برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي چهاردهم(عفو وبخشش)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 29- 11- 97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
کي ميشود بيايي و نيلوفر آوري *** گلهاي رنگ رنگ به هر دفتر آوري
باران شوي، بهار شوي، غنچه غنچه گل *** لب وا کني گلاب خوش قمصر آوري
سلام ميکنم خدمت شما بينندگان خوب و شنوندگان نازنينمان، انشاءالله هرجا هستيد خداوند متعال پشت و پناهتان باشد. به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي فرحزاد: سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. خدا را بي نهايت شکرگزار هستم بر رحمت الهي که در مملکت ما باريده است، جا دارد صميمانه تسليت عرض کنيم شهادت پاسداران عزيزي که مظلومانه در راه دفاع از ميهن اسلامي به شهادت رسيدند، به بازماندگان آنها خداوند اجر و پاداش مرحمت کند و انشاءالله اين شهدا با قمر بني هاشم محشور باشند و خانوادههايشان دلهايشان را کنار دل حضرت ام البنين بگذارند که امشب شب وفات اين بانوي بزرگوار است و انشاءالله همنشين مادر چهار شهيد حضرت ابالفضل العباس باشند و روز اکرام مادران شهدا که حق عظيمي بر ملت و مملکت ما دارند و اگر خانوادههاي شهدا پشتيباني نکنند، قطعاً وضع ما پيش نميرود و آنها واقعاً فداکاري ميکنند و غصهها و داغها روي دل خانوادههايشان هست، انشاءالله خداي متعال کمک کند و آن شهدا را با اهلبيت محشور کند و به خانوادههايشان صبر بدهد و به مجروحين حادثه هم شفاي عاجل عنايت کند.
شريعتي: شب وفات حضرت ام البنين هست، تسليت ميگويم. انشاءالله با نابودي آل سعود زيارت حضرت ام البنين در بقيع غريب و مظلوم نصيب همه ما شود. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم». چون ماه جمادي الثاني متعلق به حضرت زهرا(س) هست، سالگرد ولادت ايشان هفته آينده هست و سالگرد شهادتشان هم سوم اين ماه بود. خوب است در اين ماه هم زيارت حضرت زهرا را با هم بخوانيم. «يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ انْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِما امْتَحَنَكِ صابِرَةً وَ زَعَمْنا انَّا لَكِ اوْلِيآءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صابِرُونَ لَكلِّ ما اتانا ابُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اتانا بِهِ وَصِيُّهُ فَانَّا نَسْئَلُكِ انْ كُنَّا صَدَّقْناكِ الَّا الْحَقْتِنا بِتَصْدِيقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ انْفُسَنا بِانَّا قَد طَهُرْنا بِوَلايَتِك» انشاءالله روز پنجشنبه در مشهد مقدس اختتاميه قرآن کريم هست و عزيزان کارشناس جمع هستند. قرعهکشي زوار اولي کربلا را هم داريم، انشاءالله جزئيات را عرض خواهيم کرد.
دعاي چهاردهم صحيفه سجاديه، همه فرازهاي دعا راههاي دادخواهي است، اينکه ما با افرادي که حق ما را ضايع ميکنند چگونه برخورد کنيم که کلياتش اين بود که حق ما هيچوقت ضايع نميشود و محفوظ است و خدا طرفدار مظلوم است و مقابل ظالم است. خدا اول طرفدار درجه يک مظلومهاست، منتهي ممکن است فرصت بدهد. اينکه مواظب باشيم ظالم نباشيم و ظلم نکنيم، اگر ميخواهيم دادخواهي بکنيم از راه صحيح و درست باشد. مرتکب چندين ظلم ديگر نشويم. عادلانه باشد و فرصت بدهيم. حضرت ميفرمايد: «وَ وَفِّقْنِي لِقَبُولِ مَا قَضَيْتَ لِي وَ عَلَيَّ» به حکم خدا و قضاوت خدا راضي باشيم. حضرت عرضه ميدارد خدايا به من توفيق بده آن حکمي که تو ميگويي: با ظالم اينطور برخورد کن، اينقدر بگير، من به حکم الهي تن بدهم. آنچه بر عليه من خدا حکم ميکند راضي به رضاي خدا و حکم خدا باشم. چون خيليها هستند به حکم حاکم عادل راضي نيستند « وَ رَضِّنِي بِمَا أَخَذْتَ لِي وَ مِنِّي» خدايا مرا راضي کن به آنچه براي من ميگيري و از من ميگيري. «وَ اهْدِنِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَسْلَمُ» در دادخواهي و گرفتن حق مرا هدايت کن به روشي که از همه محکمتر و برتر است و مرا موفق کن به راهي که از همه سالمتر است. راههاي دادخواهي را عرض کرديم، اينکه آدم بدون عجله و شتاب حق خودش را به اندازه معمول بگيرد. يکي از راه حلهايش اين بود که مصالحه کند، يک مقدار من از حقم بگذرم و يک مقدار طرف مقابل بگذرد.
يکي از راهها اين است که به خدا واگذار کنيم، اگر توانستي بگير ولي اگر نتوانستي بگيري به خدا واگذار کن و خدا خير الحاکمين است. اعدل العادلين است. اگر خدا را وکيل کردي قطعاً بدانيد که خدا وا نميگذارد. موضوع ديگر اين بود که يکي از راهحلها اين است که اگر آدم شرح صدر دارد، عفو و گذشت کند که اين عفو و گذشت در قرآن و روايات ما و سيره 124 هزار پيغمبر فراوان بوده است که بسياري از جاها، عمده راهشان در مقابل ستمگرها، گذشت بوده است. مخصوصاً برخوردهاي اخلاقي و ناهنجاريهاي فردي و اجتماعي، عموماً پيغمبرها و امامان ما عفو ميکردند. هفته گذشته خيلي پيام داشتيم که مگر ميشود کسي مال ما را خورده و آبروي ما را برده، او را عفو کنيم؟ بله سنگين است، نميگوييم صد در صد، اختيار داريد، اگر کسي توان عفو ندارد، نکند و حقش را بگيرد. يکي از گزينهها را گفتيم، نگفتيم حتماً فقط عفو، ولي به يک عنوان گزينه خوب و برتر عفو است.
موردهايي هست که دين ما گفته: عفو نکن. حضرت علي فرمود: عفو براي کسي است که نادم و پشيمان است و ميگويد: ببخشيد و اشتباه کردم. اما يک کسي که پرخاشگر است، اراذل و اوباش است، پشيمان نيست، اصرار دارد، اين را بايد به ديوان عدالت داد که به جزايش برسد. يک کسي آدم کشته ميگويد: باز هم ميکشم. خيانت کردم باز هم ميکنم. اينهايي که مُصر هستند و مقاوم هستند، گاهي عفو اينها را بدتر ميکند.
ترحم بر پلنگ تيزدندان *** جفاکاري بود بر گوسفندان
اين را نميگوييم، نميگوييم گرگ درنده را عفو کن. پلنگ تيزدندان را عفو کن. موارد خاص را گفتند جزايش را بدهيد و قصاص کنيد. ولي غير از موارد خاص که طرف آن حد نيست، حتي اگر آنجايي که عفو ضرر ندارد، روايتهايش را اشاره کرديم که اگر ما يا قاضي يا حاکم شرع، در گذشت و عفو اشتباهي بي مورد عفو کرد، ضرر ندارد و خطر ندارد. ولي اگر در انتقام جويي و اعدام و قصاص اشتباه کرد، اينجا روز قيامت بايد جواب بدهد. اگر ما اشتباه کرديم، نبايد گناهکاري را عفو ميکرديم، يا فرار کرد اين نزد خدا گم نميشود و ممکن است روزي او را بگيرند. ولي اگر اشتباهي کسي را اعدام کردي و شلاق زدي خيلي سنگين است. لذا ميگويد: اگر در عفو اشتباه کردي هيچ مشکل ندارد. بيجا عفو کردي خدا ميگويد: من جبران ميکنم. ولي اگر در گرفتن حق اشتباه کردي و بيجا گرفتي، اين ديگر خدا نميگذرد. لذا اگر جايي که نبايد عفو ميکرديم، عفو کرديم احساس پشيماني نکنيم. در عفو لذتي است که در انتقام نيست. همانطور که زياد خوردن آدم را بزرگ ميکند و شکم بزرگ ميشود، زياد عفو کردن هم آدم را بزرگ ميکند. از خدا کمک بخواهيم و تمرين کنيم، چقدر راحت ميشويم. خيلي روايت داريم که بدي ديگران را فراموش کنيم. لقمان فرمود: دو چيز را فراموش بکن و دو چيز را فراموش نکن، يکي خدا و مرگ را فراموش کن. يکي خوبي که به ديگران کردي را فراموش کن و منت نگذار و يکي بدي که ديگران در حقت کردند. حضرت امير در نهجالبلاغه ميفرمايد: بهترين کار يک انسان با کرامت، انسان بزرگوار اين است که بديهاي ديگران را فراموش کند. در قرآن ميفرمايد: «خُذِ الْعَفْوَ» (اعراف/199) عفو را سجيه خودت قرار بده. يعني هميشه با عفو زندگي کن. شما الآن در جامعه، زن و شوهر و اولاد و پدر و مادر، اصطکاک پيش ميآيد، براي معصوم نه، ميليون سال با هم زندگي کنند چون از مرز خودشان يک ذره اين طرفتر نميروند ولي غير معصوم ممکن است پاي کسي را لگد کند و حرف بيجا بزند. اگر گذشت نکنند چه کنند؟ دائم بايد درگير باشند. آدمهاي با گذشت از همه بيشتر آرامش دارند. «خُذِ الْعَفْوَ» يعني عفو را سجيه خودت قرار بده. اينقدر عفو کن که ديگر هيچي در تو اثر نکند. «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ» امر به معروف کن، «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» (اعراف/199) هيچ جاي قرآن نداريم که با جاهل درگير شويد. جاهل نفهم و نادان است، شما هم درگير شوي از امام باقر(ع) پرسيدند: «لا تجهل علي الجاهل فتکونَ مثله» جاهل به من فحش داده من هم فحش بدهم، بي ادبي کرده، من هم بکنم. شيطان و دشمن هم همين را ميخواهد. ميگويد: ما با جاهل درگير نميشويم. شمشير کشيده ميخواهد ما را به دعوا و جنگ بياندازد، ما دفاع ميکنيم ولي درگير نبايد شويم و اگر ميتوانيم اعراض کنيم.
داستان حضرت يوسف(ع)، چقدر حضرت يوسف را اذيت کردند. اينقدر کتک زدند، حسادت ورزيدند، در چاه انداختند. برادري که از پدر با هم يکي هستند، او را به عنوان برده دست به دست فروختند. بعد نوکر و غلام در دستگاه سلطنتي شد. زليخا توطئه کرد و هجده سال زندانش کردند. چهل سال بلا روي بلا آمد. حضرت يوسف ميتوانست انتقام بگيرد و قدرت هم داشت، اينقدر روايت داريم اگر خدا شما را بر ظالم يا دشمن غلبه داد، شکر اينکه غلبه کردي، اين است که گذشت کني و بگذري. اين کارهاي حضرت يوسف(ع) هزار برابر از جمال و زيبايي او بالاتر است. جمال باطني بود که جذبهي فوق العاده داشت. همين که گفتند: «قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ» (يوسف/91) اي يوسف به خدا قسم خدا تو را بر ما مقدم کرده است، ما خطا کرديم. فرمود: «قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ» (يوسف/92) يعني من سرزنش نميکنم و به روي شما نميآورم. اين خيلي زيباست که بعد از اين همه سال گفت: اصلاً حرفش را نزنيد. «الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» من از حقم بگذرم، خداي يوسف چقدر آمرزنده و بخشنده است. خدا ميگويد: کاري که دوست داريد با شما بکنم، شما با بندگان من بکنيد. ما چقدر به خدا بدهکار هستيم. کسي غير از معصوم ميتواند بگويد: من گناه نکردم، ظلم نکردم، به خودم ظلم نکردم، به خدا ظلم نکردم. شرک به خدا ظلم عظيم است. به غير خدا پناهنده نشديم و اعتماد نکرديم. خدا ميگويد: من ميليارد ميليارد گناهان تو را ميبخشم، تو هم ببخش. نزد خدا گم نميشود. خدا چند برابر عفوي که ميکند، ميگويد: اگر عفو کردي من بدهکار تو ميشوم و حق تو را ميدهم. حضرت يوسف از زليخا گذشت، از عزيز مصر که او را زنداني کرده بود گذشت، از اهل مصر گذشت، از برادرها گذشت، قطع رحم و عاق والدين بدترين گناه کبيره است. يوسف صديق ميتوانست انتقام بگيرد اما خدا دوست دارد ما گذشت کنيم. حدود بيست سال مردم مکه در مورد پيغمبر ما چه نکردند؟ از روز اول که گفت: بتها را کنار بگذاريد و لا اله الا الله بگوييد، تمام هجمهها شروع شد. شکمبه گوسفند روي سر حضرت ريختند، تهمت و فحاشي کردند. يارانش را زير سنگهاي داغ شکنجه ميدادند و شهيد ميکردند. پدر و مادر عمار، ياسر و سميه را زير شکنجه به شهادت رساندند. سنگهاي سنگين و داغ ميگذاشتند و بلال حبشي را شکنجه ميدادند. به پيغمبر مجنون، ساحر و کذاب گفتند. پيغمبر فرمود: هيچ پيغمبري مثل من اذيت نشد. اين سيزده سال که حضرت در مکه بودند، کم نگذاشتند، بعد هم نقشه کشيدند بريزند و پيامبر را شبانه بکشند. خدا امر کرد شبانه از وطن خودت برو. ده سال در مدينه بودند، جنگ بدر، جنگ احد، جنگ خندق، جنگ احزاب، پشت سر هم يا توطئه يا جنگ بود. مردم مکه و سران قريش چه نکردند؟ به نظر من صد برابر برادران يوسف اذيت کردند. پيغمبر ما مکه را فتح کرد و با ده هزار نيرو وارد شد و غالب شد، ميتواند انتقام بگيرد و زندان کند، حق مسلم اينها اعدام است. مثل ابوسفيان در هر توطئهاي بودند.
روايت داريم پيغمبر خدا فرمود: ميترسم بعد از اين به من بگويند چون بر قومش غلبه پيدا کرد، همه آنها را کشت و اعدام کرد. من اين کار را نميکنم. پرچم اول دست سعد بن عباده بود، وارد مکه که شد، گفت: «اليوم يوم الملحمه للمرحمة» امروز روز انتقام است. روز رحم نيست. مردم در سوراخ رفتند، فکر ميکردند اينطور است. در اصول هيچ عقب نشيني نميکردند ولي برخورد و رفتارش خيلي کريمانه بود. فرمود: نظر شما در مورد من چيست؟ عرض کردند نظر ما دربارهي شما، «کريم أخو کريمٍ» شما اهل کرامت هستي و مثل حضرت يوسف با ما برخورد ميکني. پيغمبر فرمود: همين کار را ميکنم. فرمود: پرچم را از دست سعد بگيريد و به دست علي بدهيد. حضرت شعار را برعکس کردند. «اليوم يوم المرحمة للملحمة» روز رحمت و گذشت است. اين خيلي مهم است. اين کاربرد عفو و بخشش از هزار انتقام بالاتر است. وحشي قاتل که جگر حضرت حمزه را درآورد، حضرت او را عفو کردند. حضرت فرمود: چون ياد و خاطر او در ذهن من زنده ميشود، نزد من نيا ولي چون توبه کرده بود، او را عفو کردند. مسلمان شد و حضرت او را عفو کرد. دندان و پيشاني حضرت را شکستند و همه عفو کردند.
شريعتي: پيامبر چه شرح صدري داشتند!
حاج آقاي فرحزاد: اگر همين حالا ابوسفيان را دست من بدهند، تکه تکهاش ميکنم. چون سر سلسلهي شجره ملعونه است. شخصيت اول عالم باشي و اينطور اذيتت کنند. از يکي از علما شنيدم، خدا رحمتشان کند. فرمود: يک موقع بزرگان و علما در نجف جمع بودند، از جمله امام راحل، يک بحثي شد که مهمترين رفتار پيغمبر که تأثير فوق العاده داشت، چه بود؟ هرکدام يک چيزي گفتند. نوبت امام(ره) شد، فرمود: گذشت پيغمبر در عفو مکه مهمترين عمل پيغمبر بوده است. يکوقت کسي آب دهان مياندازد و پاي آدم را لگد ميکند. بيست سال دائم درگيري و خونريزي و اذيت و آزار. انشاءالله يک مقدار رنگ و بوي پيامبر به ما بخورد. محدث قمي يک حديث زيبايي را نقل کردند که حضرت فرمودند: ياد بگيريد از ابو زمزم، ابوزمزم يک کسي بود براي امتهاي سابق بود. هر روز صبح ميگفت: خدايا، من چيزي ندارم در راه تو انفاق کنم. آبرويم را در راه تو انفاق کردم. اگر کسي پشت سر من حرفي زد، غيبتي کرد و تهمتي زد، من راضي نيستم بخاطر من برود آتش جهنم بسوزد. من آبرويم را در راه تو انفاق کردم. بخاطر من کسي آزار نبيند! پيامبر ما ياد کرده از ابو زمزم و ميگويد: از او ياد بگيريد و گذشت کنيد.
زماني در يکي از شهرها به زندان رفتم براي سخنراني، واحد فرهنگي دارند و بعضي روحانيون آنجا تبليغات دارند. افرادي که بايد اعدام شوند، شب اعدام ميروند براي آنها وصيت مينويسند. ايشان ميگفتند: ما فراوان داريم در روزهاي آخر که ميخواهند اعدام کنند با خانواده مقتول تماس ميگيريم اعدام قطعي است. بياييد گذشت کنيد، تا پاي دار هم التماس ميکنيم. خيليها گذشت ميکنند، آن چند درصدي که گذشت نميکنند، همين که پاي دار اين قاتل را بردند، بلافاصله پشيمان ميشود. ميگويند: اين چه کاري بود کرديم. کاش ميگذشتيم. داغ اين جوان را به دل مادر گذاشتيم. مادر و پدر او چه گناهي دارد؟ دکتر رفيعي ميگفت: يک خانمي آمده بود اينقدر ناله ميزد که به داد من برسيد. گفت: دو تا از پسرهايم با هم درگير شدند و يکي از پسرهايم ديگري را کشته است. داغ اين پسر در دل من مانده است، پسر دوم را زندان بردند و حکم اعدام صادر شده و شوهرم عفو نميکند و ميگويد: او را هم بکشند و راضي نميشود. به داد من برسيد و کمکم کنيد. شما با انتقام شايد يک لحظه دلت خنک شود، اما داغي که بر دل مادر قاتل مينشيند، يا خانم بي شوهر ميشود، بر دل شما سنگيني ميآيد. ولي اگر گذشت کنيد خيلي اثر فوق العاده دارد. اگر اشتباهي هم گذشت کنيد، خدا جبار است و جبران ميکند.
مرحوم آ سيد ابوالحسن اصفهاني واقعاً چقدر بزرگوار بود. مرجع تقليد فوق العاده بود. فرزند بزرگوار ايشان اينقدر فاضل بود و کسي بود که جاي پدر را پر ميکرد. اميد داشتند بعد از آقا، اين آقازاده جاي ايشان را بگيرد. يک کسي عصباني ميشود و ميآيد سر نماز جماعت، با چاقو ميزند به شکم ايشان و ايشان را از پا درميآورد. حکومت عراق قاتل را ميگيرند، خواستند اعدام کنند، ايشان ميگويد: نه، من گذشت کردم. البته سخت است، ولي خدا چه دوست دارد. خدا ميگويد: تو گذشت کن، من هم خيلي گذشت ميکنم.
