برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي سيزدهم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 26- 09-97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام ميکنم خدمت شما بينندگان خوب و شنوندگان نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله هرجا هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. روز گذشته ميلاد نوراني امام حسن عسگري را پشت سر گذاشتيم. امشب هم شب وفات کريمه اهلبيت، حضرت فاطمه معصومه(س) است.
شريعتي: انشاءالله فردا به مناسبت سالروز وفا کريمه اهلبيت حضرت معصومه(س)، برنامه سمت خدا از حرم حضرت معصومه تقديم شما خواهد شد. با حضور حاج آقاي حسيني قمي برنامه را تقديم شما خواهيم کرد. از کارشناسان ديگر برنامه هم دعوت کرديم که تشريف بياورند. بحث ما دعاي سيزدهم صحيفه سجاديه بود و نکاتي در مورد دعا و استجابت آن شنيديم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمد لله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم» در دعاي سيزدهم، حضرت ميفرمايد: «يَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ» يعني خدا حکيم است و کارهايش روي حکمت است. کارهاي خدا محکم است. از صد گزينه خدا برترينها را انتخاب ميکند. از امام صاق(ع) است که فرمود: «ما فعل الله بالعباد الا اصلح لهم» ما براي هر برنامه و کاري ميتوانيم نقشه و برنامهريزي داشته باشيم. در آن صد تا خدا گزينه برتر و بهتر را انتخاب ميکند. احکم الحاکمين است و از همه حکيمتر است. حکيم مطلق است. لذا چون کارهايش خيلي قرص و محکم است، وسايلي که ميخواهد حکمتهايش را به هم بزند، يکي التماس ما، دعاي ما و مصلحتهايي که فکر ميکنيم هست. حکمت او را به هم نميزنيم. همان کاري که خودش صلاح ميداند، آن اصلح را براي همه پياده ميکند.
«وَ يَا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمُحْتَاجِينَ» اي خدايي که حاجت حاجتمندان هيچوقت از او قطع نميشود، همه محتاجها بايد در خانه او بيايند. در همين دعا هست که حضرت ميفرمايد: «سُبْحَانَ رَبِّي كَيْفَ يَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجاً وَ أَنَّى يَرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَى مُعْدِمٍ» يعني خداي من منزه است. چطور آدم محتاج در خانه محتاج را ميزند؟ کسي که مثل خودت يا پايينتر از خودت است و غرق احتياج است، کي ميتواند مشکل شما را حل کند؟ کسي که جهل محض است، ميتواند به من علم بدهد؟ کسي که فقر محض است ميتواند به من غنا بدهد؟
ذات نايافته از هستي بخش *** کي تواند که شود هستي بخش
لذا ميگويد: تعجب هست از کساني که محتاج در خانه محتاج را ميزند و آدمي که دستش تهي است و چيزي ندارد رغبت ميکند به کسي که تهيدست است و فقر محض است. ولي در خانه او بايد رفت که غني مطلق است. «يَا مَنْ لَا يُعَنِّيهِ دُعَاءُ الدَّاعِينَ» اي خدايي که دعاي دعا کنندهها او را خسته نميکند. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَي بَعْضٍ فِي الْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَ ذَلِكَ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يُسْأَلَ وَ يُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ» (كافي، ج 2، ص 475) خدا دوست ندارد آدم در خانه خلق برود و پافشاري و اصرار کند، ولي در خانه خودش را دوست دارد. اگر شما ميليون بار در خانه خدا را بزني و التماس کني، خدا خسته و ناراحت نميشود. ممکن است خدا عين خواستهشان ندهد ولي قطعاً بدانيم که بهترش را به ما خواهد داد. لذا خداوند هيچوقت از دعا کردن ما خسته نميشود.
«تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِكَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَى عَنْهُمْ» تو خودت را ستايش کردي به اينکه غني مطلق هستي و واقعاً هم اهل غنا هستي، «الله الصمد» که امام باقر(ع) فرمود: من جميع دين و معارف و شرايع را از کلمه «الصمد» ميتوانم براي مردم بگويم. صمد از اسماء خيلي مهم است. سوره «قل هو الله أحد» شناسنامه خداست. يعني از اول تا آخر خدا را بيان ميکند. احد کسي است که واحد نيست، احد يعني يکتا، باي هيچکس چيزي باقي نگذاشته است. يعني در حيطه هستي او کسي غير از او نيست. نامهاي مهمي در سوره توحيد هست که خيلي هم خواندن آن فضيلت دارد، هنگام خواب، هنگام صبح يازده مرتبه، سه بار خواندن اين سوره همانند ختم قرآن است. صمد يعني کسي که يک سر سوزن به مخلوقي احتياج ندارد. هستي از اوست و حيات ديگران به اوست. تو اهليت غني بودن را داري، «وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَيْكَ» ما فقير هستيم «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ» (فاطر/15) نه فقير به سوي خلق، فقير الي الله هستيم. ديگران نسبت به او فقير هستند و همه چيز ما از خداست. در بعضي روايات سؤال کردند: چطور خدا قيوم است؟ شما اگر يک موجودي را در ذهنتان تصور کنيد، تا وقتي توجه داري هست، اگر توجه برود ميرود. ما هم در مقابل خدا اينطور هستيم، تا نظر خدا هست، هستيم. نظر خدا برگردد چيزي نداريم. در مقابل خدا عدم محض هستيم. کسي که بخواهد نيازهايش را از طريق تو برآورده کند، در جايگاه واقعي خود قرار گرفته است. «فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ، وَ رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِي مَظَانِّهَا» کسي که کمبودها و کاستيها و مشکلاتش را در خانه تو از ديگران ميبرد و به تو وصل ميشود، اين حاجتش را در جايگاه خود و درست خواسته است. «وَ أَتَى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا» خواستههايش را از راه صحيح تأمين ميکند. ولي کسي که بخواهد به اسباب و وسايل تکيه کند و در خانه ديگران را بزند بدون توجه به تو، هيچوقت به حاجتش نخواهد رسيد. اين کسي است که استحقاق فوت احسان از طرف تو نصيب او خواهد شد.
ما همه ممکن است اين ذهنيت را داشته باشيم، مؤمن زياد دعا ميکند. ممکن است گاهي به زبان هم نگوييم ولي در درونمان حالت نياز و احتياج هست. چرا بعضي مواقع دعاهاي ما مستجاب نميشود؟ اصل دعا مقدمه اين است که دعا وسيلهاي باشد براي ارتباط با خدا، يعني خود دعا عبادت است و دعا بالاتر از حاجت مادي و جزئي است که ميخواهيم. آن حاجت باعث شده ما در خانه امام حسين و امام رضا برويم. برويم با خدا صحبت کنيم و وصل باشيم. من بخاطر پول و دنيا و چيزهاي جزئي و مادي و فاني، «أمن يجيب» ميخوانم و دعا ميکنم. آن از هزار تا خواسته من بالاتر است اگر بفهمم و درک کنم. اين جمله که بارها گفتيم که الآن با هرکس صحبت ميکني، ميگويد: گرفتار هستم. کم کسي است که بگويد: الحمدلله، الهي شکر! از خدا ناراضي و طلبکار هستيم. اين حالت خوبي نيست، اصل دعا يعني برقراري ارتباط با خدا، انس با خدا، دلمان با خدا يکي شود که اگر بشود اصلاً حاجت پوچ است. امام هشتم فرمود: کسي که با خدا مأنوس شود، خدا از هر ظلمتي به سوي نور ميبرد. از هر وحشتي به او انس ميدهد و از هر دردي شفايش ميدهد. از هر فقري به غنا و از هر جهلي به علم ميرسد. مرحوم دولابي ميفرمود: نگوييد گرفتارم، بگوييد: گرفت يارم! خدا اين حاجتها و نيازها را در وجود ما گذاشته که در خانهاش برويم. با خدا که حبت ميکنيم يک جلوه و زيبايي به ما نشان ميدهد، يک مقدار آن زيباييها را درک کنيم، آن خانه را رها نميکنيم. ميگوييم: خدايا ما اصلاً کاري به حاجت نداريم. ما تو را ميخواهيم. نيازها مقدمهي انس با خداست.
يکي از عرفا داشت در مسيري ميرفت، ديد کسي با آواز خوب و زيبا اين شعر را ميخواند: «کل ذنب لک مغفور سوي الاعراض عني، أُدن مني، أُدنُ مني» اين محبوب به عاشقش ميگويد: من همه گناهان تو را ميبخشم، فقط رويت را از من برنگردان. تو با من باشي، همه گناهها قابل آمرزش است الا گناهي که از من روي بگرداني. ديد خدا هم ميگويد: با من باش، من شرک را نميبخشم. از من روي برگرداني، کفر و شکر را نميبخشم. به من نزديک شو، من قول ميدهم همه کارهاي تو را انجام بدهم. هرچه ميخواهي مافوقش نصيبت شود. يعني همه گناهها آمرزيده است اگر رو به خدا باشي، ولي اگر پشت به خدا کني آن را نميآمرزد. «أدن مني» نزديک بيا. ميگويند: اين عارف يک نالهاي زد و بيهوش شد، گفت: خدا چقدر به ما مهربان است. چقدر زيبا گفته که گناه ما اين است که به خدا پشت کنيم.
گوش به آواز خدايي کنيد *** وز ره ابليس جدايي کنيد
رشتهي الهام نخواهد گسست *** تا به ابد متصل است از الست
يعني دائم پيامهاي خدا به دل ما ميآيد، با من باش و از من دور نباش و دوست دارد ما هم با او باشيم. روايت زيبايي از پيغمبر عظيم الشأن است که فرمودند: «افضل الايمان ان تعلم ان الله معک حيث ما کنتم» بالاترين ايمانها چيست؟ ما جاهل هستيم، چون خدا را نميبينيم و با خدا نيستيم، نان و آب ميخواهيم، ماديات ميخواهيم، بالاترين ايمان اين است که خدا ميگويد: من با تو هستم، تو پرده را کنار بزن و مرا ببين! همه وقت و همه جا با تو هستم.
رشته الهام نخواهد گسست *** تا به ابد متصل است از الست
هرکه روانش ز جهالت بر است *** نغمهي او نغمهي پيغمبر است
اين جمله که از امام سجاد در اين دعا خوانديم که مهم است، «يَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ» ما جهل محض و فقر محض هستيم، در مقابل خداوند علم و قدرت محض است، جمال محض و حکمت محض است. آيا ما بايد تسليم او شويم يا او بايد تسليم ما شود؟ آنهايي که از خدا طلبکار هستند، آنهايي که ميخواهند در مقابل خدا، خدايي کنند، ميگويند: نه، تو او را برگردان آنطور که من ميخواهم. امکان ندارد خدا دعاي همه را مستجاب کند. همه ميخواهند رئيس جمهور شوند. همه ميخواهند مدير کل شوند، پس باقي کارها را چه کسي بايد انجام بدهد؟ همه ميخواهند اولين ثروتمند باشند و به کم قانع نيستند. در بهشت همه رئيس هستند اما اينجا نه! آنقدر فرشته و حورالعين هستند که زيردست شما به هر آدمي خدا چند مملکت ميدهد. چند شهر ميدهد. حتي حديث داريم شبيه خدا ميتواند خدايي کند. «من الحي الذي لا يموت الي الحي الذي لا يموت» نامه از طرف خدا ميآيد. در بهشت آن فضا هست که هرچه ميل داري ميآيد، به شرطي که تسليم خدا باشي. بهشت واقعي يعني تسليم خدا! اگر سر سپردي و «لا اله الا الله» را درست گفتي، خدايي هم ميتواني بکني، به برکت او همه چيز در اختيارت است.
شريعتي: با توجه به نکاتي که فرموديد، همينجا هم شدني است که ما هم مَثَل خدا شويم به شرطي که تسليم باشيم.
حاج آقاي فرحزاد: حديث «يلا داود تريدُ و أريد» اين از احاديث کليدي است. اي داود تو چيزي ميخواهي و من يک چيزي ميخواهم. «لا يکون الا ما أريد» در همه جا آنچه من ميخواهم ميشود و براي تو ممکن است بشود و ممکن است نشود. براي من هميشه ميشود. بعد فرمود: اي داود! «فان اسلمتَ لما أريد» اگر تو تسليم خواسته من شوي، «اعطيتکَ ما تريد» هرچه تو بخواهي به تو ميدهم. اگر شما دور خدا بگردي، خدا هم دور شما ميگردد. جاهل بايد تسليم عالم شود و مريض بايد تسليم طبيب شود. ما يک مريضي هستيم که ميگوييم: هرچه من دلم ميخواهد بنويس. من ناپرهيزي کنم، طبيب ميگويد: تو بايد تسليم من باشي تا خوب شوي. اگر تسليم من شوي در آنچه ميخواهي، خواسته من خواسته توست. هرچه تو خواستي به تو ميدهم! آن طرف هم تهديد تندي دارد، «فان لم تسلم لما أريد» اگر من خواستم و تسليم نشدي، من تو را به رنج و تعب مياندازم. «ثم لا يکون الا ما أريد» آخر هم همان چيزي ميشود که من ميخواهم. لذا پيغمبرهاي ما خيلي عاقل بودند و عبد بودند. همان اول که خدا ميگفت: نه، ميگفتند نه و تسليم بودند.
