برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي دهم- (طلب عفو از پروردگار)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 14- 08- 97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم
تورات که از مدار تنزيل گذشت *** طوفان بلا که از سر ايل گذشت
شک نيست عصا وسيله شد تا موسي *** با اذن محمد از دل نيل گذشت
«اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم» سلام ميکنم خدمت شما بينندگان خوب و شنوندگان نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله هرجا که هستيد خداي متعال پشت و پناه شما باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. زيارت شما قبول باشد. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آرزوي قبولي زيارات و عزاداريها براي همه عزيزان داريم. نايب الزياره همه شما بوديم و به نيت جا ماندهها هم زيارت و هم چند قدم پياده روي ميکرديم. در پيامها خيلي زياد داشتيم که گفته بودند: ما جا مانديم، عذر داشتيم، قطعاً همانطور که جابر دير رسيد و به عاشورا نرسيد و اربعين آمد و گفت: من در ثواب همه شهداي کربلا شريک هستم، به نيابت از همه آنها زيارت کرديم و پياده روي کرديم. واقعاً بايد تشکر کرد از همه ادارات و ارگانها، سپاه و بسيج، آستان قدس رضوي، قم، اوقاف، مراجع بزرگوار که چند موکب زده بودند و 24 ساعت پذيرايي ميکردند. صدها هزار خدمتگزار 24 ساعت مشغول پذيرايي بودند. از مردم و دولت عراق هم بايد تشکر کرد. انشاءالله همه در مجموعه امام حسين شريک هستند، از الآن براي سال آينده برنامهريزي کنند که هرچه باشکوهتر برگزار کنند.
شريعتي: انشاءالله همه مأجور باشند و زير سايهي سيدالشهداء(ع). خيليها مشارکت کردند در اعزام زائرين کمک کردند، خيليها راهي شدند که انشاءالله مأجور باشند و اجرشان با امام حسين(ع). بحث ما در مورد صحيفه سجاديه بود، به دعاي دهم رسيديم، بحث توبه و بازگشت به سوي خداوند متعال بود. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم، السلام عليک يا أباعبدالله و رحمة الله و برکاته» در فراز آخر دعاي دهم که دربارهي پناهندگي به خدا و طلب عفو و بخشش هست، آقا امام سجاد(ع) ميفرمايد: «وَ أَشْبَهُ الْأَشْيَاءِ بِمَشِيَّتِكَ، وَ أَوْلَى الْأُمُورِ بِكَ فِي عَظَمَتِكَ رَحْمَةُ مَنِ اسْتَرْحَمَكَ» خدايا شبيهترين چيزي که ما ميدانيم خاص توست و تو دوست داري و سزاوارترين چيز در پيشگاه عظمت تو رحم کردن به کسي است که طلب رحمت از تو ميکند. در قرآن ميبينيد که بيشترين اسم خدا بعد از الله، رحمان و رحيم است. غفور، ريزش رحمت خدا بستگي دارد که ما هم از اين رحمت استفاده کنيم. «وَ غَوْثُ مَنِ اسْتَغَاثَ بِكَ» خدا دنبال کسي است که به او پناهنده شود و استغاثه کند. لطف خدا دنبال کسي است که دستگيري از او کند. سزاوارترين چيز به دستگاه شما فريادرسي از کسي است که طلب فريادرسي ميکند. بعد ميفرمايد: «فَارْحَمْ تَضَرُّعَنَا إِلَيْكَ» پس اين زاري ما و تضرع ما را مورد لطف و نظر خودت قرار بده «وَ أَغْنِنَا إِذْ طَرَحْنَا أَنْفُسَنَا بَيْنَ يَدَيْكَ» حالا که ما خودمان را پيش روي تو رها کرديم، ما را به لطف و کرم خودت بي نياز کن. اگر پيامهايي بيايد که چرا دعا ميکنيم مستجاب نميشود؟ ما استغاثه کرديم، فرياد کرديم خدا صداي ما را نميشنود. اينها ده بيست پاسخ قرص و محکم دارد که مکرر گفتيم. از طرف خدا تضمين صد در صد است و کم نميگذارد. اگر خدا روي دنيا را به ما باز کند و سلامتي کامل به ما بدهد، دور برميداريم. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» (علق/6و7) يعني اگر انسان خودش را بينياز ببيند، دور برميدارد. «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوء» (يوسف/53) آقاي دولابي ميگفت: هرکسي را ببيني ميگويد: گرفتار است. يعني گرفت يار هستند. خدا ما را گرفته است، اگر ما را رها کند، نميشود. مثل کسي که فلج بود و به حضرت موسي التماس ميکرد که بايد خوب شوم. گفت: صلاح تو اين است و بايد بسازي. گفت: نه بايد است! دعا کرد فلج مادرزاد بود خوب شد. رفت يکجا برگشت ديد که جمعيت جمع شده است، همين آدم فلج يک نفر را کشته بود و بايد اعدام ميشد. يعني ما پشت پرده را خبر نداريم. پدر و مادري که بچه معلول دارند، صدها برابر در آخرت خدا به آنها خواهد داد. خدا اين تضرع و زاري را دوست دارد و اگر در را باز کند راه فرار براي خيلي زياد است.
«اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ شَمِتَ بِنَا إِذْ شَايَعْنَاهُ عَلَى مَعْصِيَتِكَ» خدايا ما گاهي حرف شيطان را گوش داديم و ما را شماتت کردي، ديدي حرف خدا را زير پا گذاشتي و حرف مرا گوش دادي. پس خدايا «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» بر محمد و آل محمد درود بفرست «وَ لَا تُشْمِتْهُ بِنَا بَعْدَ تَرْكِنَا إِيَّاهُ لَكَ، وَ رَغْبَتِنَا عَنْهُ إِلَيْكَ» خدايا ما را مورد شماتت قرار نده، حالا که دست از شيطان برداشتيم و به تو رو کرديم، پس دست ما را بگير و ما را به شماتت مبتلا نکن. چون بحث توبه خيلي مورد نياز هست، دعاي دهم و يازدهم بيشتر در مورد توبه و استغفار است. شرايط توبه را عرض کرديم، يکي از شرايط مهم توبه اقرار به گناه است. الآن يک مشکل مملکت و مردم ما و همه انسانها، چه در سطح بالا مستکبرين و طاغوتها و چه در سطح پايين، اشتباه که ميکنيم حاضر نيستيم بگوييم: اشتباه کرديم. خيلي سخت است. هيچکس خودش را مقصر نميداند. اين خيلي مهم است که خانم، آقا، دوست و رفيق، ارباب رجوع، اشتباه کردي بگو: اشتباه کردم. نفهميدم!
روايت داريم يک اعرابي گناهي مرتکب شد گفت: خدايا حق با توست، گناه کردم نفهميدم. اگر بخواهي عذاب ميکني و اگر نخواهي ميبخشي. خدا گفت: بخشيدم. امام باقر(ع) فرمود: «و اللّه ما ينجو من الذّنب الّا من اَقَرَ به» به خدا قسم کسي از گرداب گناه نجات پيدا نميکند الا اينکه بگويد: اشتباه کردم. آدمهاي مغرور و خودخواه و متکبر زير بار نميروند. اصلاً فرق حضرت آدم با شيطان و ابليس چيست؟ حضرت آدم(ع) گفتند: گندم نخورد، خورد و به ابليس گفتند: سجده کن، سجده نکرد. هردو خلاف امر خدا عمل کردند. به حضرت آدم خطاب شد: چرا گندم خوردي؟ دست بالا کرد و گفت: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» (اعراف/23) خدايا به خودمان ظلم کرديم، انشاءالله در همه حالات اولاد حضرت آدم و حوا باشيم. خانم يا آقا اشتباه ميکند بپذيرد که اشتباه کرده است. حضرت آدم گفت: اگر ما را نيامرزي و نبخشي و لطف و رحم نکني جزء زيانکارها هستيم. من و شما از حضرت يونس که پيغمبر عظيم الشأني بود، پيغمبر ما حضرت محمد(ص) به همه انبياء خيلي عنايت داشتند و ميفرمودند: اينها برادران من هستند. ميفرمودند: خدا برادرم يونس را رحمت کند، معراج من در آسمانها بود و معراج او در شکم ماهي بود. وقتي قومش نفرين شدند و کاري نکرد، آمد فاصله گرفت و ترک اولي کرد، در شکم ماهي خدا او را حبس کرد، چه گفت؟ ذکر يونسيه، «لا اله الا انت» جز تو خدايي نيست. «سبحانک» تو خوب هستي و پاک و منزه هستي، «اني کنتُ من الظالمين» من به خودم ظلم کردم. بايد کار بهتري ميکردم و چاره انديشي ميکردم، نکردم. خدا ميگويد: اگر اقرار نميکرد تا روز قيامت در شکم ماهي او را نگه ميداشتم. چه کار کنيم از ظلمتها و بن بستها و تاريکيها و اختلافها کم کنيم؟ دست بالا کنيم اشتباه کرديم و جبران کنيم.