روايت داريم پيغمبر ما يک موقع يتيمهايي را آوردند در مدينه، افرادي که بي بضاعت بودند، پدر و مادرشان فوت کرده بودند، بچههاي يتيم را تقسيم ميکردند. مثل کميته امداد که الآن سرپرستي ايتام را دارد. پيغمبر فرمود: من و کسي که کفالت يتيم را ميکند، کنار همديگر خواهيم بود. پيغمبر يک يتيم را قبول کرد و اين يتيم خيلي پرخاشگر بود. بعد از مدتي اين يتيم از دنيا رفت و پيغمبر خيلي گريه ميکردند. گفتند: چرا گريه ميکنيد؟ فرمودند: بخاطر اين يتيم از دنيا رفت. گفتند: يک يتيم ديگر ميآوريد. فرمود: نه، اين يتيم خيلي بداخلاق بود و شايد مانند او پيدا نکنم. اينکه او مرا آزار ميداد و من حلم ميورزيدم، صبوري ميکردم، براي رشد من خيلي خوب بود. ابن ملجم و حضرت امير(ع)، بخاطر اينکه بچهها زير بار نرفتند قصاص شد و الا در نامه 23 نهجالبلاغه حضرت فرمودند: وصيت من اين است که بعد از من، اگر من زنده ماندم خودم ولي دَم هستم و اگر از دنيا رفتم، خواستيد قصاص کنيد، يک ضربه زده است، يک ضربه بزنيد. اگر هم عفو کنيد «فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ» فرمودند: عفو کنيد، عفو کردن از ابن ملجم براي من قرب ميآورد و براي شما هم خوب است. «فَاعْفُوا، أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَكُمْ» [(نور/ 22) نهج البلاغه، نامه 23] فرمودند: دوست نداريد خدا از شما عفو کند؟ چرا امام حسن و امام حسين را عفو نکردند؟ چون اولاً بقيه ورثه بودند و يکي هم آيت الله مکارم در شرح اين خطبه فرمودند: جو طوري بود که مردم زير بار نميرفتند. جوي بود که اگر ابن ملجم را آزاد ميکردند، خود مردم تکه تکهاش ميکردند، لذا صلاح در قصاص عادلانه بود و الا بلاشک فرمان حضرت علي را اجرا ميکردند. خدا عفو را خيلي دوست دارد. بالاتر از عفو چيست؟ «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين» (آلعمران/134) اگر کسي سينه داشته باشد که عفو که ميکند هيچ، زير بال طرف را هم بگيرد. کمک کند و احسان هم کند.
بدي را بدي سهل باشد جزا *** اگر مردي احسن الي من اساء
نه تنها عفو کن، ميگويد: برو دستش را هم بگير. هم از ظلم نجاتش بده و هم به او سرمايه بده، ديگر ظالم نباشد و به او احسان کن. يک کسي به امام سجاد بد و بيراه گفت، حضرت صادق(ع) آمدند دعا کردند و نماز خواندند و طلب عفو کردند. به مالک اشتر ميوه گنديده زدند، به مسجد رفت و نماز خواند و برايش دعا کرد. لذت عفو را خدا به ما بچشاند و لذت احسان به ديگران را به ما بدهد.
شريعتي: امروز صفحه 599 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد.
«جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ «8»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها «1» وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها «2» وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها «3» يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها «4» بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها «5» يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ «6» فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ «7» وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ «8»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً «1» فَالْمُورِياتِ قَدْحاً «2» فَالْمُغِيراتِ صُبْحاً «3» فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً «4» فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً «5» إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ «6» وَ إِنَّهُ عَلى ذلِكَ لَشَهِيدٌ «7» وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ «8» أَ فَلا يَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِي الْقُبُورِ «9»
ترجمه: پاداش آن گروه در نزد پروردگارشان، باغهاى جاودانهاى است كه زير آن نهرها جارى است. (آنان) براى هميشه در بهشت جاودانهاند، خدا از آنان راضى است و آنان نيز از او راضى. اين مقام مخصوص كسى است كه از پروردگارش خشيت دارد.
