حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي پانزدهم- دعا در هنگام بيماري
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي پانزدهم- دعا در هنگام بيماري
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 19-01- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم به همه بينندهها و شنوندههاي خوبمان، با نام و ياد خدايي آغاز کرديم که نام و يادش آرامشي است براي قلبهاي ما، انشاءالله همه ما زير سايه الطاف خداي متعال به آرامش برسيم و بهارمان به معناي واقعي کلمه براي همه ما بهار باشد. در محضر حاج آقاي فرحزاد هستيم. سلام عليکم، خيلي خوش آمديد. سال نو مبارک باشد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. سال جديد را تبريک ميگويم. از صميم دل آرزو ميکنيم انشاءالله سالي پر از خير و برکت و امنيت و سلامتي، وفور نعمت براي همه باشد. جا دارد ياد کنيم از همه عزيزاني که سال گذشته بودند و جاي آنها خالي است. خصوصاً عزيزاني که در حادثه سيل از دنيا رفتند و عزيزاني که صدمه ديدند، انشاءالله خدا شفاي کامل بدهد و خسارتها را به لطف و کرم خودش جبران کند. دل همه ما متأثر است و اين اتفاق کام همه را تلخ کرد. هرکس هر کار خيري ميتواند بکند براي رفع خسارات و جبران بلا که اين همدلي و همفکري مرهمي باشد بر زخم عزيزاني که به زحمت افتادند.
شريعتي: در محضر صحيفه سجاديه هستيم، دعاي پانزدهم صحيفه سجاديه را براي ما شرح خواهند داد. در مورد ماه شعبان و مراقبتهاي آن بعد از تلاوت قرآن خواهند فرمود.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. قبل از اينکه دعا را شروع کنم، همانطور که بزرگان ما فرمودند، دعا را فقط در قالب يک نيايش و گفتگو با خدا نبينيم و دعاهاي ما پر از نکتههاي عرفاني و اخلاقي و سير و سلوک و سبک زندگي باشد. در عين دعا به ما راهکار نشان دادند و حرف زدند. اين دعا در مورد مريضي است و دعا را فقط به عنوان نيايش و گفتگو با خدا نبينيم. در عين گفتگو با خدا خيلي مطالب مهم را هم به ما القاء کردند. يکي از اين دعاهاي پربار همين دعاي پانزدهم است که در مورد آثار و برکات مريضي است. حضرت ميفرمايد: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِي وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِي مِنْ عِلَّةٍ فِي جَسَدِي» دعا را حضرت با حمد و ستايش خدا شروع ميکند. خدايا تو را شکر ميکنم بر اينکه به من اجازه تصرف در بدن دادي و عافيت و سلامتي به من مرحمت کردي. نعمت سلامتي و عافيت نعمت بزرگي است و هميشه و هر روز بايد شکرگزار سلامتي و عافيت و امنيت باشيم. يک مويرگ ما، راه تنفس يا راه خون بسته شود سکته قلبي يا مغزي است. حافظه و اعصاب ما مرتب کار ميکند، غرق نعمت هستيم و توجه نداريم. در روايات و دعاهاي ما روي اين سفارش شده که هرچه ميتوانيد شکر کنيد و هيچوقت بلا و مريضي نخواهيم. ولي اگر بلا و مريضي آمد صبر کنيم و تحمل کنيم و راههاي علاج را طي کنيم ولي هميشه از خدا عافيت بخواهيم.
