اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

97-09-05-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي دوازدهم (توبه)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي دوازدهم (توبه)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 05- 09- 97

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم
کي مي‌شود بيايي و نيلوفر آوري *** گلهاي رنگ رنگ به هر دفتر آوري
باران شوي، بهار شوي،غنچه غنچه گل *** لب وا کني گلاب خوش قمصر آوري

سلام مي‌کنم خدمت شما بينندگان خوب و شنوندگان نازنين‌مان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. در ايام ميلاد با سعادت نبي مکرم اسلام(ص) و همينطور امام صادق(ع) هستيم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. عيدتان مبارک، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. ميلاد سر تا سر نور فخر عالم، پيغمبر عظيم الشأن و امام صادق(ع) را خدمت همه عزيزان تبريک مي‌گويم. انشاءالله اين جشن‌ها و شادي‌ها بيشتر باشد و مردم ما شاد باشند و به برکت امام صادق مشکلاتشان حل شود، براي باراني که باريده خدا را شکر مي‌کنيم و انشاءالله جبران گذشته بشود، باران با عافيت و بدون ضرر و خسارت بر ملت ما ببارد. جا دارد تشکر ويژه کنم که ما همانطور که مثلاً عيد نوروز را مفصل جشن مي‌گيريم يا شب يلدا را جشن مي‌گيريم، چقدر خوب است در ايام ولادت فخر عالم پيغمبر عظيم الشأن، ائمه، تولد حضرت زهرا، سيزده رجب، جشن بگيريم و کم نگذاريم. آقاي حسيني قمي عکسي از لندن براي من فرستادند که دو سه هفته قبل از ميلاد عيسي پيغمبر، چراغاني کردند و جشن گرفتند و ما براي پيغمبر سه روز هم جشن نمي‌گيريم. انشاءالله اين جشن‌ها فراگير شود. ارتباط که با پيغمبر و اهل‌بيت قوي شود، خلق و خوي نبوي و اخلاق و رفتار و خير رساندن و احسان که زياد شود، حال جامعه خوب مي‌شود. در ايام غدير يک فراخوان کتابخواني داديم، ماه ولايت، مناسبت‌هاي قبل و بعد غدير را به مسابقه گذاشتيم. وعده قرعه‌کشي داديم و تا هفده ربيع هم تمديد کرده بوديم. انشاءالله عزيزان پيگيري کنند، امروز قرعه‌کشي خواهيم کرد.
شريعتي: 27946 نفر در اين مسابقه شرکت کردند که قرار هست 14 نفر عازم کربلا شوند. 110 نفر عازم مشهد الرضا شوند و به 110 نفر ديگر کارت هديه خواهيم داد. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمد    لله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم» دعاي دوازدهم در رابطه با توبه و ترک گناه و غفران و آمرزش است. امروز بحث توبه را تمام خواهيم کرد. در اين دعا امام سجاد(ع) عرضه مي‌دارد، «اللَّهُمَّ إِنَّهُ يحْجُبُنِي عَنْ مَسْأَلَتِک خِلَالٌ ثَلَاثٌ» من خيلي دلم مي‌خواهد از تو چيزي بخواهم و درخواست کنم اما سه چيز مانع من شده است. ولي يک چيز ديگر هست که به من اميد مي‌دهد با تو گفتگو کنم و درخواست کنم. «وَ تَحْدُونِي عَلَيهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ» اما آن سه چيز که مانع درخواست من مي‌شود «يحْجُبُنِي أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ» اوامري که به من امر کردي و من کوتاهي کردم. کسي که فرمان خدا را نبرده با چه رويي چيزي بخواهد. «وَ نَهْي نَهَيتَنِي عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَيهِ» دومين چيزي که مانع مي‌شود اين است که منکرهايي که گفتي سراغ آن نرو و من رفتم. اين هم باعث خجالت من شده است. «وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَي فَقَصَّرْتُ فِي شُکرِهَا» آن لطف و نعمت‌ها و مرحمت‌هايي که به من کردي و من شکرش را به جا نياوردم. اين سه چيز مرا خجالت زده کرده اما يک چيز ديگر هست که راه را براي من باز مي‌کند.
