برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي بيستم (مکارم الاخلاق)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 31-04- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
خدا را حلقهي کعبه است اين يا حلقهي مويت *** چه دور افتادهام از حجر اسماعيل پهلويت
تمام عاشقان بر گرد گيسوي تو ميگردند *** بخوان امسال ما را هم به بيت الله گيسويت
شبي از خط نسخ روي ماهت پرده را بردار *** شکسته قلبها را خط نستعليق ابرويت
نه تنها چشمهايت سورهي الشمس ميخوانند *** به الميزان قسم تفسير يوسف ميکند رويت
تعالي الله خود لبيک اللهم لبيکي *** چه لبيکي که در هفت آسمان پيچيده هوهويت
سلام ميکنم به همه بينندهها و شنوندههاي خوبمان، انشاءالله هرجا هستيد، خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آرزوي موفقيت داريم و انشاءالله هرجا هستيد با خدا و اهلبيت باشيد و زير سايه قرآن و اهلبيت زندگي شيريني داشته باشيد.
شريعتي: براي سلامتي همه حجاج بيت الله الحرام دعا ميکنيم و از خدا ميخواهيم «اللهم ارزقنا حج بيتک الحرام في عامي هذا و في کل عام» انشاءالله قسمت همه ما شود. چند جلسهاي است در مورد دعاي مکارم الاخلاق صحبت ميکنيم، نکتههايي را شنيديم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
فراز ديگري از دعاي مکارم الاخلاق حضرت ذکر صلوات را دارند، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا» پروردگارا اگر نزد مردم رفعت و عزت و پست و مقامي پيدا کنم، کاري کن در نفس خودم ذلتي داشته باشم که يکوقت تفاخر و تکبر نکنم و دچار غرور نشوم. در بين مردم درجهي مرا بالا نبر الا اينکه پيش نفس خودم پايين بيايم. «وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا» خدايا هرچقدر که عزت ظاهري مرا زياد ميکني، ذلت نفس من و دروني مرا زياد کن. چون بالاترين خطرها و جهنم رفتنها غرور و تکبر و خودخواهي است. بزرگ بودن عيب نيست، زيبا بودن و کمال داشتن ولو اينکه من بر ديگران تفاخر کنم، پيغمبر فرمودند: «أنا سيدُ ولد آدم و لا فخرَ» خداي متعال مرا سرور فرزندان آدم قرار داده ولي من تفاخر نميکنم. ولي در مقام عمل و رفتار و خلق و خو، متواضعترين و افتادهترين انسانهاي عالم بودند.
بحث امروز ما دربارهي نيت است. حضرت فرمود: خدايا نيت مرا بهترين نيتها قرار بده، «وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ» در فراز بعد فرمود: «اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي» خدايا به لطف و عنايت خودت نيتهاي خوب مرا زياد کن. «وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي» يقين مرا اصلاح کن و صحيح قرار بده و فسادهاي مرا به قدرت خودت اصلاح کن. بحث امروز ما دربارهي نيت است، بحثي است که خيلي مورد ابتلا هست و ارزيابي خيلي از کارها و اعمال نيت است. اهميت نيت و راههاي رسيدن به اخلاص را خواهم گفت.
موضوع اول اينکه نيت روح و شاکلهي و باطن اعمال ماست. اگر لفظ خالي مثل الف و ب نه ما را سيراب ميکند و نه منشأ اثر است ولي معنياش که آب خارجي است، منشأ اثر است. نيت نسبت به اعمال ما باطن و مغز و حقيقت اعمال ماست. در قرآن داريم که خداي متعال براي چه ما را خلق کرده است؟ «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» (هود/7) خدا مرگ و حيات را خلق کرده اما براي اينکه امتحان کند کدام ما کار بهتري ميکنيم. روي کميت و مقدار اعمال ما نظر ندارد. روي کيفيت و بهتر بودن و احسن بودن آن نظر دارد. لذا در ذيل آيات، رواياتي داريم که «أصوبکم عملاً» يعني کدام بيشتر به هدف ميخورد؟ روح و نيت درونش است و نيت خالصتري دارد. موضع نظر حق تعالي در عالم به انسانها کجاست؟ به کدام قسمت وجودي ما توجه ميکند و آن را شاخصه قرار ميدهد؟ همه انسانهايي که در تلاش هستند، خداوند به ظاهر آنها نگاه نميکند، کوتاه يا بلند، زشت يا زيبا، معيار لطف خدا اينها نيست. ممکن است بهترين انسانها به ظاهر عملي انجام بدهد که مردم نپسندند ولي نزد خدا خيلي نيت پاک دارد و مورد پسند است و برعکس بدترين آدمها ممکن است در دهان يتيم لقمه بگذارد ولي نيت خيلي بدي دارد که خدا او را به جهنم ببرد. خدا به صورت و ظاهر و اعمال ما نگاه نميکند بلکه نيات ما مهم است. حاج آقاي حسيني قمي فرمودند: فاعل مهم است نه فعل، «فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْه» ممکن است يزيد و شمر در دنيا کارهاي خوبي بکنند اما نيت آنها ظلم و نفاق است. اميرالمؤمنين ممکن است بخاطر خدا عمر بن عبدودها را بکشد و به ظاهر کشتن است، ولي چون به قصد خداست در اعلي درجه بهشت ميرود. نيت مهم است که اين فاعل کيست و نيت او چيست.