در روايت داريم «فَإِنِ ابْتَلَيْتَنِي فَصَبِّرْنِي وَ الْعَافِيَةُ أَحَبُ إِلَيَ» عافيت را بيشتر دوست داريم. هرکسي مزاجش به عافيت بيشتر است. فرمود: خدايا اگر مرا به مريضي و گرفتاري مبتلا کردي به من صبر بده. بعضي بودند سرشان گيج رفته به خدا گفتند: بفرست، خدا گاهي بلايي فرستاده، رفتند دعا کردند که خدايا من گرفتار شدم. هيچوقت از خدا بلا و ابتلا نخواهيد. ولي آن چيزي که خدا مرحمت ميکند، به لطف و کرمش توانش را هم ميدهد و کمک ميکند. حضرت امير ميفرمايد: خدايا اگر مرا مبتلا کردي، به من صبر هم مرحمت کن، ولي من هميشه عافيت را دوست دارم. اول مطلب با اينکه دعا در مورد مريضي هست، حضرت شکر خدا ميکنند که به من اجازه تصرف در بدن دادي، دست و پايم سالم است، قلبم و گوشم سالم است. «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِي، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِي مِنْ عِلَّةٍ فِي جَسَدِي» اگر هم مرا مريض کردي، عضوي از اعضاي من يا بيشتر از يک عضو مريض شد، باز هم حمد ميکنم. تو صاحب اختيار و مالک من هستي. لذا حضرت ميفرمايد: «يَا إِلَهِي، أَيُّ الْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ، وَ أَيُّ الْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ» من نميدانم آنچه تو به من مرحمت ميکني، چون کارهاي خدا همه خوب است، عطاي او عطاست و منع او عطا است. يعني اگر سلامتي ميدهد لطف است، سلامتي ميدهد و مريضي ميگيرد، باز هم لطف است. فقر هم ميدهد لطف است، غنا هم ميدهد لطف است. رحمتش رحمت است و غضبش هم رحمت است. حضرت جوادي آملي فرمودند: بر تمام غضبها رحمت احاطه دارد. يعني يک پدر اگر بر بچهاش خشم ميکند ميخواهد او را تأديب کند، قصد کينه توزي ندارد.
جملهاي که در قلب و ذهن من مانده اين است، يک ماه رجب گذشت و اين جمله را روزي چند بار خوانديم، يادم هست مؤذن مرحوم آيت الله بهاءالديني نميآمدند من اذان ميگفتم. مرحوم آيت الله بهاءالديني ميفرمودند: اذان شما به اندازه چهل اذان به ما حال ميدهد. من سعيام اين بود که اذکار را با توجه و حضور بگويم. الله اکبر، خدا بزرگ است و غير خدا کوچک است. مرحوم بهاءالديني ميفرمودند: يک جمله از اذان در وجود ما سرايت کند و هضم کنيم، عالم ميگويد: من ميدانم و عارف ميگويد: من مييابم. بين علم و معرفت خيلي فاصله است. يکوقت شما تصوري از گرسنه داري، يکوقت ميبيني همه ذرات بدنت گرسنه است. يافتن با دانستن خيلي تفاوت دارد. يک کسي کليه درد دارد با کسي که درد دندان دارد خيلي متفاوت است. لذا ايشان فرمود: يک الله اکبر در وجود ما براي نجات ما کافي است. الله اکبر، اولين صفتي که اميرالمؤمنين براي متقين در نهجالبلاغه فرمودند، «عظم الخالق في انفسهم فصغر ما دونه في اعينهم» يعني خدا در قلب من خيلي بزرگ است و جا دارد. غير خدا کوچک است. اگر خدا در قلب ما تجلي کرد و بزرگ جلوه کرد، دنيا کوچک شد و غير خدا کوچک شد، من ديگر حواسم به خداست و به غير خدا توجه نميکنم. در ماه رجب ميگوييم: «يا من ارجوه لکل خير» اي خدايي که من در همه خيرها، خوبيها و حسنها و زيبايي به تو اميد دارم. دنياي من، آخرت من، خانواده من، اطرافيان من، دوستانم، «لکل خير و آمنوا سخطه عند کل شر» اين خيلي سنگين است. «آمنوا سخطه» اينقدر بزرگ است، يعني خدايا اينقدر تو خوب هستي که در هر شري و پيشامد ناگواري از غضب تو در امان هستم. يعني اگر بلا و سيل ميفرستي، باران تند ميفرستي، مريضي و گرفتاري و فقر، ميدانم به من نميخواهي غضب کني. از طرف خدا همه خير است حتي به کفار. خداوند که با کسي کينه ورزي ندارد، دشمني ندارد.
