اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

98-05-07-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي بيستم (مکارم الاخلاق)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي بيستم (مکارم الاخلاق)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 07-05-98
شريعتي:
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دلم امروز گواه است کسي مي‌آيد *** حتم دارم خبري هست، گمانم بايد
فال حافظ هم هربار که مي‌گيرم باز ***مژده اي دل که مسيحا نفسي مي‌آيد
بايد از جاده بپرسم که چرا مي‌رقصد *** مست موسيقي گامي شده باشد شايد
ماه در دست به دنبال که اينگونه زمين *** مست مي‌چرخد و يک لحظه نمي‌آسايد
گله کم نيست ولي لب ز سخن خواهم بست *** اگر آن چهره به لبخند لبي بگشايد
«اللهم عجل لوليک الفرج» سلام مي‌کنم به همه بيننده‌ها و شنونده‌هاي خوبمان، حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. روزهاي پاياني ماه ذي القعده هست و خوشا به حال کساني که نماز روزهاي يکشنبه را خواندند. روز جمعه روز آخر ماه شهادت امام جواد(ع) است و شب و روز جمعه را احترام کنيم و در مجالس عزاداري امام جواد شرکت کنيم.
شريعتي: بحث هفته گذشته در ذيل بحث مکارم الاخلاق صحيفه سجاديه، در مورد اخلاص صحبت کرديم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.  
حضرت در فراز ديگر مي‌فرمايد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ» خدايا مرا بهره‌مند کن به هدايت شايسته‌اي که غير از آن راه ديگري نروم. در نماز حداقل ده رکعت سوره حمد مي‌خوانيم و تنها دعايي که به نيت قرآن بايد خواند، «اهدنا الصراط المستقيم» است. لذا حضرت اينجا عرضه مي‌دارد هدايت شايسته‌اي که عوض نکنم. «وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لَا أَزِيغُ عَنْهَا» راه حقي مرا ببر که منحرف نشوم. «وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُكُّ فِيهَا» خدايا يک نيت خوب و رشيد به من مرحمت کن که در نيت خود شک نکنم.
«وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ» خدايا به من عمر طولاني مرحمت کن و مرا زنده نگه دار، مادامي که عمر من صرف طاعت و بندگي تو مي‌شود. «فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ» اگر باقي مانده عمرم صرف شيطان و معصيت و گناه مي‌شود، «فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ» مرا قبض روح کن. تمام افرادي که عمر را ادامه مي‌دهند، آن کسي که رفت که هيچ، ما يک آينده‌اي داريم که اين بقيه عمر حضرت مي‌فرمايد: قيمت ندارد. اگر اين بقيه عمر صرف بندگي خدا شود، بهشت مي‌رويم يا پايين مي‌رويم. حضرت فرمود: اگر در مسير طاعت و بندگي خداست، خيلي خوب است اين عمر ادامه پيدا کند ولي اگر بعد از اين پرونده‌مان را سياه‌تر مي‌کنيم، مي‌گويد: مرا ببر قبل از اينکه آن گناهان، گاهي بنده ظلم و جنايتي مرتکب مي‌شود و خدا مي‌گويد: به عزت و جلالم قسم ديگر تو را نمي‌آمرزم. اگر بناست آن روز بيايد، قبل از اينکه بيايد من از دنيا بروم. مستحق عقوبت قطعي خدا نشوم. لذا طول عمر خيلي خوب است ولي به شرطي که صرف طاعت و بندگي خدا شود. مرحوم آقاي سيد هاشم رضوي از شاگردان مرحوم قاضي بودند. ايشان مي‌فرمودند: استاد بزرگواري در نجف مي‌فرمود: پرونده ما سياه هست، دعا کنيد سياهتر نشود. چون نوعاً افراد سرازيري مي‌روند و کمتر سر بالايي مي‌روند. مرگ براي ظالم‌ها و جنايتکارها بهتر است، حضرت مي‌فرمايد: اگر عمر من چراگاه شيطان است خدايا مرا قبض کن به سوي خودت «قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ» قبل از اينکه خشم تو بر من سبقت بگيرد. «أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ» قبل از اينکه غضب تو بر من حتمي شود. هميشه طول عمر خواستن خيلي خوب است ولي به شرطي که در مسير بندگي خدا و عاقبت بخيري باشد.