« وَ يحْدُونِي عَلَي مَسْأَلَتِک تَفَضُّلُک عَلَي مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيک» تو کريمانه برخورد مي‌کني.
تو مگو ما را بدان شه بار نيست *** با کريمان کارها دشوار نيست
چيزي که باعث مي‌شود زبانم باز شود و با تو بهتر صحبت کنم، کسي که به تو رو مي‌آورد بدي‌هايش را نمي‌بيني و خوبي‌هايش را مي‌بيني. چيزي که باعث مي‌شود به تو رو بياورم «وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَيک» من به تو خوش بين هستم و تو فرمودي من کنار خوش‌بيني بنده‌ام هستم. ولو شرمنده هستم ولي چون به تو خوش بين هستم باعث مي‌شود زبانم به گفتگو باز شود.«إِذْ جَمِيعُ إِحْسَانِک تَفَضُّلٌ، وَ إِذْ کلُّ نِعَمِک ابْتِدَاءٌ» بعضي فکر مي‌کنند لطف‌هايي که به ما مي‌شود و نعمت‌هايي که مي‌رسد قابليت داريم و حق ماست، امام سجاد تمام ريشه‌هاي اين مسأله را مي‌زند. اينکه مي‌گويند: ما مستحق بوديم. خدا بايد دست ما را مي‌گرفت. بايد چنين مي‌کرد. همه اين بايدها بي‌خود است. تمام تفضلات خدا و احسان‌هاي خدا فضل خداست. هيچکسي حتي انبياء از خدا طلب ندارند. همه لطف و احسان است. بعضي مي‌گويند: ما ظرفيت داريم، قابليت داريم. سؤال: اين ظرفيت و قابليت را چه کسي به شما داده است؟ تمام نعمت‌ها و الطاف تو ابتدايي است و تو سرچشمه‌اش هستي.
«سُبْحَانَک» تو خوب خدايي هستي، اين خط‌کش را هميشه بگذاريم که هرچه قشنگي و لطف و کرم هست به خدا نسبت بدهيم. هرچه عيب و ايراد و گناه و کوتاهي هست، بگو: خدايا براي من است. «لَا أَيأَسُ مِنْک» خدايا من از تو مأيوس نمي‌شوم، «وَ قَدْ فَتحْتَ لِي بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيک» جايي که باب توبه را باز کردي، اصلاً هيچوقت از خدا مأيوس نخواهم شد. «بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ» گفتار عبد ذليلي که به خودش ستم کرده است، «الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ» حرمت پروردگارش را نگاه نداشته ولي چون به تو خوش‌بين است و تو کرم و لطف داري، به اين اميدوار هستم و مي‌توانم در گفتگو را باز کنم و گناهان من آمرزيده شود.
امروز چون بحث توبه را مي‌خواهيم ببنديم، شايد ده جلسه در اين مورد صحبت کرديم و مي‌خواهيم جمع‌بندي کامل داشته باشيم. توبه که خدا خيلي دوست دارد، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُ‏ التَّوَّابِين‏» (بقره/222) حتي توبه کارها را از خيلي از بنده‌هاي ديگر بيشتر دوست دارد چون دل نازک هستند و سر افکنده هستند. پيامبر فرمود: «التَّائِبُ‏ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ» (كافي، ج 2، ص 435) کسي که توبه کرده گويا هيچ گناهي نکرده است. در روز قيامت داريم خدا تائبين را مي‌آورد، پرونده آنها را نگاه مي‌کند و مي‌گويد: همه را بخشيدم. مردم مي‌گويند: عجيب است که اين گناه و معصيتي نداشته است. آدمي که توبه مي‌کند، خدا طوري پاک مي‌کند که هيچ اثري از گناه نباشد. ولي انشاءالله توبه واقعي داشته باشيم. ارکان اصلي توبه يکي اين بود که نا اميد نباشيم و به خدا اميدوار باشيم. رکن ديگر اقرار و اعتراف به گناه است و خيلي مهم است. روي اشتباه و گناهمان پا فشاري نکنيم. فرمود: به خدا قسم کسي از گناه نجات پيدا نمي‌کند مگر اينکه اقرار و اعتراف کند. هم در دلش و هم با زبانش!