در قرآن بارها خوانديم خدا ميگويد: «إِنَ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيم» (بقره/143) نميگويد: «بالمؤمنين»، اين در قرآن تکرار شده است، کلمه رئوف و رحيم به غير مؤمنين و غير متقين تکرار شده است. همه بزرگان ما فرمودند، خاص مؤمن و خوبان و انبياء و اولياء نيست. حتي کفار را هم گوشمالي ميدهد نميخواهد ريشهشان را در بياورد. ميخواهد ادبشان کند، يعني باز هم درونش ادب کردن و تنبيه است. «آمنوا سخطه» اين چقدر به انسان آرامش ميدهد. هيچوقت با خدا قهر نميکنيم و از خدا شاکي نميشويم. مرحوم کشميري اين جمله را زياد ميخواند «يا الله المحمود في کل فعال» اي خدايي که تمام کارهاي تو محمود است. محمود هم نام خداست و هم لقب پيامبر ماست. المحمود يعني ستايش شده، شبيه محمد. اي خدايي که کارهاي تو همه زيباست. پسندم آنچه را جانان پسندد! چون آنچه جانان انتخاب ميکند از همه قشنگتر است. امام صادق فرمود: «ما فعل الله بالعباد الا اصلح لهم» ما ده بيست مورد گزينه داريم براي يک کاري، خدا گزينه اصلح و احسن را انتخاب ميکند. بعضي هستند گرفتاري، فشاري، فقيري روي آنهاست و به خدا گلايه ميکند. خدا از آن طرف ميگويد: «آمنوا» يعني مطمئن هستم آغوش تو هميشه براي من باز است، به من آرامش و امنيت دادي و غضب نميکني. اينجا هم مريضي را امام سجاد ميفرمايد: هم در سلامتي شکر ميکنم، هم در مريضي شکر ميکنم. تو را شکر ميکنم به من مريضي دادي، ولي بعد ميفرمايد: «أَيُّ الْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ» نميدانم در ايام سلامتي بايد بيشتر شکر کنم يا در ايام مريضي بايد بيشتر شکر کنم.
«أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِي هَنَّأْتَنِي فِيهَا طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ، وَ نَشَّطْتَنِي بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ» آيا وقت سلامتي و صحت و عافيت که به من صحتي دادي که غذاهاي خوب را ميل دارم، نشاط دارم کارهاي خوب انجام بدهم و فضل و کرم تو را کسب کنم، «وَ قَوَّيْتَنِي مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِي لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ» وقتي من سلامتي دارم به من توفيق ميدهي نماز بخوانم و دعا بخوانم. يا «أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِي مَحَّصْتَنِي بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِي أَتْحَفْتَنِي بِهَا» يا شکر موقع مريضي را به جا آورم که در وقت مريضي اي خدا تو ميخواهي مرا پاک کني و مرا رشد بدهي. نعمتهايي که در مريضي به من ميدهي مثل اينکه «تَخْفِيفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيَّ ظَهْرِي مِنَ الْخَطِيئَاتِ» بار گناه مرا در موقع مريضي سبک ميکني. روايت داريم مؤمن مريض ميشود گناهان از مؤمن ميريزد مثل برگ خزان که از درختها ميريزد. «وَ تَطْهِيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ» من گاهي دچار غفلت شدم و در گناه فرو رفتم، با اين مريضي ميخواهي مرا پاک کني «وَ تَنْبِيهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ» اين مريضي را دادي که من ياد توبه بيافتم و برگردم. «وَ تَذْكِيراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِيمِ النِّعْمَةِ» آدم وقتي راحت در رختخواب ميخوابد بعد از يک شب بيخوابي، ميبيند عجب من پنجاه سال راحت ميخوابيدم چقدر خوب بود. اين يک شب بيخوابي پنجاه سال خوابيدن را يادآوري ميکند.
اسرار مريضي و ابتلائات، از پيغمبر ما که اول شخصيت عالم است تا دوازده امام و بزرگان، همه مريض ميشدند و گرفتاري داشتند. ما از اسرار بلا خبر نداريم که چرا اين خانم مريض شده، چرا نقص عضو دارد، نميتوانيم براي همه يکسان قضاوت کنيم. بعضي براي گناه است، حضرت فرمود: شما اين مريضي را دادي که سنگيني گناه را از من برداري. چون وقتي آدم پول و سلامتي دارد يکه تاز ميدان ميشود و يکباره طغيان ميکند ولي مريضي مثل سدي است که جلوي آب را ميگيرد و بعد به اندازه تقسيم ميشود. در اصول کافي هست که امام صادق پسري داشتند به نام اسماعيل بن جعفر که سلسله اسماعيليه خودشان را منتسب به ايشان ميدانند در حالي که ايشان امام نبود. امام صادق هم او را کفن کردند و دفن کردند و از دنيا رفت. حضرت به او علاقه داشت و فرزند خوبي بود. حضرت اسماعيل را خيلي دوست داشت. به ايشان خبر دادند، فرزند شما بيمار شد. فرمودند: چطور شده؟ حتماً اتفاقي افتاده مريض شده است. يک نفر را به منزل فرستادند ببيند علت چيست؟ ديدند در رختخواب افتاده است. گفتند: چطور شده است؟ خجالت کشيد بگويد. اطرافيان لو دادند و گفتند: کنيزي بوده که در خانه محرم او بوده و با او بگو مگو کرده است. درگير شدند و ايشان جوش آورده است و هول داد و صورت اين خانم به ديوار خورد و زخمي شد. بخاطر اين تندي که کرد مريض شد و در رختخواب افتاد. به امام صادق خبر دادند، حضرت عروس را خواستند و فرمودند: بيا اسماعيل را حلال کن. خوب است که آدم طرف مظلوم را بگيرد و فوراً عذرخواهي کند. ما خيلي نمونه داشتيم که بزرگي اشتباه کرده و فوري حلاليت طلبيده است. انسان از عذرخواهي هيچوقت کوچک نميشود. حضرت فرمود: اسماعيل را حلال کن، اشتباه کرد. بعد به او هديه داد و او را حلال کرد. بعد حضرت يک نفر را فرستاد و گفت: ببينيد حالش چطور است. گفتند: الحمدلله بلند شده و سر حال است.
هر گردويي گرد است اما هر گردي گردو نيست! يعني بعضاً موردي ممکن است بعضيها ابتلاء و مريضي که ميشود براي گناه باشد، بالاي نود درصد هم ربطي به گناه نداشته باشد. درباره ديگران هيچوقت قضاوت نکنيم. « ِ مِنْ مَقَالَتِي جَرَتْ مَقَادِيُرَك بِأَسْبَابِي وَ مَا يَكُونُ مِنِّي فِي سَرِيرَتِي وَ عَلَانِيَتِي وَ أَنْتَ مُتِمٌّ لِي مَا أَخَذْتَ عَلَيْهِ مِيثَاقِي وَ بِيَدِكَ لَا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نُقْصَانِي» همه چيز دست خداست. فقر و غنا، بلاء و عافيت، مرگ و حيات، همه دست خداست. آدم براي خودش جستجو و ريشهيابي کند که در خيلي از مواقع ريشهيابي کردن درست کرده است.
فرزند يکي از علماي بزرگي که به شهادت رسيدند، از شهداي برجسته کشور ما که آيت الله بودند و شهيد شدند و فرزند ايشان هم آيت الله بودند، ايشان براي خودش و شرح حال پدرش کتابي نوشتند. ايشان ميگويد: پدر من که به شهادت رسيد خيلي مورد احترام بود، مادر من هم علويه و سيده است و خيلي حرمتش را داريم. يک مدتي مريض سختي شد. پا درد و کمر درد و فشار عصبي گرفت. من عيادت مادرم رفتم، مادرم علويه و مؤمنه و باتقوا بود. اينقدر مادرم در درد ميناليد و اذيت ميشد، اين بحث بيماري را عزيزان پيگيري کنند و برکاتي که مريضي دارد. پيغمبر ما مريض ميشد. حضرت علي مريض ميشد. امام صادق سه سال روزه نگرفت و مريض بود. ميگويد: به عيادت مادرم رفتم، مادرم گفت: فرزندم، من اينقدر درد ميکشم و فشار عصبي روي من است ميخواهم از خدا طلب مرگ کنم. دعا کن بميرم! گفتم: نه انشاءالله خوب ميشويد. خدمت استادي رسيدم، ايشان با پدرم و خانواده من آشنا بود. گفتم: عيادت مادرم رفتم و مادرم کم آورده است. ايشان تأملي کردند، فرمودند: زن برادر شما که عروس مادر شماست، کدورتي با هم دارند و او دلخور است. شما بيا واسطه شو و خانه اخوي برو و خانمش را راضي کن، من قول ميدهم مادرت از جا بلند شود. به منزل برادرم رفتم و با زن برادرم صحبت کردم که بيا بگذر. گفت: گذشتم و حلال کردم. گفت: آمدم ديدم مادرم سر حال است و بلند شده است.
