدايا من وجيه نيستم و آبرو ندارم. مرا نزد خودت وجيه قرار بده، بالحسين که او مايه فخر من است. در اربعين يک قدمي حتماً برداريم. يا موکب داريم، يا تبليغ ميکنيم يا کسي را ميفرستيم. يا از کسي پرستاري ميکنيم تا کسي بتواند برود. مرخصي بدهيم، شراکتي کار کنيم تا هرکس ميتواند به زيارت برود تا اسم ما در ليست زوار امام حسين ثبت شود.
خدايا تو را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد به همه ما توفيق زيارت قبر أباعبدالله با معرفت و خدمت به زوار قبر أباعبدالله مرحمت بفرما. شفاعت آقا نصيب ما بگردان. قلب فرزندش امام زمان را به مژده ظهورش شاد بگردان. به حق آقا أبا عبدالله آنهايي که شغل ندارند، مسکن ندارند، همسر ندارند، اولاد ندارند مرحمت بفرما. مريضها شفاي عاجل عنايت بفرما. اموات و درگذشتگان با اهلبيت محشور بگردان. شرکت در مجالس امام سجاد را فراموش نکنيم.
شريعتي:
اگر حسين ما نبود، عشق اين همه زيبا نبود *** چيزي به نام عاشقي در سينهي ماها نبود
السلام عليک يا أباعبدالله...