بحث اخلاص خيلي مورد نياز است و ابتلاء لحظه به لحظه‌ ماست. اميرالمؤمنين جمله زيبايي دارند، «ضَاعَ‏ مَنْ‏ كَانَ‏ لَهُ مَقْصَدٌ غَيْرُ اللَّهِ» (عيون الحکم/ص209) در عبادت و کسب و کار و تحصيلات، هدف ما چيست؟ اگر هدف ما رضاي اوست، فقط لذت مي‌بريم و بالا مي‌رويم. ولي اگر هدفي کسي جز خدا و مقصدي جز غير خدا دارد، اين ضايع شده است. عمر و نفس و درس و بحث و دنيايش ضايع شده است. ما بايد محبوب و مقصود و مطلوبمان که جمال و کمال و قدرت مطلق است، گمشده ما اوست. غير از نشانه اصلي اگر راه ديگري برويم، ضايع شديم و تلف شديم. اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: «الْعَمَلُ‏ كُلُّهُ‏ هَبَاءٌ إِلَّا مَا أُخْلِصَ فِيهِ» ما نماز مي‌خوانيم و دعا مي‌کنيم، عبادت مي‌کنيم و کسب و کار داريم، تمام اعمال پوچ است الا آنهايي که نيت خدايي درونش است. بزرگي فرمود: نصيب ما شب اول قبر روز قيامت که پرونده‌ها باز مي‌شود، عمل‌هايي بود که في سبيل الله بود.
مثلاً فرض کنيد يک چيزي را نشان مي‌گذارند که به هدف تير بزنند. هزار تا تير رها کني يکي به هدف نخورد درست نيست. بايد به هدف بخورد. کسي علوم ديني بخواند که مردم را بچاپد و رياکاري کند، پيامبر فرمود: کسي که تحصيل علم کند براي اينکه مردم را به سمت خود جلب کند، جايگاهش آتش جهنم است. خدا از آتش جهنم جايش را پر مي‌کند. چه تحصيلات علمي و حوزوي و ديني و غير ديني، کسب و کار، کسي که دنبال کسب و کار مي‌رود، مي‌خواهد مناعت طبع داشته باشد، دستش جلوي ديگران دراز نباشد،دستور خدا و پيغمبر و اولياء خداست و واجب است خرج زن و بچه‌اش را بدهد، مقصد که درست شد، خرابي‌ها براي اين است که نيت‌هاي ما درست نيست. اگر مقصد درست شد، ديگر شرايط مقصد را رعايت مي‌کند. حبيب لقب پيامبر خداست، کاسبي داريم که بخاطر خدا دنبال کسب حلال است که با عزت نان دربياورد و خيرش به ديگران برسد. اين کاسب حبيب خداست. کاسبي هم داريم که حديث داريم سگ يهودي بهتر از بعضي کاسب‌هاست. چون از اول مي‌خواهد ريشه مردم را دربياورد. حلال و حرام و شرايط مردم را در نظر نمي‌گيرد. نيت‌ها متفاوت است و نيت روح و مغز و جان اعمال ماست. کدام کارهايت براي خدا بود؟ هر بانکي که وام مي‌دهد يا سود مي‌دهد حساب باز مي‌کنيم، خدا هم يک بانک دارد، موجودي ما در بانک خدا چقدر است. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: تمام موجودي‌هاي شما، با بند آمدن يک نفس صفر است، الا موجودي‌هايي که در حساب خدا ريختيد. مي‌فرمايد: «العمل کله هباء» کل اعمال شما پوچ است مگر آنهايي که با نيت صادق براي خدا قدم بردارد. آنها ماندگار است و از بين نمي‌رود.
خانه پيغمبر خدا گوسفندي ذبح شد. حضرت يک دست گوسفند را براي منزل نگه داشتند و بقيه را بين فقرا تقسيم کردند. همسر پيغمبر گفت: همه از بين رفت و همين يک دست براي ما ماند. فرمودند: اين از بين رفت و باقي براي خدا مي‌ماند. آنچه مصرف کرديم از بين رفت و آنچه براي خدا داديم، مي‌ماند. اگر کارهايمان را براي خدا بکنيم، براي خدا با کسي آشتي کنيم، خدا براي اينها به ما خيلي پاسخ مي‌دهد. ملا علي معصومي فرمود: هرجا رفتم سجاده بياندازم ديدم شيطان جلوتر از من انداخته است. يعني نيت انحرافي گذاشته است. مردي بود که خيل فوق العاده بود، يک آدمي که اهل مکاشفه بود و چشم باز داشت و رياضت کشيده بود و چيزهايي را حس مي‌کرد، نزد اين مرد خدا مي‌آيد و مي‌گويد: براي من خيلي سؤال مهمي مطرح است که شما يکبار يا الله مي‌گويي لبيک مي‌آيد و درها باز مي‌شود و خدا رحمت و لطفش را سرازير مي‌کند. ولي من گاهي صدبار و هزار بار مي‌گويم، انگار نه انگار، رمز اين چيست؟ آن بزرگ فرمودند: من از روي عشق لا اله الا الله مي‌گويم. عشق و محبت اعمال ما را خالص مي‌کند. ولي تو جيب خدا را مي‌خواهي نه خودش را!
گر از دوست چشمت به احسان اوست *** تو در فکر خويشي، نه در بند دوست
99 درصد يا رب که مي‌گوييم، از خدا حاجت مي‌خواهيم. مرحوم صغير اصفهاني خيلي اشعار بلندي در مورد مولا علي(ع) دارد. فرزند ايشان نقل کردند که پدر من فرمود: من گاهي چندين بار مشهد رفتم. رواياتي که در مورد امام هشتم غوغا است، يک ميليون حج قبول شده است. مثل روز اول گناهان گذشته را مي‌بخشد، چرا ميليون ثواب مي‌ريزند من متوجه نمي‌شوم؟ ايشان متوسل مي‌شود و به او مي‌فهمانند تو هر بار به زيارت ما آمدي دنبال حاجت بودي. جيب امام هشتم را مي‌خواستي، خودش را نمي‌خواستي. ايشان يک موقع از اصفهان نيت مي‌کند که اين بار از امام هشتم چيزي نمي‌خواهم، فقط آقا را مي‌خواهم. بروم سلام بدهم و با آقا انس بگيرم. زيارت يعني ملاقات، زيارت يعني ديدار. مادر دلش تنگ مي‌شود و بچه‌اش را دوست دارد. مهر مادري‌اش خالص است. مرحوم صغير اصفهاني از اصفهان نيت مي‌کند که غير از خدا و زيارت چيزي نخواهد. اگر امام رضا هم بخواهد هم نمي‌خواهد. ايشان فرمودند: من اين بار با نيتي که فقط ملاقات آقا مي‌روم و وقتي مشهد آمدم، غسل کردم و وضو گرفتم، در بيداري وارد حرم که شدم مکاشفه شد، ديدم سر و صدا نيست. زواري نيست، ضريح مطهر باز شد، ديدم امام هشتم روي مرقد نشستند و به من لطف و عنايت و نظر دارند. من در بيداري آقا را زيارت کردم. نيت خالص خيلي مهم است.
يک موقع شعراي استان رضوي جمع شده بودند براي امام حسين شعر بگويند. نيت خيلي مهم است که براي چه شعر مي‌گوييم و براي چه کسي مي‌خوانيم. همه شعرهاي مفصلي گفته بودند و يک بنده خدايي خيلي سواد نداشت و خودش را قاطي شعرا کرده بود. شب تا صبح بيدار بود، به زبان محلي و روستايي خودشان شعر گفت. «سنگ و کلوخ و درمِنَه بهر حسين گريه مِنه» به زبان مشهدي شعر گفته بود و در جمع شعرا خوانده بود. گفتند: اين چه شعري است؟! شعر با معنا هست ولي در مقابل اين شعرا و قصيده‌ها چيزي نيست. گفت: شب خواب ديدم در ميان همه‌ي اين شعرها، شعر اين آقا قبول شده است و امام حسين از او تشکر کرد. نيت خيلي مهم است. «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ‏ بِالنِّيَّات‏» خدا موضع نظرش، ظاهر عمل ما نيست.
تمام وهابي‌ها و قاتلين امام ما گريه مي‌کردند، لشگر عمرسعد و مجلس يزيد گريه کردند، گريه‌اي که براي خدا باشد و قبول ولايت داشته باشي. عبادتي که لله باشد. دو نفر جهاد مي‌روند و يک نفر در يکي از جنگ‌ها کشته شد، آمدند به پيغمبر يا امام گفتند: فلاني، فرمودند: نه، گفتند: او کشته شده است. فرمودند: «هذا قتيل الحمار» اين کشته الاغ است. ديد طرف مقابل مرکب خوبي دارد، قربتاً الا الله... الي الله نه! گفت: عجب غنيمت خوبي است، من مي‌کشم و مرکبش را به غنيمت مي‌برم. به قصد گرفتن غنيمت کشته شد. فرمودند: اين قتيل الحمار است. جهاد خيلي مهم است، جهادي که في سبيل الله باشد. «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ‏ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (عنکبوت/69) هر جهاد و کوششي را خدا نمي‌گويد: من پاسخ مي‌دهم، «فينا» براي ما و در راه ما، اگر کسي نيت خالص صد در صد براي خدا ندارد در مسير اخلاص باشد. بگويد: خدايا من مي‌خواهم خالص باشم، در اين راه باشد. خدا مي‌گويد: اگر «فينا» بودي، «کان لله بودي در ما مضي *** تا که کان الله له آمد جزاء» حديث داريم «من کان لله کان الله له» هرکس با خدا باشد، خدا با اوست. به شرط اينکه شما در راه خدا باشي. سُبُل يعني شاهراه‌ها را نشان مي‌دهيم. اگر يکجايي مي‌بينيم کار پيش نميپ‌رود، نيت‌هاي ما اشکال دارد. چرا اينقدر بين احزاب و گروه‌ها جنگ و دعواست؟ چون مي‌خواهند به رياست و پست و مقام برسند. اگر براي خداست مثلاً فرض کنيد آقا امام زمان اينجا تشريف دارند، به ما مي‌گويند: يک ليوان آب براي من بياوريد. شما سريع يک ليوان آب مي‌آوريد. نبايد به من بربخورد که چرا من نبردم و ايشان برد!لذا مرحوم دولابي فرمودند: خالص و مخلص واقعي کسي است که فعل و فاعل را نبيند. «ما أصابک من حسنة فمن الله» هرچه عبادت مي‌کند و هرچه اشک مي‌ريزد و کار خير مي‌کند، بگويد: هرچه هست خداست و من نيستم. همه هستي‌اش را در راه خدا مي‌دهد ولي باز هم شرمنده است. اين علامت اخلاص است.
مي‌فرمايد: علامت اخلاص اين است که مدح و ضم در نزد او مساوي باشد. به خاطر خدا به فقير کمک کردي و کار خير کردي، همه بگويند: کار بدي کردي! به شما بر نخورد و اگر برخورد، بايد بداني نقص درونش است. خدا رحمت کند آيت الله بهاءالديني مي‌فرمودند: تمام انسان‌هايي که هر نوع حرکتي دارند، حرکت الهي خيلي کم است. حضرت امام(ره) مي‌فرمودند: اگر خدا بخواهد يک موعظه بکند، چيست؟ «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏» (سباء/46) يا انفرادي يا گروهي و جميعي، براي خدا باشد. کار براي خدا باشد اين جمله خيلي قشنگي است که حضرت امام فرمودند، اگر 124 هزار پيغمبر با اينکه افق انبياء خيلي با هم متفاوت است، پنج پيغمبر اولوالعزم هستند چون بر کل کره زمين مبلغ بودند. افق اينها خيلي متفاوت بود ولي چرا با هم نزاع ندارند، چون هدف يکي است. ما بايد من‌ها را بشکنيم. خالص اين است که مدح و ضم تحريکش نکند. تعريفش را کنند فرقي ندارد و تکذيبش کنند فرقي ندارد. عمل خالص عملي است که فعل و فاعل را نبيند.
امام حسين(ع) خيلي عاشق دارد ولي درجاتشان متفاوت است. براي چه امام حسين را مي‌خواهند؟ خود آقا را مي‌خواهند يا چيز ديگر مي‌خواهند؟ ثواب مي‌خواهند، دنيا و آخرت را مي‌خواهند؟ حاجت مي‌خواهند؟ امام حسين فرمود: کسي که براي خدا ما را دوست دارد اگر عاشق ما اهل‌بيت هستند، حضرت دو انگشت خود را به هم چسباندند، فرمودند: چسبيده و وصل به ما بر جد ما پيغمبر خدا وارد مي‌شود. امام هشتم فرمود: در درجه من با من در بهشت خواهد بود. آنهايي که براي خدا امام رضا را مي‌خواهند و امام حسين را مي‌خواهند. اما فرمودند: بعضي هستند براي دنيا مي‌خواهند. امام را براي حاجت مي‌خواهد. حاجت نداد، قهر مي‌کند و مي‌گويد: رفتم حاجت نگرفتم. تو خودت و حاجتت را مي‌خواستي. امام حسين(ع) فرمود: آنهايي که ما را براي دنيا مي‌خواهند، خدا دنيا را به کافر و منافق و مشرک داده است. اين معيار حق و باطل نيست. معيار حق و باطل اين نيست که به ما پول داد و خانه و زندگي داد، اين را خدا به دشمنش هم مي‌دهد. معيار اين است که به ما قرب و معنويت و اخلاق خوب و ايمان کامل بدهد.
اميرالمؤمنين فرمود: «علي قدر نية تکون العطيه» يک روايت داريم هفتاد حج قبول شده و يک روايت داريم هفتاد هزار حج قبول شده است. يک روايت داريم يک ميليون حج قبول شده است. زيارت خدا در عرش است و زيارت خدا مافوق عرش است. اين معلوم مي‌شود نيت‌ها فرق مي‌کند. نيت هم مراتب دارد. نيت‌هاي دنيايي خوب نيست، اکثر افراد غنيمت جمع کن امام حسين هستند، خودش را خرج امام حسين نمي‌کند و امام حسين را خرج خود مي‌کند. خيلي بايد مواظب باشيم. مرحوم بهاءالديني تيزبين بود و خيلي بيدار بود. فرمودند: من هرچه نگاه مي‌کنم، دو حرکت داريم، حرکت الهي و حرکت نفساني، عمده حرکت افراد نفساني است. يا شيطاني و نفساني و مادي است، يعني پول، پست، مدرک، مقام، پست، به حساب خدا چه؟ براي خدا چه کار کردي؟ در حساب خدا چه داري؟ عجيب است که ايشان مي‌فرمودند: من اين حديث را تجربه کردم. ايشان مي‌فرمودند: از پيغمبر عظيم الشأن حديث داريم که راه رسيدن به علم و حکمت و حقايق و معارف، راه‌هاي تحصيل و علوم نظري است ولي راه‌هاي ميانبري که خود اهل‌بيت قرار دادند. پيغمبر خدا فرمودند: «من‏ اخلص‏ لله‏ اربعين‏ صباحاً فجرى اللّه ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه» (بحارالانوار/ج70، ص 249) کسي که يک اربعين، چهل روز کارش را براي خدا خالص کند، يعني حرکتش حرکت الهي باشد. در کارهاي خانه و کارهاي بيرون، خدمت رساني نيتش خالص باشد. اگر کسي چهل روز خودش را خالص کند، خدا چشمه‌هاي حکمت به قلبش و از قلبش بر زبانش جاري مي‌کند. بعضي از اولياي خدا بودند که درس نخواندند ولي خيلي مطلب مي‌فرمودند. فرمودند: من اين حديث را تجربه کردم. هرچه بتوانيم روي اخلاص تلاش کنيم. اميرالمؤمنين فرمود: پيامبر خدا به من فرمود: عملت را خالص کن همان کم عمل تو خيلي قيمت دارد. اگر مردم هي کار و تلاش مي‌کنند، تو خلوص داشته باش. کيفيت را بالا ببر. پيغمبر يک شاگرد خوب مثل اميرالمؤمنين تربيت کند، همه دنيا را عوض مي‌کند. اما ميليوني که به درد نخورند، چه فايده‌اي دارد؟ روي کيفيت کار کنيم، خلوص، «أحسنم عملا» يعني «اصوبکم عملا» آنچه خالص‌تر است. روي خلوص بايد خيلي کار کنيم و اگر کار کنيم يک ذره هم کافي است که ما را نجات بدهد. به حساب خدا واريز شده باشد.
شريعتي: امروز صفحه 117 قرآن کريم، آيات نوراني سوره مبارکه مائده را تلاوت خواهيم کرد.
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ‏ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «51» فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصِيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى‏ ما أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ «52» وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ «53» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ «54» إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ «55» وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ «56» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «57»
ترجمه آيات: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! يهوديان و مسيحيان را سرپرست و ياور نگيريد، (زيرا) بعضى از آنان يار و ياور بعض ديگرند و هر كس از شما كه آنان را ولىّ خود قرار دهد پس قطعاً از آنان است. همانا خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمى‏كند. (با آن همه توصيه به نپذيرفتن ولايت كفّار) بيماردلان را مى‏بينى كه در دوستى با آنان (كافران)، سبقت مى‏گيرند (و در توجيه كارشان) مى‏گويند: مى‏ترسيم كه حادثه‏اى بد برايمان پيش آيد (و ما نيازمند كمك آنان باشيم) پس اميد است كه خداوند، پيروزى يا امر ديگرى را از جانب خود (به نفع مسلمانان) پيش آورد، آنگاه آنان از آنچه در دل پنهان داشته‏اند پشيمان شوند. و كسانى كه ايمان آوردند (هنگام پيروزى مسلمانان و رسوايى منافقان با تعجّب، به يكديگر) مى‏گويند: آيا اينان همان‏هايى هستند كه با تأكيد، به خدا قسم مى‏خوردند كه ما با شماييم؟ پس (چرا كارشان به اينجا كشيد؟) اعمالشان نابود شد و زيانكار شدند. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هر كس از شما كه از دين خود برگردد (به خدا ضررى نمى‏زند، چون) خداوند در آينده قومى را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز خدا را دوست دارند. آنان نسبت به مؤمنان نرم و فروتن و در برابر كافران سرسخت و قاطعند، در راه خدا جهاد مى‏كنند و از ملامت هيچ ملامت‏كننده‏اى نمى‏هراسند. اين فضل خداست كه به هر كه بخواهد (وشايسته ببيند) مى‏دهد و خداوند وسعت‏بخش بسيار داناست. ولىّ و سرپرست شما، تنها خداوند و پيامبرش و مؤمنانى هستند كه نماز را برپا مى‏دارند و در حال ركوع، زكات مى‏دهند. و هركس كه خدا و پيامبرش وچنان مؤمنانى را (كه در آيه قبل بيان شد) ولىّ خود بگيرد (از حزب خداست) همانا حزب خدا پيروز است. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از كسانى كه دين شما را به مسخره و بازى مى‏گيرند، آنان كه پيش از شما كتاب (آسمانى) داده شده‏اند و (نيز) كفّار را ولىّ خود نگيريد و از خدا بپرهيزيد، اگر ايمان داريد.
شريعتي: خدايا گرد غربت از ساحت کلام خودت بردار و دلهاي ما را به نور قرآن روشني ببخش. از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: به حاجيان عزيز سفارش کنيم، نزديک 35 روز مکه هستند، کنار طواف خانه کعبه و دعا براي ديگران، مستجار محل ولادت اميرالمؤمنين، دعاي مشمول بخوانند و براي همه دعا کنند. زيارت حضرت خديجه و حضرت ابوطالب را فراموش نکنند. پيغمبر ما وقتي مکه فتح شد و به مکه برگشتند، رفتند کنار حضرت خديجه ماندند. پيغمبر وقتي به مکه برگشتند، اقامتشان را کنار قبر مادر امت حضرت خديجه برپا کردند. ما چه کنيم به پيغمبر نزديک شويم؟ او معدن اخلاص و نور است. نزديکترين افراد روز قيامت به من کساني هستند که در دنيا زياد بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند. در اين صفحه دو آيه مهم در مورد اميرالمؤمنين است، آيه‌ي 54 و 55 سوره‌ي مائده، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» بعضي در جنگ شرکت نکردند، يا فرار کردند و رفتند و نتوانستند قلعه خيبر را فتح کنند، خدا مي‌فرمايد: هرکس از دينش برگردد و کمک نکند، خدا قوم و گروهي را مي‌آورد اول خدا آنها را دوست دارد، آنها هم خدا را دوست دارند. چقدر برايشان صفات خوب آورده است. در مقابل مؤمنين متواضع هستند و در مقابل کفار عزيز هستند، «يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ» شأن نزول اين آيه در مورد اميرالمؤمنين است که فاتح همه جنگ‌ها بود. آيه‌ي ولايت که در ماه ذي الحجه نازل شد و حضرت در حالت رکوع انگشتري دادند و آيه ولايت نازل شد. از شنبه آينده ماه ذي الحجه شروع مي‌شود. يک موقع مقام معظم رهبري فرمودند: اينقدر ماه ذي الحجه مناسبت در مورد اميرالمؤمنين و اهل بيت هست، بگوييم: شهر الولاية، يعني به هفته و ده روز کفايت نکنيم. شنبه با جشن ازدواج اميرالمؤمنين و حضرت زهرا شروع مي‌شود و مناسبت‌هاي مهمي که خيلي‌هايش آيه هست. مثل آيه‌ي خانم بخشي، آيه‌ي اولي الامر، آيه وُد، آيه تطهير، آيه مباهله، انشاءالله ماه ذي الحجه را قدر بدانيم و روي ولايت اميرالمؤمنين بيشتر کار کنيم. از عيد قربان تا مباهله خيلي کار کنيم. قرباني دادن در عيد قربان خيلي مهم است. عيد دادن و لباس نو پوشيدن، اين کارها را انجام بدهيد. انشاءالله آماده برگزاري جشن با شکوه غدير را برگزار کنيم.
خدايا به حق مولا اميرالمؤمنين، قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان، ما را جزء بهترين يارانش قرار بده. به حق اميرالمؤمنين آنهايي که اولاد ندارند، همسر ندارند، شغل ندارند، به آنها مرحمت بفرما. مريض‌هاي روحي و جسمي را شفاي عاجل عنايت بفرما. توفيق احياي مراسم غديريه و مراسم جشن و شادي براي امت و ملت ما فراهم بفرما. خير دنيا و آخرت را به همه مرحمت بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: اين هفته قرار بود در مورد شخصيت علي بن مهزيار صحبت کنيم.
حاج آقاي فرحزاد: علي بن مهزيار معروف که تشرف پيدا کرده غير از اين علي بن مهزيار است که قبرش در اهواز است و زيارتگاه است، اين عموي علي بن مهزيار است. اين آقا وکيل چند امام بوده و چهار امام را زيارت کرده و رابطه خصوصي و نزديک با امام جواد داشته است. حضرت مي‌فرمايد: اينقدر تو طاعت و بندگي کردي و حرف شنوي داشتي، اگر بگويم: مانند تو را نديدم، حرف درستي زدم. اهواز زلزله مي‌آمد، ايشان گفت: اگر اجازه مي‌دهيد من کوچ کنم. فرمودند: نه، در اهواز بمان و چهارشنبه و جمعه روزه بگير و بعد هم نماز بخوانيد و به برکت وجود ايشان زلزله از اهواز برداشته شد.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها