برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: بزرگداشت روز مباهله و سيري در صحيفه سجاديه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 04-06- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ناگهان صومعه لرزيد از آن دق الباب *** اهل آبادي تثليث پريدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت *** راهبان را همه در ورطهي کابوس انداخت
قصهي فتنه و نيرنگ و دغل پيوسته است *** نان يک عده به گمراهي مردم بسته است
ننوشتند که باران نمي از اين درياست *** يکي از خيل مريدان محمد، عيسي است
لاجرم چارهاي انگار به جز جنگ نماند *** قل تعالوا به رخ هيچکسي رنگ نماند
بانگ طوفاني القارعه طوفان آورد *** آنچه در چنتهي خود داشت به ميدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزيزانش را *** بر سر دست گرفته است نبي جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجير شدند *** به صف آرايي آن پنج نفر خيره شدند
دفترم غرق نفسهاي مسيحايي شد *** گوش کن، گوش کن اين قصه تماشايي شد
با طمأنينه خود راه ميآمد آرام *** دست در دست يد الله ميآمد آرام
دست در دست يد الله چه سر در دارد *** حرفي انگار از اين جنگ فراتر دارد
ايها الناس من از پارهي تن ميگويم *** دارم از خويشتن خويش سخن ميگويم
آنکه هر دم نفسش با نفسم مأنوس است *** آنکه با ذات خدا عزّوجل ممسوس است
من علي هستم و احمد، من و او خويشتنيم *** او علي است و محمد، من و او خويشتنيم
نه فقط جسم علي روح محمد باشد *** يک تنه لشگر انبوه محمد باشد
ديگر اصلاً چه نيازي است به طوفان، به عذاب *** زهرهي معرکه را اخم علي ميکند آب
الغرض مهر رسولانهي او طوفان کرد *** راهبان را به سر سفرهي خود مهمان کرد
مست از رايحهي زلف رهايش گشتند *** بادها گوش به فرمان عبايش گشتند
ميرود قصهي ما سوي سرانجام آرام *** دفتر قصه ورق ميخورد، آرام آرام
سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندهها و شنوندههاي خوبمان، عيد شما مبارک باشد. امروز روز بزرگي است. عيد بزرگ مباهله بر شما مبارک باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. «الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولاية مولانا اميرالمؤمنين» خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. از شرمندگي اين مردمي که براي غدير و حضرت علي زحمت کشيدند، نميتوانم تشکر کنم. زن و شوهر پيري که آهي در بساط ندارند، شربتي درست کردند که به رهگذران شربت بدهند. اين خيلي با ارزش است. پرچمهاي غدير را به هندوستان و پاکستان و افغانستان بردند و آنجا هم کاروان غدير راه انداختند. ما مسئوليت زيادي داريم و سنگين است وقتي اينطور مردم تشنهي محبت اهلبيت هستند و ما تشويقشان نکنيم. همه کارشناسان و مبلغين مسئول هستند. بايد از سازمان تبليغات، اوقاف، مسئولين ارشاد پرسيد که براي غدير چه کردند؟ از الآن براي اربعين امام حسين برنامهريزي کنيم. از الآن براي غدير آينده برنامهريزي کنيم. شيعيان عراقي در يک سال از زندگي خود جمع ميکنند براي برگزاري يکسال اربعين.
امروز که عيد بزرگ مباهله است، آيت الله العظمي صافي گلپايگاني اعلاميهي مفصلي در احياي امروز دادند و در اعلاميهشان مرقوم فرمودند که روز مباهله همچون روز غدير بايد احياء شود. اعمالي که امروز دارد و تا غروب وقت هست، غسل دارد، دعا و نماز دارد، اگر بشود صدقه داد، به بقيه عيدي داد. انشاءالله اينکه گفتيم زود به استقبال محرم نرويد، تا فردا که جشن بزرگ سورهي «هل أتي» هست. بعد از 25 ذي الحجه طوري نيست به استقبال محرم برويد ولي قبل از آن مداحان مجلس قبول نکنند. شهرداري اجازهي سياه پوشي ندهد. از امام جمعهي تبريز تشکر ميکنم که فرمودند: سه هفته است که ميگويم نزديک محرم استقبال برويد. انشاءالله غدير پرچمش بالا باشد و احياء شود.