خدا چک سفيد به دست هيچکس حتي چهارده معصوم، حتي انبياء نداده است. يک جاهايي پيغمبر ما که اول شخصيت عالم است، بعضي جاها از خدا چيزهايي خواست و خدا گفت: نه! خدا به پيغمبر خبر داد، بعد از شما در بين امت اختلاف ميافتد، اهلبيت تو را شکنجه ميدهند. بلا و گرفتار نازل ميشود. عرض کرد: بارپروردگارا اين بلا را از اهلبيت من بردار. خدا فرمود: نه! اين بايد باشد. فرمود: چشم! تسليم شدند. امام حسين بعضي جاها خدا فرمود: ميخواهي اين بلا را بردارم؟ گفت: نه، هرچه تو دوست داري. اين را بايد به خودمان بقبولانيم که ما بايد تسليم او شويم. وظيفه ما دعا و التماس و خواهش هست. تعقيبات نماز ظهر و عصر خيلي جالب است. در تعقيب نماز عصر داريم: «و لا حاجة هي لک فيها رضاء ولي صلاحٌ الا قضيتُ» خدايا هر حاجتي ميخواهم، اگر رضاي تو و صلاح من است اجابت کن. لذا خداوند دعاهايي که به حکمت او بخورد و به صلاح ما باشد اجابت خواهد کرد.
دعاهاي ما تحکم است، مثل بچهاي که بهانه ميگيرد و در سرماي زمستان بستني ميخواهد. با چاقو ميخواهد بازي کند. بسياري خواستهشان اين است که ميخواهند خودشان غني باشند و همه از بين بروند. خدا ميگويد: نميدهم و در دنيا را به رويت ميبندم. روايت داريم بترس از کسي که در خانه مرا به خاطر دنيا ميزند. يکوقت در دنيا را به رويش باز کنم برود که برنگردد. خواستههاي ما نبايد تحکم باشد، بايد مؤدبانه باشد. الآن متأسفانه انتخابها از روي احساس است. يک کسي خانمي را ديد و عاشق او شد. گفت: الا و لابد من اين دختر را بايد بگيرم. ايشان چهل هفته جمکران ميآمد، التماس ميکرد و نماز امام زمان ميخواند، اينقدر خواهش و تمنا کرد که الا و لابد همين شود. از قضا تيرش به سنگ خورد و اين دختر با کسي ديگر ازدواج کرد و اين آقا نا اميد شد. بعد از مدتي که از ازدواج اين دختر گذشت، اين دختر مشکلاتي روحي و رواني داشت، خانواده دامادي که با او ازدواج کرده بود متلاشي شدند. اين آقا جمکران ميرفت و ميگفت: اي امام زمان، ممنون که نشد! خدا را شکر که نشد!