در قرآن داريم «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ» (اسراء/84) هرکسي بر آن اهدافي که دارد، دو تا کاسب يا کارمند، در مغازه را باز ميکنند، يک کسي قصد خيررساني به ديگران دارد. لذا خوب کار ميکند و جنس تحويل ميدهد. يکي هم از اول در مغازه را باز ميکند ميخواهد جيب مردم را خالي کند و کلاهبرداري بکند. اينها خيلي فرق ميکند. مهندس و معمار و بنا خانهاي ميسازد که هفتاد سال نفرينش ميکنند که نيتش بد بوده يا کلاهبردار بوده يا بد ساخته يا قصد خيررساندن نداشته، فقط ميخواسته چپاول و غارت کند، ما اخيراً مسجدي رفتيم و ديديم خيلي منور است. گفتند: صاحب اين مسجد دائم زيارت عاشورا خواندند و با اشک و آه و نيت پاکي اين مسجد را ساختند. يک مسجد، مسجد ضرار است که براساس نفاق بر پا شده و يک مسجد «اسس علي التقوي» مسجد پيغمبر است. ظاهر عمل که اينطور باشد، آنطور باشد ولي مغز و روح و باطن و حقيقتش مهمتر است.
روايت داريم افرادي که کاري انجام ميدهند اما نيتشان خير رساندن نيست. برکت را خدا از آنها ميگيرد. ممکن است شما کار کوچکي بکنيد اما ماندگار است و يک کسي کارهاي بزرگ انجام ميدهد ولي زود تمام ميشود. آن طرف هم داريم کسي که نيتش بد است، برکتش ميرود و يک کسي که نيتش خير است، يک موقع يکي از بزرگان ميفرمود: من يک مسجدي رفتم و نماز خواندم، ديدم عجيب اين مسجد نوراني است. يک خانمي بود در خانه مردم کار ميکرد و از بچگي يتيم شده بود و کار و با کارگري، با دسترنج خودش يک قطعه زمين خريد و مسجدي ساخت و عجيب اين مسجد نوراني بود. پس نيت روح و اساس کار است. سرمايهگذاري روي عمل صرف نداشته باشيم. پيغمبر ما حضرت محمد(ص) فرمودند: دو نفر از امت من نماز ميخوانند و فاصله نماز آنها از زمين تا آسمان است. شمر هم نماز ميخواند و امام حسين هم نماز ميخواند. او نمازش معراج است و بالاي عرش ميرود و او با نمازش به قعر جهنم ميرود. ممکن است بعضي وهابيها قرائتشان از من بهتر باشد و خضوع و خشوعش بيشتر باشد. در مسجدالحرام امام جماعت گريه ميکند ولي چون ايمان و ولايت ندارند و نيتشان خوب نيست، فايده ندارد. اخلاص و نيت مهم است. آيا ميتوانيم به عصمت جزئي، عصمت کامل براي انبياء و امامان است. از هر خطا و لغزش و گناهي پاک هستند ولي عصمت مادون که انسان تا حدودي پايينتر باشد، ميتواند محفوظ باشيم، بله. يکي از راهکارهاي مهم امام باقر فرمود که «إِذَا عَلِمَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ عَبْدٍ حُسْنَ نِيَّةٍ اكْتَنَفَهُ بِالْعِصْمَةِ» اگر کسي دائم خرابکاري ميکند بايد ببيند نيت او خراب است. امام باقر فرمود: اگر خدا حسن نيت از کسي ديد، در کنف خودش، در آغوش خودش او را با عصمت ميگيرد و حفظ ميکند. اگر خدا از کسي حسن نيت ديد او را از لغزش و خطرها حفظ ميکند. برکات نيت خوب فوق العاده است. چه کار کنيم که بهترين تقديرات را خدا براي ما قرار بدهد؟ هزار نقشه خوب داريم، نقشهاي که از همه برتر و بالاتر است، چطور پيدا کنيم؟ حضرت زهرا فرمود: نيتهاي خود را خالص کنيد که هرچه نيت خالصتر شد بهترينها براي ما بريده ميشود. ميفرمايد: کسي که خالصترين کارهايش را براي خدا بفرستد، خدا هم بهترين مصلحتها را برايش پياده ميکند. لذا اگر بهترين تقديرات براي امامان بريده شده، چون آنها هم بهترين اخلاصها و عبادتها و کارهاي پاک را دارند.
