حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي چهاردهم (ظلم)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي چهاردهم (ظلم)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 15- 11- 97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«اللهم وفقنا لما تحب و ترضي واجعل عاقبة امرنا خيرا» سلام ميکنم خدمت شما بينندگان خوب و شنوندگان نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. ايام دهه فجر انقلاب اسلامي را به همه شما تبريک ميگويم. انشاءالله جسن چهل سالگي انقلاب اسلامي با شکوه هرچه تمامتر برگزار شود و وارد چهل و يکمين سال شويم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آرزوي موفقيت براي همه داريم، خدا را شکر ميکنيم بر نعمت باران و برفي که در مناطق باريده است. انشاءالله در مناطقي که بي بهره بودند از اين نعمت، آنها هم از اين نعمت سيراب شوند. انشاءالله عزاداريها مورد قبول واقع شده باشد. در آستانه فاطميه دوم هستيم، انشاءالله خداوند توفيق بدهد بهترين عرض ادبها را به محضر حضرت زهرا داشته باشيم.
شريعتي: در محضر دعاي چهاردهم از صحيفه سجاديه هستيم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمد لله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم». «يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ انْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِما امْتَحَنَكِ صابِرَةً وَ زَعَمْنا انَّا لَكِ اوْلِيآءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صابِرُونَ لَكلِّ ما اتانا ابُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اتانا بِهِ وَصِيُّهُ فَانَّا نَسْئَلُكِ انْ كُنَّا صَدَّقْناكِ الَّا الْحَقْتِنا بِتَصْدِيقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ انْفُسَنا بِانَّا قَد طَهُرْنا بِوَلايَتِك» اين زيارتنامه در مفاتيح هم هست که عزيزان انشاءالله حفظ ميکنند و بهترين زيارت حضرت زهرا(س) است.
دعاي چهاردهم که موضوع دعا، دادخواهي است که انسان در برابر ستمي که به او شده است، چطور دادخواهي کند؟ پايان اين دعا حضرت عرضه ميدارد: خدايا اگر خير من در اين است که عقوبت و انتقام گرفتن را تأخير بياندازم در قيامت، بر پيغمبر و آل او درود بفرست و مرا کمک کن با نيت صادق و صبر دائم که به اين مرحله برسم و بتوانم زود انتقام نگيرم. ميفرمايد: «وَ أَعِذْنِي مِنْ سُوءِ الرَّغْبَةِ» چون انسان خيلي مواقع در احقاق حق زياده روي ميکند. حضرت دعا ميکند که خدايا مرا حفظ کن که رغبت زيادي نکنم و زياده خواهي داشته باشم. «وَ هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ» جوش و حرصي که اهل حرص دارند که زياده خواه هستند در من نباشد. براي اينکه آرام باشم اگر نتوانستم در دنيا از دشمن انتقام بگيرم، «وَ صَوِّرْ فِي قَلْبِي مِثَالَ مَا ادَّخَرْتَ لِي مِنْ ثَوَابِكَ، وَ أَعْدَدْتَ لِخَصْمِي مِنْ جَزَائِكَ وَ عِقَابِكَ» قطعاً کسي که مظلوم واقع شده اگر در دنيا به حقش نرسيد، در قيامت بدون شک به آن خواهد رسيد. حضرت ميفرمايد: خدايا حالا که بناست حق ما در آخرت به ما برسد، آن ثوابهايي که بناست در آخرت به من بدهي به من بفهمان که به من آرامش بدهد و آن عقوبتهايي که به دشمن من ميدهي، نشان من بده که آرام شوم. چون بشري که ضعيف است بايد آرام شود. «وَ اجْعَلْ ذَلِكَ سَبَباً لِقَنَاعَتِي بِمَا قَضَيْتَ» اينکه به من نشان ميدهي يک روزي ظالم به جزايش ميرسد و من به حقم ميرسم وسيلهاي باشد که من قانع باشم به آنچه حکم ميکني. «وَ ثِقَتِي بِمَا تَخَيَّرْتَ» من اعتماد بکنم به اختياري که تو کردي که عقوبت را در آخرت انجام بدهي، من آرام و راحت شوم. «آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ» آمين يعني خدايا به دعاهايي که کرديم، آمين ميگوييم که قبول شود و پذيرش شود. «إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» تو صاحب فضل بزرگ هستي «وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» و بر هر چيزي توانمند هستي.