مرحوم قاضي شخصيت خيلي فوق العادهاي بود. افتخارعلامه طباطباييها، افتخار مرحوم آيت الله بهجتها که چند صباحي در خدمت اين شخصيت برجسته بودند. ايشان به يکي از شاگردانش، مرحوم آقاي نجابت نقل کردند که چهل سال من يک خواستهاي داشتم، حتي براي خواستههاي معنوي هم ممکن است ظرفيت نداشته باشيم. براي خواستههاي معنوي هم بگوييم: خدايا اگر صلاح است. يک نفر به امام گفت: من اولاد پسر ميخواهم. فرمودند: آنچه خدا ميخواهد بهتر است يا آنچه خودت ميخواهي؟ بعد از چهل سال که نشد آقاي قاضي فرمودند: يک پرده کنار رفت و من به خواستهام نرسيدم، از خدا اينقدر تشکر کردم که الحمدلله اين دعاي چهل ساله من نشد! «الحمدلله الذي يفعل ما يشاء و لا يفعل ما يشاء به» خدا را شکر ميکنيم که هرچه او ميخواهد ميشود و هرچه ما ميخواهيم نميشود. روح دعاها اين است که ما تسليم شويم، راضي شويم. حافظ ميگويد:
حافظ وظيفه تو دعا کردن است و بس *** در بند آن مباش که نشنيد يا شنيد
دعا مقدمه است که من با او قاطي شويم، با او راضي و تسليم شوم. خدا بهترش را ميدهد. مرحوم شيخ رجبعلي خياط شخصيت فوق العادهاي بود. در کرامات ايشان شکي نيست. کيمياي محبت کتاب ايشان به زبانهاي مختلف دنيا ترجمه شده است. شاگردان ايشان همه برجسته بودند. يکي از شاگردان ايشان که خيلي با ايشان مأنوس بود، فرمود: شيخ رجبعلي خياط را خواب ديدم، ايشان فرمودند: من پشيمانم از آن جاهايي که گرفتاري براي من شد، با دعا و التماسهاي زياد آنها را برگرداندم که اگر راضي ميشدم خيلي بالاتر و بهتر بود. يعني آن دعايي که کردم فلان مشکل حل شود، از همان هم پشيمان هستم که اگر راضي بودم به مراتب بهتر بود. حديث داريم آنهايي که اجابت نميشود يا دير اجابت ميشود، خدا ميگويد: من صداي اين بندهام را دوست دارم. حاجتش را تأخير بياندازيد تا در خانه مرا رها نکند. اصرار در دعا هم خوب است. روز قيامت دعاهاي ما اجابت عامش هست و بي پاسخ نيست. اين را بارها عرض کرديم. نميشود خدا بگويد: بيا در خانه مرا بزن و بعد در را باز نکند. خدا اينطور نيست.
روايت داريم دعاهايي که عين خواسته ما مستجاب نشده است، خداي متعال در روز قيامت اينقدر درجه و ثواب ميدهد که بنده ميگويد: اي خدا، کاش هيچکدام از دعاهاي من مستجاب نشده بود. يعني همانهايي که گرفتم و در دنيا نقل کردم، کاش همان را هم نقل نکرده بودم. خيلي از حاجتهاي ما ماديات است. پول ميخواهيم، دنيا ميخواهيم. خانه و زندگي ميخواهيم، بيشتر امامهاي ما مقروض بودند از دنيا رفتند. براي کارهاي مردم قرض ميکردند نه براي کارهاي شخصي خودشان، روايت داريم «أغن الناس في الآخره افقرهم في الدنياء» کساني که از همه مشکلات و فقرشان در دنيا شديدتر است، در آخرت از همه غنيتر هستند. «الفقراء ملوک اهل الجنة» پادشاهان اهل بهشت هستند. پيغمبر ما وارد مدينه شدند، خيلي از پيغمبر استقبال کردند. همه گفتند: به منزل ما بياييد. پيغمبر فرمودند: زمام کار دست خداست، افسار را رها ميکنيم، هرجا اين شتر رفت. يعني دست خداست! زمام را دست خدا سپردند. ناقهي پيامبر کجا رفت؟ اين ناقه پيغمبر در خانهي فقيرترين و ضعيفترين مردم مدينه رفت که ابو ايوب انصاري بود. پيامبر مدتها مهمان ابو ايوب انصاري و مادرش بودند. باز حديث داريم که چه کساني حظ و بهرهشان در آخرت از همه بيشتر است؟ آنهايي که حظشان در دنيا از اينها کمتر بوده است. خدا آنجا جبران ميکند. بدانيم که خدا جبران ميکند اينقدر براي ماديات با خدا دعوا نميکنيم. عمدهي حاجتهاي مردم ماديات است.
شريعتي: خيلي وقتها سرگذشت بزرگان را ميخوانيم با اينکه مستجاب الدعوه بودند ولي به فقرشان راضي بودند، شايد به همين خاطر است.
حاج آقاي فرحزاد: مرحوم سيد ابوالهادي شيرازي چشمش مشکل داشت و نابينا شد. دعا نميکرد و ميگفت: خدايا راضي هستم به رضاي تو! شايد همين چشم مرا به گناه بکشاند و تا آخر عمر دعا نکردند و با همان حال از دنيا رفتند. حديث داريم آنهايي که راضي و تسليم ميشوند به مراتب درجاتشان بالاتر است.
شريعتي: انشاءالله راه و کار ما درست باشد و بهترينها براي ما رقم بخورد و تسليم باشيم که اگر تسليم باشيم بهترينها براي ما رقم ميخورد.
حاج آقاي فرحزاد: حديث داريم اميرالمؤمنين فرمود: «مَنْ أَصْبَحَ عَلَي الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً» (نهجالبلاغه، حكمت 228) کسي که صبح ميکند و براي دنيايش خيلي ناراحت است، در واقع صبح کرده و از خدا ناراضي است.
شريعتي: واقعاً محتاج تغيير نگاه هستيم مخصوصاً در باب دعا و استجابت آن، انشاءالله قدم به قدم پيش برويم و با تعاليم بلند اهلبيت(ع) راهمان را پيدا کنيم و راه و رسم دعا کردن را بياموزيم. امروز صفحه 536 قرآن کريم، آيات 51 تا 76 سوره مبارکه واقعه را تلاوت خواهيم کرد.
«ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ «51» لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ «52» فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ «53» فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ «54» فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ «55» هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ «56» نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ «57» أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ «58» أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ «59» نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ «60» عَلى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ «61» وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ «62» أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ «63» أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ «64» لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ «65» إِنَّا لَمُغْرَمُونَ «66» بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ «67» أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ «68» أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ «69» لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ «70» أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ «71» أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ «72» نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ «73» فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ «74» فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ «75» وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ «76»
ترجمه: همانا، اى گمراهان انكار كننده! حتماً از درختى (بد منظر و بد طعم و بد بو) كه زقّوم است خواهيد خورد. آنگاه شكمها را از آن پر خواهيد كرد. و روى آن از آب جوشان مىنوشيد. پس مانند شتران عطش زده مىنوشيد. اين است پذيرايى (ابتدايى) آنان روز قيامت. ما شما را آفريديم، پس چرا تصديق نمىكنيد؟ آيا آنچه را (در رحم) مىريزيد ديدهايد؟ آيا شما آن را (به صورت انسان) مىآفرينيد يا ما آفرينندهايم؟ ماييم كه مرگ را در ميان شما مقدّر كرديم و هرگز (مغلوب نمىشويم) و كسى بر ما پيشى نمىگيرد. تا مانند شما را جانشين شما كنيم وشما را در جهانى كه نمىدانيد پديدار گردانيم. شما آفرينش نخستين را دانستيد، پس چرا (به آفرينش دوباره) متذكّر نمىشويد؟ آيا آنچه را كشت مىكنيد، ديدهايد؟ آيا شما آن را مىرويانيد يا ما رويانندهايم؟ اگر بخواهيم آن را خار و خاشاك مىگردانيم، پس شما از روى تعجّب مىگوييد: ما زيان ديدهايم. بلكه محروم و بدبختيم. آيا آبى را كه مىنوشيد ديدهايد؟ آيا شما آن را از ابر بارانزا فرو آورديد يا ما فرو فرستندهايم؟ اگر بخواهيم آن را شوروتلخ مىگردانيم، پس چرا سپاسگزارى نمىكنيد؟ آيا آتشى را كه مىافروزيد، ديدهايد؟ آيا شما درخت آن را ايجاد كردهايد يا ما ايجاد كنندهايم؟ ما آتش را وسيله تذكّر (آتش قيامت) و نعمتى براى مسافران قرار دادهايم. پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى. پس سوگند به جايگاه ستارگان. و البتّه اگر بدانيد اين سوگندى است بزرگ.
شريعتي: دوشنبههايي که متعلق به امام حسن مجتبي و امام حسين(ع) است. سلام ميکنيم به مدينه منوره و کربلاي معلي و انشاءالله همه مشمول عنايت حضرات معصومين باشيم. از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: پيغمبر عظيم الشأن(ص) فرمودند: اين بشارت را جبرئيل براي من آورد. «من صلّ عليَّ صلي الله عليه سبعونَ ألف ملک» اگر کسي بر من درود و صلوات بفرستد، هفتاد هزار فرشته بر او درود و صلوات ميفرستند. «و من صلي عليه سبعون ألف ملک کان من اهل الجنة» کسي که هفتاد هزار فرشته براي او دعا کنند، چون براي پيغمبر که دعا ميکني و خدا لطفش را سرازير ميکند، آن به عالم سر ريز ميشود. لذا هفتاد هزار فرشته مشغول ميشوند که ما اين صلوات را بيشتر کنيم.