سه شبانه روز اهلبيت با آب خالي افطار کردند و پنج قرص نان جو بود، به مسکين و يتيم و اسير دادند. در روايت داريم يک نفر چهل بار در رکوع انگشتر داد ولي يک آيه در موردش نازل نشد ولي اميرالمؤمنين يکبار در رکوع انگشتر دادند، خدا ميگويد: اين در کنار خدا و پيغمبر ولي و قيم شماست. اخلاص مهم است. پنج قرص نان از نظر مادي خيلي قيمت ندارد، ولي «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» (انسان/9) نه مزد ميخواهيم و نه ستايش و تعريف ميخواهيم. خداوند هفده آيه نازل ميکند و ميفرمايد: «كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» دست مريزاد و بارک الله! هفده آيه براي پنج نان جو! اين اخلاص مهم است. ما متأسفانه دائم روي کميت و مقدار کار، نظر داريم. کيفيت کار مهم است و اينکه خالص باشد. نميگويد: «اکثر عملاً» ميگويد: «احسن عملاً» در روايت داريم اگر کسي عملي انجام بدهد که مقبول خداي متعال شود، بهشت بر او واجب ميشود. امام صادق فرمود: کسي بتواند در عمرش دو رکعت نماز خالص براي خدا بخواند، بخاطر همان خدا او را وارد بهشت ميکند. نيت خالص بسيار مهم و کار مشکلي هم هست.
معمولاً کارهايي که با افراد تعامل داريم بده و بستان است. در مقابلش توقع داري، چون فرزند من است، خواهر من است، چون به من وابسته است و من خودم را از همه بيشتر ميخواهم، يعني ما دور خودمان ميچرخيم، دائم چيزي که منتسب به ماست و اين اشتباه است. بزرگي ميفرمايد: شب اول قبر و روز قيامت خوف اين را دارم که در پروندهي اعمال ما يک عملي که بشود روي آن قسم خورد، درون آن نباشد. اعمال خوب هم به قصد ثواب است يا به قصد عقاب است. اعمال ما براي خدا باشد! حضرت علي فرمود: «ما عبدتُکَ خوفاً من نارک» من از ترس جهنم تو را پرستش نميکنم. اين عبادت عبيد است. يا از طمع بهشت تو را پرستش نميکنم. مرحوم نراقي کتاب خوبي به نام طاقديس دارد. ميگويد:
طاعتي کان بهر اميد هست و بيم *** خودپرستي باشد اي مرد سليم
طاعتي که از ترس باشد، که مرا جهنم نبرد، مرا به بهشت ببرد و مزد بدهد، در واقع من خودم را ميپرستم. بياييم يک مقدار از خودمان بيرون بياييم. بعدها هم خيلي آدم حسرت ميخورد که در پروندهاش يک عمل لله نباشد. کارهاي ما با خدا و خلق خدا پلو قرضي و بده بستان است. يک آيت اللهي بودند که مجتهد مسلم و از اساتيد بزرگ حوزه بودند و معتمد همه بودند و ايشان اين خاطره را نقل کردند. فرمودند: در قم که زندگي ميکرديم و من با اهل آن محل آشنا بودم و ساليان سال پشت سر ايشان نماز خواندم. در محل يک نفر بود که شعبه نفت فروشي داشت. ايشان سوادي هم نداشت و آدم سادهاي بود. نفت قبل از انقلاب تهيه کردنش سخت بود. گازکشي نبود، بايد در صف ميايستاديم و مخصوصاً زمان جنگ که خيلي سخت بود. ايشان ميفرمودند: زماني در کوچه ميرفتم اين آقاي نفت فروش به من رسيد و گفت: ميشود يک سؤالي از شما بکنم؟ گفت: چند سال است در اين محل با هم زندگي ميکنيم، در اين پانزده سال هروقت مرا ميديدي خيلي با من گرم ميگرفتي و حال و احوال ميکردي، ولي مدتي است خيلي مرا تحويل نميگيري. چه شده است؟ يک کسي هست سواد ندارد ولي خيلي ميفهمد. اويس قرني يک چوپان بود و سواد نداشت اما خيلي چيزها را ميدانست. حضرت علي فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ يَنْفَعْهُ] لَا يَنْفَعُه» (نهجالبلاغه/ص487) به ظاهر لفظ دارد ولي محتوا ندارد. گفت: پانزده سال است با من خوب بودي ولي دو هفته است سرد شدي؟ گفت: ميداني چرا؟ گفتم: نه، گفت: براي اينکه پانزده روز است گاز شما وصل شده است و احتياجي به نفت نداري! پانزده سال است تمام سلامهايت بوي نفت ميدهد. کسي که با نفت فروش بخاطر نفت سلام کند، به قصاب، به نانوا، نکند هفتاد سال در کارهاي ما بوي خدا نباشد!
