برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي چهاردهم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 17- 10- 97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم خدمت شما بينندگان خوب و شنوندگان نازنينمان، انشاءالله هرجا هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. دلتان گرم باشد در اين سرماي زمستان و هيچ کسالتي نداشته باشيد و همه شما زندگيتان سرشار از برکت و عافيت باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم و آرزوي موفقيت براي همه عزيزان داريم. انشاءالله خداوند ما را شکرگزار و شاکر نعمتها قرار بدهد. در مناطق بسياري باران و برف حسابي باريده است. از خداوند ميخواهيم که در همه مناطق ريزش رحمت الهي فراوان باشد. وقتي نعمت کم ميشود نالهها خيلي زياد ميشود ولي وقتي نعمت زياد ميشود، شکرگزاري خيلي کم است. شکر سلامتي را به جا نميآوريم ولي کوچکترين مصيبتي هزار ناله و گريه ميکنيم. در آستانهي ولادت عقيلهي بني هاشم حضرت زينب(س) هستيم که روز پنجم جمادي الاولي هست، انشاءالله گرامي بداريم و برنامههاي شاد را چند روز داشته باشيم. نقش مهمي در قيام کربلا داشت و دوشادوش آقا أباعبدالله و امام سجاد (ع) داشتند و نهضت کربلا را پيش بردند. انشاءالله مجالس خوبي براي حضرت زينب برپا کنيم.
شريعتي: اسم حضرت زينب که ميآيد حيف است که آدم ياد شهداي مدافع حرم نکند. به خانوادهها و همسران صبور شهدا و فرزندانشان سلام ميکنيم. بحث ما در ذيل دعاي نوراني صحيفه سجاديه به بحث ظلم رسيد که خيليها با اين درگير هستيم، عالمانه يا گاهي از روي جهل مرتکب ظلم ميشويم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
دعاي چهاردهم صحيفه سجاديه امام سجاد(ع) عرضه ميدارد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْدِنِي عَلَيْهِ عَدْوَى حَاضِرَةً، تَكُونُ مِنْ غَيْظِي بِهِ شِفَاءً، وَ مِنْ حَنَقِي عَلَيْهِ وَفَاءً» بعد از درود و صلوات امام سجاد عرضه ميدارد کسي که به من ظلم کرده مرا کمک کن و ياري بده در اينکه حقم را بگيرم و بر او غلبه کنم. ياري کردني که خشم و غيظ من شفا پيدا کند و خوب شود و اگر کدورتي در دل من هست بگذرد و تمام شود. مرا ياري بده که به حقم برسم و ديگر اين کينه و اختلاف از بين برود. باز ميفرمايد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَوِّضْنِي مِنْ ظُلْمِهِ لِي عَفْوَكَ» خدايا درود و صلوات بر پيغمبر و آل نازل کن و عوض ظلمي که او به من کرده تو شيريني عفوت را به من بچشان. من هم به خودم ظلم کردم، من به حق خدا تعدي کردم، عوض ظلمي که به من کرده تو عفوت را به من بچشان. «وَ أَبْدِلْنِي بِسُوءِ صَنِيعِهِ بِي رَحْمَتَكَ» خدايا در عوض بدي که ديگران به من کردند تو مرا مشمول رحمت خودت کن. اگر کسي به ما بدي کرد وسيلهاي شود که هم به خدا نزديکتر شويم، اگر توانستيم حقمان را بگيريم و نتوانستيم طرف خدا فرار کنيم.
خلق را با تو از آن بدخو کنند *** تا تو را ناچار رو آن سو کنند
اين جفاي خلق با تو در جهان *** گر بداني گنج زر باشد نهان
آنهايي که دل ما را ميشکنند ميگويند: ما به دردت نميخوريم، خدا به دردت ميخورد. بيشتر ما را به عفو خدا و رحمت خدا سوق ميدهند. لذا حضرت ميفرمايد: بدل بدي که او به ما کرده و کسي حق ما را از بين برده مرا مشمول رحمت خودت قرار بده. «فَكُلُّ مَكْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِكَ» غر از سخط تو غضب تو بدترين مصيبتهاست. اگر تو از من ناراضي نباشي و راضي باشي باقي مصيبتها قابل حل است. حالا حرفي پشت سر ما زدند و چيزي از ما گرفتند، خدا اگر از ما راضي باشد، بقيه مصيبتها کوچک است. «وَ كُلُّ مَرْزِئَةٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِكَ» اگر تو بر من غضب کني اين مصيبتها مصيبتي است که براي من سنگين نيست. آنچه براي من سنگين است اين است که تو ناراضي باشي. نارضايتي تو بر من سنگين است. «اللَّهُمَّ فَكَمَا كَرَّهْتَ إِلَيَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِي مِنْ أَنْ أَظْلِمَ» دعاي خيلي عالي است. طبيعتاً همه انسانها از ظلم بدشان ميآيد، کسي که در حقش ستم ميشود ناراحت ميشود و بايد بشود. خدايا همينطور که از مظلوم شدن مکروه دل ما قرار دادي و ما ناراحت ميشويم، کمک ما کن ما ظالم نباشيم. خدايا همينطور که مکروه دل ما قرار دادي که مظلوم واقع شويم، ما را نگهدار از اينکه ظالم نباشيم. نکند ظلم کنيم و دل ديگران را بشکنيم.
«اللَّهُمَّ لَا أَشْكُو إِلَى أَحَدٍ سِوَاكَ» آنهايي که دريا دل و بزرگ هستند شکايتهايشان را به خدا ميبرند و خدا جبران ميکند. يک راهکار اين است که به خدا شکايت کنيم. از خلق به خدا شکايت کردن بارها گفتيم ايرادي ندارد. از شيطان شکايت کردن، از نفس أماره و از روزگار، از دشمن و سختي روزگار و اوضاع و احوال، از ديگران به خدا پناه ببريم عيب ندارد. ولي اينکه خيلي هستند از خدا شاکي هستند و اين خيلي بد است. بعضي ميگويند: همه اين فتنهها زير سر خداست. اين بد است. خدا «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» (نساء/40) خدا به اندازه سر سوزن به احدي ظلم نخواهد کرد. کارها و امتحانهايش حکيمانه است. «وَ لَا أَسْتَعِينُ بِحَاكِمٍ غَيْرِكَ» از حاکمي جز تو کمک نميگيرم، «حَاشَاكَ» يعني غير از اين نيست. اينطور نيست که به غير تو پناه ببرم. «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ صِلْ دُعَائِي بِالْإِجَابَةِ، وَ اقْرِنْ شِكَايَتِي بِالتَّغْيِيرِ» درود بر پيغمبر و آل ميفرستد و ميگويد: دعاي مرا به اجابت برسان و شکايت مرا تغيير بده و از اين معضل دربياور که شکايت من منجر به رضايتمندي شود. ما مطمئن هستيم خدايي هست که پيگير قطعي است و سر سوزن خداوند از ظلم ظالم نميگذرد. ممکن است در دنيا گنجايش اينکه همه به حقشان برسند ندارد، ممکن است دير شود ولي سوخت و سوز ندارد.
ما هفتههاي قبل گفتيم که مسلمان واقعي هستيم يا نيستيم؟ مؤمن و شيعه واقعي هستيم يا نه؟ معيارهاي مهمي که در قرآن و روايات آمده اين معيارهاست. ذکر خوب است و ظاهر بايد خوب باشد ولي معيارهاي مهم خيلي مهم است. فرمود: شيعيان ما چه کساني هستند؟ شاخصه مهم شيعيان اين است که ظالم نيستند. اگر ظالم بودند شيعه واقعي نيستند. «شيعتنا من لا يظلم الناس» شيعيان ما کساني هستند که هيچوقت ظلم نميکنند و اگر خطا و اشتباهي بود خدا جبران ميکند. علامت مؤمن و شيعه اين است که حتي به دشمن هم ظلم نميکند. حضرت امير(ع) وقتي ابن ملجم را گرفتند، امام حسن را قسم دادند که در غل و زنجيرش نکن. شکنجه و آزار نده. قسم ميدهم به حقي که بر تو دارم فرزندم از همان آبي که خودت مينوشي و از همان غذايي که خودت ميخوري به او بده. فرش زير پايش نرم باشد. غذايش طيب و پاکيزه باشد. تعبيرهايي که در قرآن براي مذمت ظلم آمده است، ما فهرست بعضي را ميگوييم. خدا ميفرمايد: من ظالمين را دوست ندارم. آيت الله بهاءالديني ميفرمودند: عقوبتي از اين بالاتر نيست که خدا بگويد: دوستت ندارم. ما دائم دعا ميکنيم خدايا يک چشم به هم زدني ما را به خودمان واگذار نکن. خدا بگويد: برو من دوستت ندارم. «إِنَّهُ لا يُحِبُ الظَّالِمِينَ» (شوري/40) اگر ظلم هيچ بازخواستي نداشته باشد الا اينکه ما از نظر خدا که بيافتيم، 124 هزار پيغمبر هم ميگويند: ما دوستت نداريم. همه فرشتهها، امام حسين، امام زمان هم ما را دوست ندارند. عقوبتي از اين بدتر نيست. «وَ اللَّهُ لا يُحِبُ الظَّالِمِين»، «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ» (فرقان/27) روز قيامت ظالم از ناراحتي دستهايش را ميجود و گاز ميگيرد که چرا من ظلم کردم؟ چرا با ظالم رفيق شدم؟ کاش با فلاني رفيق نميشدم. عمده کساني که به دام گناه و ناهنجاريها گرفتار ميشوند از راه رفيق ناباب است. « يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (غافر/52) روز قيامت روزي است که ظالمها عذرخوهيشان پذيرفته نميشود. اينهايي که ميگويند: عالم برزخ عذرخواهي ميکنيم، التماس ميکنيم، اينها همه تمام شده و يک ذره عذرخواهي اگر فايده داشته باشد آن موقع همه چز به هم ميريزد. عذرخواهي براي اينجاست.
بعضي پيامها خيلي خوشحال کننده است. يک پيام قشنگي آمد، بعضي حق الناس را جدي ميگيرند. بعضي هستند ساليان سال مال کسي را خوردند و بي خيال هستند. يکي از بزرگان فرمودند: موقعي وقت داري بيا من يک گوني چک برگشتي نشان شما بدهم. حديث داريم کسي که در فکر اداي دِين باشد خدا کمکش ميکند ولي بي خيال باشي خدا مکم نميکند. بعضي اساتيد ما ميفرمودند: اگر ما يک ذره خطايي کرديم و غباري به دل کسي نشانديم شب تا صبح خوابمان نميبرد. شخصيتي را ميشناسم که با آقايي شوخي کرد و طرف دلخور شد. ميگفت: تلفن نداشتم، بلند شدم شبانه در خانه او رفتم و عذرخواهي کردم. عزيزي نوشته بود: در دوران جواني در آبادان کار ميکردم، مقداري از وسايل صاحب کارم را از روي ناداني سرقت کردم. بعد فهميدم حقالناس است و بايد ادا کنم. آدمي داريم که نوشته ششصد کيلومتر راه دو بار به آبادان رفتم، گشتم تا صاحب مال را پيدا کنم و حلاليت بطلبم و پولش را بدهم ولي پيدايش نکردم. کسي که اينقدر دغدغه دارد حتماً به بهشت ميرود. در عوض آن پولي که برداشت کردم شايد صد بار رد مظالم دادم. در بعضي چيزها واقعاً خداوند سخت نگرفته است و براي يک زير و زِيَر کسي را جهنم نميبرد. ولي در آبرو و مال افراد که بايد وسواس داشته باشيم، نداريم. افرادي هستند اينقدر دين گردنشان هست، يکبار هم رد مظالم نميدهند.
قرآن نميگويد: فقط ظلم نکن، اينقدر ظلم حساس است ميگويد: ميل به ظلم و ظالم هم نکن. «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» (هود/113) پيغمبر خدا فرمود: «الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعِينُ لَهُ وَ الرَّاضِي بِهِ شُرَكَاءُ ثَلاثَتُهُمْ» (كافي، ج 2، ص 333) کسي هست که مال مردم را ميخورد و آبروي مردم را ميبرد و در گوش کسي ميزند و ظالم است. يک کسي هم ميآيد و کمکش ميکند. کسي که راضي به اين کار است همه در ظلم شريک هستند. هرجاي دنيا اگر حقي پايمال شد و به کسي تعدي شد، شما گفتي: خوب شد، دستش درد نکند، شما هم جزء آنها هستي. کسي ميگفت: قديم اگر آبروي کسي ريخته ميشد در بين جمعي دو سه نفره بود اما امروزه در فضاي مجازي بين هزار نفر و ميليون نفر جمعيت است. بدترين کارها اين است که آدم جاسوسي کند که بعد آبروي کسي را ببرد. شما در يک لحظه آبروي يک نفر را جلوي ميليونها نفر ميبري، مواظب باشيم! کساني که خودشان ظلم ميکنند آبرو ميبرند. کساني که کمک ميکنند، ممکن است من هم ببينم و بگويم: خوب شد. بگذار آبرويش برود! آبروي او برود و ممکن است آبروي تو هم برود. قرآن ميگويد: حتي ميل به ظالم، علاقه به ظالم تمام اينها جزء ظالمهاست. در زيارت عاشورا ميخوانيم «لعن الله امة سمعت بذلک فرَضيت به» خدا لعنت کند آنهايي که جريان کربلا را شنيدند و لشگر عمر سعد اين کارها را کردند، گفتند: دستشان درد نکند و راضي شدند.
صفوان جمال بنگاهدار بود. شتر داشت، و شترهايش را براي مسافر کرايه ميداد. هارون الرشيد قاتل امام هفتم(ع)، ميخواست به مکه برود، آمد از صفوان شتر کرايه کرد و براي سفر مدينه و مکه برد. اين شخص خدمت امام هفتم آمد، حضرت فرمودند: تو آدم خوبي هستي ولي ايراد داري، گفت: چه ايرادي؟ فرمودند: شترهايت را به هارون کرايه دادي. گفت: من به قصد گناه کرايه ندادم. حضرت فرمود: حالا که شترهايت را کرايه دادي راضي هستي که هارون صحيح و سالم برگردد و کرايهات را بدهد؟ گفت: بله راضي هستم که او زنده بماند و به کارش برسد و پول ما را بدهد. فرمودند: همين اندازه در ظلم او شريک هستي. او هم شترهايش را يکجا فروخت و گفت: ديگر در اين کار نميمانم. بايد مواظب باشيم هرجا ظلمي اتفاق ميافتد دستمان را بکشيم و بگوييم: ما جزء آن نيستيم.
ظلم يعني چه؟ ظلم در مقابل عدل است. در نهجالبلاغه هست که از حضرت امير سؤال کردند: معني عدل چيست و معني ظلم چيست؟ فرمودند: معني عدل اين است که هرچيزي را در جاي خودش قرار بدهي و از حدش تجاوز نکني. حرف بجا، خرج بحا و مصرف بجا، ظلم اين است که از حد و حدودش بيرون برود و تجاوز به حقوق ديگران بکند. اين ظلم است. ظلم به خودمان را خدا زود ميبخشد. ولي ظلم به خودش را نميبخشد و ظلم به بندگان را هم رها نميکند. حداقل ظلم، ظلم به منابع طبيعي است. هدر دادن آب، از بين بردن جنگل و آلوده کردن دريا، همه گناه است. اگر کم ضرر باشد گناهش کمتر و اگر زياد باشد، زياد است. پيغمبر فرمود: هر گياهي، هر علفي که رويش پيدا ميکند، فرشتهاي است که او را حفظ ميکند و نگه ميدارد و رشد ميدهد تا وقتي که درو شود و در وقتش به کمال برسد. اگر کسي اين گياه را لگد کند يا بکند، آن فرشته او را لعنت ميکند. ميگويد: لعنت به تو که آن چيزي که مراقبش بودم از بين بردي. همين از بين بردن گياه هم بازخواست دارد. از بين بردن حيوانات، پيغمبر فرمود: «مَنْ قَتَلَ عُصْفُوراً عَبَثاً أَتَى اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَهُ صُرَاخٌ وَ يَقُولُ: يَا رَبِّ! سَلْ هَذَا فِيمَ قَتَلَنِي بِغَيْرِ ذَبْحٍ؟ فَلْيَحْذَرْ أَحَدُكُمْ مِنَ الْمُثْلَةِ وَ لْيُحِدَّ شَفْرَتَهُ لا يُعَذِّبِ الْبَهِيمَةَ» (دعائمالاسلام، ج 2، ص 175) کسي يک پرنده را به ناحق بکشد. با تيرکمان کبوتري را بزند و از بين ببرد. حضرت فرمود: اگر گنجشکي را به ناحق بزند، به قصد شکار و تفريح بزند، روز قيامت آن گنجشک را خدا زنده ميکند، در خانه خدا ناله ميزند، ميگويد: اي خدا، اين آقا مرا به ناحق کشت، نه از من استفاده کرد و نه مرا زنده گذاشت. او را قصاص کن. «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» (تکوير/5) انسانها روز قيامت محشور ميشوند، ولي بعضي حيوانها به حيوان ديگر ظلم کرده، آنجا زنده ميکنند و قصاص بهشت و جهنم ندارد ولي قصاص ميشوند. خدايي که از شاخ يک بز نميگذرد، از انسان دو پايي که عقل دارد و تکليف دارد، از ريزترين چيزها خدا نميگذرد.
حيواناتي که موزي هستند، مگس، پشه، زنبور، مار، عقرب، سوسک، موش، حيواناتي که ميکروبزا هستند، حيوانات موزي کشتنش اشکال ندارد. اگر بتوانيم به طريقي دور کنيم بهتر از کشتن است. کشتن سگ هار اشکالي ندارد. اما آنهايي که به ناحق حيواني را ميکشند، پيغمبر خدا فرمودند و امام صادق از قول حضرت بيان کردند: خدا خانمي را وارد جهنم ميکند بخاطر اينکه يک گربهاي را در قفس کرد. به او آب و غذا نداد و زجر کش کرد. از شدت آه و ناله و گرسنگي اين زبان بسته مرد. خدا بخاطر اينکه يک حيواني را به ناحق کشت او را به جهنم ميبرد. پيغمبر ما از جايي عبور ميکردند ديدند که يک شتري را بارش کردند، مثلاً بعد از ظهر ميخواهند حرکت کنند، از صبح بارش کنند، پيغمبر خدا فرمودند: صاحب اين شتر روز قيامت خودش را آماده کند براي پاسخ دادن. تو شتر را ميخواهي بار حمل کني، موقع حرکت بايد بار کني. ريزترين زور به يک حيوان در روايات ما نهي شده است.
خدا رحمت کند آيت الله بهاءالديني ميفرمودند: يک موقع اطراف قم يک بنده خدايي، يک گربهاي را گرفت نفت زد، اين گربه را آتش زد. چند رو بعد پاسگاهي نزديک روستا درست شد، يکي از ژاندارمها يک تيري زد همين بنده خدا را کشت. خدا حتي از ريزترين چيزها نميگذرد. هرچيزي اثر وضعي دارد.
زخمي که زني چو باز بايد خوردن *** در کم زدن اختيار بايد کردن
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» (زلزله/7) کمترين گرد و غبار، متلک انداختن، دل شکستن، ناراحت کردن، اگر کسي لطيف باشد فوري روي دلش منعکس ميشود. اينجا دلي را شکستي دلت را ميشکنند. ناراحت کردي، تو را ناراحت ميکنند. انسانهايي که حق الناس به گردنشان نيست، آرامش دارند. خدا يک آرامش فوق العاده به اينها ميدهد. دنيا آرامش نميآورد، به ما پول بدهند خوابمان نميرود و از ما پول بگيرند، بي خواب ميشويم. عدالت و حق محوري آرامش ميآورد. يادم هست آيت الله سيستاني وقتي داعشيها را گرفته بودند، اينقدر سفارش کردند اينها را آزار و شکنجه ندهيد. اهانت و تحقير نکنيد. پيغمبر ما در جنگها بسيار مواظب بودند، نهي ميکردند براي جنگ که ميرويد آب را به روي مردم نبنديد، آذوقه را نبنديد، منابع طبيعي را از بين نبريد، آبشان را مسموم نکنيد. به بچهها و پيرمردها و پيرزنها ولو مشرک و کافر، جاسوس و صهيونيست و داعشي، اذيت و آزار و شکنجه ندهيد و مراعات کنيد.
بلال حبشي در يکي از جنگها که يهوديها را اسير کردند، کشتههايي داشتند که سر راه بودند. بلال اسراي خانم را از کنار کشتههاي اينها آورد. پيغمبر وقتي اينها را ديدند، ديدند که اشک درون چشمان اينها هست و پژمرده هستند، فرمودند: اينها چرا ناراحت هستند؟ پيامبر اينقدر بلال را براي اين کار توبيخ کرد که مگر خدا رحم در دلت قرار نداده است؟ چرا اينها را از کنار کشتهها آوردي؟ اين ظلم است. مثلاً ميخواهيم حيواني را سر ببريم، بسيار نهي شده که حيوان را شب سر نبريد. چون خدا شب را براي آرامش قرار داده است. روز کشتار کنيد. حيوان را آب بدهيد، کارد تيز باشد. زود راحتش کنيد، حيوان را جلوي حيوان ديگر ذبح نکنيد. در حالات مرحوم خياط هست که يک قصابي آمد گفت: پسر من مرض بدي گرفته و گفتند: بايد عمل شود، عمل بشود ميميرد. التماس دعا داشت، ايشان تأملي کردند و گفتند: چرا ديروز گوسالهاي را جلوي مادرش سر بريدي؟ آنقدر قلب اين گوساله به هم خورده که آه کشيده است و پسر تو هم از دنيا ميرود و بعد هم پسرش فوت کرد.
کتاب مفاتيح الحياة شبيه قرآن و مفاتيح الجنان که در خانه داريم، آداب زندگي با دوست، با دشمن، با همسايه، رفيق، ارباب رجوع، منابع طبيعي، ده پانزده نفر از فضلا، مثل آقاي فلاح زاده، آقاي محدثي زحمت کشيدند و زير نظر آقاي جوادي آملي نوشتند. خيلي کتاب زيبايي است و بهترين هديه براي دوستان است.
شريعتي: کتاب شريف مفاتيح الحياة، تأليف حضرت آيت الله جوادي آملي که انشاءالله خداوند حفظشان کند. براي تهيه کتاب به 20000303 پيامک بدهيد، دوستان من شما را راهنمايي خواهند کرد. امروز صفحه 557 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه تغابن را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «10» ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «11» وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «12» اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «13» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «14» إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «15» فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «16» إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ «17» عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «18»
ترجمه: و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را تكذيب كردند، همانها اهل دوزخند در حالى كه هميشه در آن جا هستند و اين سرانجام بدى است. هيچ مصيبتى، جز با اذن خداوند به كسى نرسد و هر كس به خداوند ايمان آورد، خداوند قلب او را (به صبر و شكيبايى) هدايت كند و خداوند به همه چيز آگاه است. خداوند را (در اوامر و نواهى شريعت) اطاعت كنيد و پيامبر را (در دستورات حكومت و سنّتهايش) پيروى نماييد، پس اگر روى گردانيد، (بدانيد كه) همانا بر رسول ما جز پيام رسانى آشكار (وظيفه ديگرى) نيست. خداوند، معبودى است كه جز او معبود ديگرى نيست؛ و مؤمنان تنها بر او توكّل كنند. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! برخى از همسران و فرزندانتان براى شما دشمنند (كه شما را از راه خدا بازمىدارند)، پس از آنان بر حذر باشيد و اگر (آزار و خطايشان را) عفو كنيد و چشم بپوشيد و درگذريد، پس (بدانيد كه) خداوند آمرزنده مهربان است. همانا اموال و اولاد شما وسيله آزمايشند و خداوند است كه پاداش بزرگ نزد او است (و به كسانى پاداش مىدهد كه در اين امتحان پيروز شوند). پس هر قدر مىتوانيد، از خداوند پروا كنيد و سخن او را بشنويد و اطاعت كنيد و انفاق كنيد كه براى شما بهتر است و هر كس از شرّ بخل نفس خويش درامان بماند، پس آنان همان رستگارانند. اگر به خداوند وام دهيد وامى نيكو، آن را براى شما زياد مىكند و شما را مىآمرزد و خداوند سپاسگزار بردبار است. او به پنهان و آشكار آگاه است، نفوذ ناپذير و حكيم است.
شريعتي: از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: اين کتاب يک دور سبک زندگي کامل ديني را بيان کرده است. مفاتيح الجنان شيخ عباس همه دعا و نيايش است ولي اين کتاب سبک زندگي است و جالب است عربي روايات را هم آوردند. پيغمبر فرمود: «مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِسٍ فَلَمْ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يُصَلُّوا عَلَي نَبِيِّهِمْ إِلا كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالا عَلَيْهِمْ» (كافي، ج 2، ص 497) هر جمعي که دور هم جمع شوند اگر در آن جلسه ياد خدا نکنند و در آن جلسه صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند، هر جلسهاي که ياد خدا و صلوات نباشد، آن جلسه بر صاحبان جلسه وزر و وبال خواهد شد.
در اين صفحه از قرآن، آيه 11 خداي مهربان ميفرمايد: «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» هيچ کاري در عالم بدون اذن خدا اتفاق نميافتد. خوبي يا بدي، خدا ميخواهد امتحان کند و جلوي دست ظالم را نميگيرد. خدا به ظالم و مظلوم اختيار داده و اينطور نيست که از حيطه قدرت خدا به دور باشد. هيچ مصيبتي به کسي اصابت نميکند مگر به اذن خدا، هرکس به خدا ايمان بياورد خدا دلش را هدايت ميکند و خدا به هر چيزي دانا و آگاه است.
ميرزاي بزرگ شيرازي که صاحب فتواي تنباکو بود، يک شخصيت فوق العاده بود. يکي از امتيازات ايشان اين بود که نجف و کربلا را رها کردند و در سامرا رفتند. سامرا هم کم توجهي به حرمين شريفين شده بود و محلي بود که عموماً اهل سنت بودند و يک اقليت کمي شيعه آنجا زندگي ميکردند. هم اينکه آنجا را احياء کنند و هم وحدت عجيبي بين شيعه و سني ايجاد کردند و دلها را به هم نزديک کردند. حوزه را به آنجا انتقال دادند و در حوزه ايشان شخصيتهاي برجسته مثل مرحوم شيخ عباس حائري، ميرزا محمد تقي شيرازي، شيخ فضل الله نوري، ميرزا حسين نوري، درس ايشان فقيه پرور و مرجع پرور بود. ايشان خيلي جهاني فکر ميکرد، مبلغين فراواني به کشورهاي مختلف مثل کشمير، هندوستان، پاکستان و افغانستان، اعزام ميکردند و يک عالم وحدتي بين همه جوامع و مذاهب مختلف بودند و فتواي معروف تنباکو را داشتند. نفوذ ايشان چقدر بود که حتي خانه ناصرالدين شاه و همسرانش و خدمتگزارانش به خاطر فتواي ايشان قليانها را شکستند و تنباکوها را دور ريختند. نفوذي داشتند که با يک فتوا استعمار هنجار شکن انگليس را به زانو درآوردند.
خدايا تو را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بفرما. خدايا به حق محمد و آل محمد خودمان و نسلمان و همه عزيزان را عاقبت بخير بفرما. به حق محمد و آل محمد توفيق بهترين بندگي و ترک ظلم را به همه ما مرحمت بفرما. مريضهاي روحي و جسمي لباس عافيت بپوشان. آنهايي که قرض دارند، قرضشان را ادا بگردان. به آنهايي که شغل ندارند، اولاد ندارند، مسکن ندارند، مرحمت بفرما. انشاءالله ولادت حضرت زينب را هم جشن باشکوه بگيريم.
شريعتي:
زندگي چيز ديگري شده است تا به نامت رسيدهايم حسين
عشق سوغات کربلاست اگر، مزهاش را چشيدهايم حسين
السلام عليک يا أبا عبدالله...