شريعتي: در مورد زائراني که در اشتياق شهر مقدس قم و زيارت حضرت معصومه سالها منتظر بودند و هم آنهايي که آرزوي مشهد الرضا را دارند، حاج آقاي فرحزاد نکاتي دارند که براي ما خواهند گفت.
حاج آقاي فرحزاد: چون در آستانهي وفات حضرت معصومه(س) هستيم، مملکت ما زير سايهي اين برادر و خواهر است. اين دو بزرگوار دو رکن مملکت ما هستند. ما امامزاده زياد داريم ولي امامزادهاي که بلافصل باشد و امامزادهاي که از طرف امام معصوم تمجيد و ستايش فوق العاده شده باشد. امام صادق(ع) دربارهي نوه بزرگوارشان قبل از اينکه امام هفتم به دنيا بيايند، فرمودند: قم شهري است که دري از درهاي بهشت به آن باز ميشود. از زمان امام صادق تا زمان ما در قم، علما، محدثين و شخصيتهاي برجسته بودند که مبلغ و مروج اهلبيت بودند مثل زکريا بن آدم قمي که امام هشتم فرمود:هرچه اين آقا ميگويد درست است. خدمت امام هشتم که رسيد حضرت شب تا صبح همه کارهايش را تعطيل کرد و تا صبح با او خلوت کرد. ميگويد: به حضرت رضا وارد شدم، تا اذان صبح حضرت با من گفتگو ميکردند. قم شخصيتهايي دارد از ديرباز تا زمان ما و تا زمان ظهور حضرت خواهد بود. علماء و محدثين که روايت داريم که اگر قميين نبودند، دين ما مندرس و ضايع ميشد. به برکت اين بزرگاني که در قم هستند، دين و مکتب اهل بيت به تمام دنيا گسترش پيدا ميکند و ديگر مستضعفي روي زمين باقي نميماند. اينها اخبار غيبي است که ما الآن لمس ميکنيم. بعد امام صادق فرمود: «تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَي» فرزندي از فرزندان من در اين سرزمين مقدس از دنيا خواهد رفت و دفن خواهد شد که نام او فاطمه است. «وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِم» (بحارالانوار، ج 57، ص 228) به شفاعت اين بانو تمام شيعيان عالم جميعاً وارد بهشت ميشوند.
از سه امام به ما رسيده که زيارت او معادل بهشت است و ثوابش بهشت است و يا بهشت واجب ميشود. کساني که نميتوانند به مشهد بروند، کربلا يا مدينه بروند، به زيارت حضرت معصومه بروند. بزرگان ما، مرحوم آيت الله بروجردي و حضرت امام(ره) به زيارت حضرت معصومه سفارش کردند. مرحوم بهاءالديني فرمودند: حضرت امام که قم بودند آنقدر به زيارت ميرفتند که مورد اعتراض قرار ميگرفتند. ايشان هر روز بعد از درس فلسفه به حرم براي زيارت ميآمدند. ملاصدرا وقتي کهک تبعيد بودند، چهل کيلومتر است، مشکلي گير ميکردند يک بحث سخت فلسفي، اتحاد عاقل و معقول است. به قم حرم حضرت معصومه آمدند و متوسل شدند اين مشکل حل شد.
بزرگان ما از اين مرکز فيض و نور خيلي بهره بردند و استفاده کردند. ميليونها آدم در مناطق محروم هستند که هنوز به قم و مشهد مشرف نشدند. باني خير شويم و کمک کنيم و بستري را فراهم کنيم، کساني که به قم ميآوريم نفري پنجاه هزار تومان خرجشان ميشود. در طول سال ما زائر داريم. انشاءالله از اول دي ماه به زيارت مشهد ميبريم. ما نيازمند کمکهاي مادي و معنوي هستيم. عزيزاني که ميتوانند خانه در اختيار بگذارند، ماشين در اختيار بگذارند. امام فرمود: بهشت را واجب ميکند، ما هم سهيم باشيم هم بهشت بر ما واجب شود و هم آنهايي که براي زيارت ميآيند.
شريعتي: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.