شريعتي: امروز در مورد عيد بزرگ مباهله صحبت خواهند کرد، خدمت شما هستيم و بحث شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
امروز سه مناسبت بسيار مهم در رابطه با اهلبيت است يکي جريان نزول آيهي تطهير است که هر سه مهم است. آيهي تطهير و جريان کساء را عموم اهل سنت و شيعهها نقل کردند. پيغمبر خدا، آقا امام حسين مجتبي، أباعبدالله، حضرت صديقه کبري و اميرالمؤمنين را در يک خيمهاي جمع شدند و وقتي اين پنج بزرگوار جمع شدند، پيغمبر خدا دست به دعا برداشتند. «اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي» اهلبيت من اينها هستند. هرجا در روايات و قرآن فرمودند: اهلبيت، معلوم شود چه کساني هستند. نگويند: همسران پيغمبر و فلان اصحاب پيغمبر هستند. «وَ خَاصَّتِي» يعني خصيصين من هستند «و حامّتي» يعني دوست صميمي من هستند. گوشت اينها گوشت من و خون اينها خون من است. هرکس اينها را اذيت کرده مرا اذيت کرده و هرکس اينها را ناراحت کند، مرا ناراحت کرده است. کشتن امام حسين و حضرت زهرا و اميرالمؤمنين کشتن پيغمبر است. «أنا حربٌ لمن حارَبهُم» يعني مجسمهي جنگ هستم با کسي که با اينها بجنگد، تسليم هستم با کسي که با اينها تسليم باشد. «مُحِبٌ لِمَنْ أَحَبَّهُمْ، وَ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُمْ» کلام آخر اين است که «انهم مني و أنا منهم» اينها از من جدا نيستند. ما يکي هستيم، يک نور و حقيقت هستيم.
بعد حضرت دعا کردند که در حديث کساء اين مضمون آمده است، حديث کساء را بارها يادآوري کرديم، مثل زيارت عاشورا و آل ياسين، خيلي برکات دارد. بسياري از بزرگان مثل آيت الله بهجت و آيت الله بهاءالديني سفارش به حديث کساء ميکردند. حضرت پايان کار دعا کردند «فاجعل صلواتك و بركاتك و رحمتك و غفرانك و رضوانك عليّ و عليهم و اذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا» حضرت وقتي دعا کردند جبرئيل نازل شد، آيهي تطير را براي پيغمبر خدا آورد، «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (احزاب/33) آيه خيلي مهم است و آيت الله فاضل لنکراني يک کتاب در مورد آيهي تطهير نوشتند. اين آيه دليل محکمي است بر اينکه اهلبيت اشتباه، خطا، ناپاکي و پليدي ندارند و عصمت کامل دارند. هيچکس غير از امامان معصوم نميتوانند وارد شوند. همين آيه براي امروز کافي است. پيغمبر خدا تا شش ماه يا هشت ماه بعد از نزول اين آيه براي نماز صبح ميآمدند و در خانه حضرت زهرا ميايستادند و سلام ميدادند و آنها را براي نماز صدا ميکردند. اهلبيت اينها هستند.