هيچ حقي پايمال نميشود، دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد. خدا خيلي از ظلمها را سريع جا به جا ميکند. لذا اين خودش آرامش بخش است. ما سه چهار هفته در مورد مذمت ظلم صحبت کرديم اينکه مواظب باشيم ظلم نکنيم و مؤمن حتي به دشمن هم ظلم نميکند. گفتيم: ظلم بدترين ظلمتهاست. براي گرفتن حق خودمان از ظالم، رعايت انصاف را بکنيم، عجله و شتاب نکنيم، بيش از حقمان نگيريم، درگير نشويم، خيلي از جاها هست که مقابله به مثل همه جا نيست، در امور مالي هست، در امور خدشه جاني هست ولي اينکه کسي به ما فحش بدهد، نميتوانيم فحش بدهيم. تهمت زده نميتوانيم تهمت بزنيم. غيبت کرده نميتوانيم غيبت کنيم. در مسائل آبرويي اجازه ندادند. اينکه يکي از کارهاي بسيار خوب اين است که به خدا واگذار کنيم. او احکم الحاکمين است. بهترين وکيل است و در عالم وکيلي بهتر از او نيست. «يا نعم الوکيل، نعم الحبيب، نعم الأنيس، نعم المولي و نعم النصير» بهترين وکيل و ياور است. وکيلي است که پول هم نميگيرد. قطعاً اگر کسي خدا را وکيل کرد، خدا به بهترين نحو کارش را انجام خواهد داد. يعني از صميم دل به خدا واگذار کرد.
خانم يا آقايي که مظلوم است و نميرود دادخواهي کند، نميرود مطالبه کند و آبروداري ميکند، ميگويند: تو خوار و ذليل هستي و ظلم پرور هستي، جوابش اين روايت است. شخصي به امام صادق گفت: من دچار همسايهاي شدم که مرا آزار ميدهم. حضرت فرمود: «اِصبر» صبر کن. ما بيش از صد مورد در قرآن واژه صبر را داريم. عرض کرد: من صبر کنم مردم ميگويند: تو ذليل هستي. برو طلاق بگير و چنين کن! فرمود: «إنما الذليل الظالم» (مجموعة ورام، ج 1، ص 125) اين حرفهاي بي ربط را گوش نده. آن کسي که ظالم است ذليل است و مظلوم سرافراز است. مخصوصاً مظلومي که حقش را به خدا واگذار ميکند. صبر و تحمل ميکند. پس مظلوم بودن، ذلت نيست. مثلاً خانمي حاضر است از حقش بگذرد اما بستگان ميگويند: نه، برو چنين کن و تحريک ميکنند. اين خيلي بد است. عوض اينکه به مدارا و صبوري تشويق کنيم، تحريک ميکنيم در انتقام گرفتن و کينه ورزي، اين واقعاً نکته مهمي است و بايد توجه داشته باشيم.
يکي از گزينههايي که براي دادخواهي خوب است، صلح و عفو و آشتي است. من با طرف مصالحه کنم. صلح آيه قرآن است. «وَ الصُّلْحُ خَيْر» (نساء/128) اين آيه دربارهي زن و شوهر و خانواده هست. اگر خانمي شوهرش نشوز داشت، نفقه نميداد، اذيت ميکرد و آزار ميداد، يا ترس اينکه حق زن را پايمال کند، خداي مهربان ميفرمايد: «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً» اگر خانمي را ديدي که شوهرش وظيفه شوهري را انجام نميدهد و حق خانم را ادا نميکند، يا اعراض ميکند و گذاشته رفته، «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً» بزرگتري بيايد اينها مصالحه کنند. شوراي حل اختلاف چيز خوبي است که مرحوم هاشمي شاهرودي گذاشتند. خيلي از مسائل هست که با شوراي حل اختلاف حل ميشود.