پانزده ميليون پرونده براي اين است که نميخواهيم زير بار اقرار به خطا و گناه برويم. «فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ، لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (صافات/143 و 144) اگر تسبيح نميکرد و اقرار به ظلم نميکرد تا روز قيامت در شکم ماهي حبس ميشد. پس فرق حضرت آدم با ابليس چيست؟ به ابليس گفت: چرا سجده نکردي؟ گفت: کار من درست بود. من از آتش هستم و او از خاک است، من بهتر هستم! زمان حضرت عيسي و زمان پيغمبر ما اينها براي ابليس واسطه شدند، با اينکه خيلي سوء سابقه داشته است که ميخواهي توبه کني؟ گفت: آره. خدا حاضر است گذشتهها را جبران کند. آمدند به خداي متعال عرض کردند: اين آماده شده و حرفي ندارد توبه کند. خدا گفت: عيب ندارد، برو به قبر حضرت آدم سجده کن، من ميآمرزم. ابليس گفت: من به خودش سجده نکردم، به قبرش سجده کنم؟! تا وقتي آدم اقرار نکند نجات پيدا نميکند. اين اقرار و اعتراف فقط نزد خدا نباشد، نزد بندگان خدا هم باشد. آقا من پاي شما را لگد کردم. حرف تند زدم، بد اخلاقي کردم، دلي را شکستم. حالا طرف هم قبول نکرد، من نزد خدا آبرومند هستم. شرمنده نيستم.
در دعاهاي ما اين خيلي زياد است. در دعا ميخوانيم که خدايا من به خودم اقرار ميکنم «أَتَيْتُکَ مُقِرّاً عَلَى نَفْسِي بِالْإِسَاءَهِ وَ الظُّلْمِ مُعْتَرِفاً بِأَنْ لاَ حُجَّهَ لِي وَ لاَ عُذْرَ» خدايا من به خودم اقرار ميکنم که بدي کردم و ظلم کردم و حجت و عذري ندارم. توجيه کردن گناه از اصل گناه بدتر است. در دعاي کميل ميخوانيم «يا إلهي بعد تقصيري و إسرافي على نفسي» يعني زياده روي کردم و به خودم ضرر زدم، «معتذرا» عذر ميخواهم، «نادما» پشيمان هستم، «منكسرا» شکسته شدم، «مستقيلا» طلب بخشش ميکنم «مستغفرا» استغفار ميکنم، «منيبا» برميگردم، يعني همه بوي اقرار ميدهد. تا آدم نشکند درست نميشود.
در کوي ما شکسته دلي ميخرند و بس *** بازار خودفروشي از آن سوي ديگر است
«مقرا» اقرار ميکنند، «مذعنا» يعني شک ندارم بد کردم. يقين دارم! «معترفاً» من راه فراري ندارم و به بن بست رسيدم و ميدانم بايد اعتراف کنم. پناهگاهي ندارم جز اينکه مرا ببخشي. اگر کسي اينطور نزد خدا بيايد، ميشود او را نبخشند؟ يک شرط واقعي توبه اقرار به گناه و اعتراف و عذرخواهي است. شيطان بعضي جاها گناه را خوب جلوه ميدهد. اول آدم اقرار کند و بفهمد بد کرده است، نکته خيلي مهم اين است که افراد گنهکار بايد گناهشان را نزد خدا اعتراف کنند. پيش خلق هم آنجايي که صاحب حق است، اگر خانم يا آقايي قبل ازدواج يا بعد از ازدواج خطايي کرده است اين را نزد کسي نبايد بگويد. اگر مال کسي را خوردم اعتراف کنم و مالش را بدهم. بيت المالي را برداشتم اعتراف کنم و بگويم. در جاهايي که فتنهاي به پا نميشود و مفسدهاي نيست، مشکل حادي پيش نميآيد اعتراف کنيم و حق ديگران را بدهيم. جاهايي که مشکل ميخورد حق را ادا کند بدون اينکه بگويد. يا عروس و مادرشوهر غيبت همديگر را کردند. گاهي گفتن از اصل غيبت بدتر است. ميگويد: پس تو اينطور گفتي و او ميگويد: تو اينطور گفتي. اينجا اقرار کردن حرام است. جايي که گفتن گناه فتنه به پا ميکند و اختلاف و دعوا ميشود و گناه ميشود، گفتنش حرام است و بايد مديريت کرد اينها را کجا بگويد ولي مخصوصاً در مسائلي که گناه شخصي است. يعني به نفس ما برميخورد، من در خلوت يک کاري کردم، يا گناهي که مسائل آبرويي و ناموسي است، گفتن اينها خط قرمز است. بعضي مواقع بعضي از مجريها از طرف ميپرسند: تا حالا دروغ گفتي؟ اين خيلي سؤال بدي است. اگر گفتم و بگويم: نگفتم دروغ است. اگر هم اقرار کنم گناه بزرگي است. پوشاندن گناهان شخصي جزء اوجب واجبات است. ما در دعاهايمان که طلب مغفرت ميکنيم چه ميگوييم؟ سه واژه مهم استفاده ميکنيم. «اغفرلنا»، غفران به معني پوشاندن است. «سَتر، ستار» به معني پوشاندن است، «کفر عنا سيئاتنا» کافر را چون گناه را ميپوشاند کافر ميگويند. کفران هم به معني پوشاندن است. يعني اين واژههايي که براي آمرزش ميخوانيم به معني پوشاندن است. خدا ميگويد: گناه خودت را بپوشان. گناه ديگران را بپوشان.
روايت داريم «يجب علي المؤمن عن يستر علي أخيه سبعين کبيره» اگر هفتاد گناه از مؤمني ديدي بر شما واجب است بپوشاني و افشا نکني. چرا غيبت از فحشاء و منکر بدتر است. «الْغِيبَهَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا» (وسايل الشيعه/ج12/ص280) چرا غيبت بدتر است؟ دو نفر رابطه نامشروع داشتند و کار خلاف کردند. گناه کسي که از آنها فيلم ميگيرد و پخش ميکند بدتر است. مواظب باشيم! اگر تهمت باشد که غوغا است. تمام گناهان طرف را ميشويي و ثواب خودت را به آنها ميدهي. عيبهاي مردم و پخش کردن شايعات حرام است. حتي در مورد ازدواج خيليها ميپرسند که دختر و پسري قبلاً رابطه نامشروع داشتند، حق ندارند بگويند و به نامزدشان هم نبايد بگويند. گفتنش حرام است. نزد حضرت علي و پيامبر ميآمدند و اقرار ميکردند که مثلاً من رابطه نامشروع داشتم يا کار خلاف کردم. حضرت رويش را برميگردان ميفرمود: اشتباه نميکني؟ خواب و خيال نيست. چون اقرار بايد چهار بار باشد. او را رد ميکرد باز يک روز ديگر ميآمد و ميگفت: من فلان کار را کردم. حضرت ميفرمود: اشتباه نميکني؟ چهار بار که اقرار ميکرد، حضرت ميفرمود: شما حامله نيستي؟ ميفرمود: برو وضع حمل کن که به او صدمه نرسد. بعد از اينکه وضع حمل ميکرد، ميفرمود: کسي هست شير بدهد؟ نه، دو سال برو شير بده. براي مسائل ناموسي و آبرويي راه فرار ميگذاشتند. بعد از دو سال شير دادن حضرت ميفرمودند: هفت سال بچه را بايد حضانت کرد. کسي هست؟ گفت: نه کسي نيست. فرمودند: برو! امان از آدمهاي نفهم! يک آدم نفهمي آنجا بود گفت: من حضانت ميکنم. حضرت مجبور شدند حد جاري کنند. فرمودند: «والله لتوبة في ما بينه و بين الله افضل من اقامة حد علي» به خدا قسم اين آدم گنهکار برود در خلوت توبه و استغفار کند و با خدا ميانهاش را صفا بدهد، از اينکه من به او حد بزنم بالاتر است. بعد فرمود: حدي که ميخورد، ديگر خدا کامل کرده و پوشانده است. ديگر در آخرت او را عذاب نميکند. اينقدر پوشاندن عيب و اسرار در روايات ما سفارش شده است. مرد غسال و زن غساله، آنهايي که مرده ميشويند و آدمهاي محترمي هستند. گاهي به اينها اهانت ميشود، اگر اينها نباشند ما بايد جنازه را بشوييم. آنها بار را از دوش بقيه برميدارند. خدا خيرشان بدهد! در روايت داريم اگر خانم يا آقايي که مرده ميشويد، در بدن جنازه عيب يا نقصي ديد، اين آقا يا خانم خال کوبيده است، حق ندارد بگويد! ديگر اين مرده تمام شد و رفت، حتي ميتي که ميخواهند دفن کنند نبايد عيبش را گفت. آبرو از مال و جان مهمتر است. يک موقع آدم مال ندارد ولي آبرو دارد. يک موقع کسي را شهيد ميکنند، يک موقع ترور شخصيت ميکنند! دزد است، خيانتکار است، جاسوس است! ما با آبرو زندگي ميکنيم. ترور شخصيت از ترور شخص خيلي بدتر است. آبروي ما از جان و مال و خون ما مهمتر است.
اميرالمؤمنين ميفرمايد: اگر ستاريت خدا نبود سنگ روي سنگ بند نميشد. «لَوْ تَكَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُمْ» (عيونأخبارالرضا، ج 2، ص 53) پرده از کار مردم کنار برود که هرکس چه کاره است، فرمود: کسي، کسي را دفن نميکند. ولي خدا پوشانده است و دوست دارد بپوشاند. خدا ما را زير سايه ستاريت حفظ ميکند. از امام هشتم روايت هست که از پيغمبر خدا نقل کرده است، «الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعِينَ حَجَّةً» خوب است انسان ثوابهايش را هم پنهان کند. يک ثوابهايي هست که نميشود پنهان کرد. نماز جماعت، زيارت کربلا را نميشود پنهان کرد. انفاق، احسان اگر در خلوت باشد بهتر است. کسي که حسناتش را پنهان ميکند ثواب هفتاد حج در نامه عملش مينويسند. «وَ الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ» کسي که گناه را علني و افشاء ميکند، خدا خوار و ذليلش ميکند. کسي مخفيانه روزه خواري ميکند حتي خانمش هم نميفهمد. اين جرمش خيلي کمتر است از کسي که جلوي خانواده روزه ميخورد. کسي که گناه را پخش ميکند خوار و ذليل است. «وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَهُ» آنهايي که گناه شخصي داشتند، حتي خيلي از بزرگان گفتند: اگر غيبت کردي لازم نيست به طرف بگويي. براي او طلب مغفرت کن و دعا کن. يا ارتباط نامشروع داشتي، گفتنش حرام حرام است. فقط نزد خدا بگويد! حتي نزد امام و پيغمبر و قاضي و عالم هم نبايد گفت. گناه شخصي فقط نزد خدا باشد که همه را خدا ميبخشد. اينقدر خدا حفظ آبرو را دوست دارد. همين يک حياء است. همين که پوشاندي خدا ميبخشد. مرحوم دولابي ميگفت: هرچه از خدا ديدي چيزي نگو، خدا ميگويد: من هم هرچه ديدم نميگويم. راضي به رضاي خدا باش. خدا هم ميگويد: اگر ميانه تو با من خوب بود و افشاگري نکردي، من هم ميپوشانم و چيزي نميگويم. آب ريخته شده را نميشود برگرداند.
شريعتي: خيلي نکات خوبي را شنيديم و چقدر نياز به اين تذکرها داريم. خوشا به حال کساني که دلهايشان را با اين حکمتها زنده نگه ميدارند. امروز صفحه 494 قرآن کريم آيات 61 تا 73 سوره مبارکه زخرف را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ «61» وَ لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ «62» وَ لَمَّا جاءَ عِيسى بِالْبَيِّناتِ قالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَ لِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «63» إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ «64» فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ «65» هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «66» الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ «67» يا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ «68» الَّذِينَ آمَنُوا بِآياتِنا وَ كانُوا مُسْلِمِينَ «69» ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ «70» يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ «71» وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «72» لَكُمْ فِيها فاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ «73»
ترجمه: و همانا عيسى (چون مرده زنده مىكرد) مايه علم وآگاهى به قيامت است. پس در قيامت شك نكنيد و از من پيروى كنيد كه اين راه مستقيم است. و شيطان شما را (از راه خدا) باز ندارد، همانا او دشمن آشكار شماست. و چون عيسى همراه با دلايل روشن (و معجزات) آمد، گفت: همانا من براى شما حكمت آوردهام (و آمدهام) تا بعضى از آنچه در آن اختلاف مىكنيد براى شما بيان كنم. پس از خداوند پروا و مرا اطاعت كنيد. همانا خداوند همان پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد كه اين راه مستقيم است. پس از ميان مردم گروههايى اختلاف نمودند، پس واى بر كسانى كه ظلم كردند از عذاب روز دردناك. آيا جز قيامت را انتظار مىبرند كه ناگهان به سراغشان آيد در حالى كه بى خبرانند. دوستانِ (امروز)، در آن روز با يكديگر دشمناند، جز اهل تقوا. (خداوند به آنان مىگويد:) اى بندگان من! امروز نه ترسى بر شماست و نه غمگين مىشويد. آنان كه به آيات ما ايمان آورده و همواره تسليم (حقّ) هستند. شما و همسرانتان در حالى كه شادمانيد به بهشت داخل شويد. ظرفها و جامهايى از طلا بر آنان چرخانده مىشود و آنچه را كه نفس ميل داشته باشد و چشم (از ديدنش) لذّت ببرد در بهشت موجود است و اين است بهشتى كه به خاطر عملكردتان به ميراث بردهايد. در آنجا براى شما ميوه فراوانى است كه از آنها مىخوريد.
شريعتي: از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم و از مرحوم آيت الله مرعشي نجفي براي ما بگوييد.
حاج آقاي فرحزاد: چون آخر صفر منتسب به پيغمبر عظيم الشأن است ميطلبد اين ايام بيشتر از پيامبر خدا ياد شود و ذکر صلوات بيشتر گفته شود. چه کار کنيم با پيامبر خدا محشور شويم. پيامبر فرمود: «اولي الناس بي يوم القيامه اکثرکم عليّ صلاة في الدنيا» سزاوارترين و نزديکترين افراد روز قيامت به من کساني هستند که در دنيا زياد بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند. مرحوم مرعشي نجفي خيلي به اهلبيت ارادت ويژه داشتند. مُهر ايشان خادم اهل البيت سيد شهاب الدين حسيني مرعشي بود. واقعاً عمرشان را براي اهلبيت گذاشتند و کتابخانه بينظيري داشتند که يک مخزن شيعه است و نظير ندارد و ايشان با زحمت فراوان و نماز و روزه استيجاري داشتند. ما شايد نداشته باشيم مرجعي که سه بار در شبانه روز به حرم ميآمدند، نماز صبح، ظهر، مغرب را ميخواندند. ايشان به حج مشرف نشدند و مستطيع نشدند از بس احسان و انفاق ميکردند. عجيب است در خيرخواهي به بندگان خدا خيلي فوق العاده بودند.
يک موقع نزد آيت الله گلپايگاني(ره) يک کسي ميگويد: آقاي مرعشي مرا فرستاده که شما يک سال نماز به من بدهيد. ايشان هم طرف را ميشناختند و آدمي نبوده که مطمئن باشند ميخواند، چون آدم بايد يقين داشته باشد طرف ميخواند. ولي چون آقاي مرعشي وساطت کردند به ايشان ميدهد. در يک جلسهاي آقاي مرعشي را ميبينند، به ايشان ميفرمايند: شما فلاني را فرستادي؟ ميگويد: بله. ميگويند: فلاني آدمي نيست که مطمئن باشد که نماز ميخواند يا نميخواند. آقا ميفرمايند: بله من هم همين عقيده را دارم. ولي ميدانم فقير و درمانده است. وقتي فهميدم شما نماز يکساله را به ايشان دادي خودم احتياطاً شروع به خواندن کردم. خيلي عجيب است که يک مرجع تقليد وقت بگذارد، نماز استيجاري خيلي سخت است. انشاءالله خدا روحشان را شاد کند و با اهلبيت محشور باشند.
شريعتي: نکات پاياني شما در رابطه با دهه آخر ماه صفر خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: اربعين را عزيزان برنامهريزي کنند براي سال آينده، من خواهش دارم عزيزان يکبار به اين سفر در اربعين بروند. هرسال نه، چون هر سال گنجايش سي ميليون جمعيت ايران را ندارد ولي يکبار بروند. اربعين واقعاً شکوه و عظمتش فوق العاده است. بزرگترين اجتماع و گردهمايي نژادهاي مختلف، اديان مختلف است. خيلي عجيب است و در روي کره زمين نمونه ندارد. بزرگترين پيادهروي و راهپيمايي است. صدها کيلومتر پياده ميآيند، از بصره پانصد کيلومتر است. از شهرهاي مختلف ميآيند که يکي نجف و کربلا است. يک رودخانه عظيم است. بزرگترين شور و عشق و محبت براي دردانه و عزيز خداست. بزرگترين عزاداري جهان و سوگواري است. امام جمعه کربلا آمار داده که پانزده ميليون و خردهاي جمعيت براي کربلا آمدند. بزرگترين و طولانيترين رستوران و مهماني شبانهروزي جهان است. هيچ کشوري نميتواند از پانزده ميليون زائر پذيرايي کند. در طول شبانه روز غذا و نوشيدني فراهم است. غير آرايشگاه و کفاشي و خياطي و لباسشويي و نانوايي که 24 ساعت فعال است. بعضي عزيزان 23 ساعت مشغول نان پختن بودند و غذا ميدادند. بزرگترين مجالس، کارهاي فرهنگي که در مسير بود، سخنراني و روضه و عزاداري، بزرگترين نماز جماعت کره زمين، از نجف تا کربلا نماز جماعت، در موکبها در طول مسير نماز جماعت برگزار ميشد. بزرگترين تعاون و همدلي و همياري و همفکري است. غير از امام حسين چه کسي ميتواند اين کار را بکند. «حب الحسين يجمعنا» چه کسي ميتواند مردم ايران و عراق را که هشت سال با هم جنگيدند جز امام حسين به هم وصل کند؟ بزرگترين اجتماع نوکران و خادمان اهلبيت، صدها هزار نفر شب و روز خدمت ميکردند. بدون پول و حقوق! بزرگترين تجلي ايمان و فداکاري و ايثار، بزرگترين انتقال ميليونها جمعيت از جايي به جايي، از يک کشور ايران دو ميليون نفر بروند و برگردند. فراوان به ما گفتند: محرک ما براي آمدن به کربلا سمت خدا بود.
روزهاي آخر ماه صفر آنهايي که از کربلا جا ماندند، برنامهريزي کنند براي سال آينده، جايگزين کنند و مشهد بروند، در روايت داريم زيارت امام رضا(ع) کمتر از حسين(ع) نيست. آنهايي که نميتوانند به قم بروند. امام هشتم فرمود: کسي خواهرم را در قم زيارت کند مرا زيارت کرده است. براي پيغمبر عظيم الشأن و حضرت امام حسن مجتبي سنگ تمام بگذاريم. از الآن براي زوار اوليهاي مشهد و قم و کربلا برنامهريزي کنيم. انشاءالله بانيان خير قطعاً بدانند چند برابر ثواب نصيب آنها خواهد شد.
خدايا به حق محمد و آل محمد توفيق بهترين عبادت و بندگي را به همه ما مرحمت بفرما. قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. همه ما را جزء بهترين شيعيان و ياران اهلبيت قرار بده. به حق محمد و آل محمد آنهايي که مريض دارند را شفاي عاجل عنايت بفرما. آنهايي که اولاد ندارند، همسر ندارند، شغل و مسکن ندارند، به حق آقا امام مجتبي مرحمت بفرما. قرض قرضمندان ادا بگردان. حاجت حاجتمندان روا بگردان.
شريعتي: هنوز از قلههاي مأذن نور تو ميرويد، فقط بايد دعا خواند و يقين در استجابت کرد. «السلام عليک يا رسول الله»