آدم به افرادي که هيچ بازدهي ندارند، الآن در ادارهها، هرجا، بانک ميرويد، پيرمرد يا پيرزني ميآيد و براي من هيچ ضرر و منفعتي ندارد، کار اين را به خاطر خدا راه بياندازم، ميشود حساب کرد. اين هنر است! نه کسي که فاميل و آشناي من است. فرض کنيد فاميلي دارم، دوست قديمي داشتم با هم کدورت داشتيم و خيلي مرا اذيت کرده است، خدا ميگويد: با او آشتي کن. جاهايي که خلاف ميل و نفس من است، ميگويم: خدايا محض رضاي تو پا روي نفسم ميگذارم و با او آشتي ميکنم. اينها بوي خدا دارد ولي جايي که بده و بستان است، درست نيست. مرحوم بهاءالديني ميفرمودند: اوايل کار که درک ما در آن حد نبود فکر ميکرديم بايد با خوبها خوبي کرد و با بدها مقابله به مثل کرد. بعد فرمودند: اين خطا بود و روش اولياي خدا اين نبود. بدي را با بدي مکافات کردن هنر نيست. خوبي را با خوبي مکافات کردن هنر نيست. خوبي را با هزار خوبي بايد مقابله کرد، بدي را با خوبي، روش ما اشتباه بود و هنر اين است که با بدها، خوبي کني. سعدي ميگويد:
بدي را بدي سهل باشد جزا *** اگر مردي احسن الي من أسا
اخلاص بسيار کار مشکلي است. موجودي ما شب اول قبر که پرونده ما را سفيد ميکند، عملها و روابطهايي که نفس ما خلاف آن بود و خودمان را زمين زديم، براي خدا آشتي کرديم و براي خدا به ضعيفي کمک کرديم، آنها است که سازنده است. ما اينقدر کتاب دعا داريم خاک ميخورد حتي بهتر و کاملتر از مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي چه نيت خالصي داشته که اين مفاتيح که نوشته را اول عمل کرده و بعد به حضرت زهرا هديه کرده که خير کثير است. شيخ عباس قمي يک کتاب دارد به نام منازل الآخره که در مورد عالم برزخ و معاد است. شيخ عباس قمي مدت زيادي در قم بود، پدر ايشان کاسب بود، يکبار به منزل آمد و گفت: کاش تو هم ياد ميگرفتي، يک کسي بود به نام شيخ عبدالرزاق، از وعاظ قم بود و منبر ميرفت و مسأله ميگفت، پدر آ شيخ عباس پاي منبر اين آقا بود، ديد از کتاب منازل الآخره داستان نقل ميکند و حديثهاي جالب در مورد آخرت و سفر مرگ، ولي نميگفت صاحب کتاب کيست. پدر شيخ عباس نميدانست. به منزل ميآيد و ميگويد: عباس، کاش عرضه داشتي مثل اين شيخ عبدالرزاق مينوشتي که مردم استفاده کنند! من بودم سريع ميگفتم: من نوشتم! شيخ عباس تا آخر عمر به پدرش نميگويد: من نوشتم! حديث قدسي است که «الْإِخْلَاصُ سِرٌّ مِنْ أَسْرَارِي اسْتَوْدَعْتُهُ قَلْبَ مَنْ أَحْبَبْتُ مِنْ عِبَادِي» (منية المريد/ص133) خداي مهربان فرمود: اخلاص که فقط براي او باشد، سري از اسرار من است. به افرادي که دوست دارم، ميدهم. روايت داريم در مسير اخلاص قدم برداريد. اگر کسي خالص نيست، خالصها را دوست بدارد و در مسير اخلاص قدم بردارد تا به اخلاص برسد.