رکن ديگر توبه حالت ندامت و شرمندگي و پشيماني است. اين حتماً بايد باشد. آدمي که شانه‌اش را بالا مي‌گيرد و پشيماني در وجودش نيست، چيزي ندارد. حديث داريم ستون اصلي توبه، پشيماني و ندامت است. حُر جرم بزرگي مرتکب شد، با هزار نيرو امام حسين و اهل‌بيت او را محاصره کرد و تحويل دشمن داد. لحظه آخر که امام حسين راه گريز نداشت، دست‌هايش را بالا کرد و گفت: غلط کردم، اشتباه کردم. ولي اين پشيماني او را عوض کرد و از قعر جهنم به بالاترين درجات بهشت رسيد. «فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ‏ اللَّهُ‏ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» (فرقان/70) ساعت قبل همه وجودش سيئات بود و ساعت بعد همه اينها حسنه شد و اين معجزه توبه است. نداي امام حسين و نداي خدا هميشه به دلها هست. آيت الله بهاءالديني زياد اين شعر را مي‌خواندند:
آواز خدا هميشه در گوش دل است *** کو دل که دهد گوش به آواز خدا
خدا دائم فراخوان داده است. دائم مي‌گويد: بيا بيا! حُرها بيدار شوند. وقت کم است و ناگهان مرگ مي‌رسد. بياييم توبه را فوري انجام بدهيم. نگذاريم براي بعد. رک ديگر عزم بر ترک در آينده است. آدمي که توبه کرده و پشيمان است، انشاءالله ديگر تکرار نکند. بنا بر عدم تکرار باشد. ما عزم جدي داريم که اين گناه را تکرار نکنيم. ولي اگر آدم دوباره در چاله رفت، سه باره و صد باره رفت، هيچوقت پشيمان نشود. در روايات و آيات مي‌گويد: اگر صدها بار توبه را شکستي، باز هم توبه کن. کسي اگر ميليون بار توبه شکست باز راه باز است. پس عزم بر ترک داشته باشيم و اگر گرفتار شديم مثل نهالي که کج مي‌شود و مي‌شکند تا اينکه ريشه‌اش محکم مي‌شود و استوار مي‌شود.
آخرين رکن که خيلي مهم است جبران گذشته است. اگر من توبه کردم، واجبات الهي اگر بر گردن من است، نماز و روزه قضا را بايد جبران کنم، در حد توانم، اگر نتوانستم وصيت کنم که ديگران براي من انجام بدهند. حج نتوانستم بروم نايب بگيرم. يک رکن ديگر جبران مافات است به مقدار توان ما، ديوني که به گردن من است، رد مظالم که بر عهده من است، در طول سال معتقد هستم آدم رد مظالم بدهد. تمام صدقات را به نيت رد مظالم بدهيم. جمله زيبايي امام(ره) در کتاب چهل حديث دارند که مي‌فرمايند: بعضي سوء سابقه‌شان زياد است. به مال مردم، آبروي مردم تعرض کردند. مي‌گويد: من چطور حق اينها را ادا کنم؟ غيبت هزاران نفر را کردم و ممکن است تهمت زده باشم. هيچوقت نا اميد نباشيد. آنچه در توان شماست انجام بدهيد. دعا کنيد، خيرخواهي کنيد و حلاليت بطلبيد اگر فتنه نمي‌شود. يا کلي بگوييم ما را حلال کنند. اگر هم کسي ديون مالي دارد ولو ورشکست شده است در حد توانش پرداخت کند ولي اگر در حد توانش نيست و توبه واقعي کرده است، حضرت امام فرمود: خدا جبران مي‌کند. آنچه در توان ماست از عذرخواهي و حلاليت طلبي و حق الناس جبران کنيم، اگر باقي آورديم خدا مي‌گويد: به گردن من، به شرطي که تو در مسير جبران باشي. پس اين رکن‌هاي اصلي را کسي انجام داد هيچ شک و شبهه‌اي نکند که قطعاً خدا غفار و غفور است و کار دائمي خدا آمرزندگي است.