شريعتي: ميلاد با سعادت امام حسين و حضرت ابالفضل عباس و حضرت زين العابدين و سيد الساجدين در پيش است، ميخواهم به برکت اين سه نور نوراني دعا کنند و حالا که صحبت از مريضي شد، خيلي از مريضها چشم به راه دعاي خير هستند.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا تو را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد و سه عزيزي که اين روزها ولادت اينهاست مخصوصاً قمر بني هاشم که باب الحوائج است. خدايا به آبروي اين بزرگواران همه مريضها، کوچک و بزرگ و روحي و جسمي شفا و عافيت کامل مرحمت بفرما. همه عزيزاني که در اين سيل اخير دچار حادثه شدند و مصيبت ديدند همه را جبران بفرما.
شريعتي: امروز صفحه پنجم قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد از دور ششم ختم قرآن کريم برنامه سمت خدا، آيات 25 تا 29 سوره مبارکه بقره را تلاوت خواهيم کرد. ماه شعبان ماه صلوات بر نبي مکرم اسلام است.
«وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُون«26» إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ«27» الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ«28» كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ«29» هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
ترجمه آيات: وكسانى را كه ايمان آورده وكارهاى شايسته انجام دادهاند، مژده بده كه برايشان باغهايى است كه نهرها از پاى (درختان) آن جارى است، هرگاه ميوهاى از آن (باغها) به آنان روزى شود، گويند: اين همان است كه قبلًا نيز روزى ما بوده، در حالى كه همانند آن نعمتها به ايشان داده شده است (نه خود آنها) و براى آنان در بهشت همسرانى پاك و پاكيزه است و در آنجا جاودانهاند. همانا خداوند از اينكه به پشهاى (يا فروتر) يا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهايى كه ايمان دارند مىدانند كه آن (مثال) از طرف پروردگارشان به حقّ است، ولى كسانى كه كفرورزيدند گويند: خداوند از اين مثل چه منظورى داشته است؟ (آرى،) خداوند بسيارى را بدان (مثال) گمراه و بسيارى را بدان هدايت مىفرمايد. (امّا آگاه باشيد كه) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمىكند. (فاسقان) كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم بستند مىشكنند، و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مىنمايند، و در زمين فساد مىكنند، قطعاً آنان زيانكارانند. چگونه به خداوند كافر مىشويد، درحالى كه شما (اجسام بىروح و) مردگانى بوديد كه او شما را زنده كرد، سپس شما را مىميراند و بار ديگر شما را زنده مىكند، سپس به سوى او باز گردانده مىشويد. اوست آن كس كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريده، سپس به آفرينش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چيزى آگاه است.
شريعتي:ميلاد امام حسين(ع)، حضرت ابالفضل العباس و حضرت سجاد(ع) را به همه شما تبريک ميگويم. انشاءالله بهترينها در اين روزهاي نوراني براي شما رقم بخورد. از فضيلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بفرمايند و وارد بخش دوم گفتگو شويم.
حاج آقاي فرحزاد: از اعمال مشترک ماه شعبان و ماه رمضان زياد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد است. ظهرهاي ماه شعبان عزيزان فراموش نکنند که هنگام اذان ظهر و همچنين شب نيمه شعبان صلوات زيبايي از امام سجاد رسيده است «شجرة النبوه و موضع الرساله» خيلي مطالب بلندي دارد. يک بخشي در مورد صلوات است «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًى» يعني صلوات زياد دل محمد و آل محمد را شاد ميکند و باعث خشنودي پيغمبر و آل اوست. «وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ» يعني خدايا اين صلاة کثيره را به حول و قوه خودت وسيله اداي حق اينها قرار بده. سه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيم.
شريعتي: ماه شعبان از راه رسيده است، چه کار کنيم بهتر است؟
حاج آقاي فرحزاد: ماه جمادي مهمان حضرت زهرا بوديم. جمادي الثاني هم اوايلش شهادت حضرت بود و پايان ماه ولادت حضرت، ماه رجب مهمان اميرالمومنين، ماه شعبان مهمان پيغمبر خدا و ماه رمضان مهمان خدا هستيم. يعني اول مادر، بعد پدر و بعد پدربزرگ و بعد هم خود خدا. ماه شعبان ماه فوق العادهاي است. شعبان يعني شعبههاي خير و برکت. در صلوات شعبانيه هست که «و هذا شهر نبيک سيد رسلک» اين ماه برترين خلق خداست، ماه پيغمبر خداست. «شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ» ماه شعبان را پر کردي از رحمت و خشنودي خودت، يعني جاي جاي اين ماه، زمان و موقعيتش همه رحمت است. آدم را به خشنودي خدا ميرساند. چون در ماه شعبان شهادت و وفات نداريم و فقط اعياد است. اعمال مهمي که در اين ماه سفارش شده يکي مناجات شعبانيه است که حضرت امام فرمود: نقل شده اين دعا را همه امامان ما ميخواندند. خيلي پيامهاي خوبي داشتيم و من اشاره کردم لزومي ندارد آدم اين دعاها را تا آخر بخواند، شما دو بند از دعاي شعبانيه را بخوان ولي فکر کن. نماز نيست که تا آخر بخواني. يک آيه بخوان و روي آن تفکر کن. عزيزاني که مقيد باشند در شبانه روز قرآن را بخوانند و دقت کنند. يک روز روزه گرفتن در ماه شعبان بهشت را واجب ميکند و اين خيلي زيباست. در روايات ميفرمايد: «افضل اعمال هذه الشهر الصدقة و الاستغفار» دو چيز فوق العاده سفارش شده يکي صدقه دادن است. تا اسم صدقه ميآيد ما ياد گدا و فقير ميافتيم. اين يک مورد خفيف است که ولو کم، ولو با نصف خرما، با يک مبلغ ناچيز صدقه را ترک نکنيد. يکي از رفقاي ما يک کيسه درست کرده و هروقت صدقهها را جمع کرد، حسابي ميدهد. صدقه را دست کم نگيريد.
صدقه در روايات ما مطلق کار خير است، «کلُ معروفٍ صدقه» هرکار خيري صدقه است. از يک سلام کردن، ادب کردن، از يک دلسوزي و خيرخواهي، همدلي و همفکري، راهنمايي و دست کسي را گرفتن، «کلُ معروفٍ صدقه» بزرگي فرمود: بعضي فکر ميکنند 24 استان، استانهايي مثل لرستان، خوزستان، گلستان، کرمانشاه، امتحان فقط براي آنهاست. نه امتحان براي همه هست. خدا ميگويد: فرحزاد تو که سالم هستي، تو چه کار ميکني؟ براي ما همين که عرض کردم معرفت با علم فرق ميکند، ما امکان ندارد درکي که آنها دارند من داشته باشم. يک روز آب و برق ما را قطع کنند. يک روز آب ما را قطع کنند. عزيزان ما آب و برق ندارند، تلفن ندارند. زراعت و دام و زندگيشان يا به کل از بين رفت و يا درصدي از بين رفت. بحران روحي که دچار شدند، حداقل با دعا و توسل و حديث کساء کمک کنيم. ما مددجوياني داريم براي خيريه زوار اوليها که خودش پنجاه تومان از کميته امداد ميگيرد و ماهي دو تومان مرتب ميريزد. وقتي کسي بلا ميبيند ما هم امتحان ميشويم و بيشتر امتحان ميشويم.