آيهي مباهله، آيهي 61 سوره آل عمران است، براي اينکه اهميت اين آيه را بدانيم و حدود هشتاد نفر از علماي اهل سنت هم نقل کردند. مأمون از امام رضا(ع) سؤال کرد: مهمترين فضيلت در مورد مولا علي(ع) کدام آيه از قرآن است؟ فرمودند: آيهي مباهله است. نصاراي نجران و مسيحيها شنيدند آوازهي پيغمبر و کتابهاي آسماني را خواندند، آمدند محاجه کردند و حقانيت پيغمبر را تحقيق کردند و پيغمبر برايشان دليل و برهان آورد. فرمود: بياييد به يگانگي خدا و نبوت من اقرار کنيد. اينکه عيسي روح الله پسر خدا نيست و خدا نيست. آنها نپذيرفتند. قاعده و قانوني و سنتي در امتهاي سابق بود و در اين امت هم اين سنت تأييد شده که اگر دو نفر با هم اختلافي داشتند، با برهان و دليل و شاهد نتوانستند حق همديگر را بگيرند و ثابت کنند. بيايند زير آسمان نفرين کنند که هرکس باطل است بلايي بر سرش ببارد و خدا نشان بدهد که چه کسي حق است و چه کسي باطل است. اين سنت در امت قبل بود و در اين امت تأييد شد. در کتاب سفينة البحار شيخ عباس قمي هم است. خلاصه اين کتاب را هم دفتر تبليغات در يک جلد چاپ کرده است. ابو مسروق از شيعيان و دوستان امام صادق است، به امام صادق (ع) عرض کرد: آقاجان، ما گاهي با ديگر مذاهب برخورد داريم و کار ما به بحث و مناظره ميکشد. ميگوييم: اين آيهي «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ» روايت داريم اولي الامر دوازده امام هستند. حتي اگر نظر عزيزان باشد، يک موقع در زمان امام راحل يکي از نمايندهها از امام خميني تعبير به اولي الامر کرد، آقا ناراحت شدند. نامهاش هست که اولي الامر منظور دوازده امام هستند. «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» اطاعت محض از خدا و پيغمبر و اولي الامر که اسمهايشان در روايت آمده است. ابو مسروق به امام صادق گفت: من در حقانيت دوازده امام به اين آيه استدلال ميکنم، ميگويد: نه، اين آيه در مورد فرماندهان جنگ است. باز به آيهي انگشتر دادن حضرت در حال رکوع اشاره ميکنند، ميگويند: نه، اين دربارهي همه مؤمنين است. باز احتجاج به آيهي قربي ميکنند، «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» (شوري/23) پيغمبر خدا فرمود: من از شما اجر نميخواهم، فقط قربي و اهلبيت من، به اينها محبت کنيد. ميگويند: نه، اينها منظور فاميلهاي مسلمان هستند. به امام صادق گفت: با اينها چه کنم؟ بعضي منصف هستند و حق را ميپذيرند و اينها در هر حال رستگار هستند. ولي يک عده معاند هستند، يعني خورشيد را انکار ميکند، دو بعلاوه دو را چهار نميگويد و اصلاً زير بار نميرود. امام صادق فرمود: اگر به آدم نانجيب و معاند برخورد کردي، با دليل و برهان و مدرک قبول نکرد، بگو: آقا تو ميگويي من حق هستم و من باطل هستم. من هم برعکس ميگويم، زير آسمان ميرويم و به همديگر نفرين ميکنيم. من ميگويم: علي، تو بگو: يزيد. بلايي نازل شود و هرکس باطل است از بين برود. حضرت فرمودند: هرکس با دليل و برهان قبول نکرد، شما به مباهله دعوت کن و غسل کن و روزه بگير و بگو در صحرا برويم. يک دعاي يک خطي هست که در سفينه هست و اين دعا را هم بخوان، دستش را در دستت بگذار و بگو: اگر ابو مسروق انکار حقي کرده يا ادعاي باطلي دارد، «فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً» اگر من ابومسروق حقي را انکار ميکنم و ادعاي باطلي دارم، خدايا يک بلاي آسماني بر من بفرست و اگر اين آقا حقي را انکار ميکند، بر او بفرست. ابومسروق ميگويد: از اين به بعد با هر مذهبي بحث کردم که قبول نکرد، نشان به همان نشان که مثل مسيحيهاي نجران فرار کردند.
حقانيت اميرالمؤمنين براي ما روشن است. لذا مسيحيها آمدند دعوت به مباهله کردند. فکر کردند پيغمبر قبول نميکند. در کتابها خوانده بودند و با هم مشورت کردند که اگر پيغمبر خودش آمد يا با اصحاب آمد، پشتش محکم نيست. ولي اگر عزيزترين افرادش را آورد، «حامّتي و خاصّتي» الآن خيليها هستند خودشان آسيب ببينند ولي بچهشان آسيب نبيند. اما اگر ديد پاره جگرش حضرت زهرا را آورد، امام حسن و امام حسين را آورد، از حضرت علي که از همه عالم بيشتر او را دوست دارد، آورد. حواستان جمع باشد مباهله نکنيد. من سه جا را خيلي دوست دارم يکي نجف است، يکي کربلا و يکي مدينه است. شش معصوم آنجا دفن هستند. به فاصلهي پ50 متر از مسجد النبي، مسجد الاجابة، مسجد المباهله است. مدينه شهر کوچکي بود و جمعيت کم بود و زود به بيرون شهر ميرسيدند. پيغمبر آمدند، ديدند حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين و حضرت علي در کنارشان هستند. اسقف بزرگ آنها که سيد و عاقب دو تا از کشيشها بودند، گفت: من چهرههايي را ميبينم که اگر اينها دعا کنند، کوهها از جا کنده ميشود. از من به شما سفارش که با اينها مباهله نکنيد. مسيحيت از بين ميرود. شما نابود ميشويد و بلاي آسماني نازل ميشود و دين شما متزلزل ميشود. آنها جا زدند و گفتند: نه، ما جرأت نميکنيم. آمدند تسليم شدند و گفتند: به پيغمبر نفرين نکن، ما حاضر هستيم جزيه بدهيم و ماليات بدهيم، زير سايهي اسلام و مسلمانان زندگي کنيم ولي مباهله نميکنيم. اين آيه که متفق فريقين دربارهي اهلبيت است. يعني پيغمبر آنهايي که همراهش بودند، همسران و اصحابش نبودند. حضرت زهرا بودند، امام حسن و امام حسين و مولا علي(ع) و پيغمبر، آيهي قرآن هست «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» بعد از اينکه حق روشن است، علم آمده باز هم محاجه ميکنند و احتجاج ميورزند و زير بار نميروند، «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ» به آنها بگو: ما فرزندانمان را ميآوريم و شما هم فرزندان خود را بياوريد. اين آيه ثابت ميکند در مقابل کساني که ميگويند: امام حسن و امام حسين فرزندان پيغمبر نيستند. ميگويند: فرزندان دختري فرزند نيستند، فرزندان پسري فرزند هستند. امامان ما خيلي به اين آيه احتجاج کردند، امام هفتم فرمودند: اگر پيغمبر خواستگاري دخترت بيايد، ميدهي؟ گفت: نه، چون نوه پيغمبر است. به چه دليل؟ آيه مباهله، پيغمبر ما فرمود: هر پيغمبري خدا فرزندانش را از صلب پسر قرار داده و براي مرا از صلب مولا علي قرار داده است. يعني اگر حضرت علي نبود، فرزندان پيغمبر تطهير نميشدند. اين افتخار پيغمبر است. «أبناءنا» ثابت ميکند فرزندان پيغمبر تا قيامت از طريق دختر ايشان است. «وَ نِساءَنا» آن کسي که منتصب به پيغمبر در ميان همه بانوان عالم است، فاطمه زهرا است. «وَ نِساءَكُمْ» حضرت از ميان بانوان قط حضرت زهرا را آوردند «وَ أَنْفُسَنا» امام هشتم فرمود: بزرگترين فضيلت در مورد جدمان حضرت علي آيه مباهله است و خيلي زيباست. «وَ أَنْفُسَنا» خدا به پيغمبر امر کند فردا که ميآيي جانت را هم بياور. «أنفُسنا» اشاره به کسي ديگر است. يعني کسي که به منزلهي نفس و روح و جان تو است.
فخر رازي ميگويد: اين آيه ثابت ميکند حضرت علي بر همه انبياء افضل است. وقتي گفتي: فلاني عين فلاني است، همه کمالاتي که پيغمبر دارد، معرفت، علم، عصمت، طهارت و پاکي و قرب، صريح آيهي قرآن براي حضرت علي هم ثابت ميشود الا اينکه نبوت خاتمه پيدا کرده و ديگر پيغمبري تمام شده، ولي روح و جان پيغمبر، علي(ع) است.
بارها گفت محمد که علي جان من است *** هم به جان علي و جان محمد صلوات
«أنفسنا» به منزلهي جان پيغمبر است يعني ديگر همه کاره پيغمبر علي(ع) است. لذا اين آيه يکي از محکمترين دليلها براي حقانيت اهلبيت است. امروز بايد زياد انفاق کرد. اينکه در غدير اطعام ميشود خيلي آثار و برکات دارد و بلاها را دور ميکند. يک بزرگواري فرمودند: شاگردهايي که تربيت ميکردم که دفاع از اهلبيت بکنند، اينها اطراف و اکناف ميرفتند. مچ بعضي از افراد را ميگرفتند و بر حقانيت اهلبيت صحبت ميکردند. پرسيدند: اينها از کجا پشتيباني ميشوند، فهميدند من در قم اينها را ياد ميدهم. بزرگ اينها فهميد و مرا شناسايي کرد و به قم آمد. گفت: شما چه ميگوييد علي و فاطمه و دائم از اهلبيت ميگوييد. گفت: من ترسيدم، ظاهر و باطن اين آدم قوي بود. گفت: توسل به حضرت زهرا(س) پيدا کردم. جوانهاي ما در تنگناها توسل به حضرت زهرا داشته باشند. او مادر ماست، تمام اهلبيت به ايشان پناهنده ميشدند. امام باقر و امام صادق وقتي تب ميکردند مادرشان حضرت زهرا را صدا ميکردند. ايشان فرمودند: من توسل به حضرت زهرا پيدا کردم و فوري حضرت به من القاء کرد با اين آقا آيه مباهله را مطرح کن. گفتم: شما چيزهايي داريد که با هم مشترک هستيم. خدا را قبول داريد، قرآن و پيغمبر را قبول داريد و ما هم قبول داريم. گفتم: آيهي 61 سوره آل عمران به پيغمبر ميگويد: اگر خواستي بروي با مسيحيها محاجه کني، «أبناءنا» امام حسن و امام حسين را ببر. «نساءنا و أنفسنا» را ببرد. مگر پيغمبر مستجاب الدعوه نيست؟ چرا، خودش تنها برود! چرا خدا ميگويد: بايد اينها را بياوري؟ پيغمبر تنها ميرفت نفرين ميکرد ولي خدا ميخواهد اينها معرفي شوند. اگر حسين و حسن و علي نباشد، چه کسي دين پيغمبر را حفظ کرده است. پرچم پيغمبر و توحيد را بلند کرده است؟ ما اهلبيت را بالا نبرديم، خدا بالا برده است. غدير و ولايت حضرت علي چيزي نيست که بخواهيم بزرگ کنيم. من بسيار تأسف ميخورم با اين همه تأکيداتي که براي غدير شده و افرادي که نسبت به غدير بي تفاوت هستند. غدير و اين ايام را جدي بگيريم و استغفار کنيم. ما دو نوع گناه داريم، يکي گناه فروعات است، گناه بي ولايتي قابل بخشش نيست. نسبت به غدير و مباهله بي تفاوت نباشيم.
شريعتي: انشاءالله همه مأجور باشيد و مشمول نگاه پدرانهي اميرالمؤمنين باشيد. يک کتاب تحقيقي است به نام «اسرار مباهله» ماجراي عظيم مباهله بين پيامبر و مسيحيان نجران است و تاريخ 1400 سالهي آن نوشتهي جناب آقاي محمدرضا انصاري، کتاب ديگري به نام «از نجران تا مدينه» مجموعه داستان است به قلم جناب آقاي انصاري، که براي تهيه کتاب ميتوانيد هم به 20000303 پيامک بدهيد و يا به بخش خريد اينترنتي سايت مراجعه کنيد. امروز صفحه 145 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ «132» وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ «133» إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ «134» قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ «135» وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «136» وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ»
ترجمه آيات: و براى هر كس بر اساس آنچه انجام دادهاند درجاتى است، و پروردگار تو از آنچه مىكنند غافل نيست. و پروردگار تو بىنياز و صاحبِ رحمت است. اگر بخواهد، شما را مىبرد و پس از شما هر كه را بخواهد جايگزين مىكند، همان گونه كه شما را از نسل قوم ديگرى پديد آورد. به راستى آنچه وعده داده مىشويد، آمدنى است و شما نمىتوانيد (خدا را) ناتوان سازيد (و از كيفر و عدل او بگريزيد). بگو: اى قوم من! بر جايگاه و سيرت خويش عمل كنيد كه من نيز (بر اساس سيرت خويش) عمل مىكنم و به زودى خواهيد دانست كه سرانجام آن سراى از كيست، همانا ستمكاران رستگار نمىشوند. و (بت پرستان) از آنچه خداوند از كشت و چهارپايان آفريده است، سهمى را براى خدا قرار دادند و به پندار خودشان گفتند: اين قسمت براى خداست و اين قسمت براى (بتهايى كه هم) شريكان (خدايند، هم شريك اموال) ما پس آنچه سهم شركا و بتها بود به خدا نمىرسيد، ولى هرچه سهم خدا بود به شركا مىرسيد، چه بد است آنچه داورى مىكنند! و بدين سان (بتها و خادمان بتها كه) شريكان آنها (در اموالشان محسوب مىشدند،) كشتن فرزند را براى بسيارى از مشركان (به عنوان قربانى براى بتها) زيبا جلوه دادند تا آنان را به هلاكت كشيده و آيين آنان را مشتبه سازند. و اگر خداوند مىخواست چنين نمىكردند (و به اجبار جلو آنان را مىگرفت)، پس آنان را با دروغهايى كه مىبافند واگذار.
شريعتي: به قول آقاي شفق؛
دلدادهي عشق از صفاتش پيداست *** صدق سخن از صبر و ثباتش پيداست
هرکس که محبت علي در دل اوست *** از گرمي ذکر صلواتش پيداست
حاج آقاي فرحزاد: پيغمبر خدا فرمود: کسي که صلوات ميفرستد، عالم قبر و برزخش نوراني ميشود. روز قيامت نوراني خواهد بود. کسي که نور دارد در آتش نميرود و در بهشت هم نوراني خواهد بود. طرح خوبي به ذهن دوستان رسيده است اينکه عزيزان به سايت سمت خدا مراجعه کنند، کارهاي مهمي که دربارهي غدير و ايام غدير انجام دادند، به ما گزارش کار بدهند و ما ببينيم چه اتفاقات خوبي افتاده و براي سالهاي آينده دستورالعمل قرار بدهيم و هر پيشنهادي که به ذهنشان ميرسد، مثلاً پزشکها گفتند: ما يک روز ويزيت نميگيريم. تاکسيها گفتند: کرايه نميگيريم. خيليها گفتند: جنسهايمان را پنجاه درصد تخفيف ميفروشيم. هرکس در هر مسيري توانسته يک قدمي بردارد، به ما گزارش بدهند و طرحهايي که ميشود براي احياي غدير انجام داد. بنده توفيق داشتم در شهر اسکو، شهر آيت الله ميلاني است، چه مردم خوبي دارد. جواني پاي منبر ما در حرم حضرت معصومه بود، يک ماه قبل به ما گفت: من در شهر اسکو ميخواهم پرچم غدير را بلند کنم و کاروان شادي راه بياندازم. همانجا پرچم غدير را به ايشان داديم، رفتيم ديديم يک شهر هفده هزار نفري، تمام مسئولين را بسيج کرده بود. چه مراسم باشکوهي برگزار کردند. اين را بايد در سرتا سر ايران احياء کنيم. دوستان ما در مسجد الغدير اهواز خيلي زحمت کشيدند و چهارده هزار غذا پخش کردند. در کل استان حدود 250 هزار طعام و ضيافت علوي داشتند. از الآن برنامهريزي ميکنند که سال آينده يک ميليون ضيافت علوي در استان خوزستان که محل تاخت و تاز وهابيهاست راه بياندازند. حدود چهل هزار غذا از 12 ظهر روز غدير تا 3 نصف شب در قم تقسيم غذا داشتيم. اين گزارشات را به ما بدهيد. چون امروز هم روز انگشتر بخشي اميرالمؤمنين هست به عدد 110 که ياعلي ميشود، به 110 نفر از عزيزان انگشتر عقيق يا فيروزه هديه ميدهيم. انشاءالله اين راهکارها را به ديگران ياد بدهند که بسيار مهم است.
