برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (ع) - شرح دعاي نهم (توبه)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 16- 07- 97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
در داغ تو کوه از کمر ميشکند *** محمل نشکست بلکه سر ميشکند
تو از دل من چه انتظاري داري *** وقتي که نماز در سفر ميشکند
«سلامٌ علي قلب زينب صبور» سلام ميکنم به همه بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان. به همه شما که حال و هواي محرم و صفر را داريد. انشاءالله لحظات زندگي ما منور به نور سيدالشهداء(ع) و اهلبيت نبي مکرم اسلام باشد که بي دستگيري آنها ره به جايي نخواهيم برد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله اين عزاداريها مورد پذيرش حق تعالي قرار بگيرد. خدا را شکر کنيم بر نعمت بارندگيهاي اخير که در مملکت ما باريد. انشاءالله خداي متعال به عزيزاني که خسارت ديدند کمک ميکند و جبران ميکند، دلتمردان ما هم کمک خواهند کرد که جبران شود ولي قدردان نعمتها باشيم که انشاءالله خداي متعال افزون و کامل کند و مملکت ما از بلاي خشکسالي نجات يابد.
شريعتي: يک خسته نباشيد و خدا قوت به همه مبلغان دين بگوييم که در اين ايام محرم و صفر روزهاي پرکاري را در راه تبليغ مکتب اهلبيت برميدارند. حاج آقاي فرحزاد از سفر اصفهان آمدند. بحث ما دعاي نهم صحيفه سجاديه و در مورد توبه بود و نکات بسيار نابي که در کلام نوراني امام سجاد(ع) هست را با هم مرور ميکنيم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمد لله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم، السلام عليک يا أباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک»
دعاي نهم صحيفه سجاديه، که در مورد توبه بود، در بند آخر حضرت ميفرمايد: «اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» در جاي جاي دعاها پر از درود بر پيغمبر و آل اوست که رمز همه اجابتهاست. «وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَكَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْيُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِي مُوجِبَاتِ ثَوَابِكَ» بار پروردگارا رازهاي دل ما، انديشهها و فکرهايي که از دل ما ميگذرد، تمام اعضاء و جوارح ما که در حرکت است و همه نگرشها و نگاههايي که چشم ما دارد و همه گفتارهايي که از زبان ما صادر ميشود، خدايا تمام ظاهر و باطن ما را در مسير بندگي و موجبات خشنودي خودت قرار بده که در مسير تو قدم بردارد. «حَتَّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَكَ» کار خير و ثواب در عالم براي همه فراهم است. حضرت ميگويد: از خدا بخواهيم که خدا اعضاء و جوارح و ظاهر و باطن ما را در مسير بندگي و کارهاي خير قرار بدهد که هيچ حسنهاي از ما فوت نشود. «وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَيِّئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَكَ» از خدا کمک بخواهيم که هيچگاه گناهي براي ما باقي نماند که مستحق عقوبت و عذاب الهي باشيم. گناه نکنيم و اگر کرديم بايد تميز و پاک کنيم.
هفته گذشته اگر يادشان باشد گفتيم شرط مهم توبه اين است که خط قرمز و نا اميدي نبايد راه داشته باشد. پيغمبر خدا سه بار فرمودند: «لعن الله المُقنطين» خدا لعنت کند آنهايي که مردم را از خدا نا اميد ميکنند. يعني ميگويند: ديگر تو اصلاح نميشوي. نبايد راه را ببنديم و اين راه هميشه باز است. حُر گناهش خيلي سنگين بود ولي برگشت و در اريخ فراوان بودند کساني که گناهان فراوان داشتند و برگشتند. در دعاي جوشن کبير که دعاي بسيار زيبايي است و همه اسماء الله است و فقط او را صدا ميزنيم. «يا ملجأ العاصين» اي پناه گنهکارها، خدا ميفرمايد: اگر زمين خوردي، شيطان گولت زد، نفس أماره، جو گير شدي و ناخواسته کاري کردي، من تو را ميبخشم. «قابل التوب، عظيم العفو» اي خدايي که توبه را ميپذيري. اگر خدا نميخواست بپذيرد چرا در توبه را باز کرد. «عظيم العفو، حسن التجاوز، واسع المغفره» بزرگي از شاگردان مرحوم انصاري همداني جلسات هفتگي داشتند، در همه جلساتشان ميگفتند که دو سه بند از دعاي جوشن کبير را بخوانند. فقط براي شبهاي قدر نيست. شأن نزول جوشن کبير اين بود که پيغمبر ما در يکي از جنگها خيلي صدمه ميخوردند، جوشن يعني زره، زره بزرگي به تن کرده بودند که از دشمن در امان باشند. جبرئيل اين دعا را آورد و فرمود: اين چيزي که تو را حفظ ميکند اين دعاهاست. در حفاظ اسماء و صفات الهي قرار ميگيري که هم خواندنش همه وقت خوب است، مخصوصاً شب اول ماه رمضان اصل ورودش است که مرحوم علامه مجلسي فرمودند: خوب است شبهاي قدر هم خوانده شود.
بعضي فکر ميکنند دعاي کميل، دعاي ندبه، دعاي جوشن، دعاي سمات، دعاي مشلول، مثل نماز نيست که تکبير گفتي تا السلام عليکم، دعا مثل قرآن است هرجا خسته شدي رها کني. بعضي فکر ميکنند کافر ميشوند نه! اگر حال نداريم يا بچه مشکل دارد، شرايط فراهم نيست، هرچقدر توانستيد بخوانيد. «عظيم العفو، حسن التجاوز، واسع المغفره، باسط اليدين بالرحمه» دستها را براي رحمت و آمرزش باز کرده است. اسم ديگري که آمده «يا ملجأ کل مطرود» اگر کسي را ترک کردند و همه رهايش کردند، خدا ميگويد: من پناه تو هستم. پس آدمهايي که ميخواهند برگردند، هيچوقت نا اميد نباشند. لقمان که يک سوره قرآن به نام اوست، لقمان نه پيغمبر بود، نه امام بود و نه جانشين پيامبر بود. يک غلام و يک برده بود ولي حکيم بود. آيه و روايت داريم «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم» (بقره/282) حديث داريم «مَنْ اخلْصَ لِلّهِ اربعينَ صَباحاً ظَهَرتْ يَنابيعُ الحِكمةَ مِنْ قَلْبهِ عَلى لِسانهِ» هرکس چهل روز خالص شود خداوند چشمههاي حکمت را از قلبش به زبانش جاري ميکند. اينطور نيست که بگوييم فقط کسي که دانشگاه رفته پروفسور شده، يا حوزه علميه رفته، اينها انسان هستند و بقيه آدم نيستند. ملا کاظم ساروقي بي سواد بود ولي قرآن را حفظ بود. ايراد نگيرند خدا در قرآن يک سوره به نام لقمان فرستاده است و جناب لقمان نه دانشگاه رفته و نه با سواد بوده است. «وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ» (لقمان/12) خدا به او حکمت داد. عبد بود، با تقوا و با خدا بود و خدا به او حکمت داد.
کلمات حکيمانه او را خدا در قرآن بيان کرد. در روايات پيغمبر و امامان ما هم کلمات حکيمانه لقمان را مکرر آوردند. در کافي شريف هست که امام صادق فرمودند: خدا به حضرت لقمان حکمتهايي مرحمت کرده بود و يکي از کلمات شگفت حکمت آميز لقمان اين جمله بود، که جناب لقمان حکيم به فرزندش فرمود: فرزندم آنقدر به خدا اميدوار باش که اگر گناه ثقلين، يعني گناه جن و انس را کرده باشي قابل تدارک است. خداي بزرگ ميتواند جبران کند به شرط اينکه برگردد. امام صادق کلام لقمان حکيم را تأييد ميکند، فرزندم! آنقدر به خدا اميدوار باش که اگر گناه جن و انس را مرتکب شدي، نگو خدا نميبخشد. خدا ميتواند ببخشد. آدمهاي تنگ نظر ميگويند: مگر ميشود و ممکن است؟ بله ممکن است. ما خدا را نشناختيم.
شريعتي: اگر اين همه گناه داشته باشيم، يک وقتهايي برگشتن خيلي ساده نيست.
حاج آقاي فرحزاد: نميگوييم بدون توبه، توبه شرايطي دارد. اگر مال هشتاد ميليون را چپاول کرده بايد برگرداند و تدارک کند. اينطور نيست که با يک استغفرالله همه حق الناس از بين برود. بحث ما اين است که نا اميد نباشيم. حضرت امير(ع) در غررالحکم ميفرمايد: «قتل القنوط صاحبه» (غرر الحكم، ص 267) يعني نا اميدي صاحبش را ميکشد. چون ميگويد: خدا مرا نميبخشد، هزار تا جنايت کردم ده هزار تا ديگر هم بکنم. آب از سر ما گذشت، هر غلط ديگر بکنند. هيچوقت گنهکار را نا اميد نکنيم. پيغمبر سه بار لعنت کرد، لعنت بر کسي که مردم را نا اميد ميکند. لعنت بر کسي که راه را ميبندد. در جهنم را ميبندد و ميگويد: حق نداري بيرون بروي و فايده ندارد. روايت زيبايي در کافي شريف است. ابو بصير يک همسايهاي داشت و از اصحاب بسيار خوب امام باقر و امام صادق(ع) بود. اهل کوفه است ولي از کوفه به مدينه ميآمد و خدمت امام ميرسيد. ابو بصير ميگويد: من يک همسايهاي داشتم از بني عباس بود. از کارگزارها و عوامل بني عباس بود. مال و ثروتي از حرام اندوخته کرده بود و از اين مال حرام در خانهاش عياشي ميکرد. کنيزهاي آوازه خوان ميآورد و رقاصي و جام شراب و معصيت ميکردند. من همسايهاش بودم و گاهي با ملايمت ميگفتم: اين کار حرام است و اشکال دارد، ما همسايه شما هستيم! همسايه خوب خيلي مهم است. حديث داريم براي تهيه خانه «الْجَارُ ثُمَ الدَّارُ» (علل الشرائع، ج 1، ص 181) اول همسايه، اگر خانه مرتب نيست ولي در محيطي است که همسايهها آدمهاي خوبي هستند، ولو خانه به دل ما ننشست عيب ندارد، همين که محط پاکي است خوب است. برعکس اگر بهترين خانهها در منطقهاي است که اراذل و اوباش هستند، بچهها و خودمان فاسد ميشويم. محلي که ميخواهيد خانه تهيه کنيد اول اهل محل را برانداز کنيد. در مسافرت هم «سَلْ عَنِ الرَّفِيقِ قَبْلَ الطَّرِيقِ» (نهجالبلاغه، نامه 31) رفقاي راه از خود راه و مقصد مهمتر هستند. اگر رفقا خوب هستند و مؤمن و با تقوا هستند با آنها سفر برو. ولي اگر رفقا ناباب هستند ولو مشاهد مشرفه بروند ، معتاد و قاچاقچي هستند، نرو. رفيق راه از خود راه و مقصد بالاتر است.
ابوبصير همسايه ناجوري داشت ولي اين آدم مؤمني بود. ميگويد: من چند بار به کوچه و خيابان به اين همسايه نصيحت ميکردم و گوش نميداد. يک روز در کوچه به من رسيد و ميدانست من خدمت امام صادق(ع) ميروم و با حضرت رابطه دارم. به من گفت: من خيلي آلوده هستم و ناپاک هستم، اگر ميشد شرح حال مرا خدمت امام صادق ميدادي، اگر او به من نظري ميکرد، ما واقعاً نياز به کمک خدا داريم. احتياج داريم اهلبيت دست ما را بگيرند. براي چه به ما ميگويند در نماز امام زمان صد بار «اياک نعبد و اياک نستعين» بگوييد. يعني خدايا من از تو کمک ميخواهم. نفس أماره، شيطان، محيط فاسد، فضاي مجازي، حمله فرهنگي، شبيه خون فرهنگي به جوانهاي ما ميطلبد بيشتر سراغ خدا برويم. «وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِير» (حج/78) واقعاً از خدا کمک بخواهيم. «وَ اعْتَصِمُوا بحبل الله جميعاً» به خدا چنگ بزنيد. در آستانه اربعين هستيم و من خواهش ميکنم عزيزاني که ميتوانند بروند که خوب است و آنهايي که نميتوانند بروند باني خير شوند. با مشکلات اقتصادي که داريم و گراني که در کشور عراق هست، کمک به موکبها و زوار کنند. افرادي که گروهي ميروند در فاميل رصد کنند آنهايي که نرفتند را ببرند. ما هشتاد ميليون جمعيت هستيم، بيست ميليون را کودک فرض کنيم، اگر شصت ميليون هر نفر 5 هزار تومان بدهند ميلياردي جمع ميشود. بخاطر امام حسين و حضرت زينب کمک کنند. امام حسين مال و جان و هستياش را داد. از مردم عراق بايد خيلي تشکر کرد، واقعاً با ميل و جان خدمت ميکنند. پارسال در عمود 1080 بوديم، گفتند: قبيلهاي اينجا هست که خانهشان را فروختند و رفتند از بانک وام گرفتند و براي زوار موکب زدند. در طول سال بخشي از درآمدشان را کنار ميگذارند که به زوار آقا أباعبدالله خدمت کنند. جذبه و عشق و نور امام حسين خيلي قوي است. مسيحي و اهل سنت و يهودي هم ميآيند.
همسايه ابو بصير گفت: من درمانده و بيچاره هستم و مگر امام تو به من يک نظر بکند. ابو بصير ميگويد: اين در ذهن من بود و بعد از مدتي به مدينه رفتم. خدمت امام صادق که شرفياب شدم به حضرت عرض کردم: ما يک همسايه داريم عامل بني عباس است و مال حرام جمع کرده است. گرفتار عياشي و ولگردي شده، ولي خودش درد و دل کرد و گفت: مگر امام تو به داد من برسد. حضرت فرمودند: به خدا قسم اگر توبه بکند و کارهايش را کنار بگذارد، من امام صادق بهشت را بر او ضمانت ميکنم. گفتند: چشم پيغام شما را ميرسانم. ابو بصير ميگويد: به کوفه برگشتم، همسايهها به ديدن من آمدند و اين همسايه هم آمد. با خوبها رابطه داشته باشيم و رابطهمان را قطع نکنيم. اميرالمؤمنين ميفرمايد: «مُجَالَسَةُ الْأَشْرَارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْأَخْيَارِ، وَ مُجَالَسَةُ الْأَخْيَارِ تُلْحِقُ الْأَشْرَارَ بِالْأَخْيَارِ، وَ مُجَالَسَةُ الْفُجَّارِ لِلْأَبْرَارِ تُلْحِقُ الْفُجَّارَ بِالْأَبْرَارِ» همسايه خوب داري روضه خواني دارد، همسايه خوب داري مشهد ميرود، برو. با خوبها رابطه را قطع نکن. بخواهي يا نخواهي نور او را ميگيري. حضرت امير ميفرمايند: تکويناً وجودت و نفست از او سرايت ميکند. مثنوي ميگويد:
ميرود در سينهها از سينهها *** از ره پنهان صلاح و کينهها
صحبت صالح تو را صالح کند *** صحبت طالح تو را طالح کند
من که به کوفه برگشتم همسايهها به ديدنم آمدند و اين مرد هم آمد. آخر سر که مهماني تمام شد، او را نگه داشتم. گفتم: من کار تو را به امام صادق گفتم. حضرت فرمودند: به خدا قسم اگر توبه کند و برگردد، من بهشت را بر او ضمانت کنم. يکباره زير و رو شد. گفت: ابو بصير تو را به خدا قسم امام صادق اين را گفت؟ فرمود: بله. يکباره منقلب و زير و رو شد. رفت که توبه کند. چند روزي از او خبر نداشتم، يک روز پيغام داد که به خانه من بيا با تو کار دارم. رفتم ديدم پشت در خانه ايستاده است و گفت: من لباس زير پوشيدهام، هرچه اموال از حرام بود دادم، خانهام را خالي کردم و واقعاً برگشتم. رفتم برايش لباس آوردم و به او کمک کردم تا مقداري زندگي ضروري او رو به راه شود. چند ماهي زندگي کردو خيلي پاک و پاکيزه شد. اهلبيت سيئات را تبديل به حسنه ميکنند. محال است خدا نبخشد. چند ماهي گذشت و يک روز پيغام داد که من مريض هستم. به ديدن او رفتم و ديدم حالش وخيم است. کنار بسترش نشستم و از او دلجويي ميکردم. يکوقت ديدم گاهي بيهوش ميشود و گاهي به هوش ميآيد، يکوقت به هوش آمد گفت: ابو بصير صاحب تو امام صادق به وعدهاي که داد عمل کرد. اين را گفت و از دنيا رفت. ابو بصير ميگويد: من از اين کار خيلي خوشحال شدم که يک نفر به برکت امام صادق اينطور متحول شد و از جهنم به بهشت رفت. به مدينه رفتم تا از امام صادق تشکر کنم. يک پايم در دهليز خانه بود و يک پايم در اتاق بود. خواستم بروم گزارش بدهم. هنوز وارد نشده بودم امام صادق صدا زد ابا بصير ما قولي که داده بوديم، وفا کرديم! در باز است. دستگاه امام حسين، دستگاه اهلبيت، مجالس اهلبيت راهگشاست.
شريعتي: مشکل ما اينجاست که ما اگر غرق گناه هم باشيم، يکوقتهايي اصلاً نميفهميم. دغدغه برگشتن نداريم.
حاج آقاي فرحزاد: وجدان و فطرت ما از بين نميرود مگر کسي که استثناء باشد. اينکه ما ميگوييم: مواظب باشيد گناه نکنيد. امام باقر(ع) فرمودند: وقتي کسي گناهي ميکند در قلبش، فطرتش نوراني و پاک است يک خال سياه ميخورد، اگر توبه کرد و برگشت پاک ميشود. ولي اگر پاک نکرد و دوباره گناه کرد دو تا خال ميشود. سه بار گناه کرد سه تا خال ميشود. اگر هي گناه روي گناه کرد قلبش وارونه ميشود. يکوقت بدن انسان يک گوشهاش چرک است، بدن دفاع ميکند و حمله ميکند و چرکها را از بين ميبرد. آنتي بيوتيک اثر دارد ولي اگر تمام بدن را چرک گرفته باشد نميشود کاري کرد. بايد مواظب باشيم ذائقه ما عوض نشود. «ثُمَ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ» (روم/10) مثل شمر و يزيدها و وهابيها که گناه روي گناه ميآيد، اين به جايي ميرسد که از گناه ممکن است لذت ببرد. آدمهايي که گناه روي گناه ميکنند کارشان به جايي ميرسد که قيامت و آخرت و خدا را هم تکذيب ميکنند.
يکي از مسائل توبه فوري توبه کردن است. يعني زود پاک کنيم و برگرديم. شرط بعدي توبه اين است که واجب فوري است، بايد فوري پاکش کرد. فوري سم مهلک را از بين برد. يک حديث زيبايي است مرحوم ممقاني نقل کرده که در زمان امام صادق(ع) کسي بود مبتلا به خوردن شراب بود. از وصايايي که از پيغمبر خدا به اميرالمؤمنين بود، در مورد مذمت شراب خيلي صحبت کرديم. ولي اينکه عرض کردم در هر شرايط و حالي ارتباطمان را قطع نکنيم. يک ترفند شيطان اين است که ميگويد: تو گنهکار هستي، چرا مجلس روضه ميروي؟ چرا هيأت ميروي؟ مسجد ميروي؟ اين خيلي خطرناک است. اين آقا جلسه امام صادق ميآمد ولي به گناه آلوده بود. دهانش را ميشست و صورتش را تميز ميکرد و به جلسه ميآمد. يکبار شراب زياد خورد. از يک کوچه تنگ و باريکي ميآمد، ديد از روبرو امام صادق ميآيد. ديد راه فرار ندارد، متحير بود چه کند. راه فراري براي خودش پيدا کرد، گفت: من رو به ديوار ميکنم مثلاً بند لباسم را ببندم و آقا کريم و بزرگوار است، نديده ميگيرد و ميرود. مشغول به لباس شد و پشت به آقا کرد. يکوقت دست پر مهر امام صادق به شانهاش خورد و فرمود: فلاني در هر حالي که هستيد رويتان را از ما برنگردانيد. خدا به حضرت داود فرمود: «لو علم المدبرون عني کيف انتظاري لهم و شوقي الي توبتهم لماتوا شوقاً الي و لتفرقت اوصالهم» آنهايي که پشت به من کردند و فراري هستند، اگر بدانند من خدا چقدر دوست دارم بنده فراري من برگردد، چقدر مشتاق توبه او هستم، انتظار ميکشم مثل پدر و مادري که بچهشان فرار کرده است. خدا هزار برابر از پدر و مادر مهربانتر است. فرمود: اگر بندگان فراري بدانند من چقدر مشتاق برگشتن آنها هستم از شوق من جان ميدهند. بندهاي بدنشان از شوق من قطعه قطعه ميشود. بعد فرمود: «يا داود هذه ارادتي بالمدبرين عني فکيف اردتي بالمقبلين عَليّ» اينهايي که پشت کردند و فراري هستند، من منتظر هستم اينها برگردند. خدا اجبار نميکند خودشان با ميل و اختيار برگردند. اين ارادت من به آنهايي است که پشت کردند، پس با آنهايي که رو به من ميآورند، چه خواهم کرد؟ «يا داود ارحم ما اکون بعبدي اذا ادبرَ عنّي» چه وقت رحمت من خيلي طلوع ميکند؟ آن زمان که بندهاي ميخواهد فرار کند. يک بچه که ميخواهد از خانه فرار کند، چطور همه بسيج ميشوند نگذارند برود. به آتش نيافتد، بلايي سرش نيايد، ميفرمايد: آن زمان رحمت من بيشتر طلوع ميکند و دوست دارم برگردد. لذا يکي از شعرا ميگويد: «کلُ ذنبٍ لک المغفور سوي الاعراض عني» يعني من هر گناهي را ميبخشم، الا روي گرداندن از خودم که نميبخشم. در هر حالي که هستيد رويتان را از ما بر نگردانيد.
شريعتي: نکات خوبي را شنيديم. انشاءالله خداوند متعال به همه ما توفيق توبه واقعي عنايت کند. امروز صفحه 466 قرآن کريم، آيات 68 تا 74 سوره مبارکه زمر را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ «68» وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «69» وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ «70» وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا بَلى وَ لكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَى الْكافِرِينَ «71» قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «72» وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ «73» وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ «74»
ترجمه: و در صور دميده شود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است، بىهوش شده (و مىميرد،) مگر آن كه را خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در آن دميده شود، پس ناگاه آنان (زنده شده،) به پا خيزند و (به اطراف) نظر مىكنند. و (در آن روز) زمين به نور پروردگارش روشن گردد و نامهى اعمال را در ميان نهند و پيامبران و شاهدان را حاضر سازند و ميان آنان به حقّ داورى شود، در حالى كه بر آنان ستم نمىرود. و به هر كس (نتيجهى) آن چه انجام داده به تمامى داده شود و خداوند به آن چه انجام مىدهند آگاهتر است. و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند، تا چون به نزديك آن رسند درهاى دوزخ گشوده شود و نگهبانان آن به ايشان گويند: «آيا از ميان شما پيامبرانى به سراغ شما نيامدند تا آيات پروردگارتان را بر شما تلاوت كنند و شما را از ديدار امروزتان هشدار دهند؟» گويند: «چرا»، (آنان آمدند ولى ما گوش نداديم) لكن فرمان عذاب بر كافران قطعى است. به آنان گفته شود: «از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آن خواهيد بود، پس چه بد است منزلگاه متكبّران». و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند تا چون به نزد آن رسند، در حالى كه درهاى بهشت گشوده شده است و نگهبانان بهشت به آنان گويند: «سلام بر شما پاك و پسنديده بوديد، پس داخل شويد در حالى كه در آن جاودانه خواهيد بود». و (بهشتيان) گويند: «سپاس خداوندى را كه به وعدهاى كه به ما داد وفا كرد و زمين را ميراث ما قرار داد. تا از بهشت هر جاى را كه بخواهيم برمىگزينيم.» پس چه نيكوست پاداش اهل عمل.
شريعتي: انشاءالله زيارت اربعين حسيني نصيب همه شما شود. انشاءالله ما هم جزء زائران امام حسين(ع) باشيم. از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد براي ما بگوييد و نکات قرآني امروز را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: پيغمبر خدا فرمود: کسي که آخرين کلامش کلمه طيبهي «لا اله الا الله» باشد و از دنيا برود اهل بهشت است. يکي هم فرمود: «مَنْ كَانَ آخِرُ كَلامِهِ الصَّلاةَ عَلَيَّ وَ عَلَي عَلِيٍّ دَخَلَ الْجَنَّةَ» (عيون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص64) آخرين کلامش به صلوات ختم شود، فرمود: اهل بهشت است.
در آيه 73 و 74 سوره زمر خداوند دربارهي اهل بهشت ميفرمايد: «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً» يعني آنهايي که تقواي الهي را در زندگيشان پيشه کردند و گناه نکردند، اگر گناه کرد متقّي شد، تقوا شرط ورود به بهشت است. گناه نکند و اگر کرد جبران کند. اينها را دسته دسته و گروه گروه به طرف بهشت سوق ميدهند. حتي بعضي روايات دارد که اصحاب امام حسين دور امام حسين جمع ميشوند و حورالعين و اهل بهشت منتظر اينها هستند. جذبه امام حسين اينقدر اينها را ميگيرد که مات و مبهوت ميشوند. بزرگي ميفرمود: اينکه خداوند ميفرمايد: «سيق الذين» يعني اينها را ميکشند به طرف بهشت ميبرند. ميگويند: جذبه امام حسين ما را گرفته، ما امام حسين را ول کنيم و به بهشت برويم. بهشت ما همينجاست ولي اينها ميگويند: نه، بايد بروي. «حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها» براي جهنم آيات قبل واو ندارد. براي جهنميان در بسته است، بايد بيايند باز کنند ولي بهشت درهاي بهشت از قبل باز است. «وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ» موکلين بهشت ميگويد: سلام بر شما باد که پاکيزه زندگي کرديد و پاک هستيد. «طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ» وقتي وارد بهشت ميشوند ميگويند: «وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ» خدا به وعدهاي که داد عمل کرد. «وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ» خدا بهشت را به ما ارث داد که در بهشت جاودانه «نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ» هرجاي بهشت ميخواهيم لذت ببريم. «فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ» خوب پاداشي است براي آنهايي که اعمال خوب انجام ميدهند.
شريعتي: از آقا سيد جمال الدين گلپايگاني براي ما بگوييد و حسن ختام فرمايشات شما را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: مرحوم آقا سيد جمال واقعاً عالمي بود فرهيخته و غير از اينکه از نظر علمي در حد مرجعيت و اجتهاد کامل بودند و خيلي از بزرگان را هم زيارت کردند و شاگردان برجستهاي تربيت کردند، انساني بود که در معنويت فوق العاده بود. يکي از بزرگان ميفرمودند: ايشان گاهي ميرفتند و در وادي السلام خلوت ميکردند. مرحوم آقاي قاضي و بزرگان خلوت داشتند. وادي السلام قبرستان فوقالعادهاي است و به اين عظمت نداريم. در روايت داريم ارواح مؤمنين همه به وادي السلام برده ميشود. يکي از شاگردان ايشان ميگويد: آقا نماز ظهر و عصر را که خواندند، ديدند به طرف وادي السلام حرکت کرد. من از پشت سرش رفتم ولي ديدم يک نسيم خنکي در هواي گرم نجف ميوزد و بوي عطر عجيبي دور آقا را گرفته است. من همراه آقا رفتم بدون آنکه مزاحم ايشان باشم. آقا سر بعضي از قبور رفتند و دعا خواندند، قرآن خواندند و خلوت کردند. يک آدمي بود در نجف آدم خيلي شرور و هوس بازي بود. اين با آقا سيد جمال گلپايگاني برخورد کرد. سلام عليک کرد و با آقا خوش و بش کرد. آن نسيم ملکوتي و نوراني و بوي بهشت از بين رفت. اينکه پيغمبر ما فرمود: گاهي غبار به قلب من مينشيند. يعني از معاشرت ديگران گاهي ممکن است به قلب پيامبر هم غبار بنشيند و من هر روز هفتاد بار استغفار ميکنم. بعد ميفرمود: من اين را حس کردم و آ سيد جمال برگشت به من گفت: من چند روز زحمت کشيده بودم آن حالت نوراني ايجاد شود. با يک احوالپرسي و ملاقات و ظلمت اين فضا عوض شد. اينکه هرچه ميتوانيم از بدها فاصله بگيريم. اميرالمؤمنين فرمودند: از افراد بد فاصله بگير که همچون نار شما را آتش ميزنند. با خوبها بنشينيم و از بدها فاصله بگيريم.
بعضي از اعمال هست مُوَسّع است، يعني وقت و فرصت هست. اگر کسي به ما سلام کند بايد فوري پاسخ بدهيم. نميتوانيم بگوييدم بعداً جوابش را ميدهيم. در نماز واجب هم جواب سلام دادن نماز را باطل نميکند. اگر کسي گناهي بين خود و خدا و گناه حق الناسي مرتکب شد، نميتواند بگذارد بعداً. سم اگر داخل بدن انسان شود نميشود گفت: بعد، از بين ميروي! گوشه خانه آتش بگيرد، نميشود فردا خاموش کرد. گناه از سم و آتش خطرناکتر است. روح و دين و جان و آخرت و دنياي انسان را متلاشي ميکند. اگر کسي خداي نکرده گناهي را مرتکب شد، فوري توبه و استغفار کند و جبران کند. ما بزرگاني را داشتيم که اگر در جلسه به کسي اشتباهاً تحقيري و توهيني ميشد، ناراحتي و کدورتي ميشد، ميفرمود: تا طرف را راضي نکنم شب نميتوانم بخوابم! بلند ميشد به خانه طرف ميرفت تا او را راضي کند. از ترفندهاي مهم شيطان تسويف است. تسويف يعني امروز و فردا کردن. روايت داريم وقتي که آيات توبه و دستور توبه از طرف خداي متعال صادر شد که «يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر/53) اسراف بر نفس يعني خيلي گناه کردي. خدا همه گناهان را ميبخشد. «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً» ابليس خيلي ناراحت شد و فرياد زد و همه نوچهها را جمع کرد. گفتند: چه شده؟ گفت: بيچاره شديم. اينقدر زحمت ميکشيم و آدم را به گناه مياندازيم، توبه ميکند و تمام ميشود. هرکس يک راهي را پيشنهاد داد. يک خناس وسواس بود که مشاور خيلي خبيثي بود. گفت: جناب ابليس من يک راه دارم، نميگذارم موفق به توبه شوند. ميگويم: تو جوان هستي، بگذار بعد توبه ميکني. آخر عمر توبه ميکني! اينقدر ميگويم به تأخير بياندازد تا بدون توبه از دنيا برود. نبايد توبه را تأخير بياندازيم. اگر با همسرت کدورت داري همين الآن دستش را ببوس. بزرگي با خانمش بگو مگو کرد، يکباره فهميد دارد بيراهه ميرود. همانجا خم شد و دست خانمش را بوسيد. اين انسانيت و توبه واقعي است.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم ميدهيم همه کساني که آرزوي زيارت أبا عبدالله را دارند خصوصاً در اربعين، همه را موفق به زيارت حضرت بفرما. گناهان ما را ببخش و بيامرز. توفيق توبه نصوح و خالص به همه ما مرحمت بفرما. باران رحمتت را بيش از اين بر ما بباران. ما را به بديهايمان مؤاخذه نفرما. آنهايي که مريض دارند شفا عنايت بفرما. قرض قرضمندان را ادا بگردان. به آنهايي که همسر ندارند، اولاد ندارند، شغل ندارند، مسکن ندارند، به همه آنها مرحمت بفرما. به برکت سلام بر امام حسن و امام حسين(ع).
شريعتي: تا روز بزرگ اربعين حسيني 22 روز فرصت باقي مانده است. «السلام عليک يا أباعبدالله»