پيغمبر عظيم الشأن که نماينده خداست دائم الاستغفار بودند. اينقدر استغفار مي‌کردند که اولين استغفار کننده عالم پيغمبر خدا بود. براي چه استغفار مي‌کردند؟ بخشي روابطي بود بين خودش و خداي خودش،«ما عبدناك حق‏ عبادتك‏» خدايا من حق بندگي تو را به جا نياوردم. يکي در روايت داريم براي گناه بنده‌ها و امت بود، وقتي ديگران خطا مي‌کنند در روح پيغمبر و ديگران اثر دارد. بچه‌ي شما شلوغکاري مي‌کند پدر بزرگ و مادربزرگ عذرخواهي مي‌کنند. لذا در بعضي روايت داريم گناه بقيه روي دوش پيغمبر مي‌افتد و براي اينها هم استغفار مي‌کند. پيغمبر ما فرمود: «حياتي خيرٌ لکم و مماتي خيرٌ لکم» يعني هم در زمان حياتم دائم براي شما استغفار مي‌کردم و بعد فرمود: با من چهره به چهره مي‌شويد. حرف مي‌زنم گوش مي‌دهيد و من گوش مي‌دهم. اما بعد از مردن، فرمود: اعمال شما در عالم بزرخ بعد از مردن من به من عرضه مي‌شود، اگر امت من کار خوب بکنند، مي‌گويم: الحمدلله! بياييم با کارهاي خوب دل رسول الله را نوراني‌تر کنيم. فرمود: اگر از پرونده شما، اعمال ناشايسته باشد، حتي در عالم برزخ و قيامت هم پيغمبر ما براي امتش استغفار مي‌کند.
در نهج‌البلاغه هست که کسي فرمود: استغفرالله، حضرت علي(ع) فرمود: استغفرالله به تنهايي فايده ندارد! استغفار و توبه شش مرحله دارد. حضرت فرمودند: توبه و استغفار اين است که گوشت‌هاي بدنت را که از حرام روييده آب کني و ديگر اينکه بدنت را با حسنات و کارهاي خوب رياضت بدهي. اين دو تا جزء ارکان توبه نيست و اينها مکمل توبه است. اين توبه اولياء الله است و الا اينطور نيست که اگر کسي توبه کرده حتماً بايد توبه را سخت نشان بدهد. حضرت امام مي‌فرمايند: توبه و برگشت به سوي خدا را بزرگ جلوه ندهيد! همين پشيماني کافي است و بعد هم در توانمان جبران کنيم. برادران حضرت يوسف خيلي جنايت بزرگي کردند و بزرگترين گناهان عاق والدين است، بزرگترين گناهان قطع رحم است که هردو را داشتند. چهل سال، اما توبه کردند. زليخا همينطور، ابو لُبابه داستانش هست که خودش را به ستون مسجد بست. وحشي قاتل حضرت حمزه بود. از اين نمونه‌ها در قرآن و تاريخ زياد داريم که توبه کردند. حاج حسين انصاريان که خدا حفظشان کند، فرمود: من مدت‌ها در تهران منبر مي‌رفتم، بسياري از لات‌هاي تهران به جلسه هيأت‌هاي ما مي‌آمدند و همه به برکت امام حسين توبه کردند و عاقبت بخير شدند. يکي از اين لات‌هاي مهم تهران که بابا فرج به او مي‌گفتند، شعبان بي مخ‌ها و لات‌هاي ديگر مي‌آمد فرار مي‌کردند. ولي اين آقا بر اثر توبه و توسل به امام حسين، کارش به جايي رسيد که اواخر عمر مريض شد. به من پيغام داد عيادت من بيا و من نتوانستم بروم. بعد از فوتش به منزلش رفتم. خانمش گفت: خيلي منتظر شما بود ولي ساعت آخر وقتي مي‌خواست از دنيا برود منقلب بود و گريه مي‌کرد. من هم نگران بودم. به من گفت: خانم نگران نباش! تا اربابم امام حسين بالاي سرم نيايد از دنيا نمي‌روم. لحظه آخر بلند شد نشست و به امام حسين سلام داد و از آقا تشکر کرد و رفت! ما از اين نمونه‌ها و رسول ترک‌ها فراوان داريم.