از آيات مهمي که امروز است، در روايت داريم در مدينه و اطراف مدينه يهودي زياد بود. عدهاي از يهوديها آمدند به دست پيغمبر خدا مسلمان شدند. يک روز محضر پيغمبر خدا بودند، عرض کردند: يا رسول الله! حضرت موسي کليم الله بعد از خودش امت را رها نکرد و جانشين معين کرد. يوشع بن نون جانشين حضرت موسي بود، شما چرا وصي و جانشين معين نميکنيد؟ تمام انبياء جانشين داشتند ولي پيغمبر ما جانشين معين نکرده است! آدم بر اين حرف غصه بخورد جا دارد. يهوديها گفتند: موساي کليم جانشين معين کرده و چرا شما جانشين نداريد؟ اين آيه آنجا نازل شد. « إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (مائده/55) ولي و قيم و مولاي شما خداست، بعد پيغمبر، آنهايي که ايمان آوردند اقامه نماز ميکنند در حالت رکوع زکات و صدقه ميدهند. حضرت با جمع يهوديها آمدند به طرف مسجد، يک سائل مسکيني از مسجد بيرون آمد. حضرت فرمود: شما چه کار ميکردي؟ گفت: من، درمانده و گرفتار بودم، به مسجد رفتم کسي جواب مرا نداد. دلم شکست. نا اميد شدم، از مسجد بيرون ميآمدم آقا اشاره به اميرالمؤمنين کرد، ايشان در حالت رکوع رکعت دوم بود، اگر چهار رکعت را تمام ميکرد، سائل ميرفت. به من اين انگشتري را هديه داد. حضرت فرمودند: تکبير، همه تکبير گفتند و فرمودند: چه شده؟ حضرت فرمود: اين آيه در شأن آقا اميرالمؤمنين نازل شده که ولي شما خداست، پيغمبر و اين آقاست.
آيت الله نجم الدين طبسي که از پايه گزاران غدير هستند و خيلي از اهل سنت به دست ايشان شيعه شدند. ايشان با مذاهب مختلف بحث و گفتگو دارند، کتابخانه ي بزرگي دارند، فرمودند: يکي از علماي آفريقا و اهل سنت ديدن من آمد، با هم صحبت کرديم. کم کم به اعتقادات رسيد، گفتم: چرا شما تشيع را انتخاب نميکنيد؟ گفت: به چه دليل؟ گفتم: يک دليل محکم جريان غدير است. پيغمبر ما مردم را سه روز نگه داشت و بيعت گرفت. هرکس من مولاي او هستم، علي مولاي اوست. گفت: ما غدير را قبول داريم ولي مولا به معني دوست است. به او گفتم اگر کتابهاي شما و علماي شما مولا و ولي را به معني قيم و وصي و جانشين گرفته باشند، قبول ميکنيد؟ گفت: بله. دست انداختند چند کتاب آوردند، نوشته بود: وقتي ابوبکر ميخواست از دنيا برود بعد از خودش عمر را ولي و مولا قرار داد. گفتم: چطور اگر ابوبکر بگويد: مولا و ولي به معني امام و سرپرست است اما پيغمبر بگويد: به معني دوست است؟ انصاف داشته باشيم. حقانيت اهلبيت مثل روز روشن است. به فکر رفت و گريه کرد و فرمود: شما درست ميگوييد. اقرار به تشيع کرد و گفت: سه ميليون طرفدار خود را در آفريقا شيعه ميکنم.
شريعتي: خوشا به حال آنهايي که امسال از اين فرصت استفاده کردند و در احياي غدير گام برداشتند. انشاءالله براي غدير سال آينده سنگ تمام بگذاريم.
حاج آقاي فرحزاد: ميثم تمار حتي بر روي دار فضايل حضرت علي را ميگفت. ام سلمه ميگويد: من بارها شنيدم که پيغمبر سفارش تو را به حضرت علي کرد. چند روز قبل از عاشورا ميثم را به شهادت رساندند. بر روي دار از غدير و مولا علي حمايت کرد. خدايا تو را قسم ميدهيم به حق مولا اميرالمؤمنين، ما را در احياي امر ولايت مولا موفق بفرما. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان و ما را براي احياي اربعين و مراسم محرم توفيق مرحمت بفرما. مريض ها شفا عنايت بفرما. آنهايي که شغل ندارند، همسر و اولاد و مسکن ندارند، به آنها مرحمت بفرما. رفع هم و غم و گرفتاري از همه بگردان.
شريعتي: يک اخم مرتضي علي و ختم غائله *** اينگونه شد خلاصهي روز مباهله
«الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولاية مولانا اميرالمؤمنين»