مرحوم دولابي اين داستان را نقل کردند. يک عالم بسيار برجستهاي در نجف بود که تمام بزرگان نجف او را قبول داشتند و به ايشان پيشنهاد دادند شما حاکم شهرش و و قاضي قضاوتهاش، و ايشان زير بار نميرفت و چون از ايشان عادلتر و باتقوا تر و با انصافتر نبود. ايشان قبول کردند و مدتي قضاوت نجف را بدست گرفتند. افرادي ميآمدند و بدون هيچ طمع و خوف قضاوت ميکردند. روايت عجيبي در مورد قضاوت هست که برنامه دادگاه و قضاوت، دو تا عالم نزد يک جاهل ميآيند. يک زن و شوهر بيست سال با هم زندگي کردند از زير و بم زندگيشان خبر دارند و هردو عالم هستند، نزد قاضي ميآيند که از جايي خبر ندارد. لذا قضاوت خيلي کار مشکلي است. در روايت داريم قاضي لب پرتگاه جهنم است. کسي که قابليت ندارد از قضاوت فرار کند. نجات دادن ظالم عيب ندارد ولي اينکه بخواهد حق مظلوم از بين برود خيلي بد است. اين عالم مدتي قضاوت کرد، اتفاقاً ملکي بود که شهود آمدند شهادت دادند. بعد از مدتي سند پيدا شد که اشتباه بوده است و شهادت دروغ بوده است. ايشان توبه کامل ميکند. چه بسا حکمهاي ديگر من هم همينطور باشد. فوري استعفا نوشت که ديگر قضاوت نميکنم. هرچه اصرار کردند مردم و مسئولين که بمان، گفت: بس است! تا اينکه دو نفر در نجف سر موضوعي با هم نزاع داشتند و هرچه کشاکش رفته بودند، حل نشده بود. راضي شدند به حکميت و قضاوت، آمدند وقت گرفتند و گفتند: ما کسي را قبول نداريم، هرچه شما بگويي ما روي سر ميگذاريم. گفت: من ديگر کنار گذاشتم. هرجا ميرفت همراهش ميآمدند که تو بايد حکم کني و ما فقط شما را قبول داريم. از بس ايشان را در تنگنا قرار دادند، ايشان مستأصل شد، از نجف بيرون آمد و در بيابان آمد که بروند، ديد نميروند. وضو داشت و رفت دو رکعت نماز خواند. در سجده به دعا و التماس افتاد که خدايا اين دو نفر مرا بيچاره کردند، دوباره دست ما کج نشود و در آتش نرويم! همينطور که التماس ميکرد آن دو نفر رحم کردند و به هم گفتند: از حقت بگذر، من هم از حقم ميگذرم، آشتي و صلح کنيم. گفت: باشد قبول! به آقا گفتند: درست شد ما صلح کرديم. اينها را بوسيد و بغل کرد. گفت: اگر در عمرم يک حکم صد در صد خدايي کرده باشم، همين است. اينکه خدا ميفرمايد: «وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ» اگر هم يک جايي زن و شوهر ميخواهند جدا شوند، کارفرما و کارگر به تيپ هم نزنند و دعوا نکنند، مصالحه کنند. «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ» انسانها حريص و بخيل هستند، دائم ميخواهند از ديگران بگيرند. بعد خداي متعال ميفرمايد: «وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً» اگر احسان کنيد و تقوا پيشه کنيد، خداوند به آنچه انجام بدهيد خبير است.
در جنگ احد که شايد مثل احد جنگي نداشته باشيم که اصحابش اينقدر شهيد شده باشند و صدمه خورده باشند. پيغمبر سختترين جنگها برايش احد بود. پيشاني و دندانش را شکاندند، حضرت حمزه را شهيد کردند. 70 نفر از عزيزان پيغمبر را به شهادت رساندند. وقتي جريان بدن قطعه قطعه حضرت حمزه پيش آمد، حضرت فرمود: من هم تلافي ميکنم. «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ» (نحل/126) خدا ميفرمايد: اگر هم خواستيد عقوبت کنيد، همان مقدار که آنها عقوبت کردند، باز شما صبر کنيد. پيامبر فرمود: من در موقفي بدتر از اين نبودم که بدن عموي مرا چنين کنند و خيلي گريه کردند. ولي خدا فرمود: پيغمبر، اگر صبر کنيد، صبر براي صابرين خيلي بهتر است. پيغمبر بلافاصله فرمود: من صبر ميکنم و گذشت کردم. «وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّه» (نحل/127) صبرت را هم از خدا بخواه. براي کساني که به آنها ستم شده نگران نباش، «وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ» (نحل/127) آنچه آنها توطئه ميکنند و نقشه ميکشند، تو در تنگنا قرار نگير که خدا کمک ميکند.
در سوره مبارکه شوري هست «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» (شوري/40) هرکس در معاشرت با ديگران و حوادثي که پيش آمد، اگر کسي عفو کند و صلح کند و آشتي کند، اجرش با خداست. يعني خدا ميگويد: مزدت با من است. کسي از خدا طلب ندارد. خدا به همه منت دارد و ما بايد منت پذير باشيم. خدا چک سفيد ميدهد به آنهايي که اهل عفو هستند. ميگويد: تو حساب من ذخيره داري و هروقت خواستي من به تو ميدهم. «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» ذيل اين آيه مبارکه روايت زيبايي است، امام صادق فرمود: روز قيامت که ميشود، همه درگير هستند و شلوغترين موقفها حق الناس است. خداوند ميفرمايد: کجا هستند آنهايي که بر من خدا حق دارند؟ خدا ميگويد: بعضي هستند که بر من حق دارند و من به آنها بدهکار هستم. «العافون عن الناس» کجا هستند آنهايي که سيره آنها عفو و گذشت بود؟ به ما ميگويند: مملکت را با بارش ميبرند، اختلاس ميکنند و رشوه ميگيرند. بحث ما بين خودمان است، فاميل و دوست و آشنا، براي آنها اولاً دادگاه و حکومت هست، خدايي هست، در آخرت حق کساني مثل صدام بايد ادا شود. کسي که پاي ما را لگد کرده، ما ميخواهيم مثل آنهايي که مثلاً مملکت را از بين بردند، حکم صدام را روي آن پياده کنيم. هرطور که خدا با ما رفتار کرده است، خدا ميگويد: شما هم با بندههاي من همانطور رفتار کن. خدا گذشت کرده شما هم گذشت کن.
يک آقايي در صحن امام هشتم به من رسيد، خيلي ناراحت بود. گفت: خانم من با کسي رابطه داشت و من خيلي بهم ريخته هستم. من يک مقدار ايشان را دلداري دادم و گفتم: حق با شماست و گناه خيلي بزرگي است، گفتم: اگر اين مسأله برعکس شده بود. يعني خانم شما متوجه رابطه شما با کسي ميشد. شما دوست داشتي خانم شما چطور رفتار کند؟ يک کسي خدمت امام زمان شرفياب شده بود. در زمان غيبت زيارت و ديدار حضرت خلاف قاعده است. بعضي انکار ميکنند که نميشود ولي ما ميگوييم: ميشود. اين آقا بعد از اينکه جستجو کرده بود، فهميد اين آقا شب عروسي ازدواج مشترک را شروع کرده و اين خانم از قبل مشکل داشته است. ميتوانسته حق شرعي و قانوني داشته طلاق بدهد. قهراً آبروي اين خانم و خانواده او ميرود، فردا کسي از خانواده اين خانم دختر نميگيرد. اين مرد با خدا معامله ميکند و ميگويد: تو ستار هستي و عيبهاي مرا پوشاندي. من هم عيب خانم خود را ميپوشانم و اين باعث ميشود خدمت حضرت شرفياب شود. اين خيلي مهم است. خداوند ميفرمايد: «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (نور/22) اگر شما ظالم بودي و او مظلوم بود، آيا شما دوست داشتي پدرت را دربياورند و شما را زندان کنند؟ يا اينکه مدارا کنند و گذشت کنند؟
اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «قلة العفو أقبح العيوب و التسرع إلي الانتقام أعظم الذنوب» (غرر الحكم، ص 465) کم گذشت کردن، بزرگي به من گفت: شما بهترين راننده هم باشي و در مسير خودت بروي، بقيه رعايت نميکنند و به شما ميزنند. اگر گذشت نکني دائم بايد درگير شوي. اگر در بله برون سر مهر گذشت نکنند، هيچکس ازدواج نميکند. گذشت خيلي مهم است و اگر گذشت نباشد نميشود زندگي کرد. مرحوم دولابي ميفرمود: وقتي گذشت ميکني چقدر بزرگ ميشوي و به آرامش ميرسي. با گذشت انسان واقعاً بزرگ ميشود و اعصابش راحت است. انشاءالله خداوند توفيق بدهد، موضوع عفو يک موضوع بسيار مهمي است. در قصه حضرت يوسف، عفو حضرت يوسف در مورد برادران با آن همه سختيهايي که کشيد، به چاه افتاد، به زندان افتاد، ولي حضرت يوسف گذشت کرد. گذشتي که با آن يک مملکت را نجات داد و اصلاح شدند. در گذشت و عفو يک خيرات و برکاتي است که اگر نبود خدا امر نميکرد.
شريعتي: دوستان قديمي ما ميدانند که وقتي به جزء سي قرآن کريم ميرسيم، يک اختتاميهاي براي ختم قرآن کريم در راه است. اين بشارت را بدهم که انشاءالله روز دوم يا سوم اسفند ماه در حرم امام رضا(ع) ميزبان شما خواهيم بود با حضور کارشناسان عزيز و مخاطبين برنامه و انشاءالله ختم قرآن کريم را در آستانه ولادت حضرت زهرا خواهيم داشت. قرعه کشي کربلاي معلي هم همانجا انجام خواهيم داد.
حاج آقاي فرحزاد: از جناب آقاي سعيدي، توليت آستان قدس حضرت فاطمه معصومه تشکر ويژه دارم، ايشان موکب حضرت معصومه را که امکانات خوبي دارد در طول سال در اختيار زوار قرار دادند. انشاءالله براي زوار به خصوص زوار اوليها کمک ويژهاي باشد. موکب هفده کيلومتري کربلا هست و امکانات خوبي دارد.
شريعتي: امروز صفحه 585 قرآن کريم آيات نوراني سوره مبارکه عبس را تلاوت خواهيم کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، عَبَسَ وَ تَوَلَّى «1» أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى «2» وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى «3» أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى «4» أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى «5» فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى «6» وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى «7» وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى «8» وَ هُوَ يَخْشى «9» فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى «10» كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ «11» فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ «12» فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ «13» مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ «14» بِأَيْدِي سَفَرَةٍ «15» كِرامٍ بَرَرَةٍ «16» قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ «17» مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ «18» مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ «19» ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ «20» ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ «21» ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ «22» كَلَّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ «23» فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ «24» أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا «25» ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا «26» فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا «27» وَ عِنَباً وَ قَضْباً «28» وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا «29» وَ حَدائِقَ غُلْباً «30» وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا «31» مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ «32» فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ «33» يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ «34» وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ «35» وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ «36» لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ «37» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ «38» ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ «39» وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ «40» تَرْهَقُها قَتَرَةٌ «41» أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ «42»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان، چهره درهم كشيد و روى بر تافت. از اينكه نابينايى به سراغ او آمد. و تو چه دانى، شايد او در پى پاكى و پارسايى باشد. يا پند گيرد و آن پند سودش بخشد. امّا كسى كه خود را بىنياز مىبيند. پس تو به او مىپردازى. با آنكه اگر پاك نگردد، بر تو چيزى نيست. و امّا كسى كه شتابان نزد تو آمد، در حالى كه از خدا مىترسد، تو از او تغافل مىكنى و به ديگرى مىپردازى. چنين نيست (كه آنها مىپندارند)، همانا قرآن وسيله تذكّر است. پس هر كس بخواهد، آن را ياد كند و از آن پند گيرد. در ميان صحيفههايى ارجمند است. كه بلند مرتبه و پاكيزه است. به دست سفيرانى بزرگوار و نيكوكار. مرگ بر اين انسان (سركش) كه چه ناسپاس است. (مگر خداوند) او را از چه چيز آفريده است. از نطفهاى ناچيز آفريدش و سامانش بخشيد. سپس راه (سعادت) را براى او آسان و فراهم نمود. آنگاه او را ميراند و در گورش نهاد. پس هر زمان كه بخواهد او را برانگيزد. هرگز (چنين نيست) كه هنوز آنچه را كه خدا به او فرمان داده، انجام نداده است. پس بايد انسان به غذاى خود بنگرد. ما آب را آن گونه كه بايد، (از آسمان) فرو ريختيم. سپس زمين را به خوبى شكافتيم. و در آن، دانه رويانديم. و نيز انگور و سبزيجات، و زيتون و نخل خرما، و باغهاى پردرخت، و ميوه و چراگاه، براى برخوردارى شما و چهارپايانتان. پس زمانى كه آن صداى هولناك در آيد. روزى كه انسان از برادرش بگريزد و از مادر و پدرش و همسر و فرزندانش. در آن روز براى هر يك از آنان كار و گرفتارى است كه او را (از پرداختن به كار ديگران) بازدارد. چهرههايى در آن روز درخشانند، خندان و شادمانند، و چهره هايى در آن روز، غبار (غم) بر آنها نشسته. و تيرگى و سياهى، چهره آنان را پوشانده است. اينان همان كافران بدكردارند.
شريعتي: نکات پاياني شما را ميشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: خيلي سفارش شده در دعاها صلوات را فراموش نکنيد. پيغمبر خدا فرمود: «كل دعاء محجوب حتي يصلي علي محمد و آل محمد» (بحار الانوار، ج 27، ص 260) هيچ دعايي به اجابت نميرسد و بالا نميرود مگر اينکه ذکر صلوات فرستاده شود. چون اين هفته گراميداشت مرحوم آيت الله احمدي ميانجي است، ايشان شخصيت فوق العادهاي در علم و ادب و تواضع بودند. ايشان در مسجد منبر اخلاقي ميرفتند و اهل روضه و گريه بودند و بيشتر از مستمعين گريه ميکردند. با افراد پايين مينشستند و پاسخ به سؤالات ميدادند. گره گشايي از کار بندگان خدا داشتند. داريم که کار علما خير رساندن است در کنار درس و بحث، ايشان موقعي از طرف بعث مقام معظم رهبري دعوت شدند براي حج، ولي فرمود: نميتوانم بروم. گفتند: چرا؟ گفت: خانم من مريض است. گفتند: عروسها و دخترهايتان هستند. فرمودند: نه، کاري که از من ساخته است از بقيه ساخته نيست. از حج تمتع بخاطر خدمت به خانواده صرف نظر کردند.
خدايا تو را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد همه ما را به بهترين عرض ادب و عزاداري براي صديقه کبري موفق بفرما. شفاعت حضرت زهرا نصيب همه ما بگردان. قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بفرما. آنهايي که شغل ندارند، مسکن ندارند، همسر ندارند، اولاد ندارند، به حق حضرت زهرا به آنها مرحمت بفرما. مريضهاي روحي و جسمي شفا عنايت بفرما. آنهايي که به زيارت عتبات و مشاهد مشرفه نرفتند، توفيق زيارت با معرفت به زودي نصيب همه بگردان. انشاءالله کاري کنيم که امام زمان از عزاداريهاي ما براي مادرش خشنود شود و دعاي ويژه براي ما بفرمايند.
شريعتي: آن روز که به داغ غمت مبتلا شديم *** دلخونتر از شقايق دشت بلا شديم