به نام خداوند بخشنده مهربان، آن گاه كه زمين به لرزش شديد خود لرزانده شود. و زمين بارهاى سنگين خود را بيرون افكند. و انسان بگويد: زمين را چه شده است؟ (كه اينگونه سخت مىلرزد). در آن روز زمين خبرهاى خود را بازگو كند. چرا كه پروردگارت به آن وحى كرده است. در آن روز مردم به طور پراكنده (از قبرها) بيرون آيند تا كارهايشان به آنان نشان داده شود. پس هر كس به مقدار ذرّهاى كار نيك كرده باشد همان را ببيند. و هركس هم وزن ذرهاى كار بد كرده باشد آن را ببيند.
به نام خداوند بخشنده مهربان، (1) سوگند به اسبان دونده كه (در ميدان جهاد) نفسشان به شماره افتاد. (2) و (به هنگام تاختن، از برخورد نعل اسبان با سنگهاى بيابان) به شدّت برق افروزند. (3) و صبحگاهان بر دشمن هجوم برند. (4) و گرد و غبار برانگيزند. (5) و در ميان معركه و جمع دشمنان در آمدهاند. (6) همانا انسان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است. (7) و بىشك بر اين (ناسپاسى) گواه است. (8) و همانا او علاقه شديدى به مال دارد. (9) آيا انسان نمىداند كه وقتى آنچه در گورهاست برانگيخته شود.
شريعتي: از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بفرمايند و از شخصيت بزرگ و عظيم مرحوم ميرزاي قمي(ره) خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: يکي از نعمتهاي بزرگ عافيت است که پيغمبر خدا به شخصي فرمودند: براک درک شب قدر عافيت ميخواهم، شما هم عافيت بخواهيد و پيغمبر خدا فرمود: ذکر صلوات عافيت را زياد ميکند. هربار که انسان يکبار صلوات بفرستد، «مَنْ صَلَّي عَلَيَ مَرَّةً فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ بَاباً مِنَ الْعَافِيَةِ» (جامع الاخبار، ص 59) خدا يک در عافيت را به رويش باز ميکند.
ميرزاي قمي در بين علما فوق العاده بودند از نظر علمي، علم اصول که خيلي تبحّر داشتند و هم در زهد و تقوا، يکي از امتيازاتي که در بين علما کم ديدم، اينکه بعد از فوتشان هم گره گشا باشند. شما در قم که ميرويد، قبرستان شيخان، هم قبر چهار اصحاب امامان ما آنجا دفن است مثل زکريا بن آدم قمي که خيلي محبوب امام رضا بود. هم قبور شهدا آنجا هست. بقعهاي ميرزاي قمي دارد و من نديدم قبر عالمي شب و روز زن و مرد بالاي سر قبر او بيايند و برايش دعا و قرآن و نماز بخوانند و حاجت بگيرند. من در محضر يکي از بزرگان اصفهان بودم، ايشان فرمود: بسياري از اصفهانيها به من مراجعه ميکنند براي حل معضلات و مشکلات، من ميگويم: يک هديه معنوي براي ميرزاي قمي هديه کنيد. دويست سال قبل در قم خشکسالي شده بود. کشاورزان قم در حرم بيتوته ميکنند که از حضرت معصومه بخواهند مشکل خشکسالي حل شود. يکي از اينها خسته بود و خوابش برد. ميرزاي قمي را در خواب ميبيند. ميگويند: ما آمديم به حضرت پناهنده شديم دعا کنند باران رحمت بيايد. ايشان فرمود: اگر شما سر قبر من ميآمديد، من دعا ميکردم باران نازل شود. من مردم قم را ميتوانم کفايت کنم، حضرت معصومه براي کل دنياست و کل عالم است. ايشان قبرش هم خيلي نوراني و پر معنويت است. آنهايي که از دور و نزديک ميتوانند هدايايي به روح ايشان داشته باشند که حاجاتشان برآورده ميشود.
شريعتي: دوستان براي شرکت کردن در جشنواره تلويزيوني جام جم و رأي دادن به برنامه سمت خدا کافي است کد مورد نظر را ارسال کنند. تا شش بار هم ميتوانيد رأي بدهيد.
حاج آقاي فرحزاد: سيرهي پيامبر خدا اين بود که «يحسن الحسن و يقبح القبيح» يعني کار خوب را تأييد و کار زشت را تقبيح ميکردند. شايد بهترين برنامه معارفي رسانه ما سمت خدا هست، انشاءالله براي اينکه تقويت شود، به اين برنامه رأي بدهيد. انشاءالله عزيزاني که ميتوانند روز پنجشنبه به مشهد مقدس بيايند. زوار اوليهاي بسياري از شهرهاي مختلف آماده شدند که اعزام شوند. انشاءالله قرعه کشي خوبي براي زوار اوليهاي کربلا خواهيم داشت. آنهايي که قبلاً کربلا رفتند انصراف بدهند چون ما استعلام ميکنيم و در قرعه کشي شرکت نميدهيم. افرادي که نياز دارند و تمکن ندارند، اولويت دارند. در آستانه ولادت حضرت زهرا هستيم، از همه عزيزان خواهش ميکنم که همانطور که براي عزاداري حضرت زهرا خوب عزاداري و اکرام کرديم، همين اکرام و احترام را در جشن تولد حضرت زهرا هم داشته باشيم. چه چيزي دل حضرت زهرا را خوشحال ميکند؟ يک شاخصه مهم حضرت زهرا انفاق و احسان به ديگران بود. هرچه بتوانيم به شيعيان و دوستان حضرت زهرا کمک کنيم، در آستانه عيد نوروز هم هستيم، بسيار کار پسنديدهاي است.
شريعتي: پيشاپيش روز مادر را هم به تمام مادران تبريک ميگويم و مادراني هم که در بين ما نيستند انشاءالله مهمان سفره با برکت حضرت زهرا(س) باشند. نکات پاياني اگر هست بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: بالاتر از عفو اين است که به کسي که ستمي به ما کرده، حقي از ما ضايع کرده، دستي بر سرش بکشيم و نوازش کنيم. حضرت علي(ع) فرمودند: روي يکي از شمشيرهاي پيغمبر خدا، صحيفهاي بود که سه جمله رويش نوشته شده بود: «صل من قطعک» کسي که با تو قطع کرده صله رحم کن. دوم «و قل الحق و لو علي نفسک» هميشه حقگو باش ولي جايي به ضرر تو است. سوم «و احسن الي من أساء اليک» احسان کن به کسي که به تو بدي کرده است. همسايه به ما بد و بي راه گفته است، يک کاسه آش در خانهاش بدهيم. به او احسان کنيم. اين را خدا خيلي دوست دارد.
شريعتي: قرار بگذاريم در آستانه ميلاد حضرت زهرا(س) و سال جديد، همديگر را عفو کنيم. امشب شب وفات حضرت ام البنين است. به همه مادران و همسران صبور شهداء اداي احترام ميکنم که با صبرشان همه ما را حيرت زده کردند. انشاءالله همه آنها در پناه خداوند متعال سالم باشند.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا تو را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بفرما. همه ما را جزء بهترين يارانش قرار بده. همه شهداء مخصوصاً شهداي اخير را با شهداي کربلا محشور بگردان. به بازماندگان و همسرانشان صبر و اجر عنايت بفرما. خدايا به حق محمد و آل محمد آنهايي که شغل ندارند، مسکن ندارند، همسر ندارند، اولاد ندارند، به حق حضرت زهرا، به حق ام البنين به آنها مرحمت بفرما. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها بفرما. همه مريضها، مخصوصاً مريضهاي سفارش شده شفا عنايت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و صلوات بر امام هشتم(ع).
شريعتي: آن پرچمي که دست تکان ميدهد به ناز *** تا صحن سيدالشهداء ميبرد مرا