شريعتي: مثل فضيل بن عياض، دزد تواناي شهر بالاي ديوار خانه عابد، وقتي شنيد آيا وقتش نرسيده که دلهاي آنهايي که ايمان آوردند خاشع شود؟ گفت: چرا همين الآن وقتش است. آن الآن را بايد پيدا کنيم که برگرديم.
حاج آقاي فرحزاد: دنبال هر سوژه‌اي که حالا مجالس اهل بيت است، زيارت کربلا است برويم تا جذبه ما را بگيرد.
شريعتي: نکات خيلي خوبي را شنيديم. انشاالله همه وجود ما خوشبو شود و اهل استغفار شويم. 27946 نفر در طرح کتابخواني ماه ولايت، مناسبت‌هاي ايام غدير ثبت نام کردند که قرار است از اين تعداد 14 نفر عازم کربلا شوند، 110 نفر عازم مشهد الرضا و 110 نفر هم هديه نقدي خواهند گرفت. از اين 27946 نفر دو هزار تا، دو هزار تا يک رقمي را خواهيم گفت و اسامي را خدمت شما اعلام خواهيم کرد. امروز صفحه 515 قرآن کريم، آيات نوراني سوره مبارکه حجرات را تلاوت خواهيم کرد.
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ وَ الَّذِينَ‏ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً «29»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «1» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ «2» إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ «3» إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ «4»
ترجمه: محمّد، رسول خداست و كسانى كه با او هستند، بر كفّار، سخت و در ميان خودشان مهربانند. آنان را پيوسته در ركوع و سجود مى‏بينى، كه فضل و رضوان را از خدا مى‏جويند، نشانه آنان در رخسارشان از اثر سجود نمايان است. اين‏ است وصف ايشان در تورات و وصف آنان در انجيل، مانند زراعتى است كه جوانه را از زمين خارج كرده، پس آن را نيرو داده تا سخت شود و بر ساقه‏ى خود بايستد، آن گونه كه كشاورزان را به شگفتى و شادى وامى‏دارد. تا خداوند به واسطه مؤمنان كفّار را به خشم آورد، ولى خداوند به كسانى از كفّار كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دهند، وعده آمرزش و پاداشى بزرگ داده است.
به نام خداوند بخشنده‏ى مهربان. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! (در هيچ كارى) بر (حكم) خدا و پيامبر او پيشى نگيريد و از خداوند پروا كنيد، كه خداوند شنوا و دانا است. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! (در گفتگو با پيامبر) صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر نكنيد و آن گونه كه با يكديگر بلند گفت‏وگو مى‏كنيد، با پيامبر بلند سخن مگوييد! مبادا (به خاطر اين بى‏ادبى،) اعمالتان نابود شود و شما آگاه نشويد. همانا كسانى كه نزد پيامبر (از روى ادب و احترام) صدايشان را پايين مى‏آورند، آنان كسانى هستند كه خداوند دلهايشان را براى (پذيرش) تقوا آزمايش (و آماده) كرده و آمرزش و پاداش بزرگ مخصوص آنها است. همانا كسانى كه از پشت حجره‏ها تو را مى‏خوانند، اكثرشان تعقّل نمى‏كنند.
شريعتي: از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم و بعد از شخصيت حضرت آيت الله بهاءالديني براي ما بگوييد.
حاج آقاي فرحزاد: يکي از برکات مهم ذکر صلوات اين است که حوائج ما به برکت ذکر صلوات برآورده مي‌شود. ماه ربيع هست و ماه پيغمبر خداست. شخصي به پيغمبر خدا عرض کرد: يا رسول الله! من براي اينکه حاجت‌هاي خودم را بخواهم، به جاي آن صلوات مي‌فرستم و براي شما دعا مي‌کنم. حضرت فرمودند: کاري خوبي است. فرمودند: حالا که به جاي اينکه به خودت دعا کني، به من دعا مي‌کني و بر من صلوات مي‌فرستي، خدا هم حوائج شما را برآورده مي‌کند. يکي از راه‌هاي برآورده شدن حوائج زياد گفتن اين ذکر است. حضرت آيت الله بهاءالديني که به ايشان زياد براي حل مشکلات مراجعه مي‌کردند. ايشان سه چيز را خيلي سفارش مي‌کردند. يکي اينکه آنهايي که تمکن مالي دارند يک گوسفند بکشند و به نيت اهل‌بيت، حضرت ابالفضل، فقرا، به هر نيتي که هست. دوم اينکه حديث کساء تلاوت کنند و سوم چهارده هزار صلوات هديه به چهارده معصوم، رواياتي داريم که اين هديه کردن به پيغمبر و اهل‌بيت حوائج ما را برآورده مي‌کند.
مرحوم آيت الله بهاءالديني فوق العاده بودند، يکي از خصوصيات ايشان اين بود که خيلي اهل تفکر بودند. يعني عبادتي خيلي نبودند، يک نماز ساده، نماز شبشان ده دقيقه طول مي‌کشيد ولي بيشتر تفکر مي‌کردند. تفکر يعني اينکه گمشده‌هايمان را پيدا کنيم. عبرت از تاريخ و ديگران بگيريم، روايت داريم «كَانَ‏ أَكْثَرَ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ التَّفَكُّرُ وَ الاعْتِبَارُ» (بحارالانوار، ج 68، ص 323) يعني بيشترين عبادت تفکر است که به آن توجه نداريم. روي آيات قرآن فکر کنيم. يا مثلاً روايت داريم فکر پدر و مادر همه خوبي‌هاست. حر يک لحظه فکر کرد. پايان کارش را ببينيد. تفکر کردن آدم را به همه خوبي‌ها وا مي‌دارد. يکي از ويژگي‌هاي اين شخصيت برجسته اين بود که واقعاً پشت پا به دنيا زده بود. تشريفات و تجملات را دور کرده بود و اهل زهد بود. زندگي و لباس و خوراک ساده داشت. به حداقل زندگي قناعت مي‌کرد. ايشان را به باغي مي‌برديم، کارگرها کار مي‌کردند و بچه‌ها بودند، تا به آنها غذا نمي‌دادند    ، غذا نمي‌خورد. خيلي مقيد بود که اطرافيان، حتي کارگرهايي که به آن باغ کار نداشتند و اطراف کار مي‌کردند. يکي از اينها گفت: ما براي شما آبگوشت بار کرديم. ايشان گفت: من خسته هستم و مي‌خواهم استراحت کنم. رفقا فهميدند که آقا غذا مي‌خواهد، ولي بخاطر اينکه شما گفتي: براي شما آبگوشت بار کرديم، نخوردند. اول شما به کارگرها بدهيد و بعد آقا مي‌خورند. زماني خدمت ايشان بوديم و به اصفهان مي‌رفتيم، يکي از رفقا گفت: يک کتاب عرفاني و سير و سلوکي معرفي کنيد که ما مسائل عرفاني و سير و سلوکي را بلد باشيم. ايشان يک تأملي کردند و گفتند: عزيز من! راه انبياء عرفان عملي است نه عرفان نظري و فکري و توهمي و خيالي! انبياء با رفتار و برخوردشان مردم را به طرف حق و بهشت سوق مي‌دهند.
شريعتي: در عکس‌ها مي‌ديدم که شهيد صياد شيرازي خيلي با ايشان مأنوس بودند.
حاج آقاي فرحزاد: بله، ايشان جمله‌ي قشنگي داشتند و فرمودند: روحانيت به عمامه و لباس نيست. روحاني کسي است که اهل دل باشد، اهل معنا و آخرت باشد، اهل خدا باشد. ممکن است کسي در لباس نظامي باشد ولي اهل دل باشد. آقاي صياد شيرازي ايشان را جبهه برد. گاهي وقت و بي وقت به آقا سر مي‌زد و آقا مي‌فرمود: من چاي درست کردم و منتظرت بودم. مي‌فرمودند: چه بسا ممکن است کسي لباس داشته باشد ولي عاري از روحانيت باشد. خيلي باز بودند و آزادانه فکر مي‌کردند. تواضع و ادب فوق العاده داشتند. يک موقع يکي از همسايه‌هاي ايشان نقل کردند من بچه بودم در کوچه با ايشان بازي مي‌کرديم، چوب پرت شد و به پاي آقا خورد. در پاي ايشان فرو رفت و خون آمد. آقا هيچ نگفت و سرش را پايين انداخت و رفت. ما بچه‌ها شرمنده شديم. فرداي آن روز جمع شديم و گفتيم: خيلي زشت بود که به آقا بي ادبي کرديم. اجازه گرفتيم و خدمت ايشان رسيديم و عذرخواهي کرديم. فرمودند: نه من اشتباه کردم در بازي شما آمدم! من بايد از گوشه رد مي‌شدم. اين سير و سلوک متواضعانه، پيغمبر ما چقدر روي بچه‌ها عنايت داشتند. هر روز صبح پيغمبر ما بر سر بچه‌ها دست نوازش و محبت مي‌کشيدند. اصلاً از نظر روانشناسي هم گفتند که وقتي دست کشيده مي‌شود يک آرامشي دارد که فوق العاده است. حديث داريم دستي که روي سر يتيم مي‌کشيد، به عدد موهايي که از زير دست رد مي‌شود خدا گناهان شما را مي‌آمرزد. يکي از رفتارهاي پيغمبر، مثلاً پيغمبر ما در خانه کار مي‌کردند. «کان في مهنةِ اهله» مِهنة يعني جزء خدمتگزاران خانه بودند. مثلاً گاهي جارو مي‌زدند و لباس مي‌شستند. با بچه‌ها بازي مي‌کردند. پيغمبر فرمود: کسي در خانه کار نمي‌کند مگر اينکه يا پيغمبر باشد يا صديق باشد يا کسي که خدا قلبش را براي ايمان امتحان کرده باشد و در حد اعلي ايمانش و باورهايش بالا باشد. يکوقت رسيدند و ديدند حضرت علي(ع) دارد کمک حضرت زهرا مي‌کند. حضرت فرمودند: کسي که در خانه کار مي‌کند، خدا به عدد موهاي بدنش در بهشت براي او يک شهر بنا مي‌کند. انشاءالله خدا توفيق بدهد خدمتگزار اهل خانه باشيم     و سيره پيامبر و اهل‌بيت را پياده کنيم.
شريعتي: بهترين‌ها را براي شما آرزو مي‌کنم.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها