برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (ع)- شرح دعاي دهم (طلب عفو از پروردگار)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 30- 07- 97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اينگونه در قفس به رهايي نميرسيم *** بي ناخدا بدان به خدايي نميرسيم
يک عمر صرف مدرسه و درس شد ولي *** بي گريه بر حسين به جايي نميرسيم
بي شوق انتظار به بيراهه ميرويم *** جز راه دل به کرب و بلايي نميرسيم
يا ايها العزيز تو شرط رسيدني *** ما ماندهايم و تا تو نيايي نميرسيم
ما را بدون تو به پشيزي نميخرند *** جز با حضور تو به بهايي نميرسيم
صاحب عزا به دست تهيمان نگاه کن *** بي لطف تو به فيض گدايي نميرسيم
سلام ميکنم به همه بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان. همه آنهايي که اين روزها در عزاي اربعين سيدالشهدا داغدار هستند و اين روزها و شبها در حسرت زيارت اربعين ميسوزند و ميسازند. خوش به حال همه آنهايي که عازم شدند و عزم زيارت دارند. نايب الزياره و دعاگوي ما باشند، اين زيارت ارزشمند نوش جانشان باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. اميدواريم عزاداريها و طاعات مورد قبول واقع شده باشد. انشاءالله خداي متعال به همه ما توفيق زيارت بدهد و زيارت عتبات عاليات با معرفت نصيب همه آرزومندان شود. بد نيست بگويم که آنهايي که واقعاً از صميم دل ميسوزند و نيت کربلا دارند ولي عذر دارند، توان مالي و جسمي ندارند، مشکلي دارند که بين خود و خدا معذور هستند. قطعاً بدانند ثواب زيارت در نامه عمل آنها نوشته ميشود. حديث نوراني است که ميگويد: «نيت المؤمن خير من عمله» گاهي براي اينها بيشتر قبول است. من گاهي به افراد دل شکسته و جا مانده حسرت ميخورم که با اشک و گريه و ناله شب و روز خواب کربلا را ميبينند. شايد جسمشان اينجا باشد ولي روحشان آنجاست. هيچ غروري هم ندارند. لذا پيغمبر خدا فرمود: آن نيت خالصي که دارند، از عملشان بالاتر است. انشاءالله خدا باز هم نصيب آنهايي که مکرر رفتند و آنهايي که اصلاً نرفتهاند بکند.
شريعتي: اي خداي توبه ما از سر اکراه گناه ميکنيم، به توبه شائقتر هستيم تا گناه، بندهاي شيطان را از دست و پاي ما باز کن. اين دعاي اول برنامه براي ورود به بحثمان بود که دعاي دهم صحيفه سجاديه است.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمد لله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم، السلام عليک يا أباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک»
دعاي دهم صحيفه سجاديه درخواست عفو و بخشش و طلب آمرزش و مغفرت است که در دعاهاي اهلبيت فراوان هست. يعني بخش مهمي از دعاها طلب عفو و بخشش و طلب آمرزش و توبه است. بخشي را هفته قبل خوانديم که امام سجاد ميفرمايد: «يَا غَنِيَّ الْأَغْنِيَاءِ، هَا، نَحْنُ عِبَادُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ» اي خدايي که بي نيازترين بي نيازها هستي و همه اغنياء بي نيازشان از طرف خداي متعال است. ما بندگاني هستيم بين تو و در پيش روي تو محتاج و فقير، هيچ نداريم به ما رحم کن. بزرگي ميفرمودند: يک کسي هست همه چيز دارد و يکي هست هيچي ندارد. يک کسي سرمايه فراوان دارد و يکي ورشکست کامل است. اين دو را کنار هم بگذاريم خيلي جبران ميشود. او غني الاغنياء است «وَ أَنَا أَفْقَرُ الْفُقَرَاءِ إِلَيْكَ» تو بينيازترين نيازها هستي و خداي متعال غناي ذاتي دارد. فقر و نداري حقيقت وجود ماست و من فقيرترين فقرا به سوي تو هستم. چرا امام بهترين بنده خدا ميشود؟ چون خودش را در مقام «أَفْقَرُ الْفُقَرَاء» ميبيند. يعني هرکس در اين بزم ناتوانتر است، عاجزتر و بندهتر است به خدا نزديکتر است. امام در اين مرحله است. من از همه فقرا و نيازمندان، نيازم به تو بيشتر است.
«فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِكَ» خدايا اين فقر و نداري ما را به فضل و لطف و عنايت خودت جبران کن. «وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِكَ» اين اميدي که به تو بستيم که به ما لطف و عنايت ميکني، با منع کردن و ندادن اميد ما را قطع نکن. لذا حضرت التماس ميکند اميد من را با منع کردن و ندادن قطع نکن که اگر اميد مرا قطع کردي و ندادي، «فَتَكُونَ قَدْ أَشْقَيْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِكَ» اگر چنين کردي من شقي خواهم شد به سعادتي که به وسيله تو بايد ميرسيدم. «وَ حَرَمْتَ مَنِ اسْتَرْفَدَ فَضْلَكَ» اگر تو عنايتت را قطع کني من محروم ميشوم. اگر تو فضل و عنايت خودت را قطع کني «فَإِلَى مَنْ حِينَئِذٍ مُنْقَلَبُنَا عَنْكَ» اگر تو راه لطف و کرمت را به من ببندي من کجا بروم و در خانه چه کسي را بزنم؟ به قول ملا عبدالله تعبير زيبايي دارد، ميفرمايد: ما در ديگري نداريم که اگر اين در را بستند بگوييم: خدا يک نماينده ديگر دارد. نه، يک خدا است و نمايندههايش هم مشخص هستند. در هر صورت بايد در خانه خدا را زد. بايد اميد به او داد، همينجاست و هيچ جاي ديگر نيست. اولياي خدا هم وصل به همين هستند و همين يک در است. در طول هستند و در عرض نيستند. «فَإِلَى مَنْ حِينَئِذٍ مُنْقَلَبُنَا عَنْكَ» اگر از آستانهي تو نا اميد شويم به کجا برويم؟ «وَ إِلَى أَيْنَ مَذْهَبُنَا عَنْ بَابِكَ» راه ديگري نيست که برويم. «سُبْحَانَكَ» تو پاک و منزه هستي و خوب خدايي هستي. «نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ» خدا به بعضي اجابت را واجب کرده است. «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاه» (نمل/62) يجيبُ قبل از مضطر آمده است. يعني اگر انسان به اضطرار رسيد.
در روايت ما پاسخ اين سؤال زياد آمده که چرا بعضي از دعاهاي ما مستجاب نميشود؟ يک پاسخ اين است که ما در ضمن اينکه دعا ميکنيم به جاهاي ديگر هم اميد و دلبستگي داريم. ميگوييم: خدايا اين ازدواج را جور کن، بانک گفته: ده ميليون ميدهم. پدرم گفته: اينقدر ميدهم. به اينها بيشتر از لطف و کرم خدا اعتماد داريم. حديث داريم اين يک نوع شرک است. علت اينکه خدا دعا را مستجاب نميکند اين است، ميگويد: برو نزد همان کساني که به آنها اميد داري. تو به آنها بيشتر اميد داري. براي من شريک قائل شدي. اگر مضطر شديم و درمانده شديم، يجيبُ بالاي سرش است. حضرت تعبيرش اين است که تو واجب کردي مضطر اين را اجابت کني. ميفرمايد: «نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ وَ أَهْلُ السُّوءِ الَّذِينَ وَعَدْتَ الْكَشْفَ عَنْهُمْ» دعاها سبک همان قرآن است. بزرگي تحقيق کرده بود و امام(ره) هم فرمودند: قرآن کتاب نازل است يعني از بالا براي بشر آمده است. دعاهاي ما قرآن ساعد است. جواب نامه خداست و از پايين به بالا است. خداي مهربان در قرآن ميفرمايد: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» (نحل/18) اگر بخواهيد نعمتهاي خدا را بشماريد، نميتوانيد. حضرت امير در نهجالبلاغه ميفرمايد: «وَ لاَ يُحْصِي نَعْمَاءَهُ اَلْعَادُّونَ» تمام شمارشگرهاي دنيا جمع شوند نميتوانند نعمتهاي خدا را بشمارند. حضرت اينجا ميفرمايد: آن خدايي که در قرآن اجابت را براي مضطرين واجب کرده است، «وَ أَهْلُ السُّوءِ» درد و بلا و گرفتاري بر ما رسيده است. خودت فرمودي: «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاه و يکشِفُ السوء» پس بيا به اين وعدهها عمل کن و ما را از فلاکت و بدبختي نجات بده.
ما در مورد شرايط توبه که صحبت ميکرديم، سعي ميکنيم که خيلي مفصل نگوييم و فقط ارکان و شرايط توبه را خواهيم گفت. يکي اين بود که اميد ما در هيچ حالي قطع نشود. رگه حيات ما و سرمايه ما اميد است. «إِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مَالِهِ الرَّجَاء» در دعاي کميل هست. خدايا رحم کن به کسي که سرمايه ما اميد به توست. اگر اين سرمايه از بين برود مفلوک هستيم و چيزي نداريم. به خدا خيلي اميدوار باشيم. بزرگي ميفرمايد: زماني کسي خدمت ولي خدايي آمد و آنقدر اين گناه و معصيت داشت که باطنش به شکل چند حيوان وحشي شد. بعضي هستند چشم برزخي دارند و اظهار نميکنند، اولياي خدا ممکن است يک حقايقي را ببينند. مثلاً کسي حالت درندگي دارد، گرگ است. شهوات زياد دارد به شکل خوک ممکن است ديده شود. نفس مؤمن به شکل گوسفند است. خير محض است. رام است و تسليم است. اين يک واقعيتي است که در روايت اشاره شده «أفواجا» در ذيل سوره مبارکه نبأ، فوج فوج محشور ميشويم، روايت دارد آدمهايي که مکار هستند، به شکل روباه محشور ميشوند. ممکن است در دنيا يک ولي خدا چشمش باز باشد و اينها را ببيند. بزرگي فرمود: يک کسي در جلسه ما آمد که از اراذل و اوباشي بود که چندين سر حيوان داشت يعني نفسش چنين نشان ميداد. ايشان فرمودند: من مقداري در مورد توبه و بازگشت به خدا و ترک گناه و معصيت صحبت کردم، در همان مجلس حالش منقلب شد. حالت ندامت و پشيماني به او دست داد، ديدم شکلش آدم شد. بعد مدتها روي اين فکر ميکردم که در دعاي کميل ميخوانيم «يا سريع الرضا» اي خدايي که زود راضي ميشوي. حضرت امير ميفرمايد: گذشت نکردن از بدترين گناهان است. فرمود: اين دعاي «يا سريع الرضاء» را من در او يافتم که چقدر خدا زود راضي ميشود.
در زمان حضرت موسي(ع) باران نيامد و مدتي قحطي و خشکسالي شد. به حضرت موسي امر شد به بيابان بروند، نماز باران بخوانند و دعا کنند تا باران بيايد. رفتند در بيابان مضطر شدند و دعا کردند و نماز باران خواندند. خداي مهربان فرمود: در جمع شما گناهکاري هست که گناهش بد گناهي است و سخنچيني و نمامي است. اين دو به هم زدن، در همکارها، در اداره، در خانوادهها، در رتبه بالاتر در بين جناحها و گروهها است. خيليها حاضر هستند اصل نظام و اصل اسلام و مملکت از هم بپاشد و رقيب را از مردم بيرون کنند. حتي ميگويد: من هم از بين بروم که رقيب من نابود شود. اين حسادت و سخنچيني خيلي رذيله بدي است. چيزي بالاتر از اين براي مملکت ما نيست که خود زني کنيم. حاضر نيستيم حسن کوچک رقيب را ببينيم. اين خيلي صفت بدي است. سيره پيامبرها و امامان ما و اولياي خدا اين بوده که همه را جذب کنند، ما فقط داريم دفن ميکنيم. يک کسي يک ذره به ما اصطکاک دارد و خطش به ما نميخورد. بعضيها سر دو تا نامزد رقيب با هم دعوا دارند. اين ارزش دارد؟ بزرگي فرمود: قضاوتهاي ما هم چنين است. روي حبّ و بغض است، از کسي خوشمان بيايد نمره بيست ميدهيم و از کسي بدمان بيايد نمره صفر ميدهيم. از يک تا بيست نوزده ديگر نمره هست. رئيسجمهورهاي آمريکا ميگويند: يا با من يا بر عليه من! ممکن است کسي با شما نباشد و بر عليه شما هم نباشد. اين خيلي بد است که ميگويند: فقط من! نمامي و سخنچيني بين دو تا عروس، داماد، مادرشوهر، خيلي صفت بدي است. هميشه بديهاي ديگران را ناديده بگيريم و خبرهاي ناگوار را به هم نرسانيم. خوبيهاي همديگر را بگوييم.
يک علامت مؤمن اصلاح است. کار مؤمن اين است که دلها را به هم گره بزند. به کسي گفتند: کار شما چيست؟ گفت: جوشکاري، گفتم: آهنها را جوش ميدهي؟ گفت: نه، دلها را جوش ميدهم. خدا به حضرت موسي فرمود: اي موسي، در ميان جمع شما يک سخنچين و نمامي هست که اينقدر گناهش بد و مخرّب است بخاطر او من دعاي شما را مستجاب نميکنم و باران نميفرستم. سخنچيني باعث مي شود که باران نيايد. حضرت موسي به امتش بني اسرائيل فرمود: در ميان شما يک نفر سخنچين هست و اين مانع باران شده است. از جمع ما بيرون برود و برود جايي که ديگر بخاطر او نسوزيم. طرف خيلي ناراحت شد و شروع به توبه و استغفار کرد. همين خدايي که گفته بود: به خاطر اين شخص باران نميآيد، يکوقت حضرت موسي ديد باد تندي بلند شد و ابري آمد و باران باريد. گفت: خدايا تو گفتي از باران خبري نيست و دعا مستجاب نميشود. خدا فرمود: من بخاطر همان جواني که سخنچين بود و توبه کرد و برگشت، دعايش را مستجاب کردم و باران رحمتم را فرستادم. ممکن است يک نفر مزاحم خير براي يک امت شود و يک نفر هم ممکن است بيايد و آن خير را بباراند.
در اصول کافي هست که امام سجاد(ع) ميفرمايد. يک کشتي کوچکي بود که عدهاي با آن مسافرت رفتند. دريا طوفاني شد و اينها غرق شدند. يک خانمي تخته پارهاي گيرش آمد و با اين تخته پاره خودش را نگه داشت. باد او را در جزيرهاي انداخت. چند روزي در آن جزيره بود. سر و وضعش به هم ريخته شده بود. يک روز يک جوان اراذل و اوباشي از آنجا رد شد، اين خانم را ديد. گفت: تو جن هستي يا انس؟ گفت: من انسان هستم. ماجرا را تعريف کرد. اين جوان اراذل خواست با اين زن کار خلاف انجام بدهد، بدن اين خانم شروع به لرزيدن کرد. گفت: چرا ميلرزي؟ اينجا کسي نيست. گفت: اتفاقاً کسي که نبايد باشد، هست. گفت: چه کسي؟ گفت: خدا ما را ميبيند. عفت اين خانم و پاکي اين خانم، جوان را گرفت. پاکي حضرت يوسف باعث شد که زليخا پاک شود و نجات پيدا کند. مثنوي ميگويد:
تو يکي تو نيستي اي خوش رفيق *** بلکه گردوني و دريايي عميق
يک نفر ميتواند يک مملکت را فلج کند و يک مملکت را اصلاح کند. بني آدم اعضاي يکديگرند يک واقعيت است. يک نفر ميتواند اختراعي کند و يک رفاهي براي مردم بياورد. يک نفر ميتواند بمب اتم درست کند و ميليونها نفر را به کشتن بدهد. هردو طرف ميشود. ميتواند ميليون جهنمي و ميليون بهشتي درست کند. امام حسين(ع) به ظاهر يک نفر است ولي چه کار کرده است که عالم را تکان ميدهد! هرکس در ظرفيت وجودي خودش، خودمان را دست کم نگيريم. امام صادق(ع) فرمود: به برکت يک يوسف پاکدامن، زليخا و عزيز مصر و مردم مصر و برادرهاي يوسف نجات پيدا کردند. زندانيها و کل مملکت مصر اصلاح شدند و همه خداپرست شدند. پشت ماشيني نوشته بود: من يکي اگر خوب شوم خيلي خوب ميشود! ما مشکل بزرگي که داريم اين است که به خودمان نميگيريم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ» (مائده/105) مشکل بزرگ ما اين است که اگر خالي در صورتمان هست، جلوي آينه ميرويم و آينه را پاک ميکنيم. من شوهر خوش اخلاق شوم خانم و بچههاي من خوش اخلاق ميشوند. به اصلاح يک مرد، خدا خانواده و رفقا و همسايههاي او را اصلاح ميکند. از آن طرف هم خدا به فساد يک انسان خانواده و بچههايش را آلوده ميکند. يک معتاد هزارها نفر را آلوده ميکند. بايد خيلي مواظب باشيم.
اين خانم پاکدامن بدنش شروع به لرزيدن کرد. طرف گفت: من ميليونها گناه کردم. گفت: تو خدا را نميشناسي و قبول نداري. من طاقت آتش جهنم را ندارم. اين حرف زن دل سنگ اين شخص را منقلب کرد و تکان داد، گفت: تو هنوز گناه نکردي اينقدر ميترسي، من که اينقدر گناه کردم نبايد بترسم؟ منقلب شد. خانم را رها کرد و به طرف محل سکونت رفت. بين راه که ميآمد به يک عابدي رسيد. گفت: کجا ميروي؟ گفت: فلانجا؛ با هم همراه شدند. قبل از اينکه به آبادي برسند، آفتاب خيلي سوزنده بود. عابد گفت: اين آفتاب خيلي تند است. بيا از خدا بخواهيم و دعا کنيم ابري روي سر ما بيايد و سايه بيافتد و اينقدر نسوزيم. عابد دعا کرد و آمين گفت. ابري بالاي سرشان آمد و هرجا رفتند همراهشان بود. سر دو راهي رسيدند، از هم جدا شدند. وقتي جدا شدند ابر روي سر اين بنده خدا رفت. روي سر همين جواني که گنهکار بود. عابد خيلي تعجب کرد. آمد گفت: دعاي تو مستجاب شده چون ابر همراه توست. چه کار کردي؟ ماجرا را تعريف کرد. گفت: توبه تو پذيرفته شده است. «يا سريع الرضاء» خدا خيلي زود راضي ميشود و توّاب است. اگر بفهميم که خدا از هزارها پدر و مادر بر ما مهربانتر است و عذر پذير است. رکن اساسي توبه ندامت و دلشکستگي است. همان که امام سجاد فرمود: «أنا افقرُ الفقرا» من درمانده هستم. فقير هستم، مضطر هستم، خدايا خودت شاهد هستي، من از پس نفس أماره شيطان رجيم برنميآيم و نميتوانم. زمين خورده هستم. کسي مضطر شد، دلشکسته شد، ندامت او را سوزاند و ذوب کرد و منقلب کرد، شک نکند. در طول سال خيلي پيام داريم که ما در گذشته و جواني، گناه خطرناکي انجام داديم. آيا خدا ميبخشد؟ اصلاً خدا نميبخشد را فراموش کنيد. خدا در نزد دل شکستههاست و خيلي زود راضي ميشود. خدا ميگويد: من دنبال آدمهاي گنهکار هستم. تعبير انتظار و آرزو درباره خدا هم آمده است، آرزو ميکنم که برگردد! يکي از اسمهايي که در جوشن کبير است حنّان است. از اميرالمؤمنين(ع) روايت است. که خدايي که ميگوييم: حنّان است يعني چه؟ فرمود: حنّان بندهاي است که همه با يک مهرباني، وقتي حسنين خودشان را براي وداع با مادر خودشان را انداختند، يک ناله جانسوز و يک مهرباني فوق العاده که دستها حرکت کرد و حسنين را به سينه چسباند. يک مهرباني فوقالعاده خدا دارد براي آنهايي که ميخواهند فرار کنند و آنهايي که اعراض کردند که آنها برگردند. فرمود: اگر ميدانستند از شوق من ميمردند و بندهاي بدنشان قطعه قطعه ميشد. يک مقدار باورهايمان را نسبت به خدا تغيير بدهيم. خوب خدايي داريم. انشاءالله خداي متعال به ما کمک کند.
شريعتي: نکات خوبي را شنيديم. اين هفته قرار گذاشتيم از مجاهد پارسا، عالم بزرگوار حضرت آيت الله مهدوي کني ياد کنيم. امروز صفحه 480 قرآن کريم، آيات 30 تا 38 سوره مبارکه فصلت را تلاوت خواهيم کرد. آيه 37 اين سوره سجده واجب دارد که ما پخش نخواهيم کرد.
«إِنَ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ «30» نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ «31» نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ «32» وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «33» وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ «34» وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ «35» وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «36» فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ «38»
ترجمه: همانا كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست، پس (بر اين عقيده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند (و مىگويند:) نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به بهشتى كه پى در پى وعده داده مىشديد. ما (فرشتگان) در دنيا و آخرت دوستان شماييم؛ و براى شماست (در بهشت) هر چيزى كه تمايل داشته باشيد و براى شماست در آن جا هر چه را درخواست كنيد. (همهى اينها) پذيرايى مقدّماتى از جانب خداوند بخشندهى مهربان است. و كيست خوش سخنتر از كسى كه (مردم را) به سوى خداوند دعوت كند و (خود نيز) عمل شايسته انجام دهد و بگويد: «من از مسلمانان هستم»؟ و نيكى با بدى يكسان نيست؛ (بدى ديگران را) با شيوهى بهتر (كه نيكى است) دفع كن، كه اين هنگام آن كس كه ميان تو و او دشمنى است همچون دوست گرم مىشود (و عداوتش نسبت به تو تمام مىشود). و اين (خصلت و برخورد نيكو) را جز كسانى كه اهل صبر و شكيبايى هستند دريافت نمىكنند، و اين را جز كسى كه داراى بهرهى بزرگى (از كمالات باشد) نخواهد يافت. و اگر انگيزه و وسوسهاى از طرف شيطان تو را تحريك كند (كه بدى را با بدى جواب دهيد) پس به خداوند پناه ببر كه او خود شنواى آگاه است. و اگر (گروهى از مردم از عبادت خداوند) تكبّر ورزيدند، پس (باكى نيست زيرا) كسانى (از فرشتگان) كه نزد پروردگارت هستند شب و روز براى او تسبيح مىگويند و خسته نمىشوند.
شريعتي: از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد براي ما بگوييد و نکات قرآني امروز را بشنويم. بعد هم از شخصيت حضرت آيت الله مهدوي کني براي ما خواهند گفت.
حاج آقاي فرحزاد: دنبال احاديثي ميگشتم که در مسير کربلا صلوات را تکرار کنند. چه در کربلا، چه مشهد، در مشاهد مشرفه که هستند يکي از آداب زياد صلوات فرستادن است. يک روايت هست براي آنهايي که کربلا ميروند. «ثم أخرج من منزلکَ خاشعاً» فرمود: خواستي کربلا بروي از منزلت با خضوع و خشوع و دلشکستگي برو و زياد لا اله الا الله بگو. زياد الله اکبر بگو. اللحمدلله بگو و حمد خدا را کن و زياد بر محمد و آل محمد صلوات بفرست. انشاءالله اينهايي که اربعين به زيارت ميروند اين ذکر را زياد بگويند، هرکدام هم اگر بتوانند چهارده هزار صلوات به روح مطهر امام معصوم(ع) هديه کنند بسيار خوب است.
در آيه 36 خداي مهربان ميفرمايد: «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» هرکسي مهمان ناخوانده دارد، در فکر و عملش شيطان دخالت ميکند. ما نميخواهيم فکر بد بيايد يا وسواسي شويم. ولي خداوند ميفرمايد: نَزغ، يعني همان مهمان ناخوانده، يعني فکر بد يا خيالات، يا شيطان به طرف گناه و معصيت هول ميدهد. ميفرمايد: اگر از طرف شيطان وسواسي به سوي شما آمد، به خدا پناه ببر. خداوند شنوا و داناست و به شما کمک ميکند. در سختيهايي که افکار، موجهاي منفي در عمل به ما هجوم ميآورد، از خدا کمک بخواهيم. ذکر صلوات و «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» را بگوييم.
شريعتي: خيليها دنبال کتاب اخلاقي ساده و روان و خوش مضمون ميگردند، «نقطههاي آغاز در اخلاق عملي» از آثار به جا مانده از حاج آقاي مهدوي کني هست. براي تهيه اين کتاب به 20000303 پيامک ارسال کنيد.
حاج آقاي فرحزاد: آيت الله مهدوي کني از عزيزان بزرگواري است که کم نظير بودند. از شخصيتهايي که گفتيم فرا جناحي و جذب حداکثري، يعني دوست و دشمن و حتي مخالفين نظام هم ايشان را قبول داشتند. قبل از انقلاب ايشان زندان بودند و شکنجه ميشدند، مأمورين نظامي آن زمان ميگفتند: او انسان درستي است. ايمان، تقوا مثل حضرت يوسف(ع) دشمن هم اقرار ميکند خط اين آقا درست است. برعکس بعضيها که دايرهشان محدود است و از يک زاويه فقط نگاه ميکنند، همه جناحها و گروهها و شخصيتهاي مختلف ايشان را در پاکي و بي هوايي و راستگويي و صداقت قبول داشتند. انشاءالله براي همه ما و مسئولين ما الگو باشند.
شريعتي: اين ايام چهارمين سالگرد ارتحال ايشان بود. انشاءالله مهمان سفره اهلبيت(ع) باشند. از اربعين سيد الشهداء براي ما بگوييد. در اين ايام قرار گذاشتيم و توانستيم 214 نفر از مخاطبين عزيزمان را عازم کربلاي معلي کنيم. دوستان ما هزينه ويزاي 214 نفر را تقبل کردند. حاج آقاي فرحزاد شما هزينه چند نفر را قبول ميکنيد؟
حاج آقاي فرحزاد: بنده از صميم دل آرزو دارم باني هزارها نفر شوم. انشاءالله هزينه ويزاي 14 نفر را باني خواهم شد. خواهش ميکنم عددها را هرچه ميتوانيد بالاتر ببريد. اگر براي مردم ايران جا بيافتد و بدانند چه فضيلتي دارد، همه مال و ملک را بايد گذاشت و رفت. چيزي که براي خدا و اهلبيت خرج شد براي انسان ميماند. اربعين و جريان عاشورا و کربلا يک جريان است. يک فرهنگ است و فقط يک داستان و قصه نيست. الآن در اربعين سه برخورد با اين جريان ميشود. رسانهها و مردم دنيا، يک جريان، جريان مخالف است، هر شکلي ميخواهد تخريب کند. يک حادثه کوچکي در هرجاي دنيا اتفاق بيافتد اينقدر بزرگ ميکنند و به همه دنيا مخابره ميکنند ولي رسانههاي معاند بزرگترين اجتماع دنيا را حتي حاضر نيستند خبرش را بگويند و روي آن مانور بدهند. آنهايي که کمرنگ ميکنند، تخريب ميکنند و ميگويند: زيارت بدعت است. وهابيها و گروههاي معاند، مخالفين نظام و اسلام و اهلبيت، اينها در مسير شمر و يزيد و آل يزيد هستند. يک عده هم هستند که بي تفاوت هستند. عاشورا و اربعين بيايد برايشان اهميتي ندارد. دشمن نيستند ولي فقط نظارهگر هستند. اينها هم به دسته اول ملحق ميشوند. يا حق است يا باطل است. اگر در جبهه امام حسين نبودي قطعاً در آن جبهه هستي. پس اين دسته هم انشاءالله نباشند. دسته سوم که انشاءالله همه دوستداران اهلبيت بايد باشند، با مال و جان و فيلم ساختن و خدمتگزاري به مسافرها، کمک به همسفرها، خيلي هستند نميتوانند بروند ولي بسياري از عزيزاني که به سمت خدا پيامک دادند و کمک کردند افراد بي بضاعت بودند. من به همه فاميل و بستگان گفتم: هرکدام يک مبلغي بدهيد. هرکس هرچقدر توانست داد. بي تفاوت نباشيم. الآن بسياري از عزيزاني که مرز زمينيشان از ايران است، پاکستان، افغانستان، آذربايجان، پذيرايي از اين زوار امام حسين چقدر ثواب دارد. از اينها پذيرايي کنيم و جا بدهيم. از عزيزاني که در استانهاي مرزي هستند، استان ايلام، کرمانشاه، خوزستان تشکر ميکنيم. واقعاً عزيزان خوزستاني مهمان نوازي فوق العاده دارند ولي عراقيها و عربها مهمان نوازي خاص دارند و تعصب دارند. يک قبيله در عراق زمين و خانههايشان را فروختند و از بانک عراق قرض کردند فقط براي موکبهاي امام حسين(ع) کمک ميکنند.
خيليها ميگويند: سال ديگر ميرويم. امروز و فردا نکنيد. آنهايي که ميروند و نايب ميفرستند، بياييم به نيابت از پدر و مادرمان، به نيابت از شهدايمان بفرستيم. شهدايي که در مسير کربلا پر پر شدند و آرزوي کربلا را داشتند. روايات فوق العاده داريم «کلُ قدمٍ لزائر الحسين» هر قدمي که برميدارد، هزار گناه پاک ميشود و هزار حسنه به او ميدهند و هزار درجه ميدهند. خدا رزقش را زياد ميکند و عمرش را طولاني ميکند. خطرهاي سويي که برايش پيش ميآيد را خدا از او دور ميکند و هر قدمي که برميدارد آزاد کردن هزار بنده از وُلد اسماعيل در نامه عملش ثبت ميشود و پاداشي غير از بهشت براي او نخواهد بود. انشاءالله ما هم با دوستان فردا عازم کربلا هستيم. برنامه سمت خدا هفته بعد از آنجا تقديم شما ميشود. عمود 1080 موکب حضرت فاطمه معصومه(ع) هستيم. انشاءالله نصيب همه آرزومندان بشود.
شريعتي: ميکُشي مرا حسين... «السلام عليک يا أباعبدالله»