شريعتي: انشاءالله با نيت پاک و خالص اعمال ما عيار بيشتري پيدا کند که اعمال اينچنين خريدار بيشتري دارد. امروز صفحه 110 قرآن کريم آيات نوراني سوره مبارکه مائده را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ «14» يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ «15» يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «16» لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
ترجمه آيات: و از كسانى كه گفتند ما مسيحى هستيم پيمان گرفتيم، پس آنان (نيز همچون بنىاسرائيل) بخشى از آنچه را تذكّر داده شده بودند فراموش كردند، پس دشمنى و كينه را تا روز قيامت در ميانشان قرار داديم و خداوند به زودى آنان را به آنچه انجام مىدهند آگاه خواهد ساخت. اى اهل كتاب! همانا پيامبر ما به سويتان آمد، در حالى كه بسيارى از آنچه را شما از كتاب (آسمانى) پنهان مىكرديد براى شما بيان مىكند و از بسيارى (خلافها يا حقايقى كه شما پنهان كردهايد و فعلًا نيازى به آنها نيست) درمىگذرد. قطعاً از سوى خداوند، نور و كتاب آشكار برايتان آمده است. خداوند به وسيلهى آن (كتاب) كسانى را كه بدنبال رضاى الهىاند، به راههاى امن و عافيت هدايت مىكند، و آنان را با خواست خود از تاريكىها به روشنايى درمىآورد، و به راه راست هدايت مىكند. آنان كه گفتند: خدا، همان مسيح پسر مريم است، قطعاً كافر شدند. (اى پيامبر! به آنان) بگو: اگر خداوند اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و هركس كه در زمين است، همگى را هلاك كند، چه كسى در برابر (قهر) او از خود چيزى دارد؟ حكومت آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست، هر چه را بخواهد مىآفريند و خداوند بر هر چيز تواناست.
شريعتي: از فضيلت بلند ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: از اميدواريهاي ما اين است که ميليونها صلوات فرستاده شود. سه خاصيت مهم پيغمبر خدا براي ذکر صلوات بيان فرمودند. فرمودند: وقتي مرا ياد ميکنيد اين ذکر را زياد بگوييد، «صَلَاتُكُمْ عَلَيَّ إِجَابَةٌ لِدُعَائِكُمْ وَ زَكَاةٌ لِأَعْمَالِكُمْ» خاصيت اول اينکه خدا راضي ميشود و چيزي است که خدا دوست دارد. دوم اينکه صلوات باعث استجابت دعاست و سوم اعمال شما پاکيزه ميشود و مورد پذيرش خداي متعال قرار ميگيرد.
آيهي 15 و 16 صفحه 110، خداي متعال ميفرمايد: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ» خداي متعال چيزي فرستاده نور است، از پيغمبر و قرآن تعبير به نور شده است. قرآن نور است، پيغمبر نور است. نور يعني چيزي که خودش ظاهر است و حقايق را روشن ميکند. هرچه نور بيشتر باشد، ريزترين چيزها پيدا ميشود. نور بالا برود اخلاص بالا ميرود. فرمود: از طرف خدا براي شما نور آمده، کتابي که روشن و آشکار است. «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» خداي متعال با اين کتابي که نوراني است هدايت ميکند کساني که تابع خشنودي خدا هستند. قرآن همه را هدايت نميکند. آنهايي که تابع خشنودي خدا هستند را هدايت ميکند. به راههاي سلامت و آرامش و امنيت هدايت ميکند. اين کتاب نور و هدايت آنها را از ظلمات بيرون ميکند. نور يک حقيقت است، خدا و اهلبيت و پيغمبر نور هستند ولي ظلمت متعدد است. از ظلمات به نور هدايت ميکند به اذن خودش و قرآن، مردم را به صراط مستقيم هدايت ميکند.
شريعتي: اين هفته در مورد شخصيت جناب دعبل صحبت ميکنيم، نکتههاي ناب و زواياي مختلفي از زندگي اين شخصيتهايي که مرور ميکنيم بسيار مفيد است.
حاج آقاي فرحزاد: از ديرباز از چيزهايي که ماندگار بوده و در ذهنها خيلي برد داشته، شعر است و شعرهايي که مرتب است و به صورت شعر جديد و شعر قديم است، رباعي و تک بيتي بوده، گاهي يک شعر يک موج ايجاد ميکرده، فضايل و کرامات اهلبيت به وسيله شعرا منتشر ميشده و هجو خلفا به وسيله شعرا رخ ميداد. گاهي يک شعر براي يک خليفه درد سر ايجاد مي کرد و از هزارها شمشير برد بيشتري داشت. دعبل خالص شعر ميگرفت و از روي خلوص شعر ميگفت. نام دعبل با امام هشتم گره خورده است. يک شب آن خانم حضرت مسلم را مهمان کرد و نامش با حضرت مسلم گره خورد. زهير خدمت امام حسين آمد و نامش با حضرت گره خورد. بياييم با اهلبيت پيوند بخوريم. دعبل اشعار زيبايي سرود که براي هيچکس نخواند. اين اشعار از نظر محتوا خيلي بلند است و حضرت وقتي ميخواند ابراز احساسات ميکردند و تأييد ميکردند. عنايت و لطفو توجهي که اهلبيت براي شعرا داشتند، براي کمتر کسي داشتند. حضرت رضا(ع) لباسي که بر تنشان چسبيده بود، لباس سبز خودش را به دعبل اعطا کرد و فرمود: قدر اين پيراهن را بدان. من هزار شب هزار رکعت نماز در اين پيراهن خواندم و هزار ختم قرآن کردم. اين خيلي هديه بزرگي بود که حضرت به او داد، چقدر براي تبرک حتي نخ اين پيراهن را ميگرفتند. ما بايد خالص باشيم و خالصانه مروج اهلبيت باشيم و طرف مقابل هم بهترينها را براي مبلغين اهلبيت هزينه کند.
ماه ذي القعده گره خورده با نام امام هشتم(ع)، يازدهم ماه ولادت و اول ماه ولادت خواهرشان و آخر ماه شهادت امام جواد(ع) و 23 اين ماه زيارت مخصوص آقا امام هشتم است. 25 روز دحو الارض است که شب و روزش مهم است. از عزيزاني که باني خير شدند، کمک کردند عزيزاني را به مشهد و قم و کربلا فرستادند تشکر ميکنيم. ماه ذي الحجه با گراني گوسفند ممکن است نتوانند قرباني کنند، به صورت شراکتي هم ميشود. کساني که ميتوانند بيشتر هم بکشند اين کار را بکنند. نماز يکشنبه ذي القعده فراموش نشود. برکاتي که در اين نماز هست فوق العاده است. پيامبر خدا فرمود: کسي که اين نماز را بخواند خدا گناهانش را ميآمرزد. پيغمبر خدا فرمودند: کسي نماز بخواند عاقبت بخير ميشود و با ايمان از دنيا ميرود. همه ما حق الناس بر گردنمان هست. اين نماز باعث ميشود که خدا طلبکاران او را راضي کند. يکي از برکات اين نماز اين است که فرمود: به آساني از اين دنيا ميرود. بعضي هستند چند سال است در حال جان کندن هستند. حضرت امير در نهجالبلاغه ميفرمايد: « اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي» خدايا اگر بنا شد از دنيا بروم، اول چيزي که از من ميگيري جان من باشد. نماز باعث ميشود ملک الموت با انسان مدارا کند. استاد آقاي بهجت، مرحوم آ شيخ محمد حسين غروي کمپاني، از خدا خواسته بود که خدايا من آسان از دنيا بروم. زيارت عاشورا ميخواند با صد لعن و صد سلام، زيارت عاشورا خواندند، خسته بودند و دراز کشيدند و در عالم خواب از دنيا رفتند. يک ذره حول مرگ را نچشيدند. نماز يکشنبه ماه را فراموش نکنيد.
خدايا تو را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد بهترين اعمال خالصانه براي خودت را به ما مرحمت بفرما و عاقبت همه ما را ختم بخير بگردان.
شريعتي: مردم همه تو را به خدا سوگند ميدهند اما براي من تو آن هميشهاي که خدا را به تو سوگند ميدهم.
«السلام عليک يا أبا عبدالله»