موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (ع) - شرح دعاي نهم (توبه)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 09- 07- 97
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
خرما نتوان خورد از اين خار که کشتيم *** ديبا نتوان بافت از اين پشم که رشتيم
بر لوح معاصي خط عذري نکشيديم *** پهلوي کبائر حسناتي ننوشتيم
ما کشتهي نفسيم بسا وخ که برآيد *** از ما به قيامت که چرا نفس نکشتيم
پيري و جواني پس هم چون شب و روزند *** ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشتيم
سلام ميکنم به همه بينندههاي خوب و شنوندههاي نازنينمان. خوشحاليم که در خدمت شما هستيم و روزهاي ماه محرم را با هم تجربه ميکنيم. انشاءالله لحظات زندگي ما منور به نور سيدالشهداء(ع) باشد، حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. اميدوارم طاعات و عزاداريهاي همه مورد قبول واقع شود. انشاءالله که همهي ايام خصوصاً در محرم و صفر همه در کشتي امام حسين باشيم و از حضرت جدا نشويم.
شريعتي: هفته گذشته بحث ما دعاي نهم صحيفه سجاديه و بحث توبه بود که خيلي از ما مبتلا هستيم و نياز به توبه داريم. امروز هم ادامه بحث شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمد لله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم، السلام عليک يا أباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک»
دعاي نهم صحيفه سجاديه، در ادامه اينکه امام سجاد(ع) با خدا درد و دل کردند که ما از ضعف خلق شديم و ريشه و بناي ما سست است، از خودمان چيزي نداريم، حول و قوه ما از توست، بعد دعا ميفرمايد: «فأيّدنا بتوفيقک» خدايا ما را کمک کن به توفيقاتي که تو مرحمت ميکني. در قرآن از قول حضرت شعيب(ع) نقل شده که «وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ» (هود/88) هم در ترک گناه بايد کمک ما کند و هم در انجام واجبات و طاعت و بندگي. خدا بايد وسايل کار خير را هم براي ما فراهم کند و سر راه ما بگذارد. لذا حضرت دعا ميکند «فأيّدنا بتوفيقک» خدايا ما را کمک کن به توفيقاتي که تو مرحمت ميکني. «و سدِّدنا بتَسديدِک» يعني ما براي استواري و پابرجايي احتياج داريم که تو کمک ما بکني و ما را استوار قرار بدهي. «و أعمِ أبصارَ قلُوبِناَ عَمّا خالَفَ مَحَبَّتک» هرکجا که خلاف محبت و رضا و خواست توست، چشم دل ما را ببند و حجاب بيانداز و پرده بيانداز که چشم دل ما کور شود. چيزهاي بد را نبيند و دنبال بديها برود. بينايي دل ما را کور بگردان در جاهايي که خلاف محبت توست. «و لا تجعَل لشيءٍ من جوارحِنا نفوذاً في مَعصيتِک» خدايا کمک ما کن هيچکدام از اعضاء و جوارح ما راههاي گناه و معصيت بر آنها باز نشود. يعني اگر چشم ما، دست و گوش و زبان ما، هرجا شيطان خواست نفوذ کند و ما را به گناه وا دارد، ما را کمک کن راه نفوذ گناه و معصيت را بين ما و گناه و معصيت ببند.
ما معتقد هستيم که نه جبر است و نه تفويض است، تفويض يعني اينکه همه کارها به ما واگذار شده باشد و قطعاً اينطور نيست. جبر يعني اينکه همه کارها دست خداست، ما هيچ کاره هستيم. هم بايد ما تلاش کنيم در انجام واجبات و ترک محرمات و هم خداي متعال قطعاً بايد توفيق به ما مرحمت کند. از امروز يک مقداري ميخواهم و توبه و شرايط توبه را عرض کنم. همه ما از اولين و آخرين احتياج به توبه دارند. توبه انبياء و امامان خيلي فوق العاده بوده است. يکي از نکات مقدمه توبه اين است که هيچگاه در هيچ حالي مؤمن و هر انساني از خدا نبايد نا اميد باشد. يعني اول قدم در راه برگشت به خدا و توبه و برگشت از گناه به توبه اين است که در نا اميدي را ببنديم. خدا نميآمرزد، مگر ميشود خدا بيامرزد را کنار بگذاريم. «کان الله غفوراً رحيماً» خدا تواب است، خدا رحيم است. خدا غفور و غفار است، در دعاي جوشن کبير سر تا سر «يا ملجأ العاصين» همه اميد است. دعاها پر از اميد است. بدترين انسانهاي روي زمين آنهايي هستند که مردم را از خدا نا اميد ميکنند. بذر نا اميدي را در دل مردم ميکارند. در مسائل دنيايي، اقتصادي، گناه و معصيت دل مردم را خالي ميکنند. مردم را از خدا و آخرت و همه چيز نا اميد ميکنند. بدترين آدمها آنهايي هستند که سموم نا اميدي را در بين مردم ميپاشند. اولين قدم براي برگشت به خدا اين است که خط نا اميدي را محو کنيم.
خداي بزرگ عفو بي نهايت بزرگ دارد. گناه ما در کنار عفو خدا، آقايي ميگفت: يک ميليون مورچه اينجا بگويند: مرگ بر فلاني، جسم ما يک مقدار از مورچه بزرگتر است. چه اثري روي ما دارد؟ درود بر فلاني بگويند چه فايده دارد؟ همه عالم معصيت خدا را بکند، بر دامن کبرياش ننشيند گرد! خدا ميخواهد ما برگرديم ما را عفو کند. بزرگي ميگفت: «يا واسع المغفره» يعني مغفرت او خيلي فراگير است و وسعت دارد. واسع المغفره، واسع الگناه را ميطلبد. معلوم ميشود گناه زياد است که مغفرت به اندازه گناه ميآيد، «اللهم ان مغفرتک أرجي من ذنبي و ان رحمتک اوسع من ذنبي» من به مغفرت تو بيشتر اميد دارم تا به عمل خودم، هم رحمت تو واسع است و هم عفو تو واسع است. واسع المغفره يعني همه گناهان را ميتواند پوشش بدهد. نا اميدي اينقدر گناه بزرگي است که در قرآن در حد کفر بيان شده است. آدمي که ميگويد: خدا نميآمرزد يا خدا نميتواند بيامرزد کافر به خدا شده است. «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ» (يوسف/87) فرمود: برويد بگرديد يوسف را پيدا کنيد و نا اميد نباشيد. چهل سال است مفقود شده بود، گفت: برويد بگرديد و از رحمت خدا مأيوس نباشيد. کسي از رحمت خدا مأيوس ميشود که کافر باشد. يأس از رحمت خدا ريشه همه گناهان است. روايت داريم چه وقت شيطان خيالش راحت ميشود و ميتواند شش دانگ بر کسي مسلط باشد؟ روايت داريم مؤمن گاهي گناه ميکند بخاطر اينکه ميترسد ولي وارد بهشت ميشود و شيطان ميگويد: عجب غلطي کردم او را به گناه انداختم. ولي يک گناهي است که شيطان ميگويد: وقتي بندهاي را به اين گناه انداختم خيالم راحت است و آن نا اميدي است.
روايت داريم حميد بن قحطبه از عمال مأمون و هارون بود. آدم ظالم و ستمگري بود. اين را شهيد دستغيب در گناهان کبيره آورده است. يک نفر ميگويد: ماه رمضان مهمان حميد بن قحطبه شدم که يکي از کارگزاران هارون بود. ديدم روزه ميخورد، تعجب کردم و گفتم: مگر تو مسلمان نيستي؟ گفت: چرا مسلمان هستم و روزه را هم قبول دارم. ولي ميدانم خدا مرا نميآمرزد. گفتم: چرا؟ گفت: يک شب هارون مرا خواست و گفت چقدر حاضر هستي براي من فداکاري کني؟ گفتم: حاضر هستم مالم را بدهم. گفت: برو. دوباره مرا خواست و گفت: چقدر حاضر هستي بدهي؟ گفتم: حاضر هستم جانم را بدهم. گفت: کم است. بار سوم مرا خواست و گفت: چقدر حاضر هستي بدهي؟ گفتم: حاضر هستم مال و جانم را بدهم و دينم را هم بدهم. گفت: حالا شد!! اعتقاد و باور را از تو بگيرم. کسي که اعتقاد را از او بگيري، هرکاري ميکند. خدا مرحوم دولابي را رحمت کند، ميفرمود: چطور طاغوت، هارون اين را فهميده است که ميگويد: بايد مال بدهي، جان بدهي، از آن بالاتر دينت را بدهي؟ خدا و چهارده معصوم هم ميگويند: مال بده، جان بده، از چهارچوبهاي خيالي و خرافاتي که درست کردي هم بايد بيرون بيايي. چهارچوبهاي خودت را مطابق با چهارچوبهاي خدا کن. به طرق دين رفتار کن. ما خيلي مواقع آيه و روايت و سيره پيغمبر و امام حسين را يدک ميکشيم براي کارهاي زشت و خلاف خودمان، يعني آنها را مطابق با هوا و هوس خودمان معنا ميکنيم نه اينکه ما دينمان را از آنها بگيريم.
ابن ابي يعفور به امام صادق گفت: اگر از يک باغ و يک درخت، بگوييد: نصف اين انار حلال و نصف ديگر حرام است من قبول ميکنم. وقتي حميد بن قحطبه گفت: دينم را ميدهم، گفت: درست شد. يک غلامي در اختيارش گذاشت و شمشيري داد، چند سيد را زندان کرده بود و کسي جرأت کشتن اينها را نداشت، گفت: اينها را بکش! گفت: من در يک شب سر چند سيد را بريدم و اينها را هلاک کردم. يقين دارم خدا مرا نميآمرزد. ديگر براي چه روزه بگيرم؟ اين شخص خدمت امام رضا (ع) آمد و جريان را تعريف کرد. امام هشتم فرمودند: اينکه ميگويد: خدا مرا نميآمرزد و از آمرزش خدا نا اميد است از گناه کشتن سيدها بالاتر است. کسي که ميگويد: خدا مرا نميآمرزد گناهش از کشتن اولاد پيامبر بالاتر است. حديث داريم کسي مادرش هم کشته باشد و واقعاً پشيمان باشد گناه بزرگي است اما قابل توبه است. يأس در راه خدا راه ندارد، خدا قدرت جبران دارد.
نا اميدي سم مهلکي است. ممکن است ما بدون آب و غذا چند روز دوام بياوريم ولي بدون اکسيژن چطور؟ اکسيژن چند لحظه نباشد تمام است. حيات بدن ما به اکسيژن است. اميد هم حيات روح و جان ما هست. آدمي که درهاي اميد را به رويش ميبندي يا خودکشي ميکند يا افسرده ميشود. يعني روح ميميرد. سموم نا اميدي که در مملکت ما پيچيده است. نا اميدي انسان را به بن بست ميکشاند. ديني که قويترين دينهاست و خدا وعده داده روز آخر، پايان کار دولتها و حکومتهاي ظلم از بين خواهند رفت و دنيا به دست امام زمان و مستضعفين عالم خواهد رسيد، اين وعده حتمي پشتوانهاي است که دل همه عالم را گرم ميکند. خدا وعده داده در زمان ظهور امام زمان اينقدر مردم خوب ميشوند و بندگي ميکنند. در روايت ديدم که بعضي در زمان ظهور امام زمان آنقدر عمر ميکنند که هزار اولاد خدا به آنها ميدهد. يعني بعضي اينقدر عمر طولاني دارند. روايت داريم روز عرفه در سرزمين عرفات خداوند گناه خيليها را ميآمرزد. حتي روايت داريم اگر کافري در عرفات مهمان است يا خادم است و خدمت ميکند، خدا او را هم ميآمرزد. الا يک نفر که خدا او را نميآمرزد، آن شکاکي که شک دارد که خدا مرا ميآمرزد يا نه؟ شک نبايد بکنيم. در اين زمينه وسواس ممنوع است. خيلي پيام داريم که مي پرسند: چهل سال قبل خطايي از من سر زده، گناهي کردم و پشيمان هستم. آيا خدا ميآمرزد؟ بله. شرايط توبه پشيماني، منفعل بودن، عذرخواستن با دل و زبان و فکر است، حق طرف را ادا کنيم براي چه خدا نيامرزد؟
اميرالمؤمنين(ع) به امام حسين(ع) فرمود: «يا بني لا توسن مذنبا» هيچوقت هيچ گنهکاري را مأيوس نکن، باز از امام سجاد(ع) که 25 اين ماه شهادت امام سجاد(ع) است، انشاءالله تجليل کنيم چون از کساني که کربلا را مثل عمه جانش زينب احياء کرد، امام سجاد(ع) است. امام سجاد فرمودند: هيچگاه هيچ گنهکاري را خوار نکن. چه بسا بعداً خوب شود. «لا توسن مذنبا فكم عاكف علي ذنبه ختم له بالمغفرة و كم مقبل علي عمل هو مفسد له ختم له في آخر عمره بالنار» (غررالحكم، ص 267) حضرت علي(ع) فرمود: فرزندم هيچوقت هيچ گنهکاري را مأيوس نکن. «عاکف» از اعتکاف است، اعتکاف يعني سه روز يا بيشتر در مسجد ميماني و بيرون نميآيي و اقامت در مسجد ميکني. ميفرمايد: چه بسا کسي که اقامت در گناه کرده است، يعني روي گناه استواري ميکند ولي خدا عاقبتش ر ختم بخير ميکند و ورق برميگردد. چقدر در طول تاريخ افرادي را داشتيم که سر تا پا جرم و گناه بودند و يکباره 180 درجه برگشتند.
شريعتي: بياييم با خودمان قرار بگذاريم که اساساً در مورد ديگران قضاوت نکنيم.
حاج آقاي فرحزاد: بسيار خوب است و اين خيلي بد است که در مورد ديگران حکم صادر کني و نظر بدهي. مخصوصاً در فضاي مجازي نسبتهايي که دروغ است، بر فرض راست هم باشد اظهار گناه براي خود يا ديگران از گناهان کبيره است و جرمش از اصل گناه بيشتر است. حضرت امير ميگويد: هيچوقت گنهکاري را مأيوس نکن، چه بسا گنهکاري باشد که پايان کارش ختم بخير شده است.
يک بزرگواري بود که با او مصاحبت داشتيم به نام مرحوم کل احمد آقا، کتابي هم براي ايشان نوشته شده است، کل احمد آقا فرزند حسينعلي. کتابي به نام «رند عالم سوز» شرح حال ايشان است و بيست بار چاپ شده است. کل احمد آقا خال روي دستش کوبيده بود. من با دوستانم مکرر خدمت ايشان ميرفتيم و از ايشان خيلي بهره برديم. کلمات ناب و صحبتهاي ناب داشتند. بنده يکوقت ايشان را خدمت آيت الله بهاءالديني(ره) آوردم، از در حسينيه که وارد شديم چشم آقا افتاد و از ايشان خوششان آمد. آدم لاتي بود، منتهي توبه کرده بود و بازگشته بود. آقا ايشان را پسنديد. نماز خوانديم و بعد از نماز آقا در همان حسينيه که نماز ميخواند، مينشستند. ولي به من فرمودند: ايشان را به اندروني بياور! آقا دائم با ايشان صحبت ميکرد و کيف ميکرد. يادم هست آيت الله بهاءالديني داستاني را تعريف کردند که در يزد در بخش کوهستاني، روستاي سردسيري بود که زندگي ميکردند. در سرما پيرزني ميبيند که گرگي يا پلنگي لنگان لنگان ميآيد، اين پيرزن در را محکم ميبندد. ميبيند يک ميخي به پاي اين فرو رفته و نميتواند راه برود. اين پيرزن ميرود با يک انبر اين ميخ را درميآورد. اين پلنگ ميرود يک بزي را شکار ميکند و در خانه اين پيرزن مياندازد. آقا فرمودند: يک گرگ يا پلنگ هم اگر کسي به او خدمت کند، اين وفاداري ميکند. کل احمد آقا به آقا فرمود: اين نفس ما همان گرگ و پلنگ است، اگر يک جايي چنين کاري را ميکند اين دست ولايت است که ميآيد او را عوض ميکند، گفت: عجب حرفي زدي! آيت الله بهاءالديني به بنده فرمودند: حرفهاي کل احمد آقا را بنويس! يک حرفش اين بود که ميگفت: فلاني اگر دست ولايت روي سر ما نباشد، همه طلحه و زبير هستيم. اگر دست ولايت روي سر ما نباشد شمر و يزيد هستيم. اين دست ولايت است که روي سر ما ميآيد و حُر را 180 درجه عوض ميکند. زهير و بُرير را عوض ميکند.
هيچ نکشد نفس را جز ظل پير *** دامن آن نفس کُش را سخت گير
اين نکته را که ايشان گفت، آيت الله يهاءالديني شارژ شد و فرمود: خيلي حرف خوبي زدي و همينطور است. يکي از حرفها اين بود که ميفرمود: دستگاه سيد الشهداء را ترک نکنيد. زيارت عاشورا است، توسل است، روضه است، سلام است، سر سفره باشيد. الآن در آستانه اربعين هستيم، هرکس هر کاري ميتواند براي زوار بکند. سيدالشهداء حسابش با بقيه جداست. يکي هم احسان به بندگان خداست که اينها را هميشه در زندگي داشته باشيد. کل احمد آقا که بود؟ اين آقا در جواني از لاتهاي تهران بود. ميگفت: من اينقدر شرور بودم که هر اتفاقي در تهران ميافتاد کلانتري مرا دستگير ميکرد. ولي جذبه امام حسين، روضه و هيأت امام حسين ايشان را جذب کرد و بعد خدمت مرحوم شيخ رجبعلي خياط ميرسد، نفس ايشان هم مؤثر بود ولي عمدتاً مجلس روضه أباعبدالله! گفت: همه چيز را کنار گذاشتم و اينقدر در خط اهلبيت و امام حسين آمدم و به ايشان القائات عجيبي ميشد. مجلس روضه داشت و در ديگران خيلي تأثيرگذار بود. لوتي مسلک بود. هميشه عصرها از خيابان چهار مردان عصازنان ميآمد بالاي سر حضرت معصومه مينشست، ميگفت: همين که چشم من به ضريح ميافتد، مرا متحول ميکند. اين فرمايش اميرالمؤمنين که فرمود: حسين جان! هيچوقت گنهکاري را مأيوس نکن، خيلي مهم است.
ابوذر از پيغمبر اکرم نقل کرد: «إِنَّ رَجُلا قَالَ يَوْماً وَ اللَّهِ لا يَغْفِرُ اللَّهُ لِفُلانٍ» ابوذر ميگويد: محضر پيامبر خدا بوديم، يک نفر گفت: والله خدا فلاني را نميآمرزد. تا اين حرف را زد، حضرت فرمودند: «فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ ذَا الَّذِي تَأَلَّي عَلَيَّ أَنْ لا أَغْفِرَ لِفُلانٍ» خداي متعال فرمود: چه کسي گفت من فلاني را نميآمرزم؟ «فَإِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لِفُلانٍ وَ أَحْبَطْتُ عَمَلَ الثَّانِي بِقَوْلِهِ لا يَغْفِرُ اللَّهُ لِفُلانٍ» (أمالي طوسي، ص 58) من فلاني را آمرزيدم و عمل خوب آن کسي که نسبت نيامرزيدن داد را حبط کردم. اينکه بعضي ميگويند: تو خوب شدني نيستي، تو ديگر کارت تمام است، تو معتاد ديگر خوب نميشوي، اين خيلي بد است. ما بايد در را باز کنيم، نه اينکه لگد بزنيم و ته دره بفرستيم!
حضرت محمد(ص) سه بار لعنت کرند و ما کم داريم که پيامبر رحمة للعالمين سه بار بگويند: «لعن الله المُبعدين» خدا لعنت کند مبعدين را، آنهايي که دور ميکنند. مبعدين چه کساني هستند؟ «قال هم الذين يقنطون الناس من رحمة الله» مبعدين آنهايي هستند که مردم را از رحمت خدا نا اميد ميکنند و سموم نا اميدي را در مردم ميپاشند. قابل توجه معلمها، مربيان، وعاظ، مداح، مسئولين، اينهايي که سموم نا اميدي را در بين مردم ميپاشند خصوصاً در امور معنوي. پيغمبر خدا فرمود: «يبعث الله المقنطين يوم القيامة مغلبة وجوههم» افرادي که مردم را از خدا نا اميد ميکنند، روز قيامت خدا آنها را با صورت سياه محشور ميکند. به اينها خطاب ميشود: اينها کساني بودند که در دنيا مردم را از رحمت خدا نا اميد ميکردند. ما بايد راه باز کنيم با خدا آشتي کنيم. فرمود: اگر پيغمبري بخواهد مردم را نا اميد کند خدا او را توبيخ ميکند. امام صادق(ع) فرمود: «من أذنبَ ذنباً فعلمَ أن الله مطلعٌ عَلَي ان شاء عَذّب و ان شاء غفر له و اِن لَم تستغفر» فرمود: اگر کسي گناهي مرتکب شود ولي بگويد: خدا مرا ديده و من شرمنده هستم، اگر بخواهد عذاب ميکند و اگر بخواهد ميبخشد ولي من تسليم هستم و اشتباه کردم. ميفرمايد: خدا او را ميآمرزد ولو استغفرالله هم نگويد.
شريعتي: من احساس ميکنم اگر با علم به روايات و اميد به سمت گناه برويم خيلي اشتباه است.
حاج آقاي فرحزاد: اين اميد بايد به سمت خدا ببرد. اميد نبايد ما را به سمت گناه ببرد.
شريعتي: يکوقتهايي که آدم مرتکب اشتباه و گناهي ميشود اين روايتها به درد ميخورد ولي براي قبلش به نظر بايد ترسيد!
حاج آقاي فرحزاد: مؤمن محال است گناه را دوست بدارد. مؤمن ناخواسته به گناه ميافتد ولي اگر افتاد نا اميد نباشد، نا اميدي براي شيطان است.
شريعتي: نکات خوبي را شنيديم. امروز صفحه 459 قرآن کريم، آيات 6 تا 10 سوره مبارکه زمر را تلاوت خواهيم کرد.
«خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6» إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «7» وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ «8» أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «9» قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»
ترجمه: او شما را از يك نفس آفريد، سپس جفتش را از همان نفس قرار داد و براى شما (از خزانه قدرت خود) از چهار پايان هشت زوج (نر و مادهى گوسفند و بز و گاو و شتر) نازل كرد. او شما را در شكمهاى مادرانتان و در تاريكىهاى سه گانه (گوشت و پوست و خون) آفرينشى پس از آفرينشى (ديگر در مراحل گوناگون) مىآفريند. اين است خدايى كه پروردگار شماست، حكومت براى اوست، جز او هيچ معبودى نيست، پس چگونه به بى راهه مىرويد؟ اگر كفران كنيد، پس (بدانيد) خداوند از شما بى نياز است و براى بندگانش كفران را نمىپسندد. و اگر شكرگزار باشيد آن را براى شما مىپسندد و هيچ گناهكارى بار (گناه) ديگرى را بر نمىدارد، سپس بازگشت شما به سوى پروردگارتان است، پس شما را به آن چه عمل مىكرديد خبر خواهد داد، همانا او به آن چه در سينههاست بس آگاه است. و هرگاه به انسان آسيبى رسد پروردگارش را مىخواند در حالى كه (با توبه) به سوى او بازگشته است. امّا همين كه خداوند از جانب خويش نعمت بزرگى به او دهد آن چه را (به خاطر رفع آن) قبلًا خدا را مىخواند، فراموش مىكند و براى خداوند همتايانى قرار مىدهد تا (خود و ديگران را) از راه او منحرف سازد. بگو: «مدّت كمى را با كفر خود كامياب باش كه تو بدون شك از دوزخيانى». آيا (چنين كسى بهتر است يا) آن كس كه در طول شب در حال سجده و قيام به اطاعت مشغول است (و) از آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميد دارد؟ بگو: «آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند يكسانند؟» تنها خردمندان متذكّر مىشوند (و پند مىپذيرند). بگو: «اى بندگان من كه ايمان آوردهايد! از پروردگارتان پروا كنيد. براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند نيكى است، و زمين خدا بزرگ است، (پس اگر در منطقهاى براى حفظ ايمان و تقوا و كار نيك در فشاريد، هجرت نماييد). همانا صابران پاداش خود را بى حساب به طور كامل دريافت مىدارند.
شريعتي: از فضيلت ذکر بلند صلوات براي ما بگوييد و نکات قرآني امروز را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: در يک روايت نوراني پيامبر(ص) سه خاصيت مهم براي ذکر صلوات بيان فرمودند که هر سه مهم است. «صَلاتُكُمْ عَلَيَّ رضاً لِرَبِّكُمْ و اجابة لدعائکُم و زکاة لأعمالکُم» اولين خاصيت که شايد مهمترين خاصيت باشد، ذکر صلوات که فرمود: براي من زياد صلوات بفرستيد، باعث خشنودي پروردگار عالم است. «و رضوانٌ من الله اکبر» چيزي در اين عالم بالاتر از خشنودي پروردگار عالم نيست. ذکر صلوات و مداومت بر آن باعث خشنودي و رضايت پروردگار است. دوم «اجابة لدعائکم» دعا مستجاب ميشود. لذا فرمودند: قبل دعا، وسط دعا و آخر دعا چاشني اجابت دعا اين را قرار بدهيد که به برکت صلوات دعاي شما مستجاب شود. صلوات دعاي مستجاب است و با هر صلوات ارتباط قطعاً برقرار ميشود. «زکاة لأعمالکم» ذکر بلند صلوات باعث پاکيزگي اعمال، رشد اعمال ميشود. آنهايي که دوست دارند اعمالشان پاکيزه و قبول شود، هم دعا مستجاب شود و خدا راضي شود زياد بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند.
شريعتي: يک صلوات هم به پيشگاه امام سجاد(ع) هديه کنيم که روزهاي دوشنبه محضر با برکت ايشان هستيم و انشاءالله از ثواب و برکاتش بهرهمند شويم.
حاج آقاي فرحزاد: اين ايام، ايامي است که اسارت امام سجاد(ع) و هم شهادت ايشان را در پيش رو داريم. آيه 10 اين سوره که تلاوت شد، خداي مهربان ميفرمايد: «قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ» اين «قُل» خود يک عنايت ويژهاي است، پيغمبر تو بگو! «عبادي» بندگان من، معمولاً ايمان در قلب افراد مهر و محبت ولايت اهلبيت آمده است. کميت ما در مقام تقوا ميلنگد. اي کساني که ايمان آوردهايد، بياييد در زندگي تقوا پيشه کنيد. گناه نکنيد، واجبات را انجام بدهيد و محرمات را ترک کنيد. «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ» کنار تقوا بايد احسان و خدمت کرد. آنهايي که در دنيا ايمان آوردند و تقوا پيشه کردند، خدا هم در دنيا به آنها حسنه ميدهد و هم در آخرت به آنها پاداش ميدهد. بعضي در يک محيطي هستند که نميتوانند دين و ايمانشان را حفظ کنند. خدا ميفرمايد: محل هجرت فراهم است. اگر در يک شهر و محيطي هستي که دينداري برايت سخت است، هجرت واجب است. زمين خدا وسعت دارد، جاي ديگر برو! «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» از آيات پر بشارت قرآن است که خدا به صابرين چک سفيد مرحمت کرده است. مزد افرادي که صبور و بردبار هستند، افرادي که در دنيا هر روز مبتلا به فقر و مريضي و پيشامدهاي ناگوار هستند ولي دائم الحمدلله ميگويند، روي دلش را از خدا برنميگرداند، افرادي که در دنيا زياد بلا ميبينند و هميشه شاکر هستند و صابر هستند، خدا ميفرمايد: من حياء ميکنم روز قيامت بر آنها ديوان باز کنم، حساب باز کنم، اينها را بي حساب به بهشت ميبرم. مرحوم دولابي ميفرمودند: هرکاري خدا با تو ميکند چيزي نگو، من هم قول ميدهم هرکاري تو کردي، خدا چيزي نگويد. هرچه خدا داد شاکر و صبور باش، خدا براي کساني که اهل صبر هستند حساب و کتاب باز نميکند و به حسابشان بي اندازه ميريزد. مثل اينکه يک کسي حقوق معين دارد ولي يکي ديگر چک سفيد دارد و هر چقدر بگويد در اختيارش است. خدايي که خزانهاش تمام شدني نيست ميگويد: «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ».
شريعتي: اين هفته در برنامه قرار است از مقام شامخ شيخ طوسي(ره) ياد کنيم که حق بزرگي به گردن فقه و مکتب و اعتقادات ما دارند.
حاج آقاي فرحزاد: شيخ طوسي که رضوان و درود خدا بر ايشان باد از فقهاي برجسته شيعه هست که بنيانگذار علم اصول و فقه بوده و شاگرد شيخ مفيد بوده است و صاحب تأليفات بسيار فوق العاده بود که چند کتاب اربعه، تهذيب و استبصار از ايشان است. کتاب «أمالي» شيخ طوسي بسيار کتاب خوبي است و در ميان کتابهايي که براي امام زمان نوشته شده، از کتابهايي که درباره امام زمان روايتهاي ناب و فوق العاده دارد «غيبت» شيخ طوسي است که توصيه ميکنم دوستان مطالعه کنند. آيت الله بهاءالديني به خواندن کتاب غيبت شيخ طوسي خيلي سفارش ميکردند. رضوان و درود خدا بر ايشان و فقهايي که مکتب ما را در زمان غيبت حفظ کردند.
شريعتي: دوستاني که به نجف مشرف ميشوند انشاءالله مقبره شيخ طوسي را زيارت کنند و چقدر بايد خدا را شاکر باشيم که ميراث اين بزرگواران به دست ما رسيده و ميتوانيم سر سفره اينها باشيم و بهرهمند شويم.
حاج آقاي فرحزاد: پيغمبر(ص) فرمودند: «مَنْ ظَلَمَ أَحَداً فَفَاتَهُ فَلْيَسْتَغْفِرِ اللَّهَ لَهُ فَإِنَّهُ كَفَّارَةٌ لَهُ» (كافي، ج 2، ص 334) اگر کسي درباره ديگري حقي را ضايع کرده بايد برگرداند و حلاليت بطلبد. اگر کسي گناهي کرد که نميتواند حلاليت بطلبد يا توان ندارد، يا جاي ديگر رفته است، به هر دليلي دسترسي نداريم، پيغمبر فرمود: براي او استغفار کنيد، خدا جبران ميکند. بگو: خدايا گناهان او را ببخش که او هم گناه مرا ببخشد.
خدايا تو را به حق سيد الساجدين، زين العابدين قسم ميدهيم به همه ما ايمان و معرفت کامل عنايت بفرما. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. خير دنيا و آخرت به همه دوستداران اهلبيت و شرق و غرب عالم مرحمت بفرما. شر دشمنان و وهابيت را به خودشان برگردان. آنهايي که مريض دارند، شفاي عاجل عنايت بفرما. خدايا به حق محمد و آل محمد قرض قرضمندان را ادا بگردان. حاجت حاجتمندان روا بفرما. اموات و درگذشتگان را با اهلبيت محشور بگردان. به برکت سلام بر امام حسن و امام حسين(ع).
شريعتي:
دريا که دست تو و ملوانان که مست تو *** در کشتياش چه خوب خدا، ناخدا گذاشت
«السلام عليک يا أباعبدالله»