حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي چهاردهم (دادخواهي از ظالم)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي چهاردهم (دادخواهي از ظالم)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 08- 11- 97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
من بي تو دمي قرار نتوانم کرد *** احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مويي *** يک شکر تو از هزار نتوانم کرد
خدا را شکر ميکنيم بخاطر تمام نعمتهايش. سلام ميکنم خدمت شما بينندگان خوب و شنوندگان نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم.آرزوي موفقيت براي همه داريم، انشاءالله عزاداريها مورد قبول واقع شده باشد. هفته آينده فاطميه دوم است که بنا بر قول 95 روز هست و تعطيل رسمي هست، عزيزان هرچقدر ميتوانند يک رابطهاي با حضرت زهرا(س) برقرار کنند که شفاعت کبري در روز قيامت مخصوص حضرت زهرا(س) است که مصداق آن حديث باشند «أين الفاطميون». بعضي هستند بي تفاوت هستند و دائم اعتراض ميکنند. مواظب باشيم که حريم حضرت زهرا فوق العاده و خاص است. اگر ميخواهيد اسلام ما پايدار بماند، نگاه حضرت زهرا کافي است. آيت الله بهاءالديني فرمود: چيزي که حضرت زهرا امضاء کند همه انبياء امضاء خواهند کرد.
شريعتي: انشاءالله فرزند خوبي براي اين مادر بزرگوار باشيم. خدا را شکر ميکنيم که يک درياي مواج و عميق و سرشار از معرفت مانند صحيفه سجاديه در اختيار ماست که امروز هم فرازهايي از دعاي چهاردهم را با هم مرور خواهيم کرد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم» همانطور که قبلاً عرض کردم انشاءالله عزيزان اين زيارت سه خطي حضرت زهرا را حفظ خواهند کرد. «يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ انْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِما امْتَحَنَكِ صابِرَةً وَ زَعَمْنا انَّا لَكِ اوْلِيآءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صابِرُونَ لَكلِّ ما اتانا ابُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اتانا بِهِ وَصِيُّهُ فَانَّا نَسْئَلُكِ انْ كُنَّا صَدَّقْناكِ الَّا الْحَقْتِنا بِتَصْدِيقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ انْفُسَنا بِانَّا قَد طَهُرْنا بِوَلايَتِك» تنها زيارتنامهاي که از امام معصوم براي حضرت زهرا رسيده همين زيارت است.
دعاي چهاردهم که عرض کرديم موضوعش راههاي دادخواهي از ستمگران است. اگر گساني به ما ستم کردند، دادخواهي و گرفتن حق چگونه است. در بخش ديگري از اين دعاي چهاردهم حضرت ميفرمايد: «اللَّهُمَّ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِيَرَةُ لِي عِنْدَكَ فِي تَأْخِيرِ الْأَخْذِ لِي وَ تَرْكِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِي إِلَى يَوْمِ الْفَصْلِ» خدايا گاهي هست که صلاح خدا نيست و موقعيت فراهم نيست که من در دنيا حقم را از ظالم بگيرم. به خدا عرض ميکند: اگر خير تو در نزد من اين است که گرفتن حقم را به روز قيامت تأخير بياندازم و انتقام را از ظالم ترک کنم، «وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ» روزي که هرکس به حق خودش ميرسد، چون خدا قسم خورده من از ظلم ظالم نميگذرم. «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» اگر بنا شد من حقم را در آخرت بگيرم، «وَ أَيِّدْنِي مِنْكَ بِنِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ» خدايا مرا کمک کن که اگر حقم به آخرت ميافتد، نيتم را خالص و پاک کنم و صبر دائم داشته باشم تا حقم را در آخرت و قيامت از صاحب حق بگيرم.
ما دربارهي ظلم و زشتي ظلم يک ماه است صحبت کرديم. ظلم بدترين چيزهاست و ظالم بدترين آدمهاست. خدا در جاي جاي قرآن او را لعنت کرده است. مهمترين چيزي که يک مؤمن در زندگي بايد مراعات کند، بايد مواظب باشد ظلم نکند و ظالم نباشد و زمينه ظلم و ظالم را فراهم نکند و پيشگيري کند. گاهي ما يک حرکتي انجام ميدهيم که زمينه ظلم فراهم ميشود. چند نکته است که قدم قدم خواهيم گفت. يک نکته که ما بايد هميشه مواظب باشيم، همه آدمها خودشيفتگي و خودخواهي دارند. يعني جايي که حق ما ضايع ميشود ما خودمان را اول مظلوم عالم ميدانيم و ديگران را ظالم ميدانيم. اينطور نيست و ما آقازاده نيستيم. ممکن است من جايي مال و آبرويم از بين رفته باشم اما جاهاي ديگر شايد من ظلم کرده باشم. دائم فرافکني ميکنيم و اين اشتباه است. بسياري از افرادي که مظلوم واقع ميشوند، ممکن است من دست به شراب نزنم و مال کسي را نخورم، ولي ممکن است غيبت کنم و تهمت بزنم و در زبانم نيش زده باشم. ممکن است من هيچوقت دزدي نکرده باشم ولي گناهان بدتر از دزدي کرده باشم. لذا بايد مواظب باشيم خودمان را هم از اين حسابها پاک ندانيم. خيلي جاها ممکن است ما ظالم باشيم. چه انتظاري داريم جاهايي که ظلم کرديم، طرف با ما مقابله کند. همانطور که ما انتظار داريم در مقابل ظالم هم همان انتظار را پياده کنيم.
يک نفر حقش ضايع شد. شروع کرد از ته دل نفرين کردن. به اين شخص خطاب شد، خداي متعال فرمود: تو بلاشک مظلوم هستي. مال و ابرو و جانت از بين رفت. ولي دهها نفر ديگر بر عليه تو نفرين ميکنند. من چه کنم؟ گفت: خدايا دست نگهدار. خدا فرمود: جاي ديگر هم شما ظلم کردي و او هم نفرينت کرده است. اگر اجازه ميدهي من تأخير بياندازم و عفو من شامل هردو تا شود. او از حق خودش بگذرد و تو از حق اين بگذر که عفو من شما را بگيرد. خيلي بزرگ جلوه نکند که بگوييم: من به هيچکس ظلم نميکنم ولي همه جا به من ظلم ميشود. خيلي وقتها خودمان را مبرّا از ظلم ميدانيم و احساس ميکنيم هيچ مشکلي نداريم. اين غلط است. موضوع دوم اينکه هيچوقت در انتقام گرفتن عجله نکنيم. قطعاً بدانيم پيش خدا هيچوقت گم نميشود. يعني اينکه کم جايي است که خدا محکم قسم خورده باشد. خدا ميگويد: به عزت و جلالم من عهد کردم از ظلم ظالم هرگز نميگذرم. هرجا باشد حق مظلوم را ميگيرم و به مظلوم ميدهم. لذا اگر يک مقدار براي ما جا بيافتد که حق ما نزد خدا محفوظ است. عجله نکنيم. مثلاً جايي صد هزار تومان پول ما گم ميشود، من ميگويم: مهمان من دزديده است. سي نفر را تهمت ميزنم يا سوء ظن پيدا ميکنم به خاطر صد هزار تومان، حالا يا دزدي شده يا گم شده است. آيا گناه دزدي که صد هزار تومان دزديده است، بيشتر است يا گناه من که به سي نفر تهمت زدم؟ يا بخاطر صد هزار تومان آبروي طرف را بردن که نتواند قد بلند کند. اصلاً آبرو با صد تومان قابل قياس نيست. ظلم را به اندازه ظلمش بايد در احقاق حق حرکت انجام بدهيم.
يکوقت سر بوق زدن، سر حرفي که ميزند ما خيلي زياده روي ميکنيم. يعني به مخاصمه کشيده ميشود. يکي از راهها اين است که در گرفتن حق مخاصمه نکنيد. با منطق، با برهان، از راه صحيح و قانوني و شرعي درست حقتان را بگيريد. اما اينکه با مخاصمه و آبروريزي ريشه طرف را بزني و پرونده تشکيل بدهي، درست نيست. اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «مَنْ بَالَغَ فِى الْخُصُومَهِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظَلَمَ» يعني کسي که در گرفتن حق مبالغه کند، خصومت به خرج بدهد، خودش ظالم ميشود. کسي که زياده روي و مبالغه در خصومت ميکند اين جزء مجرمين است. به ناموسش چه کار داري؟ خطايي کرده به تبار او بد و بيراه ميگويد. کسي که مبالغه در خصومت بکند، خودش هم جزء گناهکارها و مجرمين است. «وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظَلَمَ» اگر هم بايستد و تماشا کند و بگويد: هرچه شد، مظلوم پروري، يعني در واقع ما داريم ظالم پروري ميکنيم و مظلوم را حمايت ميکنيم. حضرت ميفرمايد: «و لا يستطيع أن يتقي الله من من خاصَم» کسي که در دنده لج و لجبازي بيافتد، چنين کردي و چنان ميکنم، اگر در وادي لج و لجبازي و خصومت افتاد، اصلاً تقواي الهي را قدرت ندارد پياده کند. در احقاق حق و گرفتن حق، آيندهنگري، عدالت، انصاف، انصاف خيلي کار مشکلي است، يعني اينکه اگر يک تلنگر به من زده، من همان اندازه، يک متلک گفته، اين خودش يک نکتهاي است که ما توجه نداريم. بعضي چيزها درونش قصاص هست و بعضي چيزها درونش قصاص نيست. مثلاً ضررهاي مالي يا جاني درونش قصاص هست. اگر کسي زد بدن کسي را زخم کرد بايد ديه بدهد. کور کرد، شکست ميتواند بشکند. بريد، ميتواند دستش را ببرد. يا مال طرف، ولو نخواهد بايد به زور بگيرند. ولي کسي به من فحش داد من هم ميتوانم فحش بدهم؟ اينجا خط قرمز است. کسي تهمت زد، اينجا خط قرمز است، شما از خودت دفاع کن ولي حق تهمت زدن نداري. يعني تو هم مثل او ميشوي. هرکس هرکاري کرد ما هم مقابله به مثل کنيم. قصاص در امور مالي و بدني و موارد خاص است. بقيه جاها راههاي طريق احقاق حق يا بايد دعا بکند، يا عذرخواهي کند، يا جبران کند، يا معادل آن مالي بدهد يا ديه بدهد. نه اينکه طرف را همان گناهي که کرده تو هم بکني.
يک نکته ديگر هم خيلي قشنگ است که در کلمات اهلبيت زياد است و در نهجالبلاغه و جملات مولا اميرالمؤمنين در وصيتي که به امام حسن مجتبي(ع) فرمودند، آمده و خيلي زيباست. حضرت به امام مجتبي فرمودند: فرزندم، «لا يَکبُرَنَّ عليک ظُلم من ظَلَمک فانه يسعي في مضرته و نفعک» اگر کسي مالي از ما تلف کرد و آبرويي از ما برد و حقي از ما پايمال کرد، حضرت ميفرمايد: ظلم کردن ظالم نزد تو برايت خيلي بزرگ نباشد. چرا؟ بخاطر اينکه آن ظالمي که حقي از شما برده، درست است ضرر ظاهري به شما زده است ولي در واقع و باطن به ضرر خودش و به نفع شما کار کرده است. يعني ظالمي که از من مالي و آبرويي برده، باطنش يک رد و بدلي شده است. اگر ثوابهايي دارد، حتي ظالمترين آدمها مثل آل سعود که با ظاهرسازي به هزاران فقير رسيدگي ميکنند. هزارها آدم در يمن ميکشند ولي چهار تا آدم خوب هم دارند. بر تو بزرگ نباشد ظلم کردن ظالم در حق تو، چرا؟ چون تيشه به خودش ميزند و به نفع شما کار ميکند. «يسعي في مضرته و نفعک» گناهان شما را پاک ميکند و نزد خودش ميگذارد.
يکي از علما معروف است ميگويند: فلاني به شما تهمت زده و غيبت کرده است. فوري يک مقدار پول در پاکت گذاشت و برايش فرستاد. گفتند: گوشهاي شما سنگين است. بدي شما را گفته است. فرمود: متوجه شدم. چون بدي مرا گفته به نفع من کار کرده است و ثوابهايش را به من انتقال داده است. گفتند: آن کسي که غيبت ميکند ثواب ندارد. فرمود: ما که گناه داريم، گناهان ما را به خودش منتقل ميکند و بار ما را سبک ميکند. حديث داريم کسي که غيبت ميکند و آبروي افراد را ميبرد اگر توبه کند، آخرين نفري است که به بهشت ميرود. اگر توبه هم نکند اول کسي است که جهنمي است. روز قيامت پرونده دستش ميدهند و ميگويند: تو شراب خوردي و فحشاء کردي. ميگويد: خدايا تو شاهد هستي که من اصلاً فکر شراب را هم نکردم. ميگويند: تو غيبت اينها را کردي و تهمت زدي. يک مجرمي را ميآورند، ميگويد: من نميدانم نماز شب چيست. ميگويند: آنها غيبت تو را کردند و جا به جا شده است. در روايت ديگر داريم حضرت فرمود: «يَأْخُذُ الْمَظْلُومُ مِنْ دِينِ الظَّالِمِ أَكْثَرَ مِمَّا يَأْخُذُ الظَّالِمُ مِنْ دُنْيَا الْمَظْلُومِ» (ثواب الاعمال، ص 272) ظالم مال را ميگيرد يا آبرو را هدف قرار ميدهد، دنيا را خراب ميکند ولي دين او و آخرت او و ثوابهاي او به ما منتقل ميشود. فرمود: آنچه که به مظلوم از آخرت و پاداش ثواب گير ميآيد، بيشتر است از دنيايي که از او ضايع ميشود.
يکي هم در مورد انصاف، در قرآن سوره مبارکه بقره آيه 194 داريم، «فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِين» يعني اگر کسي به شما تعدي کرد، به همان درجه حقتان، بيشتر حق نداريد. يعني اگر يک ضربه زد، يک ضربه. اگر يک ذره خراش، يک ذره خراش. اگر زيادهروي کردي بايد قصاص شوي.
شريعتي: اگر کسي در يک گوشهاي، در يک جمع دوستانهاي غيبت ما را کرد يا تهمتي زد، بگوييم: خيلي خوب، بنشين و تماشا کن. من بيايم همين تهمت و غيبت را در فضاي مجازي منتشر کنم. اينها با هم تناسب ندارد؟
حاج آقاي فرحزاد: نه، فضاي مجازي واقعاً خطرناک است. يکوقت در مجلسي چهار نفر هستند و پيش چهار نفر آبرو ريخته ميشود. ولي در فضاي مجازي هزاران نفر هستند و مرتکب بزرگترين ظلمها شدي. از خودت دفاع کن ولي اينکه طرف را بخواهي بيچاره کني اشتباه است.
نکته چهارم اينکه يکي از راههايي که در روايات و قرآن اشاره شده اين است که بياييم با خدا معامله کنيم. خدايا ممکن است براي اينکه حقم را بخواهم بگيرم از خودم دفاع کنم، زياده روي کنم. نفسم، شيطان و هوا و هوس قاطي شود، آقا چنين و چنان نميکني، من ممکن است افراط و تفريط داشته باشم. بياييم با خدا معامله کنيم و بديهايي که ديگران در حق ما انجام ميدهند به خدا واگذار کنيم. خدا احکم الحاکمين است. خدا اعدل العادلين است. خدايا بدي که ديگران در حق ما کردند، «أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ» (غافر/44 و 45) فرعون پسرعمويي داشت، جزء اعوان و انصار فرعون بود و از حضرت موسي حمايت کرد و جان حضرت را حفظ کرد. توطئه کردند او را از بين ببرند، به فرعون بگويند: اين طرفدار حضرت موسي بود. گفت: «أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ» تفويض يعني همه کارهايت ريز و درشت، کوچک و بزرگ را به خدا واگذار کن. بگو: خدايا تو وکيل و همه کاره من باش. من توان ندارم و به تو واگذار ميکنم. خدا در حد اعلي و بهترين وجه ميگيرد. اگر اين کار را بکنند و خدا را اعدل العادلين و احکم الحاکمين بدانند «فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فرعون» خدا ميگويد: حالا که به من واگذار کردي من به بهترين وجه حقت را خواهم گرفت.
روايت داريم به امام صادق (ع) کسي شکايت کرد، همسايهاي دارم مرا اذيت ميکند. در روايات ما خيلي مراعات همسايه را سفارش کردند. پيغمبر ما سه بار قسم خوردند، «والله لا يؤمن، والله لا يؤمن، والله لا يؤمن» به خدا مؤمن نيست، آيت الله بهجت يک مرجع تقليد نزد ما بيايد و قسم بخورد، ما شوک ميشويم. پيغمبر سه بار قسم ميخورد که به خدا مؤمن واقعي نيست. «لا يُومِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ مَنْ لا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَهُ» (بحارالانوار، ج 73، ص 154) مخصوصاً اين آپارتمان نشينها و مجتمعها، آقايي به من ميگفت: بين ما يک تيغه آجر است و همسايه ما سي سال است ما را اذيت ميکند. چه کسي ميتواند پاسخگو باشد. همسايه آزاري جز بدترين گناهان کبيره است. ميخواهد سر کار برود، همه را از خواب بيدار ميکند. حديث داريم مؤمني در گذشته نبود و در حال و آينده نخواهد بود، خدا هرکسي را طوري گرفتاري ميدهد، يک گرفتاري، گرفتاري همسايه است. گذشته و حال و آينده نخواهد بود کسي که همسايه مردم آزار نداشته باشد. اگر در غاري و کوهي پناهنده شود، خدا يک شيطاني ميفرستد به او تلنگر بزند. خدا نميگذارد اين آرام بنشيند. به امام صادق شکايت کرد: همسايهاي دارم مرا اذيت ميکند. حضرت فرمود: صبر کن. ميگويد: من با اين مادر شوهر و همسايه و شوهر بسازم، ميگويند: تو ذليل هستي. حضرت فرمودند: ظالم ذليل است و شما هيچوقت ذليل نيستي. اينکه مردم ميگويند: برو حقت را بگير، تو چقدر ذليل هستي، نه! حضرت فرمود: مظلوم هميشه سرافراز و سربلند است.
امام هفتم (ع) فرمود: «لَيْسَ حُسْنُ الْجِوَارِ كَفَّ الاذَي وَ لَكِنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ صَبْرُكَ عَلَي الاذَي» (كافي،ج2، ص667) خوب همسايه بودن فقط اين نيست که به همسايه آزار نرساني. همسايه خوب کسي است که سر و صدا و آزار ديگران هم تحمل کند. آستانه تحمل ما يک مقدار بالاتر برود. امام صادق(ع) فرمود: «حسب المؤمن من الله نصرة أن يري عدوة يعمل بمعاصي الله عزّ وجل» ظالمي که حق شما را از بين ميبرد، همين که دشمن تو در حال معصيت است و تو بندگي خدا را ميکني، خدا تو را ياري ميکند و او را خوار و ذليل ميکند. کفايت ميکند که خدا ياري مظلوم ميکند که دشمن او و ظالم مشغول معصيت است ولي تو مشغول بندگي و طاعت خدا هستي. باز در کافي شريف هست، «ابْنَ آدَمَ اذْكُرْنِي عِنْدَ غَضَبِكَ أَذْكُرْكَ عِنْدَ غَضَبِي فَلا أَمْحَقُكَ فِيمَنْ أَمْحَق» (كنزالفوائد، ج1، ص134) گاهي عصباني ميشويم، خط و نشان ميکشيم. تصميمهاي خطرناک ميگيريم. خدا فرمود: وقتي تو به زيردستت خشم ميگيري، مرا ياد کن. تو پيش من خيلي گناه داري. وقتي خشمگين ميشوي مرا ياد کن که من بر تو غضب نميکنم و تو هم بر ديگران غضب نکن، اگر غضب کني من بر تو غضب ميکنم و به تو بلا ميفرستم. خدا فرمود: فرزند آدم، هروقت مورد ظلم و ستمي قرار گرفتي، به ياري کردن من دلت خوش باشد. به من واگذار کن که من حق تو را بگيرم. همانا ياري کردن من و دادخواهي من براي تو بهتر از اين است که تو که نميتواني و توان نداري، ولي من ميدانم چطور حق تو را بگيرم.
شريعتي: نکات خيلي خوبي را شنيديم و انشاءالله اهل عفو و بخشش باشيم و اگر ظلمي هم شده، انشاءالله بگذريم و يا به خداي متعال واگذار کنيم که اين دعواها و تنشها از بين برود و زندگي ما روي آرامش را به خودش ببيند. امروز صفحه 578 قرآن کريم آيات پاياني سوره مبارکه قيامت و آيات ابتدايي سوره مبارکه انسان راتلاوت خواهيم کرد.
«كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ «20» وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ «21» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ «22» إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ «23» وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ «24» تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ «25» كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ «26» وَ قِيلَ مَنْ راقٍ «27» وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ «28» وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ «29» إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ «30» فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى «31» وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «32» ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى«33» أَوْلى لَكَ فَأَوْلى «34» ثُمَّ أَوْلى لَكَ فَأَوْلى«35» أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً«36» أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى «37» ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى «38» فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى «39» أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى «40»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً «1» إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً «2» إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً «3» إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِيراً «4» إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5» عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6»
ترجمه: چنين نيست (كه مىپنداريد) بلكه به اين دنياى زودگذر دلبستهايد. و آخرت را رها كردهايد. چهرههايى در آن روز شاداب و با طراوت است و به (لطف و پاداش) پروردگارشان چشم دوختهاند. و چهرههايى در آن روز گرفته است. زيرا مىداند مورد عذابى كمر شكن قرار مىگيرد. چنين نيست (كه انسان مىپندارد) آنگاه كه (در آستانه مرگ) جان به گلوگاه رسد. و گفته شود: چه كسى شفادهنده است؟ و (محتضر) بداند كه هنگام جدايى است. و ساق پا به ساق ديگر بچسبد (و ديگر حركتى نكند) در آن روز به سوى پروردگارت سوق داده شود. او كه نه حق را تصديق كرد و نه نماز گزارد. بلكه تكذيب كرد و روى گردانيد. و سپس با كبر و غرور به سوى اهلش رفت. (عذاب الهى) براى تو شايستهتر است، شايستهتر. باز هم شايسته تر است، شايسته تر. آيا انسان مىپندارد كه به حال خود رها مىشود؟ آيا او قطرهاى از منى نبود كه (در رحم) ريخته مىشد؟ سپس خون بستهاى شد و خداوند آن را آفرينش داد و استوار ساخت. و دو جنس زن و مرد را از آن پديد آورد. آيا اين خدا قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟
به نام خداوند بخشنده مهربان، آيا بر انسان دورهاى از روزگار گذشت كه چيزى قابل ذكرى نبود؟ همانا ما انسان را از نطفهاى آميخته (از نطفه مرد و زن) آفريديم تا او را بيازماييم، پس او را شنوا و بينا گردانيديم. به راستى ما راه (حق) را به او نمايانديم، خواه شاكر (و پذيرا) باشد يا ناسپاس. همانا ما براى كفر پيشه هاي زنجيرها و غلها و آتشى برافروخته آماده ساختهايم. همانا نيكان از پيمانهاى مىنوشند كه با كافور (گياهى خوشبو) آميخته شده است.
شريعتي: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» (احزاب/56) نکته صلوات را بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: کسي از پيغمبر خدا درباره آيه صلوات پرسيد. حضرت فرمود: اين از اسرار است و اگر سؤال نميکردي، نميگفتم. فرمودند: خداي متعال فرشتهاي خلق کرده که هرکس موقع آيه صلوات يا ذکر پيغمبر شود صلوات بفرستد، آن فرشته برايش دعا ميکند و ميگويد: «غفر الله ذنوبک» خدا گناهانت را بيامرزد. اگر صلوات نفرستد آن فرشته نفرين ميکند و ميگويد: خدا گناهانت را نيامرزد. يکي از چيزهايي که باعث آمرزش گناهان ميشود، موقع ذکر نام پيغمبر صلوات را فراموش نکنيم.
شريعتي: در مورد زيارت اوليهاي کربلاي معلي نکات شما را ميشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: خداي متعال را شکر ميکنيم که سال گذشته حدود 250 هزار نفر از عزيزان ثبت نام کردند و ما توانستيم حدود پنج هزار نفر را اعزام کنيم و حدود 245 هزار نفر جا ماندند. با اين هزينههاي سنگين کار بزرگي است، من خواهش ميکنم فاميل و بستگان و هيأتها که ثوابش براي فاميل و نزديکان چند برابر است، باني شوند افراد را بفرستند. اگر نفرستادند و کسي باني نشد، بيايند ثبت نام کنند. ما چاره نداريم به قيد قرعه اعزام کنيم.
خدايا تو را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد همه آرزومندان عتبات و مشاهد مشرفه، به زيارت ائمه معصومين موفق بگردان. قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بفرما. در دنيا و آخرت ما را با حضرت زهرا و فرزندانش محشور بگردان. باران رحمتت را بيش از اين بر ما نازل بفرما. آنهايي که شغل ندارند، مسکن ندارند، همسر ندارند و اولاد ندارند، به حق حضرت زهرا به آنها مرحمت بفرما. مريضهاي روحي و جسمي شفا عنايت بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسين.
شريعتي:
هر دلي را به دلبري دادند، هر سري را به سروري دادند
ما که هروقت گفتهايم خدا، از خدايت شنيدهايم حسين
السلام عليک يا أبا عبدالله...