روايت داريم «ترک الشرّ صدقه» چرا ما بايد پانزده ميليون پرونده داشته باشيم؟ ما اگر جلوي بديهايمان را بگيريم، هرکس متوجه خودش شود، زکات بدهيم، خمس بدهيم، احسان بکنيم و خيرات بکنيم، چرا اينقدر آمار طلاق بالاست؟ چرا زير پاي همديگر را خالي ميکنيم؟ چرا يک جناحي که خوب کار ميکنند را زمين ميزنيم؟ چوب لاي چرخ کسي نگذاريم و به کسي که کار خير ميکند کمک کنيم. يکي صدقه افضل اعمال است و يکي استغفار و توبه. چون ولادت أباعبدالله است، کشتي امام حسين فوق العاده است. يعني بالاي نود درصد افراد در کشتي امام حسين جا ميشوند. لذا ماه شعبان و ايام ديگر هي ميگويد: کربلا برويد. شايد نيمه شعبان حتي از اربعين مهمتر باشد. شايد روايت بگويد: افضل ايام زيارت امام حسين نيمه شعبان است که شما با 124 هزار پيغمبر مصافحه ميکني. «بِالْحُسَيْنِ تَسْعَدُونَ وَ بِهِ تَشَبَّثُونَ» (بحارالانوار/ج35/ص405) يعني سعادت شما اين است که به او چنگ بزنيد. ما تربت و زيارتش را درک نميکنيم. زيارت امام حسين نود حج رسول الله است. آدم ميماند چه خبر است. چه ديگران را ببريم و چه خودمان برويم.
اين هفته از حضرت ابالفضل العباس خواهيم گفت، اين جمله که ميگويم بي نظير است. امام سجاد فرمود: عمويم عباس خوب جانبازي و ايثارگري کرد تا حدي که دو دستش را در راه خدا داد و خدا دو بال به او داد که پرواز ميکند و بعد اين جمله را فرمود: خدا به عمويم عباس يک منزلت و مقامي داد که همه شهداء غبطه ميخورند. در خانه حضرت ابالفضل يک توسل و ارتباطي داشته باشيم.
مرحوم علامه طباطبايي(ره) خيلي اهل روضه و توسل بود. يک نفر به ايشان گفت: اميد شما در روز قيامت چيست؟ کتاب نوشتي، الميزان نوشتي، تفسير داري و شاگرد تربيت کردي. فرمود: سرمايه و اميد من ارادت خالصانهاي است که به حضرت ابالفضل دارم. مثل افرادي که صاف و پاک هستند و پشت کوه زندگي ميکنند، تا مشکلي پيدا ميکند، ميگويد: يا ابالفضل! مثل صدق و خلوصي که دارند سرمايه عمر من ارادت خالصانه و محبت به حضرت عباس(ع) است.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: ماه شعبان و ماه ولادت اوليائت هست، خدايا به حق محمد و آل محمد اول و مهمترين دعاي ما ظهور و فرج امام زمان را به زودي برسان. به حق محمد و آل محمد مشکلات ملت و مملکت ما را برطرف بفرما. عزيزاني که دچار سيل شدند و خسارت مالي و جاني ديدند، به حق محمد و آل محمد همه را جبران بفرما و مريضهاي روحي و جسمي شفا عنايت بفرما. آنهايي که همسر ندارند، اولاد ندارند، به حق حضرت ابالفضل به آنها مرحمت بفرما. نعمت ارزاني و فراواني و سلامتي و عافيت به همه ملت و مملکت ما مرحمت بفرما. زيارت مشاهد مشرفه و عتبات، خصوصاً زيارت امام حسين و ابالفضل العباس را نصيب همه بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي:
گرفتارم گرفتارم ابالفضل *** گره افتاده در کارم ابالفضل
دعايي کن دوباره چند وقتي است *** هواي کربلا دارم ابالفضل
السلام عليک يا أبا عبدالله...